☑️ #روضه_حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است
دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است
وزیده در همه جا عطر سیب حضرت عشق
قسم به ساحت گریه قسم به ساحت عشق
دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد
به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد
دوباره ماه محرم، رسیده ماه عزا
غروب غربت جانکاه سیدالشهدا
صدا صدای قدیمی طبل و زنجیر است
فضا فضای صمیمی ولی چه دلگیر است
خروش نالهی حیّ علی العزا در راه
دوباره قافلهی روضه های ثارالله
برات گریه دوباره به چشممان دادند
به ما حسینیهی گریه را نشان دادند
حسینیه است؟ نه، خیمه؟ نه، کربلا اینجاست
مزار خون خدا فی قلوب من والاست
محرم آمده آقا صدایمان کردی
برای عرض ارادت، جدایمان کردی
لیاقتی بده تا روضه خوان تو باشم
عنایتی که فقط در امان تو باشم
بگیر دست مرا وقت خسته حالی ها
پری بده به دلم در شکسته بالی ها
مرا به غربت بی انتهای خود بردی
شبی که گوشهی صحن و سرای خود بردی
هنوز ندبهی غم در رواق تو جاری است
هنوز داغ عطش بین باغ تو جاری است
صدای مرثیهی آب آب می آید
صدای گریهی طفل رباب می آید
هنوز علقمه لب تشنهی لب سقاست
هنوز چشم حرم در مصیبتش دریاست
امید اهل حرم می رود به قربانگاه
و یا به سوی منا می رود ذبیح الله
شکسته قلب حرم، یا مجیب می گوید
نگاه خسته ای أین الحبیب می گوید
از آسمان و زمین تیر و دشنه می بارد
ز هر کرانه فقط تیغ تشنه می بارد
صدای نالهی أمن یجیب می آید
صدای روضهی شیب الخضیب می آید
خمیده خواهری انگار می رود از حال
گمان کنم که رسیده حوالی گودال
میان هلهلهی بی امان چه می بیند؟
میان نیزه و تیر و سنان چه می بیند؟
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
گر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
🏴وقتی که حضرت سید الشهداء از بالای اسب روی زمین قرار گرفت ذوالجناح (اسب حضرت) چند لحظه ای اطراف حضرت می گردید و دشمنان را از حضرت دور می کرد
یعنی سپس خود را به خون امام حسین علیه السلام آغشته نمود و به سمت خیمه ها حرکت نمود و با صدای بلند صیحه می زد و دستش را به زمین می کوبید، و با زبان خود می گفت:
اَلظَّلیمَه اَلظَّلیمَه مِن اُمَّهٍ قَتَلَت اِبنِ بِنتِ نَبیِّها
▪️یعنی فریاد از ظلم فریاد از ظلم امتی که پسر دختر پیامبرشان را کشتند.
@tavasolnameh
#مناجات_با_امام_زمان_علیه_السلام
🌸ای آخرین سلاله ی زهرا تبارها
ای وارث شکسته دل ذوالفقارها
بی تو چهار فصل دل من خزانی است
چشم انتظار آمدن تو بهارها
صدها هزار حاتم طائی گدایتان
هستند ریزه خوار شما سفره دارها
آقای من، خودم، پدرم، مادرم فدات
قربان خاک پات همه جان نثارها
وقتی که نیست غیر گنه در بساطمان
جان می دهیم پای شما، ما ندارها
جمعه به جمعه قلب رئوفت شکسته است
از دست این گدا نه یکبار، بارها
با هم اگر چه قول و قراری گذاشتیم
از یاد برده ایم همه قول و قرارها
آقا فدای شال عزای محرمت
چشم تو خون شده ز غم روزگارها
➖ #عاشورایی
@tavasolnameh
☑️ #روضه_حضرت_ابو_الفضل_العباس_علیه_السلام
🌺کلید قفل مشکلهاست عباس
به مردي شهره در دنیاست عباس
براي حفظ آئین محمد
شکوه روز عاشوراست عباس
به میدان شجاعت اشجع الناس
که غیرت قطره و دریاست عباس
حرم را پاسدار پاسدارن
کرم را ملجا فتواست عباس
به دشت کربلا آرامش دل
براي زینب کبري است عباس
گذشت از آب و کسب آبرو کرد
اگرچه ساقی و سقاست عباس
بود بدر منیر هاشمیون
که زیباتر ز هر زیباست عباس
بزن بر دامنش دست توسل
که در جود و سخا آقاست عباس
اگر از ارمنی پرسی بگوید
گمانم حضرت عیسی است عباس
☑️در روز ولادت اباالفضل عليه السلام ام البنين عليهاالسلام قنداقه ي او را به دست اميرالمؤمنين عليه السلام داد كه او رانامگذاري نمايد
حضرت... در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت سپس فرمود: او را چه نام گذاشته ايد؟
ام البنين عليهاالسلام عرض كرد: در هيچ كار بر شما پيشي نگرفته ام هر چه خودتان ميل داريد اسم بگذاريد
فرمود: «اني سميته باسم عمي العباس عباسا ثم قبل يديه و استعبر
اشك بر صورت نازنينش جاري شد و گريه كرد و فرمود: «گويا مي بينم اين دست ها در روز عاشورا كنار شريعه ي فرات در ياري برادرش حسين عليه السلام از بدن جدا خواهد شد.»
◼️ای نازنین برادرم یا ابوفاضل
سقای بیآب حرم یا ابوفاضل
میرسپاهم عباس پشت و پناهم عباس
تو دست من بودی بگو از چه بیدستی
در پیش چشم من چرا چشم خود بستی
میرسپاهم عباس پشت و پناهم عباس
اسیری آل علی گشته احساسم
افتاده از تن بر زمین دست عباسم
میرسپاهم عباس پشت و پناهم عباس
اگر به کربـلا نبود مادر زارت
زهرا کنار علقمه شد عزادارت
میرسپاهم عباس پشت و پناهم عباس
مشک و علم روی زمین خیمهها بیآب
گردیده از سوز عطش اصغرم بیتاب
میرسپاهم عباس پشت و پناهم عباس
ای از لبت آب فرات گشته شرمنده
من بر تو میگریم عدو میزند خنده
میرسپاهم عباس پشت و پناهم عباس
افتاده در دریای خون پیکرت عباس
عمود آهنین زدند بر سرت عباس
میرسپاهم عباس پشت و پناهم عباس
⭕️#نوحه_حضرت_عباس_علیه_السلام
. @tavasolnameh
☑️ #روضه_حضرت_ابو_الفضل_العباس_علیه_السلام
ای درود خدا به ساحت تان
به قد و قامت قیامت تان
ماه هم پیش تان کم آورده
کوه می لرزد از صلابت تان
همه را کشته راه رفتن تان
همه را کشته این نجابت تان
مثل یک روز روشن است آقا
مهربانی شده است عادت تان
ای سرآغاز تان کرامت محض
با خودم فکر می کنم نهایت تان
در لهوف آمده تفاوت داشت
با همه نحوه ی شهادت تان
تو زیارت گهی و آمده اند
اینهمه تیر به زیارت تان
گرد و خاکی بلند شد آنروز
بر سر پرچم و علامت تان
کاش یک مشت آب می خوردی
آب شد آب از خجالت تان
آه ...آقا ...بلند شو آقا
مادری آمده عیادت تان
🏴مرحوم مقرم نظير اين جريان را نقل نموده و مي نويسد: روزي از روزها ام البنين عليهاالسلام ديد كه امير مؤمنان عليه السلام اباالفضل عليه السلام را در دامن نشانده و آستين را از بازوان وي بالا زد و آن را بوسيد و گريه نمود.
ام البنين عليهاالسلام از ديدن اين منظره مضطرب گرديد زيرا سابقه ندارد كه پدري با كودكي با آن شمايل خاص چنين رفتاري داشته باشد بدون آنكه در ظاهر سببي داشته باشد.
وقتي كه اميرالمؤمنين عليه السلام ام البنين را در جريان گرفتاري ها و جدا شدن دست هاي فرزندش قرار داد، ام البنين عليهاالسلام صدا به گريه بلند نمود، تمام حاضران در منزل با او در گريه و زاري شركت كردند،
اميرالمؤمنين عليه السلام او را از مكان و منزل اباالفضل خبر داد و مژده داد كه خداي رحمه الله در بهشت عوض دو دست دو بال به او عطا خواهد نمود كه با آن همراه ملائكه پرواز نمايد
ام البنين با اين سخن مژده اي جاوداني و سعادت هميشگي دريافت نمود.
