پرواز پرستویی دیگر
پاسدار رشید اسلام حاج #ابولفضل_سرلک به فرمانده شهیدش ،سیدالشهدای مدافعین حرم حاج #قاسم_سلیمانی پیوست
گلی به جمالت حاج قاسم
برای برجام بی فرجامشان ۷۰۰ سکه طلا بردند و تو رضایت ولی و لبخند امامت را با هیچ چیز معاوضه نکردی!
+ با این عکس خونها باید گریست!
سردار دل ها حاج #قاسم_سلیمانی
#برجام
🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فرمانده چقدر اربا اربا شدهای
فرمانده چقدر مثل مولا شدهای
ای جسم مقطعه در آغوش حسین
مانند علی اکبر لیلا شده ای
مداحی زیبای سید رضا نریمانی برای شهید #قاسم_سلیمانی
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌷 @taShadat 🌷
انا الله وانا الیه راجعون
، پدر سردار رشید اسلام، یار دیرین سردار شهید حاج #قاسم_سلیمانی ، شهید جاویدالاثر شهید مدافع حرم حاج #حسین_بادپا دار فانی را وداع و به فرزند شهیدش پیوست
🖤شادی روحشان #صلوات🖤
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
🌷 @taShadat 🌷
غیر از خیال جانان ،
در جان و سر نباشد ...
آقا محمد باقر
دردانه
🌷 شهید مدافع حرم #اکبر_شهریاری 🌷
در آغوش حاج #قاسم_سلیمانی
ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــ
#سلام✋🏻
#صبحتون 💐
#شهدایی🌷😇
#امام_حسینی 💔
🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر معظم انقلاب: حرکتهای نوآوری فنی و علمی و اقدام به کارهایی به ظاهر نشدنی را در دوران #دفاع_مقدس به دست آوردیم
🔹شهید سلیمانی فعالیتهای بین المللی داشت، تعدادی از فعالیت های وی خبر ندارند و فقط حضور او در بعضی عملیات ها را میدانند در حالی که کارهای او بیش از اینهاست که شاید بعدها اعلام شود.
#قاسم_سلیمانی
🌷 @taShadat 🌷
بلّغ سلامنا ...
.
پرواز کردن سخت نیست...
عاشق که باشی بالت میدهند؛
و یادت میدهند تا #پرواز کنی...
آن هم عاشقانه... ♥️
#شهید_دلها
سردار دل ها حاج #قاسم_سلیمانی و شهید #ابومهدی_المهندس
🌷 @taShadat 🌷
⭕️✍شهید حاج #قاسم_سلیمانی ؛
🔹 من معتقد هستم امام زمان که ظهور بکنند ، حکومتی ایجاد میکنند
قله آن حکومت آن دوره ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش ها و حالاتش اتفاق افتاد ...
🌷 @tashadat 🌷
سخنانحضرت آقا درمورد شهیدان #مهدے_باڪرےو#قاسم_سلیمانے :
«در بین شهدا بعضے از آنهاشهیدپرور بودند.🌸🍃
در واقع مےتوان گفت آنها سیدالشهدا بودند. اعتقاد ما این است ڪه شهیدباڪرے سیدالشهداے لشڪر عاشورا بود....🌸🍃
و شهیدسلیمانے هم سیدالشهداے مقاومت است.
سیدالشهدا شدن این عزیزان هم بهخاطر فرماندهےشان نبود. 🌸🍃
از زمانےڪه جنگ هشت سال دفاع مقدس شروع شد، شهید آقا مهدےباڪرے از یڪ خمپاره زدن در جنگ شروع ڪرد.🌸🍃
اما آقا مهدے در بین رزمندگان صاحب سبڪ و صاحب ادبیات بود...
باڪرے فرد نبود، بلڪه ادبیات بود.🌸🍃
با تمام رفتار، گفتار، حرڪات، سڪنات و برخوردهایش همواره شهید تربیت مےڪرد. و این دقیقاً در حاج قاسم هم بود....»🌸🍃
#خدایاعاشقمڪنهمچونشهدا
@tashadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اصلا اومدم برات #شهید بشم...
.
.
پس از دعا برای شهادت؛ لطفا انتشار دهید.
.
.
#شهیدان #شهدا #قاسم_سلیمانی #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی #شهید_مصطفی_صدر_زاده #شهید_محمودرضا_بیضایی #شهید_حسین_هریری #شهید_مدافع_حرم #شهید_امر_به_معروف #مدافع_حرم #شهادت #کلیپ #شهید_مرتضی_عطایی #شهید_رضا_سنجرانی #شهید_حسن_قاسمی_دانا #شهید_ابراهیم_همت #شهید_هادی_ذوالفقاری #شهید_محمد_بلباسی #شهید_بابک_نوری #شهید_محسن_حججی #شهید_اصغر_پاشاپور #شهید_جهاد_مغنیه #شهید_ابومهدی_المهندس #شهید_سیاهکالی #شهید_محمدی #شهید_محرابی #کلیپ_جدید #مدافعان_حرم #نریمان_پناهی
🌷 @taShadat 🌷
......:
دیروز مالک رفت
امروز عمار
و چقدر گریه های علی جانسوز است ...😔
بذارید صریح بگم
تا بدونید کیو از دست دادیم
حاج قاسمِ حوزهِ دفاعی
کشور ما را ، ترور کردند .💔
شهید #قاسم_سلیمانی
شهید #محسن_فخری_زاده
🌷 @tashadat 🌷
🕊شهید حاج #قاسم_سلیمانی
📝 بخشی از وصیتنامه ایشان
🌹عزیزم! من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم.
🌹خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن.
#حاج_قاسم
#سلام✋🏻
#صبحتون💐
#شهدایی🌷😇
🌷 @taShadat 🌷
🔴 دختر شهید #ابومهدی : پدرم همیشه میگفت نمیخواهد حاج قاسم را بین گرگها تنها بگذارد؛ سفارت آمریکا در بغداد مرکز طراحی برای ترور است
🔹«منار جعفر» دختر «جمال جعفر محمد علی آل ابراهیم» معروف به « #ابومهدی_المهندس » نایب رئیس وقت سازمان «الحشد الشعبی» عراق در مصاحبهای با شبکه المیادین در سالروز شهادت پدرش و شهید حاج #قاسم_سلیمانی ، ضمن تأکید بر اینکه دولت آمریکا مسئول این ترور است، گفت، سفارت آمریکا در بغداد مرکز طراحی ترور و توطئه است. /فارس
پ.ن: به دختر ابومهدی بگویید غیرت پدرش را به عالمیان بشناساند، اینجا در سرزمین خودمان شغالهایی نقشه چیده اند حاج قاسم و امثال حاج قاسم را باFATF دو دستی تحویل گرگها بدهند...
🌷 @taShadat 🌷
بعد رفتنت خیلی ها از خواب بیدار شدند
#مرد_میدان
#قاسم_سليماني
تصویری از کارت ملی و شناسنامه شهید حاج قاسم سلیمانی
@taShadat
ٺـٰاشھـادت!'
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_هجدهم 💠 در این قحط #آب، چشمانم بیدریغ می
📚 #تنها_میان_داعش
📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
❤️ #قسمت_نوزدهم
💠 به محض فرود هلیکوپترها، عباس از پلههای ایوان پایین رفت و تمام طول حیاط را دوید تا زودتر #آب را به یوسف برساند.
به چند دقیقه نرسید که عباس و عمو درحالیکه تنها یک بطری آب و بستهای آذوقه سهمشان شده بود، برگشتند و همین چند دقیقه برای ما یک عمر گذشت.
💠 هنوز عباس پای ایوان نرسیده، زنعمو بطری را از دستش قاپید و با حلیه به داخل اتاق دویدند.
من و دخترعموها مات این سهم اندک مانده بودیم و زینب ناباورانه پرسید :«همین؟» عمو بسته را لب ایوان گذاشت و با جانی که به حنجرهاش برگشته بود، جواب داد :«باید به همه برسه!»
💠 انگار هول حال یوسف جان عباس را گرفته بود که پیکرش را روی پله ایوان رها کرد و زهرا با ناامیدی دنبال حرف زینب را گرفت :«خب اینکه به اندازه #افطار امشب هم نمیشه!»
عمو لبخندی زد و با صبوری پاسخ داد :«انشاءالله بازم میان.» و عباس یال و کوپال لشگر #داعش را به چشم دیده بود که جواب خوشبینی عمو را با نگرانی داد :«این حرومزادهها انقدر تجهیزات از پادگانهای #موصل و #تکریت جمع کردن که امروزم خدا رحم کرد هلیکوپترها سالم نشستن!»
💠 عمو کنار عباس روی پله نشست و با تعجب پرسید :«با این وضع، #ایرانیها چطور جرأت کردن با هلیکوپتر بیان اینجا؟» و عباس هنوز باورش نمیشد که با هیجان جواب داد :«اونی که بهش میگفتن #حاج_قاسم و همه دورش بودن، یکی از فرماندههای #سپاه ایرانه. من که نمیشناختمش ولی بچهها میگفتن #سردار_سلیمانیِ!»
لبخند معناداری صورت عمو را پُر کرد و رو به ما دخترها مژده داد :«#رهبر ایران فرماندههاشو برای کمک به ما فرستاده #آمرلی!» تا آن لحظه نام #قاسم_سلیمانی را نشنیده بودم و باورم نمیشد ایرانیها به خاطر ما خطر کرده و با پرواز بر فراز جهنم داعش خود را به ما رساندهاند که از عباس پرسیدم :«برامون اسلحه اوردن؟»
💠 حال عباس هنوز از #خمپارهای که دیشب ممکن بود جان ما را بگیرد، خراب بود که با نگاه نگرانش به محل اصابت خمپاره در حیاط خیره شد و پاسخ داد :«نمیدونم چی اوردن، ولی وقتی با پای خودشون میان تو #محاصره داعش حتماً یه نقشهای دارن!»
حیدر هم امروز وعده آغاز #عملیاتی را داده بود، شاید فرماندهان ایرانی برای همین راهی آمرلی شده بودند و خواستم از عباس بپرسم که خبر آوردند حاج قاسم میخواهد با #مدافعان آمرلی صحبت کند.
💠 عباس با تمام خستگی رفت و ما نمیدانستیم کلام این فرمانده ایرانی #معجزه میکند که ساعتی بعد با دو نفر از رزمندگان و چند لوله و یک جعبه ابزار برگشت، اجازه تویوتای عمو را گرفت و روی بار تویوتا لولهها را سر هم کردند.
غریبهها که رفتند، بیرون آمدم، عباس در برابر نگاه پرسشگرم دستی به لولهها زد و با لحنی که حالا قدرت گرفته بود، رجز خواند :«این خمپاره اندازه! داعشیها از هرجا خواستن شهر رو بزنن، ماشین رو میبریم همون سمت و با #خمپاره میکوبیمشون!»
💠 سپس از بار تویوتا پایین پرید، چند قدمی به سمتم آمد و مقابل ایوان که رسید با #رشادتی عجیب وعده داد :«از هیچی نترس خواهرجون! مرگ داعش نزدیک شده، فقط #دعا کن!»
احساس کردم حاج قاسم در همین یک ساعت در سینه برادرم قلبی پولادین کاشته که دیگر از ساز و برگ داعش نمیترسید و برایشان خط و نشان هم میکشید، ولی دل من هنوز از #وحشت داعش و کابوس عدنان میلرزید و میترسیدم از روزی که سر عباسم را بریده ببینم.
💠 بیش از یک ماه از محاصره گذشت، هر شب با دهها خمپاره و راکتی که روی سر شهر خراب میشد از خواب میپریدیم و هر روز غرّش گلولههای تانک را میشنیدیم که به قصد حمله به شهر، خاکریز #رزمندگان را میکوبید، اما دلمان به حضور حاج قاسم گرم بود که به نشانه #مقاومت بر بام همه خانهها پرچمهای سبز و سرخ #یاحسین نصب کرده بودیم.
حتی بر فراز گنبد سفید مقام #امام_حسن (علیهالسلام) پرچم سرخ #یا_قمر_بنی_هاشم افراشته شده بود و من دوباره به نیت حیدر به زیارت مقام آمده بودم.
💠 حاج قاسم به مدافعان رمز مقاومت را گفته بود اما من هنوز راز تحمل #دلتنگی حیدر را نمیدانستم که دلم از دوریاش زیر و رو شده بود.
تنها پناهم کنج همین مقام بود، جایی که عصر روز عقدمان برای اولین بار دستم را گرفت و من از حرارت لمس #احساسش گرما گرفتم و حالا از داغ دوریاش هر لحظه میسوختم.
💠 چشمان #محجوب و خندههای خجالتیاش خوب به یادم مانده و چشمم به هوای حضورش بیصدا میبارید که نیت کردم اگر حیدر سالم برگردد و خدا فرزندی به ما ببخشد، نامش را #حسن بگذاریم.
ساعتی به #افطار مانده، از دامن امن امام دل کَندم و بیرون آمدم که حس کردم قدرتی مرا بر زمین کوبید...
ادامه دارد....
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
•♡ټاشَہـادَټ♡•
ٺـٰاشھـادت!'
📚 #تنها_میان_داعش 📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد ❤️ #قسمت_بیست_یکم 💠 در را که پشت سرش بست صدای #اذا
📚 #تنها_میان_داعش
📝 نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
❤️ #قسمت_بیست_دوم
💠 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و #رزمندگان غرق خون را همانجا مداوا میکردند.
پارگی پهلوی رزمندهای را بدون بیهوشی بخیه میزدند، میگفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت #درد و خونریزی خودش از هوش رفت.
💠 دختربچهای در حمله #خمپارهای، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمیدانست با این #جراحت چه کند، جان داد.
صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین #روضه بود و دل من همچنان از نغمه نالههای حیدر پَرپَر میزد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد.
💠 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانیام برد، زنعمو اعتراض کرد :«سِر نمیکنی؟» و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمیبینی وضعیت رو؟ #ترکش رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!»
و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :«#آمریکا واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک میفرسته! چرا واسه ما نمیفرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!»
💠 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا #قاسم_سلیمانی تو آمرلی باشه، کمک نمیکنه! باید #ایرانیها برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«میخوان #حاج_قاسم بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!»
پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته #قتل_عام مردم رو تماشا میکنه!»
💠 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمیآمد که دوباره به سمت من چرخید و با #خشمی که از چشمانش میبارید، بخیه را شروع کرد.
حالا سوزش سوزن در پیشانیام بهانه خوبی بود که به یاد نالههای #مظلومانه حیدر ضجه بزنم و بیواهمه گریه کنم.
💠 به چه کسی میشد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زنعمو میتوانستم بگویم فرزندشان #غریبانه در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟
حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و میدانستم نه از عباس که از هیچکس کاری برای نجات حیدر برنمیآید.
💠 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز #غربت حیدر نداشتم که در دلم خون میخوردم و از چشمانم خون میباریدم.
میدانستم بوی خون این دل پاره رسوایم میکند که از همه فرار میکردم و تنها در بستر زار میزدم.
💠 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس میکردم #عشقم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه نالهاش را میشنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد.
عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد.
💠 انگشتانم مثل تکهای یخ شده و جرأت نمیکردم فیلم را باز کنم که میدانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد.
دلم میخواست ببینم حیدرم هنوز نفس میکشد و میدانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خلاصی و #شهادتش به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید.
💠 انگشتم دیگر بیتاب شده بود، بیاختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد.
پلک میزدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند.
