روایتی متفاوت از نقش آیتالله شیخ یحیی نوری در حوادث انقلاب اسلامی و ۱۷ شهریور ۵۷👇
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
روایتی متفاوت از نقش آیتالله شیخ یحیی نوری در حوادث انقلاب اسلامی و ۱۷ شهریور ۵۷👇 🕌https://eitaa.
✍ اکبر براتی از چهرههای مبارز دوران انقلاب در خاطرات خود درباره حوادث #هفده_شهریور ۵۷ و حال و هوای مجالس آیتالله حاج #شیخ_یحیی_نوری میگوید:
«یک روز خبر دادند که فردی (حاج شیخ یحیی نوری) در یکی از مساجد #میدان_ژاله به منبر میرود و مجلسش حسابی گل کرده و کثرت جمعیت به حدی است که خیابان ژاله بسته میشود. او مجلس داغی داشت اما حرفهایش به درد انقلاب و اسلام نمیخورد، برای همین هم انتظاماتش را پلیس بر عهده گرفته بود.
شب ۲۷ یا ۲۸ ماه مبارک (۹ یا ۱۰ شهریور) را برای رفتن به این مسجد انتخاب کردیم. قصد داشتیم به تنور داغ این مجلس نان بچسبانیم. به اواخر مجلس او رسیدیم. وی در قسمت پایانی سخن خود میگفت: "ما به دولت محترم اعلام میکنیم که روغن دو گاو نشان نمیخوریم. ما #پپسی_کولا نمیخواهیم اینها مال بهاییهاست." او درباره این قبیل مسائل تذکرات تندی به دولت میداد. گویی مشکل ما فقط همین چیزهاست؛ در آخر هم گفت: "آقایان! مردم ما درد دارن، آخه چطور روغنی را که یک مسلمان یک شیعه باید بخوره، باید به دست بهایی تهیه بشه؟ ثروتش مال بهایی باشه؟" و بعد به دولت دستور اکید داد تا به این مشکل رسیدگی کند. مردم در پایان میگفتند: صحیح است، صحیح است، صحیح است. باید هر طوری بود به مجلس، حال و هوای تازهای میدادیم.
برای همین در بین سخنرانی او گفتم: برای سلامتی علمای اسلام صلوات! برای سلامتی مرجع عالی قدر شیعه که در تبعید به سر میبرد صلوات! صلوات اول، دوم، سوم و بعد هم فریاد الله اکبر. انگار مردم منتظر بودند جرقه زده شود. فریادهای الله اکبر فضای مسجد را پر کرد. سخنران از پشت بلندگو در میان فریاد مردم با صدای بلند میگفت: "مردم به شعارهای مفسدین گوش ندهید... اینها خیر شما را نمیخواهند. خرابکارند... ما اعلام میکنیم که با این شعارها موافق نیستیم..." صدای او در میان فریاد مردم گم شد... . برای راه انداختن تظاهرات از مسجد خارج شدیم.
هر شعاری را که میدادیم مردم جواب میدادند. خیابان از حضور جمعیت پر بود... از آن مجلسِ موافق نظر رژیم، مجلسی ساختیم مطابق با خواست توده مردم.»
📚جریان شناسی تاریخی حوزه تهران ص۳۳ و ۳۴
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷 از چپ، نفر دوم: شیخ آقابزرگ تهرانی، حاج شیخ ابوالفضل خراسانی، آیتالله سید احمد طالقانی، جلال آل احمد (در کنار پدر)
✍ خاندان آل احمد خاندانی عالمخیز و اصالتا طالقانی هستند و در گذشته عمدتا حوالی بازار پاچنار سکونت داشتند.
#جلال_آل_احمد طبق سنت خانوادگی، تحصیلات خود را در #مدرسه_مروی و نزد #سید_هادی_ورامینی که اصالتا طالقانی بود و استاد خانواده آل احمد به شمار میآمد آغاز کرد. پدر و برادر جلال هم، خود در مروی تحصیل کرده بودند.
جلال که علاقهای به دروس حوزوی نداشت، بدون اطلاع پدرش به #دارالفنون رفت و در کنار دروس طلبگی، به فراگیری علوم جدید پرداخت. چندی بعد جلال را برای تحصیل علوم دینی به نجف فرستادند اما او هرچه به محیط حوزه نزدیک میشد از دینداری فاصله میگرفت. با این حال زمینههایی چون تربیت عمیق خانوادگی و انس با عالمانی اهل معنا از او حراست کرد و باعث بازگشت او شد.
🔻آیتالله #سید_احمد_طالقانی از علمای تهران بود و در زمان #رضاخان، چون دعوت حکومت پهلوی مبنی بر دایر نمودن محضر شرعی را نپذیرفت، محکمه شرعیاش را بستند و مسجد را هم از او گرفتند. این فشارها موجب پریشان حالی وی گردید و در رابطه او با فرزندانش جلال و #شمس_آل_احمد هم تأثیر منفی گذاشت.
🔹 مرحوم #شیخ_آقابزرگ_تهرانی دایی مادر جلال آل احمد بوده است.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡برخورد جوانان با روحانیون در زمان پهلوی
گزارش ساواک:
آقای #سید_فخرالدین_طاهری که در گذشته گفتارش مخالفت آمیز بوده در لیله 27 /2 /43 روی منبر در #مسجد_اعظم_تجریش ... اضافه نمود:
گو که در این روزها بعضی از جوانهای بیدین، وقتی امثال ما را در کوچه و بازار میبیند مسخره میکنند. مثلاً با آهنگ میگویند: «آشیخ را نگاه کنید! عمامه بهسر را نگاه کنید!» ولی ما در مقابل وظیفه دینی و مبارزهای که با خرافات داریم هیچ اهمیتی نمیدهیم،
و نتیجه گرفت، هستند کسانی که شبها در داخل ماشینهای خود در معابر با صدای بلند آواز میخوانند و همواره مزاحم زن و فرزند مردم میشوند و جوانانی وجود دارند که دائما جلوی دبیرستانهای دختران مزاحمت آنان را فراهم میکنند. این قبیل اشخاص روحانیون را مورد تمسخر قرار میدهند،
و افزود وظیفه ما روحانیون این است که این نوع انسانها را هدایت نموده تا خدا و پیغمبر از ما راضی باشند.
📚کتاب قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، ج۵ ص ۴۲۰
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡خاطره #میرزا_حسن_رشدیه از منبر شرکآلود خود!
«در ۱۲ رمضان ۱۲۹۶ در منبر از حرمت محاکمه در پیش ظالم سخن میگفتم...
ناگاه ولیعهد (مظفرالدین شاه) به قصد زیارت امامزاده وارد مسجد شد. من برای اینکه او بدش نیاید فوری طرز سخن را تغییر دادم. پس از لمحهای ملتفت شدم که مشرکتر از من کسی پیدا نمیشود که برای خاطر یک نفر از ظلمه حکم الهی را مسکوت عنه و سخن را بریده به حرف دیگر بپردازم.
اطراف سخن را در هم پیچیده از منبر پایین آمده به حال بسیار بدی به منزل رفته، ترک معاشرت و محراب و منبر گفته، در به روی خود بسته، در قعر خانه نشستم.
اهل محله نزد پدرم آمده درخواست کردند که امر رفتن به مسجد صادر کنند. پدرم قبول نکرده، جواب داد که خود ابصر بر حال خویش است.
زنها مادرم را در پیش پدرم واسطه قرار دادند. پدرم به والده فرمود که مومنه! تازه دارد آدم میشود؛ مزاحمش نشوید.
اصرار مادر از حد فزون گشت. صلاح در این شد که از شهر خارج شوم. به قصد زیارت ارض اقدس به اجازه والدین شبانه از شهر خارج شدم.»
پس از این رخداد، رشدیه در مسیر تعلیم و تربیت قرار گرفت.
📚ر.ک: مجموعه خاطرات میرزا حسن رشدیه تبریزی ص۳۲ و ۳۳
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
📷۱۳۴۳. شهید آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبائی در دوران بستری شدن در بیمارستان مهر تهران (واقع در خیابان زرتشت) اتاق ۴۱
✍آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی در سال ۱۳۴۳ در تهران تحت نظر ساواک بود و علیرغم اینکه تمایل داشت برای منبرهای محرم (اردیبهشت ۴۳) به تبریز برود، با بازگشت وی تا آخر ماه صفر مخالفت شد.
ایشان پس از این تاریخ به تبریز بازگشت و در یکی از نخستین سخنرانیهای خود به تاریخ ۲۸ مرداد فرمود:
«در تهران عفت خیلی کم است و من خیلی به ندرت از منزل خارج می شدم. دستهایی در کار بود که مرا در تهران نگه دارند ولی من قبول نکردم. از مهاجرت به تبریز خیلی خوشحالم»
وی پس از این سخنرانی که در آن بر ادامه جهاد و مبارزه تأکید کرده بود مجددا بازداشت و به تهران منتقل شد و به دلیل بیماری فتق در بیمارستان مهر بستری گردید.
📚کتاب شهید آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی به روایت اسناد ساواک صفحه ۱۷۱ و ۱۷۵.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡نقدی تاریخی بر وضعیت نماز جمعه و مصلیها
✍کاری به شخصیت امام جمعه تهران در دوره قاجار ندارم. در جای خود به مناسبات منفی چند امام جمعه قاجاری با دربار و سفارتهای بیگانگان پرداختهام.
اما به این نقشه رسمی #تهران_قدیم نگاه کنید. نقشه سال ۱۲۷۵ق.
در این نقشه محل #خانه_امام_جمعه در مجاورت #مسجد_شاه دیده میشود. مسجد شاه به عنوان مرکزیترین و بزرگترین مسجد پایتخت که در میان بافت مسکونی و تجاری قرارداشت محل برگزاری نماز جمعه تهران بود.
به موقعیت راهبردی امام جمعه در شهر بنگرید که محل خانهاش در نقشه تهران مشخص شده و وقتی به تاریخ دوره قاجار مینگریم میبینیم که امام جمعه و خانهاش محل رجوع و حل و فصل مشکلات برخی از مردم بوده است. به عنوان نمونه دفتر حل و فصل مخاصمات به خط میرزا زین العابدین امام جمعه در گنجینه نسخ خطی مدرسه مروی موجود است.
متأسفانه امروزه در برخی شهرها مصلیهای نماز جمعه را در حاشیه شهرها و بیرون از بافت مسکونی شهر احداث میکنند. نمیدانم این طرح از کجا آب خورده، اما در کنار اشکالات متعددش، به نظر در گسست میان مردم شهر و نماز جمعه نقش بسزایی دارد.
و اما پیوند میان امام جمعه و مردم به ویژه در کلانشهری مانند تهران وضعیت اسفناکتری دارد.
باید از تاریخ فرهنگی نماز جمعه درس گرفت و به اصلاح وضعیت فعلی پرداخت.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
💡منبرهای ضد وحدتی در دوره پهلوی
🔹در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۴۳ جلسه روضهای در خانه شیخ محمدعلی انصاری واقع در خیابان ایرانشهر برگزار بود.
انصاری به حضار که تعدادی از روحانیون و... بودند گفت:
«این روزها جنگ سنی و شیعه زیاد پیش آمده است و در منزل آقای علی اکبر تشبد و آیت الله حاج میرزا خلیل کمرهای بودم. از طرف عمر فاروق (شیخ مردوخ) عالم سنی مقیم مهاباد که دو نامه برای آقایان فوق آمده است و عمر فاروق (شیخ مردوخ) نوشته است که طبق اطلاعاتی که به ما رسیده وعاظ شیعه حملات زیادی به خلفاء ما در بالای منبر علنی میکنند و ما نامههایی برای علماء الازهر مصر نوشتهایم و گفتهایم: شما ارفاق زیادی نسبت به عالم تشیع کردهاید. در ایران بالای منابر به ما فحش و ناسزا میگویند چنانچه دست از این فحشها برندارند تدریس فقه مذهب جعفری هم از برنامه دروس دانشگاه الازهر برداشته خواهد شد.»
📚قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک - ج۶ ص۳۰۷
🔹شیخ محمدتقی فلسفی در جلسهای همین جریان نامه شیخ مردوخ را از قول آیتالله کمرهای نقل کرده و میگوید:
«این چه کاری است که ایشان نموده؟ علمای اهل تشیع چه عمل ناروایی علیه اهل تسنن کردهاند؟ من چهل سال است که منبر میروم، برای نمونه یک بار هم به عمر بدنگفتهام.
من خیلی متأسف هستم که آقای مردوخ را فدای سیاست روز کردهاند. یک روز او را وادار میکنند که به حضرت آیتالله خمینی حمله کند؛ روز دیگر صفحه را عوض کرده میگویند به دانشگاه الازهر نامه بنویسد.»
📚حجتالاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد ساواک ص۲۷۰
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran
از سنتهای الهی در تاریخ درس بگیریم و آرام و امیدوار باشیم...
در ادامه بخوانید👇
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran