✳️ یک تشکر جانانه از آقای مهدی نصیری
بخش دوم
در حقیقت این توضیحاتِ خوبِ شما باعث شد قدر و قیمت رهبر انقلاب و سعۀ صدر و جوانگرایی و مسئولیتسپاری او در نزد خوانندگانتان بسیار بیشتر و بیشتر شود. و همین است که مرا وامیدارد بابت یادآوری آن از شما جداً متشکر باشم.
موارد دیگری هم که آوردید باز هم نتیجهگیری بسیار غلط شما را زیر سؤال میبرد؛ اینکه مسئولیت همه اشتباهات من به عهده رهبری است. مثلاً این اعتراف شما بسیار خوب است: «رهبری از مواضع فرهنگی من در کیهان ـ که البته امروز من آن را نقد میکنم ـ قویاً حمایت میکرد اما بعدها معلوم شد از نقدهای من بر دولت آقای هاشمی و دستگاههای رسمی نظام ـ که من وظیفه خود برای دفاع از حقوق مردم میدانستم ـ بعضاً رضایت نداشت، با این حال به دلیل اعتماد به من با سعۀ صدر با آن نقدها برخورد میکرد.» این یعنی آقا از برخی مواضع شما رضایت نداشت اما با «سعۀ صدر» با شما برخورد میکرد و تذکر نمیداد. الآن این سعه صدر رهبری، نقطه منفی ایشان است یا نقطه مثبت؟ اگر نقطه مثبت است که نتیجهگیری خودتان را زیر سؤال بردهاید و اگر منفی است پس چرا الآن نظام را به سعه صدر بیشتر با مخالفان و حتی براندازان دعوت میکنید. قربان برم خدا را، یک بام و دو هوا را!
موضوعی که در این میان کمتر مورد توجه قرار میگیرد، این است که این سعه صدر و اعتماد و شیوه رفتار رهبری اختصاصی به آقای نصیری نداشته است، البته قبول دارم که با توجه به برخی توصیفاتی که آقای نصیری آورده است قطعاً موضعگیریها و رسانهداری ایشان را بیشتر میپسندیدهاند. وگرنه مگر همین رفتار را رهبر انقلاب با نماینده دیگرشان در روزنامه متفاوت دیگر نداشتهاند؟ مگر در #روزنامه_اطلاعات هم آقا همین مقدار اعتماد و گستره عمل را به آقای #دعایی نداده بودند؟ نمیشود که رهبر انقلاب هم مسئول مواضع اینچنینی #کیهان باشند و هم مواضع آنچنانی #اطلاعات! اینها که نماینده رهبر انقلاب بودند، مگر ایشان خودشان صاحب امتیاز #روزنامه_جمهوری_اسلامی نیستند؟ آیا مواضع آقای #مسیح_مهاجری همان مواضع اعلامی و ترسیمی رهبر انقلاب است یا گاهی دهها درجه با آن تفاوت دارد؟ آیا میتوان گفت مسئولیت همه مواضع آقای مهاجری هم با آیتالله خامنهای است؟! خودتان خندهتان نمیگیرد استاد؟!
درباره بقیه مطالبتان، از شما سؤال میکنم که آیا هفتهنامه #صبح شما و ماهنامه #نیستان آقای #سیدمهدی_شجاعی جزو نشریات بلهقربانگو و بهاصطلاح مالهکش داخل نظام محسوب میشدند یا منتقد و صریح؟ اینکه وقتی شما و آقای شجاعی کم آوردید و تصمیم به تعطیلی این دو نشریه گرفتید، و رهبر عزیز هر دو را خواسته و گفته: «شنیدهام میخواهید نشریهتان را تعطیل کنید. من از شنیدن این خبرها ناراحت میشوم. شماها نباید تعطیل کنید و باید به کارتان ادامه بدهید.» این چه چیزی را نشان میدهد؟ اینکه باز هم به جوانان دلسوز و منتقد میدان میدهد و راضی به تعطیلی رسانههای منتقد و مؤثر و متفاوت آنان نیست. بگذریم که بعد از این به شما پیشنهاد روزنامه جدید با سبک و سیاق «صبح» هم شد اما شما –البته بدرستی- با توجه به نوع پیشنهادی که از سپاه به شما شده بود نپذیرفتید. همه اینها یعنی اینکه رهبری نظام روی توجه و آزادی عمل جوانان خوشفکری که روی مبانی انقلاب پای میفشارند و البته انتقاد هم میکنند اصرار داشته و دارد.
یادداشت اینهفتۀ من خیلی طولانی شد، اما اجازه بدهید در پایان یکی دو سؤال کوتاه هم مطرح کنم.
آقای نصیری! هم در نوشته قبلی (سرگذشت یک تغییر) و هم در این سه متن اخیر، مدعی شدهاید که از زمانی که دادگاهِ شکایت آقای غرضی از هفتهنامۀ صبح، شما را تبرئه کرد و فقط به خاطر کاریکاتور داخل گزارش جریمه مالی شدید، با اینکه رهبر انقلاب شخصاً به شما پیام داد که این جریمه را ایشان میپردازد، شما از اینکه قوه قضاییه آقای غرضی را مجازات نکرد دلسرد شدید و این آغاز بریدن شما شد. عیبی ندارد که شما بابت این موضوع کوچک از انقلابی به این بزرگی و رهبری آن (که از شما و افشاگریهاتان تا آخر هم حمایت کرده بوده) ببرید، ولی سؤال اینجاست که دادگاه غرضی در اواسط دهه هفتاد بود، چطور شما تا دهپانزده سال بعد از آن باز هم مسئول خبرنامهای بودید که به امامان جمعه خط فکری صحیح میداد یا سالهای مدید در دفتر نمایندگی «ولی فقیه!» در کشور امارات مسئولیت داشتید و اصولاً چرا حدود ۲۰سال بعد ناگهان به فکر افتادید که اینطور مسلسلوار و بیپرده به رهبر انقلاب بتازید؟! بالاخره سؤال است دیگر به ذهن انسان میرسد!
ببخشید! آدم یاد فیلم کمدی «سفر به غرب» لورل و هاردی میافتد که هاردی چکش چوبی به سر لورل که داشت آواز میخواند و قر میداد کوبید، و لورل تا زمانی که آواز و رقصش تمام نشد چیزیاش نشد و بعد ناگهان احساس درد کرد و نقش بر زمین شد...
@tdejakam