#محرم #روایت_اصحاب #فتح_خون
☑️ شهادت #حضرت_عباس #قمربنیهاشم علیهالسلام
▪️زمانی که حضرت تنهایی برادر را مشاهده نمود به نزد برادر آمد و عرضه داشت:
«ای برادر، آیا اجازه میدان رفتن میدهی؟»
امام حسین به سختی گریست و فرمود:
«ای برادر، تو پرچمدار🚩 من هستی، اگر بروی شیرازه لشکر از هم گسسته میشود.»
حضرت عباس عرضه داشت:
🩸«سینه ام تنگی می کند و از این زندگانی ملول و دلگیرم و می خواهم از این منافقین خونخواهی نمایم.»
امام حسین فرمود:
«حالا که میروی برای این کودکان، کمی آب 💧 بیاور.»
▪️حضرت عباس به میدان رفت و دشمن را موعظه کرد و آنها را از عذاب الهی برحذر داشت؛ اما به حال آنها سودی نبخشید به سوی برادر بازگشت... در این هنگام شنید که کودکان صدا میزنند: «العطش، العطش»
🩸سوار بر اسب شد و مشک را برداشت و به سوی فرات راه افتاد. ۵۰۰ سواری که در فرات گمارده شده بودند، او را دوره کرده و تیرباران کردند. صفوف آنها را شکافت و تعداد زیادی از آنان را از پای درآورد تا اینکه وارد شریعه شد، خواست مشتی آب بنوشد که تشنگی امام حسین و اهل بیت ایشان را به یاد آورد، آب 💧 را از دستش فرو ریخت و ننوشید و فرمود:
«به خدا سوگند هرگز آب نمی نوشم در حالی که حسین و کودکانش تشنه هستند.»
▪️مشک را پر از اب کرد و بر شانه راست خود انداخت و به سوی خیمهها در حرکت شد. راه را بر او بستند و از هر طرف دورش را گرفتند و به او یورش بردند و او نیز بر آنها حمله برد و می فرمود:
«از مرگ نمی هراسم، چرا که مرا بالا میبرد... جان من، فدای جان پاک مصطفی باد.»🩸
جمعیت را متفرق نمود، (زید بن ورقاء) پشت درخت نخلی کمین کرد و به کمک (حکیم بن طفیل) ضربهای بر دست راست حضرت زد، حضرت شمشیر را به دست چپ گرفت و مشک را بر دوش چپ قرار داد و به آنها حمله کرد و این گونه رجز می خواند:
🩸«قسم به خدا اگر دست راستم را قطع کنید، هیچگاه دست از دین خود بر نخواهم داشت و همچنین دست از حمایت امامی بر نمی دارم که در یقین صادق است و فرزند پیامبر پاک و امین میباشد.»
جنگید تا اینکه ضعف او را فرا گرفت؛ (حکیم ابن طفیل) پشت نخلی کمین کرد و ضربه ای بر دست چپش زد و دست او را از ساعد قطع کرد؛ مشک را به دندان گرفت و فرمود:
«ای نفس، از این مردم کافر نهراس و به رحمت خدای جبار و در کنار پیامبر سرور و برگزیده سرخوش دار.»
▪️تیری به سوی او آمد و به مشک اصابت کرد و آب مشک را ریخت، [گویی همه امید عباس ناامید شد]. تیری دیگر آمد و به سینهاش اصابت کرد و در این هنگام (حکیم بن طفیل) با عمود شمشیر بر او زد که از اسب به زمین افتاد و با ندایی بلند برادرش را صدا زد:
🖤«مرا دریاب برادر.»🖤
🩸امام حسین مانند باز شکاری به سوی او آمد؛ وقتی رسید، دید که برادرش کنار شریعه فرات افتاده است در حالی که دست راست و چپ او قطع شده و پیشانیاش شکسته و تیری چشم او را دریده و شدت جراحت او را از پای درآورده است. با کمر خمیده بر بالین عباس نشست و آنقدر گریست که جان در بدن نماند و میفرمود:
«اکنون کمرم شکست و چارهام از دست رفت و دشمن از این حادثه خوشحال شد.»
🕯حضرت عباس آخرین شهید از اهل بیت امام حسین در مصاف با دشمن بود.
📕چهل منزل با حسین، علی اکبر رنجبران، منزل ١٣، ص ١٣۶
@tarbiatemanavi
#محرم #امام_حسینعلیهالسلام
⁉️آیا امام حسین(علیهالسلام) به حر فرمود: اجازه بده برگردم؟
🖋؛خیر
امام تلاش داشت به اهداف قیام خود دست یابد؛ لذا به کربلا رفت.
🔻طبري از ابيمِخْنَف نقل ميکند:
حرّ سعي کرد اردوي امام را در همان جاي خشك و بيآب و آباداني فرود آورد. آنان گفتند: بگذار در اين آبادي (نِينوا) يا آن آبادي (غاضِريّه) يا آن ديگري (شُفَيّه) فرود آييم. حرّ گفت:
به خدا قسم، نميتوانم اجازه بدهم. اين مرد را بر من جاسوس فرستاده اند.
زُهَيْر بنقَيْن گفت:
🏴 اي پسر رسول خدا، اكنون جنگ با اين گروه براي ما آسانتر از جنگ با كساني است كه پس از اينان ميآيند، به جان خودم سوگند بعداً از اينها به اندازهاي ميآيند که ما توان نبرد با آنان را نداريم. امام فرمود: من آغازگر جنگ نخواهم بود.
🔻زُهَيْر به امام گفت:
[پس] بيا برويم به سوي اين آبادي و آن جا منزل كنيم، چون آن جا داراي امنيّت و قابليّت دفاعي است و در كنار رود فرات واقع شده است.
📚طبري، تاريخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴٠٩
@tarbiatemanavi
روضهخوانی شب عاشورا .mp3
9.5M
🏴 #صوت #روضه #عاشورا
🎙آیت الله #میرباقری
▪️ امشب #شهادتنامه ی عشاق امضا میشود/ فردا ز خون عاشقان این دشت دریا میشود
▪️امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفی/ فردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا میشود
▪️ امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی/ فردا صدای الامان زین دشت برپا میشود...
@tarbiatemanavi
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_تصویری | #محرم #عاشورا
🔳 فرارسیدن عاشورای حسینی تسلیت باد.
🏴 آجَرَکَ الله یَا صَاحِبَ الزَّمان في مُصیبَتِ جَدِّک الحُسَین علیهالسلام
@tarbiatemanavi
#محرم #عاشورا
⁉️آخرین #وصیت امام #حسین(ع) چه بود؟
امام #باقر(ع) فرمود:
☑️ چون هنگام رحلت پدرم(امام #سجادع) رسید، من را به سینه خود چسبانده و فرمود:
تو را #وصیت می کنم به آنچه پدرم #حسین(ع) در هنگام وفات من را به آن وصیت کرد. ازجمله اینکه فرمود:
سخت بپرهیز از #ظلم و #ستم به کسی که دربرابر تو یار و یاوری جز خدای یکتا ندارد.
📚 کلینی، كافى، ج۲، ص۳۳۱
@tarbiatemanavi
🌡#اکسیر_معنوی
🔻سفارش #امام_عصر علیهالسلام به خواندن #زیارت_عاشورا
🔘در حکایت تشرف جناب حاج سید احمد رشتی به خدمت حضرت ولی عصر - ارواحنا فداه - در سفر حج، آمده است که آن حضرت فرمود: «چرا شما (زیارت) عاشورا نمی خوانید؟! #عاشورا! عاشورا!!
📔نجمالثاقب، ص ۴۰۰، ح ۷.
@tarbiatemanavi
#محرم #روایت_اصحاب
🗓 روز یازدهم محرم، به یاد #عبدالله فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام و توسل به ایشان
🔻او در حدود هشت سال پس از برادرش عباس به دنیا آمد. با پدر شش سال، با برادرش امام مجتبی شانزده سال، و با برادرش حسین، بیست و پنج سال زندگی کرد؛ البته عمر شریفش هم بیست و پنج سال بود.
▪️عبدالله پس از درخواست برادر ارشد خود ـ قمر بنی هاشم ـ به میدان، گام نهاد و در برابر دیدگان او همراه دیگر برادران با دشمن پیکار کرد تا به شهادت رسید. او با شمشیری آخته، قدم پیش نهاده بود و این گونه رجز میخواند:
🔻انا ابن ذی النجدة و الافضال / ذاک علی الخیر فی الافعال
سیف رسول الله ذو النکال / فی کل یوم ظاهر الاهوال؛
▪️من پسر صاحب افتخار و شرافتم، آن علی است که در رفتار از همه بهتر است؛ او شمشیر رسول خدا و هنگام بروز گرفتاری، محافظ اوست.
📓یاران شیدای حسین بن علی علیهما السلام، ص ٢٧٣ و ٢٧۴
@tarbiatemanavi