💠 پرسش:
آیا اموات می توانند ازاحوال خانواده خود در دنیا اطلاع پیدا کنند؟
......................................................................................................................................
✍ پاسخ:
با سلام
مرحوم کلینی (ره) نقل می کنند : اسحاق بن عمار از امام کاظم علیه السلام پرسید : آیا میت خانواده خود را ملاقات می کند؟
حضرت فرمودند : بله ، اسحاق می پرسد : مدت اين ملاقات چه مقدار است؟فرمود: مقدار اين ملاقات وابسته به اندازه فضائل و نيكى هاى آنان است، برخى از مردگان در هر روز با خويشاوندان خويش ملاقات دارند و برخى از آنان در هر دو روز و برخى ديگر هر سه روز...(1)
قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع يَزُورُ الْمُؤْمِنُ أَهْلَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ فِي كَمْ قَالَ عَلَى قَدْرِ فَضَائِلِهِمْ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ يَوْمَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَزُورُ فِي كُلِّ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ....
امام صادق علیه السلام مطلب جالبی را در این مورد ،به یکی از اصحاب متذکر می شوند که :
...إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يُحِبُّ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يَكْرَهُ وَ إِنَّ الْكَافِرَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يَكْرَهُ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يُحِب...
مومن و کافری که از دنیا میرود به دیدار اهل و عیال خود می ایند و انان را می بینند ولی تفاوت انان در این است که مومن تنها حالت شادی خانواده خود را میبیند و کافر حالتهای ناراحتی و حزن انان را(2)
توجه داشته باشیم با توجه به مثالی بودن جسم اموات در عالم برزخ ، طبیعی است که آن ها را نمی بینیم و از این امر مطلع نمی شویم.
شادی روح همه ی اموات صلوات
پینوشت :
1. الكافي (ط - الإسلامية)، ج3، ص: 231
2. همان ، ص :23
🌎
@taghvim_nikan
🌸تـقـویـم عـطـڔ انتظاڔ🌸
#رمان_چاه_غفلت #پارت_شانزدهم با دیدن عکس جواد رو صفحه .لبخندی زدم و جواب دادم _سلاااام جواد :سلام
#رمان_چاه_غفلت
#پارت_هفدهم
خوندن کتاب تا اذان مغرب طول کشید
با شنیدن صدای اذان بلند شدم و گوشیمو به شارژ زدمو از اتاق خارج شدم
مامان در حال باز کردن سجاده اش بود
که با دیدنم کمی مکث کرد و گفت :
فردا امتحان داری که تا الان تو اتاقت بودی؟
_هااا..امتحان؟ اره
اصلا امتحان و یادم رفته بود به سمت آشپزخونه رفتم و مشغول وضو گرفتن شدم
که معصومه یه دفعه گفت: این شیوه جدیده؟
نگاهش کردم و گفتم: چی؟
معصومه: طریقه وضو گرفتنت و میگم از کی تا حالا مسح پا رو اینجوری میکشن ؟
_اتفاقا درست کشیدم ،تو هم درستش رو انجام بده ..
معصومه: حالت خوبه مریم؟
_عالی..از این بهتر نمیشه
معصومه :مشخصه
به سمت اتاق رفتم و نمازمو به شیوه ای که یمانی موعود برام فرستاده بود خوندم
بعد نماز به یاد امتحان فردا افتادم
به آشپز خونه رفتم و کمی نون و کتلت داخل ظرف گذاشتم و به معصومه گفتم واسه شام صدام نکنه. بعد به اتاق برگشتم
از صبح اینقدر نگاهم به گوشی بود ،چشمام درد گرفته بود
با هر زحمتی بود چند صفحه ای از نمونه سوالات رو خوندم
بعد به حمام رفتم و غسل توبه رو انجام دادم
بعدش دعای رویا که یمانی موعود برام فرستاد رو خوندم ...
ساعت ۱۰ صبح اسنپ گرفتم و به سمت دانشگاه رفتم ،تو مسیر راه چند بار با جواد تماس گرفتم ولی گوشیش خاموش بود..
استاد سر کلاس حاضر نشده بود
عده ای خوشحال بودن چون برای امتحان آماده نبودن ،عده ای هم کلافه و عصبانی که حوصله دوباره خوندن کتاب رو نداشتن
لیلا هم جزء دسته دوم بود ولی برای من که هم خونده بودم و هم نخونده بودم فرقی نداشت
وقتی همهمه کلاس رو دیدم کیفمو برداشتم و از کلاس خارج شدم
با اینکه خرداد ماه بود گرمای هوا طوری بود که انگار مرداد ماه بود
به سمت سلف حرکت کردم
صدای زنگ گوشیم رو شنیدم. مامان بود .گفته بود بعد از تمام شدن کلاس ها باهم به بازار بریم برای خرید جهیزیه ..با اینکه حال و حوصله خرید کردن رو نداشتم نتونستم بهانه ای برای نرفتن پیدا کنم ،مخصوصا الان که بابا تو شرایط مالی خوبی نبود ...
دوباره شماره جواد رو گرفتم .. باز هم خاموش بود .نگران شدم و شماره خونه زن عمو رو گرفتم
بعد از چند بوق جواب داد .. بعد از احوالپرسی علت خاموش بودن موبایل جواد رو پرسیدم.
گفت: موبایل جواد رو دزدیدن و الان هم موبایلی نداره ..
نمیدونستم باید چیکار کنم ،شماره داروخونه رو هم نداشتم که باهاش صحبت کنم
از زن عمو تشکر کردم و گفتم شب دوباره تماس میگیرم تا با جواد صحبت کنم
اما دلم طاقت اینکه تا شب صبر کنم رو نداشت ...
بعد از تمام شدن کلاس سوار مترو شدم و به سمت داروخونه رفتم
نگاهی به ساعت انداختم ..خدا خدا میکردم جواد داروخونه باشه
وقتی به دارو خونه رسیدم
با دیدن جواد نفس راحتی کشیدم
داروخونه شلوغ بود ،روی صندلی نشستم تا کمی خلوت بشه
یه دفعه نگاهمون به هم دوخته شد ..جواد باتعجب نگاهم میکرد منم لبخندی زدمو آروم سلام کردم
صدای پیامک موبایلم رو شنیدم حدس میزدم که مامان باید باشه ..درست حدس زده بودم
مامان نوشته بود بازار شوش نیم ساعته منتظرمه..
منم جواب دادم که تو راهم
بلند شدم و به سمت جواد رفتم و گفتم مامان منتظرمه باید برم ،گفتم شب تماس بگیره صحبت کنیم بعد خداحافظی کردم و از داروخونه بیرون اومدم و سوار تاکسی شدم
تا نزدیکهای غروب در حال گشتن بودیم که خستگی و تشنگی حالم بد شد برگشتیم خونه ،مامان هم کلی سرو صدا کرد که الان روزه گرفتن واجب بود؟ منم حرفی برای گفتن نداشتم
قرار شد شنبه دوباره برای خرید به بازار بریم ..
🔰"مجموعهالمنقذالعالمے،نجاتبخشجهانے"
⇲• @taghvim_nikan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه جا بروم به بهانه تو
یا صاحب الزمان
@taghvim_nikan
ملاقات با امامزمان در عصر غیبت کبری.mp3
4.6M
⁉️آیادرعصرغیبتکبری ملاقات امامعصر امکان دارد
🔊پاسخ استادحیدری زیدعزه
1⃣دیدارامامزمان تقوا و عملصالح لازمدارد اما اینطور نیست که هر که تقوا و عملصالح داشتهباشد به محضر حضرت شرفیابشود
2⃣قاعدهکلی درغیبتکبری اینست که امکان ملاقاتعمومی وجودندارد
3⃣درتوقیعامامعصرآمده هرکس زمان غیبت قبل ازخروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده مرا کرد،دروغگو و افترا زنندهاست اما این قاعده کلی استثنائاتی دارد، هر که ادعا کندهر موقع خودم بخواهم به محضرحضرت میرسم این سخنیباطلاست و افترائی بیشنیست
4⃣مشاهده به این معناست که فرد را ببینیم و بشناسیم بسیاری از افراد که درعصر غیبت با اذن و صلاحدید امامزمان به محضر حضرت شرفیاب شدند،حضرت را بعد از جدا شدن میشناسند
5⃣براساس فرمایش علمای بزرگ شیعه امکان ملاقات عمومی درعصر غیبت میسر نیست اما اگر به صلاحدید حضرت این توفیق نصیب برخی افراد شود امکان رسیدن به محضر حضرت هست
سید مرتضی فرمودندماقطع نداریم کسی به امام نرسد و بشر نتواند ایشان را ملاقات کندبلکه این امری غیرمعلوم است که راهی بر قطع به آن نیست و اگر گفته شود علت غیبت امام خوف از ظالمین است در جواب میگوئیم این علت درحق اولیاء وشیعیان خاص نیست شیخطوسی نيز در کلماتالمحققین میفرمایند ما تجویز میکنیم که بسیاری از اولیاء و قائلین به امامت او به خدمتش رسیده و از ایشان نفع بردهاند
♻️نتیجه اینکه
قاعده کلی درعصر غیبت اینستکه کسی به محضرحضرت شرفیاب نشود امااگر به صلاحدید حضرت این اتفاق رخدهد نیازمند ملزوماتاست که تقوا وعملصالح ازملزومات این توفیقاست
@taghvim_nikan
🌖 تقویم نجومی اسلامی 🌔
🌱 تـقـویـم عـطـڔ انتظاڔ 🌱
🔺 یکشبنه ۲۸ شهریور ماه ۱۴۰۰
🔺 یکشنبه ۱۲ صـــــــــــــفر ۱۴۴۳
📗احکام دینی و اسلامی:
💠امروز برای انجام امور زیر مناسب است:
✔️تزویج
✔️دیدار با امرا
✔️خرید و فروش
✔️شروع شرکت
✔️شروع کسب و کار
🌴مولود آسان متولد شود.
🔸سفر خوب است.
🌾طبق روایات، اصلاح مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب عزت می گردد.
🌱از نظر قمری خون دادن یا حجامت در این روز از نظر ماه قمری ، خوب نیست.
🔸مباشرت در این یکشنبه شب (یکشنبه که شب شد) برای بچه دار شدن خوب است و فرزند حاصل آن حافظ کتاب خدا و به قسمت خود راضی باشد.
🔹این یکشنبه برای نوره کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) مناسب است.
🔺 یکشنبه برای گرفتن ناخن ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
🔹یکشنبه برای بریدن دوختن ، خریدن و پوشیدن لباس نو روز مناسبی نیست طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
🔸وقت استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
🌷ذکر روز یکشنبه یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام ۱۰۰ مرتبه
💠ذکر بعد از نماز صبح یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت.
🦋`روز یکشنبه متعلق است به امیرمومنان علی(ع) بهتر است در این روز اعمال خیر و نیک خود را به ساحت مقدس ایشان هدیه کنیم.
#الّلهُــــمَّ_عَجِّـــــلْ_لِوَلِیِّکَـــــ_الْفَــــــرَجْ
___________
🌱 تـقـویـم نجومی عـطـڔ انتظاڔ 🌱
@taghvim_nikan
🌸تـقـویـم عـطـڔ انتظاڔ🌸
#رمان_چاه_غفلت #پارت_هفدهم خوندن کتاب تا اذان مغرب طول کشید با شنیدن صدای اذان بلند شدم و گوشیمو به
#رمان_چاه_غفلت
#پارت_هجدهم
بعد از خوردن شام به اتاقم رفتم و روی تخت دراز کشیدم
دلم هم صحبتی با فدایی احمد رو میخواست ،اصلا نمیدونستم اسم واقعیش چیه!هر چند از عکسهای پروفایلش میشد فهمید که باید خانم باشه
بهش پیام دادم و خواستم کمکم کنه تا بتونم به خانواده ام در مورد فرستاده اقا بگم .
نمیدونستم خانواده ام پذیرای این حرف میشن یانه
وقتی آنلاین شد بعد از احوالپرسی از من پرسید
به نظرت حکم کسی که حجت وفرستاده خدا رو قبول نداشته باشه چیه؟
پاسخ دادم : خب معلومه ..کسی که فرستاده های خداوند رو قبول نداشته باشه کافر محسوب میشه ،،مگه میشه کسی اهل بیت پیامبر رو قبول نداشته باشه؟
فدایی احمد: احسنت درسته...خب الان طبق وصیت پیامبر بعد از امام زمان عجل الله فرجه مهدیین هستن که حجت و فرستاده خدا هستند و سید احمد الحسن هم طبق وصیت که اسمش اومده حجت خدا هست .خب طبق گفته سیداحمد الحسن کسی که اهل بیت و مهدیین رو قبول نداشته باشه و با آنها دشمنی کنه کافرو ناصبی محسوب میشه
تو باید سعی کنی خانواده ات رو به این دعوت راهنمایی کنی
بعد پرسید : متاهلی یا مجرد؟
گفتم : بله نامزد هستم
فدایی احمد: خب از نامزدت این دعوت رو شروع کن ،در مورد سید ع باهاش حرف بزن ،حتی اگه خواستی میتونی آیدیش رو بدی. من یا برادران انصار باهاش صحبت کنیم .
بهش بگو سیداحمدالحسن ع فرموده من آمدم زندگی شما را اصلاح کنم نیومدم اون رو از هم بپاشم
بگو آخرتش در گروِ شناخت حجت خداست
_باشه چشم ،ممنونم بابت توضیحاتت دعا کن برام .
برام چندین روایت فرستاد که احمد الحسن همان قائمی هست که قبل از امام زمان عجل الله فرجه ظهور میکنه و مردم رو به سوی آقا دعوت میکنه ...
باز دوباره کلی سوال تو ذهنم نقش بسته بود که مگر قائم امام زمان عجل الله فرجه نیست؟
چطور میشه که دو قائم داشته باشیم؟
تو بعضی روایت ها هم گفته بود قائم قیام میکند مگر امام زمان عجل الله فرجه قیام کننده نیست؟
خواستم سوالهامو ازش بپرسم که گوشیم زنگ خورد .شماره خونه عمو بود ..میدونستم که جواد هست .
_سلام
جواد : سلام بانوو ..مارو نمیبینید خوشحالید؟
_این چه حرفیه ،خوبه بعد ظهری اومدم دیدنت
جواد: بله اونم چه دیدنی ؟حالت خوبه؟ زن عمو داشت با مامان صحبت میکرد میگفت امروز حالت بد شده..
_اره خوبم .کمی ضعف کرده بودم
جواد: مریم جان نمیشه از خیر اون نذرت بگذری ؟ بابا هر چی میخوای به خودم بگو برات تهیه میکنم..
_نخیر نمیشه ...ولی حتما باید در مورد موضوعی باهات صحبت کنم
جواد:چه موضوعی؟ خب الان بگو
_نه..بزار جمعه دیدمت میگم.. خیلی مهمه..اینقدر مهم که زندگیمونو تغییر میده ..اصلا زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای میگیره
جواد: باشه .اینجور که تو میگی .. پس باید خیلی مهم باشه
_راستی کجا موبایلت و دزدیدن؟
جواد: تو فروشگاه نفهمیدم کی از جیب شلوارم برداشتن ،دوربین مدار بسته ها رو چک کردن پیداش کردن وچهره اش مشخص نبود فعلا که رفتم مشخصات گوشی رو به این سامانه دادم شکایت هم کردم امیدوارم که پیدا بشه
_خدا لعنتشون کنه.. ان شاءالله که پیدا میشه
جواد: راستی مریم فردا باید برم اسلام شهر برای کار جهادی..
جمعه بر میگردم ،هر موقع برگشتم میام دنبالت ،شاید تا جمعه نتونم باهات تماس بگیرم ،گفتم بهت بگم که نگران نشی
_باشه ..ای کاش یه موبایل همراهت میبردی
اینجوری از حالت باخبر میشدم .اصلا بیا موبایل منو ببر باخودت..
جواد:نه نمیخواد عزیزم ..رضا همراهم هست اگه کاری پیش اومد حتما با موبایل اون تماس میگیرم
_باشه..خیلی مواظب خودت باش
جواد :چشم ..کاری نداری
_نه جانم ،فقط سوغاتی یادت نره
صدای خنده هاش بلند شد و گفت: چشم دارم میام یه عالمه شربت و قرص و سِرُم برات میارم
_قرص و شربت به چه دردم میخوره ،هر شهری یه سوغاتی داره ،برو بگرد برام بخر بیار نگو یادم رفت و نداشتن که قانع نمیشم
بدون سوغاتی دم در خونمون نمیای الانم برو بخواب که خسته ای
جواد: باشه چشم
_چشمت بی بلا
بعد از صحبت با جواد اینقدر خسته بودم که اصلا سوالهایی که از فدایی احمد داشتم فراموش کرده بودم.
@taghvim_nikan
🔻شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان میداد ، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد.
💠روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت.
شیخ همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله.
💠طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه و نوحه میکند.
وقتی از او علت را پرسیدند گفت طوطی به دست گربه کشته شد.
گفتند برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم.
💠شیخ پاسخ داد من برای این گریه نمیکنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد . با آن همه لااله الاالله که میگفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.
💠زیرا او تنها با زبانش میگفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
سپس شیخ گفت: میترسم من هم مثل این طوطی باشم تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم.
💠زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است. آیا ما لااله الاالله را با دلهایمان آموختیم؟ چیزی بزرگتر از اخلاص به آسمان نمیرود و چیزی بزرگتر از توفیق از آسمان نازل نمیشود.
توفیق به اندازه اخلاص است.
🔺اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
@taghvim_nikan
📿📿📿📿📿📿📿📿
🤲📿🤲📿🤲📿🤲📿
به نیت شفاء تمام بیماران (خصوصا بیماران کرونایی و دور ماندن خودتون و اهل بیتتون از بلاها)
🤲📿🤲📿🤲📿🤲📿
✅ ۱ حمد و صلوات
✅ ۱۹ مرتبه👇
🌾 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ 🌾
✅ ۷ مرتبه آیه شریفه👇
🍃أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ🍃
قرائت کنیم.
🤲📿🤲📿🤲📿🤲📿
🤲التماس دعا🤲
🤲📿🤲📿🤲📿🤲📿
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
📿📿📿📿📿📿📿📿
@taghvim_nikan
🌸تـقـویـم عـطـڔ انتظاڔ🌸
#رمان_چاه_غفلت #پارت_هجدهم بعد از خوردن شام به اتاقم رفتم و روی تخت دراز کشیدم دلم هم صحبتی با فد
#رمان_چاه_غفلت
#پارت_نوزدهم
شب جمعه بود ..
مامان و بابا به مراسم ولیمه کربلای دوست بابا رفته بودن
معصومه هم تو اتاقش پشت سیستم کامپیوترش مشغول بازی کردن بود ...
تلویزیون پخش مستقیم کربلا رو نشون میداد
شب زیارتی ارباب بی کفن...
چقدر سخته از اول محرم هر سال تلاش کنی اما نمیشه که اربعین کربلا باشی..
با یاد خاطرات دوباره اشکهام جاری شدن ..
چقدر سخته ببینی دوستات همه راهی کربلا بشن ولی خودت فقط نظاره گر رفتنشون باشی ...
"ما از تو به غیر تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده ست"
مفاتیح رو از داخل قفسه کتاب برداشتم و رو به روی تلویزون نشستم و به همراه مداح شروع کردم به خوندن زیارت عاشورا ..
انگار غم دنیا به سرم آوار شده بود
شنیدن روضه قتلگاه آتش به جانم زده بود ..
صدای گریه هام بلند شده بود ،معصومه هراسان وارد پذیرایی شد . نزدیکم شد ودرآغوشم گرفت
معصومه :چی شده آبجی ؟ الهی فدات بشم چرا اینجوری گریه میکنی؟
هِق هق میزدم و هیچ حرفی از زبانم جاری نمیشد
به هر سختی بود خودمو رو از معصومه جدا کردم و آروم گفتم خوبم
بلند شدم و وضو گرفتم و به سمت اتاقم رفتم..
سجاده مو پهن کردم و مشغول خوندن نماز شب شدم
یک لحظه تمام حرفهای یمانی موعود در ذهنم خطور کرده بود
اینکه گفته بود فرستاده آقا هم غریبه .. اینکه نکنه ما هم اشتباه کنیم و یه عمر افسوس بخوریم
بعد از خوندن نماز شب، دعای رویا رو خوندم ..
در اتاق باز شد و معصومه وارد اتاق شد
معصومه : خوبی؟
چشمهامو به آرامی به نشانه تایید باز و بسته کردم
معصومه پوفی کشید و گفت : کُشتی منو با این دیونه بازی هات.
بعد از اتاق بیرون رفت
با شنیدن صدای در حیاط بلند شدم و نزدیک پنجره شدم
مامان و بابا وارد حیاط شده بودن
چادر و سجاده رو جمع کردم و روی میز گذاشتم
گوشی رو برداشتم وهندزفری رو بهش وصل کردم . صدای سید احمد الحسن ع رو پلی کردم و اشک میریختم ...
