eitaa logo
ستاد تفسیر قرآن کریم یزد
173 دنبال‌کننده
71 عکس
1 ویدیو
2 فایل
این کانال توسط ستاد تفسیر قرآن استان یزد و به منظور ترویج فرهنگ تفسیر قرآن و اطلاع رسانی جلسات تفسیر راه اندازی شده است. ارتباط با مدیر کانال: @Abbas50 لینک کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ادامه مطلب درباره جمال حضرت یوسف در قرآن: 🔹 علامه طباطبایی در این مورد می فرماید: گفتگوهایى که زنان در پیرامون مراوده زلیخا و یوسف مى داشتند بیشتر براى تسکین حسادت و تسلاى دل و فرو نشاندن جوش سینه ها بود و گرنه آنها تاکنون یوسف را ندیده بودند، و آن چه که زلیخا از یوسف چشیده بود نچشیده بودند، و چون او دیوانه و شیدایش ‍ نشده بودند. آنها پیش خود خیال مى کردند غلام زلیخا مردى معمولى است ، آنگاه یکى پس از دیگرى قیاسهایى مى کردند، غافل از اینکه شنیدن کى بود مانند دیدن. {همان،ص۱۹۶}. منبع : پرسمان قرآن @tafsir_yazd
هوالجواد ... گزارش دفتر یزد پانزدهمین جلسه "زندگی به رنگ خدا" با موضوع "اخلاق در قرآن" توسط حجت الاسلام والمسلمین مهدی میرحسینی(زیدعزه) با حضور اقشار مختلف مردم دارالعباده یزد برگزار شد. 🔶واحد فرهنگی دفتر مرجعیت دینی و علمی حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله)-یزد
📷 🔸 تصاویر جلسه هفتگی تفسیر موضوعی قرآن کریم با عنوان "زندگی به رنگ خدا" و با موضوع "اخلاق در قرآن" 🔹 استاد: حجت الاسلام والمسلمین مهدی میرحسینی 🔸 مکان: دفتر مرجع عظیم الشان آیت الله العظمی جوادی آملی (زید عزه) 📢 توضیح اینکه، جلسات فوق به صورت هفتگی روز پنجشنبه ساعت ۱۰ صبح در دفتر واقع در خیابان شهید ابراهیمی روبروی فرمانداری یزد برگزار می شود.
🕸 گام های شیطان: 🔺 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‌ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 🔸 ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! گام‌هاى شيطان را پيروى نكنيد و هركس پيرو گام‌هاى شيطان شود، همانا كه او به فحشا و منكر فرمان مى‌دهد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، هرگز هيچ يك از شما پاك نمى‌شد. ولى خداوند هر كس را بخواهد، پاك مى‌سازد و خدا شنوا و داناست. 🔹 معانی کلمات آیه: 🔺 خطوات:خطوة: گام و قدم، خطوات جمع آنست ناگفته نماند خطوه فاصله دو قدم در راه رفتن و به فتح اول يك دفعه قدم برداشتن است، منظور از آن وساوس شيطانى است. فحشاء: عمل بسيار زشت. راغب گويد: فحش و فاحشه و فحشاء هر قول و فعلى است كه قبح آن بزرگ باشد، زمخشرى گويد: كارى كه قبحش خارج از حد است، على هذا «منكر» به معنى ناپسند اعم از فحشاء است. زكى: زكاة در اصل به معنى نموّ و زيادت است به معنى پاكى و مدح نيز آيد مراد از آن در اينجا پاكى است 🔰 نکته ها: در آيات ۱۴ ، ۲۰ و ۲۱ سه بار سخن از فضل و رحمت خداوند آمده است تا بگويد اگر لطف او نبود، معلوم نبود وضع شما چگونه باشد! «خُطُواتِ» جمع «خطوة» به معناى گام است. قرآن در مورد نحوه‌ى منحرف كردن شيطان، عبارتِ «خطوات الشيطان» را به كار برده است تا بگويد: شيطان، گام به گام انسان را به سوى انجام گناهان مى‌كشاند. در قرآن چند مرتبه از «خُطُواتِ الشَّيْطانِ» سخن به ميان آمده است؛ يك جا مى‌فرمايد: «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» ( آیه ۲۰۸ بقره) همگى در صلح و آشتى درآييد و از گام‌هاى شيطان پيروى نكنيد. و در