از امام علی (ع) سوال میشه که اقا
زیرک ترین ادم کیه ؟
در جواب میگن : کسی که از خودش و عمل خودش پیش از مرگ حساب بکشه ...
میپرسن : به چه صورت ؟
میگن : در پایان هر روز به خودش بگه که امروز دیگه برنمیگرده ، چقدر خدا رو شاکر بودی ؟
چقدر برای خدا کار کردی ؟
چقدر غم از چهره مومنی زدودی ؟
چقدر گره از کار کسی گشودی ؟
و الی اخر ...
+ اخر شبه ، با خودت فکر کن !
به خودت نمره بده :))
[ تینـو ]
از امام علی (ع) سوال میشه که اقا زیرک ترین ادم کیه ؟ در جواب میگن : کسی که از خودش و عمل خودش پیش ا
به حساب خود برسید ، پیش از انکه به حساب شما برسند !
[ رسول اکرم (ص) ]
امام سجاد (ع) برای عاقبت خودشون گریه میکردن !
میگن اخه اقا شما که اولاد پیغمبرید ، چرا اینطوری میکنید !
همون حرفی رو میزنن که پیامبر به بچه های عبدالمطلب از قول خدا میزدن که
با اعمالتون به سمت من بیایید نه با حسب و نسبتون ! زمانی که صور دمیده بشه ، دیگه حسب و نسبی پیشتون نخواهد موند !
+ همون زمانی که ما ها رو به اسم صدا میزنن ! نه ابن فلانی . نه ذریه ی فلانی ...
همون زمانی که خودتی و اعمال خودت :))
گفت : ببینید حرف حضرت عیسی به حواریون چقدر قشنگه !
میگن که
من به شما امر میکنم به دلتون فکر فساد و گناه رو راه ندید ، چه برسه به اینکه واقعا این کار ها رو بکنید .
وقتی شما به فکر فساد و گناهید عین اینه که تو یه اتاق اتیش روشن کردید ، اتاق اتیش نگیره ولی دود اتیش رو دیوار اتاق بمونه ...
خیلی جای فکر کردن داره !
+ حتی فکرش هم ممنوع :))
تعریف میکرد :
ایت الله بروجردی یه کار خیلی جالبی میکردن :))
فردای هر روزی که سر شاگرداشون داد میزدن و عصبی میشدن ، روزه میگرفتن !
نفسشونو مجازات میکردن !
+ چقده خوبه ماام از این کارا کنیم ...
البته اگه لازم نباشه هر روزمون بشه روزه های این مدلی !
اگر اُنس با خدا در تو آمد ،
بیداریِ شب ، هرچند دقایقی هنگام سحر را از دست نخواهی داد ..
و اگر این حال و انس نبود ،
حتی از بی حالیِ خودت دست نکش و در نوبت بِایست و دربزن که محبوب غیور و با وفاست ...
[ علی صفایی حائری ]
تو این سه روزِ ایام البیض ؛
سیزده و چهارده و پانزدهِ رمضان ؛ خوندنِ دعای مجیر رو فراموش نکنید :)
که به فرموده ی آقا رسول الله بخشیده میشه گناهان حتی اگه باشن به قدرِ برگِ درختا !
قدرِ قطره های بارون
ریگِ بیابون ..
که وسطِ مهمونیِ بخشش، خدا بازم بهونه جور کرده واسه بیشتر تر بخشیدن !
واسه بیشتر بغل کردن ..
این سه روزُ بیشتر مهمون باشید !
این سه روزُ بیشتر خودشیرینی کنید واسه صاحبخونه
دستای خالیتونُ نشون بدید
نشون بدیدُ با زبونِ دلتون بگید که میبینی بی پناهم ؟!
که أجِرنا من النارِ یا مُجیر ...
مگه دستِ خالی برمیگرده کسی که امشب در بزنه خونه ی عزیزِ دلِ مدینه رو ؟
مگه امشب دستِ رد به سینه ی کسی میزنه مادری که اولین غنچهشُ بغل گرفته ؟
مگه امشب بی جواب میذاره سائلی رو بابای عالم؟
مگه میشه نظرِ لطف نندازه رحمةُ للعالمینی که امشب بدو بدو میره خونه ی نازنیندخترش تا اولین نوه رو ببینه ؟
که ذوق کنه واسه بابابزرگ خطاب شدن ؟
مگه میشه از کرامت کم بیاره کسی که امشب بشینه پای گهواره ی کریمترین ؟
که دست به دامنِ سبزش بشی و بگی خوش اومدی اولامامزاده ی عالم
چه خوب شد که اومدی حبیب ابنِ حبیب
مبارکِ دلِ ما باشی کریم ابنِ کریم ...💙
از من سوال شد
"امام زمان غایب است" یعنی چه ؟
گفتم غایب ؟!
کدام غایب ؟
بچه دستش را از دستِ پدر رها کرده و گُم شده
میگوید پدرم گم شده است !
[ حاج میرزا اسماعیل دولابی ]
سحرِ هجدهم
و آخرین سحری که
مردِ غریبِ شبهای کوفه
با پای خودش میره مسجد و برمیگرده ..
کمی طولانی تر .. آهسته تر
کوچه به کوچه،
زیرِ لب زمزمه میکنه
خداحافظ ای نخلها
ای چاهها
دگر نشنوید از علی آهها ...
اونجایی که حضرت زینب
به باباشون مدام میگن سلام
اقا میگن چرا انقد سلام میکنی ؟
جواب میدن اخه بابا خودم دیدم کسی جواب سلامتو نمیده ...
اقا تو همین شبا دارن با خودشون میگن
راحت شدم ...
از سلام بی جواب راحت شدم !
از همه بی کسیام راحت شدم !
دیگه از تنهاییام راحت شدم !
نمیدونم از اعضا اینجا
کسی تا حالا بیماری پدرشو دیده یا نه
الهی که کسی نه دیده باشه ، نه ببینه ...
ولی منی که دیدم
منی که تو بچگیم دیدم بیماری پدرمو
میفهمم که بابای خونه تو بستر بیوفته یعنی چی :))
فقط همین تو بستر افتادن رو .
دیگه نمیدونم وقتی پدر بره
وقتی سایه سر نباشه
چی میشه ...
+ مگه غیر از اینه که اقا
بابای همه شیعه هان ؟
پیرهن سیاه دارید میپوشید برا باباتون ؟
...
روزهای بعد از ضربت خوردن بود
مردم پشتِ دربِ خانه ی امیرالمومنین جمع شده بودند
امام حسن درب خانه را گشود ،
و امر فرمود که مردم آنجا را ترک کنند
تعدادی با نا امیدی برگشتند
اما أصبغ ابنِ نباته آنجا ماند و با تضرع اصرار و التماس کرد
و جایی نرفت تا بلاخره اذنِ دخول گرفت ...
[ تینـو ]
روزهای بعد از ضربت خوردن بود مردم پشتِ دربِ خانه ی امیرالمومنین جمع شده بودند امام حسن درب خانه را گ
انقد پشتِ در میشینم تا درُ باز کنی
میدونم که بلاخره باز میکنی
بابا بچهشُ پشتِ در نگه نمیداره ...
[ تینـو ]
انقد پشتِ در میشینم تا درُ باز کنی میدونم که بلاخره باز میکنی بابا بچهشُ پشتِ در نگه نمیداره ...
آنقدر در میزنم این خانه را
تا ببینم روی صاحبخانه را ...
[ تینـو ]
شرف هر عاشقی به قدر معشوق اوست ... [ مولوی ]
همون هر کس با محبوب خود محشور میشودِ اقا رسول الله ؛))
میگفتن
امام زمانه که به خدا تو این شبا میگه
من ابرو میذارم
این بنده گنهکار رو ببخش ...
امام زمانه که برات اشک میریزه و از خدا میخواد ببخشتت .
روت میشه نگاهش کنی ؟
اقا جز تو
که این وضعته
کیو داره ؟
نگو خوبای عالمو داره که هیچ خوبی نیست
که اگه بود تا حالا ۳۱۳ نفر جور شده بود ...
اقا هیچکسو نداره
امید اول و اخرش تویی
که این شبا به جای اینکه تو برای اقا اشک بریزی
اقا داره برای تو اشک میریزه
:))))))
میگفتن
یه زمانی امام حسین ماموریت دادن
گفتن جوانان بنی هاشم بیایید ، علی را بر در خیمه رسانید :)
یه زمانی اقا روح الله به رزمنده های جوون
الان چی ؟
بیانیه گام دوم انقلاب رو خوندید که اقا سید علی مخاطب همه ماموریت ها رو جوونا قرار دادن ؟
ماموریدا ...
کم نذارید :)
افسوس که ما پیش از آن که از آلودگی ها پاک شده باشیم،
بر خویش عطر پاشیده ایم!
و خویشتن را جز آن که هستیم به دیگران معرفی کرده ایم.
ما به جای آن که رنگِ خدا را گرفته باشیم،
به خدا رنگ زده ایم ...
[ علی صفایی حائری ]
وقتی جایی .. خونه ی کسی میری مهمونی،
دمِ رفتن ،
اونجا که جلوی در وایسادی و هی خداحافظی میکنی و باز برمیگردی و مرورِ خاطرات میکنی ،
صاحبخونه میگه صبر کنید
بدو بدو میره چندتا کیسه میاره
چندتا کیسه پر از توشه ی راه !
میگه اینارو ببرید با خودتون ، لازمتون میشه
میگه حتما بخورید که یه وقت ضعف نکنید تو راه
یه وقت گرسنه نمونید تا رسیدن به مقصد ..
هی سفارش میکنه .. هی مُشت مشت جیبارو پر میکنه ..
آخدا سفرهت داره جمع میشه ،
سفره ای که سی روز مهمونش بودیم .. که دل کندن ازش خودِ جون کندنه ..
که هی خداحافظی میکنیم و هی دلمون نمیاد بریم ..
آخدا ما دمِ در وایسادیم منتظر !
دستای خالیمونُ پر نمیکنی ؟
راه درازه و صعب العبور ،
توشه ی راه بهمون نمیدی ؟
ما قوت نداریما .. ما بدونِ توشه ی مقویِ تو کم میاریما ..
آخدا ما بی عرضه ایم .. بلد نبودیم این چند روز از گوشه و کنار سفرهت چیزمیز جمع کنیم
جیبامونُ پر کنیم ..
میشه مثلِ همیشه خودت زحمتشُ بکشی ؟
میشه یه کم جیبای خالیمونُ پر کنی ؟
آخدا ما نمک خوردنُ نمکدون شکستن عادتمونه ..
میشه دعوامون کنی ؟ ادبمون کنی ؟
میشه از درِ خونهت پاک بریم بیرون ؟
میشه تو این شبِ جمعه ای اون چندصباح سرِ سفرهت نشستنُ قبول کنی ؟
میشه بیرونمون نکنی ؟
میشه بازم دعوتمون کنی ؟
کی هی بیایم داد بزنیم بالحسینِ الهی العفو ...
که هی بگیم تو رو به حسینت امضا کن جوازِ کربلا رو ..
آخدا تو اونی که از جلوی درت رد میشه و کاری بهت نداره تعارف میزنی!
میگی بفرما داخل عزیزم ..
بیا مهمونِ من باش .. بیا که سفره همیشه پهنه و رزق آماده
بیا چند ساعتی با من باش
حالا ما که مهمونت بودیم دورت بگردم ..
مگه میشه دست خالی بریم ؟
مگه مولا بندهشُ ول میکنه به حالِ خود ؟
هَیهات ..
أنتَ أکرمُ مِن أن تُضَیِّعَ مَن رَبَّیتَه ...
[ تینـو ]
وقتی جایی .. خونه ی کسی میری مهمونی، دمِ رفتن ، اونجا که جلوی در وایسادی و هی خداحافظی میکنی و باز ب
اینم باشه حرف دلمون برای
ماه رمضونمون که نفسای اخر کشونشه :))
«سختی» نردبان سلوک است. «خوشی» هم نردبان سلوک است! در خوشیها باید شاکر باشیم و در ناخوشیها صابر و راضی!
[ سید محمد مهدی میرباقری ]
اسیرِ ظلمات که شدی، برای روحِ سالم بردن از خطرِ سقوط، باید به کسی.. به جایی.. پناه برد..، یکی خودش میشود پناهِ خودش، برای خود میبرد و میدوزد.. یکی شیطان را مأمنِ اَمنِ خود میابد.. آن دیگری تا به خودش بیاید سقوط میکند.. اما در این میان کسانی هم هستند که از ابتدای مسیر، ریسمانی را محکم چسبیدهاند، راه ها را میانبر زده اند و رسیده اند...
آن ریسمان، ریسمانِ عشقِ حسین علیه السلام و آنان همان سعادتمندان اند ... :))
گفت :
یه عده دنبال دنیان ، اینا همون صمی بکم عمی هایی هستن که عذاب الیم و شدید العقاب پیش رو شونه ...
یه عده دنبال عقبی ان ، ایناام خوشبحالشونه که انهار من عسل و فلان پیش رو شونه ...
یه عده دنبال مولان ، اینا دیگه نور علی نور .
همونایین که میگه انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه ... و میشه اجرشون جنات تجری من تحت الانهار !
+ تو کجای این چارتی ؟
با خویش همیشه در نبردم چه کنم ؟
از کرده ی خویشتن به دردم چه کنم ؟
گیرم که ز من درگذرانی ز کرم ...
زین شرم که دیده ای چه کردم
چه کنم ؟ :)))))
السلامُ علیکَ مِن مَطلوبٍ قَبلَ وَقتهِ
و محزونٍ عَلیهِ قَبلِ فَوتِهِ
بدرود .. ای که پیش از آمدنت تو را طلبیدیم
و قبل از رفتنت غمزده ایم ...
+ ماه مهمونی خدا :))
[ صحیفه سجادیه ]
اگر به جای درست کردنِ اقتصادِ مردم بنشینید بر سرِ مسند و با حرف و فحاشی به هم از مسائل غفلت کنید ،
شما هم عمّالِ آمریکایید
لکن ملتفت نیستید !
[ امام خمینی (ره) ]