eitaa logo
یک طلبه معلم ( مهدی جلالیان )
1.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1هزار ویدیو
5 فایل
یک طلبه معلم معمولی... ارتباط با ادمین @mahdijalalian ۰۹۱۵۵۰۸۵۱۹۰
مشاهده در ایتا
دانلود
توجیه نکنیم... 🔹اینکه یه عده حق من رو خوردن، من نماز نخونم...🤔 🔸اینکه چارتا و برو به من نامردی کردن،دلیل نمیشه من دیگه روضه و زیارت نرم...🤔 🔹اینکه یه عده رو بگیر زندگیم رو با غیبت و تهمت بهم زدن، دلیل نمیشه من بد حجابی کنم...🤔 🔸آخه اینکه یه عده رو رعایت نمی‌کنن؛ دلیل میشه من حق الله رو ضایع کنم؟؟‼️ 🔹کلّاً ببین: اینکه یه عده انجام میدن، دلیل نمیشه من گناهان کوچک انجام بدم...🍀🍀 🔶خلاصه گناه گناهه؛ توجیه نکنیم؛ . شاید مرگمون نزدیک باشه...🌷🌷🌷 @takhteh_siah
توسّل به امام زمان‌علیه السلام‌ آیت اللَّه آقای بهجت فرمودند: یکی از سادات که عمامه هم نداشته و روضه می‌خوانَد و مسئله می‌گوید و اخیراً هم نزدیک مسجد جمکران خانه گرفته و همان‌جا زندگی می‌کند، مکرر آن حضرت را دیده که پس از بیرون آمدن از مسجد جمکران غایب می‌شوند، ولی در یکی از دیدارها همان وقتی که با هم صحبت می‌کردند آن حضرت غایب شده است. به هر صورت به ایشان فرمود که: (( به کسانی که را می‌خوانند، بگو آن را در اول وقت بخوانید.)) آن شخص اظهار می‌کرد: بچه سه روزه‌ام بیمار شد، دکتر گفت: باید به آن سرم بزنی، من از آن امتناع کردم و به مسجد جمکران رفتم و متوسّل شدم، آن حضرت را در که در محراب نشسته است و همه را مورد تفقّد قرار می‌دهد، جلو رفتم و حاجت خود را اظهار کردم و گفتم: بچه‌ام مریض است و تا او را ندهید از این‌جا نمی‌روم، و می‌خواهم و به هم می‌خواهم بروم. آن حضرت فرمودند: بچه خوب شده است، به خانه برگرد اهل خانه می‌گویند بهتر است، و بعد از ظهر کسالت او برطرف می‌شود، خانه هم درست می‌شود و به کربلا هم خواهی رفت. به خانه برگشتم و دیدم بچه بهتر شده است، بعد از ظهر کسالت او رفع گردید و خانه هم درست شد، یک نفر به او زمین و دیگری ساختمان و دیگری چیزی دیگر داد تا خانه کامل شد، و در آخر هم شخصی بانی کربلای او گردید و به کربلا رفت. @takhteh_siah
آقاجان شما هم بیاد ما بودید؟؟؟ @takhteh_siah
▪️میگفت: حاجی به دلمه یه شب جمعه کربلا باشم، برم روبرو ضریحش واستم، بگم: السلام علیکِ ایتها الصدیقه الشهیده السلام علیکِ یا فاطمة الزهراء يا أماه...😭😭 پ.ن: عجب رفقای باهالی دارم. الحمدلله. خدا برا حضرت زهرا س حفظشون کنه... @takhteh_siah
توسّل به امام زمان‌علیه السلام‌ و نیز آیت اللَّه العظمی آقای بهجت فرمودند: یکی از سادات که عمامه هم نداشته و روضه می‌خوانَد و مسئله می‌گوید و اخیراً هم نزدیک مسجد جمکران خانه گرفته و همان‌جا زندگی می‌کند، مکرر آن حضرت را دیده که پس از بیرون آمدن از مسجد جمکران غایب می‌شوند، ولی در یکی از دیدارها همان وقتی که با هم صحبت می‌کردند آن حضرت غایب شده است. به هر صورت به ایشان فرمود که: به کسانی که دعای🤲 فرج را می‌خوانند، بگو آن را در بخوانید. آن شخص اظهار می‌کرد: بچه سه روزه‌ام بیمار شد، دکتر گفت: باید به آن سرم بزنی، من از آن امتناع کردم و به مسجد جمکران رفتم و متوسّل شدم، آن حضرت را در دیدم که در محراب نشسته است و همه را مورد تفقّد قرار می‌دهد، جلو رفتم و حاجت خود را اظهار کردم و گفتم: بچه‌ام مریض است و تا شفای او را ندهید از این‌جا نمی‌روم، و خانه می‌خواهم و به کربلا هم می‌خواهم بروم. آن حضرت فرمودند: بچه خوب شده است، به خانه برگرد اهل خانه می‌گویند بهتر است، و بعد از ظهر کسالت او برطرف می‌شود، خانه هم درست می‌شود و به کربلا هم خواهی رفت. به خانه برگشتم و دیدم بچه بهتر شده است، بعد از ظهر کسالت او رفع گردید و خانه هم درست شد، یک نفر به او زمین و دیگری ساختمان و دیگری چیزی دیگر داد تا خانه کامل شد، و در آخر هم شخصی او گردید و به کربلا رفت. برنامه روزنه هایی از عالم غیب را از بازار دریافت کنید https://cafebazaar.ir/app/ir.sadegh.bookm26/?l=fa پ.ن:تو بانی کربلای کسی نمیشی؟؟؟ @takhteh_siah
شفای زخم به عنایت امام حسین‌ علیه السلام‌ مرحوم حجّة الاسلام سقازاده واعظ تبریزی یک روز در ماه رمضان 1378 ه. ق در منبر قضیه‌ای را نقل نمودند و من از ایشان خواهش کردم که آن را بنویسند، ایشان هم قبول فرمودند. هم اکنون خلاصه نوشته خود آن مرحوم را در این‌جا ذکر می‌کنم: شمس الدین سقازاده فرزند بنده، از دو سالگی در اثر آلوده بودن سوزن آبله‌کوب، زخمی در بالای بازویش پیدا شد. تدریجاً به ناحیه بیخ گوش راست او سرایت کرده و زیادی در اطراف آن زخم دیده شد، آن زخم در حال خواب خارش زیادی داشت به طوری که بچّه با خود پوست زخم را می‌کَند و احیاناً خون هم از آن جاری می‌شد. لذا ما مجبور بودیم که دست‌های طفل را . حالت عمومی کودک به حدّی رقّت‌آور بود که مردم از مشاهده این بچه متأثّر می‌شدند. اغلب متخصّص از معالجه آن عاجز مانده بودند، تا این‌که در سال 1375 ه. ق، با خانواده به زیارت عتبات مقدسه مشرّف شدیم. دست کودک را گرفته و به حرم حضرت امام حسین‌علیه السلام بردیم و به او یاد دادم که جلو برود و دست خودش را به ضریح مقدّس بمالد و عرض کند: ! گوشم را شفا عنایت کن. با زبان کودکی، بچّه جلو رفت و ما هم با خانواده در بالای سر حضرت مشغول زیارت بودیم. وقتی خواستیم از حرم مرخّص شویم، شمس الدین را صدا کردم آمد، دست او را گرفتم و وارد صحن مقدّس شدیم، اول خیال کردم که اشتباهاً طفل دیگری را به خیال فرزند خودم آورده‌ام، زیرا این بچه کاملاً صحیح و سالم بود، وقتی کاملاً دقت کردم، دیدم اثری از آثار زخم در بچّه دیده نمی‌شود و به طور کلی خوب شده است. در برگشتن به تهران، یکی از دکترهایی که در اثر تبلیغات سوء، شده بود، پس از دیدن این واقعه نادم گشت و مسلمان شد، به طوری که به احکام شرعی کاملاً پایبند گردید. برنامه روزنه هایی از عالم غیب را از بازار دریافت کنید https://cafebazaar.ir/app/ir.sadegh.bookm26/?l=fa
اینجور التماس دعا بگو... اینجور دعا کن...
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️یک سوال مهم و جدید از زائرین کربلا: 🤔سفر کربلا تو کتاب زندگی شما چیه؟ فقط یک پرانتز باز و بسته؟؟ یا یک نقطه‌ی عطف؟؟ فرقش چیه؟؟؟🤔 در سفر کربلا( مهربانی بود، بددهنی و بدچشمی نبود، نماز اول وقت بود ) از سفر کربلا: مهربان‌تر شدم، مودب‌تر شدم،نماصبحام قضا نشد... @takhteh_siah