جاى ديگر مى‌فرمايد: «كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» ( آیه ۱۶۸ بقره) از چيزهاى حلال و دلپسند بخوريد و مواظب گام‌هاى شيطان باشيد و از آن پيروى نكنيد. در اين آيه نيز پيرامون اشاعه‌ى فحشا نسبت به مؤمنين مى‌فرمايد: از گام‌هاى شيطان پيروى نكنيد. ⬇️ نمونه گام‌هاى شيطان عبارت است از: دوستى با افراد فاسد، شركت در مجالس آنان ،ارتكاب گناهان كوچك، و پس از آن گناهان بزرگ و در نهايت قساوت قلب و بدعاقبتى و پايانى شوم. ☘ پیام ها: ۱- به ايمان خود مغرور نشويم، توجّه به هشدارهاى پى در پى لازم است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا» ۲- شيطان براى گمراه كردن مؤمنان، تلاش مى‌كند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» ۳- سياست شيطان، نفوذ تدريجى و گام به گام است. «خُطُواتِ الشَّيْطانِ» (از همان گام اوّل مواظب باشيم). ۵- با مردم مستدل سخن بگوييم. خداوند كه مى‌فرمايد: از شيطان پيروى نكنيد، دليل آن را ذكر مى‌كند: زيرا او به گناه فرمان مى‌دهد. فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ ... ۶- شيطان در آغاز وسوسه مى‌كند و به هركس از وسوسه او پيروى كند فرمان مى‌دهد. وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ‌ ... فَإِنَّهُ يَأْمُرُ ... ۷- كار شيطان، با نماز در تضادّ است. شيطان به انسان دستور گناه مى‌دهد، «فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» (امّا نماز انسان را از گناه باز مى‌دارد. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ... ۸- تزكيه، بدون توفيق الهى امكان ندارد. وَ لَوْ لا ... ما زَكى‌ ... ۹- انسان، همواره به لطف خداوند نياز دارد. (تكرار جمله‌ «لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ» در اين آيه و آيات قبل) ۱۰- در مسير زندگى انسان، فريب و فحشا وجود دارد، ولى راه توبه و نجات نيز باز است. «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ» ۱۱- حتّى اولياى خدا به توفيق الهى نياز دارند. «ما زَكى‌ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ» ۱۲- خداوند حكيم، به مقدار لياقت و ظرفيّت افراد، خير و سعادت نازل مى‌كند. «يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ» ۱۳- علم به اينكه خدا همه چيز را مى‌بيند و مى‌شنود، بهترين عامل بازدارنده از فحشا و منكرات است. «وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» 🌹🌹🌹🌹🌹 🖊 برگرفته از حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا @tafsir_yazd
💠موضوع: زمان انتقام گرفتن خداوند ✍ انتقام الهی را از حیث زمان می­ توان به اخروی و دنیوی تقسیم کرد: الف. انتقام اخروی: ✍ در برخی از آیات قرآن، زمان انتقام گرفتن خداوند روز قیامت است: «يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ»؛(۱) (ما از آنها انتقام مى‌گيريم) در آن روز كه آنها را با قدرت خواهيم گرفت؛ آرى ما انتقام گيرنده‌ايم! 🔹در آیه­ ی دیگر می­فرماید: «...يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَالْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»؛(۲) ...در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر و آسمانها (به آسمانهاى ديگرى) مبدل مى‌شود و آنان در پيشگاه خداوندِ واحدِ قهار ظاهر مى ‌گردند. 🔸در حقیقت انتقام الهی در عالم آخرت همان عذاب­های گوناگون خداوند است که هر فرد به اندازه‌­ای که استحقاق عذاب دارد، گرفتار آن خواهد شد.(۳) 🔹در آیات فوق انتقام خدای تعالی به روز قیامت اختصاص داده است با این که خدای تعالی همیشه دارای انتقام است، این مطلب بدین جهت است که انتقام اخروی، عالی­ترین جلوه­‌های انتقام است.(۴) 📚۱) سوره دخان/۱۶ ۲) سوره ابراهیم/۴۸ ۳) سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله؛ الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعاریف، ۱۴۰۶ ق، چاپ اول، ج ۶، ص ۳۸۵ ۴) المیزان فی تفسیرالقرآن، ج ۱۲، ص ۸۸ @tafsir_yazd
💠 زمان انتقام گرفتن خداوندب. انتقام دنیوی: خداوند متعال از برخی در دنیا انتقام می­گیرد؛ مانند عذاب­ هایی که به عنوان انتقام بر قوم فرعون(۱) و قوم شعیب (۲) نازل کرد. خداوند برخی از اقوام را به انتقام دنیوی تهدید کرده است به عنوان نمونه، خطاب به پیامبر اسلام می‌­فرماید: «فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ»؛(۳) و هرگاه تو را از ميان آنها ببريم، حتماً از آنان انتقام خواهيم گرفت! 🔹منظور از بردن پیامبر اسلام (ص) از میان امتش، رحلت آن بزرگوار است و اشاره به این دارد که اگر مردم به راه خود همچنان ادامه دهند، در غیاب پیامبرشان شدیداً آن­ها را مجازات می­کنیم.(۴) مشروط کردن انتقام به عدم حضور پیامبر در میان امت به خاطر آن است که پیامبر (ص) مظهر رحمت واسعه الهی و رحمه للعالمین است و وجود او مانع نزول قهر الهی و بلا و عذاب است . آنچنان که در آیه ۳۳ سوره انفال می فرماید : وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ؛ خداوند، تا تو در میان آنها هستى آنها را مجازات نخواهد کرد، و (نیز) تا استغفار مى کنند خدا عذابشان نمى کند. 🔸همچنین قرآن کریم یکی دیگر از انتقام­های دنیوی خداوند را اضلال گناه­کاران و گمراهان برشمرده و فرموده است: «وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ... أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِى­‌انتِقَام»؛(۵) و هر كس را خداوند گمراه كند، هيچ هدايت‌كننده‌اى ندارد... آيا خداوند توانا و داراى مجازات نيست؟! 🔹عزت و صاحب انتقام­ بودن خداوند اقتضا می­کند از کسی که حق را انکار کرده و بر کفر خود اصرار ورزیده، انتقام گرفته شود و انتقامش به این صورت است که او را گمراه کند و راهنمایی نباشد که او را هدایت کند. باید توجه داشت که این گمراه کردن توسط خداوند به عنوان یک مجازات بوده وگرنه خداوند ابتداً هیچ­کس را گمراه نمی­کند؛ بلکه اضلال خداوند ثانوی است.(۶) 📚۱) سوره اعراف/۱۳۶ ۲) سوره حجر/۷۹ ۳) سوره زخرف/۴۱ ۴) مكارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران‌، دارالكتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش‌، چاپ اول، ج ۲۱، ص ۷۱ ۵) سوره زمر/۳۶ ۶) المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲ @tafsir_yazd
📌ثبت‌نام مسابقات قرآن روستائی و عشایری کشور 💠ویژه خواهران و برادران ساکنان روستاها و عشایر کشور 🔹رشته قرائت تقلیدی ویژه برادران ۹-۱۸ سال 🔹رشته حفظ جزء ۱،۵،۱۰ ویژه برادران و خواهران ۱۹-۴۵ سال 🔹رشته اذان و قرائت تحقیق ویژه برادران ۱۹-۴۵ 🔹رشته ترتیل ویژه خواهران ۱۹-۴۵ سال 🌐جهت ثبت‌نام به حوزه ها و دفاتر نمایندگی ولی فقیه در سازمان جهاد کشاورزی استان یا شهرستان‌ و یا مکان های تعیین شده مراجعه و تماس بگیرید و یا از طريق لینک زیر ثبت‌نام کنید: https://survey.porsline.ir/s/GSLqLvF 🔻مهلت ثبت‌نام: ۲۰ دی ماه الی ۵ بهمن ماه ۱۴۰۱
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 💠 حجت الاسلام والمسلمین مقیمی معاون پژوهش حوزه‌های علمیه کشور از پژوهشگر برتر استان یزد حجت الاسلام والمسلمین شاهدی تجلیل کرد. توضیح اینکه، حجت‌الاسلام والمسلمین شاهدی در حوزه کتابخانه تخصصی تفسیر و قرآن کریم و پژوهش های قرآنی فعالیت ویژه ای دارد. 🌍 لینک مشروح خبر ━━💠🍃🌺🍃💠━━ @tafsir_yazd
🌹 حضرت یوسف در قرآن: 🔸 حضرت یوسف (علیه‌السلام)، فرزند حضرت یعقوب (علیه‌السلام) بوده و از پیامبران بنی اسرائیل است. داستان حضرت یوسف (علیه‌السلام) در قرآن به عنوان: «اَحسَنُ القِصَص؛ نیکوترین داستان‌ها» معرفی شده است. 🔹 نام حضرت یوسف (علیه‌السلام) فرزند حضرت یعقوب (علیه‌السلام) ۲۷ بار در قرآن آمده است، و یک سوره قرآن یعنی سوره دوازدهم قرآن به نام سوره یوسف است که ۱۱۱ آیه دارد و از آغاز تا انجام آن پیرامون سرگذشت یوسف (علیه‌السلام) می‌باشد. یوسف (علیه‌السلام) دارای یازده برادر بود، و تنها با یکی از برادرهایش به نام بِنیامین از یک مادر بودند، یوسف از همه برادران جز بنیامین کوچکتر، و بسیار مورد علاقه پدرش یعقوب (علیه‌السلام) بود. [۱] حضرت یوسف (علیه‌السلام) هنگامی که نه سال داشت، روزی نزد پدر آمد و گفت: «پدرم! من در عالم خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده می‌کنند.» یعقوب که تعبیر خواب را می‌دانست به یوسف (علیه‌السلام) گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن که برای تو نقشه خطرناکی می‌کشند، چرا که شیطان دشمن آشکار انسان است، و این گونه پروردگارت تو را بر می‌گزیند، و از تعبیر خواب‌ها به تو می‌آموزد، و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام و کامل می‌کند، همان گونه که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق (علیهماالسلام) تمام کرد، به یقین پروردگار تو دانا و حکیم است.»[۲] این خواب بر آن دلالت می‌کرد، که روزی حضرت یوسف (علیه‌السلام) رییس حکومت و پادشاه مصر خواهد شد، یازده برادر، و پدر و مادرش کنار تخت شکوهمند او می‌آیند، و به یوسف تعظیم و تجلیل می‌کنند[۳] و سجده شکر به جا می‌آورند.[۴] و طبق بعضی از روایات بعضی از زن‌های یعقوب موضوع خواب دیدن یوسف را شنیدند و به برادران یوسف (علیه‌السلام) خبر دادند، از این رو حسادت برادران نسبت به یوسف (علیه‌السلام) بیشتر شد به طوری که تصمیم خطرناکی در مورد او گرفتند. 🖊 پانویس: ۱. ↑ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۱۰. ۲. ↑ یوسف/سوره۱۲،آیات۵-۶. ۳. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰. ۴. ↑ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۱۰.
🔺 نیرنگ برادران یوسف: 🔹 برادران یوسف در جلسه‌ای محرمانه و به پیشنهاد لاوی (یا: روبین، یا یهودا) که برادران را از قتل یوسف (علیه‌السلام) برحذر داشت، ایشان را به چاهی که در سر راه کاروان‌ها است انداختند تا بعضی از رهگذرها که کنار آن چاه برای کشیدن آب می‌آیند، یوسف را بیابند و او را با خود به نقاط دور برند و در نتیجه برای همیشه از چشم پدرشان پنهان خواهد شد. [۵] [۶] [۷] آری خصلت زشت حسادت باعث شد که آنها پدرشان پیامبر خدا را گمراه خواندند، و اکثراً توطئه قتل یوسف بی‌گناه را طرح نمودند، و تصمیم گرفتند به جنایتی بزرگ دست بزنند، تا عقده حسادت خود را خالی کنند. 