eitaa logo
ستاد تفسیر قرآن کریم یزد
195 دنبال‌کننده
49 عکس
1 ویدیو
2 فایل
این کانال توسط ستاد تفسیر قرآن استان یزد و به منظور ترویج فرهنگ تفسیر قرآن و اطلاع رسانی جلسات تفسیر راه اندازی شده است. ارتباط با مدیر کانال: @Abbas50 لینک کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
⬇️ اهداف آیات پزشکی: 🔹 ۳ـ اعجاز علمی قرآن: یکی از اهدافی که می توان برای پرداختن به تفسیر آیات پزشکی قرآن ترسیم کرد، اثبات اعجاز علمی قرآن است. 🔺 مقصود ما از معجزه علمی قرآن، رازگویی علمی قرآن است؛ یعنی مطلبی علمی را که قبل از نزول آیه کسی از آن اطلاع نداشته، بیان کرده، به طوری که مدتها بعد از نزول آیه مطلب علمی کشف شده است و این مسأله علمی طوری باشد که با وسایل عادی که در اختیار بشر عصر نزول بوده، قابل اکتساب نباشد. (رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز قرآن، 85). ✅ مسائل علمی و پزشکی قرآن که با کشفیات علوم روز ثابت شده است، نشان از آن دارد که قرآن مکتوب بشری نیست و عقل بشر، حتی پیامبر، در الفاظ و محتوای آن دخالتی ندارد. همچنین پیامبر این مسائل را از محیط اجتماعی خود و علوم رایج آن زمان الهام نگرفته است؛ چون تاریخ، (ولایتی، علی اکبر، پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی، 15 به بعد.) منطقه جزیره العرب را فاقد تمدن و علوم می داند، پس مسائل پزشکی مطرح شده در قرآن، با توجه به علوم عصر نزول، اعجاز علمی آن را ثابت می کند. ♦️ برای نمونه به برخی شگفتیها و اعجازهای علمی و پزشکی قرآن اشاره می کنیم: 🔸 علقه، شگفتی پزشکی قرآن: خداوند در آیات مختلف از قرآن کریم، به مراحل خلقت انسان اشاره کرده است. یکی از آنها مرحله «علق» است. واژه «علق» شش بار (علق/ 1 و 2؛ حج/5؛ مؤمنون/14؛ غافر/67؛ قیامت/34)، در پنج آیه به صورتهای مختلف به کار رفته است. همچنین سوره ای با نام «علق» نازل شده است. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید، انسان را از علق آفرید». اکثر مفسران (مکارم، تفسیر نمونه، 27/153) اتفاق نظر دارند که 5 آیه اول سوره علق، نخستین آیاتی است که در غار حرا بر پیامبر اسلام9 نازل شد. واژه «علق» جمع «عَلَقَه» است و در اصل به معنای «چیزی می باشد که به چیز بالاتر آویزان می شود». موارد کاربرد آن عبارت است از: خون بسته، زالو، خون منعقد که در اثر رطوبت به هر چیز می چسبد، کرم سیاه که به عضو آدمی می چسبد و خون را می مکد و. .. (مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات قرآن کریم، ذیل ماده علق؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ذیل ماده علق)، پس می توان گفت در مواردی که علق به کار رفته، «چسبندگی» و «آویزان بودن» لحاظ شده است، مانند: زالو، خون بسته و کرم که به عضو بدن می چسبد و آویزان می شود. علق از نگاه علم: «علق» همان خون بسته ای است که از ترکیب اسپرم مرد با اوول زن حاصل و سپس به رحم زن داخل و بدان آویزان می شود. پس از پیوستن نطفه مرد به تخمک زن، تکثیر سلولی آغاز می شود و به صورت یک توده سلولی به شکل توت در می آید که به آن مارولا (Marula) می گویند و در رحم لانه گزینی می کند، یعنی سلولهای تغذیه کننده به درون لایه مخاطی رحم نفوذ می کنند و به آن آویزان (نه کاملاً چسبیده) می شوند. قرآن این مطلب را با تعبیر زیبای «علق» بیان کرده است. (دیاب و قرقوز، همان، 86) اگر واژه «علق» را به معنای خون بسته بپذیریم، می توانیم تناسب آن را با موارد کاربردش اینگونه بیان کنیم: 1.چسبنده بودن آن. (مکارم، همان، 27/156) یعنی کرمی که برای مکیدن خون به بدن می چسبد. 2.آویزان شدن آن به جداره رحم. 3.مشابه زالو است. (زالو هر بار می تواند به اندازه یک فنجان قهوه، خون انسان یا حیوان را بمکد. نطفه در رحم، زالو وار به رحم می چسبد و از خون تغذیه می کند (نجفی، گودرز، مطالب شگفت انگیز قرآن، 99). همچنین در وجه تشبیه به زالو گفته شده است که در مرحله ایجاد جنین، از هر دو ماده ای به نام «هپارین» ترشح می شود تا خون در موضع منعقد نشود و قابل تغذیه باشد (پاک نژاد، اولین پیامبر آخرین دانشگاه 11/110) شکل علقه مانند زالو کاملاً مستطیع است این حالت در چهار هفته اول ادامه دارد. (اسماعیل پاشا، عبدالعزیز، اسلام و طب جدید یا معجزات علمی قرآن، 182). 4.تغذیه از خون است. حضرت آیت الله معرفت بعد از پذیرفتن این نظریه که علق خون بسته است می گوید: علقه در روز هفتم به جداره رحم می چسبد (معرفت، محمد هادی، 6/82) در نتیجه می توان گفت: (احتمالهای دیگری نیز درباره «علق» داده شده است از جمله، اینکه: بعضی علق را به معنای نطفه مرد (اسپرماتوزئید) معنا کرده اند (مطالب شگفت انگیز قرآن، ص 99)، بعضی دیگر به معنای موجود صاحب علاقه دانسته اند که اشاره به روح اجتماعی انسان است و برخی به گل حضرت آدم7 اشاره نموده اند که حالت چسبندگی دارد.(ر.ک: رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، 487 ـ 481).) با توجه به دیدگاه دانشمندان، مفسران و اهل لغت، «علق» به معنای «خون بسته» آویزان به رحم است؛ به ویژه آنکه این مرحله از خلقت انسان در علم جنین شناسی جدید، واسطه بین نطفه و مضغه (گوشت شدن) شمرده می شود، یعنی چند ساعت این خون بسته به جدار رحم آویزان است و از خون آن تغذیه
می کند. ☘ خداوند می توانست با به کاربردن ترکیب «الدم المنقبضة؛ خون بسته» مطلب مورد نظرش را ذکر نماید، اما با آوردن تک واژة «علق» هم معنای «خون بسته» و هم معنای «آویزان بودن» را رساند که با نظریات جدید پزشکی نیز همخوانی کامل دارد. 🔹 لازم به یادآوری است که در قرآن مراحل و چینش مراحل خلقت انسان (ن.ک. به: حج / 5؛ مؤمنون / 12 و. ..) نیز به صورت ویژه ای بیان شده که قبل از آن سابقه نداشت و این هم نشان از اعجاز علمی قرآن دارد (رضایی اصفهانی، محمد علی، همان، 2، مبحث مراحل خلقت انسان)؛ البته برخی مطالب علمی قرآن در حد اعجاز علمی نیست، ولی مطالب شگفت انگیز است، مثل بحث شفا بودن عسل (نحل / 69) و فواید پزشکی آن.
❇️ توصیه‌های تفسیری استاد قرائتی به طلاب و فضلای کاشان ◻️ در بیان تفسیر قرآن باید به این دو شرط عمل کنیم که «عوام بفهمند» و «خواص بپسندند» و فقط برای خواص صحبت نکنیم. ◻️ تفسیر قرآن باید کوتاه و فشرده بیان شود و به صورت گلچین برای مردم ارائه کنیم؛ نه اینکه به صورت ترتیبی، تفسیر کنیم. حوصله ها پایین آمده و نمی توان تفسیر بلند برای مردم بیان کرد. ◻️ما نتوانستیم جاذبه‌های قرآن را به مردم نشان دهیم تا به سمت قرآن بیایند؛ باید در روش دروس حوزوی و تبلیغ خود تغییر روش داشته باشیم. ◻️روحانی باید سه شرط: «از مردم»، «در مردم» و «با مردم» را داشته باشد تا بتواند اثرگذار باشد. ◻️ پیامبر از مظلومیت اهل بیت(ع) آگاه بود؛ اما ایشان در روز قیامت از مهجوریت قرآن شکایت می‌کند و در آیه ۳۰ سوره فرقان آمده است: «پروردگارا قوم من این قرآن را مهجور ومتروک کردند». امام رضا علیه السلام فرمود خداوند متعال نماز را واجب کرد تا قرآن از مهجوریت خارج شود. لینک کانال ستاد تفسیر قرآن کریم یزد 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 @tafsir_yazd
ستاد تفسیر قرآن کریم یزد
🖊 شرح مختصری درباره احترام به والدین در قرآن، برگرفته از تفسیر نور، حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا قرائتی: 🌹 آیه ۲۳ سوره مبارکه اسراء: 🔹 «وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» پروردگارت مقرّر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو نزد تو به پیرى رسیدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو. ☘ شرح آیه ۲۳ سوره مبارکه نساء: 💐 احسان به پدر و مادر در روایات اهل بیت (ع): 🔸 در احادیث، در مورد احسان به والدین بسیار سفارش شده و از آزردن آنان نکوهش به عمل آمده است: پاداش نگاه رحمت به والدین، حج مقبول است. رضایت آن دو رضاى الهى و خشم آنان خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر را طولانى مى‌‏کند و سبب مى‏‌شود که فرزندان نیز به ما احسان کنند. در احادیث آمده است: حتّى اگر تو را زدند، تو «افّ» نگو، خیره نگاه مکن، دست بلند مکن، جلوتر از آنان راه نرو، آنان را به نام صدا نزن، کارى مکن که مردم به آنان دشنام دهند، پیش از آنان منشین و پیش از آنکه از تو چیزى بخواهند به آنان کمک کن.[۱] مردى مادرش را به دوش گرفته طواف مى‏‌داد، پیامبر را در همان حالت دید، پرسید: آیا حقّ مادرم را ادا کردم؟ فرمود: حتّى حقّ یکى از ناله‏‌هاى زمان زایمان را ادا نکردى.[۲] از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله سؤال شد: آیا پس از مرگ هم احسانى براى والدین هست؟ فرمود: آرى، از راه نماز خواندن براى آنان و استغفار برایشان و وفا به تعهّداتشان و پرداخت بدهى‏‌هایشان و احترام دوستانشان.[۳] مردى از پدرش نزد پیامبر شکایت کرد. حضرت پدر را خواست و پرسش کرد، پدر پیر گفت: روزى من قوى و پولدار بودم و به فرزندم کمک مى‏‌کردم، امّا امروز او پولدار شده و به من کمک نمى‌‏کند. رسول خدا صلى الله علیه و آله گریست و فرمود: هیچ سنگ و شنى نیست که این قصه را بشنود و نگرید! سپس به آن فرزند فرمود: «انت و ما لک لا بیک» تو و دارایى‌‏ات از آنِ پدرت هستید.[۴] در حدیث آمده است: حتّى اگر والدین فرزند خود را زدند، فرزند بگوید: «خدا شما را ببخشد» که این کلمه همان «قول کریم» است.[۵] 🌸 احسان به والدین، از صفات انبیاست: احسان به والدین، از صفات انبیاست. چنانکه در مورد حضرت عیسى علیه السلام، توصیفِ «بَرًّا بِوالِدَتِی»[۶] و در مورد حضرت یحیى علیه السلام «بَرًّا بِوالِدَیهِ»[۷] آمده است. والدین، تنها پدر و مادر طبیعى نیستند. در برخى احادیث، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام پدر امّت به حساب آمده‌‏اند. «أنا و علىّ ابوا هذه الامّة»[۸] همچنان که حضرت ابراهیم، پدر عرب به حساب آمده است.[۹] «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْراهِیمَ»[۱۰] اگر والدین توجّه کنند که پس از توحید مطرحند، انگیزه‏ دعوت فرزندان به توحید در آنان زنده مى‌‏شود. «قَضى‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» 🔹 پیام‏‌هایی از آیه ۲۳ سوره مبارکه اسراء: ۱- توحید، در رأس همه‏ سفارش‏‌هاى الهى است. «قَضى‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ» ۲- خدمت‌گزارى و احسان به پدر و مادر، از اوصاف موحّد واقعى است. «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» ۳- فرمانِ نیکى‏ به والدین مانند فرمانِ توحید، قطعى و نسخ ‏نشدنى است. «قَضى‏» ۴- احسان به والدین در کنار توحید و اطاعت از خداوند آمده است تا نشان دهد این کار، هم واجب عقلى و وظیفه انسانى است، هم واجب شرعى. «قَضى‏ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» ۵- نسل نو باید در سایه‏ ایمان، با نسل گذشته، پیوند محکم داشته باشند. «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» ۶- در احسان به والدین، مسلمان بودن آنها شرط نیست. «بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» ۷- در احسان به پدر و مادر، فرقى میان آن دو نیست. «بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» ۸- نیکى به پدر ومادر را بى‏‌واسطه و به دست خود انجام دهیم. «بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» ۹- احسان، بالاتر از انفاق است و شامل محبّت، ادب، آموزش، مشورت، اطاعت، تشکّر، مراقبت و امثال اینها مى‌‏شود. «بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» ۱۰- احسان به والدین، حدّ و مرز ندارد. «بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» (نه مثل فقیر، که تا سیر شود، و جهاد که تا رفع فتنه باشد و روزه که تا افطار باشد.) ۱۱- سفارش قرآن به احسان، متوجّه فرزندان است، نه والدین. «وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» زیرا والدین نیازى به‏ سفارش ندارند و به طور طبیعى به فرزندان خود احسان مى‏‌کنند.
🖊 ادامه: ۱۲- هرچه نیاز جسمى وروحىِ والدین بیشتر باشد، احسان به آنان ضرورى‌‏تر است. «یبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ ۱۳- پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم، بلکه نزد خود نگهداریم. «عِنْدَکَ» ۱۴- وقتى قرآن از رنجاندن سائل بیگانه‏‌اى نهى مى‏‌کند، «أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» تکلیف پدر و مادر روشن است. «وَ لا تَنْهَرْهُما» ۱۵- هم احسان لازم است، هم سخن زیبا و خوب. «إِحْساناً ... قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» بعد از احسان، گفتار کریمانه مهم‏ترین شیوه‏ برخورد با والدین است. ۱۶- در احسان به والدین و قول کریمانه، شرط مقابله نیامده است. یعنى اگر آنان هم با تو کریمانه برخورد نکردند، تو کریمانه سخن بگو. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» 🔺 آیه ۲۴ سوره مبارکه اسراء: 🌺 «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً» و از روى مهربانى و لطف، بالِ تواضع خویش را براى آنان فرودآور و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور، همان‌گونه که مرا در کودکى تربیت کردند. 🖊 شرح آیه ۲۴ سوره مبارکه نساء: 🌸 تواضع و درخواست رحمت از خدا برای پدر و مادر: ۱- فرزند در هر موقعیتى که هست، باید متواضع باشد و کمالات خود را به رُخ والدین نکشد. «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ» ۲- تواضع در برابر والدین، باید از روى مهر و محبت باشد، نه ظاهرى و ساختگى، یا براى گرفتن اموال آنان. «وَ اخْفِضْ لَهُما ... مِنَ الرَّحْمَةِ» ۳- فرزند باید نسبت به پدر مادر، هم متواضع باشد، هم برایشان از خداوند رحمت بخواهد. «وَ اخْفِضْ ... وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما» ۴- دعاى فرزند در حقّ پدر و مادر مستجاب است، وگرنه خداوند دستور به دعا نمى‌‏داد. «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما ...» ۵- دعا به پدر و مادر، فرمان خدا و نشانه‏ شکرگزارى از آنان است. «قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما ...» ۶- در دعا از کلمه «رَبِّ» غفلت نکنیم. «قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما» ۷- رحمت الهى، جبران زحمات تربیتى والدین است. «رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی» گویا خداوند به فرزند مى‌‏گوید: تو رحمت خود را دریغ مدار، و از خدا نیز استمداد کن که اداى حقّ آنان از عهده‏ تو خارج است. ۸- گذشته‏ خود، تلخى‏‌ها و مشکلات دوران کودکى و خردسالى را که بر والدین تحمیل شده است از یاد نبرید. «کَما رَبَّیانِی صَغِیراً» ۹- پدر و مادر باید بر اساس محبّت فرزندان را تربیت کنند. «ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی» ۱۰- انسان باید از مربّیان خود تشکّر و قدردانى کند. «ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی» 🔹 آیه ۲۵ سوره مبارکه اسراء: 🌷 «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِی نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً» پروردگارتان به آنچه در درون شماست، آگاه‏‌تر (از خودتان) است. اگر صالح باشید، قطعاً او آمرزنده توبه‌کنندگان است. 🔸 پیام‌‏هایی از آیه ۲۵ سوره نساء: ۱- از شئون ربوبیت خداوند، آگاهى اوست. «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ» ۲- انگیزه ما در هر کار و در خدمت به والدین زیر نظر اوست. «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ ...» ۳- صلاحیت‏‌ها مربوط به درون و انگیزه‏‌هاست. «فِی نُفُوسِکُمْ إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ» ۴- اگر دل و درون، صاف و صالح باشد، دَر توبه باز است. «تَکُونُوا صالِحِینَ ... لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً» ۵- توبه‏ خود را با انابه‏ پى‌درپى انجام دهیم. «اوابین» ۶- خداوند بخشاینده است، امّا شرط برخوردارى ما از مغفرت الهى، توبه است. «إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ ... لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً» ۷- اگر از روى نادانى برخورد نامناسبى با والدین داشته‏‌ایم، با توبه مى‌‏توانیم رحمت خدا را جلب کنیم. «صالِحِینَ ... غَفُوراً» (با توجّه به آیه‏ قبل) ۸- عفو و بخشش الهى از شئون ربوبیت اوست. «رَبُّکُمْ ... غَفُوراً» ۹- یکى از نشانه‏‌هاى صالح بودن انسان، توبه کردن است. «إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ ... لِلْأَوَّابِینَ‏» ۱۰- گاهى از افراد صالح نیز لغزشى سر مى‌‏زند، که البتّه باید این کوتاهى‏‌ها را با توبه جبران کرد. «إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ ... اوابین‏» 📌 پی‌نوشت‌ها: [۱] . تفسیر نورالثقلین [۲] . تفسیر نمونه [۳] . تفسیر مجمع‏‌البیان [۴] . تفسیر فرقان [۵] . کافى، ج ۲، ص ۱۵۷ [۶] . مریم، ۳۹ [۷] . مریم، ۱۴ [۸] . بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۹۵ [۹] . تفسیر نورالثقلین [۱۰] . حج، ۷۸ 🔹 کانال ستاد تفسیر قرآن کریم یزد: 🔰🔰🔰🔰🔰 @tafsir_yazd
‏‏‏‏ 🔸 سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْ‌ءٍ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ «۱۴۸» به زودى كسانى كه شرك ورزيده‌اند، خواهند گفت: اگر خدا مى‌خواست، نه ما و نه پدرانمان شرك نمى‌آورديم و هيچ چيزى را (از سوى خود) حرام نمى‌كرديم. كسانى كه پيش از آنها بودند (نيز پيامبران قبلى را) اينگونه تكذيب كردند تا آنكه طعم قهر و عذاب مارا چشيدند. بگو: آيا براى شما دانشى هست؟ آن را براى ما آشكار كنيد! شما جز از گمان و خيال پيروى نمى‌كنيد و شما جز حدس‌زن و دروغگويانى بيش نيستيد. 🔹 نکته ها: 🌷 در اين آيه يك خبر غيبى از آينده مطرح است كه مشركان چه خواهند گفت، «سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» آن آينده به وقوع پيوست و آنچه پيشگويى شده بود آنان گفتند. «وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا» اين بهانه كه «اگر خدامى‌خواست، ما و پدرانمان مشرك نمى‌شديم» بارها توسّط مشركان مطرح شده است، چنانكه در آيه ۳۵ سوره‌ى نحل و آيه ۲۰ سوره زخرف نيز آمده است. ❓ سؤال: اين آيه سخن مشركان را نقل مى‌كند كه اگر خدا از شرك ما راضى نيست، چرا ما را از آن باز نمى‌دارد؟ پس شرك ما مورد رضاى خداست! ✅ پاسخ: 🔺 انجام هر كار از هر كسى، از مَدار قدرت خداوند بيرون نيست، ليكن اراده و مشيّت خداوند آن است كه انسان راه خود را آزادانه انتخاب كند. دولت كه آب و برق و گاز را به منزل ما مى‌آورد، اين امكانات، دليل راضى بودن دولت به سوءاستفاده ما نيست. خداوند به‌ انسان عقل و وحى عطا كرده و راه حقّ و باطل را به او نشان داده و او را در انتخاب آزاد گذاشته، ولى اراده و اختيار، نشانه‌ى راضى بودن او به خلاف ما نيست. خداوند، خواهان ايمان اختيارى مردم است نه اجبار آنان به ايمان آوردن. در قرآن بارها آمده است كه: اگر خدا مى‌خواست، همه را هدايت مى‌كرد و پيامبر هم حقّ اكراه و اجبار مردم به ايمان را ندارد. 🔸 پیام ها: ۱- رهبران و انديشمندان دينى بايد خود را براى پاسخگويى به شبهات و بهانه‌جويى‌هاى آينده آماده كنند. «سَيَقُولُ» ۲- فرستادن انبيا و كتب آسمانى براى آنست كه مردم با آزادى و اختيار، موحد شوند. پس منطق مشركان (كه اگر خدا مى‌خواست با قهر و قدرت مانع شرك ما مى‌شد) غلط است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا» ۳- بدتر از گناه، توجيه آن است. مشركان، شرك خود را توجيه كرده و آن را مشيّت الهى مى‌دانستند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا» (جبرگرايى، بهانه‌اى است براى فرار از مسئوليّت) ۴- مشركان، انحراف خود را با تاريخ نياكان خود توجيه مى‌كردند. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا» ۵- عقيده به جبر، از توجيهات بى‌اساس منحرفان است. «لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا». شيطان هم كه رهبر منحرفان است، گمراهى خود را به خدا نسبت داد و چنين گفت: «رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي» ۶- مخالفان، همواره با اهرم جبر، به تكذيب پيامبران پرداخته‌اند. «كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» ۷- قرآن از مخالفان هم تقاضاى حجّت و دليل مى‌كند. «قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ» ۸- آنان كه به بهانه‌ى سرنوشت، از مسئوليّت مى‌گريزند، منتظر چشيدن قهر خدا باشند. «ذاقُوا بَأْسَنا» ۹- طرفداران جبر، منطق ندارند و در پى خيالاتند. «إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» ۱۰- اگر به جاى علم و يقين، در پى ظن و گمان باشيم، گمراه خواهيم شد. «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ» @tafsir_yazd
آیا در بیان زیبایی حضرت یوسف (ع) مبالغه صورت نگرفته است ؟ آیات ۳۰ الی ۳۲ سوره یوسف ، یکی از بخش‌های حیرت‌انگیز داستان این پیامبر را بیان می‌کند: 🔸 و [دسته‌ای از] زنان در شهر گفتند: زن عزیز مصر از غلام خود کام خواسته و سخت خاطر خواه او شده است. به راستی ما او را در گمراهی آشکاری می‌بینم. پس چون [همسر عزیز ] از مکرشان اطلاع یافت، نزد آنان فرستاد و محفلی برایشان آماده ساخت و به هر یک از آنان [میوه و] کاردی داد و [به یوسف] گفت: برآنان درآی. پس چون زنان او را دیدند، وی را بس شگفت یافتند و [از شدت هیجان و مات زدگی] دست‌های خود را بریدند و گفتند: منزه است خدا، این بشر نیست، این جز فرشته‌ای بزرگوار نیست، [زلیخا] گفت: این همان است که درباره‌اش مرا سرزنش می‌کردید، من از او کام خواستم… 🔹 مطابق این آیات و بنا به روایاتی که در تفسیر آنها آمده‌است، زیبایی یوسف آنقدر خیره‌کننده و حیرت‌انگیز بوده که وقتی زنان برای اولین بار او را (در این صحنه) دیدند، از خود بی‌خود شدند به گونه‌ای که متوجه نشدند که به جای بریدن میوه در حال بریدن دستهای خودشان هستند! 🔺 یوسف (بنا به فرض) سال‌ها در دربار پادشاه مصر به عنوان غلام و یا فرزند‌خوانده عزیز مصر زندگی می‌کرد و بنابراین در این مدت صدها بار در کوچه و خیابان و بازار و همینطور در دربار پادشاه رفت ‌و آمد کرده است و هزاران نفر از مرد و زن و پیر و جوان (خصوصاً زنان دربار و اطرافیان زلیخا) بارها او را دیده‌اند. ❓ در اینجا دو نکته سوال‌ برانگیز وجود دارد: 🔸 ۱-. اگر یوسف چنان زیبایی افسانه‌ای و خیره‌کننده و شگفت‌انگیزی داشت (که گمان می‌رفت فرشته‌ای آسمانی است) در این صورت مدت‌ها پیش از این حادثه‌، آوازه زیبایی عجیب و سحرانگیزِ او در شهر می‌پیچید و همه (خصوصاً زنان!) او را می‌شناختند. در حالی که مطابق آیات فوق، زنان مصر تا آن زمان یوسف را ندیده بودند. آیا همین، داستان را مشکوک نمی‌کند؟ 🔹 ۲-. اگر زیبایی یوسف اینقدر سحرانگیز بود، در این صورت وجود او در شهر،‌ بلای جان زنان می‌شد! تصور کنید اگر یوسف با آن زیبایی در کوچه و بازار رفت ‌و آمد کند، چه اتفاقات وحشتناکی برای زنانی که او را می‌بینند رخ می‌دهد! بدون شک خطر مرگ آنها را تهدید می‌کند! 🔺 قبل از بیان عباراتی قابل توجه از علامه طباطبایی(ره) در این رابطه باید به چند نکته توجه داشته باشیم: 🔸 اول اینکه این زنان خودشان هم زنان هوسرانی بودند نه زنان معمولی و با عفت. بعضی نوشته‎اند: این بانوان، پنج نفر بودند که عبارتند از: ۱. همسر ساقی شاه ۲. همسر رئیس نانواها ۳. همسر رئیس نگهبانان چهار پایان ۴. همسر رئیس زندان ۵. همسر وزیر دربار (بحار، ج ۱۲، ص ۲۲۶) 🔹 نکته دوم اینکه: حضرت یوسف علیه السلام غلام زلیخا بود و زیاد در کوچه و بازار رفت و آمد نداشت بلکه بیشتر وقتش را در دربار بود. همچنین آن زنان هوسباز ، همسران اشراف و درباریان مصر بودند و آن ها نیز زیاد در کوچه و خیابان رفت و آمد نداشتند. با توجه به نظام طبقاتی و برده داری ، آنان توجهی به بردگان و غلامان نداشتند. و آنچه از تاریخ و تفاسیر استفاده می شود، آنان هنوز حضرت یوسف را ندیده بودند. 🌸 علامه طباطبایی در مورد علت بریدن دستها توسط زنان اشراف مصر می فرماید: «به محضی که یوسف وارد شد تو گویی افتابی درخشیدن گرفت. چشم حضار که به او افتاد عقل از سرشان پرید،و حیرتزده و مسحور جمال او شدند، در نتیجه از شدت بهت زدگی و شیدایی با کاردهای تیز دستهای خود را بجای میوه بریدند. آری این،اثر و خاصیت شیفتگی و دلدادگی است، چون وقتی نَفس آدمی مجذوب چیزی گردد آن هم به طوری که علاقه و یا ترسش نسبت به آن چیز از حد بگذرد،دچار اضطراب می گردد و در صورتیکه بهت زده شود و مشاعر خود را از دست دهد، دیگر نمی تواند تدبیر و تنظیم قوای اعضای خود را در دست بگیرد و چه بسا در این لحظه با سرعت هرچه تمامتر خود را به سوی همان خطری که از آن مبهوت شده بود پرتاپ میکند، و نظایر این حوادث در صحنۀ عشق و محبت بشسیار و حکایات عشاق روزگار که سرانجامشان به چه جنونی انجامیده معروف است. {تفسیر المیزان،ج۱۱ص۱۹۷-۱۹۸} ☘ آنچه از تفاسیر و منابع تاریخی آیات قرآن که این ماجرا را بیان می کند، هوسباز بودن و بی عفت بودن زنان حاظر در مجلس زلیخا را ثابت می کند، و بخاطر وجود چنین زمینه ای در آنها بود که با دیدن چهره آن حضرت از خود بی خود شدند.
🔰 ادامه مطلب درباره جمال حضرت یوسف در قرآن: 🔹 علامه طباطبایی در این مورد می فرماید: گفتگوهایى که زنان در پیرامون مراوده زلیخا و یوسف مى داشتند بیشتر براى تسکین حسادت و تسلاى دل و فرو نشاندن جوش سینه ها بود و گرنه آنها تاکنون یوسف را ندیده بودند، و آن چه که زلیخا از یوسف چشیده بود نچشیده بودند، و چون او دیوانه و شیدایش ‍ نشده بودند. آنها پیش خود خیال مى کردند غلام زلیخا مردى معمولى است ، آنگاه یکى پس از دیگرى قیاسهایى مى کردند، غافل از اینکه شنیدن کى بود مانند دیدن. {همان،ص۱۹۶}. منبع : پرسمان قرآن @tafsir_yazd
هوالجواد ... گزارش دفتر یزد پانزدهمین جلسه "زندگی به رنگ خدا" با موضوع "اخلاق در قرآن" توسط حجت الاسلام والمسلمین مهدی میرحسینی(زیدعزه) با حضور اقشار مختلف مردم دارالعباده یزد برگزار شد. 🔶واحد فرهنگی دفتر مرجعیت دینی و علمی حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله)-یزد
📷 🔸 تصاویر جلسه هفتگی تفسیر موضوعی قرآن کریم با عنوان "زندگی به رنگ خدا" و با موضوع "اخلاق در قرآن" 🔹 استاد: حجت الاسلام والمسلمین مهدی میرحسینی 🔸 مکان: دفتر مرجع عظیم الشان آیت الله العظمی جوادی آملی (زید عزه) 📢 توضیح اینکه، جلسات فوق به صورت هفتگی روز پنجشنبه ساعت ۱۰ صبح در دفتر واقع در خیابان شهید ابراهیمی روبروی فرمانداری یزد برگزار می شود.
🕸 گام های شیطان: 🔺 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‌ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 🔸 ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! گام‌هاى شيطان را پيروى نكنيد و هركس پيرو گام‌هاى شيطان شود، همانا كه او به فحشا و منكر فرمان مى‌دهد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، هرگز هيچ يك از شما پاك نمى‌شد. ولى خداوند هر كس را بخواهد، پاك مى‌سازد و خدا شنوا و داناست. 🔹 معانی کلمات آیه: 🔺 خطوات:خطوة: گام و قدم، خطوات جمع آنست ناگفته نماند خطوه فاصله دو قدم در راه رفتن و به فتح اول يك دفعه قدم برداشتن است، منظور از آن وساوس شيطانى است. فحشاء: عمل بسيار زشت. راغب گويد: فحش و فاحشه و فحشاء هر قول و فعلى است كه قبح آن بزرگ باشد، زمخشرى گويد: كارى كه قبحش خارج از حد است، على هذا «منكر» به معنى ناپسند اعم از فحشاء است. زكى: زكاة در اصل به معنى نموّ و زيادت است به معنى پاكى و مدح نيز آيد مراد از آن در اينجا پاكى است 🔰 نکته ها: در آيات ۱۴ ، ۲۰ و ۲۱ سه بار سخن از فضل و رحمت خداوند آمده است تا بگويد اگر لطف او نبود، معلوم نبود وضع شما چگونه باشد! «خُطُواتِ» جمع «خطوة» به معناى گام است. قرآن در مورد نحوه‌ى منحرف كردن شيطان، عبارتِ «خطوات الشيطان» را به كار برده است تا بگويد: شيطان، گام به گام انسان را به سوى انجام گناهان مى‌كشاند. در قرآن چند مرتبه از «خُطُواتِ الشَّيْطانِ» سخن به ميان آمده است؛ يك جا مى‌فرمايد: «ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» ( آیه ۲۰۸ بقره) همگى در صلح و آشتى درآييد و از گام‌هاى شيطان پيروى نكنيد. و در جاى ديگر مى‌فرمايد: «كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» ( آیه ۱۶۸ بقره) از چيزهاى حلال و دلپسند بخوريد و مواظب گام‌هاى شيطان باشيد و از آن پيروى نكنيد. در اين آيه نيز پيرامون اشاعه‌ى فحشا نسبت به مؤمنين مى‌فرمايد: از گام‌هاى شيطان پيروى نكنيد. ⬇️ نمونه گام‌هاى شيطان عبارت است از: دوستى با افراد فاسد، شركت در مجالس آنان ،ارتكاب گناهان كوچك، و پس از آن گناهان بزرگ و در نهايت قساوت قلب و بدعاقبتى و پايانى شوم. ☘ پیام ها: ۱- به ايمان خود مغرور نشويم، توجّه به هشدارهاى پى در پى لازم است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا» ۲- شيطان براى گمراه كردن مؤمنان، تلاش مى‌كند. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» ۳- سياست شيطان، نفوذ تدريجى و گام به گام است. «خُطُواتِ الشَّيْطانِ» (از همان گام اوّل مواظب باشيم). ۵- با مردم مستدل سخن بگوييم. خداوند كه مى‌فرمايد: از شيطان پيروى نكنيد، دليل آن را ذكر مى‌كند: زيرا او به گناه فرمان مى‌دهد. فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ ... ۶- شيطان در آغاز وسوسه مى‌كند و به هركس از وسوسه او پيروى كند فرمان مى‌دهد. وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ‌ ... فَإِنَّهُ يَأْمُرُ ... ۷- كار شيطان، با نماز در تضادّ است. شيطان به انسان دستور گناه مى‌دهد، «فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» (امّا نماز انسان را از گناه باز مى‌دارد. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ... ۸- تزكيه، بدون توفيق الهى امكان ندارد. وَ لَوْ لا ... ما زَكى‌ ... ۹- انسان، همواره به لطف خداوند نياز دارد. (تكرار جمله‌ «لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ» در اين آيه و آيات قبل) ۱۰- در مسير زندگى انسان، فريب و فحشا وجود دارد، ولى راه توبه و نجات نيز باز است. «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ» ۱۱- حتّى اولياى خدا به توفيق الهى نياز دارند. «ما زَكى‌ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ» ۱۲- خداوند حكيم، به مقدار لياقت و ظرفيّت افراد، خير و سعادت نازل مى‌كند. «يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ» ۱۳- علم به اينكه خدا همه چيز را مى‌بيند و مى‌شنود، بهترين عامل بازدارنده از فحشا و منكرات است. «وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» 🌹🌹🌹🌹🌹 🖊 برگرفته از حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا @tafsir_yazd
