eitaa logo
طرائف
5.6هزار دنبال‌کننده
124 عکس
136 ویدیو
22 فایل
ارتباط با ادمین @mh_vakili
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️استاد وکیلی ؛معرفت شناسی(19) 👁دیدگاه افراطی در یقین(عامیانه) 💠در دیدگاه افراطی (انسان در هرجا که قطع پیدا کند،همان قطع برای او کافی است )در بحث معرفت شناسی شاید این تصور در میان دانشمندان به چشم نخورد ولی در بین عامه مردم رایج است. این تصور مسلما غلط است، زیرا قطع در انسان از راه های مختلفی حاصل می شود و گاه قابل اعتماد و گاهی غیر قابل اعتماد است.البته قطع همیشه در فضای قانونی ،برای انسان حجیت عملی و تنجیز و تعذیر دارد. و البته این امر مربوط به فضای قانونی و حقوقی است. اما قطع برای پایه گذاری زندگی انسان به تنهایی کفایت نمی کند و باید بررسی شود که این قطع از کدام دسته از یقینات است و آیا می توان به آن تکیه کرد یا خیر . از همین رو منطقیان به تقسیم یقین و بررسی انواع آن پرداخته اند. 📚معرفت شناسی ص ۶۸ و ۶۹ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی (20) دیدگاه تفریطی در یقین(شکاکان) در مقابل افراطیون،یک گرایش تفریطی نیز از قدیم تا به امروز وجود داشته است که عقیده دارد ((قطع هیچ گاه ارزش ندارد)). زیرا یقین و قطع زمانی به کار می آیند که مطابق با واقع باشند . اگر قطع با واقعیت تطابق داشت ،ارزش دارد و اگر با واقع تطابق نداشت جهل مرکب است و طبیعتا ارزش ندارد.از طرفی هیچ راهی وجود ندارد که کشف کنیم آیا یقین با واقعیت تطابق دارد یاخیر، چرا که برای تطابق یقین با واقعیت ابتدا با یقینی وجود داشته باشد و سپس واقعیت با آن یقین مقایسه شود تا در نهایت مشخص گردد که آیا یقین با واقع سازگازی دارد یا خیر . از طرفی انسان هیچ گاه نمیتواند واقعیت را مستقلا ببیند و اساسا فراتر از یقین و علم خود به واقعیت دسترسی پیدا کند،پس هیچ گاه احراز تطابق بین یقین با واقعیت ممکن نیست .بنابراین به طور کلی نمی توان به یقین اعتماد کرد و یقین هایی که برای انسان حاصل می شود صرفا حالات نفسانی است که ارزش قانونی ،اصولی و تنجیز و تعذیر دارد،اما ارزش منطقی و فلسفی ندارد. ایــن شــبهه در بیــن انــواع نحله هــای مخالــف عقل و برهــان و نیز شــک گرایان از یونــان باســتان تا زمان معاصر وجود داشــته اســت. در میــان عالمان شــیعی، به جز در مکتب تفکیک، ایــن گرایش افراطیدر جــای دیگــری بــه چشــم نمیخــورد. مرحوم آیــت الله میــرزا مهدی اصفهانــی در نقــد منطــق ارســطویی، همیــن مغالطه را مطــرح کرده و میگوید: نهایت منطق ارســطویی برهان اســت و برهان هم، یقین آور است؛ حال آنکه یقین، کارآمدی ندارد. زیرا باید اثبات کرد که یقین بــا واقــع تطابــق دارد؛ اما راهی بــرای اثبــات تطابق یقین بــا واقع وجود نــدارد. با این توضیحات، از بهترین قســمت منطق که برهان اســت کاری بر نمی آید☆. ___________________ ☆رک.ابواب الهدی 📚معرفت شناسی ص ۶۹ و ۷۰ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی (21) دیدگاه اعتدالی در یقین(منطق دانان) 💠در نگاه منطق دانان،یقین ها به دو قسمت پایدار و ناپایدار تقسیم می شوند. 🌀گاه به این صورت است که به چیزی یقین پیدا می کنیم و این یقین،هرگز از بین نمی رود و همیشه استوار است. 🌀اما گاهی یقین به گونه ای است که می توان در آن تشیک نمود و به تعبیری کاری کرد که این یقین زائل شود. 🌀ارزیابی منطق دانان این گونه است که از جهت پایداری یا عدم پایداری آن را بسنجیم یعنی اگر شخص خواست یقینش را ارزیابی کند،باید مشخص شود که چه مقدار ثبات دارد و براساس این ثبات،میزان اعتماد به یقین یه دست می آید. ⁉️حال شخص چگونه باید میزان ثبات یقینش را بسنجد❓ 💠منطق دانان عقیده دارند که قضایای یقینی مورد اعتماد با دو دسته از قضایای یقینی غیر قابل اعتماد اشتباه گرفته می شوند و آن دو دسته ((مشهورات )) و ((وهمیات))هستند. 📚معرفت شناسی ص ۷۱ و ۷۲ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی(22) 💠تفکیک بین یقینیات و مشهورات 🟠قضایای مشــهوره، قضایایی اســت که عوامل درونــی ندارد؛ بلکه چــون زیــاد القــاء شــده اســت، انســان بــه آن یقیــن پیــدا کرده اســت و عوامــل درونــی آن قضیــه، در حــدی نیســت کــه بــرای انســان یقین بیافریند. 🔴پس ا گر انســان بخواهد که یقین قابل اعتماد را از یقین های مشــهور، تفکیک کند، راه اول این اســت که شــخص به فطرت خود برگشــته، خــود را از تعلیمــات و تأدیبــات بیرونی خالی کند و ســپس بررسی نماید که آیا یقینش باقی میماند یا خیر؟ 🟣جناب شیخ الرئیس در آثارشان مفصلا توضیح می دهند و می فرمایند که به عنوان مثال تصور مردم بر این اســت که قتل نفس،کار قبیحــی اســت. حــال آیــا واقعــا قتل نفس،عملی قبیح بوده و از قضایای یقینی قابل اعتماد است؟ 🔵با بررســی متوجه می شــویم منشــأ اینکــه افــراد یقیــن میکنند که قتل نفس عمل قبیحی اســت، تأدیبات و القائات اســت. از کودکی مرتبا در گوش افراد تکرار شــده اســت که قتل نفس عمل بدی است، از طرفــی حــس عاطفۀ انســانی هم آن را بد میداند؛ در نتیجه انســان یقیــن میکنــد که قتل نفس عمل قبیحی اســت و اساسا این گزاره را یــک گــزارۀ بدیهــی تلقی میکنــد. 🟢 اما اگر به قول شــیخ الرئیس انســان در خلــوت بنشــیند و خــود را از تمام آموزشهــا و تأدیبات و اطرافیان خالی کند، میبیند که ممکن اســت قتل نفس در برخی مواقع عمل خوبــی باشــد. 🟡 یعنــی در کلیت قضیه شک می کند و به این نتیجه میرســد که قتل نفس به طور کلی عمل قبیحی نیســت، بلکه حســن و قبــح آن به اینکه شــخص چه کســی باشــد، چه عملــی انجام داده باشد و چه اثری بر این قتل نفس مترتب شود، بستگی دارد. 📚معرفت شناسی ص 72 و73 https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی(23) 💠تفکیک بین یقینیات و وهمیات 🌀قضایای وهمیه قضایایی یقینی است که عامل درونی دارد.مشکل قضایای وهمیه این است که عامل بیرونی ندارد و از درون می جوشد و به همین علت شناخت آن سخت تر است.قوه واهمه درون انسان سبب می شود که بی جهت به برخی مفاهیم یقین پیدا کند.این قضایاچون عامل درونی دارد،به صرف جدا شدن از محیط و تادیبات و اطرافیان؛و تفکر در درون از بین نمی رود. 🔵مثلا اگر به شخصی بگویند که برخی موجودات وجود دارند که غیر جسمانی بوده و مکانیت ندارند،نمیتواند باور کند.وهم شخصی حکم می کند که موجود که بدون مکان و طول و عرض و ارتفاع محال است. ⁉️حال چگونه مشخص می شود که این یقین پایدار یا ناپایدار است❓ 🟢شیخ الرئیس راه حل را در ایجاد تعارض بین قوه واهمه و قوه عاقله میداند.در این تعارض باید دید که آیا ادراک وهمی باقی می ماند یاخیر.مثلا می توان با قیاس ثابت کرد که موجود مجرد وجود دارد . 🟡برای نمونه گفته می شود که چون هر جسمی به اجزای خود محتاج است،پس موجود جسمانی نیازمند علت استو علت العلل حتما باید مبری از احتیاج باشد؛پس علت العلل جسمانی نیست . 🟣وقتی این استدلال را بیان می کنیم؛وهم،با مقدمات آن همراهی میکند ولی وقتی به نتیجه می رسد،عقب نشینی کرده و نمی تواند وجود امر بی مکان را بپذیر،در نتیجه گزاره برهانی عقلی با گزاره وهمی تعارض پیدا میکند و در سایه آن گزاره عقلی،یقین به گزاره وهمی از بین می رود.البته صرف به فکر فرو رفتن درخلوت،آن یقین از بین نمی برد؛بلکه لازمه اینکه انسان بتواند در یقینیات تردید کند؛تمرکز عمیق تر و بهره گیری از بخش قوه عاقله است. 💠در نظر منطق دانان پس از آنکه شخص به گزارهای دست یافت، بــا انجــام چنــد مرحله میتوانــد یقیــن پایــدار را از ناپایــدار تمیز دهد.شــخص ابتــدا باید به فطــرت خود بازگردد و بررســی کند؛ اگرحاصل بررســی ایــن شــود کــه یقینــش پایدار اســت؛ در مرحلــۀ بعــد باید بین آن گــزاره و عقلیــات، تعــارض افکنَد، اگر بــاز هم یقینــش پایدار بود،بــه ایــن یقیــن، یقیــن اســتوار و پایدار و یــا به تعبیــری {یقیــن بالمعنی الاخــص} گوییــم. این یقین میتواند مبنای تفکــر و زندگی قرار گیرد، زیرا شــخص میداند که این گزاره، گزارهای اســت که هرگز از دستش خارج نخواهد شد. 📚معرفت شناسی ص ۷۵ و ۷۶ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی(24) 💠یقین پایدار 🔷منطق دانان عقیده دارند که اگر انسان بخواهد کاخ تفکر را بنا کند، باید زیربنای این کاخ را یقین های پایدار قرار دهد و مابقی را بــر آن ســوار کند. این، تفســیر دقیق((یقین بالمعنی الاخص)) طبق آثار شیخ الرئیس و اتباع ایشان مانند بهمنیار است. طبق این تفسیر، معیار در محک زدن یقین تنها یک چیز است: پایداری و ناپایداری. 🔶یقین پایدار، ارزش ذاتی دارد و انسان فطرتا نمی توان با آن مقابله کرده یا آن را رها کند. یقین پایدار، همان چیزی است که انسان ها نام آن را علــم و معرفت می نامند و وقتی به آن دســت می یابند میگویند این حقیقت را دانستم و بدان عالم شدم. در یقین پایدار جایی برای تردید و ابهام وجود ندارد. به همین خاطر ارزش یقین های پایدار، یک ارزش ذاتی اســت. این قضایا دانش هایی خودبنیاد هستند که برای اعتبارشان نیازمند هیچ عامل بیرونی نیستند. 🔷با توجه به این توضیح می ِ فهمیم که راه شــناخت و علم به واقع، باز است؛ زیرا ما جز همین ادراک یقینی پایدار، از کلمات شناخت، علــم و آ گاهــی چیــزی نمی فهمیــم. اینکه مــا یقین های پایــدار داریم بدیهی اســت و اگر کســی در این امر تردید داشته باشد، باید وی را به درونش ارجاع داد و وجدانش را بیدار کرد تا متوجه شود که یقین های پایدار مثل ((محال بودن اجتماع نقیضین)) یا (( دو در دو مساوی چهار)) را در ذهن دارد که نمیتواند به آنها شک کند. 🔶 در مجمــوع از نظــر منطق دانــان مــا، یک یقین پایــدار، خودبه خود معنایش این است که : ((مطابق باواقع))اســت؛ یعنی معیار شناخت یقین مطابق با واقع از غیر آن، تأمل در میزان پایداری آن است. 📚معرفت شناسی ص ۷۷ و ۷۸ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی ؛معرفت شناسی(25) 💠معیار تطابق یقین با واقع 🌀در ضمن نگارش دوم که نگرش شکاکان بود. این شبهه مطرح شد که از کجا بفهمیم یقین مطابق با واقع است با توجه به آنچه گذشت خود به خود این شبهه حل خواهد شد؛ زیرا طبق استدلال‌های پیشین دانستیم که تطابق با واقع را نباید از بیرون احراز کنیم بلکه خود این یقین، از واقع حکایت می‌کند وقتی یقین پایدار حاصل شد خود به خود واقعیت فهمیده شده است و حالت منتظره ای وجود ندارد به عبارتی تطابق با واقع به عامل بیرونی نیاز ندارد بلکه انسان از مجرای یقین تطابق با واقع را به دست می‌آورد. 🖇پس این شبهه مطرح شده در شکاکیت که {چون انسان راه مستقل به واقع ندارد پس یقین‌های او فاقد ارزش و اعتبار است}؛ شبهه غلطی است زیرا هنگامی که انسان به چیزی یقین می‌کند، به این معناست که می‌فهمد واقعیت اینگونه است به عبارت دیگر آیا ممکن است که انسان به چیزی یقین کند و بعد شک نپاید که آیا واقعیت این طور است یا خیر؟ 🔖 انسان هر گاه یقین می کند در همان لحظه یقین اعتقادش آن است که واقعیت این چنین است شخص در لحظه یقین هیچگاه خود را محتاج به احراز بیرونی تطابق یقین با واقع نمی‌ داند به همین جهت اصولیان می‌گفتند: {یقین عین انکشاف از منظر شخصتیقن است} 📝بحث تنها در همین نکته است که آیا این یقین یک یقین استوار و پایدار است یا خیر آیا دریافتی که انسان داشته دریافتی است که از روش صحیح و استوار به دست آمده یا این چنین نیست وقتی انسان به چیزی یقین کرد اصلاً نمی‌تواند از چهارچوب یقین خود خارج شود و پذیرش یقین و عدم پذیرش آن اصلاً اختیاری نیست به تعبیر برخی از بزرگان انسان در برابر یقین فهیم نیست بلکه منفهم است یعنی انسان خود به خود فهمیده است و نمی‌تواند فهم خود را زیر سوال ببرد. 📚معرفت شناسی ص ۷۹ و۸۰ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی(26) 💠تعریف یقین در کلام منطقیان متقدم 🌀آنچه تا کنون بیان شــد تعریف قدما از یقین بود که همان تعریف صحیح و مورد نظر ما است. قدما در تعریف یقین اینگونه گفته اند: 🔻{فمنــه يقينــي يعتقــد معــه اعتقــاد ثــان- إمــا بالفعــل و إمــا بالقوة القريبــة مــن الفعــل- أن المصــدق بــه ال يمكــن أال يكون علــى ما هو عليــه إذا كان ال يمكن زوال هــذا االعتقاد فيه} (الشفاء البرهان) 🔻{والیقین هو اعتقاد القريبة أن الشــى‏ء كــذا مع اعتقاد آخر امــا بالفعل أو بالقوة القوة القريبة.من الفعــل أنه لا يمكن أن لا يكون كــذا اعتقادا لا يمكن زوال} (البصائرالنصریه) 🔻{اليقين هو ان يتصوران الشي كذا و يتصور معه بالفعل و القوة القريبة من الفعل انه لايمكن ان لايكون كذا} (التحصیل) 🔷یقین آن حالت نفســانی است که مطمئن هستیم در آن احتمال خــلاف نمیدهیــم. حال یــا بالفعل این چنین اســت که بــه احتمال خلاف در آن توجه کرده و سپس تصدیق کرده ایم که احتمال خلاف ندارد و یا به احتمال خلاف داشتن یا نداشتنش توجه ندار یم و غافل هســتیم؛ ولی ا گر به خود التفات کنیم و تمرکز داشــته باشــیم، متوجه خواهیــم شــد کــه احتمــال خلافــی در کار نیســت و مســئله؛ قطعی، ثابت و محکم است. 🔶{بالقــوة القریبــة مــن الفعــل} یعنــی آگاهــی و علم به ایــن صورت اســت که اگر انســان در خلوت خود بنشیند و کمی در آن تأمل کند، میبیند که نمیتواند در آن شک و تردید کرده و احتمال خلاف دهد و حقیقتاً خــلاف آن ممکن نیســت (امکان در این دســت عبارات، امکان احتمالی است). چون احتمال یک امر وجدانی درونی است، پــس بــودن یــا نبــودن آن فقط بــه التفــات و تمرکــز قائم اســت و لذا در نهایــت بــا قوۀ قریب به فعل میتوان آن را یافت. با این قید ظن خارج میشــود، چون در ظنون نه بالفعل تصدیــق میکنیم که طرف مقابل غیرممکن است و نه بالقوة القریبة من الفعل. 📚معرفت شناسی ص ۸۱و۸۲ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی(27) 💠تعریف یقین در منطقیان متاخر 🌀از عصر خواجه نصیر به بعد برخی به جای قید ((اعتقادا لایزول))تعبیر دیگری آورده و گفته اند قضیه یقینی قضیــه ای اســت کــه بالفعــل یــا به قوۀ نزدیک به فعلیــت، اعتقاد داریم که احتمال خلاف نــدارد و از طرفــی مطابــق با نفس الامر اســت. 🔷 یعنی به جــای ((اعتقاداالیزول)) قید ((مطابقت با نفس الامر)) را آورده اند. قطب رازی در شرح شمسیه میفرماید:((والیقین هو اعتقاد الشیء بانه کذا مع اعتقاده بانه لا یمکن ان یکون الاکذا، اعتقادا مطابقــا لنفس الامر غير ممكن الزوال. فبالقيد الاول یخرج الظن،وبالثانی الجهل المرکب،و بالثالث اعتقاد المقلد)) 🔹و جرجانی در تعریفات میفرماید: ((اليقين فى اللغة العلم الذي لا شك معه و فى االصطلاح اعتقاد الشــيء بأنــه كــذا مــع اعتقــاد انه ال يمكــن الا كــذا مطابقــا للواقع غير ممكــن الــزوال و القيد الاول جنس يشــتمل على الظــن أيضا و الثاني يخــرج الظــن و الثالــث يخــرج الجهــل و الرابع يخــرج اعتقــاد المقلد المصیب)) 🔶اگر در عبارات منطق دانان دقت کنیم متوجه میشویم که ایشان در ذیــل ایــن تعریــف توضیــح داده انــد کــه مطابقــت بــا نفس الامــر را به وسیلۀ پایداری یقین کشف میکنیم. 🔸اگر اعتقادی پایدار بود یعنی مطابقت با نفس الامر دارد و ا گر ناپایدار است یعنی جهل مرکب بوده و واقعیت نداشته است. 📚معرفت شناسی ص ۸۳ و ۸۴ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی (28) 💠دفع شبهات معرفت شناسی با توجه به بحث یقین 🔶انسان فطرتا چیزی را که یقینی است مطابق با نفس الامر می داند و اگر آن یقین زایل شود میگوید جهل مرکب بــود ولی اگر یقین زایل نشــد و فهمید که زایل شدنی نیست میگوید عین واقع است و دیگر احتمــال جهل مرکب هــم نمیدهد؛ یعنی ما همواره علم بودن علم را قائم به امری درونی دانسته و آن را از درون احراز میکنیم و از این جهت نیازی به امر بیرونی نداریم. 🔸با توجه به توضیحات داده شده؛ شبهات معرفت شناســی، شــبهه در برابــر بدیهــه اســت. معرفت، شــناخت و علــم چیــزی جز یقین پایدار نیســت و انســان وقتی میگویــد چیزی را میفهمم و میشناسم چیزی ورای اینکه یقین کرده و میداند یقینش پایدار اســت، در دســت ندارد. پس امکان شــناخت و معرفت یعنی مکان یقین پایدار و اثبات امکان و تحقق یقین های پایدار، مسئله ای آسان و تقریبا بدیهــی اســت کــه کتــاب برهــان متکفــل آن اســت. ☑️تعریف و تبیین منطق دانان ما ریشــۀ شــبهات معرفت شناســی را می خشــکاند. 🔷اینطور نیست که شبهات معرفت شناسی تازه متولد شــده و مطالبــی جدید باشــد که حکیمــان و منطق دانان پیشــین، از آن آگاه نشــده باشــند و این بحث به تازگی از غرب وارد جهان اســلام شــده باشــد. تمــام شــبهات از وقتی شــروع میشــود که مــا از تعریف مرحــوم خواجه و قطب الدین رازی و ... اســتفاده کنیم، معیار ارزش یقیــن را مطابقــت بــا واقع بدانیم و دقــت نکنیم که راه احــراز تطابق و عــدم تطابــق بــا واقع، درون انســان اســت. 🔹همین تعبیــر ((مطابقت با نفس الامــر)) منشــأ شــبهات و توهمــات عدهای چــون مرحــوم میرزای اصفهانــی و شــکاکان غربی شــده اســت. این گــروه عقیده داشــتند کــه اگر قــرار بر مطابقت با نفس الامر باشــد، ما نمیتوانیــم نفس الامر را پیدا کنیم. در نتیجه هیچگاه به ((یقین بالمعنی األخص))دسترســی نداریم و ((یقین بالمعنی الاعم)) نیز قابل اعتماد نیست. 📚معرفت شناسی ص 84 و 85 https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی(29) 💠بیان دیگری در مورد یقین و محکم بودن چارچوب معرفت شناسی منطق دانان 🟢هر شخصی که به شیئی یقین دارد ،مسلما در آن« ظرفی که یقین دارد یقینش را مطابق با واقع می داند. اساسا چنین چیزی معنا ندارد که کســی احتمال بدهد که به شــیئی یقین داشــته باشــد و در همان زمانــی کــه یقین دارد احتمال خلاف هم بدهد و بگوید شــاید مطابق با واقع نباشد. 🟠به تعبیر اصولیون ذات یقین حیثیت انکشــافی دارد.پس انســان در ظرفــی کــه یقیــن دارد همیشــه واقع را بدون شــک میبینــد و اصلا نمیتوانــد یقیــن داشــته باشــد و در عیــن حــال، احتمــال خلاف هم بدهد. بنابراین هر وقت که انســان به چیزی یقین میکند خودبه خود نفــس ایــن یقین کردن به معنــای احراز تطابق با واقع اســت. به همین علــت مــا در مبحث معرفت شناســی درصــدد احــراز ابتدایی تطابق بــا واقــع نیســتیم، چرا کــه احــراز ابتدایــی انجــام شــده اســت، منتهــا میخواهیــم بدانیــم کــه آیا این احراز به درســتی انجام شــده اســت یا خیر؟ 🟡علامت درســت بودن احراز تطابق، به پایداری آن اســت. وقتی ادراکــی پایــدار اســت یعنی انســان تطابق با واقع را درســت به دســت آورده اســت، امــا اگــر یقینــی ناپایدار بــود و با تلنگری از بیــن رفت، به این معناست که احراز تطابق با واقع به درستی انجام نشده است. 🔵به طــور کلــی انســانها در نظــام زندگــی خودشــان همیشــه دنبال فهمیــدن و کشــف واقع هســتند. کشــف واقع هم چیــزی ورای یقین نیســت. یعنــی اینگونه نیســت که انســان ابتــدا به چیــزی یقین پیدا کنــد و وقتــی یقین پیدا کــرد بگوییم حال که یقین پیــدا کرده ای باید بررســی کنی که آیا فهمیده ای و میدانی و شــناخت داری و واقعیت را کشــف کــرده ای یــا نــه. یکــی از مغالطــات اساســی در مباحــث معرفت شناســی همیــن یک جمله اســت که {انســان گمــان میکند یقین کردن، چیزی جدای از کشــف واقعیت اســت}. یعنی شخصی یقیــن پیــدا کــرده اســت و حــال میخواهد کشــف کند کــه واقعیت چطور است.اصلا کشف واقعیت به معنای فهمیدن،علم و آگاهی و یقیــن اســت و اینهــا، واقعیتــی غیــر از یکدیگــر ندارنــد. به تعبیری کســی که یقیــن دارد، میگوید واقعیــت را فهمیده اســت، منتها لازم اســت که انســان فهم، آگاهی و یقینی پیدا کند که اســتوار و محکم باشــد و خللــی در آن راه نیابــد. 🟣 بعد از اینکه چنین یقینی پیدا شــد،تمام حرف این است که همین یقین به معنای کشف واقعیت است نــه اینکــه انســان اینچنین یقینــی پیدا کند و ســپس به دنبــال راهی باشــد که بســنجد آیا به وســیلۀ این یقین، واقعیت کشف شده است یا خیر. البته طبیعتا باید محکی پیدا کرد که آگاهی های پایدار از ناپایدار جدا شود. ⚫️حال یقین های پایدار چه مواردی هســتند؟ تمام مبحــث اقســام بدیهیــات، یقین های پایــدار یــا ادراکات مطابق واقع خودبنیاد را توضیح میدهد. ایــن چارچــوب معرفت شناســی منطق دانــان ماســت کــه انصافاخوب و محکم بنا شــده اســت و جای تــکان دادن و تغییر هم ندارد. 📚معرفت شناسی ص ۸۶و۸۷و۸۸ https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛معرفت شناسی(30) 💠اقسام یقینیات و تقریر صحیح آن 🌐منطق دانان ما زحمت کشیده و یقینیات را استقراء کرده اند. آن ها با تتبع و استقراء به ســه دســته از قضایای یقینی پایدار رســیده اند که مادر و پایۀ تفکر بشــری هســتند. آن ســه دســته عبارتند از : بدیهیات اولی، قضایای حسی، قضایای حساب احتمالات. البته مرسوم است که بدیهیات را شــش قســمت میکننــد؛ ولی تقریــر صحیح آن، همان تقریر شــیخ اشــراق اســت که آن را به همین سه قسم تقسیم نموده است: اولیات (شــامل اولیات و فطریات)، حسیات، حدسیات (قضایای حساب احتمــالات) و البتــه صحیح تــر ایــن اســت کــه حدســیات، نظــری هســتند. 📚معرفت شناسی ص ۹۰ https://eitaa.com/taraef110