🔸 برادران یوسف با نفاق و ظاهرسازی عجیبی نزد پدرشان حضرت یعقوب (علیه‌السلام) آمدند، و با کمال تظاهر به حق به جانبی و اظهار دلسوزی با پدر در مورد یوسف (علیه‌السلام) به گفتگو پرداختند تا او را یک روز همراه خود به صحرا ببرند تا در آن جا در کنار آنها بازی کند. در این مورد بسیار اصرار نمودند. یعقوب (علیه‌السلام) گفت: من از بردن یوسف، غمگین می‌شوم، و از این می‌ترسم که گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشید. برادران به پدر گفتند: با این که ما گروه نیرومندی هستیم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زیانکاران خواهیم بود، هرگز چنین چیزی ممکن نیست، ما به تو اطمینان می‌دهیم. حضرت یعقوب (علیه‌السلام) ناگزیر رضایت داد که فردا فرزندانش، یوسف (علیه‌السلام) را نیز همراه خود به صحرا ببرند. ☘ کاروان فرزندان یعقوب به سوی صحرا حرکت کردند، یعقوب در بدرقه آنها، به طور مکرر آنها را به حفظ و نگهداری یوسف سفارش می‌نمود و می‌گفت: «به این امانت خیانت نکنید، هرگاه گرسنه شد غذایش دهید، و در حفظ او کوشا باشید». وقتی که آنها از یعقوب فاصله بسیار گرفتند، کینه‌هایشان آشکار شد و حسادتشان ظاهر گشت و به انتقام‌جویی از یوسف (علیه‌السلام) پرداختند، یوسف (علیه‌السلام) در برابر آزار آنها نمی‌توانست کاری کند، ولی آنها به گریه و خردسالی او رحم نکردند و آماده اجرای نقشه خود شدند. 🔸 مطابق پاره‌ای از روایات، پیراهن یوسف را از تنش بیرون آوردند، هرچه یوسف تضرع و التماس کرد که او را برهنه نکنند، اعتنا نکردند و او را برهنه بر سر چاه آورده و به درون چاه آویزان نموده و طناب را بریدند و او را به چاه افکندند. 🖊 پانویس: ۵. ↑ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۴۱۳. ۶. ↑ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر صافی، ج۳، ص۷. ۷. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۲، ص۲۰۵.
🔹 كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُون‏ ۵۷/عنکبوت 🔸 ترجمه: هر نفسى چشنده مرگ است، سپس به ما بازگردانده مى‌‏شويد. 🔰 توجه: عبارت «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» در دو جای دیگر قرآن کریم نیز آمده است. 🖊 توضیح برخی لغات: «نفس» به معنای «خود» است. هر موجودی که «خود» و «هویت»ی متمایز از دیگری برایش فرض شود، تعبیر «نفس» در موردش صادق خواهد بود. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۱۲، ص: ۱۹۸) علت اینکه روح را هم «نفس» می‌گویند این است که «خودِ» ما انسانها در گروی روح ماست. 🔺 تعبیر «ذائقه الموت» تقریبا معادل «یذوق الموت» است (لذا برخی مترجمان ترجمه کرده‌اند: «مرگ را می‌چشد») اما وقتی به جای فعل (یذوق)، اسم فاعل (ذائق/ذائقه) می‌آید دلالت بر ثبوت و استمرار می‌کند. یعنی اگرچه فعل مضارع، دلالت بر وقوع عمل در حال حاضر و استمرار آن دارد؛ اما این معنا در اسم فاعل بسیار شدت می‌یابد. به تعبیر دیگر، فعل مضارع در جایی که کار الان انجام می‌شود و تمام می شود هم به کار می‌رود (مثلا: من می‌روم) اما اسم فاعل در جایی است که آن کار همچنان ادامه دارد (مثلا: آب روان است) 🔸 ابن مسعود از پیامبر اکرم ص نقل می‌کند که خداوند می‌فرماید: اى پسر آدم! هر روز روزى تو را می‌دهند و تو غمگينی! و هر روز از عمر تو كاسته می‌شود و تو شادى می‌كنى! آنچه تو را كفايت كند دارى و در همان حال آنچه تو را بطغيان كشاند مي‌طلبى! نه به كم قانع می‌شوى و نه با بسيار سير! 