🖲 بعد از آزمایش های متعددی که میشه و زندگی اون بچه ها رو طی سال های طولانی رصد میکنن
🔎📊📝
👈به این نتیجه میرسن که اون بچه هایی که دست به شیرینی نزدن
و در واقع #خود_کنترلی بیشتری داشتن
توی زندگیشون موفق تر بودن💖🏅
🌱 هرچند "آی کی یو" اونا پایین تر بوده باشه
✅🔷🎗➖🎨🌷
@saritanhamasir
این خیلی برام عجیب بود.
🔶 استاد پناهیان در یکی از سخنرانی های امسال میفرمودن ما باید برای سفر کربلا التماس کنیم تا راهمون بدن.
ما نباید فکر کنیم حالا که راه اربعین باز شده و کرونا نیست پس دیگه خیالمون بابت اربعین راحت باشه.
🔹 بعد بنده با خودم فکر میکردم مگه چه مشکلی ممکنه پیش بیاد امسال؟ الان که همه چیز جوره.
🌷 حالا مشخص شد که ما در هر صورت باید بریم در خونه اهل بیت و از اون بزرگواران کمک بخوایم.
ما هیچ وقت حتی یک لحظه هم نباید به امکانات و داشته های خودمون دلخوش باشیم.
ایمان یعنی همین.
❇️ ایمان یعنی تو به لطف و نگاه خدا خیلی امیدوار تر باشی تا اون چیزی که دست خودته.
🚩 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ یه زیارت درست و حسابی
استاد پناهیان
@saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیسی: گشت ارشاد مدیران را وعده کردم و آن را هم عملی کردیم
🔹گشت ارشاد مدیران زیر نظر بازرسی ریاست جمهوری تشکیل شد و با برخی تخلفات در حد معاون وزیر برخورد کرد.
💠@saritanhamasir
برای نخستین بار از زمان سقوط صدام دیکتاتور، صحن مطهر #امام_حسین علیه السلام با وجود نزدیکی به برگزاری مراسم #اربعین خالی از زائران است.
😭💔
@saritanhamasir
⭕️سفارت ایران در بغداد: تا اطلاع ثانوی از هر گونه سفر و تردد به شهرهای بغداد، کاظمین و سامراء خودداری کنید
🔸سفارت ایران در بغداد درپی تحولات ساعاتی پیش از کلیه زائران و هموطنان ایرانی که در شهرهای عتبات عالیات، کربلای معلی، نجف اشرف و کاظمین حضور دارند؛ تقاضا کرد که با توجه به وضع مقررات منع رفتوآمد از سوی دولت عراق، تا اطلاع ثانوی از هر گونه سفر و تردد به شهرهای بغداد، کاظمین و سامراء خودداری کنند.
@saritanhamasir
مقتدی صدر از سیاست کنار کشید
🔹رهبر جریان صدر عراق امروز پس از بیانیه آیتالله حائری، اعلام کرد که هیچ زمانی ادعای رهبری و مرجعیت نداشته و برای همیشه از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری میکند.
🔸آیت الله سید کاظم حائری، از مراجع تقلید شیعه در عراق، امروز اعلام کرد بهدلیل کهولت سن از مرجعیت انصراف میدهد و از طرفدارانش خواست که از آیتالله خامنهای اطلاعت کنند.
تا زنده ایم رزمنده ایم ❤️❤️
🔶 با آغاز اربعین انواع پیام های شایعه و درست و غلط در فضای مجازی منتشر شده.
گاهی وقتا پرداختن به یه موضوع بیمورد اتفاقا موجب انتشارش میشه.
در این روزها هرچقدر میتونید روی افزایش زندگی جمعی به سبک اربعین کار کنید و پیام های متفرقه و بیفایده رو پخش نکنید.
💠@saritanhamasir
🔴مقتدی صدر از ادامه فتنه انگیزی در عراق عقب نشینی کرد
⏪صدر: مرجعیت دستور داد از سیاست دوری کنم
«مقتدی صدر» رهبر جریان الصدر:
مرجعیت به من دستور داد تا از ورود به سیاست پرهیز کنم.
فرقی نمیکند چه کسی اولین گروهی بود که گلوله شلیک کرد. در این درگیری میان فرزندان یک ملت، قاتل و مقتول هر دو مرتکب معصیت شده و محکوم هستند.
الآن هم اعلام میکنم که انقلاب جریان صدر چون به سمت خشونت رفته، بنده ارتباط خود را قطع کرده و آن را محکوم میکنم.
💠@saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان #خیانت_شیرین 📌#قسمت_نهم #دوستش_داشتم بر
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱
⚜
✿○○••••••══
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_دهم ۲
بی صدا سوختم😞
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
خود مسعود هم خوب می دانست که چیزی شده ، اما به روی من نمی آورد.
با همه ی بدحالی ام دلم می خواست بیاید سراغم و از من بپرسد که چرا به این روز افتاده ام ؟
و من هم حرف بزنم ...
داد بزنم ...
تا سبک شوم ...
اما مسعود کم حرف و گوشه گیر و در لاک خودش فرو رفته بود.
چند روز به همین منوال گذشت.
یک روز دم ظهر به پیشنهاد مادرم به شرکت رفتم تا به قول او فضای بیرون از خانه حالم را بهتر کند.
مسعود از خوشحالی پر در آورده بود ، چای و نسکافه و شیرینی و شکلات روی میزم ردیف کرد.
نگاهش برق می زد اما چیزی نمی گفت.
مشغول کار شدم ، آخر وقت وقتی همه ی کارمندان و مادرم رفتند مسعود به سراغم آمد و گفت :
+نمی دونم چی شده ، اما می دونم از من ناراحتی ، نمی خوامم بدونم چی و چرا فقط اینو بدون شیرینم که طاقت بدحالی و سکوت تو رو ندارم ، ازت خواااهش می کنم یا حرف بزن یا این وضعیتو تموم کن.
بهش نگاه کردم ، چقدر در نظرم بچه می آمد .
نگران نگاهم می کرد .
جدی و سرد گفتم:
_فعلا نمی تونم حرف بزنم،حالم بده.
نمی دونم کی خوب میشم.
فعلا یه مدت کاری به کارم نداشته باش.
مبهوت فقط نگاهم کرد و آرام نشست ، دیگر حرفی بینمان رد و بدل نشد.
آنروز ها #دعواهای ما این شکلی بود .
من سرد شده بودم اما مسعود انقدر گرم بود و محبت کرد که کم کم من هم سعی کردم با این قضیه کنار بیایم.
هرچند #کابوس آن شب ، هرشب و هر روز تنم را می لرزاند.
رفتار بدی از او نمی دیدم.
همه چیز مثل همیشه بود ، جز یک چیز و آن هم " من " بودم که تغییر کرده بودم .
حدودا یک ماه قبل از زایمانم دیگر شرکت نرفتم ، گاهی تلفنی پیگیر کارها می شدم .
فرزندم که دنیا آمد هر دو خانواده سنگ تمام گذاشتند.
مسعود #بابای مهربانی شد که شب ها زودتر از من به گریه ی ریحانه بلند می شد و ریحانه هم در آغوش او آرام تر بود.
ریحانه دو سه ماهه بود که از مسعود خواستم تا به شرکت برگردم ، دلم برای کارم تنگ شده بود.
هر بار #بهانه ای می آورد و امروز و فردا می کرد.
یک روز که اصرار زیاد مرا دید دستپاچه گفت :
+ ببین شیرین جان ، یه چیزی رو بهت نگفتم ...
یعنی نشد که بگم...
همونطور که با ریحانه بازی می کردم گفتم:
_خب چیو نگفتی الان بگو
اصلا فکرش را هم نمی کردم...
مسعود گفت:
تو که شرکت نبودی شرایط یه جوری شد که مجبور شدم یه نیرو اضافه کنم ...
برام جالب شد ، به طرفش برگشتم
_ خب ...
بعدش ...
+حدودا سه ماهه که #عاطفه تو شرکت ما مشغول به کار شده.
از میان کلماتش فقط عاطفه را شنیدم.
عاطفه چی؟....
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
@saritanhamasir
#سلام_چشم_انتظاری_هر_روزم
اين روزها بيشتر فکر میکنم
به بودنت
به داشتنت
به لحظههایی که تو را دریغ کردم از زندگیام
و به دشواری آن ثانیهها
و به سنگینیِ عقربههای ساعت
در دقیقههای نبودنت
و روزى كه به ابديت پيش تو بر میگردم
من نمیدانم، و هرگز هم نخواهم فهمید
کسانی که تو را ندارند، چه دارند...؟
@saritanhamasir
اما خوب میدانم
چقدر خوب است داشتنِ تو
و بودنَت کنارمان
بیا و رحم كن بر قلب بی قرار ما،
و بر دلى كه تنها ساكنش توئى...
#یااباصالحالمهدی
#اللهمعجللولیڪالفرج
#سلام_علی_آل_یاسین