💠موضوع: زمان انتقام گرفتن خداوند ✍ انتقام الهی را از حیث زمان می­ توان به اخروی و دنیوی تقسیم کرد: الف. انتقام اخروی: ✍ در برخی از آیات قرآن، زمان انتقام گرفتن خداوند روز قیامت است: «يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرى‌ إِنَّا مُنْتَقِمُونَ»؛(۱) (ما از آنها انتقام مى‌گيريم) در آن روز كه آنها را با قدرت خواهيم گرفت؛ آرى ما انتقام گيرنده‌ايم! 🔹در آیه­ ی دیگر می­فرماید: «...يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَالْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»؛(۲) ...در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر و آسمانها (به آسمانهاى ديگرى) مبدل مى‌شود و آنان در پيشگاه خداوندِ واحدِ قهار ظاهر مى ‌گردند. 🔸در حقیقت انتقام الهی در عالم آخرت همان عذاب­های گوناگون خداوند است که هر فرد به اندازه‌­ای که استحقاق عذاب دارد، گرفتار آن خواهد شد.(۳) 🔹در آیات فوق انتقام خدای تعالی به روز قیامت اختصاص داده است با این که خدای تعالی همیشه دارای انتقام است، این مطلب بدین جهت است که انتقام اخروی، عالی­ترین جلوه­‌های انتقام است.(۴) 📚۱) سوره دخان/۱۶ ۲) سوره ابراهیم/۴۸ ۳) سبزواری نجفی، محمد بن حبیب الله؛ الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعاریف، ۱۴۰۶ ق، چاپ اول، ج ۶، ص ۳۸۵ ۴) المیزان فی تفسیرالقرآن، ج ۱۲، ص ۸۸ @tafsir_yazd
💠 زمان انتقام گرفتن خداوندب. انتقام دنیوی: خداوند متعال از برخی در دنیا انتقام می­گیرد؛ مانند عذاب­ هایی که به عنوان انتقام بر قوم فرعون(۱) و قوم شعیب (۲) نازل کرد. خداوند برخی از اقوام را به انتقام دنیوی تهدید کرده است به عنوان نمونه، خطاب به پیامبر اسلام می‌­فرماید: «فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ»؛(۳) و هرگاه تو را از ميان آنها ببريم، حتماً از آنان انتقام خواهيم گرفت! 🔹منظور از بردن پیامبر اسلام (ص) از میان امتش، رحلت آن بزرگوار است و اشاره به این دارد که اگر مردم به راه خود همچنان ادامه دهند، در غیاب پیامبرشان شدیداً آن­ها را مجازات می­کنیم.(۴) مشروط کردن انتقام به عدم حضور پیامبر در میان امت به خاطر آن است که پیامبر (ص) مظهر رحمت واسعه الهی و رحمه للعالمین است و وجود او مانع نزول قهر الهی و بلا و عذاب است . آنچنان که در آیه ۳۳ سوره انفال می فرماید : وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ؛ خداوند، تا تو در میان آنها هستى آنها را مجازات نخواهد کرد، و (نیز) تا استغفار مى کنند خدا عذابشان نمى کند. 🔸همچنین قرآن کریم یکی دیگر از انتقام­های دنیوی خداوند را اضلال گناه­کاران و گمراهان برشمرده و فرموده است: «وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ... أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِى­‌انتِقَام»؛(۵) و هر كس را خداوند گمراه كند، هيچ هدايت‌كننده‌اى ندارد... آيا خداوند توانا و داراى مجازات نيست؟! 🔹عزت و صاحب انتقام­ بودن خداوند اقتضا می­کند از کسی که حق را انکار کرده و بر کفر خود اصرار ورزیده، انتقام گرفته شود و انتقامش به این صورت است که او را گمراه کند و راهنمایی نباشد که او را هدایت کند. باید توجه داشت که این گمراه کردن توسط خداوند به عنوان یک مجازات بوده وگرنه خداوند ابتداً هیچ­کس را گمراه نمی­کند؛ بلکه اضلال خداوند ثانوی است.(۶) 📚۱) سوره اعراف/۱۳۶ ۲) سوره حجر/۷۹ ۳) سوره زخرف/۴۱ ۴) مكارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران‌، دارالكتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش‌، چاپ اول، ج ۲۱، ص ۷۱ ۵) سوره زمر/۳۶ ۶) المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲ @tafsir_yazd
📌ثبت‌نام مسابقات قرآن روستائی و عشایری کشور 💠ویژه خواهران و برادران ساکنان روستاها و عشایر کشور 🔹رشته قرائت تقلیدی ویژه برادران ۹-۱۸ سال 🔹رشته حفظ جزء ۱،۵،۱۰ ویژه برادران و خواهران ۱۹-۴۵ سال 🔹رشته اذان و قرائت تحقیق ویژه برادران ۱۹-۴۵ 🔹رشته ترتیل ویژه خواهران ۱۹-۴۵ سال 🌐جهت ثبت‌نام به حوزه ها و دفاتر نمایندگی ولی فقیه در سازمان جهاد کشاورزی استان یا شهرستان‌ و یا مکان های تعیین شده مراجعه و تماس بگیرید و یا از طريق لینک زیر ثبت‌نام کنید: https://survey.porsline.ir/s/GSLqLvF 🔻مهلت ثبت‌نام: ۲۰ دی ماه الی ۵ بهمن ماه ۱۴۰۱
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 💠 حجت الاسلام والمسلمین مقیمی معاون پژوهش حوزه‌های علمیه کشور از پژوهشگر برتر استان یزد حجت الاسلام والمسلمین شاهدی تجلیل کرد. توضیح اینکه، حجت‌الاسلام والمسلمین شاهدی در حوزه کتابخانه تخصصی تفسیر و قرآن کریم و پژوهش های قرآنی فعالیت ویژه ای دارد. 🌍 لینک مشروح خبر ━━💠🍃🌺🍃💠━━ @tafsir_yazd
🌹 حضرت یوسف در قرآن: 🔸 حضرت یوسف (علیه‌السلام)، فرزند حضرت یعقوب (علیه‌السلام) بوده و از پیامبران بنی اسرائیل است. داستان حضرت یوسف (علیه‌السلام) در قرآن به عنوان: «اَحسَنُ القِصَص؛ نیکوترین داستان‌ها» معرفی شده است. 🔹 نام حضرت یوسف (علیه‌السلام) فرزند حضرت یعقوب (علیه‌السلام) ۲۷ بار در قرآن آمده است، و یک سوره قرآن یعنی سوره دوازدهم قرآن به نام سوره یوسف است که ۱۱۱ آیه دارد و از آغاز تا انجام آن پیرامون سرگذشت یوسف (علیه‌السلام) می‌باشد. یوسف (علیه‌السلام) دارای یازده برادر بود، و تنها با یکی از برادرهایش به نام بِنیامین از یک مادر بودند، یوسف از همه برادران جز بنیامین کوچکتر، و بسیار مورد علاقه پدرش یعقوب (علیه‌السلام) بود. [۱] حضرت یوسف (علیه‌السلام) هنگامی که نه سال داشت، روزی نزد پدر آمد و گفت: «پدرم! من در عالم خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم سجده می‌کنند.» یعقوب که تعبیر خواب را می‌دانست به یوسف (علیه‌السلام) گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن که برای تو نقشه خطرناکی می‌کشند، چرا که شیطان دشمن آشکار انسان است، و این گونه پروردگارت تو را بر می‌گزیند، و از تعبیر خواب‌ها به تو می‌آموزد، و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام و کامل می‌کند، همان گونه که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق (علیهماالسلام) تمام کرد، به یقین پروردگار تو دانا و حکیم است.»[۲] این خواب بر آن دلالت می‌کرد، که روزی حضرت یوسف (علیه‌السلام) رییس حکومت و پادشاه مصر خواهد شد، یازده برادر، و پدر و مادرش کنار تخت شکوهمند او می‌آیند، و به یوسف تعظیم و تجلیل می‌کنند[۳] و سجده شکر به جا می‌آورند.[۴] و طبق بعضی از روایات بعضی از زن‌های یعقوب موضوع خواب دیدن یوسف را شنیدند و به برادران یوسف (علیه‌السلام) خبر دادند، از این رو حسادت برادران نسبت به یوسف (علیه‌السلام) بیشتر شد به طوری که تصمیم خطرناکی در مورد او گرفتند. 🖊 پانویس: ۱. ↑ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۱۰. ۲. ↑ یوسف/سوره۱۲،آیات۵-۶. ۳. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰. ۴. ↑ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۱۰.