نفهمیدم چندین بار صداش رو گوش کردم که خوابم برد ..
خواب عجیبی دیدم ..
انگار توی صحرایی بودم که از شدت گرما و تشنگی داشتم هلاک میشدم
هر جا که آب میدیدم سرابی بیش نبود ..
روی زمین نشستم و با صدایی که از ته چاه بیرون میاومد کمک میخواستم
صدایی رو شنیده بودم..صدایی آشنایی بود ..هر چقدر فکر کردم که صاحب این صدا رو تشخیص بدم نتونستم .
صدایی که میگفت که به حق ایمان بیار تا نجات پیدا کنی ...
منظورشو نمیفهمیدم .یه لحظه مردی با لباس سفید و شال سبزی روی سرش نزدیکم شد توان دیدن چهره اش رو نداشتم
فقط میخواستم که از این بیابان نجاتم بده
دوباره شروع کرد به صحبت کردن انگار سالها بود که میشناختمش ..یک لحظه به زبانم نام سید احمد الحسن جاری شد ..
با جاری شدن اسمش چشمه آبی برام ظاهر شد .. به سمت چشمه رفتمو آب نوشیدم
وقتی برگشتم اثری از اون شخص نبود ...
با شنیدن صدای اذان موبایلم بیدار شدم
تمام بدنم خیس عرق شده بود
تپشهای قلبم رو احساس میکردم ،،نفسهایی که نامرتب بودن
گوشیم رو برداشتم و صدای احمد الحسن رو پلی کردم
خودش بود ...همان صدایی که در خواب صدایم میکرد
باورم نمیشد ..اینقدر شوکه بودم که با صدای بلند گریه میکردم ..
مامان و بابا و معصومه وارد اتاق شدن ..
مامان نزدیکم شد و سعی میکرد آرومم کنه
معصومه هم رفت و با آب قند برگشت
مدتی گذشت که آروم شدم و گفتم حالم خوبه معصومه نمازش رو در اتاقم خوند که کنارم باشه
بلند شدم واز اتاق خارج شدم و وضو گرفتم برگشتم داخل اتاق معصومه روی تخت دراز کشیده بود سجاد امو پهن کردم مشغول خوندن نماز صبح شدم بعد از نماز صبح دو رکعت نماز برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عجل الله فرجه خوندم
🔰"مجموعهالمنقذالعالمے،نجاتبخشجهانے"
⇲•@taghvim_nikan
🌖 تقویم نجومی اسلامی 🌔
🌱 تـقـویـم عـطـڔ عاشقۍ 🌱
🔺 چهارشبنه ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۰
🔺 چهارشنبه ۱۵ صـفــــــــــر ۱۴۴۳
📆 مناسبت های روز:
آغاز جنگ تحمیلی / هفته دفاع مقدس
📗 احکام دینی و اسلامی:
💠 برای هر کاری خوب است مگر:
✔️قرض و استقراض
🌴مولود عمرش طولانی گردد.
♦️ بیمار سریعا بهبود یابد.
🔹مسافرت موجب خیر و برکت است.
🔸اصلاح مو (سر و صورت) در این روز ماه قمری باعث شادی است.
🔹حجامت در این روز ماه قمری خوب نیست.
🔹ناخن گرفتن بد است ، موجب بداخلاقی می گردد.
📌چهار شنبه روز خلق پرندگان، روز خلق جهنم و درندگان وحشی است. و روز شروع کار و مداوای بیماری هاست.
🌿این چهارشنبه برای بریدن دوختن و خریدن لباس خوب و بدون سختی (وسیله سواری) یا چارپایان بزرگ نصیب او خواهد شد.
☘ وقت استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
💠ذکر روز چهاشنبه یا حی و یا قیوم ۱۰۰ مرتبه
💠ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه یا متعال موجب عزت در دین میگردد.
🦋روز چهارشنبه متعلق است به امام موسی کاظم، امام رضا، امام جواد و امام هادی(ع)بهتر است در این روز اعمال خیر و نیک خود را به ساحت مقدس ایشان هدیه کنیم.
#الّلهُــــمَّ_عَجِّـــــلْ_لِوَلِیِّکَـــــ_الْفَــــــرَجْ
___________
🌱 تـقـویـم عـطـڔ عاشقۍ 🌱
@taghvim_nikan