eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ حوزه طهران
🥀غروب ۱۳ رجب روز ولادت امیرالمومنین (ع) سالروز شهادت #حاج_شیخ_فضل_الله_نوری 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓به مناسبت ۱۳ رجب سالروز شهادت 🔹(ره): مرحوم شیخ فضل الله رحمه الله ایستاد که: مشروطه باید مشروعه باشد، باید قوانین موافق اسلام باشد. در همان وقت که ایشان این امر را فرمود و متمم قانون اساسی هم از کوشش ایشان بود، مخالفین، خارجی ها که یک همچو قدرتی را در روحانیت می دیدند کاری کردند در ایران که شیخ فضل الله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را، یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف، روحانی نما، او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه شیخ فضل الله را در حضور جمعیت به دار کشیدند 📚صحیفه نور جلد ۱۳ صفحه ۱۷۵ 🔹رهبر حکیم انقلاب: واقعاً به شیخ فضل‌اللَّه خیلی ظلم شده است. اوایل انقلاب، یک وقت من در نماز جمعه راجع به مشروطیت و مرحوم شیخ فضل‌اللَّه صحبت کردم؛ بعد یکی از دوستان نزدیک ما به من اعتراض کرد! من دیدم حتّی در محافل روحانی و نزدیک به خود ما هم همین تفکرات وجود دارد که چرا از شیخ فضل‌اللَّه صحبت می‌شود؛ شیخ فضل‌اللَّه مخالف مشروطه بود! در حالیککه او بلاشک مخالف مشروطه نبود؛ خودش در حقیقت جزو مؤسسین و مؤثرین مشروطه بود؛ خود او هم در همان لوایحی که نوشته و منتشر کرده، بارها و بارها بر این معنا تأکید میککند و می‌گوید من مخالف مشروطه هستم؟ من جزو مؤسسین‌ام. راست هم می‌گفت؛ بلاشک او جزو مؤسسین و فعالان مشروطه بود. من دیدم این تفکرات در بعضی از دوستان نزدیک خود ما هم وجود دارد؛ حتّی به من گفته شد که امام هم از شیخ فضل‌اللَّه خوششان نمی‌آید! بعد من تفحص کردم، دیدم نخیر، کاملاً بعکس است؛ امام نسبت به مرحوم شیخ فضل‌اللَّه خیلی تبجیل و احترام دارند و به‌خاطر همان تصلب و شجاعت و دین‌گرایی کاملش، بدون اغماض آن بزرگوار را تعظیم و تجلیل هم میککنند؛ که این در بیانات خود امام هم آمده است. ۸۳/۵/۱۱ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📖 در روزنامه خاطرات خود، ذیل ۱۳ رجب ۱۳۰۱ق گزارش جالبی دارد. ✨در این گزارش می‌بینیم که جناب از علمای طراز اول تهران و از شاگردان بیرون دروازه تهران به طرف (ع) مورد هجوم عوامل دست‌نشانده وزیر نظام قرار میگیرد و نوکر او با ضرب چند گلوله از پای درمی‌آید و خود شیخ محمدحسن که هدف اصلی این هجوم بود از دست آنان می‌گریزد و‌جان سالم به در می‌برد. دلیل این سوء قصد شکایتی بوده که این مرجع عالیقدر از وزیر نظام به پادشاه کرده بود و آن رجل حکومتی قصد تلافی داشته است. 🔹پدر مرحوم شیخ محمدحسن یعنی جناب نیز از علمای بزرگ و‌ مجاهد بود و نسل‌های بعدی نیز تاکنون از اهل علم و فضل بوده‌اند. 🍃 از علمای فعلی تهران از نوادگان دختری آن عالمان بزرگ می‌باشد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ مرحوم (م۱۳۶۴ش) از شاگردان آیت‌الله و پس از احراز مقام اجتهاد به تهران آمد و در این شهر سکونت یافت. 📚مرحوم در مقدمه کتابی که در شرح زندگی (س) نوشته، انگیزه خود از نگارش این کتاب را چنین شرح می‌دهد: 🍃بیش از دوازده سال پیش به درد شکم گرفتار شدم و معالجه اطبا سودی نبخشید. برای استشفا به اتفاق و همراهی اهلبیت و خانواده به کربلای معلا مشرف شدیم. در آنجا هم سخت مبتلا گشتم. روزی دوستی از زائرین در نجف اشرف، من و گروهی را به منزلش دعوت کرد و با اینکه رنجور بودم، رفتم. در بین گفتوگوهای گوناگون، یکی از علما که در آن مجلس بود، فرمود: پدرم می‌گفت هرگاه حاجت و خواسته‌ای داری، خدای تعالی را سه بار به نام علیا حضرت زینب کبری بخوان. بی شك و دودلی خدای عزوجل خواسته‌ات را روا می‌سازد؛ ازاین‌رو من هم چنین کردم و شفا و بهبود بیماری‌ام را از خدای تعالی خواستم و علاوه بر آن، نذر کردم و با پروردگارم عهد و پیمان بستم که اگر از این بیماری بهبود یابم، کتابی در احوال سیده معظمه بنویسم و از بسیاریِ اشتغال و کارها و نوشتن و چاپ و نشر کتاب ترجمه و خلاصه تفسیر قرآن عظیم، به نذر خود وفا ننمودم؛ تا اینکه چند روز پیش یکی از دخترانم، وفقها الله تعالی، مرا آگاه ساخت که به نذرم وفا ننموده‌ام، من هم از خدای عز اسمه توفیق و کمك خواسته و به نوشتن آن شروع کردم و آن را کتاب «ترجمه خاتون دو سرا؛ سیدتنا المعصومه، زینب الکبری، ارواحنا لتراب اقدامها الفداء» نامیدم. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 از سمت چپ: ۱. مرحوم در سنین جوانی، ۲. آیت‌الله ، ۳. داماد ، ۴. آیت‌الله ، ۵. ، ۶. آیت‌الله . 🔹تصویر مربوط به سفر آیت‌الله خوانساری به نجف اشرف است. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷آیت‌الله سید احمد هاشمی گلپایگانی (سمت راست) در کنار برادر کوچکترشان آیت‌الله ✍آیت‌الله فرزند جمال السالکین آیت الله در سال ۱۳۳۴ق در نجف اشرف متولد شد.‌ از محضر والدش و آیات عظام و استفاده کرد و در ۳۶ سالگی به مقام اجتهاد رسید. در امور معنوی نیز نزد پدرش و آیت الله زانوی تلمذ زد. در سال ۱۳۳۰_۱۳۳۱ش به امر پدرش و و تقاضای عده‌ای از اهالی تهران به تهران آمد و در این شهر سکونت یافت. وی در کنار روابط مردمی و اجتماعی خود، با (ره) روابط حسنه ای داشت. 🍁آیت‌الله سید احمد هاشمی گلپایگانی اوایل اسفند سال ۱۳۷۰ش در تهران دار فانی را وداع گفت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍آیت‌الله حاج در سال ۱۲۹۱ ش در تهران متولد شد. ایشان پس از تحصیل مقدمات به مشهد مشرف شده و دروس نهایی را از حضرات آیات و و در دروس خارج آیت‌الله العظمی شرکت نمود. 🔹پس از جریان در سال ۱۳۱۴ ش به تهران برگشته و از محضر مرحوم آیت‌الله بهره مند شد و سپس به قم رفت و از محفل علمی مراجع ثلاث قم و سپس استفاده نمود. 🔹ایشان پس از اتمام تحصیل به تهران بازگشت و در به تدریس فقه و اصول مشغول گردید و در سال ۱۳۵۹ دروس را تعطیل و به تالیف موسوعه در شرح شرایع الاسلام (بالغ بر ۵۰ جلد) پرداخت. ایشان در تهران واقع در خیابان مولوی اقامه جماعت می نمود. یکی از فرزندان وی در سال ۵۹ در جاده آبادان – ماهشهر به شهادت رسید.🥀 🍁آيت‏ اللَّه سرانجام در ۱۲ اسفند ۱۳۷۳ش در هشتاد و دو سالگي، بدرود حيات گفت و به جوار رحمت حق شتافت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 از چپ: (دایی مادر جلال آل احمد)، آیت‌الله ، آیت‌الله (پدر جلال)، 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷 از چپ: #شیخ_آقابزرگ_تهرانی (دایی مادر جلال آل احمد)، آیت‌الله #میرزا_ابوالفضل_خراسانی، آیت‌الله
🗓به بهانه درگذشت آیت‌الله در اسفند ۱۳۴۸ش 📖ایشان در زندگینامه خودنوشت خویش مینویسد: ▪️حدود سنۀ ۱۳۰۴ق، در قرب خانۀ مسکونی موروثی از جدمان بنا شد. در ان اوان، مرحوم حاج میرزا سیدحسن، پسر مرحوم حاج سید عزیزالله طهرانی معروف به دعانویس که پسرخالۀ حقیر بود، از نجف مراجعت کرده و در آن مدرسه حجره گرفت. من روزها می‌رفتم در حجرۀ ایشان و درس می‌خواندم. از امثله و صرف میر شروع کردم. بالجمله تا حدود سنۀ ۱۳۰۷ق، حقیر به حد بلوغ شرعی رسیده بودم، مشغول به خواندن سیوطی و جامی شده بودم و این دو کتاب را مرحوم حاج دایی، حاج سید محمدخلیل، برای تشویق من خرید... ▫️در سنۀ ۱۳۰۹ق مرحوم حاج والد، مجلس جشنی مهیا کرد، جمعی را دعوت کرد و مرحوم آقا سید جمال افجه، عمامه بر سر من گذاشت. در سنۀ ۱۳۱۰ق بعد از مرتفع شدن مرض وبای عمومی برحسب نذری که مرحوم حاج والد کرده بود، مرا در قافله‌ای که مرحوم هم بود، با هم مشرف شدیم به مشهد. ذی‌حجه و محرم و صفر از سال (۱۳۱۱ق) را در آنجا مشرف بودیم. ▪️بعد از مراجعت از مشهد در سال ۱۳۱۱ق در حجرۀ مستقلی گرفتم. کتابخانۀ آن مدرسه که قریب پانصد جلد کتاب داشت، دست حاح سید محمدتقی پسر حاج سید عزیزالله (دعانویس) که پسرخالۀ حقیر بود، بود و سه سفر که او به زیارت عتبات یا حج مشرف می‌شد، من نایب کتابدار بودم که کتاب‌ها را به طلاب می‌دادم و قبوضات می‌گرفتم و هر سه ماه، تجدیدنظر می‌کردم. ▫️حقیر بعد از مراجعت از مشهد، همه روزه، صبح تا نزدیک ظهر در مدرسۀ خان مروی برای درس و مباحثه می‌رفتم پیش جمعی از طلاب و مدرسان آنجا. درس عمومی یا خصوصی خواندم، اوایل پیش آقا ادبیات، نحو و صرف می‌خواندم و بعد پیش مرحوم و مرحوم آقای مطول می‌خواندم. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آقای از بازاریان متدین و معتمدین امام خمینی در بازار بسم الله الرحمن الرحیم عبد صالح، و مومن درستکار آقای حاج محسن آقا قلهکی رحمةالله علیه، در روز نیمه‌ی رجب پس از عمری که به دیانت و صلاح سپری شده بود، دار فانی را وداع کرد. اینجانب به خانواده‌ی محترم و به همه‌ی دوستان و علاقمندان ایشان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای وی مسالت مینمایم. سید علی خامنه‌ای ۱۴/اسفند/۱۳۹۹ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ چند مرتبه‌ای توفیق دیدار و گفتگو با عبد صالح و‌مؤمن پرهیزکار مرحوم را داشتم. در روند نگارش کتاب هم مصاحبه ای با ایشان داشتم که زحمت کشیدند و به تشریف آوردند و گفتگو کردیم. 🍃مرحوم حاج محسن آقانبی قلهکی فرزند محمود آقای شیخ محمدباقر بود. در سنین نوجوانی در تحصیل مقدمات علوم دینی را آغاز کرد. کتاب «التصریف» و مقداری از «هدایه» را خوانده بود که در سن ۱۳ سالگی به راهنمایی یکی از دوستانش جهت استفاده از دروس مرحوم به رفت و جامع المقدمات، سیوطی و مغنی را از ایشان فراگرفت. مرحوم قلهکی ۱۵ ساله بودند که با آمدن مرحوم به مسجد امین‌الدوله، به جمع شاگردان ایشان پیوستند و مدتی در همان مسجد و مسجدی دیگر و سپس از تدریس آیت‌الله مجتهدی در کتابهای لمعه و معالم و ... بهره‌بردند. 🔹حاج محسن قلهکی از همان آغاز تحصیل، روزها در بازار کار می‌کرد و در کنار کار عمدتا شبها به تحصیل علوم دینی می‌پرداخت و چون منزلشان نزدیک خیابان لرزاده بود، صبح و شب در از انفاس مرحوم مستفیض می‌شد. حاج محسن قلهکی بعدها برای فراگرفتن رسائل و مکاسب نزد مرحوم از مدرسین مبرز حوزه تهران رفت که در خانه خود تدریس می‌کرد. ✨ایشان عالمی با تقوا و پرهیزکار بود که در بازار تهران بیش از آنکه به کسب و کار بپردازد، مشکلات مردم را حل و فصل می‌کرد و به سؤالات شرعی و اخلاقی مراجعین مخصوصاً در تجارت پاسخ می‌داد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷تصویر سردر ✨سمت راست: (شهادت در بازی دراز)، سمت چپ: مرحوم آیت‌الله ، از علمای ربانی و الهی تهران، از شاگردان مرحوم که گمنام زیستند و گمنام ماندند. ✍درباره سید علی آقا نجفی نوشته‌اند: ✨بسیار بر عبادت حریص بود و از عجایب حالات او بود که از نماز سیر نمی شد. وقتی دقایقی زودتر از موعد برای سخنرانی در جایی حاضر می شد تا زمان شروع سخنرانی دائم نماز می خواند. در ماه محرم و صفر بیست دقیقه ی اول، بحث توحیدی سنگینی داشت که خیلی ها متوجه نمی شدند. می‌فرمود : من بدون توحید نمی‌توانم شروع کنم. تا دل من آباد نشود نمی‌توانم چیزی به شما بدهم . ✨ در تشکیل جلسات خود ابداً به تعداد جمعیت توجه نداشت، سخنش را با ذکر «سمع الله لمن حمده» آغاز می‌کرد. بارها دیده بودند که حتی با حضور دو نفر جلسه را شروع می کرد و همان گونه‌ای سخن می‌گفت که در مقابل جمعیت دو هزار نفری می ایستاد. می‌فرمود: اگر جلسه ما جلسه علم باشد، الان ملائکه در آن هستند و خود خدا جایش را پر می کند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍مرحوم آیت الله فرزند آیت‌الله ، و‌نوه سال ۱۲۹۷ش در تهران متولد شد و در بیت فضل و تقوا پرورش یافته و از مرحوم والد و برادر بزرگوارش حاج شیخ خلیل خندق آبادی در فراگیری دروس بهره برد و پس از خواندن مقدمات، سطوح را در تهران از مرحوم آقا و مرحوم آقا و مرحوم حاج محمدعلی_لواسانی و مرحوم آقا فرا گرفت. 🔹پس از آن با وجود داشتن مسجد و محراب و منبر و امامت جماعت مسجد مرحوم والد خود، برای ادامه و تکمیل مبانی علمیه و تصفیه و تهذیب کامل خویش ، پس از تکمیل سطوح عالی به قم مهاجرت کرده و دروس خارج فقه و اصول را نزد آیات عظام بروجردی، امام خمینی، گلپایگانی، همچنین دروس معقول خود را نزد امام خمینی و خواند. 📚حاج شیخ محمد جواد در روز چندین درس می گفت و به خود فشار می آورد و سلب استراحت از خود کرده بود که ناگهان از کار درس و بحث کناره گیری کرده و پس از فوت مرحوم آیت الله بروجردی به تهران آمد ولی غالبا به انزوا و انفراد گرویده و از معاشرت مردم خود داری نموده و مهر سکوت و خموشی بر زبان زد تا در ۲۱ رجب ۱۴۰۴ ق برابر ۱۳۶۳ش دارفانی را وداع گفت و به سفارش (ره) در حرم حضرت معصومه (س) جنب مقبره ی مدفون گردید. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت استاد از استاد خود آیت‌الله میرزا عبدالکریم روشن ✍ الكريم_روشن_تهرانی متوفای ۱۳۷۱ش درعلوم عقلي از شاگردان آقا وآقا بوده و در فلسفه و عرفان شاگرد ، آیت‌الله و آیت‌الله بود. اما در آن بين با ميرزا طاهر تنكابني ارتباط باطني بسياري داشت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ آیت‌الله در دی۱۳۱۰ ش در قم متولد شد. برخی از اساتیدش در حوزه تهران عبارتند از: 🔹ایشان در سال ۱۳۲۷ به قم رفت و در دروس آیات عظام بروجردی، حجت، سید محمدتقی خوانساری و شیخ عباسعلی شاهرودی شرکت کرد. آیت‌الله شاه آبادی در سال ۱۳۳۰ش به نجف رفت و در درس حضرات آیات خویی، ، ، و سپس ره شرکت کرد و در کنار تحصیل تدریس می‌نمود. 🔹ایشان در سال ۱۳۴۹ به تهران آمد و در در به اقامه جماعت و خدمات دینی مشغول شد تا آنکه در سال ۱۳۷۹ش به قم هجرت کرد. 🍁آیت‌الله در روز ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ ش در ۸۶ سالگی دار فانی را وداع گفت. 🍃ایشان در زمره فعال‌ترین علمای تهران در همراهی با نهضت امام خمینی بود و پس از انقلاب نیز ریاست کمیته ۷ انقلاب و عضویت در را در کارنامه داشت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🥀جمعی از شهدای روحانی حوزه تهران 🗓۲۲ اسفند روز شهدا 🤲و قَتلاً فی سَبیلکَ تَحْتَ رایةِ ولیّکَ فَوفِّقْ لنا 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 از راست: آیت‌الله سید مصطفی مرتضی عاملی، مرحوم ، مرحوم ، استاد حجت‌الاسلام . سال ۱۳۶۷ش 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
مرحوم متوفای ۲۳ اسفند ۷۸، بنیان (ص) در نارمک و رئیس (ع)؛ از شاگردان امام خمینی ره و علمای مبارز تهران. به نقل از یکی از اطرافیان: زمانی که مرحوم کرباسی تبلیغات خود را در مسجد الرسول (ص) شروع کردند مسجد به صورت چادری بود که دو در داشت و ما نماز جماعت را در زیر همان چادر اقامه می کردیم. معمولا حاج آقا بین دو نماز سخنرانی داشتند. روزی از طرف رژیم پهلوی دستور دادند که حاج آقا حق سخنرانی ندارد. خادم مسجد مسئول رساندن پیام آن مامور به حاج آقا شد و پیام به حاج آقا رسید. اما حاج آقا بدون توجه به آن پیام بعد از نماز مغرب شروع کردند به سخنرانی، وقتی آن مامور حاج آقا را در حالت سخنرانی دید، گفت: مگر ما نگفتیم که نباید صحبت کند! خادم جواب داد که ما به ایشان پیام را رساندیم. آن مامور یک سرباز مسلح آورد و گفت: " اسلحه خود را روبروی حاج آقا بگیر و اگر سخنرانی را قطع نکرد، ما دستود می دهیم، به طرف او شلیک کن! " مامور نامه کوچکی به عنوان اخطار نوشت و دست خادم داد که به دست حاج آقا برساند، وقتی که نامه به دست ایشان رسید بدون اینکه نامه را بخواند نامه را در جیبش گذاشت، نامه دوم نوشته شد و به دست حاج آقا رسید، باز حاج آقا نامه را بدون اینکه بخواند داخل جیبش گذاشت و به طور طبیعی مانند سخنرانی های گذشته اش صحبت هایش را تمام کرد. من در خانه خودم به حاج آقا گفتم: چرا سخنرانی را قطع نکردی، او می خواست شما را با اسلحه بزند؟ حاج آقا فرمودند: من خودم را آماده کرده بودم و اشهد خود را گفته بودم و منتظر بودم که بزند. @tarikh_hawzah_tehran
📷 از راست: آیت‌الله حاج برادر همسر امام خمینی ره، آیت‌الله حاج شیخ محمود انصاری قمی (نفر وسط)، آیت‌الله . ✍ آیت‌الله حاج از علمای مشهور تهران و نماینده آیات عظام و در ایران بود. اساتید: آیات عظام سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم ، سید ابوالقاسم خویی و... 🔹ایشان با آغاز نهضت انقلاب اسلامی و دستگیری امام خمینی در سال ۱۳۴۲، در ترغیب و تشجیع علمای نجف به حمایت از حضرت امام نقش مهمی داشت تا آنکه در حدود سال ۱۳۴۳ ش به تهران آمد و به فعالیت های دینی و اجتماعی و امور خیریه پرداخت. بنای مساجد ثامن الأئمه (ع) و جواد الأئمه (ع) در خیابان ناصرخسرو از خدمات ایشان است. 🍁آیت‌الله انصاری قمی در ۲۱ اسفند ۱۳۷۷ (۲۳ ذی قعده ۱۴۱۹ هجری قمری) در هشتاد سالگی درگذشت و پیکرش پس از تشییع در حرم حضرت معصومه(س) و اقامه نماز توسط ، در قم دفن شد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🗓محمدحسین‌خان مروی روز پنج‌شنبه ۲۱ جمادی الاول ۱۲۳۴ق برابر با ۲۷ اسفند ۱۱۹۷ش دار فانی را وداع گفته است. 📚خاوری شیرازی می‌نویسد: «از وقایع جانگدازی که سه روز قبل از نوروز فیروز اتفّاق افتاد اینکه، امیر کبیر حاجی محمدحسین‌خان عزالدین‌لوی قاجار مروزی، مخاطب بار، روی به عالم بقا نهاد. عموم مردم از فقدان آن امیر فاضل کامل ادیب اریب حسرت‌ها خوردند و نعش عزیزش را به اماکن مشرّفۀ عتبات عالیات برده، در آن خاک شریف سپردند.» تاریخ ذوالقرنین، ج ۱، ص ۵۰۰. 💠 مرحوم# محمدحسین‌_خان_مروی بانی و واقف با یک آینده‌نگری ژرف و در نظر گرفتن وضعیت حوزۀ علمی تهران، از نفوذ خود در دربار استفاده می‌کرد و پس از شناسایی حکمای والاقدری که در نقاط دیگر کشور زندگی می‌کردند، از پادشاه قاجار می‌خواست که با دستور و دعوتی شاهانه، آنان را به مرکز حکومت، طهران، فراخوانده و در مدرسه‌ مروی اقامت دهد، تا حوزۀ فقهی و حکمی مقتدر و تأثیرگذاری در تهران بنیان نهد. از آن جمله است هجرت حکیم فرزانه، ، از اصفهان به تهران که به پیشنهاد و درخواست از صورت گرفت. 🍃بدون تردید باید خان مروی را با بنای مهمترین مدرسه علمیه تهران (با پشتوانه‌های معنوی و مادی قابل توجه) و دعوت از حکمای بزرگ عصر برای هجرت به پایتخت، که منجر به تاسیس شد، در کنار خدماتی چون کتابخانه‌ای غنی از نسخ خطی ارزشمند، از خادمان ژرف‌نگر حوزۀ علوم دینی به حساب آورد. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
✍ یکی از تاجران بازار تهران از دنیا رفت و می‌خواستند پیکر او را به کربلا برده و در حرم حضرت ابالفضل (ع) دفن کنند، اما هرچه تلاش می‌کنند اجازه‌نامه انتقال جنازه از ایران به عراق صادر نمی‌شود و ناگزیر آن مرحوم را در تهران دفن می‌کنند، اما چند روز بعد، اجازه حمل جنازه به دستشان می‌رسد. 🍁همان روزها مرحوم از دنیا می‌رود و فرزندان تاجر، اجازه‌نامه را به خانواده آقا شیخ مرتضی می‌دهند و به این شکل پیکر پاک آن عارف عظیم الشأن در حرم مطهر قمر بنی‌هاشم (ع) دفن می‌شود. ☘چند سال پس از وفات ایشان، در زمان تعمیرات و بازسازی صحن حضرت عباس(ع) قبر مرحوم زاهد شکافته می‌شود و می‌بینند جنازه وی همچنان سالم و تر و تازه مانده است. 📚کتاب زاهد العلما ص ۲۸_۲۶ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 ۱۳۲۷، اقامه نماز عید قربان به امامت آیت‌الله (متوفای ۲۳ اسفند ۱۳۴۰). در تصویر پایین: صف اول نماز، نفر دوم از چپ شهید از اساتید حوزه تهران، نفر چهارم آیت‌الله از علمای مبرز تهران. ✍با نخست وزیری هژیر در سال ۱۳۲۷ این انتخاب را نتیجه هماهنگی دربار و انگلیس برای حل مسأله نفت و ازدیاد قدرت شاه می‌دانست، بنابراین نماز عید فطر ۱۳۶۷ق (۱۶ مرداد ۱۳۲۷ش) را به صورت یک مانور علیه دولت هژیر در آورد و پس از آن به سخنرانی پرداخت. پس از آن، نماز عید قربان ۱۳۲۷ نیز تجمع مردم و علما را در جهت حمایت از ایشان در پی داشت. 📖 در خاطرات خود در این باره می‌نویسد: «در تاریخ ایران بعد از خلع قاجاریه این اولین دفعه‌ای [بود] که اولا چنین اجتماع بزرگ برای انجام یکی از فرائض مذهبی در خارج شهر تشکیل شده بود و باز هم برای مرتبه اول بود که در خاتمه یک اجتماع و عمل مذهبی، مسأله‌ای سیاسی آن هم به این حد از اهمیت مطرح گردیده بود... اجتماع آن روز و سخنرانی انتقاد‌آمیز و دعاهای آقای کاشانی که در معنی نفرین و انتقادهای شدید بود ...حکومت هژیر را متزلزل کرد. 🔹در جریان ملی شدن صنعت نفت هم آیت‌الله کاشانی شعار ملی شدن نفت را از بین نخبگان سیاسی به سطح عمومی کشاند و به بسیج مردمی پرداخت و با اعلامیه‌هایی، مردم را در نقاط متعددی چون مسجد سلطانی، میدان بهارستان و... به تجمعات اعتراض‌آمیز وامی‌داشت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 آیت‌الله متوفای ۱ فروردین ۱۳۴۷ش ✍ سید محی‌الدین طالقانی پس از طى مقدمات در زادگاه خود طالقان، در سن شانزده سالگى به تهران آمده و ادبیات و سطوح را از مرحوم و مرحوم آیت‏‌اللَّه حاج (پدر آیت‌الله ) خوانده و در سال 1342 ق مهاجرت به قم نموده و مدت ۹ سال از محضر مرحوم آیت‏‌اللَّه خوانسارى و آیت‏‌اللَّه العظمى حائری یزدی بهره‏‌مند گردیده، و در علم اخلاق نیز از مرحوم آیت‏‌اللَّه حاج بهره‌برد. 🍃سید محی‌الدین باجناق استاد خود شیخ مهدی حکمی گردید به این نحو که هر دو آنان با دختران آیت‌الله سید ابوالحسن طالقانی ازدواج کردند.🍃 🔹در شوال ۱۳۵۱ق با درگذشت مرحوم آیت‏‌اللَّه حاج سید ابوالحسن طالقانى، آیت‌الله سید محی‌الدین طالقانی براى انجام وصیت ابوالزوجه خود به تهران آمد و پس از انجام وصایا مجددا به قم بازگشت. 🔹در آن موقع جماعتى از محترمین تهران به قم آمده و از مرحوم آیت‏‌اللَّه حائرى خواستار بازگشت آیت‌الله طالقانی به تهران شدند و آن مرحوم هم وى را ملزم به رفتن به تهران نمودند و ایشان نیز به تهران بازگشت و به انجام وظایف دینی در (همان مسجد ابوالزوجه خود) مشغول گردید تا آنکه در سال ۱۳۴۷ش در سن ۸۲ سالگی دارفانی را وداع گفت. ▫️فرزند ایشان یعنی آیت‌الله نیز از علمای محترم تهران و از همراهان دایی خود آیت‌الله سید محمود طالقانی بود. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷تصویر آیت‌الله سید محمدکاظم عصار به مناسبت ۲ فروردین ۱۳۱۶ش وفات آیت‌الله پدر حکیم الهی / سید محمد عصار مقدمات و سطوح را در تهران خواند و پس از آنکه در نجف و سامرا از محضر و دیگر اساتید بهره‌برد، در سال ۱۳۰۱ ق به تهران آمد و از آن پس ۴۰ سال در تهران سکونت داشت تا آنکه اواخر عمر به مشهد مقدس هجرت کرد. 👇👇👇👇ادامه مطلب 👇👇👇 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
تاریخ حوزه طهران
📷تصویر آیت‌الله سید محمدکاظم عصار به مناسبت ۲ فروردین ۱۳۱۶ش وفات آیت‌الله #سید_محمد_عصار_لواسانی پد
