eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از منظر امام علی(علیه السلام) حمایت از مظلوم چه جایگاهی دارد؟ (بخش دوم و پایانی) 🔹این نکته را نباید فراموش کرد که فلسفه اصلى تشکیل حکومتها و تشریع قوانین، (اعم از قانون هاى الهى و قوانین ناقصى که به وسیله بشر تشریح شده است) حفظ حقوق و حمایت از آنها بوده است، چرا که قدرتمندان و با تکیه بر قدرت و زور خود نه تنها حق خویش را مى گیرند، بلکه افزون بر آن را نیز مى طلبند، بنابراین اگر و حامى و نباشد، فلسفه وجودى خود را به کلّى از دست مى دهد و گاه به بازیچه اى در دست ، براى توجیه و ستم هایشان تبدیل مى شود. 🔹به همین جهت (علیه السلام) در همان «خطبه شقشقیه»، دلیل قبول حکومت را مسأله حمایت از و مبارزه با بیان مى دارد. و نیز به همین دلیل در جوامعى که با مى توان مسیر قوانین را تغییر داد، قانون نتیجه معکوس مى دهد؛ چرا که دست دهنده رشوه را، دارند نه ضعیفان و مظلومان. در چنین جوامعى مبدّل به منبع براى گروهى از و وسیله توجیهى براى ظلم گروه دیگر مى شود. ولى باید تصدیق کرد که تحمّل و پیکار با به خاطر حمایت از مظلومان، براى بسیارى ناخوشایند است. 🔹کسانى که رعایت این اصل را مزاحم منافع نامشروع خویش مى بینند و یا از آن بدتر، کسانى که براى خود ـ به خاطر و قدرتشان ـ در اجتماع قائلند و کلمه در برابر قانون را توهین و تحقیرى نسبت به خویش مى پندارند، به سختى مى توانند پذیراى و داد باشند، و آنها هستند که همیشه در راه سنگ مى اندازند و ایجاد مانع مى کنند، و از هیچ عمل زشت و غیر اخلاقى رویگردان نیستند، و همانها بودند که آن همه مشکلات را در درون حکومت (علیه السلام) ایجاد کردند و فضاى جامعه اسلامى را تیره و تار ساختند. 🔹این سخن را با جمله اى که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار از کتاب دعوات راوندى نقل کرده است پایان مى دهیم. او از على بن جعد نقل مى کند که مى گوید: «مهم‌ترین چیزى که سبب شد عرب از حمایت امیرمؤمنان (علیه السلام) خوددارى کند بود؛ چرا که آن حضرت هرگز شریفى را بر غیر شریف و عربى را بر عجم ترجیح نمى داد و براى و امراى قبایل ـ آنچنان که سیره سلاطین بود ـ نمى گشود و هیچ کس را به وسیله ، به سوى خودش متوجّه نمى ساخت، در حالى که کاملا به عکس این معنا عمل مى کرد. [۱] پی نوشت‌؛ [۱] بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۱۳۳ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۳۹۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️مسئله‌ مهدویت 🔹مسئله‌ی در شمار چند مسئله‌ی اصلی در چرخه و حلقه‌ی معارف عالیه‌ی دینی است؛ مثل مسئله‌ی نبوت مثلاً، اهمیت را در این حد باید دانست. چرا؟ 🔹چون آن چیزی که «مهدویت» مبشر آن هست، همان چیزی است که همه‌ی انبیاء، همه‌ی بعثت‌ها برای خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک و ساخته و پرداخته‌ی بر اساس و با استفاده‌ی از همه‌ی ظرفیت هایی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده؛ 🔹یک چنین دورانی است دیگر، دوران‌ ظهور (سلام الله علیه و عجّل الله تعالی فرجه). دوران جامعه توحیدی است، دوران حاکمیت توحید است، دوران حاکمیت حقیقی معنویت و دین بر سراسر زندگی انسانهاست و دوران استقرار به معنای کامل و جامع این کلمه است. خب، انبیاء برای این آمدند. بیانات مقام معظم رهبری ۹۰/۰۴/۱۸ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«معصومين» (علیهم السلام) نسبت به خيانت در اموال عمومی و «بيت‌ المال» چگونه عمل می کردند؟ (بخش اول) 🔸از منظر اسلام، و سرمايه هاى معنوى و مادى، که به جامعه تعلق دارد، داراى‌ است و فلسفه آن نيز روشن است؛ زيرا اولا اين اموال به تعلق دارد و باید عادلانه تقسیم شود تا هر کس به اندازه سهمش از آن برخوردار شود، و ثانياً با رواج‌ در اموال عمومى و ، نظام جامعه از هم گسيخته شده، و چنين جامعه اى هرگز روى سعادت را نمى بيند. 🔹براى پى بردن به اهميت اين موضوع كافى است كه داستان «حديده مُحْماة» را به خاطر بياوريم. آنجا كه برادر اميرمؤمنان (عليه السلام)، از آن حضرت تقاضا كرد كمى بر سهميه او از گندم بيت المال بيفزايد، و بين مسلمين را به سبب رابطه برادرى كمى تغيير دهد، (عليه السلام) آهنى را در آتش گذارد، و نزديك دست او برد، که فرياد «عقيل» بلند شد، و (عليه السلام) با عصبانيت فرمود: «اى از آهن تفتيده اى كه انسانى آن را به بازى سرخ كرده [و نزديك دست تو آورده] ناله مى كنى، اما مرا به سوى آتشى مى كشانى كه خداوند جبار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته؟ آيا تو از اين ناراحتى مختصر مى نالى و من از آن آتش سوزان ننالم؟». [۱] 🔹آن حضرت در سخن تكان دهنده دیگری، در هنگام باز گرداندن عطايايی که بى حساب از به اقوام و بستگانش بخشیده بود، فرمودند: «به خدا سوگند اگر آنها را بيهوده از به اين و آن بخشيده شده بيابم، به بيت المال باز مى گردانم، هر چند مهر و كابين زنان شده باشد، و يا كنيزانى را با آن در اختيار گرفته باشند، چرا كه سبب‌ گشايش و پيشرفت‌ جامعه است، و آن كس كه بر او گران آيد تحمل جور، بر او گران تر است». [۲] 🔹در موردی دیگر هنگامى كه به آن حضرت پيشنهاد كردند براى پيشرفت كار حكومت (حداقل در آغاز كار) براى افراد صاحب نفوذ، امتيازى در عطاياى قائل باشد، (عليه السلام) از اين پيشنهاد خشمگين شده و فرمودند: «آيا به من دستور مى دهيد كه براى پيروزى خود، از جور و در حق كسانى كه بر آنها حكومت مى كنم استفاده كنم؟ به خدا سوگند تا زنده ام و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز به چنين كارى دست نمى زنم، اگر اين اموال از خودم بود، به طور مساوى در ميان آنها تقسيم مى كردم [و عدالت را رعايت مى نمودم] تا چه رسد به اين كه اين اموال، [و متعلق به است]». [۳] 🔹گاهی اوقات نزديكترين دوستان خود را در خيانت به تهديد مى‌كردند، تا ديگران به حساب خود برسند، و بدانند اين مسأله بسيار جدى است. در همين رابطه در نامه اى كه اميرمؤمنان (عليه السلام) به بعضى از فرمانداران كشور اسلامى كه به خاطر بروز پاره اى از جنگ ها از آشفتگی جامعه اسلامى سوء استفاده كرده، و را به غارت می بردند، مى نويسد: «از خدا بترس و [اموال بيت المال] را به آنها بازگردان كه اگر اين كار را نكنى و خداوند مرا بر تو مسلط سازد، وظيفه ام را در برابر خدا درباره تو انجام خواهم داد، و با اين كه هيچ كس را با آن نزدم، مگر اين كه داخل دوزخ شد به تو خواهم زد، به خدا سوگند اگر حسن و حسين كارى همانند تو انجام دهند، هيچ پشتيبانى و هواخواهى از سوى من نخواهند داشت، و در اراده من تأثير نمى كند، تا آن زمان كه حق را از آنها بستانم». [۴] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ ق، چاپ اول، ص۳۴۷، خطبه۲۲۴ و من كلام له يتبرأ من الظلم. [۲] همان، ص۵۷، خطبه۱۵ و من كلام له فيما رده على المسلمين من قطائع عثمان [۳] همان، ص۱۸۳، خطبه۱۲۶ و من