eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
425 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مردم كوفه در زمان امام حسين (عليه السلام) چگونه مردمی بودند؟ 🔹در منابع تاریخی و افواه عوام، مردم کوفه اهل «غدر و خیانت» دانسته شده و گفته شده است که وفای به عهد در میان آنها امری نادر است. اين مسلم است كه مردم کوفه «عجول» بودند و همین «تعجیل» آنها در «تصمیم‌ گیری» همیشه به ضرر خود آنها و حاکمان آنها بوده است. «زود رنج بودن» در کنار «زود قانع شدن»، «زود تسلیم شدن» و «زود سرکشی کردن» از روحیّات آنان به شمار می‌آید. در اینجا مطالبی را درباره موضع گیری آنها در قبال واقعه کربلا، ارائه می‌ دهیم. مردم کوفه مجموعه قبایل مختلفی بودند که در عهد حکّام مختلف، ترکیب‌ بندی آنها مختلف بود. این تغییر شکل در تقسیم‌ بندی قبایل متناسب با مصالحی بود که حکّام در نظر می‌ گرفتند؛ اما در همین حال اغلب حکام نیز خود ملاحظه رؤسا و بزرگان قبایل را کرده و می‌ دانستند که در بسیاری از موارد، قدرت آنها بیش از قدرت حاکمان شهر است. 🔹شیعیان تنها بخشی از مردم این شهر بودند. درست است که برخی از قبایل شهرتی به تشیّع داشتند، اما نمی‌توان قبیله‌ای را صددرصد شیعی دانست. آنها در قبایل مختلف پراکنده بودند و چندان اتحادی با یکدیگر نداشتند. علاوه بر روحیات قبیله‌ای، روحیات خاصّ کوفی بر آنها حاکم بود. لذا چندان متفاوت از دیگران نبودند. تعداد شیعیان در آن زمان چندان گسترده نبود. گفته ‌اند: «زمانی که حجر بن عدی در مسجد به مخالفت با گفته‌های زیاد پرداخت، نیمی از کسانی که در مسجد بودند یا یک سوم آنها با او هم‌آواز شدند. با توجّه به روحیه شیعی شهر و با دانستن این که به هر روی، شماری از مردم بر پایه نوعی تشیّع سیاسی، که فقط در مسائل سیاسی، همراهی نسبی با اولاد علی (علیه السلام) را می‌ پذیرفتند، باید جریان شیعی شهر را حداقل در حد یک چهارم جمعیت شهر دانست. 🔹هیچ شکّی وجود ندارد که مردم کوفه، (علیه السّلام) را دعوت کردند و او را یاری نکردند، و بعداً در کشتن او نیز مباشرت کردند. در عین حال باید دید که این مردم چه کسانی بودند؟ چه گروهی نامه نوشتند و چه مقدار از مردم کوفه، در جنگ با (علیه السّلام) شرکت کردند؟ در آغاز ذکر این نکته لازم است که بعدها کوفه به صورت مرکزی برای شیعیان علوی مذهب درآمد، و حتّی در مقابل بنی عبّاس به خاطر غصب حاکمیّت آل علی مخالفت‌ هایی [از خود] نشان داد. از این رو علاوه بر این که مورّخین و محدّثین وابسته به اموی‌ها از مردم کوفه نفرت داشتند، وابستگان به بنی عبّاس نیز دچار همین کینه‌ها بودند. مظلومیّت شیعه تنها در حدّ ظلم سیاسی نبود، بلکه از لحاظ فرهنگی نیز این ظلم وجود داشت. به هر حال با حاکمیّت جریان فرهنگی وابسته به بنی عبّاس، چنین امری طبیعی و بدیهی است. بنابراین لازم است توّجه داشته باشیم که سیر نقل وقایع را از چنین عینکی که رنگ آن نفرت از مردم کوفه به دلیل تشیع آنهاست، ملاحظه می‌کنیم. 👇
🔹با عنایت به نکته فوق باید اشاره کنیم که چنین مورّخینی سعی دارند شیعه را به گونه‌ای نشان دهند که اهل وفای به عهد نیستند. به سخن دیگر، دشمنان شیعه بر آن هستند تا گناه عدم حمایت مردم کوفه را بر عهده شیعیان بگذارند. در حالی که توضیحات ذیل تا حدودی نشان خواهد داد که تنها بخشی از مردم کوفه در آن شرایط، شیعه بودند و آنها نیز در شرایطی قرار گرفتند که نتوانستند از امام حسین (علیه السّلام) دفاع کنند، گرچه اگر در حدّ ایثار، قصد فداکاری داشتند، می‌توانستند چنین کنند. این سخنی است که باید درباره آن به اختصار شواهدی ارائه دهیم. 🔹تصویری که از شرایط کوفه در آن زمان می‌ توان به دست داد چنین است: کسی بود که گرچه برای مردم شام تحمّلش آسان بود، امّا برای مردمی چون مردم عراق تحمّلش قدری مشکل می‌نمود. هنگامی که روی کار آمد، شیعیان کوفه مخالفت را آغاز کردند. بسیاری از مردم کوفه نیز که جانشین مناسبی برای جایگزینی یزید نداشتند، بر اثر جوّ عمومی، حسین بن علی (علیه السّلام) را برگزیدند. به علاوه که عراق در شرایط طبیعی مایل به پذیرش حکومت شام نبود. وقتی که دعوت از ناحیه شیعیان آغاز شد، نه تنها عوام مردم - با روحیه خاص خود - پشتیبانی خود را اظهار کردند، بلکه کسانی نیز که موقعیّت خود را در خطر می‌دیدند و یا تحت تأثیر روحیّه دیگر مردم، اظهار حمایت از (علیه السّلام) کردند. [۱] نتیجه آن، پیدایش جوّ کاذب اما عمومی در حمایت از امام حسین (علیه السّلام) بود. 🔹جوّی که به خاطر خلأ سیاسی پس از مرگ معاویه، بنی امیّه نیز برای مدتی نتوانستند جای آن را پر کنند. به ویژه، با حاکمیّت نعمان بن بشیر که فردی سهل‌گیر بود، این جوّ گسترش یافت و تا وقتی که ابن زیاد به کوفه نیامده بود به سرعت رو به فزونی بود. با توجّه به حدیثی از امام حسین (علیه السّلام)، می‌توان احتمال دیگری را نیز برای دعوت از ناحیه بزرگان پذیرفت، و آن این که آنها عمداً به این جوّ دامن زده بودند تا امام را به عراق کشانده و در آنجا به شهادت برسانند. فرمایش امام حسین (علیه السّلام) چنین است: «وَ مَا کَانَتْ کَتَبَ إِلَیَّ إِلَّا مَکِیدَةً لِی وَ تَقَرَّبَا إِلَی ابْنِ مُعَاوِیَةَ». [۲] در هر حال مسلّم است که قسمت اعظم این جوّ جلوه مثبت داشت، و زمانی که مسلم بدان دیار رفت فضا را چنان دید که باید هر چه زودتر از امام بخواهد تا به کوفه بیاید. پی نوشت‌ها؛ [۱] افرادی چون عمرو بن حجاج و شبث بن ربعی که خود در کربلا فرماندهی سپاه ابن زیاد را داشتند، از کسانی بودند که به امام حسین (علیه السّلام) نامه نوشته بودند. (الفتوح، الكوفى، أبو محمد أحمد بن اعثم، دارالکتب العلمیه، بيروت، ۱۴۰۶ق، ج ۵، ص ۵۰-۵۱). [۲] كتاب جمل من انساب الأشراف، البلاذرى، أحمد بن يحيى بن جابر، تحقيق: سهيل زكار، رياض زركلى، دارالفكر، بيروت، ۱۴۱۷ق، چاپ اول، ج ۳، ص ۱۸۵؛ الفتوح، همان، ج ۵، ص ۱۶۹ 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم‌السلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ش، چاپ ششم، ص ۱۹۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«اسلام»، چگونه بر لزوم گفتن «حق» حت‍ی اگر به ضرر انسان باشد، تاكيد كرده است؟ 🔹روايات (عليهم السلام) تاكيد دارند كه بايد را بگويد، حتى اگر به ضرر او باشد. (عليه السلام) مى فرمايد: «نفس خود را بر صبور گردان؛ زيرا كسى كه چيزى را در راه منع كند دو برابر آن را در راه مصرف خواهد كرد». [۱] (عليه السلام) مى فرمايد: «بر تلخى صبر كن و مواظب باش فريب شيرينى را نخورى». [۲] 🔹در جای دیگر فرمود: «کسی برای صبر نمی کند مگر آنکه فضیلت آن را بداند». [۳] (عليه السلام) مى فرمايد: «وقتى نزديك وفات پدرم امام زين العابدين (عليه السلام) بود، مرا به سينه خود چسبانيد و فرمود: پسرم! آيا مى خواهى تو را كنم به آنچه پدرم حسين بن على (عليه السلام) در موقع مرگ و شهادت و آخرين لحظات به من سفارش فرمود، و پدر او امیرالمؤمنین (عليه السلام) نيز او را به آن و سفارش كرده بود؟: «پسرم! صبر كن بر ، اگر چه تلخ باشد». [۴] 🔹چه است كه (علیهم السلام) در آخرين لحظات عمر خود سفارش كرده اند، آن هم به اين صورت كه «امام حسين» و «امام سجاد» در لحظات آخر حيات خود با كوله بارى از تجربه هاى تلخ و شيرين و آن هم به صورتى كه «امام سجاد»، «امام باقر» (عليهم السلام) را به سينه خود مى چسباند. 🔹در روايت آمده: مردى از كوهستان و خارج شهر نزد (عليه السلام) آمد و مسئله اى پرسيد و حضرت، پاسخى فرمودند كه مطابق ميل او نبود، سپس در سيماى او كراهت و گرفتگى را احساس كردند به او فرمودند: «اى مرد كن بر ، زيرا احدى براى صبر نكرده است، مگر اين كه خداوند آنچه را كه براى او بوده در عوض به او داده است». [۵] 🔹 (عليه السلام) فرمود: « سنگين است، و خداوند گاهى سبك مى گرداند بر عده اى كه عاقبت [عافيت] را طلب كرده و خود را ساخته و اعتماد كردند به آنچه خداوند وعده داده است به و محاسبه گران، پس از آنها باش و از خداوند يارى طلب». [۶] 🔹 گویيد گرچه بر عليه و بر شما باشد. خداوند در سوره نساء مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ للهِ وَ لَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الاَقْرَبِينَ...». [۷] (اى كسانى كه ايمان آورده ايد، كاملا به قيام كنيد، براى خدا دهيد، اگرچه [اين گواهى] به خود شما يا پدر و مادر يا نزديكان شما بوده باشد). در ذيل آيه فوق حديثى از ابن عباس آمده [۷] كه از آن استفاده مى شود، افراد تازه مسلمان حتى بعد از ورود به مدينه به خاطر ملاحظات خويشاوندى از دادن شهادت هايى كه به ضرر بستگان آنها مى شد، خوددارى مى كردند و آيه فوق نازل شد و به آنها هشدار داد. 🔹امام باقر (عليه السلام) فرمود: «امام على (عليه السلام) فرموده است: در قبضه [دسته] شمشيرى از شمشيرهاى (صلی الله علیه و آله) صحيفه اى بود كه در آن سه چيز بود: «با كسى كه ارتباطش را با تو قطع كرده ارتباط برقرار كن، و را بگو گرچه بر ضرر تو باشد و به كسى كه به تو بدى كرد نيكى كن!». [۹] رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: « كسى است كه در آنچه به نفع يا به ضرر اوست، را بگويد». [۱۰]  🔹امام على (عليه السلام) در وصاياى خود به امام حسين (عليه السلام) مى فرمايد:  «فرزندم تو را سفارش مى كنم به پرهيزكارى و خداترسى در بى نيازى و فقر و اين كه گویی و را مراعات كنى در حالت رضا و غضب...». [۱۱] پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «كسى كه با مظلومى رود تا او را اثبات كند، خداوند متعال قدم هاى او را در روزى كه قدمها مى لغزد ثابت مى كند». [۱۲] امام على (عليه السلام) در زمان خود مى ناليد و مى فرمود: «بدانيد خداوند شما را رحمت كند، شما در زمانى هستيد كه گوينده به در اين زمان كم و زبان از راستگویی كُند شده [و راست و صدق نمى گويد] و مُلازم حق ذليل است». [۱۳] 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج ۲، ص ۵۲۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️ دوری از معنویات و رغبت به مادیات 🔹معنویات و رغبت به عبادات کم و رغبت به مادیات بیشتر شده و نتیجه‌اش همین است که می‌بینیم... 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۳۱۸ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه بدعتی در دین ایجاد شده بود که «امام حسین» (ع) برای مبارزه با آن قیام کرد؟ (بخش سوم) 🔸 در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و به ناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت‌ هاى فراوانى در دین ایجاد کرده و سنّت پیامبر (ص) را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام (ص) بود. ذیلاً نمونه هایى از این بدعت ها ذکر می گردد: 🔹عصر جاهلیّت، عصر تبعیض هاى ظالمانه بود، و نمونه بارز آن تبعیض بین زن و مرد بود، تا آنجا که نه تنها زنان از بسیارى از حقوق فردى و اجتماعى نظیر ارث محروم بودند، بلکه گاه حقّ حیات نداشته، و در بعضى از قبایل ملک مرد محسوب مى شدند! با بعثت پیامبر اکرم (ص) تبعیض ها رو به افول نهاد، امّا پس از رحلت آن حضرت دوباره تبعیض ها شروع شد، و در دوران خلیفه سوم به اوج خود رسید. تبعیض ها در این دوران مخصوصاً در تقسیم بیت المال و واگذارى پست ها غوغا کرد. علاّمه امینى (ره) آمار تکان دهنده اى از حیف و میل هاى انجام شده در دوران عثمان بیان کرده است. [۱]  🔹پیامبر اکرم (ص) عدالت محورى را شعار خویش قرار داده بود و مى فرمود: «أُمِرْتُ لاَِعْدِلَ بَیْنَکُمُ؛ مأمورم در میان شما عدالت را اجرا کنم»، [۲] و جانشین بر حق و بلافصل آن حضرت، امیرالمؤمنین امام علی (ع) نیز حاضر نشد، بیش از دیگران، حتّى به مقدار کم، به برادر نیازمندش عقیل از بیت المال کمک کند. [۳] امّا در عصر عثمان و معاویه ریخت و پاش هاى شگفت آورى به چشم مى خورد. معاویه چهارصد هزار درهم از بیت المال مسلمین را به سمرة بن جندب مى دهد، تا یک حدیث در مذمّت امام على (ع) بسازد، 🔹و او حدیثى مى سازد که آیه شریفه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»، [۴] در مورد امام على (ع) نیست، بلکه در شأن ابن ملجم نازل شده، و آیه شریفه: «و مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یُشْهِدُ اللهَ عَلَى مَا فِى قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ - وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِى الاَْرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا... »، [۵] در مورد امیرالمؤمنین (ع) نازل شده است، [۶] در حالى که این آیه مطابق سخن مفسّران درباره «اخنس بن شریق» نازل شده، او منافق بود و در عصر رسول خدا (ص) دست به جنایاتى زد. [۷]  (ع) بر علیه یزید قیام کرد تا اینگونه بدعت‌ها و تبعیض‌ها را برچیده و عدالت را جایگزین آن کند. ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] به نمونه هایى از بذل و بخشش هاى بى حساب عثمان توجّه فرمایید: الف) مبلغ پانصد هزار دینار (مثقال طلا) از غنایم آفریقا و یکصد هزار درهم (نقره) از بیت المال به مروان بن حکم بخشید، که مورد اعتراض زید بن ارقم کلیددار بیت المال قرار گرفت. ب) مبلغ دویست هزار نیز به ابوسفیان بخشید. ج) مبلغ یکصد هزار دینار از غنایم جنگ دیگرى در آفریقا به برادر رضاعیش عبدالله بن ابى سرح بخشید. د) مبلغ سیصد هزار درهم به حارث بن حکم برادر مروان بن حکم بخشید. (شرح بیشتر را در کتاب الغدیر، ج ۸، ص ۲۵۷ تا ۲۸۶ مطالعه فرمایید). [۲] شورا، آیه ۱۵؛ البتّه جمله مذکور به شکل روایت نیز از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است. به کتاب مکاتیب الرسول، ج ۲، ص ۳۳۸ مراجعه شود. [۳] نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴ [۴] سوره بقره، آیه ۲۰۷؛ ترجمه: «و بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على ع در «لیلة المبیت» به هنگام خُفتن در جایگاه پیغمبر ص) جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى فروشند؛ و خداوند نسبت به همه بندگان مهربان است». [۵] سوره بقره، آیه ۲۰۴ و ۲۰۵؛ ترجمه: «بعضى از مردم گفتارشان در زندگى دنیا مایه اعجاب تو مى شود، (در ظاهر اظهار محبت شدید مى کنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مى گیرند، در حالى که آنان سرسخت ترین دشمنانند. (نشانه آنها، این است که) هنگامى که روى برمى گردانند (و از نزد تو خارج مى شوند) در راه فساد در زمین تلاش مى کنند». [۶] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۴، ص ۷۳ [۷] رجوع کنید به: تفسیر فخر رازى، روح المعانى، الدر المنثور، مجمع البیان و تفسیر نمونه (ذیل تفسیر آیات فوق). 📕اهداف قیام حسینى‏، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، ص ۴۸ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا امام حسین (علیه السلام) عصر تاسوعا نجنگید و آن را به صبح عاشورا موکول کرد؟ 🔹پس از بى نتیجه ماندن راه هاى مسالمت آمیز و تسلیم ناپذیرى (علیه السلام)، (لعنت الله علیه) براى گرفتن بیعت اجبارى، و یا کشتن امام و یارانش در عصر فرمان حمله را صادر کرد. با این فرمان هزاران تن سواره و پیاده به سمت اردوى حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) روانه شدند، صداى همهمه آنها در بیابان کربلا پیچید و به گوش لشکریان سیدالشهداء (علیه السلام) رسید. حضرت عبّاس بن على (علیه السلام) محضر امام (علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد: «اى برادر! دشمن بدین سو مى آید». (علیه السلام) برخاست و فرمود: «یا عَبّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسِی أَنْتَ ـ یا أَخِی ـ حَتّى تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَ ما بَدالَکُمْ؟ وَ تَسْأَلْهُمْ عَمّا جاءَ بِهِمْ»؟؛ (اى عبّاس! جانم به فدایت اى برادر! سوار شو و برو از آنها بپرس! هدف آنها چیست؟ چه روى داده است؟ و بپرس: چه دستور تازه اى به آنان داده شده؟). 🔹«قمر بنى هاشم» عبّاس (علیه السلام)، با بیست سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر از جمله آنان بودند، در برابر سپاه دشمن آمد و پرسید: «شما را چه شده است؟ و چه مى خواهید؟». گفتند: به تازگى فرمان امیر به ما رسیده است که به شما بگوییم یا حکم او را بپذیرید [به طور کامل تسلیم شوید] یا آماده کارزار باشید. (علیه السلام) فرمود: «شتاب مکنید تا نزد [برادرم] ابى عبدالله (علیه السلام) بروم و پیام شما را به ایشان برسانم». آنان پذیرفتند و گفتند: «پیام ما را به (علیه السلام) برسان و پاسخش را به ما ابلاغ کن». عبّاس (علیه السلام) به تنهایى نزد امام حسین (علیه السلام) برگشت و ماجرا را به عرض رساند و همراهانش همانجا (در برابر سپاه دشمن) ماندند و به نصیحت سپاه ابن سعد پرداختند. 🔹هنگامى که (علیه السلام) پیام ابن سعد را به عرض امام (علیه السلام) رساند، (علیه السلام) به برادر خطاب کرد و فرمود: «اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلى غُدْوَة وَ تَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنا نُصَلِّىَ لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی کُنْتُ أُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَ تِلاوَةَ کِتابِهِ وَ کَثْرَةَ الدُّعاءِ وَ الاِسْتِغْفارِ»؛ (نزد آنان برگرد، چنانچه توانستى از آنان بخواه که جنگ را تا سپیده دم فردا به تأخیر بیاندازند و یک امشب را مهلت بگیر، تا در این شب به درگاه خداوند نماز بگذاریم و به راز و نیاز و استغفار بپردازیم. خدا مى داند که من نمازِ براى او و تلاوت کتابش (قرآن) و راز و نیازِ فراوان و استغفار را دوست دارم). حضرت اباالفضل عبّاس (علیه السلام) سوار بر اسب به سمت دشمن برگشت و هنگامى که رو در روى سپاه قرار گرفت، به آنان خطاب کرد و فرمود: «اى مردم! ابا عبدالله (علیه السلام) یک امشب را از شما مهلت مى خواهد». 🔹پس از این سخن، در میان سپاهیان عمر بن سعد گفتگوهایى ردّ و بدل شد، تا آن که عمرو بن حجّاج زبیدى گفت: سبحان الله! به خدا سوگند! اگر اینان از مردم دیلم (کفّار) بودند و از تو چنین تقاضایى مى کردند، سزاوار بود که بپذیرى. قیس بن اشعث گفت: «درخواست آنها را بپذیر، به جانم سوگند! که آنان بیعت نخواهند کرد و فردا با تو خواهند جنگید». ابن سعد گفت: به خدا سوگند! اگر بدانم که چنین کنند هرگز این شب را به آنان مهلت نمى دهم! در روایتى از على بن حسین (علیه السلام) آمده است که فرمود: «فرستاده عمر سعد نزد ما آمد و در جایى که صدایش به گوش مى رسید ایستاد و گفت: «ما تا فردا به شما مهلت مى دهیم، اگر تسلیم شدید شما را نزد عبیدالله بن زیاد خواهیم برد و اگر سرباز زدید، از شما دست نخواهیم کشید». [۱] پی نوشت: [۱] تاریخ طبرى، ج ۴، ص ۳۱۵ - ۳۱۶ و بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۹۱ - ۳۹۲ (با مختصر تفاوت) 📕عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، زیر نظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ص ۳۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️حرکت قاطبه‌ی ملت ایران در جهت و حرکت امام حسین (ع) است 🔹حرکت قاطبه‌ی ملت ایران در جهت و حرکت است. سرنوشت آن بزرگوار شهادت بود، امّا درس او فقط درس راه شهادت نیست. این حرکت، حرکت بابرکتی است، گاهی ممکن است مثل ماجرای علیه‌ السّلام منتهی‌ به شهادت بشود، امّا این حالت، این روحیّه، برای اقامه‌ی دین خدا و همه‌ی برکاتی که بر اقامه‌ی دین خدا مترتّب است مفید است. ملت ایران با این روحیّه وارد میدان شد، یک بنای ظلمِ ملی و بین‌ المللی را در ایران ویران کرد، به جای آن بنای اسلامی پایه‌گذاری کرد. 🔹اینجور نیست که حالا هر کس راه حسین‌ بن‌ علی را رفت، حتماً آخر کار بایستی به صورت ظاهر، به شکل دنیایی، ناکامی باشد؛ نخیر، این راه را، این درس را در مقابل چشم بشریّت گذاشته‌اند، می گویند اگر دنیا هم میخواهی، اگر عزّت هم میخواهی، در این راه است؛ باید حرکت کنی. ملت ایران این را تجربه  کرده است؛ این را باید قدر دانست. ملت ایران حسینی و عاشورایی وارد میدان شد، در یک انقلاب عظیم و شاید بشود گفت بی‌نظیر در این سده‌ های طولانی که جلوی چشم ما است - لااقل کم‌ نظیر - پیروز شد. 🔹ملت ایران این روش را اتّخاذ کرد، تا امروز روزبه‌روز پیش رفت. البتّه دشمنها با وسائل تبلیغاتیشان، با بلندگوهایشان حاضر نیستند صریحاً اعتراف بکنند به پیشرفت ملت ایران امّا مردم دنیا کور که نیستند، می‌بینند دیگر؛ ایرانِ دوران طاغوت کجا، ایرانِ جمهوری اسلامی کجا؟... در علم، در سیاست، در امنیّت، در تسلطِ بر حوادث منطقه، در تأثیرِ در حوادث جهان، در امید و اعتماد به‌ نفس، در پیمودن راه عزّت و سعادت، امروز کجا، دیروز کجا؟ امروز ملت ایران دارد می‌تازد به طرف جلو. و ان‌ شاء الله روز به‌ روز این ادامه خواهد داشت. بیانات مقام معظم رهبری ۹۲/۰۳/۲۲ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«آیه قتال» چگونه بر ظهور امام زمان (عج) دلالت دارد؟ 🔹يكی از آياتی كه دلالت بر ظهور امام زمان (عج) دارد «آيه قتال» است. خداوند متعال در اين آيه مى فرمايد: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِله... ؛ با آنان پيكار كنيد تا فتنه برچيده شود و دين همه اش مخصوص خدا باشد...». [انفال، ۳۹] آيه فوق دلالت دارد بر اينكه بايد شرك و كفر ريشه كن شود و دين همه اش مخصوص خدا باشد، و هيچ مشركى در روى زمين نماند، جز آنكه كشته شده يا داخل در دين اسلام شود. اين هدف هنوز تحقق نيافته است؛ در حالى كه بايد تحقق يابد و فتنه از روى زمين برچيده شود و دين خالص براى خدا گردد. 🔹مطابق روايات اين هدف در عصر ظهور (عجل الله تعالی فرجه) تحقق خواهد يافت، همانگونه كه در آيه ۳۳ از سوره توبه (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ) به آن اشاره شده است. آلوسى در ذيل آيه فوق مى نويسد: «مقصود آن است كه همه اديان باطل از بين برود؛ يعنى يا اهل اديان از بين رفته و هلاك شوند و يا از ترس و جهات ديگر به دين اسلام بازگردند». [۱] آن گاه مى گويد: «گفته شده كه تأويل آيه تاكنون محقق نشده است و در هنگام ظهور (عج) تأويل آن خواهد آمد و در آن عصر هيچ مشركى بر روى زمين باقى نخواهد ماند». [۲] 🔹از امام صادق (ع) در مورد آيه فوق سؤال شد، حضرت فرمود: «لَمْ يَجِىءْ تَأْوِيلُ هَذِهِ الْآيَةِ وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعْدُ سَيَرَى مَنْ يَدْرُكُهُ مَا يَكُونُ مِنْ تَأْوِيلِ هَذِهِ الْآيَةِ وَ لَيَبْلُغَنَّ دِينُ مُحَمَّدٍ (ص) مَا بَلَغَ اللَّيْلُ حَتَّى لَا يَكُونَ مُشْرِكٌ عَلَى ظَهْرِ الْاَرْضِ... ؛ هنوز تأويل آيه نيامده است، و اگر (عج) ما قيام كند، زود است كسانى كه او را درك مى كنند، تأويل اين آيه را ببينند. البته دين محمد (ص) به تمام نقاطى كه شب، پوشش آرام بخش خود را بر آن مى افكند خواهد رسيد، تا اينكه در سراسر زمين شرك و بت پرستى باقى نماند». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، آلوسى، سيد محمود، دارالكتب العلميه، چ ۱، ج ‏۵، ص ۱۹۴، (سوره أنفال، آيات ۲۵ الى ۴۰) [۲] روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، همان [۳] تفسير الصافى، فيض كاشانى، انتشارات الصدر، چ ۲، ج ‏۲، ص ۳۰۳، (سوره أنفال، آيه ۳۹). 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ هفتم، ص ۵۴۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️مکتب اسلام زنده شد 🔹...مکتب را داشتند از بین می‌بردند؛ شهادت (ع) مکتب را زنده کرد، خودش شهید شد، زنده شد؛ و رژیم طاغوتی معاویه و پسرش را دفن کرد... و سیدالشهداء (ع) هم چون دید این‌ها دارند مکتب اسلام را آلوده می‌کنند، با اسم خلافت اسلام خلافکاری می‌کنند و ظلم می‌کنند و این منعکس می‌شود در دنیا که خلیفه رسول الله دارد این کارها را می‌کند، حضرت سیدالشهداء (ع) تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند؛ و محو کنند آثار معاویه و پسرش را. پس کشتن، شهادت سیدالشهداء (ع) چیزی نبود که برای اسلام ضرر داشته باشد؛ نفع داشت برای اسلام؛ را زنده کرد. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۴/۱۳ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چه بدعتی در دین ایجاد شده بود که «امام حسین» (ع) برای مبارزه با آن قیام کرد؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸 در طول مدّتى که خلافت را غصب کردند، و به ناحق بر مسند قدرت تکیه زدند، بدعت‌ هاى فراوانى در دین ایجاد کرده و سنّت پیامبر (ص) را میراندند؛ چرا که ادامه حیاتشان در گرو احیاى بدعت ها و محو سنّت هاى پیامبر اسلام (ص) بود. ذیلاً نمونه هایى از این بدعت ها ذکر می گردد: 🔹در عصر جاهلیّت قبل از اسلام و جاهلیّت مدرن امروز، مقام را براى مقام مى خواهند، و براى آن ارزش ذاتى قائلند، و لذا براى به دست آوردن آن به هر وسیله مشروع و نامشروعى چنگ مى زنند. امّا پیام پیامبر اسلام (ص) به جهان بشریّت آن روز و امروز و تا قیام قیامت، این است که پست و مقام هدف نیست، و ارزش ذاتى ندارد، بلکه وسیله‌اى براى پیاده کردن اهداف عالى انسانى است، به همین خاطر دلیل بر شخصیّت نیست، بلکه تکلیف آور است. آرى، مقام تکلیف است نه افتخار، وسیله است، نه هدف. 🔹امام على (ع) در نامه پنجم نهج البلاغه، خطاب به اشعث بن قیس، حاکم آن زمان آذربایجان، مى فرماید: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَة وَ لکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ؛ فرماندارى (و پست و مقام) براى تو وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتى است در گردنت». در عصر بنى امیّه دوباره مقام، ارزش ذاتى پیدا کرد، تا آنجا که وقتى معاویه پس از شهادت امام على (ع) وارد کوفه شد، این سخن معروف را گفت: «من نیامدم که شما را به نماز و روزه دعوت کنم، بلکه هدف من حکومت بر شماست». [۱] 🔹 (ع) قیام کرد تا این نوع بدعت‌ ها را ریشه کن کرده و مردم را با سنّت پیامبر (ص) آشنا کند. امروز این هدف بزرگ براى همه ما پیام روشنى دارد، که باید در کنار عزادارى ها، براى از بین بردن بدعت ها تلاش کنیم، و اجازه ندهیم گروهى نادان یا سودجو براى تأمین منافع شخصى خود به سراغ بدعت ها رفته، یا آن را گسترش دهند. هرگاه به بدعت گزاران با سکوت خود چراغ سبز نشان دهیم، کارهایى به نام دین انجام مى شود که همه از آن شرم خواهیم داشت، و چهره اسلام را در نظر جهانیان دگرگون خواهد ساخت، به خصوص اینکه یکى از راه هاى نفوذ دشمن در صفوف متّحد ما، حمایت و برنامه ریزى براى همین بدعت هاست. پی‌نوشت؛ [۱] مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۳۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۶، ص ۴۶ 📕اهداف قیام حسینى‏، آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى، ص ۴۸ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
⭕️دین، تأمین‌کننده دنیای انسان 🔹دنیای بهتر هم با علیه‌ السلام بود، نه با ، ولی انسان، خوشی و راحتی می‌خواهد و به هر چه می‌رسد، بالاتر از آن را طالب است و آرامش ندارد تا به نفس مطمئنه برسد. اما جهل و یا غفلت دارد که داشتن وسایل راحتی و رفاه، غیر از راحتی و رفاه و آرامش دل است: «أَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ هان! دل‌ها فقط به یاد خدا آرام می‌گیرند». [رعد، ۲۸] یعنی تنها وسیله آرامش دل، ذکر الله است، ولی ما بر اسباب تکیه می‌کنیم، 🔹و از مُسَبب‌ الاسباب غافل هستیم، و حال اینکه خداوند متعال می‌ فرماید: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِله جَميعاً؛ قدرت، توانایی همگی فقط از آن خداست». [بقره، ۱۶۵] مگر اینکه انسان خودش از میان برود، که: «أَعْدی عَدُوک، نَفْسُک التی بَینَ جَنْبَیک؛ بزرگترین دشمن تو، نفس تو است که در وجود تو نهفته است». [۱] برای ما امتحان پیش نیامده تا معلوم شود که با حسین علیه‌ السلام هستیم، یا با یزید. پی نوشت؛ [۱] بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۳۶ و ۶۴؛ ج ۷۱، ص ۲۷۱ 📕در محضر بهجت، ج۱، ص۸۶ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️شیوه های درمان «سخن چينی» چيست؟ 🔹براى مبارزه با اين پديده شوم و قطع ريشه هاى آن از درون جان آدمى، قبل از هر چيز بايد به سراغ انگيزه هاى آن رفت؛ به يقين تا عواملی همانند: ، ، ، و (سادیسم)، كه از عوامل اصلى پديده شوم نميمه و مى باشد، از بين نرود، اين از وجود انسان برچيده نمى شود. ممكن است با اراده و تصميم هاى قوى، مدتى محدود يا منتفى گردد، لکن در موقعیت های مناسب خود را نشان خواهد داد. 🔹فراموش نكنيم بسيارى از فضايل و يا رذايل اخلاقى، در يكديگر تأثير متقابل دارند، هر كدام مى تواند سبب و یا مسبّب ديگرى گردد، و اين در حالات و شرايط مختلف روى مى دهد. از سوى ديگر دقت در پيامدها و آثار سوء نمّامى، و سعايت، و نقش ويرانگر آنها در سطح و درون ، و عواقب ناگوارى كه از اين رهگذر دامن همه را مى گيرد، عامل بازدارنده ديگرى است. به ويژه كسانى كه به آن عادت كرده اند، بايد آثار شوم اجتماعى و اين عمل را هر روز از نظر بگذرانند، و سرانجام نمّامى و را پى در پى به خود یادآوری كنند، وگرنه و هوا و هوس آنها را آسوده نخواهد گذاشت. 🔹برخورد مردم با ايمان با و سخن چين مى تواند عامل بازدارنده ديگرى باشد. زيرا هنگامى كه به گفته هاى آنها اعتنا نشود، و از سوی مردم نیز شوند، به زودى در مى يابند كه سخنان آنها نه تنها خريدارى ندارد، بلکه سبب بدبينى و نفرت مردم مى شود. همين امر اراده آنها را در اين كار زشت تضعيف مى كند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در حديثى میفرماید:  «اَكْذِبِ السِّعايَةَ و الَّنميمَةَ باطِلَةً كانَتْ اَوْ صَحِيحَةً» [۱] (سعايت و را تكذيب كن، خواه باطل باشد يا صحيح). یعنی اگر دروغ باشد بايد تكذيب شود، و اگر راست باشد با بى اعتنایی روبرو گردد. 🔹در حديث ديگرى نقل شده، مردى نامه اى را به (عليه السلام) تقدیم کرد كه در آن درباره كسى شده بود. امام به او فرمود: «اِنْ كُنْتَ صادِقاً مَقَتْناكَ وَ اِنْ كُنْتَ كاذِباً عاقَبْناكَ وَ اِنْ اَحْبَبْتَ الْقِيلَةَ اَقَلْناكَ، بَلْ تُقيلُنى يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ» [۲] (اگر آنچه را نوشته اى باشد ما تو را مى داريم، و اگر باشد ما تو را مى كنيم، و اگر توبه كنى توبه تو را مى پذيريم؛ آن مرد عرض كرد توبه مى كنم اى اميرمؤمنان توبه مرا بپذير». 🔹اين نكته نيز قابل توجه است؛ كسانى كه ديگران را نزد تو مى كنند، درباره تو نزد ديگران نيز سخن چينى خواهند كرد. همان گونه كه (عليه السلام) می فرماید: «وَ مَنْ نَمَّ اِلَيْكَ سَيَنُمُّ عَلَيْكَ» [۳] (كسى كه نزد تو كند، بر ضد تو نيز سخن چينى خواهد كرد). سخن آخر: بسیاری از ، از ضعف ايمان ناشى مى شود، و هر قدر پايه هاى ايمان به در دل محكمتر گردد، اين كمرنگ‌تر و كمرنگ‌تر خواهد شد. پی نوشت‌ها؛ [۱] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، دار الكتاب الإسلامی، چ ۲، ص ۱۴۶، قصار ۲۱۶؛ [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج ‏۷، ص ۷۸؛ [۳] تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، جامعه مدرسين‏، چ ۲، ص ۳۱۶؛ 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب (ع)، قم‏، ۱۳۷۷ش،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۱۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام سجّاد عليه السلام:  🔸أنَا ابنُ مَنَ بَكَت عَلَيهِ مَلائِكَةُ السَّماءِ أنَا ابنُ مَن ناحَتْ عَلَيهِ الجِنُّ فِي الأرضِ و الطِّيرُ فِی الهَواءِ.  🔹من پسر كسى هستم كه فرشتگان آسمان بر او گريستند؛ من پسر كسى هستم كه جنّيان در زمين و پرندگان در هوا بر او نوحه سرايى كردند. 📕بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷۴ @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️در روايات اسلامی چه مذمت هایی درباره افراد فحاش آمده است؟ (بخش اول) 🔸درباره مذمت از شخص «فَحّاش»، روايات زيادى آمده و به او وعده آتش داده شده است، مرحوم خوئى پنج روايت آورده است. 1⃣ابى بصير از (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «مِنْ عَلَامَاتِ شِركِ الشَّيْطَانِ الَّذِى لَا يُشَكُّ فِيهِ اَن يَكُونَ فَحّاشاً لَايُبَالِى بِمَا قَالَ وَ لَا بِمَا قِيلَ لَهُ» (از علامت هاى حضور و شرك كه شكى در آن نيست، اين است كه كسى باشد كه باكى از آنچه گويد و از آنچه درباره او گويند نداشته باشد [يعنى شيطان در نزد چنين شخصى حاضر و با او شريك است]). 2⃣ (عليه السلام) فرمودند: (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِذَا رَأَيتُمُ الرَّجُلَ لَايُبَالِى مَا قَالَ وَ لَا مَا قِيلَ لَهُ فَاِنَّهُ لِغَيَّةٍ اَو شِركِ شَيطَانٍ» [۱] (هنگامى كه مردى را ديديد كه باكى ندارد در آنچه مى گويد و يا آنچه به او گفته مى شود اين بواسطه يا شركت است). 3⃣سليم بن قيس از امیر مؤمنان (عليه السلام) نقل مى كند كه: رسول الله (صلی الله علیه و آله) مى فرمودند: «خداوند را حرام كرده است بر هر بى آبرو و كم شرمى كه باكى از آنچه گويد و آنچه به او گفته شود ندارد؛ زيرا اگر از حالش بازرسى كنى يا از زنا است يا از شركت شيطان. به وى عرض شد: اى رسول خدا، در ميان مردمان شركت شيطان هم هست؟ فرمود: گفتار خداى عز و جل را نخوانده اى كه به شيطان فرمود: شركت كن با ايشان در مالها و فرزندان». 🔹همين راوى مى گويد: «مردى از فقيهى [مراد يكى از ائمه (علیهم السلام) است] سؤال كرد آيا در بين مردم كسى هست كه از آنچه درباره او گفته مى شود ناراحت نشود و باكى نداشته باشد؟ فرمود: كسى كه متعرّض مردم شود و به آنان گويد در صورتى كه مى داند كه آنها رهايش نمى كنند و تلافى مى كنند، او كسى است كه به آنچه مى گويد و يا درباره او گفته مى شود اهميت نمى دهد». 4⃣سماعه از (عليه السلام) نقل مى كند كه: «رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «اِنّ مِن شَرِّ عِبَادِ اللهِ مَنْ تَكرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ» (از خدا كسى است كه همنشينى با او به خاطر او ناپسند شمرده می شود). 5⃣ابى عبيده از (عليه السلام) نقل مى كند كه فرمودند: «الْبَذَاءُ مِنَ الْجَفَاءِ وَ الْجَفَاءُ فِی النَّارِ» ( از جفاكارى است و جفاكار در است). 🔹امام باقر (عليه السلام) فرمودند: «سِلَاحُ اللِّئَامِ قَبِيحُ الكَلَامِ» [۲] (سلاح انسان هاى پَست، است). شايد ديده باشيد وقتى دو نفر با هم نزاع مى كنند و يكى قدرت مقابله با ديگرى را ندارد، شروع به اهانت مى كند؛ يعنى ، اسلحه انسان هاى ضعيف است. خدا به فرياد انسان هايى برسد كه به خاطر آنها، مردم از آنها كناره گيرى مى كنند؛ اين گونه افراد از در مكتب رسول الله (صلی الله علیه و آله) هستند. رسول خدا فرمودند: «اِنّ مِنْ شَرِّ النّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النّاسُ اِتِّقَاءَ فُحْشِهِ» [۳] از كسى است كه مردم به خاطر دورى از او، او را ترك گويند). ... پی نوشت‌ها؛ [۱] «لِغَيّةٍ» لام براى ملكيت مجازيه است كه بر سر «غَيّة» به كسر و فتح اول و فتح ياء مشدّده به معنى ضلالت و گمراهى است آمده است. گفته مى شود او ولد غيّه است؛ يعنى فرزند زنا است «الغيى» مثل «الغِنى»: پست و ساقط از اعتبار (الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ‏۲، ص ۳۲۳ [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ‏۷۵، ص ۱۸۵، باب ۲۲ [۳] كنز العمال في سنن الأقوال و الأفعال، متقى هندی، مؤسسة الرسالة، بيروت، ۱۴۰۱ق، الطبعة الخامسة، ج ۳، ص ۵۹۷، ح ۸۰۸۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چاپ اول‏، ج ۲، ص ۴۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️قطعاً اسلام، زنده‌ی به عاشورا و به حسین‌ بن‌ علی (ع) است 🔹هیچ وقت نباید امت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی ماجرای را به عنوان یک درس، به عنوان یک عبرت، به عنوان یک پرچم هدایت از نظر دور بدارد. قطعاً اسلام، زنده‌ی به عاشورا و به (علیه‌السّلام) است. همان طور که فرمود: «و انا من حسین»؛ بنا بر این معنا، یعنی دین من، ادامه‌ی راه من، به وسیله‌ی (علیه‌ السّلام) است. اگر حادثه‌ی نبود، اگر این فداکاری عظیم در تاریخ اسلام پیش نمی آمد، این تجربه، این درس عملی، به امت اسلامی داده نمی‌شد و یقیناً اسلام دچار انحرافی می‌شد از قبیل آنچه که ادیان قبل از اسلام دچار آن شدند و چیزی از حقیقت اسلام، از نورانیت اسلام باقی نمی‌ماند. 🔹 به این است. البته مصیبت در عاشورا سنگین است، خسارت بزرگ است، جان کسی مثل (علیه‌ السّلام) به همه‌ی آسمان و زمین می‌ارزد، جان های پاک و طیب و طاهر آن اصحاب، آن جوانان، آن اهل‌ بیت، قابل مقایسه‌ی با جان هیچ کسْ دیگر نیست؛ اینها در این میدان به خاک و خون غلتیدند، فداکاری کردند، فدا شدند، حرم معزز پیغمبر و امیرالمؤمنین به اسارت افتادند؛ این حوادث خیلی سنگین است، خیلی تلخ است، خیلی سخت است، اما آنچه که بر تحمل این حوادث تلخ و سخت مترتب شد، آنچنان بزرگ است، آنچنان باعظمت و ماندگار است که تحمل این حوادث سخت را بر کسی مثل حسین‌بن‌علی (علیه‌ السّلام) و یاران او و خانواده‌ی او آسان می کند. 🔹این را بزرگان نقل کرده‌اند، مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی (رضوان الله علیه) در مراقبات - که حرف ایشان سند است، حجت است - تأکید می‌کنند که در روز عاشورا هرچه مصیبت‌ ها سنگینتر می شد، چهره‌ی حسین‌ بن‌ علی (علیه‌ السّلام) برافروخته‌تر، آثار شکفتگی در آن بزرگوار بیشتر آشکار می شد. این حقایق پرمغز، پر راز و رمز، اینها باید دائماً در مقابل چشم ما باشد. بیانات مقام معظم رهبری ۹۱/۰۹/۰۱ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گفتگوی امام سجاد (ع) با ابن زیاد در دارالاماره کوفه چگونه بود؟ 🔹 (لعنة الله علیه) در دارالاماره کوفه رو به (عليه السلام) كرد و پرسيد: «تو كيستى؟» حضرت پاسخ داد: «من على بن الحسين هستم». ابن زياد گفت: مگر على بن الحسين را خداوند (در كربلا) نكشت؟ (عليه السلام) فرمود: من برادرى به نام على بن الحسين داشتم كه مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند. ابن زياد گفت: نه، او را خدا كشت! امام زین العابدین (عليه السلام) با استفاده از آيه ۴۲ سوره زمر فرمود: «أللهُ يَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا؛ خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گيرد». (يعنى هر چند خداوند، جان هر كس را هنگام مرگ مى ستاند، ولى برادرم را عده اى ستمكار به شهادت رساندند). ابن زياد كه از اين جواب دندان‌شكن خشمگين شده بود، گفت: تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانايى پاسخگويى به من وجود دارد؟ او را ببريد و گردن بزنيد!! 🔹حضرت زينب كبرى (عليهاالسلام) چون چنين ديد، (عليه السلام) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زياد فرمود: بس است؛ هر چه خواستى از خون ما بر زمين ريختى. سپس افزود: «وَاللهِ لا اُفارِقُهُ، فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْني مَعَهُ؛ به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بكشى، مرا نيز همراه او به قتل برسان». ابن زياد به حضرت زينب و امام سجاد (عليهما السلام) نگاهى انداخت و گفت: «عَجَباً لِلرَّحِمِ؛ شگفتا از مهر خويشاوندى!». سپس افزود: به خدا سوگند! گمان مى كنم اين زن دوست دارد با برادرزاده اش كشته شود. از او (على بن الحسين) درگذريد كه گمان مى كنم همين بيمارى براى درد و رنجش كافى است. [۱] 🔹سيد بن طاووس در كتابش پس از نقل ماجراى فوق (با مقدارى تفاوت) مى افزايد: (عليه السلام) رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگويم». آنگاه رو به ابن زياد كرد و فرمود:  «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؛ اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن [در راه خدا]، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست». پس از اين گفتگوها ابن زياد كه كاملا شكست خورده بود، دستور داد امام سجاد (عليه السلام) و همراهانش را در خانه اى كنار مسجد اسكان دهند. [۲] آيا با هيچ قلم و بيانى ممكن است ارزش و عظمت اين سخنان را در آن مجلس كه گروهى حاضر بودند ترسيم كرد؟ به يقين اين سخنان زبان به زبان مى گشت و سراسر كوفه را فرا گرفت و به بيرون آن نيز منتقل شد و تأثير خود را در داورى مردم درباره عظمت خاندان امیرالمؤمنین امام على (عليه السلام) و خباثت دشمنان آن گذاشت و بار ديگر بذر انقلاب را بر ضد آل اميه در همه جا پاشيد. پی نوشت ها؛ [۱] ارشاد مفيد، ص ۴۷۳ - ۴۷۴ و ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ (با مقدارى تفاوت) همچنين رجوع كنيد به تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۳۵۰ [۲] ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ 📕عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) ص ۵۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تلاش در راه ترویج مرام و مسلک پدر 🔹بنا نبود علیه‌ السلام از راه خرق عادت و اعجاز پیروز شود، وگرنه یک نفر هم لازم نبود، خود حضرت سیدالشهدا علیه‌ السلام کافی بود. (امام‌ حسین علیه‌ السلام خطاب به گروه جن که برای یاری آن حضرت آمده بودند، فرمود: «نَحْنُ وَ اللهِ أَقْدَرُ عَلَيْهِمْ مِنْكُمْ وَ لَكِنْ لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ؛ به خدا قسم ما بر آنها نیرومندتر از شماییم؛ لکن مرحله‎‏اى است آزمایشى تا راه براى هر کس که هلاک شود، و یا زندگى جاوید یابد روشن و نمایان شود»؛ لهوف، ص۶۸؛ تسلیة‌ المجالس، ج٢، ص٢٣٣؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص٣٣١). 🔹 معصوم علیه‌ السلام با آن حال [بیماری] برای ترویج از مرام و مسلک سیدالشهداء علیه‌ السلام عصا و شمشیر به دست می‏‌گیرد. (...علی‌ بن‌ حسین (ع) به‌ شدت گریست، سپس به عمه‌اش، زینب (س) گفت: عمه جان، شمشیر و عصای مرا بیاور؛ پدرش به او فرمود: با شمشیر و عصا چه می‌کنی؟ گفت: بر عصا تکیه می‌کنم و با شمشیر در پیش روی فرزند رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله می‌ جنگم و دفاع می‌کنم؛ چرا که هیچ خیری در زندگی پس از او نیست. حسین (ع) او را از این کار بازداشت و او را به آغوش گرفت»؛ معالی‌ السبطین، ج۲، ص۲۳ و نیز نک: مقتل‌ الحسین علیه‌ السلام، خوارزمی، ج۲، ص۳۶؛ تسلیة‌ المجالس، ج٢، ص۳۱۳؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۶؛ نفس‌ المهموم، ص۳۱۷). 📕رحمت واسعه، ص۶۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شایستگى حضرت سجاد (علیه السلام) براى مقام امامت چه گفتارى دارند؟ 🔹برخى از علماى اهل سنت درباره امامت (علیه السلام) سخن گفته و آن حضرت را شایسته این مقام دانسته اند؛ از جمله: 1⃣شمس الدین ذهبى: «کان له جلالة عجیبة و حقّ له والله ذلک فقد کان اهلا للإمامة العظمى؛ لشرفه و سؤدده و علمه و تألّهه و کمال عقله؛ [۱] براى او ـ حضرت سجاد (علیه السلام) ـ جلالت عجیبى است، و به خدا سوگند که او سزاوار چنین جلالتى است. او به جهت شرف و بزرگوارى و علم و کمال عقل، اهلیّت براى مقام امامت عظمى داشت». 2⃣عبدالرؤف مناوى شافعى: «على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، امام، سیّد، سند... کان عظیم القدر، رحب الساحة والصدر، رأساً لجسد الریاسة، مؤملا للایالة والسیاسة... و هو ثقة ثبت فاضل...؛ [۲] على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، امام، سید، سند... او عظیم القدر و داراى سعه صدر بود. او به منزله سرى براى جسد ریاست بود و براى سرپرستى و سیاست اهلیّت داشت... او ثقه، ثبت، و فاضل بود...». 3⃣محمّد بن طلحه شافعى: «هذا زین العابدین، قدوة الزاهدین و سید المتقین و امام المؤمنین شیمته تشهد له انّه من سلالة رسول الله (صلى الله علیه وآله)، و سمته یثبت قربه من الله. و ثفناته تسجل له کثرة صلاته و تهجّده. و اعراضه عن متاع الدنیا ینطق بزهده فیها...؛ [۳] او زین العابدین، مقتداى زاهدین و سید متقین و امام مؤمنین بود؛ کسى که رفتارش گواهى مى داد که از سلاله رسول خدا (صلى الله علیه و آله) است. نشانه اش ثابت مى کرد که او مرتبط با خدا است، و پینه هاى پیشانى اش سند کثرت نماز و تهجّدش بود، و اعراض او از متاع دنیا، بر زهد او از دنیا گویا بود...». پی نوشت‌ها؛ [۱] سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۹۸ [۲] الکواکب الدریّة، ص ۱۳۹ [۳] مطالب السؤول، ج ۲، ص ۴۱ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۶۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel