eitaa logo
طرائف
5.6هزار دنبال‌کننده
108 عکس
126 ویدیو
19 فایل
ارتباط با ادمین @mh_vakili
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (1) ⁉️راه تصور و شناخت عالم مجردات⁉️ 💠همانطور که در روایات اشاره شده است راه تصور و شناخت عالم مجردات،شناخت نفس خود انسان است. 🌀شاهد آن سخن امیرالمومنین علیه السلام است که فرمودند : (( مَن عَرَفَ نَفسَه عَرَفَ رَبَّه)) همچنان که مرحوم ملا صدرا در مواضع متعدد در اسفار می فرمایند که؛ ((کلید فهم معارف مبدأ و معاد،معرفت نفس است و از معرفت نفس،می توان به فهم دیگر معارف رسید)) 🌀زیرا تنها موجود مجردی که ما مستقیما با آن در ارتباطیم همان نفس ما است و درنتیجه،تنها پلی که برای شناخت عالم مجردات داریم نیز همان نفس انسانی است. 💠از این رو می توانیم با تمرکز بر درون خود، با عالم مجردات ارتباط برقرار کنیم و آن را بشناسیم؛در غیر این صورت از طریق عالم بیرون یا همان عالم حس،هیچ گاه نمی توان به عالم مجردات متصل شد. 📚انسان شناسی ص 24 و 25 https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (2) ✅مقدمه «غیب» به معنای «پنهان» و «شهادت» به معنای آشکار و «حاضر» است. طبیعتاً غیب و شهادت دو معنای نسبی هستند و ممکن است شیئی برای زید آشکار و برای عمرو غائب باشد و از طرف دیگر شیئی برای عمرو حاضر و برای زید پنهان باشد. ⁉️اما فرق این دو اصطلاح (عیب و شهادت) با «عالم غیب» و «عالم شهادت» چیست؟⁉️ 💠 پاسخ این است که برخلاف اصطلاح غیب و شهادت دو اصطلاح عالم غیب و عالم شهادت نسبی نیستند. عالم غیب به آن مرتبه ای از عالم گویند که انسان به وسیله حواس عمومی (اعم از حس ظاهر و حس باطن) دسترسی به آن ندارد؛ پس معیار در تعریف عالم غیب انسانها هستند. انسانها آنچه را به حسب حواس عمومی خودشان میفهمند عالم شهادت؛ و آنچه را به وسیله حواس خودشان نمیفهمند عالم غیب مینامند. 🔰به تعبیر دیگر در اصطلاح به بخشی از عالم که از دسترسی حواس ظاهری خارج است و انسان فقط با عقل تفکر یا شهود میتواند به آن دست یابد عالم غیب گویند. 📚انسان شناسی ص 26 و 27 https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (3) 💠راه های کشف غیب 🌀برای کشف غیب سه راه وجود دارد: 1⃣((تفکر)) یکی از راه های کشف غیب است که در معرفت شناسی،پایه های آن محکم شد و گفته شد که با تفکر می توان به ماوراء حس دست یافت. 2⃣((فعال کردن گیرنده های شخصی)) دومین راه کشف غیب است.همان طور که حواس انسان چیزهایی را از خارج دریافت می کند،انسان می تواند مستقیما چیزهایی را از عالم ماوراء حس دریافت نماید. 3⃣((مراجعه به کسانی که گیرنده هایشان فعال است و دریافت گزارش های آنان)) سومین راه کشف غیب است .این راه به نوعی مقدمه بحث نبوت و امامت است زیرا در آنجا ما به کسانی مراجعه می کنیم که گیرنده های وجودیشان را فعال کرده اند و از لایه های ماوراء حس خبر می دهند. 📚انسان شناسی ص ۲۸ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (4) ✅شهادت در مقابل غیب، به معنای «آشکار و حاظر» است. ✅غیب به معنای «پنهان و غائب» است. ⁉️ اما غیب انواعی دارد: ⁉️🤔 1️⃣نوع اول : غیب هایی که کاملا از دست انسان خارج هستند؛ مثل حضرت جبرئیل که به ایشان دسترسی نداریم. 2️⃣نوع دوم : غیب هایی که لایه سطحی آن، روشن است اما درون آن را نمی بینیم؛ مثل غذایی که در مقابل ما وجود دارد و ما آن را می بینیم اما از درون و ملکوت آن آگاه نیستیم. 🔰نکته مهم : ما همه چیز را نمیدانیم و اشیائی هستند که کلا از ادراک انسان خارج اند و در ضمن؛ آنچه را هم که میفهمیم، تمام ابعادش را نمی شناسیم و به ابعاد درونی آن، دسترسی نداریم. 📚انسان شناسی ص ۳۹ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (5) 🎥دوربین واقعیت مجازی (قسمت اول) دوربین واقعیت مجازی به ‌این صورت است که وقتی انسان ‌این دوربین را بر روی چشم قرار می‌دهد، خودش را در یک دنیای کاملاً سه‌بُعدی احساس می‌کند. نمونه‌های پیشرفتۀ آن به ‌این صورت است که انسان وقتی در تصویر دوربین غذا می‌خورد مزه‌اش را هم احساس می‌کند زیرا هم‌زمان که دوربین به چشم انسان وصل است چند سیم دیگر به صورت او متصل شده و می‌تواند عصب‌های قسمت‌های مختلف را تحریک کند. لذا وقتی انسان در دنیای آن دوربین، غذایی می‌خورد، مزه آن غذا و حتی بوی آن را هم احساس می‌کند. حتی‌ این دوربین‌ها می‌توانند قسمتی از لامسه را هم تحریک کنند، هرچند که تمام لامسه را تحت‌تأثیر قرار نمی‌دهند. ⁉️ اما سوال اینجاست : ⁉️🤔 🔰 کودکی را فرض کنید که از همان ابتدا با دوربین واقعیت مجازی بزرگ شده است. یعنی از بدو تولد، این دوربین را با سیم‌های مختلفی که دارد، بر صورت‌ این کودک متصل می‌کنند. ‌این کودک وقتی دست و پایش را تکان می‌دهد آن آدمک داخل دوربین هم هم‌زمان دست و پایش را حرکت می‌دهد. کم‌کم آن کودک احساس می‌کند که حقیقت او همان آدمک داخل دوربین است و بعد از مدتی به‌ این مطلب یقین پیدا می‌کند. حال گزارۀ «‌این آدمک حقیقت من است» که در ذهن کودک شکل می‌گیرد، از کجا به وجود آمده است؟ ✅ این مطلب ناشی از مغالطۀ هم‌زمانی دو امر است. یعنی کودک به این دلیل که هرگاه ارادۀ حرکت کرده است، هم‌زمان آن آدمک داخل دوربین هم حرکت کرده است، بعد از مدتی یقین پیدا می‌کند که حقیقت او، همان آدمک داخل دوربین است. درحالی‌که‌ این مغالطه‌ای است که از هم‌زمانی ارادۀ حرکت با حرکت‌کردن آن آدمک داخل دوربین ناشی شده است. در حقیقت‌ اینجا باید نتیجه گرفت که آن آدمک تحت‌تأثیر من است ولی گفته می‌شود که «من او هستم». ادامه دارد...⬅️🆕 📚انسان شناسی ص ٣١ و ٣٢ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (6) 🎥دوربین واقعیت مجازی (قسمت دوم) در بخش قبل توضیح داده شد که دوربین واقعیت مجازی به ‌این صورت می باشد که وقتی انسان ‌این دوربین را بر روی چشم قرار می‌دهد، خودش را در یک دنیای کاملاً سه‌بُعدی احساس می‌کند. (برای اطلاع بیشتر رجوع شود به قسمت اول) ⁉️ حال با توجه به پرسش قسمت قبل (کودکی که از عینک واقعیت مجازی استفاده کرده است) بیایید با هم از یک دیدگاه دیگری به این قضیه نگاه کنیم : ⁉️🤔 🔰 فرض کنید که در طی مراسمی‌ به کودک می‌گویند که می‌خواهی وارد دنیایی جدید شوی. او باور نمی‌کند که دنیای دیگری غیر از آن دنیا وجود داشته باشد و گمان می‌کند دنیا همان تصاویری که در آن سیر می‌کند است و به همین دلیل از ‌اینکه می‌خواهند او را از آن دنیا ببرند ناراحت بوده و بی‌تابی می‌کند. طی مراسمی‌ دوربین را از چشم آن شخص برمی‌دارند. در ‌این حالت اولین اتفاقی که می‌‌افتد این است که آن شخص متحیر و دهشت‌زده می‌شود و به همین خاطر ‌سؤال می‌کند که من کجا هستم؟ به او گفته می‌شود که تو با آن دنیای قبلی داخل ‌این دوربین به ‌این کوچکی بودی. یعنی دنیای قبلی تو یک نقطه داخل ‌این دنیای جدید است و به‌تعبیری دنیای قبلی تو نسبت به دنیای امروزت مثل انگشتری در یک بیابان است . آن فرد در ابتدا که از آن دنیا خارج می‌شود دوست دارد دوباره عینک را به چشم بزند و وارد همان دنیای قبلی شود اما کم‌کم متوجه می‌شود که وقتی اراده می‌کند دست و پای دیگری دارد که ‌آن‌ها هم تکان می‌خورند. بعد از مدتی به ‌این باور می‌رسد که از آن بدن قبلی جدا شده و در حال حاضر یک بدن جدید در دنیایی جدید دارد. و سپس به‌ این نتیجه می‌رسد آن دنیایی که تابه‌حال داخل آن بوده، تمام حقیقت نیست. ✅ این مثال در حقیقت نمونه‌ای از زندگی و فرایند مرگ است. وقتی دوربین را بر چشم آن کودک قرار می‌دهند آن فرد وارد دنیای جدیدی شده است و وقتی می‌خواهند دوربین را از چشم او بردارند، لحظۀ مرگ اوست که می‌خواهند او را به عالمی‌ بالا‌تر ببرند. 📚انسان شناسی ص ۳۲ و ۳۳ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (7) ⁉️ آیا من همین تن هستم یا من، حقیقتی ورای‌ این تن دارم که از دریچۀ‌ این تن، نظاره‌گر‌ این عالمم؟: ⁉️🤔 (قسمت اول) ادعای ما‌ این نکته است که انسان محصور در همین تن نیست بلکه انسان مرتبۀ دیگری غیر از‌ این تن هم دارد؛ برای این ادعا، شش دلیل در کتاب ذکر شده است: 1️⃣دلیل اول : طبقه بندی ادراکات انسان انسان در سه‌طبقه حضور دارد. درحالی‌که جسم او در همۀ طبقات حضور ندارد. لذا از طریق شکل دوم از اشکال اربعۀ منطقی نتیجه می‌گیریم که انسان، غیر از تن و جسم خود است. برای تبیین‌ این دلیل، سه لایه از ادراکات انسان بیان می‌شود و در انتها جمع‌بندی و قیاس دلیل ذکر خواهد شد. لایه اول: عالم دنیا لایه دوم: عالم خواب لایه سوم: عالم مجردات ✅جمع‌بندی دلیل اول: هنگامی‌ که‌ این دسته از ادراکات را پیدا کردیم می‌گوییم انسان موجودی دارای سه‌طبقه است. یک مرتبه، عالم بیداری است که آن را معمولاً درک می‌کند. یک مرتبه عالم خواب است که آنجا هم حضور دارد. یک لایۀ دیگر هم هست که جسم و جسمانی در آن نیست. حقیقت انسان آنجا هم هست و در آنجا هم، ‌واقعاً فکر و فعالیت دارد. ولی برای خودش عالمی‌ غیر از عالم دیدنی‌ها و شنیدنی‌ها و اجسام است. لذا می‌توان‌ این‌گونه تعبیر کرد که ما با سه عالم مواجه هستیم. یک عالم، عالم دیدنی‌ها و شنیدنی‌های بیداری است که به‌تعبیر اکثر فلاسفه، از اجسام مادی تشکیل می‌شود. عالم دیگر، عالم دیدنی‌ها و شنیدنی‌های غیربیداری است که به‌تعبیر اکثر فلاسفه از اجسام فرامادی تشکیل می‌شوند و عالم سوم هم عالم کلیات و صفات نفسانی است که از اجسام فراجسمانی تشکیل می‌شود. از طرفی «من» حقیقتی هستم که در تمام‌ این سه لایه از هستی، وجود دارم و با هر سه لایه همراهی می‌کنم. لذا من نمی‌توانم خودم را در همین عالم بیداری‌ها ‌خلاصه نمایم. پس «من»؛ صرفاً‌ این «بدن» نیستم. به‌تعبیر قیاس شکل دوم: من در عالم خواب و عالم کلیات حضور دارم. اما تن من در عالم خواب و عالم کلیات حضور ندارد. 🔰پس من‌ این تن نیستم. یعنی اگر من فقط‌ این تن بودم، در مواضعی که‌ این تن حضور ندارد هم نباید باشم با‌ اینکه من در جاهایی هستم که‌ این تن در آنجا نیست پس من‌ این تن نیستم. 📚انسان شناسی ص ۳۸ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (8) ⁉️ آیا من همین تن هستم یا من، حقیقتی ورای‌ این تن دارم که از دریچۀ‌ این تن، نظاره‌گر‌ این عالمم؟: ⁉️🤔 (قسمت دوم) ادعای ما‌ این نکته است که انسان محصور در همین تن نیست بلکه انسان مرتبۀ دیگری غیر از‌ این تن هم دارد؛ برای این ادعا، شش دلیل در کتاب ذکر شده است: 1️⃣دلیل اول: طبقه بندی ادراکات انسان 2️⃣ و 3️⃣ دلیل دوم و سوم: این دو دلیل محکم‌تر و عمیق‌تر از دلیل اول هستند و طبیعتاً از نظر فلسفی هم پیچیده‌‌ترند. لذا‌ این دو برهان تجرّد از جسم و جسمانی را اثبات می‌کند. اصل استدلال در قالب شکل دوم قیاس منطقی به‌ این شکل است: عالم اجسام‌ این خصوصیات را دارد. ما‌ این خصوصیات را نداریم. پس ما از جنس عالم اجسام نیستیم. ⬅️خصوصیات عالم اجسام: 1. امتداد زمانی: عالم اجسام دارای حرکت و امتداد زمانی است. در فلسفه خواندیم که کمیت متصل یا قار و یا غیرقار است. کمیت متصل غیرقار، همان زمان است. چرخۀ زمان رو به جلو حرکت می‌کند و در اثر جلورفتن، گذشته را از‌ آینده جدا می‌کند. کار زمان‌ این است که همواره گذشته‌ها و‌ آینده‌ها را از یکدیگر بریده و جدا می‌کند و در نتیجه‌ این دو نمی‌توانند در کنار یکدیگر حضور داشته باشند. 2. امتداد مکانی: عالم دنیا عالم اجسام است و اجسام، ملازم مکان و امتداد مکانی‌اند. مکان و امتداد مناط غیبت است. از خصوصیات مکان‌ این است که هیچ موجود مکانی با موجود مکانی دیگر نمی‌تواند رابطۀ حضوری داشته باشد بلکه همه از یکدیگر غائبند. ⬅️خصوصیات نفس انسانی: وقتی به خودمان رجوع می‌کنیم متوجه می‌شویم که «من» موجودی دارای دو ساحت هستم: 1. یک ساحت وجود من همین طبقه و مرتبۀ ادراکات حسی (بینائی، شنوائی، چشایی...) است که در گذر زمان قرار دارد و تغییر می‌‌کند. 2. ساحت دیگر وجود من در مرتبه‌ای عالی‌‌تر قرار دارد که گذشته و حال و‌ آینده را در کنار هم و باهم داراست و همه در نزدش حاضر هستند. برای کشف‌ این ساحت وجودی خود، باید در برخی از خصوصیات درونی‌مان تأمل کنیم. مثلاً «من» واقعاً‌ این‌گونه‌ام که می‌توانم دیروز را با امروز مقایسه کنم و مثلاً بگویم «دیروز از امروز بهتر بود» یا «امروز از دیروز سرد‌تر بود». یعنی «در حال حاضر» می‌توانم راجع به گذشته اظهارنظر کنم و‌ این نشان می‌دهد که من در زمان حال، گذشته را نزد خود دارم و گذشته و حال با هم نزد من حاضر است. هرکس مقایسه‌ای می‌‌کند باید هر دو طرف را در دست داشته باشد تا میان آن دو، مقایسه نماید و هرکس دربارۀ گذشته قضاوتی می‌‌کند باید به گذشته ‌‌‌‌‌‌دسترسی داشته باشد. 🔰پس من ساحتی دارم که در چرخۀ زمان قرار ندارد. 📚انسان شناسی (خلاصه چندین صفحه) https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (9) ⁉️ آیا من همین تن هستم یا من، حقیقتی ورای‌ این تن دارم که از دریچۀ‌ این تن، نظاره‌گر‌ این عالمم؟: ⁉️🤔 (قسمت سوم) ادعای ما‌ این نکته است که انسان محصور در همین تن نیست بلکه انسان مرتبۀ دیگری غیر از‌ این تن هم دارد؛ برای این ادعا، شش دلیل در کتاب ذکر شده است: 1️⃣دلیل اول: طبقه بندی ادراکات انسان 2️⃣ و 3️⃣ دلیل دوم و سوم: خصوصیات عالم اجسام و نفس انسانی 4️⃣دلیل چهارم: دلیل چهارمی‌ که بر تجرد نفس وجود دارد، خواب‌های صادقه است. ⚠️نکتۀ مهم در‌ این استدلال آن است که در‌ اینجا با یک بحث فلسفی مواجه نیستیم، بلکه با یک بحث آماری و حساب احتمالات مواجهیم و‌ این خواب‌ها از نظر آماری به مقداری است که طبق روش‌شناسی علوم تجربی می‌تواند مستند یک تحقیق علمی‌ قرار گیرد. در‌ این استدلال می‌گوییم که در دنیا تعداد بسیار زیادی خواب وجود دارد که: 1. نوعی ادراک صادق از گذشته و‌ آینده دارد؛ یعنی مطابق با واقع (عالم بیداری) هستند. مثلاً شخصی خوابی از اتفاقات‌ آینده می‌بیند و عین همان اتفاقات در‌ آینده محقق می‌شود. یا خوابی از اتفاقات گذشته می‌بیند که از آن خبر نداشته و بعداً متوجّه می‌شود که آن اتفاقات واقعاً در گذشته رخ داده‌ است. 2. گزارش صادقی از وقایعی هم‌زمان با ما است که در دوردست اتفاق افتاده است؛ مثلاً شخصی حالات بد یا خوب دوست خودش که در کشور دیگری است را در عالم خواب می‌بیند و بعداً متوجه می‌شود که دوست او واقعاً در همان حالات بوده است. ✅از سویی می‌دانیم که «تن» در حجاب زمان و مکان قرار دارد و راهی به گذشته و‌ آینده ندارد و می‌فهمیم عالمی وراء‌ این ظاهر هست که انسان با بُعد دیگری از وجودش بدان متّصل گشته و از آنجا خبر گرفته است. پس حقیقت انسان صرفاً «تن» او نیست. 📚انسان شناسی(چکیده چندین صفحه) https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (10) ⁉️ آیا من همین تن هستم یا من، حقیقتی ورای‌ این تن دارم که از دریچۀ‌ این تن، نظاره‌گر‌ این عالمم؟: ⁉️🤔 (قسمت چهارم) ادعای ما‌ این نکته است که انسان محصور در همین تن نیست بلکه انسان مرتبۀ دیگری غیر از‌ این تن هم دارد؛ برای این ادعا، شش دلیل در کتاب ذکر شده است: 1️⃣دلیل اول: طبقه بندی ادراکات انسان 2️⃣ و 3️⃣ دلیل دوم و سوم: خصوصیات عالم اجسام و نفس انسانی 4️⃣دلیل چهارم: خواب‌های صادقه 5️⃣دلیل پنجم: دلیل پنجم گزارش‌های افرادی است که از دنیا رفته‌اند و بعد از مدتی زنده شده‌اند.‌ این هم نمونه دیگری است که می‌توان با آن تجرد نفس را اثبات کرد. زیرا‌ این افراد با‌ اینکه بدنشان در‌ این دنیا از کار افتاده است، باز هم پدیده‌هایی را مشاهده کرده و تعریف می‌کنند. 6️⃣دلیل ششم: اخبار اولیاء الهی و برخی از مرتاضان از عوالم دیگر، یکی دیگر از ادلۀ تجرد نفس است. زیرا یکی از کارهایی که‌ این افراد انجام می‌دهند خلع بدن است. این گروه لباس بدن را خلع کرده و با روح خود، در عوالم غیرجسمانی یا جسمانی دیگر سیر می‌کنند و برای ما از آن عوالم گزارش می‌دهند. مثلاً زندگانی‌ آیت‌الله قاضی یا علامه طباطبایی و دیگر بزرگانی که دارای طهارت و صداقت بوده‌اند را بررسی می‌کنیم و می‌بینیم که‌ این بزرگواران چند جمله‌ای را از مکاشفات و سیر در عوالم دیگر بیان کرده‌اند. بعد می‌بینیم که انبیاء الهی نیز همین مطالب را بیان کرده‌اند. از طرفی گزارش مرتاضانی که آنچنان اهل دیانت نیستند را می‌بینیم و متوجه می‌شویم که مشترکاتی در بین حرف‌ها وجود دارد. کم‌کم بعد از جمع‌آوری‌ این گزارش‌ها اطمینان حاصل می‌شود که انسان فرا‌تر از پوستۀ بدن، حقیقتی دارد که می‌تواند به عوالم مختلف سفر کرده و اشیاء مختلف را مشاهده نماید. 📚انسان شناسی (چکیده چند صفحه) https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛انسان شناسی (11) ⁉️ تأثیر نفس بر بدن ( تأثیر من بر تن ) انفس از طرق مختلفی بر بدن اثر می‌گذارد. یکی از این اثرگذاری‌ها از طریق ایجاد فعل و نوع دیگر آن، از طریق ایجاد تصور است. 1️⃣ایجاد فعل با اراده نفس می‌تواند در بدن فعل‌ایجاد کند و بدن یا اعضاء آن را به حرکت در آورد. اینکه راه می‌رویم، حرف می‌زنیم و... از نفس و ارادۀ آن برخواسته و در بدن ظهور و بروز پیدا می‌کند. 2️⃣ تاثیر در بدن با تصور حالات روحی و ادراکات انسان در بدن منعکس می‌شود. نفس می‌تواند با تصورات خود دستگاه‌های درونی بدن را تحریک نماید؛ هر‌چند که عمل بیرونی انجام نشود. مثلاً وقتی انسان غذای ‌ترشی را تصور می‌کند، ممکن است دهانش آب بیفتد؛ البته در تمام‌ این موارد مغز وساطت می‌کند. یعنی اگر با ابزارهای دقیق مغز را تحت کنترل بگیریم متوجه می‌شویم که در همان زمان که مثلاً تصور ‌ترشی می‌کنیم، قسمت‌هایی در مغز فعالیت می‌کند و جریانی را به‌طرف زبان می‌فرستد و زبان، بزاق ‌ترشح می‌کند. لذا در‌ اینجا هم تأثیرگذاری از کانال مغز است منتها‌ به‌خلاف حالت قبل که تأثیرگذاری از بدن شروع می‌شد و ابتدا به مغز و پس از آن، از طریق مغز به نفس می‌رسید؛ این بار از نفس شروع می‌شود و سپس به مغز می‌رسد و از طریق مغز حالاتی در بدن ‌ایجاد می‌شود. ✅در‌ اینجا هم باید دقت داشت که هم‌زمانی فعالیت‌های مغز با آثار بدن، دلیل بر‌ این نیست که مغز خودش علت تامه است. هیچ‌گاه از هم‌زمانی‌ها نباید علیت را برداشت کنیم. 📚انسان شناسی https://eitaa.com/taraef110