یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
.
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
.
#شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
.
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
.
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
.
گفتی ز خاک بیشترند اهل #عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
.
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
.
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
.
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به #کمند وی اندریم
.
#سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
https://eitaa.com/taherrahimi
خرما نتوان خوردن (خورد) از این خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن(بافت) از این پشم که رشتیم
بر حرف(لوح) معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
افسوس بر این عمر گرانمایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
چون مرغ بر این کنگره تا کی بتوان خواند
یک روز نگه کن که بر این کنگره خشتیم
ما را عجب ار پشت و پناهی بود آن روز
کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم
گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت
شاید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم
باشد که عنایت برسد ورنه مپندار
با این عمل دوزخیان کاهل بهشتیم
سعدی! مگر از خرمن اقبال بزرگان
یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم
#سعدی
https://eitaa.com/taherrahimi