گرایش به کره ای.mp3
40.32M
#محتوا
#متوسطه
✅ گرایش به موسیقی و سریال کُره ای بین جوانان.
✅بی تی اس. اکسو . بلک پینک
https://eitaa.com/tar_va_pod
1.09M
┄┅┅✹🌺✹┅┅┄
موضوع: #قلب_شکسته را با این ۳ حرکت پانسمان کنید و به زندگی عادی باز گردید
┄┅┅✹🌺✹┅┅┄
https://eitaa.com/tar_va_pod
هدایت شده از مهارتکده(وسواس،اضطراب و..)
2.32M
خدا هست...♥️
اتفاقهایی که برامون میفتن، غالباً نه خوب مطلقن، نه بد مطلق! اونها مثل آجرهایی هستن که به سمتمون پرتاب میشن. و این ماییم که انتخاب میکنیم باهاشون پل بسازیم، یا دیوار!
کافیه اتفاقات رو برنامه ای سمت مربی عالم بدونیم که می خواد ما رشد کنیم.
#دیدگاه_توحیدی
#درمان_اضطراب
#ترس
#ضیایی_فر
https://eitaa.com/vasvasee
در شب ولادت حضرت علی ع خواندن این داستان واقعی خالی از لطف نیست:
طلبه فقیری که به لوسترهای حرم حضرت امیر المؤمنین عليه السلام در نجف اعتراض کرد و ثروت او از حد گذشت!
🔰فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى نقل کرده: یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود.
روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه مىدارد:
شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟!
شب امیرالمؤمنین علیه السلام را در خواب میبیند که آن حضرت به او مى فرماید:
اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو:
*به آسمان رود و کار آفتاب کند*
پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید!!
بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید:
"سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!"
پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد.
مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید:
"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید."
مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود.
فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود پرسید: چه خبر است؟
پاسخ شنید: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است!
پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است.
هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست.
نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید!
چون صیغه محرمیت جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید:
شرح این داستان چیست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم.
شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟
راجه گفت: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند"
طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند:
*به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند*
*به آسمان رود و کار آفتاب کند*
📕 منبع: کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
https://eitaa.com/tar_va_pod
هدایت شده از مهارتکده(وسواس،اضطراب و..)
2.4M
🌼🌼🌼
خداوند هیچگاه شما را دست خالی رها نمیکند.
او برای هر آنچه که از دست داده اید، جایگزینی قرار می دهد.
وقتی به شما می گوید که چیزی را رها کنید،
به این خاطراست که میخواهد شما چیزی بهتر به دست بیاورید
https://eitaa.com/tar_va_pod
8.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جدیدترین نماهنگ حاج عبدالرضا هلالی منتشر شد
🔹این نماهنگ به مناسبت روز پدر ساخته شده و ترکیبی از شعر، احساس، واقعیات جامعه، خانواده و تب و تاب فکری پدرهاست
سلام وقت بخیر آیا به کسی که باعث ناراحتی کسی بشه وبا پیام توهین وجسارت کنه بهش ولی البته که می دونم حقش بوده واشتباه از طرف اون بوده باز لازم که از اون شخص حلالیت طلبید؟؟؟؟ لطفا شفاف وروشن بفرماید
باسلام
بخشش و مدارا از صفات مؤمنین می باشد و مومن در امور شخصی کمتر به دنبال گرفتن حق و مقابله به مثل و بیشتر به دنبال عفو و گذشت است. برای بخشش منافع کثیری بوده و ادامه دار شدن ناراحتی باعث کینه و کدورت بیشتر می باشد.
👈از این رو اگر موجب ناراحتی و اسیب به دیگران شدید.😔
سرزنش کردن خود و عذاب وجدان را کنار بگذارید و با یک عذرخواهی و طلب بخشش بار منفی آثار آن را از زندگی خود پاک کنید.👌
برای اینکار مراحل زیر را انجام دهید؛
۱_ بيان تأسف
۲_ توضيح اينكه چطور اينگونه شد
۳_ قبول مسئوليت
۴_ بيان پشيمانى
۵_ پيشنهادى براى جبران
۶_ درخواست بخشش🌷
#عوامل_اضطراب
#طلب_بخشش
567K
┄┅┅✹🌺✹┅┅┄
موضوع: زمان مناسب برای ازدواج مجدد از نگاه روانشناسی
┄┅┅✹🌺✹┅┅┄
#پست_آموزشی
در مورد راه ندادن بچههای تازهوارد تو جمع دوستای صمیمی فرزندان چه کنیم؟؟
👈 بهتره تو روابط فرزند با همسالانش تا جای ممکن دخالت مستقیم نکنین. در عین حال میتونین به روشهایی فکر کنین که هم بتونین سر از افکار و دیدگاههاش در بیارین و هم توجهش رو به احساسات بچههای دیگه جلب کنین. مثلاً میتونین دخترتون رو طرف مشورت قرار بدین:
✅ دخترم، یکی از همکارام میگفت هر وقت میریم مهمونی، بچههای دیگه یه تیم میشن و دخترم رو تو بازی راه نمیدن. میگفت دخترش خیلی از این بابت ناراحته. به نظر تو چی میشه که گاهی بچهها یه بچهی تازه وارد رو تو جمعشون راه نمیدن و فرصت آشنا شدن با به آدم جدید رو از خودشون میگیرن؟... واسه تو هم تا حالا پیش اومده که نخوای بچهای رو به جمعتون راه بدی؟... اگه تو جای اون تازه وارد باشی که دست رد به سینهت میخوره، چه احساسی بهت دست میده؟ دوست داری بقیه چه رفتاری باهات داشته باشن؟...
👈 توجه کنین که هدف از این گفتوگو القای نظر شما به دخترتون نیست! بلکه لازمه با دقت به حرفها و نظرات اون هم گوش کنین تا متوجه دغدغههاش بشین. مثلاً ممکنه دخترتون از اینکه اون تازهوارد جای اون رو تو قلب دوستاش بگیره، نگران باشه. ممکنه حوصله و وقت توضیح دادن قوانین بازی به دوست تازهوارد رو نداشته باشه. ممکنه نوع بازیشون به تعداد خاصی شرکت کننده نیاز داشته باشه و...
پس لازمه ضمن دیدن دغدغهها و نیازهاش بهش کمک کنین احساسات و نیازهای دیگران رو هم ببینه و به راههایی فکر کنه که بیشترین نیاز رو از همهی افراد تأمین کنه.
به نقل از کانال:
eitaa.com/tarbiatenaamahsoos
#مهارتهای_اجتماعی
#نوجوان
لینک عضویت در کانال؛👇👇
https://eitaa.com/tar_va_pod
499K
سلام
سوالی داشتم استغفاری که برای دیگران میفرستیم چقدر براش تاثیرداره ایااصلا تاثیرداره
شنیدمامام زمان برای هممون استغفار میگه اگر تاثیرداره چرابعضیا همچنان به بدترین گناهشون استمراردارن
مثلا من برای همسرم دخترم یاهرکسی استغفار میگم امکان داره هنگامی که میخواد مرتکب گناهی شه ازش جلوگیری شه