▪️الله اکبر شد جدا دست علمدارم
تنهاترین یارم
ماه بنیهاشم چراغ چشم خونبارم
تنهاترین یارم
▪️ای دست بیدست حسین در بین دشمنها
بودی تمام لشکر من با تن تنها
خون دل و اشک غمت شد وقف دامنها
بیتو چگونه یا اخا رو در حرم آرم
تنهاترین یارم
▪️نقش زمین مُقطع الاعضا شدی عباس
با زخم تن در موج خون زیبا شدی عباس
مثل زیارت نامه زهرا شدی عباس
باید ز زخم پیکرت گلبوسه بردارم
تنهاترین یارم
▪️قرآن آیه آیه ام روی زمین افتاد
در زیر دست و پا گل امالبنین افتاد
ماه من از ضرب عمود آهنین افتاد
چون در میان دشمنان جسم تو بگذارم
تنهاترین یارم
▪️عباس من تنها تو یار و یاورم بودی
سردار لشکر ساقی آب آورم بـودی
تنها برادر نه که جان در پیکرم بودی
بودی در این صحرای خونین یار و غمخوارم
تنهاترین یارم
▪️ای بسته چشم از خون سر چشمی به من واکن
عرض سلامی از لب خونین به زهرا کن
قد خمیدۀ امامت را تماشا کن
رفتی ز دستم ای صفابخش دل زارم
تنهاترین یارم
⭕️#نوحه_حضرت_عباس_علیه_السلام
@tavasolnameh
☑️ #روضه_حضرت_ابو_الفضل_العباس_علیه_السلام
سقای بنی فاطمه سردار سپاهم
بودی به صف کربوبلا پشت و پناهم
عباس اباالفضل(2)
ای اهل حرم دست علمدار جدا شد
سقای حرم با دو لب تشنه فدا شد
عباس اباالفضل(2)
گلخانه توحید گل یاس ندارد
دیگر پسر فاطمه عباس ندارد
عباس اباالفضل(2)
در علقمه افتاده تن حضرت عباس
زهراست کنار بدن حضرت عباس
عباس اباالفضل(2)
ای اهل حرم سر به بیابان بگذارید
دیگر به حرم حضرت عباس ندارید
عباس اباالفضل(2)
افسوس که پیشانی عباس شکسته
در چشم نگهبان حرم تیر نشسته
عباس اباالفضل(2)
این دست رشید پسر امبنین است
با پیکر بیسر بدنش روی زمین است
عباس اباالفضل (2)
⭕️#نوحه_حضرت_عباس_علیه_السلام
@tavasolnameh
☑️ #روضه_حضرت_ابو_الفضل_العباس_علیه_السلام
هرجا نشسته اند وبجا حرف مي زنند
دارندازدودست شماحرف مي دنند
دارندازبزرگيتان ازشكوهتان
درامتداد سبزخدا حرف مي زنند
مردم هنوزهم كه هنوزاست همزمان
بانامتان زعشق ووفاحرف مي زنند
ماهيچ اهل ديروكليسابه افتخار
ازنذرهاي گشته ادا حرف مي زنند
انگارتوبه اوج ادب ايستاده اي
وقتي كه سيدالشهدا حرف مي زنند
وقتي علم به دوش صدامي زني حسين
ازغيرت تواهل سماحرف مي زنند
درسمت خيمه هاي عطش كودكان هنوز
ازپهلوان كرببلا حرف مي زنند
اصلاشماشبيه كه هستيدكه سالهاست
دارند ازشماهمه جا حرف مي زنند
✅سه نفر از خاندان اهل بیت علیه السلام آنچنان ضربت شدید و جراحت فوق العاده ای به سرشان رسیده که هیچ یک از اوصیاء و اولیاء و شهدای اولین و آخرین چنین ضربتی ندیده اند یا شنیده نشده است.
🔹اول: ضریت ابن ملجم مرادی بر سر مبارک امیرالمومنین علیه السلام
🔹دوم : ضربت منقذبن مره بر سر مبارک علی اکبر علیه السلام که...
🔹سوم : ضربتی که بنابر برخی روایات حکم بن طفیل بر فرق مبارک قمر بنی هاشم زد بطوریکه سر شکافت
▪️برزمین افتاد لاله ویاسم
شد جدا از تن دست عبّاسم
ياابو فاضل يا ابو فاضل (2)
رفتی و بی تو شد نصیب من
گریه زینب خنده دشمن
ياابو فاضل يا ابو فاضل (2)
جام خالی در دست طفلان است
چشم من بر تو سوی میدان است
ياابو فاضل يا ابو فاضل (2)
تا به خون خفتی در دل صحرا
زائرت گردید مادرم زهرا
ياابو فاضل يا ابو فاضل (2)
تا لب از خون دیده تر کردی
داغ اکبر را تازه تر کردی
ياابو فاضل يا ابو فاضل (2)
با کدامین دل ای علمدارم
بی تو رو سوی خیمه ها آرم
ياابو فاضل يا ابو فاضل (2)
با کدامین دست ای سراپا خون
آورم تیر از دیده است بیرون
ياابو فاضل يا ابو فاضل (2)
⭕️#نوحه_حضرت_عباس_علیه_السلام
@tavasolnameh
☑️ #روضه_حضرت_ابو_الفضل_العباس_علیه_السلام
🌸كس نديده در عجم يا در عرب
هيچ سقّايى بميرد تشنه لب
بود اميدم مرا يارى كنى
سالها بهرم علمدارى كنى
اى دريغا شد اميدم نااميد
بى برادر گشتم و پشتم خميد
در حرم گويد سكينه العطش
طفل ما از تشنه كامى كرده غش
☑️یک وقتی دیدند حضرت عباس علیهالسلام سوار بر اسب، تیر در چشم، دستان بریده، خم شده است، میخواهد تیر را با کمک زانوانش از چشم بیرون بیاورد. نامردی عمود آهنین را به فرق حضرت عباس علیهالسلام فرود آورد و فرق او را شکافت.
چون بر زمين افتاد صدا زد:
«يا أبا عبدالله عليك مني السلام».
وبه روايتي: فرياد زد:
«يا أخاه! أدرك أخاك».
چون آواز آن كشته ي به خون آغشته به گوش سيدالشهداء علیهالسلام رسيد، سوار بر اسب شده و آن را به ميدان تاخت و آن گروه بي حيا را ازسر آن حضرت دور كرد.
چون برسر نعش برادر رسيده ديد دست هاي آن بزرگوار بريده، بدنش پر از خون و سرش شكافته و در ميان خاك و خون افتاده بي اختيار شروع به گريه كرد و گفت:
«الان انكسر ظهري و قلت حيلتي»؛
☑️ندای عباس علی چنین است
مکتب عشق و عاشقی همین است
پیروی آل عبا و دین است
شد دو دستم جدا
بهر دین خدا
ای اهل عالم
ای اهل عالم
اجل به عباس چو شد رو به رو
جدا شده دو دست نیکوی او
فتاده در خون قد دلجوی او
کنار علقمه
عزیز فاطمه
ای اهل عالم
ای اهل عالم
عباس پور شاه لافتایم
عز و شرف همین بس از برایم
امیرم حسین است
شاه عالمین است
ای اهل عالم
ای اهل عالم
امیر من سفینة النات است
منبع جود و مظهر صفات است
مادرش فاطمه
عرش را قائمه
ای اهل عالم
ای اهل عالم
⭕️#نوحه_حضرت_عباس_علیه_السلام
@tavasolnameh
#مناجات_با_امام_زمان_علیه_السلام
ببر از سینهی جهان غم را
شادکن با ظهور عالم را
خوب و بد آمدیم این ده شب
بخر این جنسهای درهم را
مثل چشمان خویش جوشان کن
جوی این اشکهای نم نم را
درحدیث است میکندخاموش
اشک ما آتش جهنم را
طالب خون کربلا برگرد
و برفراز بیرق غم را
روی کعبه به اهتزاز درآر
با دمِ یا حسین پرچم را
نذرتان کرده ام دراین ایام
در توان خود آنچه دارم را
دارم امید تا قبول کنی
به زیادی لطفت این کم را
درد من کربلاست میدانی
اربعین لطف کن دوایم را
#عاشورایی
@tavasolnameh
☑️ #روضه_حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#عصر_عاشورا
#شام_غریبان
از دل بي شكيب مي خوانم
مثل ابن شبيب مي خوانم
بس كه مضطر شده دل زارم
ذكر اَمَّن يجيب مي خوانم
سر نهادم به دامن خيمه
از حسين غريب مي خوانم
از غريبي كه در دل گودال
شده شيب الخضيب مي خوانم
شب نوحه شب گرفتاري است
دوستان موقع عزاداري است
آتش از خيمه ها زبانه گرفت
شادي ام را غم زمانه گرفت
بر خلاف قطا كه لانه نداشت
مرغ غم در دل آشيانه گرفت
باز گلچين پست گل ها را
زير سيلي و تازيانه گرفت
هرچه خلخال و زيور و زر بود
خصم از ما چه ظالمانه گرفت
هرچه در خيمه بود غارت شد
زينب آماده ي اسارت شد
▪️حضرت زینب آمد محضر امام سجاد علیهالسلام عرضه داشت : دشمن خیمه ها را غارت کرده و به آتش کشیده تکلیف ما زنها و بچه ها چیست؟
امام علیهالسلام فرمود:
«علیکن بالفرار»
همه زنها و بچه های داغدیده فرار کردند اما زینب علیهالسلام اطراف خیمه ای می گردد
گاهی وارد خیمه می شود و گاهی خارج می گردد
گاهی دستها را از شدت ناراحتی بهم می زند
راوی می گوید: رفتم جلو تعجب کنان گفتم ای زن تو چرا مانند دیگران فرار نمی کنی مگر نمی بینی این آتش است وتو را می سوزاند.
فرمود: « ان لنا علیلا فی الخیمه وهو لایتمکن من الجلوس»
▪️فلک سر در گریبان حسین است
شب شام غریبان حسین است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
زمین و آسمان را غم گرفته
به مقتل فاطمه ماتم گرفته
حسین جانم حسین جانم حسین جان
همه امشب نماز شب بخوانید
ولی پشت سر زینب بخوانید
حسین جانم حسین جانم حسین جان
بگرد اي آسمان با آه و ناله
به صحرا گم شده طفل سه ساله
حسین جانم حسین جانم حسین جان
زاشک دیده صحرا را بشویید
گل خونین زهرا را بجویید
حسین جانم حسین جانم حسین جان
همه گل هاي زهرا گشته پرپر
زتیر ونیزه و شمشیر و خنجر
حسین جانم حسین جانم حسین جان
زند مرغ دلم امشب پر و بال
گهی در علقمه، گاهی به گودال
حسین جانم حسین جانم حسین جان
شب فریاد و سوز و اشک و آه است
محمّد در کنار قتلگاه است
حسین جانم حسین جانم حسین جان
#نوحه_شام_غریبان
@tavasolnameh
☑️ #روضه_حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است
🔸روز است ولی روز غریبان حسین است
🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امروز
🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است
🔸زینب نگهش بر قـد خمگشتۀ زهرا
🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است
هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه...
ناله میزنه...
اشک میریزه...
میگه وای غریب مادر حسین...
وای مظلوم مادر حسین...
🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند
🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند
حسین جان...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند
خواهرها.. امروز با مادرش زهرا هم ناله شید...
با زینب کبری هم ناله شید...
خدا میدونه امروز زینب کبری چه حالی داره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
الله اکبر...
در نصف روز...
جلو چشماش...
همه عزيزانش رو سر بریدند...
🔸چه خون شد دل زینب
چه حالی داشت وقتی میبینه...
یه طرف بدن بی سر حسینش...
توی گودی قتلگاه...
یه طرف دستهای قلم شده عباسش..
کنار شط فرات...
یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر...
یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا...
یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده...
خدایا چکار کنه زینب...
با اينهمه مصیبت...
🔸چه خون شد دل زینب
این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته...
هم پرستار امام سجاده...
هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه...
مجسم کن...
هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند...
اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن...
یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست...
وقتی میرفت خیلی تشنه بود...
آیا بهش آب دادند یا نه...
یکی میگه خانوم جان زینب...
عمو جانم عباس کجاست..
یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه...
امان... امان...
یکی جای تازیانه ها رو نشون میده...
یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده...
یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
چی کشید زینب...
از یک طرف مصیبت برادر...
از طرفی هم مصیبت اسارت...
زبان حال خانوم زینب کبری است...
🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار
🔸غریبی و اسیری و غم یار
آخ... برادر خوبم حسین...
🔸غریبی و اسیری چاره داره
🔸ولی آخر کشد ما را غم یار
گل من! گل من! گلابم بده
ز رگهای خونین جوابم بده
امان از جدایی حسینم کجایی
برادر حسین برادر حسین
به گودال خون، جستجویت کنم
ز اشک بصر، شستشویت کنم
به مقتل رسیدم صدایت شنیدم
برادر حسین برادر حسین
نیفتاده نامت دمی از لبم
بدون تو طی شد نماز شبم
رکوع و سجودم به یاد تو بودم
برادر حسین برادر حسین
به زخم درونم نمک میزنند
چرا دخترت را کتک میزنند
گلت را دعا کن ز نعشت جدا کن
برادر حسین برادر حسین
مرا ظالمانه صدا میکنند
به کعب نی ازتو جدا میکنند
شده، ای حبیبم اسیری نصیبم
برادر حسین برادر حسین
حوادث شکسته پر و بال من
کنند اشتران گریه بر حال من
به سوزِ دلِ من زند خنده دشمن
برادر حسین برادر حسین
ز محمل کنم بر تو دائم نگاه
دلم مانده در گودی قتلگاه
تمام امیدم حسین شهیدم
برادر حسین برادر حسین
✅ #نوحه_عصر_عاشورا
#عصر_عاشورا
@tavasolnameh
#شب_یازدهم_محرم
متاب امشب اي مه! كه اين بزمگاه
ندارد دگر احتياجي به ماه
زهر سوي مهپاره يي تابناك
درخشد چو خورشيد بر روي خاك
به هر گوشه، شمعي برافروخته
ز هر شعله، پروانه ها سوخته
همه جرعه نوشان بزم الست
تهي كرده پيمانه، افتاده مست
به پايان رسانيده پيمان خويش
همه چشم پوشيده از جان خويش
نه تنها ز جان، بلكه از هر چه هست
بجز دوست، يكباره شستند دست
دگر تا جهانست بزمي چنين
نبيند به خود آسمان و زمين
متاب امشب اين گونه اي نور ماه!
براين جسم مجروح و عريان شاه
فلك! شمع خود را تو خاموش كن
جهان را در اين غم سيه پوش كن
بپوشان تو امشب رخ ماه را
مگر ساربان گم كند راه را!
مبادا كه از بهر انگشتري
به غمها فزايد غم ديگري!
راوي مي گويد: شب یازدهم برای منظوری درقتلگاه بودم ناگاه عطر و نور همه جا را فراگرفت،
دیدم « محمد بن عبدالله صلیاللهعلیه و آله مانند خورشید، حمزه سید الشهداء ، جعفر طیار، حسن بن علی ، علی مرتضی و فاطمه زهرا علیهم السلام از جانب فرات به سوی آن بدن زخمدار آمدند ونشستند،
فاطمه زهرا سلام الله علیها با چشم گریان می گفت:
حبیبی و قره عینی ابکی علی راسک المقطوع
ام علی یدیک المقطوعتین
ام علی بدنک المطروح - بدن زخمدارت که روی خاکها مانده
ام علی اولادک الاساری
گل من! گل من! گلابم بده
ز رگهای خونین جوابم بده
امان از جدایی حسینم کجایی
برادر حسین برادر حسین
به گودال خون، جستجویت کنم
ز اشک بصر، شستشویت کنم
به مقتل رسیدم صدایت شنیدم
برادر حسین برادر حسین
نیفتاده نامت دمی از لبم
بدون تو طی شد نماز شبم
رکوع و سجودم به یاد تو بودم
برادر حسین برادر حسین
به زخم درونم نمک میزنند
چرا دخترت را کتک میزنند
گلت را دعا کن ز نعشت جدا کن
برادر حسین برادر حسین
مرا ظالمانه صدا میکنند
به کعب نی ازتو جدا میکنند
شده، ای حبیبم اسیری نصیبم
برادر حسین برادر حسین
حوادث شکسته پر و بال من
کنند اشتران گریه بر حال من
به سوزِ دلِ من زند خنده دشمن
برادر حسین برادر حسین
ز محمل کنم بر تو دائم نگاه
دلم مانده در گودی قتلگاه
تمام امیدم حسین شهیدم
برادر حسین برادر حسین
#نوحه_شب_یازدهم
@tavasolnameh