كلام له لما عوتب على التسوية في العطاء [۴] همان، ص۴۱۳، نامه۴۱ و من كتاب له إلى بعض عماله 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ۱، ج۳، ص۱۹۵ منبع: وبسایت‌ آیت‌ الله‌ العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️قسط و عدل، ماموریت بزرگ حضرت بقیّة الله (ارواحنا فداه) 🔹 به وسیله‌ علمِ پیشرفته‌ امروز و فنّاوریِ پیشرفته‌ی امروز قابل حل شدن نیست؛ گره‌اش بازشدنی نیست. امروز در دنیا از تغذیه میکند؛ یعنی علمِ پیشرفته در خدمت است، در خدمت است، در خدمت تصرّف سرزمین‌های دیگران است، در خدمت بر ملّتهاست؛ 🔹پس این گره‌ها را دیگر نمیتواند باز بکند؛ اینها احتیاج دارد به یک قدرت معنوی، ، دست‌ پُرقدرتِ‌ که او بتواند این کارها را انجام بدهد؛ لذا مأموریّت بزرگ (ارواحنا فداه) عبارت است از «یَملَأُ اللَهُ بِهِ الاَرضَ قِسطاً وَ عَدلا»؛ مأموریّت بزرگ آن بزرگوار و است. 🔹در بسیاری از روایات، در دعاها، در زیارت ها به این معنا اشاره شده است: ایجاد «قسط‌» و «عدل»؛ این، آن چیزی است که جز به دست قدرت الهی که از آستین بیرون می‌آید، امکان‌پذیر نیست. این عدلی هم که انتظار است حضرت بوجود بیاورند، عدل در یک بخشِ خاص نیست، در همه‌ شئون زندگی است؛ 🔹 در قدرت، عدالت در ثروت، عدالت در سلامت، عدالت در کرامت انسانی و در منزلت اجتماعی، عدالت در معنویّت و امکان رشد، [عدالت] در ؛ اینها چیزهایی است که انتظار است که بوسیله‌ (ارواحنا فداه) در عالَمِ وجود، در دنیا به وجود بیاید و ان‌شاءالله به لطف الهی [محقّق] خواهد شد. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری۹۹/۰۱/۲۱ منبع:وبسایت دفترحفظ ونشرآثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خداوند در قرآن در مورد ادای «امانت» چه دستوراتی به مسلمانان داده است؟ 🔹در «آيه ۵۸ سوره نساء» به دو دستور مهم اشاره شده است؛ دستورى درباره و دستورى درباره . آیه مى فرمايد: «اِنَّ اللهَ يَأْمُرُكُمْ اَنْ تُؤَدُّوا الاْماناتِ اِلَى اَهْلِها وَ اِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النّاسِ اَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ اِنَّ اللهَ نِعِمّا يَعِظُكُمْ بِهِ اِنَّ اللهَ كانَ سَمِيعاً بَصِيراً» (خدا به شما فرمان مى‌دهد كه ها را به صاحبانشان بازگردانيد و چون در ميان مردم به داورى نشينيد به عدل داورى كنيد؛ خدا شما را چه نيكو پند مى‌دهد؛ هر آينه او شنوا و بيناست). 🔹همچنين «آيه ۲۸۳ سوره بقره» در خصوص است که در لابلاى آياتى كه سخن از تنظيم اسناد مالى است، قرار گرفته و مى‌فرمايد: «فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللهَ رَبَّهُ» (و بايد كسى كه شمرده شده [و بدون گروگان چيزى از ديگرى گرفته] [و بدهى خود را به موقع] بپردازد و از خدایى كه پروردگار او است بپرهيزد). 🔹تعبير در آيه بالا، ممكن است اشاره به وام هايى باشد كه بدون نوشتن سند و دادن گروگان [تنها به خاطر اعتماد و اطمينان] به افراد مى دادند، يا اشاره به اموالى باشد كه به عنوان رهن سپرده مى شد و يا هر دو. در هر صورت دلالت روشنى بر لزوم‌ احترام‌ در هر شكل و صورت دارد. 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ ش،‏ چ اول‏، ج۳، ص۱۷۶ و۱۸۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️دوران ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔹دنیای سرشار از و و و و ، دنیای دوران است، که زندگی بشر هم از آن جا به بعد است. «زندگی حقیقی انسان» در این عالم، مربوط به دوران بعد از است که خدا می داند بشر در آن جا به چه عظمت هایی نایل خواهد شد. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۳۷۹/۰۱/۲۶ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تفاوت معنای دو واژه «قسط» و «عدل» 🔹دو واژه و گاه به صورت جداگانه به كار مى روند، که تقريباً مفهومى معادل يكديگر دارند، و گاه در برابر هم واقع مى شوند، مانند حديث معروفى كه شيعه و اهل سنّت از (صلی الله علیه و آله) نقل كرده اند كه فرمود: «لَوْ لَمْ‌يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا اِلاّ يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى فَيَمْلأُها عَدْلا و قِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» [۱] (اگر از عمر جهان جز يك روز باقى نماند، خداوند آن روز را طولانى مى كند تا مردى از ، نمايد و زمين را از و پر كند آنگونه كه از ظلم و جور پر شده باشد). 🔹در اين روايت و مانند آن و در برابر هم قرار گرفته، همان گونه كه و در برابر يكديگر است. در اين كه ميان اين دو چه تفاوتى است؟ ممكن است چنين گفته شود: همان گونه كه در معنای لغوى آن آمده به معناى «تقسيم عادلانه» است و نقطه مقابل آن تبعيض است، بنابراين آن است كه حق هركس به او برسد و به ديگرى داده نشود؛ ولى در مقابل جور و تجاوز به حقوق ديگران است، به اين صورت كه فردى حق ديگرى را غصب كرده و براى خود بردارد، و مى دانيم در جامعه انسانى آن زمان برقرار مى شود كه نه كسى تجاوز به حقوق ديگرى كند و نه حق كسى را به ديگرى دهد. 🔹از تعبيرى كه در بعضى احاديث آمده تفاوت ديگرى نيز استفاده مى شود و آن اين است كه در مورد حكومت و داورى است، و در مقابل تقسيم حقوق است. در «لسان العرب» مى خوانيم كه در بعضى از احاديث آمده: «اِذا حَكَمُوا عَدَلُوا وَ اِذا قَسَّمُوا اَقْسَطُو» (آنها هنگامى كه حكومت مى كنند، پيشه مى كنند و هنگامى كه تقسيم مى نمايند رعايت مى كنند». [۲] اين احتمال نيز وجود دارد كه «عدل»، مفهومى وسيعتر و گسترده تر از «قسط» دارد؛ چرا كه در مورد تقسيم گفته مى شود و هم در آن مورد و هم در موارد ديگر. پی نوشت‌ها؛ [۱] من لا يحضره الفقيه‏، دفتر انتشارات اسلامى، چ ۲، ج ‏۴، ص ۱۷۷ [۲] لسان العرب، ابن منظور، دار صادر، بيروت، چ۳، ج ‏۷، ص ۳۷۷ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۹، ج ۴ ص ۴۵۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پس از نفرین كردن و غرق شدن قوم حضرت نوح (عليه السلام)، «شیطان» چه نصیحتی به او کرد؟ 🔹پس از آنكه قوم‌ حضرت‌ نوح (عليه السلام) غرق شدند خدمت (عليه السلام) رسيد و گفت: تو خدمت بزرگى به من كردى، من نيز مى خواهم به تو خدمتى كنم! (عليه السلام) با تعجّب پرسيد: چه خدمتى به تو كرده ام؟ گفت: اين جمعيّتى كه نفرين كردى و نابود شدند و نسل آنها را، شب و روز مى بايست مى كردم و تلاش و زحمت مى كشيدم تا هدايت نشوند، اكنون كه هلاك شده اند تا مدّتى آسوده ام؛ 🔹زيرا كسانى كه من بر آنها سلطه داشتم نابود شده اند و آنها كه مانده اند سلطه اى بر آنان ندارم! (عليه السلام) با شنيدن اين سخن ناراحت شد و گريست. سپس خطاب آمد كه را بشنو. از اين روايت معلوم مى شود كه هم در گوشه وجدانش نقطه اميدى هست هر چند بيدار نمى شود. به هر حال خطاب به حضرت گفت: در سه جا مراقب من باش كه حضور جدّى دارم و به وسوسه مى پردازم: 1⃣«اُذْكُرْنِى اِذَا غَضِبْتَ» (به هنگام و به ياد من باش [كه بسيار به تو نزديكم]). بسيارى از «قهرها»، «نزاعها»، «طلاقها»، «گناهان» و مانند آن به هنگام و رخ مى دهد، و لذا توصيه شده به هنگام تصميمى نگيريد و از آن محل خارج شويد. 2⃣«وَ اذْكُرْنِى اِذَا حَكَمْتَ بَيْنَ اِثْنَيْنِ» (به هنگام بين دو نفر [نيز] به ياد من باش)، كه در چنين حالتى به تو نزديكم و سعى مى كنم تو را از مرز خارج كنم. 3⃣«و اذْكُرْنِى اِذَا كُنْتَ مَعَ إِمْرَأَةٍ خَالِياً لَيْسَ مَعَكُمَا اَحَدٌ» [۱] (و به هنگامى كه با زن بى مانعى خلوت كرده اى و هيچ كس غير از شما دو نفر در آنجا نيست [نيز مراقب وسوسه هاى من باش]). در چنين مكانى نفر سوم است و لذا خلوت با را حرام شمرده اند. پی نوشت: [۱] الخصال‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، انتشارات اسلامى، قم، ۱۳۶۲ش، چ اول‏‏، ج ‏۱، ص ۱۳۲ 📕داستان ياران، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: عليان نژادى، ابوالقاسم، ‏مدرسه امام على بن ابى طالب (عليه السلام‏)، قم‏، ۱۳۹۰ش، ‏چ اول‏، ص ۱۷۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قوای نفسانی (بخش اول) 🔸 دارای قوای سه گانه ، و است، که هر يک تأمين بخشی از نيازهای انسان را بر عهده دارند. همه قوای بشری برای حکمت و غرض و هدفی آفريده شده اند و هر کدام سهم بسزايی برای رساندن به کمال مطلوبش دارند؛ آنچه مهم است «جهت دادن» و «تربيت کردن» و «شکوفا نمودن» اين قواست، به گونه ای که هر کدام نقش خود را به شکل بايسته و شايسته در ترقی و تعالی انسان ايفا کنند. در زير به تعريف و نيز بيان حالت اعتدال و افراط و تفريط هر يک از اين قوا می‌پردازيم. 💠«قوه شهويه» 🔹در حقيقت، اين قوه، عهده دار برای انسان است که به آن نيز گفته ميشود، و مبدأ امور شهوانی است و اشتياق لذت بردن از خوردنی‌ها و آشاميدنی‌ها و امور جنسی را دارد. فايده اين قوه، حفظ و ادامه حيات بدن است که وسيله تحصيل کمال برای نفس می‌باشد؛ و در صورتی که به درستی از اين قوه استفاده شود و افراط و تفريط در آن صورت نگيرد، فضيلتی به نام از آن به وجود می آيد که به تعبير فيلسوفان و عالمان اخلاقی، يکی از چهار جنس فضيلت شمرده می شود. [۱] 💠«قوه غضبيه» 🔹وظيفه و مسئوليت اين قوه، از انسان است و به اعتباری، به آن نيز می‌گويند که مبدأ غضب و دليری و اقدام بر اعمال و شوق تسلّط و تصرّف، برتری و رسيدن به جاه بيشتر است. فايده اين قوه اين است که زياده روی، تندی قوای شهوی و شيطانی را در هم می‌شکند، و در صورتی که در جای خود از آن استفاده گردد و افراط و تفريطی در آن صورت نپذيرد، فضيلت از آن پديد می آيد و اگر به شکل افراط و زياده روی مورد بهره برداری قرار گيرد، رذيلت تهوّر و از آن به وجود می آيد، و اگر هيچ کارکردی نداشته باشد و در آن تفريط شود، رذيلت از آن پديد می آيد. [۲] 💠«قوای عاقله» 🔹همان و ادراک است که به آن و فرشته‌ای نيز می‌گويند که مبدأ ادراک حقايق و جدايی بين نيکی ها و بدی هاست، و نيز را به فرمان می‌دهد و از بر حذر می‌دارد، و در صورتی انسان به سمت و پيش می‌رود که به امر و نهی عمل نمايد. فايده اين قوه اين است که را ادراک ميکند و آدمی را به کارهای نيک فرمان ميدهد و از صفات زشت باز می‌دارد. [۳] 🔹در صورتی که از اين قوه به صورت صحيح و معتدل بهره برداری شود فضيلت از آن به وجود می آيد؛ اما هنگامی که و زياده روی در آن صورت گيرد، رذيلت و را به دنبال خواهد داشت. چنين شخصی در اين حالت در تمام امور، حتی يقينيات و امور ضروری نيز شک و ترديد می‌کند و در شک خود باقی می‌ماند؛ چنان که در تفريط و کوتاهی نسبت به آن قوه، رذيلت ديگری به نام «غباوت» و پديد خواهد آمد که اساس و پايه بسياری از زشتی ها، نزاع ها و اختلافات می‌گردد. [۴] 🔹در برابر آن وجود دارد که از به دست می آيد، به هر حال از قوه عامله نيز، مانند عاقله، در صورتی که به اعتدال از آن بهره گرفته شود، فضيلت ، و افراط و تفريط در آن، دو رذيلت و (ظلم پذيری) را به وجود می آورد. [۵] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] گزيده کتاب جامع السعادات (ترجمه سيد جلال الدين مجتبوی) ص ۱۷۴ ـ ۲۴۴ [۲] همان، ص ۱۰۳ ـ ۱۷۳ [۳] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱ [۴] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱ [۵] همان، ص ۵۲ ـ ۶۳ نویسنده: رضا رمضانی (اخلاق و عرفان)، ص ۷۴ - ۷۸ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «شفاعت» با «عدل الهی» سازگار است؟ 🔸اگر سؤال شود آيا با عدل الهی سازگار است يا نه؟ در پاسخ بايد گفت: 🔹«اوّلا»: بدون زمينه مناسب انجام نمى گيرد، هركس لايق آن باشد، مشمول «شفاعت» مى شود و هركس نباشد از آن بر كنار خواهد بود، بنابراين هيچ گونه تبعيضی انجام نمى گيرد. 🔹«ثانياً»: مجازات گنهكار عين است، اما پذيرش نوعى «تفضّل» مى باشد، تفضّلى كه از يك سو به خاطر زمينه هاى مناسب «شفاعت شونده» و از سوى ديگر به خاطر آبرو و احترام و اعمال صالح شفاعت كننده است. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۵۳۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا عقیده «انتظار» در انسان ذاتی است یا بر اثر شرایط خاصی در او پدید می آید؟ 🔹برخلاف گفته هاى كسانى كه فكر مى كنند بذر اصلى «انتظار ظهور يك » را، شكستها و ناكامی ها و نابسامانی ها در سطح افكار مى پاشد، عشق به اين موضوع مربوط به اعماق وجود آدمى است، گاهى به گونه پر رنگ، و گاهى كمرنگ. به تعبير ديگر: انسان از دو راه ـ از راه ، و از راه ـ سرانجام در برابر چنين مسئله اى قرار مى گيرد و سروش اين ظهور را با دو زبان و مى شنود. 🔹و به عبارت روشن تر: ايمان به جزئى «عشق به آگاهى» و «عشق به زيبايى» و «عشق به نيكى» (سه بُعد از ابعاد چهارگانه روح انسان) است، كه بدون چنان ظهورى اين عشق‌ها به ناكامى مى گرايد و به شكست محكوم مى شود. شايد اين سخن نياز به توضيح بيشترى داشته باشد و آن اينكه: مى دانيم «عشق به تكامل» شعله جاويدانى است كه سراسر وجود انسان را در بر گرفته، او مى خواهد بيشتر بداند؛ بيشتر از زيبايی ها ببيند؛ بيشتر از نيكيها بهره ببرد و خلاصه آنچه مايه پيشرفت و برترى مى داند بيشتر فراهم سازد. 🔹هيچگاه پيدايش اين انگيزه ها را نمى توان با عوامل اجتماعى، و روانى، و وراثت، و تربيت، پيوند داد، گرچه اين عوامل در تضعيف يا دامن زدن به آنها سهم مهمى دارند، ولى اصل وجود آنها، جزء بافت روان انسانهاست و جزء ابعاد اصلى روح او، به دليل اينكه هيچ جامعه و هيچ ملّتى هرگز از اين انگيزه ها تهى نبوده است. خلاصه، علاقه انسان به پيشرفت و تكامل، به دانايى و زيبايى، به نيكى و ، علاقه اى است، اصيل، هميشگى و جاودانى، و انتظار ظهور يك آخرين نقطه اوج اين علاقه است. 🔹چگونه ممكن است عشق به تكامل همه جانبه در درون جان انسان باشد و چنان نداشته باشد! مگر پياده شدن تكامل جامعه انسانى بدون آن امكان پذير است! بنابراين، حتى كسانى كه در زندگانى گرفتار شكست و بحرانى نبوده اند، چنين احساسى را در درون جان خود دارند... از سوى ديگر، همانطور كه اعضاى پيكر انسان به تكامل و پيشرفتِ وجود او كمك مى كنند و عضوى در بدن نمى يابيم كه مطلقاً نقشى در اين حركتِ تكاملى نداشته باشد، خصايص روانى انسان نيز چنين اند؛ يعنى هر كدام نقش مؤثرى در پيشرفت هدف هاى اصيل او دارند. 🔹مثلاً، «ترس از عوامل خطرناك» كه در هر انسانى وجود دارد سپرى است براى حفظ او در برابر خطر. «خشم» به هنگامى كه انسان منافع خود را در معرض تهديد مى بيند، وسيله اى است براى افزايش قدرت دفاعى و بسيجِ تمام نيروهاى ذخيره جسمى و روحى براى نجات منافعش از خطر؛ بنابراين، عشق به تكامل، عشق به صلح و عدالت، نيز وسيله اى است براى رسيدن به اين هدف بزرگ و به منزله موتور نيرومندى است كه چرخ هاى وجود انسان را در اين راه به حركت دائمى وا مى دارد، و او را براى رسيدن به جهانى مملو از و كمك مى كند. 🔹از سوى ديگر، احساسات و دستگاه هايى كه در جسم و جان وجود دارد نمى تواند هماهنگ با مجموعه عالَم هستى نباشد؛ زيرا همه جهان هستى يك واحدِ به هم پيوسته است، و وجود ما نمى تواند از بقيه جهان جدا باشد. از اين بهم پيوستگى به خوبى مى توانيم نتيجه گيرى كنيم كه هر عشق و علاقه اصيلى در وجود ما هست، دليل بر آن است كه «معشوق» و «هدف» آن نيز در جهان وجود دارد و اين عشق وسيله اى است كه ما را به او نزديك مى سازد. 🔹يعنى اگر تشنه مى شويم و عشق به آب داريم دليل بر آن است كه «آبى» وجود دارد كه دستگاه آفرينش تشنگى آن را در وجود ما قرار داده است. اگر علاقه اى به جنس مخالف داريم دليل بر وجود جنسى مخالف در بيرون ماست؛ و اگر عشق به زيبايى و دانايى داريم دليل بر اين است كه زيباييها و دانايی هايى در جهان هستى وجود دارد. و از اينجا به آسانى نتيجه مى‌گيريم كه اگر انسانها را مى كشند كه جهان را پر از و و و كند، دليل بر آن است كه چنان نقطه اوجى در تكامل جامعه انسانى امكان پذير و عملى است كه و در درون جان ماست. 🔹عموميت اين اعتقاد در همه مذاهب نيز نشانه ديگرى بر اصالت و واقعيت آن است؛ زيرا چيزى كه زائيده شرايط خاص و محدودى است نمى تواند اين چنين عمومى باشد، تنها هستند كه از چنين عموميتى برخوردارند، و اينها همه نشانه آن است كه از زبان عواطف و سرشت آدمى اين نغمه در جان او سر داده شده كه سرانجام ، جهان را در زير پرچم و قرار خواهد داد. 📕مسئله انتظار، مکارم شیرازی، ناصر، مطبوعاتی هدف، قم، بی تا، ص ۵ الی ۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️سلوک انقلابی برای یاری‌ رسانی به امام‌ زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔹اگر بخواهیم دوران‌ را تشریح‌ کنیم بهترین‌ بیان را میتوان از لسان حضرتش ارائه نمود که در آن دعای وارده پس از نماز مخصوص امام‌ زمان (عج) میفرماید اینگونه دعا کنید و شکایت به‌ خدا ببرید: «اللهُمَّ عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ‌ الْأَرْضُ بِمَا وَسِعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ‌ الْمُعَوَّلُ فِی‌الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ». [۱] توجه به مفاهیم این‌ دعا که در «دعای فرج امام زمان» (عج) نیز منعکس شده است به ما می‌فهماند که کارزار کارزار سختی است که انسان در بلاها، سختیها، تنگناها و حیرانی‌ های فراوانی فرو میرود، 🔹و تنها کسی از این کارزار سخت به‌ سلامت عبور میکند که توان رویارویی با این هجمه‌ها را داشته باشد و در بسیاری مواقع بتواند خلاف جهت غالب جامعه حرکت نماید و طرح و حرکتی نو دراندازد. در شرایط که گرفتاری های زیادی بر امتها وارد میشود خداوند با معجزه قرار نیست گره از کار بشر باز کند؛ آنچه که باید بدان توجه‌ داشت این است که امداد و نصرتش را شامل حال یاران آخرالزمانی (عج) خواهد نمود، یارانی‌ که بتوانند از عهده‌ میدان‌داری حقیقی اینگونه‌ فضاها برآیند و امتحان پس داده‌ باشند. 🔹جابر جعفی در سؤالی‌ که‌ از (ع) درباره‌ می پرسد، اینگونه بیان می دارد که: به محضر مبارك امام‌ باقر (ع) عرض كردم: شما اهل‌بیت چه زمانى خواهد بود؟ حضرت فرمود: هيهات، هيهات، واقع نخواهد شد؛ مگر بعد از آنکه شما شويد، بعد دوباره «غربال‌» شويد، بعد بار سوم «غربال‌» شويد؛ (اين‌ جمله را سه‌ مرتبه تكرار كردند) تا اينكه خداوند كدورتها را از بين برده، صفا و پاكى باقى‌ بماند». [۲] حقیقت این است که ماندن‌ در صحنه و هضم نشدن در جامعه‌ای که اسیر دنیای پیچیده و پر زرق‌وبرق مدرن شده است، میخواهد؛ روحیه‌ای که را سرِپا، فعال‌ و شاداب نگاه دارد. 🔹حرکت‌ در مسیر انتظار ظهور و فرج (عج) گرچه شیرین است، اما به‌نوعی حرکت در خلاف‌ جهت‌ آب محسوب میشود که تنها فردی‌ از پس‌ آن‌ برمی‌آید که عزم راسخی داشته و در ایمانش استوار و ثابت‌قدم مانده‌ باشد و اینگونه افراد به فرموده‌ (ص) هستند؛ آنجا که در توصیف و منتظران‌ واقعی‌ ظهور ایشان میفرماید: «به‌ خداوندى كه مرا به‌ راستى برانگيخت به امامت وى در از كبريت‌ احمر گرانبها تر هستند». [۳] 🔹حال وقت پاسخ به این سؤال است که یک‌ که میتواند این هجمه‌ های سنگین را تحمل نماید و مسیر درست را هرچند سخت باشد در پیش‌ گیرد باید چه‌ ویژگیهایی داشته‌ باشد؟ در تعبیر یاران‌ آخرالزمانی (عج) از تعبیر استفاده شده است که در عین‌ حالی که انعطاف خاصی دارد نفوذناپذیر است. برای‌ فراهم‌ شدن‌ زمینه ظهور (عج) به اینچنین انسان هایی نیاز هست. 🔹همین تعبیر پاره‌های‌ پولاد برای فرد مؤمن نیز بکار برده شده است، تا به ما برساند که اگر کسی‌ به‌ دنبال‌ یاری (عج) است، باید نشانه‌ های‌ را دنبال نماید و در خود شکوفا سازد؛ آنجا که (ع) در وصف انسان مؤمن میفرماید: « از پاره‌های آهن محکمتر است؛ پاره‌های‌ آهن هرگاه در آتش نهاده شود تغيير میکند اما اگر مؤمن بارها كشته و زنده شود دلش تغييرى نمیکند». [۴] 🔹 که قرار است زمینه‌ساز واقعه ظهور باشد همان عبارت اخرای است که چهار پایه‌ اصلی‌ ایمان [۵] و و و را توأمان داراست. او صبور است و این صبوری از سر یقینی است که به راه‌ خود دارد، راهی که پر از مجاهدت بر روی صراط است. این‌ چهارپایه از ایمان به جنگ با شبهات، اغراق‌ آمیزی ها، فسق و فجورهای دنیای کفر می‌پردازد تا بساط آنها را برچیند و زمینه را برای ظهور (عج) مهیا سازد. مجموعه‌ای از این چهار ویژگی اساسی رفتارهای‌ مؤمنانه را داراست و این همان چیزی است که باید در پی آن بود. پی‌نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، ج۹۹، ص۱۱۹ [۲] ترجمه الغیبه (شیخ‌ طوسی)، ص۵۹۱، ترجمه مجتبی عزیزی [۳] کمال‌الدین‌ و تمام‌ النعمه، ج۱، ص۲۸ [۴] بحارالأنوار، ج۶۴، ص۳۰۳ [۵] امام باقر (ع) فرمود: از امیرالمؤمنین (ع) از ايمان سؤال شد. در پاسخ فرمود: به راستى خداى عزوجل ايمان را بر چهارپايه استوار فرموده: صبر، يقين، عدالت، جهاد. [کافی، ج۲، ص۵۰] نویسنده؛ مصطفی راهی منبع: وبسایت‌رهروان‌ولایت @tabyinchannel