eitaa logo
تهذیب حوزه علمیه آیت الله ایروانی(ره)
251 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
40 فایل
رهبر حکیم انقلاب: در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته‌‌‌اید، همان‌‌‌جا را "مرکز دنیا" بدانید و آگاه باشید که همه‌‌‌ی کارها به شما متوجه است
مشاهده در ایتا
دانلود
[۲۰] 🌷 سید علی اکبر شجاعیان (از فرمانده گردانهای لشگر ۲۵ کربلا) 🔘خيره شده بود به هلي‌كوپتر انگار اولين بار است كه مي‌بيند. گفت: اين آهن‌پاره ساخته دست انسان است و پرواز مي‌كند. انسان اگر خودش بخواهد تا كجا بالا مي‌رود؟ ▪️تا ديدمش رفتم جلو و روبوسي كردم. گفتم مبارك باشد، پزشكي قبول شدي! ولي انگار براش اهميتي نداشت. با تبسّم گفت: هر وقت شدم بهم تبريك بگین. 🆔 @tahzibiravane ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
[۲۱] 🌷 مدافع حرم سیدرضا طاهر ▫️قصد داشتم برای اربعین به کربلا برم. پیاده روی نجف تا کربلا، به نیابت از شهیدم و همه شهدا... همه بهم میگفتن سید محمدو تنها نذار و نرو؛ اون بچه تو این موقعیت به حضورت نیاز داره ولی من با اطمینان میگفتم: سید محمد مشکلی نداره، اونو می سپرم به باباش. حتما باباش مراقبش هست که این سفرو برام جور کرده. دلم پر میزد برای رفتن سید محمدو گذاشتم پیش مامانم و رفتم. مامانم باجون و دل مراقبش بود... یه شب که همه خواب بودن، مامانم با صدای بلندِ خنده های سید محمد از خواب بیدار میشه و میبینه که بلند بلند و از ته دل میخنده. بعد چند لحظه بیدار میشه و میگه: مادر جون، باباجونم اومد پیشم. بالا بود، پیش سقف. کلی باهام بازی کرد. برام غذا آورد. بهم گفت: سیدمحمد از چیزی نترس من همیشه پیشتم... ✍به نقل از همسر شهید 🆔 @tahzibiravane
4.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا رئیسی شد؟ [ ۱ ] ☑️ خدا هر بنده ای را که به این درجه از تقوا و ولایتمداری رسیده باشد، شهید میکند... 🆔 @tahzibiravane
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا رئیسی شد؟ [ ۲ ] ➕ حاج آقا در این چندسال اوقات فراغت داشتین؟ ➖ جواب: .... ⭕️ دلبستگان شهادت خوب میدانند که تقوا، ولایتمداری و پُرکاری، سه شاه کلید برای شهادت اند... 🆔 @tahzibiravane
28.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا رئیسی شد؟ [ ۳ ] ⭕️ بخاطر تکلیفمداری و صداقت در سیاست ورزی 🔺توضیحات دکتر مصطفی زمانیان رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در مورد ویدئویی مربوط به زمان انتخابات ریاست جمهوری که در برنامه جهان آرا پخش شده بود. 🆔 @tahzibiravane
[۲۲] 🌷 علی اصغر خنکدار ♦️وقتی قایق ها بسمت فاو حرکت کردند، در میان تلاطم خروشان اروند، اصغر ناگهان ازجا برخاست و گفت: بچه ها سوگند به خدا من کربلا را میبینم...بچه ها بلند شید اباعبدالله را میبینم...بچه ها بلند شید کربلا را ببینید! سخانش که تمام شد گلوله ای آمد و درست نشست روی پیشانی اش؛ آرام وسط قایق زانو زد. خشک مان زده بود. بصورتش خیره شدم مثل قرص ماه می درخشید و خون موهایش را خضاب کرده بود... 🆔 @tahzibiravane
[۲۳] 🌷 مهدی نوروزی (از بسیجیان مجاهد در ایام فتنه ۸۸ و از شهدای برجسته مدافع حرم) ☑️ محمدهادی ۲۰ روزه بود که گریه عجیبی می‌کرد. آن موقع در تهران تنها بودیم، خانواده‌ام نزدیکم نبودند و مادرم هم تهران نبودند. زنگ زدم که: آقامهدی! بچه دارد عجیب گریه می‌کند. از وقتی که به دنیا آمده بود آرام بود و اصلاً گریه نمی‌کرد. آقامهدی همیشه می‌گفتند: چون من خدمت نظام را می‌کنم، خدا به این بچه آرامش داده است که بتوانی دست تنها به کارهایت برسی. آن روز به ایشان گفتم: بچه دارد گریه می‌کند و کاری از دستم برنمی‌آید. به من گفتند: گوشی را روی آیفون بگذار تا صدایش کنم و بچه پس از شنیدن صدای پدرش در آغوشم خوابید، بدون این‌که شیری بخورد یا لازم باشد تکانش بدهم... 💔راوی: همسر شهید 🆔 @tahzibiravane
[۲۴] 🌷 غلامحسین حقانی (از شهدای واقعه هفتم تیر ۱۳۶۰) 🔘«الان من مامان هستم!» خیلی با محبت بود و با خوش‌اخلاقی و متانتش، آدم را آرام می‌کرد. حتی شده بود من بداخلاقی می‌کردم؛ ولی او هیچ‌وقت حتی یک داد هم نکشید... گاهی دو ماه نبود؛ اما وقتی می‌آمد، با خوبی‌هایش جبران می‌کرد. مسافرت می‌رفتیم مشهد؛ آنجا می‌گفت بچه‌ها مال من! شما کار نداشته باش! از بچه‌ها مراقبت می‌کرد و میگفت: تا حالا تو بچه‌ها رو نگه می‌داشتی، حالا من می‌خواهم نگه دارم! با شوخی می‌گفت الان من مامان هستم! به بچه‌ها می‌گفت هر کاری دارید، الان به من بگویید؛ مامان‌تان به اندازه کافی زحمت کشیده است... 💬 به نقل از همسر شهید 🆔 @tahzibiravane
[۲۵] 🌷 سرلشگر خلبان عباس بابایی (شهیدی که عید قربان فدایی ولایت شد) ✨با اصرار می‌خواست از طبقه‌ی دومِ آسایشگاه به طبقه‌ی اول منتقل شود. با تعجب گفتم: «به خاطر همین من رو از دزفول کشوندی تهران؟!» گفت: «طبقه‌ی دوم مشرف به خوابگاه دخترانه است. دوست ندارم در معرض گناه باشم». 🔸وقتی خواسته‌اش را با مسئول آسایشگاه در میان گذاشتم نیش خندی زد و با لحن خاصی گفت: «آسایشگاه بالا کُلی سرقفلی داره، ولی به روی چشم منتقلش می‌کنم پایین». 📚کتــاب پرواز تا بی‌نهایت، ص35 ‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 @tahzibiravane
[۲۶] 🌷 طیب حاج رضایی (از شهدای انقلاب اسلامی که بخاطر خودداری از دروغ بستن به امام(ره) اعدام شد) ❣"طیب" واقعا عاشق امام حسین(ع) بود. وقتی مادرم به بعضی از خرج‌هاش اعتراض می کرد، می گفت: من زندگی و پولی رو که به دست میارم به دو قسمت تقسیم می کنم: یه قسمتش رو خرج خودم می کنم یه قسمت دیگه اش رو خرج امام حسین(ع) می کنم... همیشه تو همون میدون تره بار گوسفندای زیادی می‌خرید و میذاشت بچرند و پروار بشن تا محرم تو حسینیه ها و تکیه ها خرج امام حسین (ع) بشن. 📌عکس: حضور رهبر فرزانه انقلاب بر سر مزار شهید در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم(ع) 🆔 @tahzibiravane
🔴 «او» 🔴 به مناسبت ایام شهادت 🔰 از برای آنکه بهشت، تنها بهایش بود؛ 🔹 قرار شد نماز سیدرضی موسوی را آقا بخوانند. بامدادِ پنج‌شنبه هفتم دی ماه ۱۴۰۲، در یک روزِ سردِ زمستانی، خانواده شهید به همراه عده‌ای از فرماندهان و سرداران منتظر بودند. «او» هم گوشه‌ای ایستاده بود. ساکت و آرام. آقا که تشریف آوردند، چند قدمی هم عقب‌تر از آن جا که ایستاده بود، رفت. آقا بعد از تفقد و تسلیت به خانواده شهید سید رضی، مشغول صحبت با برخی فرماندهان شدند. «او» باز هم عقب‌تر رفت و دور شد. سرمای زمستان تهران، بهانه خوبی به دستش داده بود تا خودش را خوب و زیاد بپوشاند. کلاهی بر سر تا روی چشم‌ها گذاشته و دکمه‌های اورکت را هم تا بالا بسته بود. 🔸 در بین صحبت آقا با فرماندهان، رهبر از زبان یکی از سرداران، متوجه حضور «او» شدند. با تأکید جویا شدند: مگر «او» اینجاست؟ گفتند: بله و زود «او» را صدا زدند تا جلو بیاید. با آرامش و سکوت و تواضع جلو آمد. سلام و دست‌بوسی کرد و احوالپرسی مختصری. بعد خیلی تند و سریع عقب رفت؛ عقب‌تر از قبل. انگار نمی‌خواست حتی به اندازه ذره‌ای دیده شود. نمی‌خواست زحمتی درست کند. نمی‌خواست به قدر پر کاهی هم بار باشد. 🔹نماز را هم صف آخر خواند. دور و مخفیانه ... انگار عادت کرده که حتی سر و صدای کوچک و ریزی هم نداشته باشد. نماز تمام شد و «او» باز هم دور و غریب و تنها. حالا تابوت را بلند کردند برای تشییع تا بیرون بیت رهبری. «او» با چشم‌هایش یار و همرزم دیرینه‌اش را بدرقه می‌کرد، گویا با همان چشم‌ها داشت با او حرف می‌زد و قرار و مدار می‌گذاشت، شاید هم قرار و مدارهای قبلی را یادآوری می‌کرد. 🔸 در همین بین، اهل دلی که در جمع بود به چند جوان و نوجوان اطرافش توصیه کرد: "بروید و خوب و سیر تماشایش کنید؛ شاید دیگر «او» را نبینید". ➖ به آن بنده‌ی خدا عرض ادب کردم و گفتم: "از «او» چه دیدید که چنین توصیه‌ای داشتید؟" ➖ گفت: "او مجسمه اخلاص است. به اندازه ذره‌ای اجازه بروز و ظهور نفس نمی‌دهد. کامل رامش کرده و با این همه، بسیار کتوم و بی‌ادعاست!" بعد ادامه داد: "اما طولی نمی‌کشد ... این اخلاص اجرش فقط یک چیز است". 🔘 سه ماه بعد، دوشنبه بیست و یک رمضان، سیزده فروردین ۱۴۰۳ بود که خبر بهشتی‌شدن «او» آمد. باز مسجل شد که بهشت را به بها بدهند؛ نه به بهانه! 🔷🔸 «او»، شهید محمدرضا زاهدی، فرمانده و سردار بزرگ و بلند بالا اما بی‌ادعای سپاه سرافراز اسلام و ایران بود. ✍🏻 دکتر مصباح‌الهدی باقری کنی 🆔 @tahzibiravane