🔺 نیرنگ برادران یوسف: 🔹 برادران یوسف در جلسه‌ای محرمانه و به پیشنهاد لاوی (یا: روبین، یا یهودا) که برادران را از قتل یوسف (علیه‌السلام) برحذر داشت، ایشان را به چاهی که در سر راه کاروان‌ها است انداختند تا بعضی از رهگذرها که کنار آن چاه برای کشیدن آب می‌آیند، یوسف را بیابند و او را با خود به نقاط دور برند و در نتیجه برای همیشه از چشم پدرشان پنهان خواهد شد. [۵] [۶] [۷] آری خصلت زشت حسادت باعث شد که آنها پدرشان پیامبر خدا را گمراه خواندند، و اکثراً توطئه قتل یوسف بی‌گناه را طرح نمودند، و تصمیم گرفتند به جنایتی بزرگ دست بزنند، تا عقده حسادت خود را خالی کنند. 🔸 برادران یوسف با نفاق و ظاهرسازی عجیبی نزد پدرشان حضرت یعقوب (علیه‌السلام) آمدند، و با کمال تظاهر به حق به جانبی و اظهار دلسوزی با پدر در مورد یوسف (علیه‌السلام) به گفتگو پرداختند تا او را یک روز همراه خود به صحرا ببرند تا در آن جا در کنار آنها بازی کند. در این مورد بسیار اصرار نمودند. یعقوب (علیه‌السلام) گفت: من از بردن یوسف، غمگین می‌شوم، و از این می‌ترسم که گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشید. برادران به پدر گفتند: با این که ما گروه نیرومندی هستیم، اگر گرگ او را بخورد، ما از زیانکاران خواهیم بود، هرگز چنین چیزی ممکن نیست، ما به تو اطمینان می‌دهیم. حضرت یعقوب (علیه‌السلام) ناگزیر رضایت داد که فردا فرزندانش، یوسف (علیه‌السلام) را نیز همراه خود به صحرا ببرند. ☘ کاروان فرزندان یعقوب به سوی صحرا حرکت کردند، یعقوب در بدرقه آنها، به طور مکرر آنها را به حفظ و نگهداری یوسف سفارش می‌نمود و می‌گفت: «به این امانت خیانت نکنید، هرگاه گرسنه شد غذایش دهید، و در حفظ او کوشا باشید». وقتی که آنها از یعقوب فاصله بسیار گرفتند، کینه‌هایشان آشکار شد و حسادتشان ظاهر گشت و به انتقام‌جویی از یوسف (علیه‌السلام) پرداختند، یوسف (علیه‌السلام) در برابر آزار آنها نمی‌توانست کاری کند، ولی آنها به گریه و خردسالی او رحم نکردند و آماده اجرای نقشه خود شدند. 🔸 مطابق پاره‌ای از روایات، پیراهن یوسف را از تنش بیرون آوردند، هرچه یوسف تضرع و التماس کرد که او را برهنه نکنند، اعتنا نکردند و او را برهنه بر سر چاه آورده و به درون چاه آویزان نموده و طناب را بریدند و او را به چاه افکندند. 🖊 پانویس: ۵. ↑ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۴۱۳. ۶. ↑ فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر صافی، ج۳، ص۷. ۷. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۲، ص۲۰۵.
🔹 كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُون‏ ۵۷/عنکبوت 🔸 ترجمه: هر نفسى چشنده مرگ است، سپس به ما بازگردانده مى‌‏شويد. 🔰 توجه: عبارت «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» در دو جای دیگر قرآن کریم نیز آمده است. 🖊 توضیح برخی لغات: «نفس» به معنای «خود» است. هر موجودی که «خود» و «هویت»ی متمایز از دیگری برایش فرض شود، تعبیر «نفس» در موردش صادق خواهد بود. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏۱۲، ص: ۱۹۸) علت اینکه روح را هم «نفس» می‌گویند این است که «خودِ» ما انسانها در گروی روح ماست. 🔺 تعبیر «ذائقه الموت» تقریبا معادل «یذوق الموت» است (لذا برخی مترجمان ترجمه کرده‌اند: «مرگ را می‌چشد») اما وقتی به جای فعل (یذوق)، اسم فاعل (ذائق/ذائقه) می‌آید دلالت بر ثبوت و استمرار می‌کند. یعنی اگرچه فعل مضارع، دلالت بر وقوع عمل در حال حاضر و استمرار آن دارد؛ اما این معنا در اسم فاعل بسیار شدت می‌یابد. به تعبیر دیگر، فعل مضارع در جایی که کار الان انجام می‌شود و تمام می شود هم به کار می‌رود (مثلا: من می‌روم) اما اسم فاعل در جایی است که آن کار همچنان ادامه دارد (مثلا: آب روان است) 🔸 ابن مسعود از پیامبر اکرم ص نقل می‌کند که خداوند می‌فرماید: اى پسر آدم! هر روز روزى تو را می‌دهند و تو غمگينی! و هر روز از عمر تو كاسته می‌شود و تو شادى می‌كنى! آنچه تو را كفايت كند دارى و در همان حال آنچه تو را بطغيان كشاند مي‌طلبى! نه به كم قانع می‌شوى و نه با بسيار سير! 🔹 تدبر: ۱) مرگ قطعی‌ترین واقعیتی است که اغلب آن را نادیده می‌گیرند. همه می‌دانیم می‌میریم، اما اصرار داریم خود را به غفلت بزنیم. همه می‌دانیم که وقتی بمیریم به سوی خدا می‌رویم یعنی به سوی بی‌نهایت؛ آنگاه چقدر برای آبادانی این زندگی محدود در دنیا وقت می‌گذاریم و چقدر برای زندگی بی‌نهایت‌مان؟ ۲) مرگ استثنا ندارد و برای همه هست. اینجا موقعیت نهایی همه ماست که دیگر هیچ پارتی و پول و … به درد نمی‌خورد و فرقی بین فقیر و غنی، عالم و جاهل، رئیس و مرئوس، و … نمی‌ماند. همه ما هر چه داشته باشیم و هر کسی که باشیم، خواهیم مرد. ۳) مرگ پایان کار نیست، شروع کار است. اگر حقیقی‌ترین حقیقت عالم خداست، و با مرگ به سوی خدا می‌رویم؛ پس تازه با مرگ به سوی حقیقی‌ترین حقیقت می‌رویم؛ یعنی تازه زندگی حقیقی را شروع می‌کنیم. ۴) آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر خود مکرر می‌فرمودند: «توجه کنید که مرگ ما را نمی‌چشد، بلکه ما مرگ را می‌چشیم. ما مرگ را در خود هضم می‌کنیم، نه بالعکس.» یعنی مرگ در ما گم می‌شود، نه اینکه ما با مرگ گم شویم. ما جاودانیم و مرگ را هم در خود هضم می‌کنیم. ۵) مرگ چیست؟ آیا فقط خروج روح از بدن است؟ پس در مورد فرشتگان چه معنی دارد؟ آیه می‌فرماید هر «نفس»ی (یعنی هر کسی که «خود» دارد) مرگ را می‌چشد و مرحله بعد از مرگ «رجوع الی الله» است. پس «مرگ» یعنی آنچه که «خودم» را آن می‌دانم، از «من» می‌گیرند؛ و این گونه به خدا نزدیکتر می‌شوم. تا در دنیا هستیم «خود» را همین بدن می‌پنداریم؛ با مرگ، این بدن را از ما می‌گیرند و در عالم برزخ به زندگی ادامه می دهیم، اما بدنمان در قبر می‌پوسد. سپس با نفخ صور، از برزخ هم می‌میریم و به قیامت منتقل می‌شویم. ۶) مردن یک اقدامی نیست که در آینده رخ می‌دهد، بلکه الان هم هست (نفرمود «سیذوق الموت» فرمود‌ «ذائقه الموت») اقدامی هم نیست که یکدفعه رخ دهد، دائمی و مستمر است. (فرق «ذائق» با «یذوق» در قسمت «توضیح برخی لغات» بیان شد) هر لحظه، بخواهیم یا نخواهیم، داریم چیزی را از دست می‌دهیم و به سمت خدا حرکت می‌کنیم. فرشته مرگ – که از ملائکه مقرب الهی است – دارد آرام آرام ما را به سوی خدا می‌برد، اما ما … ؟ ۷) اگر آن چیزی که با مرگ از دست می‌دهیم آن چیزهایی باشد که محدودمان می‌کند (= وابستگی به مال و مقام و فرزند و …)، جای ناراحتی ندارد. اما اگر به این محدودیتها چسبیده باشیم، جدا شدن از اینها همانند «جان»مان برایمان مهم خواهد بود، پس «جان»مان را به جای اینکه به سوی نامحدود (= خدا) ببریم و از محدودیت رها شویم، به دنیا گره زده‌ایم و آنگاه است که چشیدن «مرگ» برایمان تلخ می‌شود. ۸) مهمترین مشکل ما کم‌ظرفیت بودن است و به جای اینکه بدنبال اضافه کردن «داشته‌ها» باشیم، باید برای «ظرفیت»مان فکری کنیم؛ که این «من» چنین و چنان کردم، و همه چیز را از «من» ببینم، همان کم‌ظرفیتی ماست. پس این «من» محدود را باید از ما بگیرند و با هر مرگی، یک مرحله از این «من» محدود را می‌گیرند؛ یکبار من «خودم» را همین «بدن»م تصور می‌کنم، با مرگ از دنیا این را از من می‌گیرند؛ یکبار «خودم» را «بدن برزخی» تصور می‌کنم؛ آن را هم از من می‌گیرند؛ و این سیر تا خدا ادامه دارد: الینا ترجعون. @tafsir_yazd
📢 رهبر انقلاب اهانت‌های اخیر به قرآن در کشورهای اروپایی را محکوم کردند 👈 علیرغم توطئه‌ استکبار، آینده از آن اسلام است 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی اهانت‌های اخیر به مقدسات اسلامی و قرآن کریم را در چند کشور اروپایی محکوم کردند. رهبر انقلاب اسلامی این اهانت‌ها را نشانه دشمنی استکبار با اصل اسلام دانستند و همه آزادی‌خواهان جهان را به مقابله با سیاست پلید توهین به مقدسات و نفرت‌پراکنی، فراخواندند. 📝 متن موضع‌گیری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در حساب توئیتر رسانه KHAMENEI.IR منتشر شد به شرح زیر است: «اهانت جنون آمیز به قرآن با شعار آزادی بیان نشان میدهد هدف حملات استکبار، اصلِ اسلام و قرآن است. علی‌رغم توطئه استکبار، قرآن روزبه‌روز پرفروغ‌تر شده و آینده از آن اسلام است. همه‌ آزادی‏خواهان جهان باید درکنار مسلمانان با سیاست پلید توهین به مقدسات و نفرت‌پراکنی مقابله کنند.» 💻 Farsi.Khamenei.ir
📷 #گزارش_تصویری 🖊 دوره تکمیلی مهارت های بیان تفسیر قرآن کریم 🔹 ویژه خواهران ✅ استاد: آرزومندی 🔺 مکان: مؤسسه قرآنی محبان حسین بن علی ع 📅 مدت دوره: شنبه ۸ بهمن الی پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ با همکاری ستاد تفسیر قرآن کریم استان یزد @tafsir_yazd
هوالجواد... " یوم الله 22بهمن روز تجلی حضور و پیروزی امت حزب الله بر استکبار جهانی مبارک باد" هجدهمین جلسه" زندگی به رنگ خدا " موضوع: "آثار تلاوت قرآن در نگاه آیات و روایات" سخنران : حجت الاسلام و المسلمین دکتر قائمی(زید عزه) ⏰زمان: 1401/11/20- ساعت10 🏢مکان: خیابان امام خمینی(ره)- خیابان شهیدابراهیمی- روبروی فرمانداری- دفتر آیت الله جوادی آملی(حفظه الله) 🔶واحد فرهنگی دفتر مرجعیت دینی و علمی حضرت آیت الله جوادی آملی(حفظه الله)-یزد