✍ استاد می‌نویسند: در کتابخانه آستان قدس رضوی کتابی از مرحوم سیدمحمد عصار ـ پدر استاد سید محمد کاظم عصار ـ یافتم که در آن به نقد شرح منظومه سبزواری پرداخته و نحوة عرضه مطالب فلسفی را به گونه‌ای دیگر پیشنهاد کرده بود. من در این اندیشه بودم که این تصمیم را با استادم عصار، درمیان بگذارم و یقین داشتم از اینکه اثری از پدر او چاپ و منتشر خواهد شد، خوشحال می‌شود و مرا بر این عمل تشویق می‌نماید. وقتی این امر را بر او عرضه داشتم، رنگ چهره خندان او زرد گردید و حالت ناخشنودی در سیمایش آشکار گشت و در همان حال فرمود: «نورانیت حاج ملاهادی را با این مطالب نمی‌توان پوشانید. من در سفری که به خراسان رفتم، آقا چند صفحه‌ای از این کتاب را بر من خواندند که من یارای شنیدن بقیه را نداشتم و ایشان هم بر موضع طرفداری من از حاج ملاهادی واقف گشتند و سخن را دنبال نفرمودند.» سید محمد عصار در کتاب خود ایراداتی بر سبزواری وارد ساخته و در برابر ابیات منظومه حاجی، ابیاتی را از خود پیشنهاد کرده است؛ از جمله به جای: معرف الوجود شرح الاسم و لیس بالحد و لا بالرسم بیت زیر را پیشنهاد کرده است:‌ بداهه الوجود فی الاکوان مغن عن التعریف و البرهان و به جای این بیت: ان الوجود عندنا اصیل دلیل من خالفنا علیل بیت زیر را پیشنهاد کرده است: اصاله الماهیه احتمالا لا یستحق البحث والجدالا با یک نظر اجمالی می‌توان حکم کرد که در این اختلاف پدر و فرزند، حق با دومی بوده است و گفته ارسطو را به یاد می‌آورد که گفته است: «حق و افلاطون هر دو را دوست می‌دارم، ولی حق را بیشتر دوست دارم.» و همچنین این داستان آدمی را به یاد گفته مؤلفان رسائل اخوان‌الصفا می‌اندازد که می‌گفتند: «ما استادان خود را که مربی جان ما هستند، بر پدران خود که جسم ما را پرورش داده‌اند مقدم می‌داریم.» 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 آیت‌الله در حال اجرای حد شرب خمر بر دبیر در شیراز 💠آیت‌الله در خاطرات خود می‌فرمایند‌: آقای سید نورالدین مردی فاضل و اهل کمال بود و خط زیبایی داشت... او از شیراز به همراهی حزبش () حرکت کرد و در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) از او استقبال کردند. آسید نورالدین در مراسم استقبال، سخنرانی و همانجا بدون هماهنگی با ائمه مساجد تهران اعلام کرد که شبها در (مسجد امام فعلی) و روزها در منبر می‌رود. وی ظهرها و شب‌ها در مسجدشاه و مسجد جامع سخنرانی داشت و جمعیت خوبی هم شرکت می‌کرد... ✨... من نشستم تا ببینم مطالب ایشان چیست. بعد از نماز بالای منبر رفت و ...گفت: «... من کسی هستم که در همین عبای خود را پهن کردم و بین فقرا نشستم، با فقرا غذا خوردم... من تشکیلات دارم، برادران همه هستند. مسلمانان! درد را بدون دوا گفتن خطا است، بیا دوای دردت را بگویم. اسلام غریب است و اوراق قرآن زیر پاها لگدمال شده است. بیایید پسر پیغمبرتان را یاری کنید. پرچم به دست می‌گیرم و شهر به شهر میگردم و فریاد میزنم اسلام غریب است.» 🔹منبرش مفصل بود و با حرفهایش مردم را گریاند. اولین سفرش که پرچم به دست حرکت کرد به مشهد بود، اما علمای مشهد که خارج از شهر بودند از او استقبال نکردند. او نیز زیارت کرد و به شیراز برگشت و به شهر دیگری نرفت. : ص۳۱۸_۳۱۶ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran