eitaa logo
تفسیر آموزشی و احادیث کافی- راسل
174 دنبال‌کننده
76 عکس
28 ویدیو
84 فایل
سلام بر شما از ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ تفسیر آموزشی جلد ۱ و درس حدیث(برگزیده فضل قرآن کافی) در حال تدریس است. این کانال پل ارتباطی ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
درس2 ج4 ص30 خط11 تبغونها عوجاً بغاه: طلَبهُ(الوسیط) ها: مفعول به/ عوجا: حال از مفعول به: سبیل خدا را می طلبید در حالی که اعوجاج داشته باشد(یعنی آن را کج و معوج نشان می دهید) قیل: عوجاً: مفعول به/ ها: منصوب به نزع «لام»: اعوجاج را طلب می کنید برای سبیل خدا. وجه ضعف این قول اخیر این است که منصوب به نزع خافض سماعی، مقصور به سماع است و در قرآن کریم یا نداریم یا خیلی کم؛ لذا به راحتی نمی توان ادعای منصوب بنزع خافض کرد(البته در «أنّ و أن» قیاسی است و فراوان داریم مثل آیه 127 نساء و 2 ق). التحریر و التنویر و معنى‏ تَبْغُونَها عِوَجاً: 1. يجوز أن يكون عوجا باقيا على معنى المصدرية، فيكون‏ عِوَجاً مفعول‏ تَبْغُونَها، و يكون ضمير النصب في تبغونها على نزع الخافض كما قالوا: شكرتك و بعتك كذا: أي شكرت لك و بعت لك، و التقدير: و تبغون لها عوجا، أي تتطلبون نسبة العوج إليها، و تصوّرونها باطلة زائغة. 2. و يجوز أن يكون عوجا، وصفا للسبيل على طريقة الوصف بالمصدر للمبالغة، أي تبغونها عوجاء شديدة العوج فيكون ضمير النصب في‏ تَبْغُونَها مفعول تبغون، و يكون عوجا حالا من ضمير النّصب أي ترومونها معوجّة أي تبغون سبيلا معوجّة و هي سبيل الشرك.
دیروز در کلاس درس، متوجه شدم که مسأله با برای برخی دوستان، در هم آمیخته. این اشکال، شایع است لذا نمودار مختصری برایش آماده شده که تقدیم می شود لطفاً با دقت ملاحظه بفرمایید. مطلب مهمی است:
و به چیزی به چیزی حاصل تحقیق در و چند کتاب دیگر
تلاش بفرمایید در طول هفته با قلم این کتاب ها آشنایی بیشتر حاصل شود همه اینها در اثر موجود است👇
دیروز در کلاس نظر ابوحیان درباره فعل «صدَّ» که در ص28 کتاب تفسیر آموزشی ج4 آمده بود مورد بررسی قرار گرفت. ظاهر آن است که ادعای ابوحیان همان بود که به عرض رسید. اما امروز فرصتی شد تا دوباره تحقیق بیشتری درباره فعل «صَدَّ» در لغت کنم. حاصل تحقیق را تقدیم شما دوستان عزیز می کنم. ظاهر آن است که ادعای ابوحیان اشکال داشته باشد.
بررسی فعل «صَدَّ» در 4 آیه قرآن کریم با رویکرد لغوی، نحوی، بلاغی حتماً به ظرافت های لغوی، نحوی و بلاغی آن دقت ویژه شود
صَدَّ ✅صحاح - صَدَّ عنه‏ يَصدُّ صُدُوداً: أَعْرَضَ. - صَدَّهُ‏ عن الأمر صَدًّا. مَنَعَهُ و صَرَفَه عنه. ✅قاموس المحیط: مثل «صحاح» - صَدَّ عنه‏ صُدوداً: أعْرَضَ - صَدَّ فلاناً عن كذا صَدَّاً: مَنَعَهُ، و صَرَفَه‏ ✅مصباح المنیر - صَدَدْتُ‏ عَنْهُ: أَعْرَضْت‏ُ. - صَدَدْتُهُ‏ عَنْ كَذَا: مَنَعْتُهُ و صَرَفْتُهُ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✔️ جمع بندی و بررسی 4 آیه قرآن کریم صَدَّ عنه(: لازم) یعنی «اَعرَضَ». صَدَّ فلاناً عن کذا(: متعدی) یعنی «مَنَعَه و صَرَفَهُ». 1️⃣ لذا در آیه 99 آل عمران(: لِمَ تَصُدُّونَ عن سبیلِ اللهِ مَن آمَنَ) متعین است در معنای «باز داشتن» چون «مَن» مفعول به است. 2️⃣ اما در آیه 2 منافقون(: اتَّخَذوا اَیمانَهم جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبیلِ الله) محتمل است که لازم باشد(به معنای «فَاَعرَضوا عن سبیل الله») یا متعدی باشد که مفعول به آن حذف شده(به معنای «یَمنَعونَ الناسَ أو المؤمنینَ عن سبیل الله») که در این صورت باید به این سؤال بلاغی جواب داد: چرا مفعول به حذف شده؟ 3️⃣ ولی در آیه 61 نساء(: یَصُدُّونَ عنکَ صُدوداً) متعین است در اینکه لازم باشد(: یُعرِضونَ عنکَ اِعراضاً) چون «صُدود» که مصدر لازم است ذکر شده نه «صَدًّا» که مفعول متعدی است؛ مگر آنکه کسی قائل شود که «صُدوداً» مفعول مطلق نیابی است شبیه آیه «تَبَتَّل الیه تبتیلاً»(8 مزّمل) که البته این ادعا خلاف ظاهر است(چراکه اصل آن است که مفعول مطلق، نیابت نکرده باشد). ✅ نکته البته تمام آنچه گفته شد درباره فعل «صَدَّ یَصُدُّ»(بر وزن فَعَلَ یَفعُلُ) است کما اینکه مصباح المنیر در بررسی این واژه آورده: «مِن بابِ قَتَلَ یَقتُلُ». 4️⃣ اما فعل دیگری هم داریم: صَدَّ منه یَصِدُّ صَدیدًا(از باب ضَرَبَ یَضرِبُ) که به معنای «ضَجَّ»: صدا بلند کرد؛ که در آیه 57 زخرف آمده: «اذا قومُکَ مِنهُ یَصِدّونَ». این را قاموس المحیط گفته و اضافه کرده که مضارع آن «یَصُدُّ» هم استعمال می شود.
ترجمه صحیح «نَبیّ»: «پیامبر» ؟ یا «والامقام»؟ یا ✅ ریشه «نبو» در قرآن فقط 80 بار آمده که 17 بار آن در سوره احزاب(جنگ خندق) است. در سوره آل عمران(جنگ احد) 11 بار، در بقره(بعد از پیروزی برکفار مکه و تمکن در تشکیل حکومت اسلامی) 8 بار، در انفال(جنگ بدر) 4 بار، در توبه(جنگ تبوک) 4 بار، در تحریم(جنگ دو همسر پیامبر ص با ایشان) 4 بار. ✅ همانطور که تفسیر ذیل آیه 41 مریم می گوید در ریشه کلمه «نبیّ» اختلاف شده و برخی آن را از «نبأ» به معنای خبر مهم می دانند و برخی آن را از «نبو» به معنای رفعت مقام می دانند. ✅ از آنجا که حسب برخی روایات، خود نبی اکرم از اینکه ایشان را «یا نَبیءَ الله»(به همزه) صدا کنند نهی فرمودند، روشن می شود که ریشه این کلمه همان «نبو» است نه «نبأ» لذا از نظر لغوی «نبیّ» از «نبو» به معنای «رفعت مقام» است لذا «نبیّ» به معنای «والامقام» است نه «پیامبر»(از نبأ). ✅ لذاست که این واژه (نبیّ) در سوره هایی آمده که نام برده شد یعنی در مواضعی بود که می خواستند پیامبر ص را به خیال خود خوار و ذلیل کنند، این واژه به کار رفته تا نشان دهد که پیامبر ص والا مقام است و کسی نمی تواند ایشان را خوار کند. لذا در سوره تحریم فرمود: یومَ لا یُخزِی اللهُ النّبِیَّ و الذین آمنوا معه. یعنی «نبی»(والامقام) آن کسی است که نمی توان خوارش کرد، ای دو همسر ایشان! این را بدانید. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ به نظر می رسد اینکه برخی ایشان را «نبیءَ الله»(به همزه) صدا می کرده اند و ایشان نهی می فرمودند، توطئه ای از جانب آنان بوده است چراکه می خواستند عنوان ایشان را از «والامقام، رفیع الدرجة و ...» به «پیام آور» تنزّل دهند. یعنی می خواسته اند بگویند: ایشان هم شخصی مثل خود ماست(ما انتم الاّ بشرٌ مثلُنا) و این طور نیست که «مقام ولایی» داشته باشد بلکه او صرفاً یک پیام دریافت کرده که باید برساند و بعد هم برود دنبال کار خود! درست مثل «پستچی» که کارش فقط ارائه پیام است و بعد هم باید برود. حال آنکه قرآن کریم در آیه 44 نحل، شأن ایشان را علاوه بر ارائه پیام، تبیین و شرح آیات برای مردم می داند یعنی نبی اکرم ص، معلم قرآن است و پیوست دائمی قرآن است که از قرآن جدا نیست، ولی عده ای با «پیامبر» خواندن ایشان به دنبال تنزل درجه ایشان بوده اند و بعید نیست که طبق معمول، پای «» در میان بوده باشد.