یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند: می خواهمت...
درمیان انواع نیت ها و افعال بشری؛ پاره ای از آنها به #اخلاقی بودن شناخته می شوند مثل #انصاف یا مهرورزی اما سوال مهم این است که چرا انسان، ذاتا این امور را مدح می کند ولی چنین تکریمی را برای افعال #طبیعی و غریزی مثل خوردن و خوابیدن روا نمی دارد. نظریات، مختلف است اما آنچه ظاهرا از مجموعه تعالیم دینی برمی آید این است که چون انسان بهره مند از نفخه ای الهی و روحانی است و این #روح با مقدس ترین حقیقت این عالم هم سنخ است(نفخت فیه من روحی) هرعمل و گرایشی که با آن حقیقت متعالی همخوانی بیشتری دارد در ذات انسان نیز مورد تکریم و تقدیس قرار می گیرد و ریشه درکی که از اخلاقی بودن آنها حاصل می شود نیز همین انتصاب به مبداء کرامت و خیر است. چرا انسان از جهل و ضعف و زشتی و هرچه به آنها برمی گردد تنفّر دارد؟ چون این امور با حقیقتی که روح بشر ذاتا به آن متصل است و از آن برآمده است یعنی ذات الهی؛ #سنخیت ندارند. پس این کرامت؛ شرافت و عزت در #سرشت اوست و انسان اگر خود را آنچنان که هست بیابد؛ کرامت و عزت را می یابد(ولقد کرّمنا بنی آدم). ریشه تمامی گناهان به نوعی جهل؛ عجز، نقص یا زشتی بازمیگردد و جوهر#عبودیت؛ توجه به این خود ذاتی و اتصالش به مبداء #خیر محض است. قربة الی الله یعنی فلان کار را می کنم برای عبور از نقص ها و محدودیت ها و نزدیکی به مبداء همه خیرها و عزت ها که همسنخ حقیقت من واقعی ماست.
پس محور اخلاق از یک طرف توجه دادن به عظمت؛ کرامت و شرافت ذاتی نفس است و از سوی دیگر مقابله و جهاد با منی که می خواهد انسان به باتلاق نقص و عجز و زشتی قانع شود چنانچه فرمود: من هانت علیه نفسه فلا تأمن شرّه؛ من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته؛ الغیبه جُهد العاجز؛ الصّدق عِزّ و الکذبُ عجز؛ ما مِن رجل تکبّر او تجبّر الا لِذلّه وجدها فی نفسه
اگر عالم هستی، پوچ و کور و بی حکمت و خالی از علت فاعلی و علت غایی باشد زندگی بشر عقلا از «معنا» تهی میشود. با نفی کامل مبدأ و مقصد در نظام هستی (خدا) و نیز قطع ارتباط معنوی افعال بشر از مبدأ خیر، به لحاظ منطقی، محتوایی برای «فعل اخلاقی» باقی نمی ماند به همین دلیل دو مفهوم ایمان و اخلاص، هرچند به شکل فطری و حداقلی اش؛ شرط اثربخشی افعال خیر انسان ها در عرصه معاد است.
هنر #دین؛ این است که اولا از تمام افعال طبیعی نیز فعل اخلاقی می سازد اینگونه که قوّت جسم را می خواهد اما برای خدمت به حق. قوّ علی خدمتک جوارحی؛ غریزه را به کار می گیرد اما برای تثبیت عشق و عفّت؛ تولید ثروت می کند تا ذلت فقر را از خود و جامعه پاک کند
ثانیا انسان را با حلقه وصل #تقوا مستقیما به هسته اصلی حُسن و خیر متصل می کند و از این طریق از فانتزی شدن و بازیچه شدن اخلاقیات توسط نفس و شیاطین جلوگیری میکند
پ ن : اگر ریشه همه اخلاقیات #غنای معنوی نفس و ریشه همه انحرافات ذلت آن است پس یکی از مهمترین کارها در تربیت دینی شکوفایی و اعتبار بخشی به گوهرهای مستتر در نفس انسان هاست که یکی از این گوهرها، «مزّیت های جنسیتی» است.
#فلسفه_اخلاق
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
«خیر خوبی خوشی»
🔅یکی از مفاهیم بسیار پر تکرار در قرآن و یکی از محوری ترین مولفه ها در سبک زندگی انسان مومن ، مفهوم «خیر» است.
این کلمه موارد استعمال مختلفی دارد اما عموما به اعمال نیک یا چیزی که مصلحت حقیقی و منفعت نهایی انسان را تأمین می کند اشاره دارد، خداوند منبع و منشاء همه خیرات است (ما عندالله خیر/بیدک الخیر) و بندگان را نیز به سوی خیر هدایت می کند و نه تنها مفاهیم خیر را بلکه حتی انجام دادن خیرات را به بندگان الهام میکند(اوحینا الیهم فعل الخیرات) و آنها را به رقابت در کسب خیرات دعوت می کند(فاستبقوا الخیرات). لذا انسان مومن اساسا به دنبال خیر است (رب انّی لما انزلت الیّ من خیر فقیر)
🔅مفهوم خیر، تفاوت مهمی با مفهوم «موفقیت» به معنای مدرن آن دارد موفقیت در تعریف مُدرنش اکتساب حداکثری رفاه، لذت و قدرت است اما در منظومه دینی اش اکتساب حداکثری خیر است و انسان موفق تر کسی است که بیش از دیگران در وجودش و در زمینه و بستر زندگی اش خیر اکتساب، تکثیر و جاری شده است. خیر، معادل لذت نیست ممکن است خیر انسان در تضاد با دوست داشتنی های اولیه و ظاهری او باشد و ممکن است آنچه مطلوب انسان واقع می شود در نهایت برایش شر باشد( عسی آن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و...)
لذت، رفاه و قدرت فی نفسه نه خیر اند و نه شر . خیرند تا جایی که ابزار حرکت و نزدیکی انسان به مقصد نهایی اش باشند و شر اند زمانی که انسان را متوقف کنند و در خود فروبرند.
پس مومن دنیا را رها نمی کند اما آن را صرفا به عنوان ابزار توسعه خیر به رسمیت می شناسند و از آن سواری می گیرد، مومن حتی «خوشی» را هم برای «خیرش» می خواهد چه اینکه تفریح می کند که قوّت عبادت و نشاط خدمت داشته باشد
🔅مومن ازدواج و فرزندآوری آوری اش هم بر محور توسعه خیر است اگر چه سختی ها و مشکلات خودش را هم داشته باشد او فرزند می آورد تا خیر و رحمت را در زندگی اش
توسعه دهد (طبق روایات، دختران حسناتند و پسران، نعمت) اما انسان مدرن بچه نمی آورد تا خوشی اش هرچند در کوتاه مدت کمتر نشود.
🔅ممکن است کاری در ظاهر «زیبا» یا حتی دارای «حُسن فعلی» باشد اما با نیت خیر انجام نشود لذا اثر و ارزش آن کار کم یا نابود شود. این یعنی هر چند حسن فعلی برای خیر بودن یک فعل مهم و تعیین کننده است اما کافی نیست.
پس «خیر» فراتر از لذت، موفقیت، خوشی و حُسن فعلی (فعل خوب) است. حتی هر علمی هم معلوم نیست برای انسان خیر باشد. هر چیزی اگر بخواهد رنگ خیر به خود بگیرد باید با مبدأ خیر نسبتی داشته باشد چون حقیقت خیر فقط یکجاست (ما عندالله خیر/ما آتانی الله خیر/ رزق ربّک خیر)
🔅بی راه نیست اگر بگوییم «فلسفه اخلاق» در زیست مومنانه مبتنی بر مفهوم خیر استوار می شود چون خیر، فی نفسه مطلوب است (وافعلوا الخیر لعلّکم تفلحون )
#یا_من_ارجوه_لکل_خیر
#دین #اخلاق #خیر #موفقیت #لذت #مومن #خوشی #انسان #خوبی
https://eitaa.com/taherrahimi