eitaa logo
طوبای عفاف
647 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
503 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• اشاره ای به بعضی فضائل ارزشمند حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام ✅ علم امام سجاد علیه السلام فرمودند: «اِنَّ العَبَّاسَ بنِ عَلِیّ زقَّ العِلمَ زَقّاً» «به درستی که علیهماالسلام دانش را از سرچشمه چشیده است، آن‌هم چه چشیدنی!» بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ١٣٧ ✅بصیرت نافذ امام صادق علیه السلام فرمودند: «انَ عَمُّنا العَبَّاسُ نافِذَ البَصیرَه» «عموی ما عباس بصیرت و بینشی ژرف داشته است» اعیان الشیعه، ج ٧، ص ۴٣٠ بی‌شک علیه السلام را می‌بایست شاهکار بینش و بصیرت دانست، چنانچه در فتنه‌ها، به‌راحتی حق را از باطل تشخیص داده و با تمام همت عالی خود، عزم بر احقاق حق داشته‌اند. امام صادق علیه‌السلام در زیارت نامه آن حضرت می‌فرمایند: «گواهی می‌دهم که تو لحظه‌ای از خود سستی نشان ندادی و برنگشتی، بلکه راه و روش تو بر ایمان و بصیرت در دین رقم خورده است» کامل الزیارات، ص ٧٨۶ ✅شجاعت و وفاداری علیه السلام مظهر شجاعت و وفاداری است، ایشان از نوجوانی در جنگ صفین نشان دادند که پورِحیدر کرارند؛ اما اوج این شجاعت و شهامت در حماسه کربلا بود، به‌گونه‌ای که علیه السلام با دیدن بدن غرقه به خون برادر فرمودند: «چشم‌هایی که تا دیشب از ترس تو نخوابیده بودند، امشب به خواب خواهند رفت!» معالی‌السبطین، ج ١، ص ۴۴٣ ✅ولایت پذیری از مدینه تا مکه و کربلا همه توجه او به ساحت مقدس امام زمانش بود و این مشهود همه عالم است. ﴿اَلّلهُمَّـ ؏عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج﴾ ┄┅┅┅┅❁✨❁┅┅┅┅┄ ༺طوبای عفاف༻ https://zil.ink/toubaefaf
﷽ سلیقه داشته آری، سلیقه داشته است... نوشت از او خالی است دنیایم کجاست آینه‌ای تا کُند تماشایم برای خلوت خود دوست، دوست می‌‌خواهم در این هزاره‌ی غم چاره اوست می‌‌خواهم که خمره خمره‌ی ایجاد را به کاسه کنم خودم خدایی خود را در او خلاصه کنم می‌‌آفرینمش اینسان به خود اشاره کنم به هر چه می‌‌نگرم خویش را نظاره کنم به قصد خلقت عالم قلم گرفت آنگاه گذاشت نقطه‌ی باء را و گفت بسم‌ الله به نقطه خیره شد و چیز دیگری ننوشت بر آن تکامل بی‌ حد فراتری ننوشت به نقطه خیره شد و نقطه جان گرفت از او در این معاشقه کم‌ کم زبان گرفت از او به نقطه گفت که تو جوهر صدای منی که من برای تو هستم تو هم برای منی به نقطه گفت که ‌ای آرزوی غائب من خوش آمدی به من ‌ای مظهرالعجایب من به نقطه خیره شد و گفت این چقدر من است به نقطه گفت که هنگامه‌ی شدن است بسنده کرد به یک نقطه از فرمود که این هم از سر عالم زیاد خواهد بود کتابت همه‌ی دهر از تو یک سطر است که صفحه صفحه‌ی دریا هنوز القطره است سلیقه داشته آری، سلیقه داشته است خدا تخلص خود را علی گذاشته است خدا به خلقت ایجاز خویش مایل شد تمام گستره‌ی کائنات کامل شد خدا به حوصله برداشت مُشتی از آن گِل جمال شکل گرفت و کمال کامل شد نیافرید خدا چیز دیگری گویا غرض وجود بود و حاصل شد اضافه آمد از آن گل کمی که بعد از آن هر آن‌ چه خلق شد از مابقیِ آن گل بود همین که کعبه بنا شد خلیل گفت اکنون به بوسه بر قدم قابل شد به جلوه‌‌ی دیگر به جلوه‌‌ی کلمه کلام شد به زبان رسول خدای نازل شد صدای او شب را تکان می‌‌داد شهود رتبه‌ی او سخت بود مشکل شد به چشم داشت انگشتریِ او بودند خواند کائنات سائل شد جهان نخواند را مگر نمی‌‌دانست فریضه است از فریضه غافل شد جهان به چشم علی استخوان خوکی بود که صبح نوزدهم جان گرفت قاتل شد ولی تمام نشد مرتضی دوباره تپید به سینه‌‌ی من و ما رفت و نام او دل شد به جلوه‌‌ی دیگر به آمد علم به دوش گرفت و شد چگونه دم بزنم از تو از خصائل تو که مانده‌‌ام به مدیح تو کسی که بر شب صفّین چیره شد قمر است برای روز مبادا ذخیره شد قمر است به هر مقام از اوگفتگو نباید کرد قمر مقایسه با روی او نباید کرد... سیدحمیدرضابرقعی @toubaefaf