🔹 تدبر: ۱) مرگ قطعی‌ترین واقعیتی است که اغلب آن را نادیده می‌گیرند. همه می‌دانیم می‌میریم، اما اصرار داریم خود را به غفلت بزنیم. همه می‌دانیم که وقتی بمیریم به سوی خدا می‌رویم یعنی به سوی بی‌نهایت؛ آنگاه چقدر برای آبادانی این زندگی محدود در دنیا وقت می‌گذاریم و چقدر برای زندگی بی‌نهایت‌مان؟ ۲) مرگ استثنا ندارد و برای همه هست. اینجا موقعیت نهایی همه ماست که دیگر هیچ پارتی و پول و … به درد نمی‌خورد و فرقی بین فقیر و غنی، عالم و جاهل، رئیس و مرئوس، و … نمی‌ماند. همه ما هر چه داشته باشیم و هر کسی که باشیم، خواهیم مرد. ۳) مرگ پایان کار نیست، شروع کار است. اگر حقیقی‌ترین حقیقت عالم خداست، و با مرگ به سوی خدا می‌رویم؛ پس تازه با مرگ به سوی حقیقی‌ترین حقیقت می‌رویم؛ یعنی تازه زندگی حقیقی را شروع می‌کنیم. ۴) آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر خود مکرر می‌فرمودند: «توجه کنید که مرگ ما را نمی‌چشد، بلکه ما مرگ را می‌چشیم. ما مرگ را در خود هضم می‌کنیم، نه بالعکس.» یعنی مرگ در ما گم می‌شود، نه اینکه ما با مرگ گم شویم. ما جاودانیم و مرگ را هم در خود هضم می‌کنیم. ۵) مرگ چیست؟ آیا فقط خروج روح از بدن است؟ پس در مورد فرشتگان چه معنی دارد؟ آیه می‌فرماید هر «نفس»ی (یعنی هر کسی که «خود» دارد) مرگ را می‌چشد و مرحله بعد از مرگ «رجوع الی الله» است. پس «مرگ» یعنی آنچه که «خودم» را آن می‌دانم، از «من» می‌گیرند؛ و این گونه به خدا نزدیکتر می‌شوم. تا در دنیا هستیم «خود» را همین بدن می‌پنداریم؛ با مرگ، این بدن را از ما می‌گیرند و در عالم برزخ به زندگی ادامه می دهیم، اما بدنمان در قبر می‌پوسد. سپس با نفخ صور، از برزخ هم می‌میریم و به قیامت منتقل می‌شویم. ۶) مردن یک اقدامی نیست که در آینده رخ می‌دهد، بلکه الان هم هست (نفرمود «سیذوق الموت» فرمود‌ «ذائقه الموت») اقدامی هم نیست که یکدفعه رخ دهد، دائمی و مستمر است. (فرق «ذائق» با «یذوق» در قسمت «توضیح برخی لغات» بیان شد) هر لحظه، بخواهیم یا نخواهیم، داریم چیزی را از دست می‌دهیم و به سمت خدا حرکت می‌کنیم. فرشته مرگ – که از ملائکه مقرب الهی است – دارد آرام آرام ما را به سوی خدا می‌برد، اما ما … ؟ ۷) اگر آن چیزی که با مرگ از دست می‌دهیم آن چیزهایی باشد که محدودمان می‌کند (= وابستگی به مال و مقام و فرزند و …)، جای ناراحتی ندارد. اما اگر به این محدودیتها چسبیده باشیم، جدا شدن از اینها همانند «جان»مان برایمان مهم خواهد بود، پس «جان»مان را به جای اینکه به سوی نامحدود (= خدا) ببریم و از محدودیت رها شویم، به دنیا گره زده‌ایم و آنگاه است که چشیدن «مرگ» برایمان تلخ می‌شود. ۸) مهمترین مشکل ما کم‌ظرفیت بودن است و به جای اینکه بدنبال اضافه کردن «داشته‌ها» باشیم، باید برای «ظرفیت»مان فکری کنیم؛ که این «من» چنین و چنان کردم، و همه چیز را از «من» ببینم، همان کم‌ظرفیتی ماست. پس این «من» محدود را باید از ما بگیرند و با هر مرگی، یک مرحله از این «من» محدود را می‌گیرند؛ یکبار من «خودم» را همین «بدن»م تصور می‌کنم، با مرگ از دنیا این را از من می‌گیرند؛ یکبار «خودم» را «بدن برزخی» تصور می‌کنم؛ آن را هم از من می‌گیرند؛ و این سیر تا خدا ادامه دارد: الینا ترجعون. @tafsir_yazd