eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ضرورت «امام شناسی» 🔹اصلاً چرا باید (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بشناسیم و شناخت کافی از او داشته باشیم؟ ، زمینه ساز «اعتقاد» و «ایمان»، و در نتیجه «عمل» و «تعهّد» است. چه زیبا فرموده است امیر بیان (عليه السلام) که: «انّ قیمة کلّ امرى ء و قدرهُ معرفتُه». [۱] (ارزش و منزلت هر کسى (به اندازه) او است». در «قرآن» و «احادیث»، (عليه السلام) و اعتقاد به او، از اهمیتى ویژه برخوردار بوده و «امرى واجب» براى هر شخص مؤمن و متدین دانسته شده است، 🔹و ، پیوندى ناگسستنى با معرفت خدا و پیامبر دارد، و زمینه ساز «بینش عمیق در دین و منش درست و پسندیده در زندگى» است. ، «پیشوا»، «راهنما» و «راهبر انسانها به سوى تکامل و تعالى»، و «حجّت و خلیفه خدا بر روى زمین» است. ، «انسان کامل»، «برگزیده خالق»، «معصوم و پاک سرشت» و «واسطه‌ فیض‌ الهى» است، و مقامى بس والا در میان آفریده هاى خداوند دارد. ، «طریق وصول به حقیقت» و «مبیّن و مفسّر شریعت» است و... همانگونه که اطاعت و تبعیت از و دوستى او، بایسته و است، شخصیت و ویژگى هاى او نیز ضرورى است. 🔹در روایات و نصوص معتبر دینى نیز، سفارش خاصى به شده است. در یکى از روایات مشهور شیعه و سنّى از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «مَن مات ولم یعرف امام زمانِه، ماتَ میتة جاهلیّة». [۲] (هر کسى بمیرد در حالى که خود را نشناخته باشد، به مرده است». امام صادق (عليه السلام) این را چنین معرفى میکند: «جاهلیة کفر و نفاق و ضلال». [۳] با توجه به این روایات، اهمیت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را مى توان در موارد زیر خلاصه کرد: 🔹۱) شرط اسلام واقعى: بر اساس روایات مختلف (از جمله حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة»)، (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، و اگر کسى بدون شناخت امام از دنیا برود، گویا از و اصیل بى بهره بوده است. پس، شناخت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، آنگاه میتواند انسان را از دور کند که بتواند به دستورات او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت هاى او بهره مند شود. ۲) رسیدن به هدایت واقعى: (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چراغ هدایت و رمز دیندارى است و نتیجه آن، دستیابى به ، خداشناسى، حق شناسى و راه کمال و است. 🔹یکى از دعاهاى مهم در عصر غیبت، این دعا است که می‌گوییم: «اللّهم عرّفنى نفسک فانّک ان لَم تُعَرّفنى نَفسَک لَم اَعرِف رَسولَکَ، اللّهُم عرِّفنى رَسولک فانّک اِن لم تُعرِّفنى رسولک لم اَعرف حجّتکَ؛ اللّهُم عَرِّفنى حجّتِک فانّک اِن لم تُعرِّفنى حُجّتک ضللتُ عن دینى»؛ [۴] (! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانى، را نخواهم شناخت. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را، به من نشناسانى، را نخواهم شناخت. خداوندا! را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دین خود خواهم شد». 🔹۳) رسیدن به ثواب یارى او: براساس بعضى از روایات، (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و باور قلبى به او، باعث نزدیکى هرچه بیشتر انسان به او می‌شود. اگر با این از دنیا برود، از پاداش هاى بی‌شمارى برخوردار خواهد شد، که یکى از آنها درک ثواب یارى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در است؛ یعنى، چنین شخصى، همچون کسى است که در لشکر آن حضرت بوده و یا زیر پرچم او نشسته است. [۵] پی نوشتها: [۱] بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۸۴؛ [۲] همان، ج ۷۲، ص ۱۳۵؛ [۳] کافى، ج ۱، ص ۳۷۷، ح ۳؛ [۴] کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۳؛ [۵] کافى، ج ۱، ص ۳۷ منبع: پرسمان @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه انسان می تواند به درمان «ناسپاسی» در وجود خویش بپردازد؟ 🔹نخستين راهکار برای تقویت حس شكرگزارى در انسان، افزایش و در صنایع الهیه و انواع نعمت هاى ظاهرى و باطنى او است. [۱] راهکار ديگر، در زندگی افرادى است كه در از انسان زندگی می کنند. با افزایش دقت در زندگى آنان، افزایش می یابد، در حالى كه اگر به خود بنگرد وسوسه هاى شيطانى و در او آشكار مى شود. 🔹از سوى دیگر، انسان ها باید در هر و از بلاهاى دنيا، با خود بیاندیشند که سخت تر از آن نیز قابل تصوّر است؛ این اندیشه، انسان را به ترغیب می كند كه گرفتار مصیبتی بدتر از آن نشده است. نقل شده که فردی برای شکایت به حضور یکی از بزرگان رسید و گفت: دزد به خانه من آمده و همه چيز را با خود برده است، آن شخص فرهیخته در پاسخ به او گفت: برو شكر خدا كن كه اگر به جاى آن دزد شيطان به خانه تو مى آمد و ايمان تو را مى برد، چه مى كردى؟ [۲] 🔹 (عليه السلام) در كتاب معروف «توحيد مفضّل» با عباراتی گويا و دلايل روشن و تحليل هاى شگفت انگيز، به بیان حقايق توحيد می پردازد، اما گاه در ضمن بحث به ذكر مى پردازد، تا از اين طريق انسان ها را به شناخت آشنا سازد. آن حضرت در بخشى از سخنان خود با اشاره به دو نعمت و ، به عنوان دو رکن اصلى تمدّن انسانى، مى فرمايند: 🔹«اگر خداوند ابزار اين دو كار را در اختيار او نگذاشته بود، نه توان بر سخن گفتن داشت نه نوشتن؛ آرى خداوند زبان و ذهنى در اختيار بشر گذارده كه به كمك آن دو مى تواند سخن بگويد، و دست و انگشتانى به او بخشيده كه قلم به دست بگيرد و امور مختلف را بنويسد؛ اگر اين دو نبود انسان همچون چهار پايان بود كه نه سخن مى گويند و نه چيزى مى نويسند [نه علم و دانشى دارند و نه تمدّن درخشانى] هر كس اين نعمت را بجا آورد، پاداش الهى در انتظار او است، و هر كس كند [به خدا زيان نمى رساند بلكه به خودش زيان مى رساند] زيرا خداوند از جهانيان بى‌نياز است». پی نوشت: [۱] معراج السعادة، نراقى، مؤسسه‏ انتشارات هجرت‏، قم، ۱۳۷۷ش، چ۵، ص۸۱۰ [۲] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، فيض كاشانى، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، قم، ۱۴۱۷ق، چ۴، ج۷، ص۲۲۷ [۳] توحيد المفضل‏، مفضل بن عمر، مصحح: مظفر، كاظم‏، قم‏، داورى‏، بى تا، چ۳، ص ۷۹ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت). @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حضرت خدیجه» (سلام الله عليها) در آیینه قرآن و روایات فریقین 🔹حضرت (سلام الله علیها)، اولین بانویی است که به (صلی الله علیه و آله) ایمان آورد. [۱] او از دوران خود بود، که در راه پیشبرد همه خود را هزینه کرد تا جایی که در هنگام وفاتش حتی یک کفن برای خود نداشت. [۲] این بخشش آن‌چنان برای اسلام اثربخش بود که مشهور شد: و برافراشته شدن پرچم آن به برکت دو چیز است؛ شمشیر حضرت (علیه السلام) و اموال حضرت (سلام الله علیها). [۳] 💠حضرت خدیجه از منظر قرآن 🔹با توجه به روایات اسلامی، زمانی که آیه «...رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا»؛ [۴] (...و کسانی که گویند: پروردگارا، ما را و فرزندانی مرحمت فرما که مایه چشم روشنی ما باشند و ما را پیشوای اهل تقوا قرار ده) نازل شد (صلی الله علیه و آله) به (علیه السلام) فرمودند: منظور از «مِنْ أَزْوَاجِنَا» كیست؟ 🔹حضرت جبرئیل عرض کرد: (سلام الله علیها). سپس (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «ذُرِّیَّاتِنَا» چه كسانی هستند؟ حضرت جبرئیل گفت: (سلام الله علیها)؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسیدند: مراد از «قُرَّةَ أَعْیُنٍ» چه كسانی هستند؟ جبرئیل پاسخ داد: و (علیهما السلام). ایشان گفتند: منظور از «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» چه كسی است؟ جبرئیل گفت: (علیهما السلام) 💠حضرت خدیجه از منظر روایات 🔹گوشه‌ای از و با عظمت (سلام الله علیها) در موجود در منابع فریقین بازتاب پیدا کرده است که به دلیل رعایت اختصار چند مورد را بیان می‌کنیم: 💠بهترین بانو 🔹طبق روایات شیعه و سنی، (سلام الله علیها) یکی از است که در دنیا به دست یافت که دیگر زنان عالم به آن جایگاه دست نیافته و نخواهند یافت. [۵] این بانوی بزرگ اسلام، در آنچنان اوج گرفت که در کنار دخترش، عنوان را دارا می باشد. (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: «أفضلُ نساءِ أهلِ الجنةِ خديجةُ بنتُ خويلدٍ و فاطمةُ بنتُ محمدٍ و مريمُ بنتُ عمرانَ و آسيةُ بنتُ مزاحمٍ امرأةُ فرعونَ»؛ [۶] (بهترین زنان بهشت، ، ، و همسر فرعون می باشند). 💠غبطه حضرت آدم (علیه السلام) 🔹طبق‌روایات‌زمانی‌که (علیه السلام) از جایگاه (سلام الله علیها) و بذل و بخشش در راستای آبیاری نهال جوان آگاه شد، نسبت به غبطه خورد و فرمود: «مِمّا فَضَّلَ الله به إبنی عَلَیّ أن زوجته خَدیجهً کانَت عَوناً لَه عَلَى تَبلیغِ أمرِ الله (عزّ و جلّ)...»؛ [۷] (یکی از عالم بر فرزندم (پیامبر اسلام) این است که همسرش ، همکار و همیار او برای بود...). 💠بصیرت خدیجه (سلام الله علیها) 🔹زمانی که حضرت (سلام الله عليها) احساس كرد مرگش فرا رسيده است به (صلّی الله علیه و آله) به عنوان جملاتی را عرضه داشت که نشان از اوج و این بانوی بزرگ اسلام است. وی در اولين جمله خود خطاب به (صلی الله علیه و آله) چنین فرمود: اگر من در حق تو كوتاهي كرده ام مرا عفو كن. (صلّی الله عليه و آله) فرمود: ای ! من از تو كوچكترين قصوری نديدم و تو تمام خود را در خدمت به من و به كار بردی و بسيار خسته شدی و تمام زندگی ات را خرج كردی. [۸] 🔹 (سلام الله علیها) تمام خود را در مسیر اعتلای خرج کرد، ولی از آنجایی که عظمت اسلام را درک کرده است، نه تنها این عمل خود را بزرگ نمی‌پندارد، بلکه خود را مقصر نیز می‌داند. این است که بزرگان عالم خلقت، همچون (علیه السلام) به آن غبطه می‌خورند. پی نوشت‌ها؛ [۱] انساب الاشراف، ج۱، ص۴۷۱؛ [۲] سیره ابن هشام، ج۱، ص۴۲۶؛ [۳] الصحیح فی سیره النبی الاعظم، ج۳، ص۱۹۸؛ [۴] قرآن کریم، سوره فرقان، آيه ۷۴؛ [۵] مجمع البیان، ج۵، ص۳۲۰؛ تفسیر کشاف، ج۳، ص۲۵۰؛ [۶] مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۲۳؛ [۷] عمده القاری، ج۱، ص۶۳ ؛ [۸] شجره طوبی، ج۲، ص۲۳۵ نویسنده؛ علیرضا خاتم منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پاسخ امام علی (علیه السلام) برای ديدن خدايی كه ديده نمى شود چه بود؟ 🔹از روايات مختلف در شرح حال (ع) استفاده میشود كه حضرت بارها میفرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»؛ (هر را كه میخواهید از من كنيد پيش از آنكه از ميان شما بروم) و به اين ترتيب خود را براى به هر - چه مربوط به و چه مردم باشد - بيان میفرمود؛ حتى بعد از آنكه ضربه هولناك بر فرق مباركش وارد شد در ملاقاتى كه با توده هاى مردم در بستر شهادتش داشت، همين جمله را تكرار فرمود!! 🔹از جمله مواردى كه حضرت اين جمله را بيان فرمود هنگامى بود كه بر كرسى خلافت ظاهرى نشست و براى مردم خطبه اى خواند و در ضمن آن خطبه، جمله «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را تكرار فرمود و بر اين معنا تأكيد كرد كه مخصوصاً از تمام و زمان و شأن نزول و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آن با خبرم. در اين هنگام، «ذعلب يمانى» كه مردى شجاع و فصيح بود برخاست و سؤال كرد: ای آیا را دیده ای؟ و (عليه السلام) با زيبايى تمام به پاسخ او پرداخت؛ «أَفَاَعْبُدُ مَا لَا أَرَى؟» [۱] (آيا ممكن است كسى را كه نمى بينم كنم؟!). 🔹به اين معنا كه ، فرع بر است و درجاتى دارد كه بالاترين درجه آن است و حضرت در اين سخن به خود نظر دارد كه آن را همراه با مشاهده می‌شمرد. ذعلب در فكر فرو رفت كه منظور حضرت در اينجا كدام مشاهده است؟ آيا مشاهده حسّى است كه قائلان به جسميت خداوند (مجسّمه) عقيده دارند؟ يا مشاهده و میباشد كه چيزى برتر از مشاهده عقلى است؟ لذا بلافاصله سؤال كرد: «وَ كَيْفَ تَرَاهُ؟» (چگونه خدا را مى بينى؟) 🔹 (ع) در پاسخ او سخنى گفت و پرده از روى برداشت و همه حتى ذعلب را تحت قرار داد تا آنجا كه ذعلب در پايان اين سخن، مدهوش شد و بوى گلش چنانش مست كرد كه دامنش از دست برفت. حضرت چنين فرمود: «فقال: لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونَ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ، وَ لكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ» ( هرگز او را آشكارا نبيند، اما با نیروی ، وى را درك میكند). منظور از حقايق ايمان، و است. 🔹براى توضيح اين سخن بايد به اين نكته توجّه كرد كه مشاهده بر سه گونه است: 1⃣ كه با چشم صورت میگیرد. 2⃣ كه انسان از طريق به آن میرسد و حقايقى را همچون آفتاب با چشم دل مى بيند؛ آنگونه ـ كه به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» ـ كسانى مانند مشاهده كردند؛ از افتادن يك سيب از درخت به روى زمين، را كه هرگز با چشم سر ديده نمیشود مشاهده كرد و به آن پى برد. 3⃣ و درون كه يك نوع است؛ اما نه استدلالى. انسان با واقعيت موجود را مى بيند و آن را باور میكند، بى آنكه احتياج به استدلالى داشته باشد و اين درك و ديدى است كه تا انسان به آن نرسد فهم آن مشكل است. اين موضوع، نمونه هاى فراوانى در و دارد. 🔹درباره (ع) میخوانیم: خداوند و زمين را به او نشان داد: «وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ». [۲] درباره (ع) میخوانيم: هنگامى كه برادران (ع)، پيراهن وى را در مصر از او گرفتند و حركت كردند، يعقوب (ع) گفت: «إِنِّى لاَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ» [۳] (من را احساس میكنم). 🔹در تاريخ اسلام آمده كه: « (ص) به هنگام حفر خندق، قبل از شروع جنگ احزاب، زمانى كه كلنگ را بر سنگى كه مانع پيشرفت كار خندق شده بود در سه نوبت فرو كوفت و جرقه هایى پريد، فرمود: من كاخ كسرى و قصر قيصر و قصرهاى صنعا در يمن را ديدم كه به روى اصحاب من گشوده میشود». [۴] (ع) بارها در از خبر میدهد و در بعضى موارد میفرماید: «فلان گروه را مى بينم كه چنين و چنان خواهند كرد». 🔹حتى بعضى از به چنين كشف و شهودى نايل میشدند. داستان جوان پاكدلى كه صبحگاهان در صف جماعت پيامبر اكرم(ص) بود معروف است كه مى گفت: «هم اكنون بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در جهنم مى بينم!» و (ص) او را تصديق كرد و فرمود: اين «جوان، بنده اى است كه خداوند، قلبش را به روشن كرده است». [۵] و موارد ديگر كه شرح آن در خور كتاب مستقلى درباره كشف و شهود است و همگى دلالت بر اين میكند كه غير از مشاهده حسّى و عقلى، نوع ديگرى از شهود وجود دارد كه برتر از اينهاست. [۶] منبع:وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی @tabyinchannel
⭕️نقش حضرت معصومه در رابطه با نشر معارف اهل بیت علیهم السلام 🔹بدون‌تردید نقش (سلام الله علیها) در قم شدن و عظمت‌ یافتن این شهر عریقِ مذهبیِ تاریخی، یک نقش ما لا کلام فیه است. این ، این دختر جوانِ تربیت‌ شده‌ی دامان اهل‌بیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهم‌ السّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر و در طول مسیر در میان مردم، 🔹و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی (علیهم‌ السّلام) در آن دوره‌ی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار را به سراسر از شرق و غرب منتقل کند. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۸۹/۰۷/۲۹ منبع‌؛ وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چگونه می توان بصیرت مهدوی خود را افزایش داد و به معرفت «امام زمان» (عجل الله تعالی فرجه الشریف) رسید؟ 🔹وظیفه هر فرد با ایمانی به عنوان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این است که مانند یک «منتظر واقعی» زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا کسی باشد، تمام رفتار و نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب میکند، وسایل پذیرایی را آماده میکند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار میماند. چنین کسی میتواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. 🔹اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است، اگر ادعا کند که در میهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید. بنابراین باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از و او فهمیده شود. بنابراین یک اهل و به دنیا نیست، چرا که چنین کسی نمیتواند از وابستگیها و دلبستگیها و آلودگیها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد. 💠با توجه به نکات ذکر شده میتوان برخی وظایف منتظر «امام زمان» را چنین ذکر کرد: 🔹اولین شرط انتظار، است. تا انسان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد، او نخواهد شد. در مورد انتظار (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم چنین است، و طبیعی است که هر مقدار انسان نسبت به بیشتر باشد، انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که و ناآگاه به ارزش ، هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت، و بدین جهت از زمره او بیرون هستند. 🔹ریشه محبّت و دلدادگى به امام در معرفت ایشان نهفته است، هرچه و عمیق‌تر باشد محبّت حاصله نیز شدیدتر و قوى‌تر خواهد بود. دومین شرط انتظار، ایجاد با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. وضعیت روحی و فکری و عملی خود را به گونه ای سامان میدهند که با امام داشته باشند. آیا میتوان منتظر قدوم کسی بود و با او و سنخیت نداشت؟ آیا می توان کسی را داشت، اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟ 🔹ایجاد سنخیت با (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از طریق و و و درجات معنوی حاصل میشود، و تنها در این صورت است که میتوان ادعای محبت به را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت، او را به فریاد خواهد آورد و دوری اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت. طبیعی است که هرچه قدر این بیشتر باشد، محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزون تر خواهد گشت. 🔹البته شناخت و هم سنخ شدن با (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، متوقف بر عمل به دستورات دین و پیشه کردن ، یعنی انجام و ترک و عمل برای رضای خداست. اگر در این مسیر بورزید، خداوند از درون، شما را خواهد کرد و موانع را برطرف میکند، و روی توفیق، شامل حالتان خواهد شد و روز به روز بر ظرفیت وجودی شما افزوده خواهد شد. میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا...» [۱] (کسانی که در راه ما کنند راههای را به آنان می نماییم...). 🔹و نیز میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ...» [۲] (کسانی که گفتند ما است و در این راه ورزیدند، بر آنان نازل خواهد شد...). و در کلمات (علیهم السلام) آمده: «من اخلص لله اربعین یوما انبت الله الحکمة فی قلبه و یجری من قلبه علی لسانه و جوارحه» (کسی که تمام کارهایش فقط و فقط برای باشد، خداوند نور و بینایی را بر دلش میفشاند و حکمت از دلش بر زبانش و اعضا و جوارحش جاری میشود (یعنی همه رفتارش حکیمانه میشود)). بنابراین با در مسیر و عبودیت محض خداوند، ظرفیت وجودی انسان بسط پیدا میکند و و سعادت هموار میشود. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره عنکبوت، آيه ۶۹ [۲] همان، سوره فصلت، آيه ۳۰ منبع: وبسایت سراج نت @tabyinchannel
تبیین
⭕️شهید علم و دانش 💠حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره): 🔹در حقیقت (علیه‌ السلام) در راه کشته شد؛ زیرا اگر می‌گفت من عالم نیستم کارش نداشتند. از روی تقیه هم حاضر نبود اظهار کند، ولی مجبورش کردند تا اظهار کرد و جواب داد، و همان اظهار علم و فضل باعث و و با او، و سرانجام منجر به قتل او گردید. در حقیقت و را از بین بردند و به رساندند. اگر هیچ امتیازی برای و نبود، جز اینکه آنها، با مخالف هستند، برای امتیاز و کافی بود. 🔹قتل و رجم انبیا (علیهم‌ السلام) بر این اساس بوده که مردم با نور و و مخالفند، و کمال را منحصر در و و تناکح و تسلط و بر دیگران و ریاست و و پست و می‌دانند. به زندگی جنگل می‌ماند، و حکومت انسانیت حکومت حیوانیت شده است؛ لذا در اعتراض به رسالت (علیه‌ السلام) می‌گوید: «فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنين» [۱] (پس چرا بر او دست‌بندهای زرین آویخته نشده؟ یا فرشتگان همراه او نیامده‌اند؟). 🔹بله، مخالفین انبیا و ائمه با نور و مخالفت دارند و اهل زر و زور هستند. می‌بینید به (علیه‌ السلام) اعتراض می‌کند که اگر او رسول خداست، پس چرا این امتیازات را ندارد، دست‌بند زرین ندارد، یا چرا فرشتگان آسمان همراه او نیستند؟! شما را چه با ملائکه؟! اگر ملائکه آشکار بودند، کار آنها را هم می‌ساختید؛ چون هرچه ملائکه دارند، پیامبران (علیهم‌ السلام) هم دارند، بلکه افضل از آنها هستند، ولی شما به اَسْوِرَه و زر و زیور دل بسته‌اید! 🔹الحمدلله واضح و آشکار است که (علیهم‌ السلام) مخالف و هستند! هرجای دنیا اگر شخصی بود که مانند حضرت (علیه‌ السلام) هزاران را در یک مجلس حل می‌کرد و جواب صحیح می‌داد، به او جایزه می‌دادند، نه اینکه به او حسد بورزند و با او کنند و سرانجام او را بکشند! هم به همین کیفیت است. مخترع را یا از کار منصرف می‌کنند، یا به قتل می‌رسانند، چون صاحب امتیاز می‌شود. می‌گویند: فقط باید ما دارای امتیاز باشیم، نه دیگران. 🔹آقایی قبل از جنگ جهانی دوم در کربلا مدعی شده بود که می‌شود هواپیمای بدون خلبان ساخت و در این‌باره تلاش می‌کرد، تا اینکه به بغداد رفت، ولی از آلمان مکرر تلگراف و نوشته پشت نوشته به‌سوی او آمد که زحمت نکش، کار شما بی‌فایده و نشدنی است؛ زیرا ما هرچه تلاش کردیم نشد! سرانجام آلمان خود هواپیمای بدون خلبان ساخت، در حالی‌که پیش از آن می‌گفت: ساختن هواپیمای بدون خلبان امکان‌پذیر نیست! 🔹صحبت بر سر نیست و مسابقه‌ آنها ذاتاً برای پیشرفت دانش و فرهنگ نیست، بلکه برای آنها جنبه مقدمیت دارد و منظور اصلی آنان و است. به کره‌ ماه برای این نمی‌روند که به علم خدمت کنند، بلکه برای موضع‌گیری در برابر رقیب و قطب مخالف است، برای اینکه بتوانند در آنجا کاری کنند که در کره‌ زمین از لحاظ و بر همه مقدم باشند و دولت‌های مخالف و رقیب را در روی زمین خوب مورد هدف قرار دهند و نابود کنند، با این‌ وجود، ما فریب آنها را می‌خوریم و می‌گوییم: اینها راست می‌گویند که بشردوستند. بله! شردوستند، نه بشردوست! پی نوشت؛ [۱] قرآن کریم سوره زخرف، آيه ۵۳ 📕در محضر بهجت، ج۲، ص۳۲ـ۳۳ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️جزئیات پیوستن «حرّ ریاحی» به کاروان حسینی 🔹لحظه به لحظه ماجرای (علیه السلام) و جریان پر از شور و احساس و ، و نیز سرشار از «درس‌ های عبرت‌ آموز» است، به گونه‌ای که می‌توان گفت ، کاروانِ و چشمه ارزش‌هاست؛ ارزش‌ هایی که هر کدام از آنها برای رسیدن به کافی است. ماجرای کاروان حسینی به ما آموخت یعنی در پناه (علیه السلام) بودن، به خاطر (علیه السلام) بودن و در عالی‌ترین درجه، «حسینی شدن و حسینی زیستن». 🔹«حرّ بن یزید ریاحی» از افرادی بود که هرچند دیر به این حقیقت رسید، اما زمانی که خداوند قلب او را با روشن کرد، پای این حقیقت تا جان در بدن داشت، ایستاد و در این مسیر شربت را در پیشگاه مولای خویش نوشید و در جوار قرب الهی جای گرفت. 🔹راوی می‌گوید ، کم کم به (عليه السلام) نزدیک می‌شد. «مُهاجر بن اوس» او را با وضع غیر عادی دیده، پرسید اراده کجا داری؟ آیا می‌‏خواهی بر حمله کنی؟ ، پاسخی نداد و همان وقت لرزه سختی اندامش را فرا گرفته بود. مهاجر که وضع غیرعادی او را مشاهده می‏‌کرد اظهار کرد: عمل امروز تو مرا به شک می‌‏اندازد؛ سوگند به خدا در هیچ کارزاری تو را مانند امروز بیمناک ندیده بودم، و هر گاه از دلاورترین اهل کوفه از من بپرسند، غیر تو نمی‌گویم و امروز چه پیش آمده که ترا بر خلاف انتظار می‌‏بینم؟ 🔹، پاسخ داد امروز به خدا قسم خود را مخیّر میان بهشت و دوزخ می‌‏یابم و به خدا سوگند اگر تیکه تیکه و سوخته شوم هیچ مقام و موقعیتی را بر بهشت بر نمی‏‌گزینم. سپس اسب خود را به سوی (علیه السلام) راند و دستها بر سر نهاده می‏‌گفت: «جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ أَنَا صَاحِبُکَ الَّذِی حَبَسْتُکَ عَن‏ الرُّجُوعِ وَ سَایَرْتُکَ فِی الطَّرِیقِ وَ جَعْجَعْتُ بِکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّ الْقَوْمَ یَرُدُّونَ عَلَیْکَ مَا عَرَضْتَهُ عَلَیْهِمْ وَ لَا یَبْلُغُونَ مِنْکَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ وَ اللهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنَّهُمْ یَنْتَهُونَ بِکَ إِلَی مَا أَرَی مَا رَکِبْتُ مِنْکَ الَّذِی رَکِبْتُ وَ إِنِّی تَائِبٌ إِلَی اللهِ تَعَالَی مِمَّا صَنَعْتُ فَتَرَی لِی مِنْ ذَلِکَ تَوْبَة» 🔹(خدا مرا فدای تو کند ای پسر رسول خدا، من همان درمانده هستم که تو را از بازگشت به وطنت جلوگیری کردم، و در طول راه، همه جا قدم به قدم با تو آمدم و نگذاردم از راه منحرف شوی و تو را در این مکان فرود آوردم، و خیال نمی‏‌کردم این مردم حق جدّ تو را رعایت نکنند، و تو را با این حال گرفتار کنند. به خدا سوگند اگر از هدف آنها باخبر بودم هیچ گاه چنان رفتاری با تو انجام نمی‌دادم. اینک از در و انابه درآمده و از خدا می‏‌خواهم از کرده من درگذرد. شما درباره من چه نظری دارید، آیا توبه مرا می‏‌پذیرید؟)؛ «فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ نَعَمْ یَتُوبُ الله عَلَیْکَ فَانْزِل‏» ( فرمود: بله خدا تو را می‌‏پذیرد؛ اینک فرود آی). سپس با اذن (علیه السلام) به عنوان اولین فرد از لشکر امام به دشمن هجوم برد و در این مسیر به رسید. 📚الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج‏۲، ص۱۰۰؛ اللهوف علی قتلی الطفوف (ترجمه فهری) ص۱۰۳ منبع: مشرق به نقل از تسنیم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️فریضه ای بزرگ و بی بدیل 🔹یکی از مسائلی که بارها در به آن اشاره شده است، مساله است. جالب اینکه هر جا سخن از است، نمی‌فرماید بخوانید، بلکه تعبیر این است که «وَ أَقِيمُواْ الصَّلاَةَ» [بقره، ۴۳] (نماز را کنید). همانطور که در روایت معروف آمده است «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّين».‏ [۱] در اینجا هم از  به عنوان یاد شده است. بنابراین باید ستون را برپا داشت، همانگونه که ستون خیمه را برپا می دارند. (عليه السلام) می‌فرماید: «اسلام بر پنج پایه استوار است: ، زکات، حج، روزه، ولایت». [۲] 🔹تاکید فراوان به در و (علیهم السلام) نشانگر «اهمیت فوق العاده این واجب دینی» است. اما چرا این اینقدر دارای اهمیت است؟ دلایل مختلفی برای این سوال وجود دارد، از جمله اینکه: «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَ الْمُنكَرِ» [عنکبوت، ۴۵] ( (انسان را) از زشتی ها و منكرات باز می دارد). به تعبیر مرحوم علامه جعفری: « عبارت است از ارتباط ما بین یک موجود بی نهایت کوچک، با یک موجود بی نهایت بزرگ در حال و انجذاب». [۳] 🔹وقتی انسان با اتصال و ارتباط داشته باشد، مسلماً این ارتباط مانع از انجام و میشود؛ البته ارتباطی که واقعا و از راه برقرار شده باشد، نه صرف تکرار لفظ و بدون توجه قلبی. هم در یکی از پیامهای خود بر این نکته تاکید داشتند که: «یکی از مؤثرترین راه ها برای کاستن آسیب‌ های اجتماعی، ترویج است. به این که حتی یک نفر از جوانان و نوجوانان کشور، در سهل انگاری نکند، همت گمارید. این یکی از بهترین راه ها برای سلامت معنوی و روحی مردم ما و جامعه ما است. به این که همگان فرا بگیرند و عادت کنند که را با خشوع و به جا آورند، همت گمارید». 🔹و در آیه دیگری خدای متعال راجع به  می فرماید که «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِی» [طه، ۱۴] (به ياد من برپا دار). توضیح مطلب آنکه چه مومن چه کافر، در زندگی به دنبال است، و شکی هم در این نیست و برای رسیدن به آرامش هم می‌پردازد، و بعضا خیلی ها که راه رسیدن به آرامش آن است که فرموده، نه آنکه با به دنبال آن هستند. خداوند می‌فرماید: « را به یاد من به پا دار». و در جای دیگر ثمره‌ی یاد خود را به رسیدن می داند و می فرماید: «با دلها آرام می‌شوند»، درست مانند عقربه های قبله نما که دائما لرزان اند، مگر زمانی که همسو با قبله باشند. نیز همین طور است، لرزان و مضطرب است، مگر این که با همسو شده و همواره در یاد خدا باشد. 🔹ناگفته نماند  که یکی از مصادیق یاد خداست، زمانی است، و باعث صعود او میشود، که مانند بوده و در جای خود، مستحکم و ثابت شده باشد، وگرنه نردبانی که ناپایدار بوده و یا در جای سست قرار داده شود، کار کسی را پیش نمی برد. هم اینگونه است، یعنی فراتر از لفظ، باید باشد، و هم اینکه انسان نسبت به بقیه نیز نباید سهل انگار باشد، و در اینصورت است که اقامه نماز باعث رشد انسان می‌شود. پی نوشت: [۱] المحاسن برقى، ج ۱، ص ۴۴، قم، چ ۲، ۱۳۷۱ق [۲] الکافی (ط - الإسلامية) ج‏ ۲، ص ۱۸ باب دعائم الإسلام [۳] نماز زيباترين جلوه نيايش، علامه محمد تقی جعفری، ص ۳۹ نویسنده: تسنیم منبع: وبسایت رهروان ولایت @tabyinchannel
⭕️دوران ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔹دنیای سرشار از و و و و ، دنیای دوران است، که زندگی بشر هم از آن جا به بعد است. «زندگی حقیقی انسان» در این عالم، مربوط به دوران بعد از است که خدا می داند بشر در آن جا به چه عظمت هایی نایل خواهد شد. بیانات‌مقام‌معظم‌رهبری ۱۳۷۹/۰۱/۲۶ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ولایت معنوی و توکیلی «حضرت زینب» (سلام الله علیها) 🔹 (سلام الله علیها) به مقامی رسید که با شواهد تاریخی می توان گفت وی به نوعی از دست یافت. از او خطا و گناهی مشاهده نشد و در تمام ابعاد زندگی بر محور حرکت کرد. زهد، تقوا و پیروی محض او از خدا، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امام زمانش او را به مقامی رساند که (علیه السلام) در لحظه های آخر حیات، به دلیل بیماری امام سجاد (علیه السلام)، خواهرش را نایب خاص خود قرار داد و کارها را به او واگذار کرد. این حرکت امام، بیانگر (سلام الله علیها) و برخورداری وی از است. [۱] 🔹شاهد دیگر بر مقام ملکوتی (سلام الله علیها) این است که آن بانو، گاهی امام سجاد (علیه السلام) را به اموری که او را از گزند خطر حفظ کند سفارش می کرد و همین طور در کارها مورد مشورت حضرت سجاد (علیه السلام) بود. زمانی که یزید اظهار پشیمانی کرد و به امام سجاد (علیه السلام) گفت: «ای علی بن الحسین! هر حاجتی داری بیان کن. » حضرت فرمودند: «نیازی به تو ندارم، در ضمن در هر موردی باید با عمه ام (سلام الله علیها) سخن بگویم (و مشورت کنم) زیرا او پرستار یتیمان و غمگسار اسیران است». [۲] 🔹از نشانه های دیگر برخورداری (سلام الله علیها) از ولایت معنوی این است که آن بانو بود. چه بسیار مردم گرفتار و دردمند که نزد (سلام الله علیها) می آمدند و از وی برای اجابت دعایشان درخواست دعا می کردند. شخصی از «آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی» خواست جملاتی به عنوان تبرک برای دیگران نقل نماید. ایشان فرمود: «به مردم بگو هر زمان حاجتمند شدند خدای متعال را به عظمت (سلام الله علیها) قسم دهند تا خداوند حاجتشان را برآورد؛ زیرا نزد خداوند بسیار آبرومند است». 🔹و از (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نقل شده که فرمودند: «در گرفتاری ها واسطه ای آبرومند چون عمه ام (سلام الله علیها) به درگاه خداوند معرفی کنید تا خدای متعال رنج شما را برطرف سازد». [۳] از نشانه های ولایت معنوی و تکوینی (سلام الله علیها) است که وقتی در کوفه خواست خطبه بخواند، اشاره کرد به جمعیت و نفس ها در سینه ها حبس شدند و زنگ های کاروان آرام گرفتند. [۴] 🔹علامه دربندی درباره خطبه (سلام الله علیها) می نویسد: «هر کس در خطبه در مجلس یزید و احتجاج آن حضرت و نفحات انفاس قدسیه و شیوایی فصاحت کلمات شریف او بنگرد، خواهد دانست که و زینب (سلام الله علیها) از نوع کلمات و معارف اکتسابی نبود؛ زیرا صدور چنان خطبه ای، آن هم بدون مقدمه و به طور ناگهانی جز از کسی که صاحب عصمت یا همطراز آن است، ممکن نیست. 🔹روح نورانی و قدسی فوق العاده (سلام الله علیها) موجب شد که مجلس در قبضه او قرار گیرد، و کفر و خباثت باطن آشکار شود؛ به طوری که یزید نتوانست سخن را در دهان آن بانوی عُظمی بشکند و خود و حاضران، زشتی ها و پلیدی های پدر و اجدادش را از زبان (سلام الله علیها) نشنوند؛ چنین و از مردم عادی ساخته نیست، بلکه از ویژگی های صاحبان ولایت مطلقه است». [۵] پی نوشت‌ها: [۱] زندگانی حضرت زینب (ع)، دستغیب شیرازی، ص ۲۴ - ۲۶ و فروغ تابان کوثر، ۹۰ - ۹۱. [۲] الخصائص الزینبیه، ص ۲۹۴. [۳] الوقایع و الحوادث، ج ۱، ص ۱۲۳ و سوگنامه حضرت زینب(س)، علیرضا رجالی، انتشارات نبوغ، ص ۹۲ و ۹۳. [۴] لهوف، ص ۱۹۲. [۵] اسرار الشهاده، به نقل از الطراز المذهب، ص ۸۰ و سیره عملی حضرت زینب(س)، ص ۶۴. منبع: پاسدار اسلام، دی و بهمن ۱۳۹۶ - شماره ۴۳۱ و ۴۳۲؛ حسینی، سیدجواد @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️نقش و جایگاه خانواده در شیوع بی حجابی در جامعه (بخش دوم) 🔸بدون شک اولین و مؤثرترین جایی که هویت دینی و اجتماعی انسان در آن شکل می گیرد است، از این رو اگر گرامی در خود کوتاهی نمایند، و هیچ گونه دغدغه و یا برنامه ای برای هدایت و سالم سازی رفتار کودکان و خود نداشته باشند، فرزندان آنان عملکرد منفی و در مواردی خلاف عرف و اخلاق را از خود بروز خواهند داد. 💠نقش و جایگاه خانواده در شیوع بی حجابی در جامعه 2⃣«فقدان معرفت و جهل والدین» 🔹گاهی اوقات گرامی مسأله ای به نام را می پسندند، اتفاقاً رعایت آن از جمله ضروریات زندگی خود می دانند، ولی «راهکار مناسب تربیتی و آموزشی» برای خود ندارند، به طوری که با سوء رفتار و عملکرد خود موجب می شوند در محیطی مذهبی، تربیت کنند؛ علت و ریشه این مسأله چیزی جز فقدان و و نیست، موضوع مهمی که اهمیت و ضرورت آن در هر حرکت دینی و آموزشی این چنین مورد تذکر قرار گرفته است. 🔹در منابع روایی نقل شده است که (علیه السلام) خطاب به جناب کمیل فرمودند: «یا کُمَیْلُ مَا مِنْ حَرَکَةٍ إِلَّا وَ أَنْتَ مُحْتَاجٌ فِیهَا إِلَى مَعْرِفَةٍ الْخَبَرَ». [۱] (ای کمیل، هیچ حرکتی نیست، جز آنکه تو در آن نیازمند هستی). هم یکی از این موارد است که نیاز به آگاهی، آشنایی و توجه دارد. در واقع می بایست با برنامه ده ساله‌ی متقنی از ابتدای تولد برای «تربیت دینی»، بخصوص در مقوله و داشته باشند؛ 🔹البته این و باید با کمال متانت، صبر و بردباری و خوش اخلاقی همراه باشد، چرا که هرگونه تندی و شدت و خشکی در امر تربیت چه بسا عکس العمل منفی بر بر جای بگذارد؛ کما اینکه باری تعالی در قرآن کریم می فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ». [۱] ([ای پیامبر!] پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند). ... پی نوشت؛ [۱] تحف العقول، النص، ص۱۷۱ [۲] سوره آل عمران، آیه ۱۵۹ نویسنده؛ علی بیرانوند منبع؛ راسخون @tabyinchannel