🌐 #مکتب_قاسم
🔸تابلوی اول
🔹حاج آقا کامیاب
▫️قاسم تا 13 سال در روستا نفس کشید،اما باید میرفت کرمان که خودش را برای مبارزات چهل ساله اش آماده کند. در کرمان درس خواند و کار کرد تا اینکه روحانی جوانی بنام کامیاب،سر راهش قرار گرفت و دست قاسم را در دست انقلابیون گذاشت. این روحانی که بعد ها بدست منافقین ترور شد قاسم سلیمانی را با رهبر معظم انقلاب اسلامی آشنا کرد و از قاسم یک جوان انقلابی ساخت تا جایی که او یعنی از رهبران تظاهرات خیابانی برای پایان دادن حکومت پهلوی در کرمان شد.
#حاج_قاسم #خاکریز_خاطرات
╭-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╮
@tollabe_khoy
╰-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╯
🌐 #مکتب_قاسم
🔸 تابلوی دوم
🔹 اعتراض غذایی
🍃 ظرف غذایش که دست نخورده می ماند، وحشت می کردیم. مطمئن می شدیم به گروهانی در یک گوشه خطِ لشکر غذا نرسیده؛ این طوری اعتراض می کرد به کارمان.
تا آن گروهان را پیدا نمی کردیم و غذا نمی دادیم بهشان، لب به غذایش نمی زد.
گاهی 48 ساعت غذا نمی خورد تا یقین کند همه غذا خورده اند.
#فقط_برای_خدا
#حاج_قاسم
╭-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╮
@tollabe_khoy
╰-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╯
🌐 #مکتب_قاسم
🔸 تابلوی سوم
🔹 لباس رزم
آفتاب نزده از خانه زد بیرون. همینطور آمد و نشست کنار راننده که بروند اهواز. از کرمان راه افتادند و دو سه ساعت بعد رسیدند به سیرجان. آن موقع بود که حرف دل فرمانده آمد سر زبانش. معلوم شد قلبش را پشت در خانهاش جاگذاشته و آمده.
به رانندهاش گفت: «دیشب شب ازدواجم بود.» حاجآقا شما میموندید. چرا اومدید؟
نه، جبهه الان بیشتر به من نیاز داره. به جای رخت دامادی، لباس رزم به تن آمده بود پشت خاکریز، توی سنگر، وسط میدان نبردی که آتش و خمپاره و گلوله از زمین و آسمانش، جای نقل و نبات را گرفته بود.
تازه عروس خانهاش را از همان روزها سپرده بود به خدا. یقین داشت که خدا بیشتر از خود حاجی مراقب اوست.
◾️منبع: سلیمانی، ص۱۹
#حاج_قاسم
#خاکریز_خاطرات
╭-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╮
@tollabe_khoy
╰-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╯
🌐#مکتب_قاسم
🔸 تابلوی چهارم
🔹حق الناس
🍃 وقتی جنگ به قسمت شهری کشیده شد، برخی به ناچار وارد منازل مردم شدند.
ایستاد به سخنرانی برای نیروها: «اگر به شهر شما حمله شود، دوست دارید وارد خانه تان شوند؟ خیلی باید مراقبت کنید از حق الناس؛ حتی اگر وسیله ای به اشتباه جابجا شده، بگذارید سرجایش. خدا از شما امتحان می گیرد، از امتحان سربلند بیرون بیایید.»
#فقط_برای_خدا
#حاج_قاسم
╭-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╮
@tollabe_khoy
╰-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╯
🌐 #مکتب_قاسم
🔸تابلوی پنجم
🔹 نماز جماعت
🍃 در فرودگاه دمشق نماز جماعت خواندیم. نماز که تمام شد، یک نفر از پشت سر گفت نماز دوم را با تاخیر بخوانیم؛ حاج قاسم بود.
یک گروه از اهل سنت می خواستند نماز جماعت بخوانند، جماعت ما مانع شان بود. می خواست اول اهل سنت نماز جماعت بخوانند که روی وقت حساسیت بیشتری داشتند.
#فقط_برای_خدا
#حاج_قاسم
╭-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╮
@tollabe_khoy
╰-┅═ঊঈ💠ঊঈ═┅-╯