#داستان_های_اخلاقی
🌺اگر من بدتر نباشم بهتر نیستم !
🔸 وارد حرم #امام_رضا (ع) شدم جوانی را دیدم که زنجیر طلا به گردن کرده بود . متذکر حرمت آن شدم او در جواب گفت : می دانم و به زیارت خود مشغول شد. من ابتدا ناراحت شدم ، زیرا او سخنم را شنید و اقرار به #گناه کرد و با بی اعتنایی دوباره مشغول #زیارت شد . بعد به فکر فرو رفتم که الان اگر امام رضا (ع) از بعضی از خلاف کاری های من بپرسد ، نمی توانم انکار کنم و باید اقرار کنم !
🔹با خود گفتم پس من در مقابل امام رضا (ع) و آن جوان در مقابل من اگر بدتر نباشم بهتر نیستم . بعد از چند لحظه همان جوان کنار من نشست و گفت حاج آقا ! به چه دلیل طلا برای مرد #حرام است . من دلیل آوردم و او قبول کرد. پیش خود فکر کردم چون روح من در مقابل امام رضا (ع) #تسلیم شد #خداوند هم روح این جوان را در مقابل من تسلیم کرد .
📚 برگرفته از خاطرات حجت الاسلام #قرائتی – جلد 1
@tarkgonah1
#داستان_های_اخلاقی
🔸عاقبت فریب مردم
✍️ #امام_صادق عليه السلام مى فرمايد:
شخصى به تنگدستى مبتلا شد، هر چه فعاليت كرد، موفق به اصلاح معاش مادى خود به نحوى كه مى خواست نشد، #شيطان او را #وسوسه كرد تا پايه گذار دينى شود و از اين راه به نان و نوايى برسد.
دينى را از پيش خود اختراع كرد و مردم ساده دل و عوام را به آن دعوت كرد و بيش از آنچه كه مى خواست به نان و نوا رسيد، پس از مدتى پشيمان شد و تصميم به #توبه گرفت، پيش خود گفت: آنان كه به من #ايمان آوردند، بايد همه را جمع كنم و اعلام نمايم كه من در تمام برنامه هايم دروغ گفتم.
✍️ همه را جمع كرد و به آن ها اعلام نمود، ملت در جوابش گفتند: نه، #دين تو دين صحيحى است، ولى خود تو در آيينت دچار شك و وسوسه شده اى! چون اين وضع را ديد، زنجير غل دارى تهيه كرد و به گردن انداخت و پيش خود گفت: از گردنم بر نمى دارم تا خداى مهربان مرا بيامرزد. به #پيامبر زمانش خطاب رسيد كه به او بگو:
💢به عزتم قسم اگر توبه ات تا قطع شدن تمام اعضايت ادامه پيدا كنند قبول نخواهم كرد مگر كسانى كه به آيين تو مرده اند. زنده كنى و آن ها را از اين گمراهى برهانى!💢
#داستان_های_اخلاقی
✍️ شب هنگام كسى ما را ديدار كرد ، و ظرفى سرپوشيده آورد . درونش حلوايى - سرشته ، - با روغن و قند آغشته - چنانش ناخوش داشتم كه گويى آب دهان مار بدان آميخته با زهر مار بر آن ريخته .
🔸گفتم : صله است يا زكات ، يا براى رضاى خداست كه گرفتن صدقه بر ما نارواست ؟ گفت : نه اين است و نه آن است بلكه ارمغان (#رشوه) است .
🔹گفتم : مادر بر تو بگريد ! آمدهاى مرا از راه دين خدا بگردانى يا خرد آشفتهاى يا ديو گرفته ، يا به بيهوده سخن ميرانى ؟
🔅به خدا ، اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمانهاست به من دهند ، تا #خدا را #نافرمانى نمايم و پوست جوى را از مورچهاى به ناروا بربايم ، چنين نخواهم كرد . و دنياى شما نزد من خوارتر است از برگى در دهان ملخ كه آن را می جود و طعمهء خود می نمايد . على را چه كار با نعمتى كه نپايد و لذتى كه به سر آيد ؟ پناه می بريم به خدا از خفتن #عقل و زشتى لغزشها و از او يارى می خواهيم .
🔅السلام علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام🔅
#داستان_های_اخلاقی
✍️ شب هنگام كسى ما را ديدار كرد ، و ظرفى سرپوشيده آورد . درونش حلوايى - سرشته ، - با روغن و قند آغشته - چنانش ناخوش داشتم كه گويى آب دهان مار بدان آميخته با زهر مار بر آن ريخته .
🔸گفتم : صله است يا زكات ، يا براى رضاى خداست كه گرفتن صدقه بر ما نارواست ؟ گفت : نه اين است و نه آن است بلكه ارمغان (#رشوه) است .
🔹گفتم : مادر بر تو بگريد ! آمدهاى مرا از راه دين خدا بگردانى يا خرد آشفتهاى يا ديو گرفته ، يا به بيهوده سخن ميرانى ؟
🔅به خدا ، اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمانهاست به من دهند ، تا #خدا را #نافرمانى نمايم و پوست جوى را از مورچهاى به ناروا بربايم ، چنين نخواهم كرد . و دنياى شما نزد من خوارتر است از برگى در دهان ملخ كه آن را می جود و طعمهء خود می نمايد . على را چه كار با نعمتى كه نپايد و لذتى كه به سر آيد ؟ پناه می بريم به خدا از خفتن #عقل و زشتى لغزشها و از او يارى می خواهيم .
السلام علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام