از چپ: استاد #علی_دوانی، #استاد_مطهری، #سید_هاشم_رسولی_محلاتی، #دکتر_سید_محمدباقر_حجتی
به مناسبت شهادت استاد شهید آیتالله #مرتضی_مطهری در تاریخ ١١ اردیبهشت ١٣۵٩ش/ ١۵ جمادیالثانی ١۴٠٠ق.
آیتالله #دکتر_سید_محمدباقر_حجتی که در آغاز جوانی دروس شرح منظومه حکمت حاج ملا هادی سبزواری، النجات ابنسینا، الشفاء ابن سینا، اسفار ملاصدرا و شرح اشارات خواجه طوسی را از محضر #استاد_مطهری فراگرفته است، آن دوران را چنین وصف میکند: «این پنج کتاب اخیر الذکر را نزد استاد علامه و دانشمند بیعدیل آیتالله علامه شهید حاج شیخ مرتضی مطهری خواندیم. این استاد بزرگوار که حتی مدتی مدید از خیابان آبشار (واقع در خیابان ری) تا مدرسۀ مروی را پیاده طی میکردند و قبل از طلوع فجر خود را به مدرسۀ مروی میرساندند و نماز دوگانۀ بامدادان را در مدرسۀ مروی اقامه میکردند، با نوشیدن استکان چای که دوست بزرگوارمان حاج #محمدرضا_توکلی در مَدرَس محقر استاد فراهم میآوردند، درس حکمت و فلسفه را در لحظاتی که هنوز هوا تاریک مینمود و با نشاطی عجیب آغاز میکردند که نه تنها به طلوع آفتاب میپیوست، بلکه تا مدتی پس از تابش آن ادامه مییافت و به هنگام تدریس سر از پا نمیشناختند و جانانه و بیهیچ فتور و سستی افاضه میفرمودند. سرما یا گرمای شدید هرچند احیاناً ما را شکنجه میداد، اما گویا به هنگامی که استاد تدریس میفرمودند تغییر فصول سال تفاوتی را در وجود عزیزشان نشان نمیداد، مگر آن لحظهای که فراغ از تدریس فرا میرسید و سرما یا گرمای آزارنده را هم ایشان حس میکردند و هم ما را نیز میآزرد.»
@tarikh_hawzah_tehran
📷 از راست: سید محمدباقر حجتی، #سید_هاشم_رسولی_محلاتی، شهید مطهری، #علی_دوانی
به یاد #معلم_شهید #استاد_مطهری
💠حجتالاسلام #سید_محمدباقر_حجتی درباره تدریس #شهید_مطهری میفرمود:
«تنها استادی که در #مدرسه_مروی سراغ داشتم که قبل از اذان صبح به مدرسه میآمد و نماز صبح را در مدرسه میخواند، با وجود اينکه در خيابان آبشار منزل داشت، ايشان بود.
از منزل قبل از اذان حرکت میکرد و میآمد و يک استکان چای میخورد و نماز صبح را ادا میکرد و مینشست درسش را شروع میکرد، و اين درس همين طور ادامه داشت، شايد تا ساعت ۸ يا ۹.
علاقه ايشان به نشر علم و انديشه اسلامی از همينجا ثابت میشود که ايشان بدون اينکه چشمداشتی به مزد و يا اجرت در اين زمينه داشته باشند، با اينکه منبع معاش نداشتند و در رده طلاب، يک حقوق ماهيانه دريافت میکردند – نه در رده مدرسين – اينچنين به تدريس برای طلاب عشق میورزيدند. اگر مثلاً ايشان درس «منظومه» تدريس میکرد، به بيان مطالبی که در «منظومه» منعکس بود، اکتفا نمیکرد، بلکه ضمن بيان حکمت اسلامی، از افکار فلسفی جديد هم مسائلی مطرح میکرد و به نقد و تحليل در اين مسائل میپرداخت. با چنان شوری وارد درس میشد که واقعاً من استادی که اين همه علاقه و عشق به ترويج فرهنگ اسلامی و انديشه اسلامی داشته باشد، نديدم؛ به صورتی که در حال درس از خود بيخود میشد...»
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ وقتی #علامه_امینی در تیر ماه ۱۳۴۹ش وفات کردند، مجلس ترحیمی از سوی #آیت_الله_طالقانی و #شهید_مطهری برای ایشان در #مسجد_هدایت تهران منعقد شد. قرار شد در این مجلس، آیتالله #امامی_کاشانی سخنرانی کنند. اما برخی علما به آقایان طالقانی و مطهری اعتراض کردند که کتاب #الغدیر اختلاف شیعه و سنی را زیاد میکند و نباید برای آقای امینی مجلس فاتحه بگیرید.
#استاد_مطهری در تماس تلفنی با آیتالله امامی کاشانی متذکر میشوند: «من خواستم به شما هشدار بدهم که چنین بحثهایی هست. در نکاتی که برای سخنرانی انتخاب میکنید، به این مسأله توجه داشته باشید.»
مجلس ترحیم برگزار میشود و آیتالله امامی کاشانی در منبر به خواندن جملات علمای اهل سنت در تکریم و تحسین الغدیر میپردازد.
اولین عبارتی هم که میخواند این بود که: «الغدیر یوحّد الصفوف»؛ _کتاب الغدیر صفوف مسلمانان را یکپارچه میکند _ و به بیان دلایل تأثیر کتاب الغدیر در وحدت اسلامی میپردازند؛ از جمله آنکه کتاب الغدیر سوء ظن سایر مسلمانان را نسبت به شیعیان از میان میبرد و روح حقجویی و حق پذیری تقویت گردد.
موقع خروج، استاد مطهری دست آقای امامی کاشانی را میگیرند و میگویند: «ماجرا درست برعکس آن چیزی شد که عدهای نگران آن بودند».
📖 (ر.ک: مجله یادآور، ویژهنامه آیتالله طالقانی ص۲۹)
🕌 @tarikh_hawzah_tehran