📷 جلال آل احمد در کنار پدرش آیتالله سید احمد طالقانی. مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی هم در تصویر دیده میشود.
✍ خاندان آل احمد اصالتا طالقانی و از خانوادههایی است که علمای بسیاری از آن برخاستهاند.
#جلال_آل_احمد تحصیلات خود را با فراگیری علوم دینی در #مدرسه_مروی و نزد یکی از علمای طالقانی که در این مدرسه تدریس میکرد آغاز کرد. پدر و برادر جلال هم، خود در همین مرکز علمی تحصیل کرده بودند.
جلال بعدها بدون اطلاع پدرش به #دارالفنون رفت و در کنار دروس طلبگی، به فراگیری علوم دینی پرداخت هرچند هرگز خود تمایلی به این نوع دروس نداشت و به اصرار پدرش در این مسیر قرارگرفته بود.
🔻آیتالله #سید_احمد_طالقانی از علمای تهران بود و در زمان #رضاخان، چون دعوت حکومت طاغوت مبنی بر دایر نمودن محضر شرعی را نپذیرفت، در رنج و فشار فراوانی قرارگرفت که موجب پریشان حالی وی گردید و همین امر نیز فرزندان او جلال و #شمس_آل_احمد را رنج میداد.
🔹ظاهرا مرحوم #شیخ_آقابزرگ_تهرانی دایی مادر جلال آل احمد بوده است.
🍃 @feyziye_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷از چپ به راست: نفر اول نشسته آیتالله #سید_احمد_طالقانی نفر چهارم #شیخ_آقابزرگ_تهرانی 🕌 @feyziye
✍#شمس_آل_احمد در کتاب #جلال_از_چشم_برادر در گزارشی از مجالس دوستانه و صمیمی پدر خود سید احمد طالقانی مینویسد:
🔻پاى ثابت مجالس خصوصى پدر جلال و دوستان هم ميثاقش، #شيخ_حسين_سورى بود.
براى خودش قلندرى بود آزاد از هفت دولت.و بىاعتنا به مال و مقام.و در مقام مسخرهبازى تا داد خود را از مهتر و كهتر بستاند.چهل و پنجاه سالى داشت.متوسط قامت بود و متوسط اندام.اما چابك رفتار و تيز ذهن و حاضر جواب.عمامهاش چون برف سفيد.اما كوچك و كوتاه.وقتى بازش مىكرد و آن را دور كمرش مىبست،دو متر هم طول نداشت.حافظه خوبى داشت.علاوه بر آيات و احاديث،ذهنش خزينهاى بود از اخبار و قصص.
ملغمۀ شفاهى و زندهاى بود از عبيد زاكانى و ملا حبيب كاشى.نه تنها مجموعۀ رسالات عبيد زاكانى و رياض الحكايات ملا حبيب كاشانى را در حفظ داشت،بلكه خود،طلحك كريم شيرهاى نوى بود در جمع دوستان پدر.و رنجيده از ستم و ظلم قزاقان و روشنفكران تازه بدوران رسيده دوران بيست ساله حكومت سياه پهلوى.من در هشت ده سالگى چندين مجلس او را ديده بودم كه يك لاقبا بود.و مجالس تند و عصبى جمع دوستان پدر را، هرگاه احساس مىكرد كه كار جمع به مجادله خواهد كشيد،مديريت جلسه را در دست مىگرفت.و عمامهاش را باز مىكرد و مىبست دور كمرش.روى تنها لبادهاى كه به تن داشت و ...شروع مىكرد به رقص و بشكن زدن و تصنيفهاى فى البداهه سرودن.
...در احوال او شنيده بودم كه بىخانمان و بىجا و مكان است. در مهمانيهاى دوره پدر كه حاضر مىشد،همراه خود يك مجمعه مسى همراه داشت.كه آن را با طنابى كه به دو سوى مجمعه بسته بود،آويز شانه و گردن خويش مىساخت.و پس از ختم مراسم شام،اجازه نمىداد بازماندههاى سفره را،به اندرون و آشپزخانه باز گردانند.همۀ انواع غذاها را مىريخت توى مجمعه.و نانهاى مانده را مىچيد روى آن.و زودتر از ديگر اعضاى مهمانى،از خانه مىرفت.برايم گفته بودند كه كارش آن است كه به در خانه مستحقاتى كه مىشناخت،مراجعه مىكرد.و به هر خانه و شخصى،سهمى از آن غذا را تقسيم مىكرد.
🕌 @feyziye_tehran
📷 تصویر شمس آل احمد در کنار پدرش آیتالله سید احمد طالقانی
🗓 به بهانه ۱۴ آذر سالگرد مرحوم #شمس_آل_احمد (برادر #جلال_آل_احمد)
مرحوم شمس الدین آل احمد طالقانی از خانوادهای روحانی و درس خوانده#حوزه_طهران بود.
بخوانید👇👇👇
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷 تصویر شمس آل احمد در کنار پدرش آیتالله سید احمد طالقانی 🗓 به بهانه ۱۴ آذر سالگرد مرحوم #شمس_آل_ا
📖 #شمس_آل_احمد در کتاب #جلال_از_چشم_برادر مینویسد:
🍃حاج سيّد احمد لاجوردى تعريف مىكرد كه:
«يك روز تازه از بازار آمده بودم خانه كه رئيس كلانترى محل پريشان حال آمد در منزل ما و مرا كشاند بيرون كه حاج آقا بيا كمك. رفتم جلوى خانه شما.
🍂جماعتى جمع بودند و حاج سيّد احمد آقا (آیتالله #سید_احمد_طالقانی پدر شمس و جلال)، خدا رحمتش كند، هنوز مىغريد. كريم آقا بوذر جمهرى (قصاب آذربايجان لقب داشت و وزير رضا شاه بود) عصا نوشجان كرده و سرافكنده بين گروهى آجانهاى حكومتى، كنارى ايستاده بود و نمىدانست چه كند. من رفتم جلوى حاج آقا و ايشان را به اصرار بردم توى بيرونى و تقاضا كردم اجازه بدهند من قضيّه را فيصله بدهم.
🍁میدانستم موضوع چيست.مىخواستند براى تهران خيابانهاى راستا حسينى بكشند. مثل خيابانهاى مسيحيان در فرنگ. عين صليب. خيابان بوذر جمهرى را خراب كرده بودند و حالا مىخواستند #محله_شيشهگرخانه و #سيّد_ناصرالدّين و #فيلخانه را بكوبند كه همين #خيابان_جليلآباد يا #خيام امروزى را بسازند.
🍂دولت آمده بود پرچم قرمز نصب كرده بود روى خانهها. پدرت، خدا رحمتش كند، مقاومت مىكرد. خانهتان ديوار به ديوار حياط سيد ناصر الدين بود. رفتم كريم آقا بوذر جمهرى را راضى كردم كه دو سه هفته فرصت بدهد حاجى آقا را فرستاديم سفر به نجف. اين خانۀ زير #گذر_قلى را براى شما خريديم هزار و هشتصد تومان. و در غياب حاجى آقا، اسبابكشى كرديم و آمدند خانه را-كه فقط خانه شما و #امامزاده_سيد_ناصرالدين باقى و سالم مانده بود كوبيدند روى هم. شما و مرحوم برادرت آقا جلال، توى همان خانه متولد شده بوديد كه حالا افتاده است توى #خيابان_خيام.»
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 تصویری از وعاظ و روضهخوان های تهران که بعد از مرگ #مظفرالدین_شاه در #تکیه_دولت جمع شده اند.
💠روضهخوان ها و وعاظ در #تهران_قدیم:
✍ #شمس_آل_احمد مینویسد:
شيفتگان تحصيل علم در قديم و يا طلاب علوم دينى، اگر وضع مادى و ذوقىشان مناسب با ادامۀ تحصيل نبود، پس از دو سه سالى طلبگى و آشنايى با مقدّمات و سطح و تمرينى عملى در حوزۀ تبليغ و ارشاد در دهات (كه به صورت درس عملى و از همان سال نخست تحصيل از شيوههاى مؤثّرى بوده است كه غربيان از ما تقليد كردهاند)، به الزام امرار معاش، تحصيل را از نيمه رها مىكردند و مىرفتند به دنبال زندگى و پيشۀ اين كسان منحصر مىشد به مصيبتخوانى خاندان عصمت و ذاكرى آل عبا و به اصطلاح رايج #روضه_خوانى.
و هر روضهخوانى بسته به استعدادات فطريش و معلومات اكتسابيش -از قبيل مطالعات انواع دواوين شعراى مرثيهگو و خواندن احوال اهل بيت- حوزۀ كوچك يا بزرگى را از منطقهاى زير پوشش نفوذ اسلام قرار مىداد و [علاوه بر] ايّام عزا، _ سه ماه مبارك و حرام و مظفر طول سال... كه مجالس روضهخوانى رونق بيشترى داشت-در طى سال نيز روضهخوانىهاى هفتگى و ماهانه و دهههاى عزادارى نيز مرسوم بود. سلطان الواعظين، فخر اسلام و بحر العلوم سه تن از مشهورترين روضهخوانان ايّام كودكى من بودند.
قليلى از افراد اين گروه كه دامنۀ مطالعات ذوقى خود را خارج از حوزههاى علوم دينى هم و در طول عمر گسترش مىدادند و به رموز خطابه نيز آشنا مىشدند از زمرۀ روضهخوانان خارج مىشدند و به اهل منبر و خطيب شهرت مىيافتند.
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ مرحوم #محدث_ارموی در ارومیه به دنیا آمد و برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و پس از واقعه مسجد گوهرشاد، به تهران مهاجرت کرد. در ۱۶ مهر ۱۳۱۸ش، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد.
از سال ۱۳۲۰ش که به تهران بازگشت، به تدریس در دبیرستانهای این شهر مشغول شد. وی همزمان مدیریت قسمت کتابهای خطّی #کتابخانه_ملی را برعهده داشت. در ۱۳۳۵ش به سِمت دبیری دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران منصوب شد و در سال ۱۳۴۷ش، بازنشسته شد.
او در ۵ آبان ۱۳۵۸ در ۷۶ سالگی درگذشت و در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) دفن شد.
📚 تصحیح محققانه کتابهای بسیاری، در کارنامه علمی محدث ارموی است.
همچنین کتابخانه شخصی محدث ارموی مشتمل بر حدود یازده هزار جلد چاپ سنگی و حدود سه هزار نسخه خطی بوده است.
☘مرحوم ارموی شوهرخواهر #جلال_آل_احمد بود که در سال ۱۳۲۰ش ازدواج کرد و صاحب ۸ فرزند شد.
📖#شمس_آل_احمد درباره مرحوم محدث مینویسد:
«محدث فرزند مشروطیت بود. اما فرزندی که به جذبه های کاذب علوم مغربی گرفتار نیامد. و این امر امکان نداشت مگر اینکه در ذات او، عشق به آموختن و تحقیق، و خالی از هر گونه غرض تجاری یا سیاسی، همواره چون یک جواهر فاسد نشدنی باقی بود و باقی ماند».
شمس نام نوشتار خود درباره شوهر خواهرش محدث ارموی را «در کنار فرات» میگذارد و به این شکل قصور خود در بهره گیری از وی را نشان میدهد: که یاد آور مصراع مشهور سعدی است: « تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی».
🕌@tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
تصویر: ردیف نشسته از راست، نفر دوم: سید احمد طالقانی پدر جلال آل احمد، نفر سوم: میرزا عبدالله چهلست
✍ یک سال پس از به قدرت رسیدن #رضاخان جمعی از علمای تهران که با یکدیگر سابقه دوستی داشتند، با هدف حراست از دین و کمک رسانی به مردم، تشکیلاتی به راه انداختند و متعهد شدند هر ماه مبلغی را جهت فعالیت تشکیلات دینی و فرهنگی خود کمک کنند.
#شمس_آل_احمد متن میثاق نامه آنها را که نزد پدرش آیتالله سید احمد طالقانی محفوظ بوده و در شب ۲۷ ديماه ۱۳۰۶ش مکتوب شده، اینچنین نقل میکند:
*«بسم اللّه الرحمن الرحيم
بعد الحمد و الصلوة لا يخفى انّ الاخوة تستلزم الصداقة و للمصادقة حدود خمسه كما فى(فى)عن ابيعيد اللّه: لا يكون الصداقة الا بحدودها فمن كان فيه هذه الحدود او شئ منها فانسبه الى الصداقة و من لم يكن فيه شىء منها فلا تنسبه الى شيى من الصداقة فأوّلها: ان تكون سريرته و علانيته لك واحدة. و الثانة: ان يرى زينك زينه و شينك شينه و الثالثة: ان لا يغيره عليك ولاية و لا مال. و الرابعة: ان لا يمنعك شيئا تناله مقدرته و الخامسة: و هى مجمع هذه الخصال ان لا يسلمك عند النكبات.
ما امضا كننده ذيل ملتزم و متعهد گرديدهايم كه در حفظ دين مبين و اداء حقوق اخوت ايمانى معاهدين بقدر الطاقة و القوة ساعى و جاهد باشيم و بمفاد حديث شريف فوق عمل نموده و عمدا مخالفت ننمائيم.انشاء اللّه تعالى.»
امضا کنندگان:
1- احمد ابن محمد باقر الطباطبايى اليزدى الحائرى ساكن خيابان چراغ برق جنب مسجد سراج الملك.
2- محمد باقر بن احمد الحسينى الدماوندى ساكن ارك. امام جماعت مسجد حاج مجد الدولة.
3- احمد ابن المرحوم الحاج آقا هادى غفر له الكريم بهبهانى الطهرانى، ساكن محله عودلاجان كوچه حاجىها
4- موسى بن احمد الطهرانى ساكن محله كوچه غريبان.
5. محمد على بن محمد جواد النجفى الاصفهانى ساكن محله شاهآباد (آیتالله شاه آبادی)
6- محمود بن محمد حسين الطهرانى ساكن كوچه مسجد جامع.
7- روح اللّه ابن المرحوم نصير الدين القزوينى الطهرانى ابراهيمآبادى
8- احمد بن محمد تقى الطالقانى عفى عنهما،امام جماعت مسجد پاچنار و ساكن محل امامزاده سيد ناصر الدين عليه السلام (پدر جلال آل احمد)
9- ابو تراب الشهيدى القزوينى
10- على بن على الكنى الطهرانى الساكن فى محمل حسنآباد قرب مريضخانه الدولتى.
11- كاظم الحسينى الطباطبايى.
12- حاج ميرزا محمد تقى الطهرانى.
(📚جلال از چشم برادر ۱۵۱ تا ۱۵۳)
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 از چپ، نفر دوم: شیخ آقابزرگ تهرانی، حاج شیخ ابوالفضل خراسانی، آیتالله سید احمد طالقانی، جلال آل احمد (در کنار پدر)
✍ خاندان آل احمد خاندانی عالمخیز و اصالتا طالقانی هستند و در گذشته عمدتا حوالی بازار پاچنار سکونت داشتند.
#جلال_آل_احمد طبق سنت خانوادگی، تحصیلات خود را در #مدرسه_مروی و نزد #سید_هادی_ورامینی که اصالتا طالقانی بود و استاد خانواده آل احمد به شمار میآمد آغاز کرد. پدر و برادر جلال هم، خود در مروی تحصیل کرده بودند.
جلال که علاقهای به دروس حوزوی نداشت، بدون اطلاع پدرش به #دارالفنون رفت و در کنار دروس طلبگی، به فراگیری علوم جدید پرداخت. چندی بعد جلال را برای تحصیل علوم دینی به نجف فرستادند اما او هرچه به محیط حوزه نزدیک میشد از دینداری فاصله میگرفت. با این حال زمینههایی چون تربیت عمیق خانوادگی و انس با عالمانی اهل معنا از او حراست کرد و باعث بازگشت او شد.
🔻آیتالله #سید_احمد_طالقانی از علمای تهران بود و در زمان #رضاخان، چون دعوت حکومت پهلوی مبنی بر دایر نمودن محضر شرعی را نپذیرفت، محکمه شرعیاش را بستند و مسجد را هم از او گرفتند. این فشارها موجب پریشان حالی وی گردید و در رابطه او با فرزندانش جلال و #شمس_آل_احمد هم تأثیر منفی گذاشت.
🔹 مرحوم #شیخ_آقابزرگ_تهرانی دایی مادر جلال آل احمد بوده است.
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran