🔶 میگم نظرتون چیه یه دوره عالی جهاد تبیین رو برگزار کنیم؟ 😊
فقط یه شرط داره.
شرطش هم اینه که همگی با دقت کلیپ هایی که میذاریم رو گوش بدید و سعی کنید خوب روش فکر کنید و کم کم عمل کنید.
قبوله؟
🔸تنهامسیری شوید👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
سلام و وقت بخیر خدمت شما سروران گرامی 🌹
🔶 در مورد آقای هاشمی گلپایگانی دبیر ستاد امر به معروف این چند روز صحبت های زیادی شد. در مورد آقای رائفی پور و حسن عباسی و ...
💢 در مجموع به نظر میرسه که در این روزها هرچقدر میتونیم باید دست به دست همدیگه بدیم و مقابل دشمنی که با تمام قوا میخواد انقلاب رو نابود کنه بایستیم.
🔸ما مطلب دیروزمون رو حذف کردیم. از سایر عزیزان هم میخوام که درگیری با همدیگه رو کنار بذارن.
✅ اگه کسی واقعا میخواد دلسوانه نقد کنه بهتره این کار رو به طور خصوصی با طرف خودش مطرح کنه و فضای مجازی رو برای انتقاداتش انتخاب نکنه.
☢️ از همه انقلابیون هم خواهش مندیم که هر جایی دیدید کسی داره انتقادی رو در عموم و خصوصا با لحن بی ادبانه مطرح میکنه بهش تذکر بدید تا ان شالله فضای مجازی از مطالب نامناسب پاک بشه.
خدا به همه شما خیر بده و عاقبت هممون رو ختم بخیر بفرماید 🌺
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🏖 ✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_سیزدهم چهارشنبه بعدا
🏖
✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمت_چهاردهم
پدرم بههمین سادگی از بین ما پر کشید و رفت و خاطرهی آن شبی که من و مرتضی را به هم محرم کرد تا ابد در ذهن ما دونفر هک شد.
محرمیتی که عاقد و تنها شاهدش ، بابا و پشت و پناهم حالا آرام و بیصدا رفته بود.
نزدیک ظهر جسم بیجان پدرم را وارد حیاط کردند معصومه خانوم و عمه فاطمه ، عموها و بقیه فامیل شیون میکردند ، کسی نبود که داغش کمتر از دیگری باشد ، من اما به مانند مسخ شدهها توان گریه نداشتم انگار عصبانی بودم از بابایم.
همه را کنار زدم و خودم را روی پدرم انداختم پتویی رویش بود سریع پس زدم رسیدم به جسم کفن شدهی بابا ماتم برده بود صدای جیغ و فریاد مردم در گوشم میپیچید اما گویا دنیا ایستاده بود ، آرام صورت پدرم را از روی کفن نوازش کردم و بندهای سر کفن را کشیدم نمیتوانستم گرهها را باز کنم، یک نفر داد میزد:
_ نکن طیبه ...
بازنکن ...
دونفر دستهایم را گرفتند و کشیدند ...
جلویم نشست ...
مرتضی بود ...
از دوردستها صدایم میزد:
+ طیبه..
طیبه...
نگاهم کن ...
بده من خودم برات باز میکنم ...
دستهایم را گرفته بود از لابهلای آنها بند کفن بابا را باز کرد نگاهم به مرتضی بود از ته صدا با او حرف میزدم:
_ مرتضی !!
بابامه...
نمیدانم چطور صدایم را میشنید:
+ طیبه جان صورت دایی رو ببینین ... خداحافظی کن باهاش ...
کفن را باز کرد
خدایا!
بابای من بابای من با چشمهای سبز زیبایش آرام با لبخند خوابیده بود خم شدم و پیشانی سردش را بوسیدم دستهایم را زیر گردنش گرفتم و سرش را بالا آوردم نمیدانم چند دقیقه تنگ در آغوش گرفتمش.
میشنیدم که مرتضی دیگران را به آرامش دعوت میکرد :
+بگذارید خداحافظی کنه...
نفهمیدم کی و چطور مرا از بابا جدا کردند و با موج بردند .
آخرین لحظه تصویر مرتضی را داشتم که در حال بوسیدن بابا بود و دیگر هیچ...
تا روز سوم و مراسمات بعدی چیز خاصی به خاطر ندارم فقط زنهایی که به صورتم آب میپاشیدند و عمه فاطمه که گاهی در دهانم حلوا و خرما میگذاشت و روی لباسهایم گلاب میپاشید.
و چشمهای نگران مرتضی که همیشه دورتر از زنها میایستاد و نگاهم میکرد .
چهار روز بود چیزی نخورده بودم رگهایم برای سرم یاری نمیکرد عمه از غم من بلند بلند گریه میکرد و به بقیه میگفت :
+طیبه داره خودشو از بین میبره...
نمیتوانستم چیزی بخورم ...
وقتی دورم خلوت شد دیدم با یک بشقاب در دست آمد مرتضی آرام و بیصدا غذا در دهانم میگذاشت محبتهای خالصانه مرتضی حالم را بهتر میکرد چند قاشق غذا خوردم .
روز هفتم کمی بههوش بودم و میهمانها را میدیدم امیر و خانوادهاش هم آمدند آنها هم در زلزله عزیز از دست داده و همه سیاهپوش بودند.
درهمانحال هم از دیدن امیر مشمئز شدم .
بابایم را در روستا در قبرستان جدید به خاک سپرده بودند.
پدربزرگ و مادربزرگم به معنی واقعی همان روز مردند فقط جسمشان چند صباح دیگر روی زمین نفس کشید ، داغ عروس و چهار نوه و حالا داغ بابایم کم عذابی نبود.
بعد از مراسم هفتم خانه خلوت شده بود...
آن چند روز مرتضی را فقط از دور میدیدم از دیگران شنیدم که مرتضی فردا عازم است و باید به پادگان برود.
دلم برایش پَر میکشید ...
تنها کسی که با تمام سلول سلول وجودم می خواستمش...
تنها کسی که میتوانست مرا آرام کند ...
نیمههای شب از بیخوابی بلند شدم و به حیاط رفتم و در تاریکی حیاط روی پلهها نشستم زانوهایم را بغل کردم و سرم را روی زانو گرفتم.
_ خدایا چرا نمیمیرم ؟؟؟..
دستهایش را دورم پیچید در یک لحظه میان بازوهای گرمش بودم ، بهسختی و بیصدا در آغوشش اشک ریختم ، اشکهایم را پاک میکرد و سرم را میبوسید :
+آروم باش ...
آروم ...
_مرتضی نرو ...
به خدا جز تو کسی از پس من برنمیآید ...
+زود برمیگردم عشقم قول بده مراقب خودت باشی...
زود زود میام ...
فردای آن روز مرتضی رفت و چند روز بعد ما هم به کرج برگشتیم.
حدوداً یک ماه از فوت بابا گذشته بود که از نحوه مرگ قهرمانانه او مطلع شدم بابا در یک آواربرداری جانش را از دست داده بود تا جان یک مادر و بچه را نجات دهد.
هنوز مرتضی از سربازی برنگشته بود که سرنوشت من برای همیشه تغییر کرد ...
✍ صالحه کشاورز معتمدی
#ادامه_دارد ...
✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀
🏖 @tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ فرمایشات حکیمانه رهبر انقلاب در برخورد با افراد کم حجاب و روش درست تربیت دینی
🌷حتما ببینید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این یک دقیقه را ببینید و آرام باشید!
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اندکی شادی 😊😂.
🔸به مناسبت ایام ربیع الاول
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت خود جوش دانش آموزان انقلابی به نشانه ی اعتراض نسبت به هنجارشکنی های اخیر❗️
پیشنهاد مشاهده🎥
#ایران
#زن_عفت_افتخار
#حجاب
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ...
🌱سلام بر شما! که با آمدنتان، مؤمنين سر از گریبان اندوه برمی آورند و عزتمند خواهند شد.
بیا ! ای عزت شیعه...
📚 صحیفه مهدیه، دعای استغاثه به حضرت صاحب الزمان
عاقبت نور تـو پهــنـای جـهـان می گیرد
جسم بی جان زمین از تو توان می گیرد
سال ها قلـب من از دوریـتان مـرده ولـی
خبـری از تـو بیـاید ضـربـان می گیرد
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
عباس همیشه میگفت:
✓وقتی اذانِ صبح میشه
بعدازاینکه وضو گرفتی
✓به طرف قبله بایست و بگو:
ای خدا
✓این دستت روی سَرمن بگذار
و تا صبحِ فردا برندار!
✓به شوخی میپرسیدم چرا؟
میگفت:
✓اگه دست خدا روی سرما باشه
شیطان نمیتونه مارو فریب بده.
🌺| شهیدعباسبابایی |
#حرف_قشنگ_شهدایی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
@tanhamasiraaramesh
🇮🇷
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#کنترل_ذهن برای تقرب 74 #درس_هفتاد_و_چهارم ✅ یکی از کارهایی که همه ما دوست داریم انجام بدیم این هس
🌺سلاااااااااااااااااام🌺
🍃صبحتون پر امید و شـادی
🌱حــال دلتــون قـشنگ
🌸روزای عمرتون گـرم مـحبت
🌱زندگیتون پر از عطر و مهربانی خداوند
ایام بر همه شما سروران گرامی مبارک
#کنترل_ذهن برای تقرب 75
#درس_هفتاد_و_پنج
🔵 گفتیم که شیطان مدام انسان رو متوجه فقر میکنه. مدام میگه که تو فقیر میشی و...
بعد هم انسان رو از کم آوردن میترسونه!
🔴 آدم هم از ترس این که یه موقع کم نیاره، دچار انواع فحشا و کارهای پست میشه. احتکار و خرید بیش از حد و پول در آوردن از راه حرام و ربا و ...
خلاصه ریشه بسیاری از مشکلات هست این موضوع.
امام حسن علیه السلام یه روایت زیبایی دارن که میتونه ریشه بسیاری از خواهش های نادرست ما رو خشک کنه.
حضرت میفرماید:
اجْعَلْ ما طَلَبْتَ مِن الدُّنيا فَلَم تَظْفَرْ بهِ بمَنزِلَةِ ما لَم يَخْطُرْ بِبالِكَ
✔️ چیزی که از دنیا طلب کردی و به آن نرسیدی، فکر کن اصلا از اول آن را نخواسته بودی».
مثلا اگه قصد خرید یه خونه یا ماشینی رو داشتی ولی خب شرایط خرید فراهم نشد
اگه کسی ازت پرسید که چی شد؟ خریدی؟
بگو: کدوم؟!🤔 من که یادم نمیاد چیزی بخوام بخرم!!!😌
امام حسن فداش بشم تذکر میدن که
👈 همین مقدار که به ذهنت بیاد که : بله من میخواستم بخرم ولی نشد، همین هم خطرناکه و به روح انسان صدمه میزنه. ذره ای نباید احساس یاس و نا امیدی کنی
✅ اگه ذهنمون رو کنترل کنیم به معارف بلندی میرسیم و به همه چیز در عالم دست پیدا میکنیم...
خدایا! غفلت ما رو درباره غیر خودت زیادتر بگردان...
🔹در کلام امیرالمومنین فداش بشم اومده که مردم در مورد آدم مومن و عاشق خدا میگن: اون آدم دیوونه شده!
«لَقَد خالَطَهُم امراً عظیم... آنها با امر بزرگی قاطی شدند».
میگن اینم دیوانه هست که نمیره دلار بخره و بفروشه! میتونه اجناسش رو گرون کنه ولی نمیکنه! بابا پولو بچسب!!!!!🤑
🌸💕 نمیفهمن که انسان مؤمن توی یه عالم دیگه هست... خودش هست و خدا... حال میکنه با بندگی پروردگار💕💞
اختیاری برای خودش نذاشته، همش دنبال اطاعت امر مولاست... یه زندگی گرررررم و عاشقانه رو داره تجربه میکنه....
💢 بقیه صبح تا شب هم بِدَوَن بازم به یه هزارم لذت های بنده مومن نمیرسن. بیچاره ها همش در حال سختی دوری از خدا هستند....
🔹 در یه روایت دیگه ای میفرماید: وقتی به کسی چیزی دادی حتی توی ذهنت هم اون چیز رو مرور نکن
هی نگو من فلان چیز رو دادم به فلانی!
هرچقدر مرور کنی اجرت کمتر میشه. بی خیال! دادیش رفت تموم شد😊❤️ آفرین فکرش رو نکن.😌
اتفاقا هر چقدر به چیزایی فکر کنی که به دیگران دادی شیطان میاد و تو رو حسرت زده میکنه. از یه کار خوبی هم که کردی پشیمونت میکنه نامررررد!😬😕
کلام آخر اینکه
✔️ در طول زندگی همیشه مراقب پاکی ذهنت باش. مراقب باش افکار منفی نیان ذهنت رو خراب کنن
از نماز خیلی کمک بگیر عزیز دلم...
✅ فرمود توی نماز افکاری که میاد توی ذهنت رو کنار بزن.
از نماز کمک بگیر و #تمرین کن.... آیه قران رو شنیدی که فرمود: از صبر و نماز کمک بگیرید؟
معناش همینه. ذهنت رو با نماز کنترل کن.👌
💕 آیت الله بهجت (ره) میفرمودند: انسانهای خوب وقتی میخواهند سر نماز توجه کنند، قبل از شروع نماز میگویند: «صَلَ الله عَلَیک یا ابا عبدالله...»
اگه یه قطره اشک هم از گوشه چشمای قشنگت جاری شد که دیگه تموم!
🌺 آخه میدونی؟
اباعبدالله الحسین علیه السلام یه تجربه فوق العاده هست برای توجه ما....
توی روضه ها ، آدم دیگه خودی براش نمیونه... همش برای مصیبت بچه های حسین داد میزنه... دیگه توجهی به رنج های خودش نداره...
💕 این تجربه مقدس و عاشقانه نوش جون همه شما تنهامسیری ها...
با ماهمراه باشید😊👇👇👇
🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موسیقی گوش بدیم یا نه؟
چی گوش بدیم که اشکال نداشته باشه؟
+ میدونم سوالِ خیلیاتونه؛ پس کلیپ رو ببینید🙏
#احکام |#حجاب | #ایران | #زن_عفت_افتخار| #لبیک_یاخامنه_ای
🇮🇷@tanhamasiraaramesh