💠 لبهایش را به هم فشار میداد تا نالهاش بلند نشود، پاهای به هم بستهاش را روی خاک میکشید و من نمیدانستم از کدام زخمش درد میکشد که لباسش همه رنگ #خون بود و جای سالم به تنش نمانده بود.
فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و #طاقتم را تمام کرد. قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمیام بهجای اشک، خون فواره زد.
💠 این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ میزدم و به #خدا التماس میکردم تا #معجزهای کند.
دیگر به حال خودم نبودم که این گریهها با اهل خانه چه میکند، بیپروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا میزدم و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپارههای #داعش شهر را به هم ریخت.
💠 از قدارهکشیهای عدنان میفهمیدم داعش چقدر به اشغال #آمرلی امیدوار شده و آتشبازی این شبها تفریحشان شده بود.
خمپاره آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت...
#ادامه_دارد
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
•♡ټاشَہـادَټ♡•
شهید مدافع حرم #مرتضی_حسین_پور🌹
ملقب به حسین قمی
متولد: لنگرود
ولادت: ۳۰ شهریور ۶۴
شهادت:۱۶ مرداد ۹۶
محل شهادت: تدمر سوریه
نحوه شهادت: اصابت گلوله به پهلو
الگو برداری از شهداء📣
خاطره ی آموزنده از شهید
#مرتضی_حسین_پور ❤️
حاج #قاسم_سلیمانی هم خبر نداشت.
وقتی بهش گفتیم به فکر فرو رفت.
#آقا_مرتضی تو منطقه معمولاً سوار موتور می شد و ازش تو ماموریت ها استفاده می کرد.
آقا مرتضی با پول شخصی خودش یک موتور خریده بود و میگفت نمیخوام اگر اتفاقی برام بیفته موتورِ بیت مال آسیب ببینه.
#راوی_پدرشهید
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
مداحی_آنلاین_توی_رگا_غیرت_ایرانی.mp3
2.09M
مداحی حماسی✌️
🍃توی رگا غیرت ایرانی
🍃همه آماده و همه طوفانی
🍃منتظره یه اشاره از رهبر
🍃سربازای #قاسم_سلیمانی
#پیشنهاد_ویژه
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
✍عمر انسان در دنیا به سرعت سپری میشود،ما همه به سرعت از هم پراکنده میشویم و بین ما و عزیزانمان فاصله میافتد.
ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که میگذارند، در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
🌷 #قاسم_سلیمانی، ١٣٩۵/٨/١٠، حلب
یاد شهدا
کمترازشهادت نیست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد شهید بزرگوار
شهید حاج قاسم سلیمانی رضوانالله علیه
●➼┅═❧═┅┅───┄
#اربعین #امام_حسین #نوحه #مداحی
#حجاب #امام_زمان #قاسم_سلیمانی #بابا_حاجی
🌹چه کسانی از ایران همراه حاج قاسم به شهادت رسیدند؟
▪️شهدای همراه سپهبد شهید #قاسم_سلیمانی🌹
عکس بالا:
#شهيد_حسين_ پورجعفری 🌹
پایین سمت راست:
#شهيد_شهروز_مظفرینيا🌹
سمت چپ:
#شهيد_هادی_طارمی🌹
🌹چهارمین شهید ایرانی حادثه 13 دیماه #شهید_وحید_زمانیان است. این شهید متولد سال 1371 و اهل شهر ری تهران است
🕊شادی روح بلندشان صلوات
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
🌷۱۳دی ماه سالروز شهادت
سیدالشهدای مقاومت سپهبد شهید حاج #قاسم_سلیمانی
🕊شهید مدافع حرم #ابومهدی_المهندس
🕊شهید مدافع حرم #حسین_پورجعفری
🕊شهید مدافع حرم #هادی_طارمی
🕊شهید مدافع حرم #شهروز_مظفری_نیا
🕊شهید مدافع حرم #وحید_زمانی_نیا
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلاح به دست گرفتم برای.....
شهید #قاسم_سلیمانی