هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله
🌺 #نمازعیدغدیر_وحاجت_گرفتن
🔹یكی از نمازهای مستحبی كه خیلی ارزش دارد، نماز روز عید غدیر است. این نماز #دو ركعت است كه در هر ركعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه آیه الكرسی و ده مرتبه سوره قدر خوانده می شود و بهتر است این نماز نزدیك #ظهر به جا آورده شود و قبل از آن #غسل انجام گیرد.
🌸 امام صادق(ع) فرمود:
🔹كسی كه این نماز را بخواند ثواب صد هزارحج و صد هزار عمره را می برد و هر حاجتی از خدا در خواست كند، خداوند آن را برآورده می نماید.
📚 مفاتیح الجنان
💖 عید غدیر خم مبارک باد .
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ
🌹و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷عید
🍃🌷سعید
🍃🌷غدیر
🍃🌷خــم
🍃🌷بـــر
🍃🌷همه شما
🍃🌷دوستان
🍃 🌷مبارک باد
تقدیم به شما دوستان عزیز🌷🍃
بخصوص سادات گروه ♥️
#عیدتونمبارک🎊
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 این دسته گل زیبا
تقدیم به سادات گروه
امیدوارم در روز
عید سعید غدیرخم
حاجتهاتون رو از
دستان مــــــــبارک
امیرالمومنین علی(ع)
عیــــــــــدی بگیرید
🌹 عیـــــــــدتون مبارک
در پناه مولاعلی_(ع) عالی باشید
💖 #التماس_دعــــــــا
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #فقـــــــــط
#حیدر_امیرالمومنین_است
#علی_ع در قلب هر
نیکو سرشت است
#علــــــــــی_ع
بر اهل ایمان سرنوشت است
چه عیــــــــــدی
بهتر از عید ولایت...
#علــــــــــی_ع
دروازه ی باغ بهشت است
🌹 تقدیم به شما
عاشقان مولا #علی_ع
#عیدغدیرخم_مـــــــبارک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صوت آموزشی☝️
👆مواردی که در آن داشتن وضو لازم است؟
سوالات شرعی📖
#احکام_شرعی
#احکام_وضو
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ
✨مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى
✨هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا
✨لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً
✨وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿۸۹﴾
✨و به ياد آور روزى را كه در
✨هر امتى گواهى از خودشان
✨برايشان برانگيزيم و تو را
✨هم بر اين امت گواه آوريم
✨و اين كتاب را كه روشنگر
✨هر چيزى است و براى مسلمانان
✨رهنمود و رحمت و بشارتگرى
✨است بر تو نازل كرديم (۸۹)
📚سوره مبارکه النحل
✍آیه ۸۹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
هیچوقت نمیتوانی؛
چیزی راکه قرار است از دست بدهی
نگه داری
توفقط قادر هستی
چیزی راکه داری
قبل از انکه از دست برود
عاشقانه دوست داشته باشی...
👤کامپلو
آخرین عکس مشترک
بعد از سال ها زندگی مشترك❤️
ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ میگذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽآمد، ﺷﯿﺮ را میخورد ﻭ سکهاﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ میانداخت.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺩیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور، ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش میکنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.»
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ ...
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#داستانک
ارباب لقمان به او دستور داد که در زمینش، برای او کنجد بکارد.
ولی او جُو کاشت. وقتِ درو، ارباب گفت: چرا جُو کاشتی؟
لقمان گفت: از خدا امید داشتم که برای تو، کنجد برویاند.
اربابش گفت: مگر این ممکن است؟ لقمان گفت:
تو را می بینم که خدای تعالی را نافرمانی می کنی، درحالی که از او امید بهشت داری؛
لذا گفتم شاید آن هم بشود. آنگاه اربابش گریست و او را آزاد ساخت.
دقت کنیم که در زندگی چه می کاریم،
" هر چه بکاریم همان را برداشت میکنیم"
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸
💠فقیری به ثروتمندی گفت: اگر من در خانه ی تو بمیرم، با من چه می کنی⁉️
🌼ثروتمند گفت: تو را کفن می کنم و به گور می سپارم.
فقیر گفت: امروز که هنوز زنده ام، مرا پیراهن بپوشان و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار..❗️
✅این حکایت بسیاری از ماست که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمی دانیم ولی بعد از مردن، می خواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم‼️
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
. بسم الله الرحمن الرحیم
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ
ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ ...
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ، برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩن تا هزینه ی جراحی را بپردازد .
پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔتن ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ .
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔتن ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم
ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ
ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪنﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ
نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ
ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ .
ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم ...
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ به جا
نمی آوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم ...
شراب شوق می نوشم به گرد
یار می گردم
سخن مستانه می گویم ولی
هشیارمی گردم
گهی خندم،
گهی گریم،
گهی افتم
گهی خیزم
مسیحا در دلم پیدا و من بیمار
می گردم...!!
مولانا
فاعتبروا یا اولی الابصار
🌴الاحقر حسن زاده فومنی
.@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#داستان
اگر آن زن شما را بخشيد من هم شما را بيامرزم
👈 #قسمت_اول
در ميان بنى اسرائيل پادشاهى بود كه يك قاضى داشت و آن قاضى برادرى كه به صدق و صفا و صلاح معروف بود و آن برادر زن صالحه اى كه از نسل پيامبران بود. پادشاه را كارى پيش آمد كه مى بايست كسى را دنبال آن مى فرستاد به همين خاطر به قاضى خود گفت:
كه مرد خوب و مورد اعتمادى را برايش پيدا كند، قاضى هم برادر خود را معرفى كرد و گفت:
كسى را معتمدتر از او سراغ ندارم.
سپس كار پادشاه را با برادرش در ميان گذاشت و از او خواست كه خودش را براى سفر مهيا كند او قبول نكرد و گفت: من نمى توانم زن خود را تنها بگذارم، قاضى بسيار اصرار و پافشارى كرد تا برادرش را مجبور به سفر كرد و او چون مضطر شد گفت:
اى برادر! بعد از خدا همه چيز من زنم مى باشد، من براى او خيلى دل واپسم تو بايد قول بدهى كه بعد از من كارهاى او را انجام دهى و نگذارى او سختى ببيند، قاضى قبول كرد و برادرش رفت در حالى كه زن او از رفتنش راضى نبود. قاضى بخاطر قولى كه به برادر خود داده بود زياد پيش زن برادر خود مى آمد و از نيازهاى او مى پرسيد و كارهاى او را انجام مى داد تا اينكه سرانجام شيطان كار خود را كرد و محبت آن زن را در دل او انداخت و زن برادر خود را وادار به زنا كرد ولى زن قبول نمى كرد و هر چه اصرار مى كرد، زن امتناع مى نمود.
قاضى به زن گفت:
به خدا سوگند اگر قبول نكنى به پادشاه مى گويم كه اين زن زنا كرده و نزد من ثابت شده است. زن گفت:
هر كار كه مى خواهى بكن كه من زنا نخواهم كرد.
قاضى نزد پادشاه رفت و گفت:
زن برادرم زنا كرده. پادشاه گفت:
او را سنگسار كن
✍ ادامه دارد....
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان