eitaa logo
طوبای عفاف
666 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
458 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• 🍃...و آبرویم را از روانداختن به هریک از جهانیان نگاه دار... و مرا پشتیبان ظالمان و یاور و دستیارشان در از بین بردن کتابت مساز... 🍃فرازی از دعای علیه السلام در : ... وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیتِكَ وَ لَا خَلَوَاتِی بِمَا یعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِكَ وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ وَ ذُبَّنِی عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ و خوبی‌هایم را به سبب گناهی که با آن می‌آمیزد، و خلوت‌هایم را به مفاسدی که از آزمایشت پیش آید تباه مکن، و آبرویم را از روانداختن به هریک از جهانیان نگاه دار، و از طلبیدن آنچه نزد فاسقان است بازم دار، وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیراً وَ لَا لَهُمْ عَلَی مَحْوِ كِتَابِكَ یداً وَ نَصِیراً وَ حُطْنِی مِنْ حَیثُ لَا أَعْلَمُ حِیاطَةً تَقِینِی بِهَا وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ رَأْفَتِكَ وَ رِزْقِكَ الْوَاسِعِ، إِنِّی إِلَیكَ مِنَ الرَّاغِبِینَ وَ أَتْمِمْ لِی إِنْعَامَكَ إِنَّكَ خَیرُ الْمُنْعِمِین و مرا پشتیبان ظالمان و یاور و دستیارشان در از بین بردن کتابت مساز و از آنجا که خود آگاه نیستم چنانم نگهبان باش که به آن محفوظم بداری، و درهای توبه و رحمت و مهربانی و روزی فراخت را به رویم بگشا، که من از رغبت کنندگان به سوی توام، و انعامت را در حقّم کامل کن، که تو بهترین نعمت‌دهندگانی، وَ اجْعَلْ بَاقِی عُمُرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ یا رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ السَّلَامُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ أَبَدَ الْآبِدِینَ و باقی عمرم را جهت خشنودیت در حج و عمره قرار ده،‌ ای پروردگار جهانیان، و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه او، و سلام بر او و بر ایشان باد سلامی پیوسته و جاودانه.» فرازی از دعای ۴۷ (دعای روز عرفه)، @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• 🍃...و آبرویم را از روانداختن به هریک از جهانیان نگاه دار... و مرا پشتیبان ظالمان و یاور و دستیارشان در از بین بردن کتابت مساز... 🍃فرازی از دعای علیه السلام در : ... وَ لَا تُحْبِطْ حَسَنَاتِی بِمَا یشُوبُهَا مِنْ مَعْصِیتِكَ وَ لَا خَلَوَاتِی بِمَا یعْرِضُ لِی مِنْ نَزَغَاتِ فِتْنَتِكَ وَ صُنْ وَجْهِی عَنِ الطَّلَبِ إِلَی أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِینَ وَ ذُبَّنِی عَنِ الْتِمَاسِ مَا عِنْدَ الْفَاسِقِینَ و خوبی‌هایم را به سبب گناهی که با آن می‌آمیزد، و خلوت‌هایم را به مفاسدی که از آزمایشت پیش آید تباه مکن، و آبرویم را از روانداختن به هریک از جهانیان نگاه دار، و از طلبیدن آنچه نزد فاسقان است بازم دار، وَ لَا تَجْعَلْنِی لِلظَّالِمِینَ ظَهِیراً وَ لَا لَهُمْ عَلَی مَحْوِ كِتَابِكَ یداً وَ نَصِیراً وَ حُطْنِی مِنْ حَیثُ لَا أَعْلَمُ حِیاطَةً تَقِینِی بِهَا وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ تَوْبَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ رَأْفَتِكَ وَ رِزْقِكَ الْوَاسِعِ، إِنِّی إِلَیكَ مِنَ الرَّاغِبِینَ وَ أَتْمِمْ لِی إِنْعَامَكَ إِنَّكَ خَیرُ الْمُنْعِمِین و مرا پشتیبان ظالمان و یاور و دستیارشان در از بین بردن کتابت مساز و از آنجا که خود آگاه نیستم چنانم نگهبان باش که به آن محفوظم بداری، و درهای توبه و رحمت و مهربانی و روزی فراخت را به رویم بگشا، که من از رغبت کنندگان به سوی توام، و انعامت را در حقّم کامل کن، که تو بهترین نعمت‌دهندگانی، وَ اجْعَلْ بَاقِی عُمُرِی فِی الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ یا رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ السَّلَامُ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمْ أَبَدَ الْآبِدِینَ و باقی عمرم را جهت خشنودیت در حج و عمره قرار ده،‌ ای پروردگار جهانیان، و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه او، و سلام بر او و بر ایشان باد سلامی پیوسته و جاودانه.» فرازی از دعای ۴۷ (دعای روز عرفه)، @toubaefaf
با کاروان (۱۰) ...شمر عصر پنجشنبه نهم محـرم، بـا فرمـان جدیـد عبیـداالله بـه کـربلا رسـید و نـزد عمرسعد رفت. ابن زیاد به شمر گفت: اگر عمرسعد جنگ با حسین علیه السلام را نپذیرفت، تو، امیـر و فرمانده لشکر باش. شمر برابر لشکر امام آمد و به عباس، جعفر و عثمان، فرزندان حضرت علیهم السلام گفـت: شـما در امانید، اما آنان نپذیرفتند که علیه السلام را تنها بگذارند. روز حضرت عباس علیه السلام پیش آمد و عرض کرد: برادر جان، لشکر دشمن به سـوي تـو مـی آینـد. علیه السلام فرمود: برادر، از ایشان بپرس چه پیش آمده و چه می خواهند؟ علیه السلام بـا بیـست سـوار ازجمله زهیربن قَین و حبیب بن مظاهِر نزد لشکر ابن سعد آمد و به آنان گفت: چه پیش آمـده و چـه می خواهید؟ آنان گفتند: از امیر دستور رسیده که به شما پیشنهاد کنیم به حکم او تن دهید، و الّـا بـا شما جنگ کنیم. علیه السلام نزد علیه السلام رفت و سخن آن لشکر را به عرض آن حـضرت رساند. علیه السلام فرمود: پیش آنان برگرد و اگر بتوانی تا فردا از ایـشان مهلـت بگیـر تـا اینکـه امشب براي پروردگار خود نماز گزاریم و دعا کنیم و از او طلب آمرزش نماییم؛ زیرا خدا خـودش میداند که من و تلاوت و دعای بسیار و استغفار را دوست دارم. از علیه السلام نقل شده است هنگام غروب روز نهم محرم(شب عاشـورا)، پـدرم یـاران خـود را جمع کرد و بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «اما بعد، من یارانی باوفاتر و بهتر از یاران خود سـراغ ندارم و خاندانی نیکوتر و مهربانتر از خاندان خود ندیده ام؛ خدایتان از جانـب مـن پـاداش نیکـو دهد. بدانید که من می دانم فردا سرنوشت ما با این دشمنان چه خواهد شد.» نک: قصه کربلا، ص۲۳۸ @toubaefaf
اشاره ای به راهبردهای تبلیغی علیه السلام از ویژگی های تبلیغی زمانه امام چهارم علیه السلام می توان به دو نکته گمنامی و پرکاری به جهت نجات انسان ها از جهل خودی و طاغوت اجتماعی اشاره نمود و در این راستا، سیره این امام عزیز را چنین آورده اند: 1. ایشان مثل صلی الله علیه وآله تبلیغ چهره به چهره را برای تربیت نیروی انقلابی شروع کردند؛ زیرا تقریبا همه افراد تربیت شده و اصیل اسلامی در کربلا شهید شدند. در همین راستا، یکی از کارها ایشان خرید برده بود و رسیدگی به تربیت دینی آن ها و سرانجام آزاد کردن برده ها با سرمایه کار و یابدون آن و تشویق دیگران به این مهم. 2. خانه امام پناهگاه شیعیان و بی پناهان بود، به ویژه در حادثه ها. در حادثه حره که یزید علیه اللعنه درمدینه به پا کرد و اموال و نوامیس مردم را بر لشکرش مباح نمود، 400 زن پناه بردند به خانه امام از شر لشکریان یزید و هیچ کسی جرأت تعرض به آن ها را را ننمود. پس از حادثه هولناک حره یکی از زن ها گفته بود آنقدر در خانه علیه السلام احساس امنیت و راحتی می کردیم که حتی در خانه پدر خویش نیز به این راحتی نبودیم. 3. امر به معروف و نهی از منکر به ویژه به صورت مکتوب و نامه نگاری که بعضی اقوام و خویشان و مسئولین را تذکر می دادند. 4. در طول 35 سال یاد کربلا و شهدا که هر جا تشنه ای، گرسنه ای و... می دیدند از و ها یاد کرده با این روش حکومت طاغوت را تا قیامت رسوا کردند؛ مردم را متوجه مسیر الهی تقوا و محبت می کردند و این روند از عصر یازدهم محرم 61 شروع و در شام با خطبه مسجد جامع اموی به اوج رسید و در طول 35 سال ادامه یافت. 5. یکی دیگر از مهم ترین راهبردهای تبلیغی حضرت علیه السلام، ترویج ، و علیهم السلام در قالب برای همه جهان در طول تاریخ بود. ، گنج پر از اسرار، معارف و لطائف دین خداست و به نوعی تفسیری از قرآن در قالب دعا به حساب می آید و کتابی است گرانبها و مورد عنایت علیه السلام. 📚نک: منتهی الآمال، بخش سیره امام سجاد علیه السلام، انسان دویست و پنجاه ساله، سیره پیشوایان و ... . شهادت بزرگ پیام آور کربلا، حضرت علیه السلام تسلیت باد. @toubaefaf
السلام علیک یا أباالحسن بس که خورشید موپریشان است آفتاب عراق سوزان است رنگ عوض کرده پیکرت حتما چونکه در قتلگاه عریان است... رفت میدان برادری تنها آمد اما از او سری تنها باقی قصه بعد تو این است راه شام است و خواهری تنها هیچ روزی شبیه شام نشد دختر حیدر احترام نشد هر چه رفتیم صبح تا سرشب کوچه پس کوچه ها تمام نشد بس که شد کوچه های شام شلوغ دورمان بود از اتهام شلوغ معجرم خاک و خون گرفت که بود سرم از سنگ های بام شلوغ آبروی قبیله را بردند بانوان جلیله را بردند سر تا به نیزه نشست دست بسته عقیله را بردند صحبت از معجر و نقاب گذشت بر سرم کامل آفتاب گذشت به خدا نصف جان شدم از شرم تا که آن مجلس شراب گذشت خواهرت شعله های در دیده از همان ابتدا خطر دیده این غبار مبارزه است معجرم رنگ خاک اگر دیده من به دلهای مرده جان دادم به همه راه را نشان دادم مثل حیدر که فتح خیبرکرد کوفه و شام را تکان دادم همه ی خلق در امان من است و عاطفه نشان من است کوفه وشام بدر و احزاب است ذوالفقار علی بیان من است از یتیمان سپاه آوردم باغم و سوز و آه آوردم کاروانی پر از ستاره و ماه سمت شام سیاه آوردم @shere_aeini شهادت جانسوز علیه السلام تسلیت باد. @toubaefaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرح حدیثی از علیه‌السلام توسط رهبر معظم انقلاب 🔶 مؤمن هر جا مینشیند، در صدد فرا گرفتن و آموختن است. هر جا سکوت میکند، سکوت او برای این است که در گفتن، خطر و اشکالی بر دین خودت مشاهده میکند. 🔷 آنچه را که به عنوان سخن راز و امانت به او سپرده شود، حتی برای دوستانش هم آن را افشا نمیکند. 🔶اگر یک وقت کسی برای احقاق حقّش به گواهی او احتیاج داشته باشد، گواهی و شهادت خود را کتمان نمیکند؛ ولو آن شخص از او دور باشد. 🔷هیچ کار نیکویی را از روی ریا انجام نمیدهد. 🔶هیچ کار خیری را هم از روی خجالت و حیا ترک نمیکنند...
... و اما ویژگی های ... علیه السلام فرمودند: «همانا، منافق نهي از منكر نمايد ولي خود از منكر دست برندارد و امر به نيكي كند ولي خود به كار نيك نپردازد و چون به نماز ايستد به هر سو نگاه اندازد، چون ركوع كند گوسفندوار بر زمين زانو زند و سجده نمايد و چون سجده كند كلاغ وار شتابان به زمين منقار زند و بي آن كه روزه بگيرد روز را به شب رساند و همه فكر و ذكرش خوردن غذا باشد و در روز همه اش در فكر خوابيدن است با آن كه شب زنده داري نكرده است. اما ، كردارش را با بردباري درآميزد، بنشيند تا بياموزد، سكوت اختيار نمايد تا سالم ماند و اسرار را كه به امانت نزد او گذاشته اند با دوستان صميمي خود نيز در ميان نگذارد و گواهي بيگانگان را كتمان ننمايد و در انجام كار حق خود نمايي نكند و در اثر شرم حق را ترك نكند، اگر از او تعريف و تمجيد نمايند و او را از پاكان دانند، بترسد و از اينكه آنان از گناهان او اطلاع ندارند از خداوند طلب آمرزش نمايد و جهل آن كس كه او را نمي شناسد براي او زيان آور نيست.» إِنَّ اَلْمُنَافِقَ يَنْهَى وَ لاَ يَنْتَهِي وَ يَأْمُرُ وَ لاَ يَأْتِي إِذَا قَامَ إِلَى اَلصَّلاَةِ اِعْتَرَضَ وَ إِذَا رَكَعَ رَبَضَ وَ إِذَا سَجَدَ نَقَرَ يُمْسِي وَ هَمُّهُ اَلْعَشَاءُ وَ لَمْ يَصُمْ وَ يُصْبِحُ وَ هَمُّهُ اَلنَّوْمُ وَ لَمْ يَسْهَرْ وَ اَلْمُؤْمِنُ خَلَطَ عَمَلَهُ بِحِلْمِهِ يَجْلِسُ لِيَعْلَمَ وَ يُنْصِتُ لِيَسْلَمَ لاَ يُحَدِّثُ بِالْأَمَانَةِ اَلْأَصْدِقَاءَ وَ لاَ يَكْتُمُ اَلشَّهَادَةَ لِلْبُعَدَاءِ وَ لاَ يَعْمَلُ شَيْئاً مِنَ اَلْحَقِّ رِئَاءً وَ لاَ يَتْرُكُهُ حَيَاءً إِنْ زُكِّيَ خَافَ مِمَّا يَقُولُونَ وَ يَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ لِمَا لاَ يَعْلَمُونَ وَ لاَ يَضُرُّهُ جَهْلُ مَنْ جَهِلَهُ. تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه وآله، ج۲، ص۲۸۰ @toubaefaf
همراه با کاروان علیه السلام(۱۹) در ترجمه کتاب نفس المهموم، مرحوم آیت‌الله میرزا ابوالحسن شعرانی ره آمده است: «امام سجاد علیه‌السّلام مامور دفن پدر بزرگوار خود بوده است، چنان‌که علامه مجلسی پس از نقل گزارش شیخ مفید ره می‌نویسد: به حسب ظاهر چنین بود، اما در واقع، امام را به غیر از امام دفن نمی‌کند. حضرت علیه‌السّلام به اعجاز امامت آمد و جسد مطهر آن حضرت و بلکه سایر شهدا را دفن کرد. چنان‌که در جریان شهادت  علیه‌السّلام که در طوس به شهادت رسید، امام جواد علیه‌السّلام به قدرت الهی از مدینه به طوس آمد و امور غسل و کفن امام را خود عهده دار شد. البته دربارهٔ دفن سایر شهدا توسط امام سجاد علیه‌السّلام، سندی وجود ندارد و چنان‌که گذشت بنابر برخی روایات، تنها دفن بدن علیه‌السّلام توسط علیه‌السّلام، صورت پذیرفته است. مقتل جامع سیدالشهداء، استاد حاج آقا پیشوایی ره، ج۱، ص۹۰۰ @toubaefaf
با کاروان علیه السلام (۲۰) خطبه حضرت علیه السلام در کوفه «حذيم بن شريك اسدى» مى گويد: امام زين العابدين عليه السلام رو به مردم نمود و به آنها اشاره كرد كه ساكت شوند. مردم نيز ساكت شدند و آن حضرت در حالى كه ايستاده بود، پس از حمد و ثناى الهى و فرستادن درود بر پيامبر اسلام اين خطبه را ايراد كرد: «أَيُّهَا النّاسُ! مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي، وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَأَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَيْرِ ذَحْل وَ لا تِرات، أَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِكَ حَرِيمُهُ وَ سُلِبَ نَعِيمُهُ وَ انْتُهِبَ مالُهُ وَ سُبِيَ عِيالُهُ، أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَكَفى بِذلِكَ فَخْراً. اى مردم! هر كس مرا شناخت كه مى داند من كيستم، ولى آن كس كه مرا نمى شناسد بداند كه من فرزند حسينم، همان كس كه بدون هيچ جرم و گناهى كنار شطّ [با لب تشنه] سر بريده شد. من فرزند كسى هستم كه حريمش مورد بى حرمتى قرار گرفت و اموالش به غارت برده شد و خانواده اش به اسارت گرفته شد. من پسر كسى ام كه با آزار و شكنجه به شهادت رسيد و همين افتخار ما را كافى است! اى مردم! شما را به خدا سوگند! آيا قبول داريد كه همين شما بوديد كه به پدرم نامه نوشتيد [و او را براى آمدن به كوفه دعوت كرديد] ولى با او به نيرنگ عمل كرديد. با او با جان خويش عهد و پيمان بستيد و بيعت نموديد، آنگاه او را تنها گذاشته و با وى پيكار كرديد؟! خداوند شما را به خاطر توشه بدى كه براى خود از پيش فرستاديد و تصميم بدى كه [در زندگى] گرفتيد، نابود كند. شما با چه چشمى مى خواهيد به پيامبر خدا بنگريد آن زمان كه [در قيامت] به شما مى گويد: شما خاندان مرا كشتيد و حريم مرا مورد هتك و بى احترامى قرار داديد، شما از امت من نيستيد. «حذيم» مى گويد: با اين خطابه، صداى گريه مردم بلند شد و مردم به يكديگر مى گفتند: نابود و بدبخت شديد، ولى خودتان نمى دانيد! عليه السلام در ادامه فرمود: «خداوند بيامرزد، آن كس كه نصيحت و اندرز مرا بپذيرد و سفارش مرا درباره و درباره رسولش و صلى الله عليه وآله به خاطر بسپارد؛ چرا كه رسول خدا صلى الله عليه وآله براى ما اسوه و سرمشق نيكو و ارزشمندى است». مردم همگى فرياد زدند: اى فرزند صلى الله عليه وآله همه ما گوش به فرمان و مطيع توايم و حافظ و نگهبان جان و مال شما هستيم؛ هرگز از شما روى گردان نيستيم، به ما فرمان بده ـ خدايت رحمت كند ـ كه ما با هر كس تو بجنگى، مى ستيزيم و با هر كس كه آشتى نمايى، صلح مى كنيم، و كسانى كه به شما و ما ستم كردند و ظلم روا داشتند را مجازات خواهيم نمود!! عليه السلام فرمود: هيهات! اى گروه پيمان شكن حيله گر! [هرگز به وعده هاى شما اطمينانى نيست زيرا] ميان شما و خواسته هايتان پرده اى [از جهل و غفلت و ناتوانى] افكنده شده؛ آيا با همان حال و هوايى كه به سراغ پدران ما رفتيد، مى خواهيد به سراغ من بياييد [كه فقط وعده مى دهيد و عمل نمى كنيد؟!]؛ به خداىِ مركب هاى تندرو كه زائران خانه خدا را به سوى منا مى برند سوگند! كه هرگز چنين نخواهد شد [و من فريب وعده هاى شما را نمى خورم]؛ چرا كه هنوز آن زخمها بهبود نيافته. همين ديروز بود كه پدرم و جمعى از خاندانش به شهادت رسيده اند و هنوز داغ مرگ صلى الله عليه وآله را فراموش نكرده بودم كه داغ مرگ پدر و فرزندان پدر و جدم اختيار از من ربود. تلخى اندوه آن را در گلوگاهم احساس مى كنم و درد جانكاهش در سينه ام جارى است. خواسته من از شما اين است كه نه از ما طرفدارى كنيد و نه با ما به جنگ و ستيز برخيزيد، ما را به خير شما اميدى نيست، شرّ مرسانيد. آنگاه عليه السلام با اين ابيات سخنش را پايان داد: «لا غَرْوَ إِنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَ شَيْخُهُ قَدْ كانَ خَيْراً مِنْ حُسَيْن وَ أَكْرَما فَلا تَفْرَحُوا يا أَهْلَ كُوفَةَ بِالَّذِي أُصيبَ حُسَيْنٌ كانَ ذلِكَ أَعْظَما قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ نَفْسي فِداؤُهُ جَزاءُ الَّذِي أَرْداهُ نارُ جَهَنَّمـا». جاى شگفتى نيست اگر عليه السلام و پدرش كه از او بزرگوارتر و بهتر بود كشته شدند. اى كوفيان به آنچه كه به رسيد و بسيار هم مصيبت بزرگى بود، شادمان نباشيد. جانم فداى آن كشته اى كه كنار شط آب [با لب تشنه] به شهادت رسيد، ولى كيفر آن كس كه وى را شهيد كرد، آتش دوزخ است». احتجاج شیخ طبرسى ره، ج 2، ص117 بحارالانوار، ج 45، ص 112 - 113 @toubaefaf
علیه‌السلام هیچ‌کس مثل من، در این عالم، وسط شعله‌‌ها امام نشد در شروع امامتش چون من، این‌قَدَر دورش ازدحام نشد لشکری نانجیب می‌آمد، خیمه‌ غارت شد و در آتش ‌سوخت غیرِ زهرا، به هیچ معصومی، این‌قَدَر گرم، احترام نشد روضه از این شدیدتر هم هست؟ لحظه‌ای که حسین یاری خواست و علی بود اسم من، اما خواستم پا شَوم ز جام نشد به لب تشنه‌ی علی اصغر، به لب تیز ذوالفقار قسم تا به امروز، هیچ شمشیری، اینقدر تشنه در نیام نشد رفتنِ شاهزاده‌ای چون من، به اسیری به یک طرف، اما در سفر، این‌قَدَر غُل و زنجیر، گردن بنده و غلام نشد آه! زینب کجا و بزم یزید؟ او کجا و جواب ابن‌زیاد؟ باز هم صد هزار مرتبه شکر، چون که با شمر همکلام نشد این چهل سال گریه‌ام، شاید از همان روز اربعین باشد هر قَدَر عمه، سعی کرد صبور به حسینش کُند سلام نشد دیدم از زیر چادرش زینب، گفت، طوری که نشنود عباس: رنج‌ها دیده‌ام حسین! اما هیچ جایی شبیه شام نشد گفت: شرمنده‌ام برادر جان! رفتم و بی‌ سه‌ساله برگشتم روی آن زخم‌های بی‌حدش، دست زینب هم التیام نشد منِ سجاد، این‌قَدَر خواندم در مدینه نماز و هیچ‌کدام آخرش مثل آن نمازی که عمه‌ام خواند، بی‌قیام نشد @GhasemSarafan
با کاروان علیه‌السلام(۲۱) حضرت فاطمه صغری سلام الله علیها یکی دیگر از پیام رسان های ویژه کربلا و در پناه حضرت علیه السلام بود و تجلی نور که در کوفه فرمود: «از جمله چیزهایی که بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد، پیمان گرفتن بر ولایت امیرالمومنین علیه السلام بود ولی مردم حق او را غصب کردند و او را به ناحق به شهادت رساندند... اى كوفيان! اى حيله گران و ...! ما خاندانى هستيم كه خداوند ما را مبتلاى شما ساخت و شما را مورد آزمون ما قرار داد، ولى امتحان ما را نيكو قرار داد (ما از عهده اين آزمون به خوبى برآمديم)... شما ما را تكذيب كرديد و در حق ما ناسپاسى روا داشتيد، كشتن ما را حلال دانستيد و اموال ما را به غارت برديد، گويا ما مسلمان نيستيم». متن کامل خطبه: احتجاج شیخ طبرسى ره، ص 104 - 108 همچنين رجوع كنيد به: ملهوف (لهوف)، ص 194 - 197 و بحارالانوار، ج 45، ص 110 - 111 ✍مراد از حضرت فاطمه صغری سلام الله علیها: ظاهراً اين فاطمه، همان فاطمه بنت الحسين است كه همسر حسن مثنّى (فرزند امام حسن عليه السلام) بوده است و تعبير به «كَما قَتَلْتُمْ جَدَّنا بِالاَْمْسِ» در خطبه وى كه مراد از آن اميرمؤمنان عليه السلام است، نيز شاهد اين سخن است؛ اما تعبير به «فاطمه صغرى» شايد نشانگر آن باشد كه امام حسين عليه السلام دختر ديگرى به نام فاطمه داشته، كه از او بزرگتر بوده است. برگرفته از کتاب: عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، ص 565 @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• یکی از عوامل قیام و ایجاد مصیبت جانکاه وجود ویروس بین مردم زمانه بود و اینکه آنها شده بودند مترفین. یکی از گروه‌هایی هستند که در قرآن مورد مواخذه قرار گرفته‌اند. این واژه و مشتقات آن هشت بار در قرآن مجید آمده است. اصل این واژه در کلام خدای سبحان و اولیاء خدا یاد نشده مگر با ملامت و مذّمت. اتراف از نظر اقتصادی عامل رکود، از نظر اجتماعی عامل فساد و از نظر سیاسی باعث تفرقه می‌گردد. مقاله در موضوع مترفان👇 https://fa.wikifeqh.ir/مترفان یعنی خوشگذرانان دنیاطلب بی درد که برای رسیدن به دنیا و شهوات خویش حاضرند از همه چیز حتی شرافت و انسانیت بگذرند. در مجمع البیان آمده است: «ترف یعنی نعمت، ابن عرفه گفته است: مترف کسی است که به خود واگذاشته شده، آنچه بخواهد می‌کند، و از وی جلوگیری نشود.» (مجمع البیان، شیخ طبرسی ره، ج۶، ص۶۲۵) با توجه به مطالب یاد شده در می یابیم که چرا حضرت علیه السلام از شر مترفین به خدا پناه می برد👇 در دعای ۲۳ آمده است:  وَ أَعِذْنِي وَ ذُرِّيَّتِي مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ حَفِيدٍ... از شرّ هر خوش‌گذران نازپرورده... پناهم ده...» @toubaefaf
السلام علیک یا أباالحسن یا علی بن الحسین یا بگذارید برای پدرم گریه کنم اشک تا هست به چشمان ترم گریه کنم تشنه کشتند عزیزان مرا، حق بدهید تا که بر آب می افتد نظرم گریه کنم پیش من وقت وضو طشت نیارید، که من... یاد طشت زر و راس پدرم گریه کنم یاد آن ضرب عمود و عمویم می افتم تا گذارم روی سجاده سرم گریه کنم حرفی از کشته شدن نیست،اسیری سخت است بگذارید به داغ جگرم گریه کنم غم خاکی شدن چادر بس بود به خدا تا به قیامت اگرم گریه کنم خواهرم بسکه کتک خورد ز ناقه افتاد به زمین خوردن این همسفرم گریه کنم ما و بازارچه برده فروشان، ای وای تا به بازار می افتد گذرم گریه کنم دست بسته به خدا روی گرفتن سخت است به گرفتاری زنهای حرم گریه کنم وسط هلهله ها مادر اصغر میگفت بگذارید برای پسرم گریه کنم @shere_aeini فرارسیدن شهادت حضرت علیه السلام تسلیت باد. @toubaefaf
▫️خیلیها مؤمنند:/ در حال عافیت خیلی هم منم منم میزنند 🔸اما در فتنه و بلا، عدد دینداران کم میشود... 📚برگی از یک کتاب کتاب'حماسه امام سجاد' 🌹کانال شهدای جهرم @shohadaejahrom
همراه با کاروان علیه السلام(۲۸) نقل شده در یکی از مجالسی که یزید در حضور اسرای اهل بیت (علیهم‌السّلام) و سرهای مقدس شهدا، تشکیل داده بود به دستور او، ماموران خطیبی را در مجلس حاضر کردند تا به بدگویی از  علیه‌السّلام و پدر بزرگوارش بپردازد. خطیب بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی از  و علیهمالسّلام به بدی یاد کرد و تا می‌توانست در مدح و ستایش از معاویه و یزید مبالغه کرد. علیه‌السّلام از یزید خواست به منبر رود و خطبه‌ای بخواند، اما یزید اجازه نداد. امام فرمود: «ای یزید اجازه بده تا بر این چوب‌ها بالا بروم و سخنانی بر زبان آورم که هم خشنودی خداوند در آن باشد و هم کسانی که در این‌جا نشسته‌اند، پاداش و ثواب ببرند.» یزید نپذیرفت. ولی مردم گفتند: «ای امیرمؤمنان اجازه بده تا بالای منبر برود، شاید چیزی از او بشنویم». سرانجام با اصرار زیاد مردم اجازه داد تا امام علیه‌السّلام به ایراد سخن بپردازد. بعد از سخنان خطیبی که از امامان بدگویی کرد، امام علیه‌السّلام برخاست و با صدای بلند خطاب به آن مرد گفت: «وای بر تو‌ ای سخنگو؛ خشنودی آفریدگان را با خشم آفریدگار معامله کردی و آتش جهنم را بر خود خریدی.»  سپس علیه‌السّلام بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «أيُّهَا النّاسُ، اُعطينا سِتّاً و فُضِّلنا بِسَبعٍ: اُعطينَا العِلمَ وَ الحِلمَ، وَالسَّماحَةَ وَ الفَصاحَةَ وَ الشَّجاعَةَ، وَالمَحَبَّةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ. و فُضِّلنا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ المُختارَ مُحَمَّداً صلى اللَّه عليه وآله و مِنَّا الصِّدّيقُ و مِنَّا الطَّيّارُ و مِنَّا أسَدُاللَّهِ و أسَدُ الرَّسولِ و مِنّا سَيِّدَةُ نِساءِ العالَمينَ البَتولُ و مِنّا سِبطا هذِهِ الاُمَّةِ و سَيِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ؛ فَمَن عَرَفَني فَقَد عَرَفَنی و مَن لَم يَعرِفني أنبَأتُهُ بِحَسَبي و نَسَبي، أنَا ابنُ مَكَّةَ و مِنىً، أنَا ابنُ زَمزَمَ وَالصَّفا... «ای مردم شش چیز به ما عطا شده است و به هفت چیز بر دیگران فضیلت یافته‌ایم. دانش، بردباری، بخشندگی، فصاحت، شجاعت و محبت در دل‌های مؤمنان، شش فضیلتی است که به ما عطا شده است؛ و اما هفت چیز که خداوند ما را بدان بر دیگر مخلوقات جهان برتری داد از این قرار است:  صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ماست. صدیق و راستگوی این امت، علیه‌السّلام از ماست. جعفر طیار از ماست. (حمزه) شیر خدا و رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ماست. سرور زنان عالم،  بتول سلام‌الله‌علیها از ماست. دو سبط این امت و دو سرور جوانان بهشت، از ما هستند. پس هر کس مرا می‌شناسد که می‌شناسد و برای کسانی که مرا نمی‌شناسند حسب و نسب خویش را باز می‌گویم: منم فرزند مکه و منی، منم فرزند زمزم و صفا، منم فرزند آن که حجرالاسود را با ردای خود حمل کرد (و آن‌را در جایش قرار داد)، منم فرزند بهترین کسی که پیراهن و ردا پوشید. منم فرزند بهترین کسی که نعلین و کفش به پا کرد. منم فرزند بهترین کسی که طواف و سعی به جای آورد. منم فرزند بهترین کسی که حج گزارد و لبیک گفت. منم فرزند کسی که با براق به آسمان برده شد. منم فرزند کسی که از  به  برده شد. منم فرزند کسی که  او را به  رساند. منم فرزند کسی که نزدیک و نزدیکتر شد تا به قاب قوسین یا نزدیکتر رسید. منم فرزند کسی که با فرشتگان آسمان نماز گزارد. منم فرزند کسی که خدای بزرگ بر او وحی کرد. منم فرزند صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، منم فرزند علیه‌السّلام، منم فرزند کسی که با مشرکان جنگید تا آن‌که  را بر زبان جاری ساختند. منم فرزند کسی که روبه‌روی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با دو شمشیر ضربت زد و با دو نیزه جنگید و دو بار هجرت کرد و دو بار بیعت نمود و به دو قبله نماز گزارد، در بدر و حنین جنگید و به اندازه چشم بر هم زدنی به خداوند کفر نورزید. منم فرزند شایسته‌ترین مؤمنان، وارث پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم، درهم کوبنده ملحدان، فرمانروای مسلمانان، نور مجاهدان، زینت عبادتگران، امیر گریه کنندگان، شکیباترین شکیبایان و برترین شب زنده‌داران و خاندان رسول رب العالمین. منم فرزند تایید شده توسط جبرئیل و یاری شده توسط میکائیل. منم فرزند حمایت کننده از حریم مسلمانان و کسی که با پیمان‌شکنان و ستمگران و خوارج پیکار کرد و با دشمنان ناصبی‌اش جنگید، و پر افتخارترین فرد قریش و نخستین کس از مؤمنان که را لبیک گفت.
با کاروان علیه السلام(۲۹) نقل شده حضرت علیه السلام در ادامه خطبه شام فرمود: «أَنَا ابْنُ الْحُسَيْنِ الْقَتيلِ بِكَربَلاءَ، ... أَنَا ابْنُ الْمُرَمَّلِ بِالدِّماءِ، أَنَا ابْنُ مَنْ بَكى عَلَيْهِ الْجِنُّ فِى الظَّلْماءِ، أَنَا ابْنُ مَنْ ناحَ عَلَيْهِ الطُّيُورُ فِى الْهَواءِ» من فرزند حسينم، همو كه در كربلا به شهادت رسيده؛ من فرزند كسى هستم كه به خونش آغشته شده، من فرزند كسى ام كه جنيان بر او گريستند، من فرزند كسى ام كه پرندگان در ماتم او نوحه و شيون كردند... نفس المهموم، ص۲۶۱ @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۳۰) هنگامی که علیه السلام آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیداری را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید. روایت شده است که یکی از دانشمندان یهود که در آن مجلس حضور داشت به یزید گفت: این جوان کیست؟ یزید گفت: او است. یهودی گفت: کیست؟ یزید در جواب گفت: پسر می باشد. عالم یهودی گفت: مادر کیست؟ یزید گفت: . یهودی گفت: سبحان اللَّه! این پسر دختر پیامبر شما است و مع ذلک او را با این سرعت کشتید. چه بد با ذرّیه رفتار کردید!! بخدا قسم اگر حضرت موسی یک نوه از صلب خود در میان ما یهودیان به یادگار می نهاد ما او را پرستش می کردیم، ولی شما که دیروز پیغمبر خود را از دست داده اید امروز برجستید و پسر او را شهید کردید؟ اف بر شما، چه بد امتی هستید! در این حال یزید عصبانی شد و فرمان داد تا او را بزنند. در این هنگام آن یهودی برخاست و گفت: اگر می خواهید مرا بزنید بزنید، می خواهید بکشید بکشید، رها می کنید رها کنید؛ در هر صورت من در تورات می نگرم که می گوید: هر کسی ذریه پیامبری را بکشد تا زنده باشد همیشه ملعون خواهد بود و هنگامی که بمیرد دچار آتش جهنم خواهد شد. بحارالانوار، ج۴۵ نفس المهموم و قصه کربلا، از کربلا تا شام @toubaefaf
با کاروان علیه السلام(۳۱) در مدت زمانى كه عليهم السلام را در خرابه شام سكونت دادند آنان روز از گرما و شب از سرما آسوده نبودند. روزى عليه السلام از آنجا بيرون آمد تا هوايى تازه كند كه «منهال بن عمر» آن حضرت را ديد و عرض كرد: «كَيْفَ أَمْسَيْتَ يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ»؛ اى پسر چگونه شب را سپرى كردى؟. فرمود: «أَمْسَيْنا كَمِثْلِ بَني إِسْرائِيلَ في آلِ فِرْعَونَ يُذَّبِّحُونَ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِساءَهُم»؛ (روزگار ما همانند بنى اسرائيل در چنگال فرعونيان است كه پسران آنها را مى كشتند و زنانشان را زنده نگه مى داشتند). آنگاه افزود: «عرب بر مردم عجم مباهات مى كند كه صلى الله عليه وآله از آنهاست و قريش بر سائر عرب فخر مى كند كه /محمّد صلى الله عليه وآله از قبيله آنهاست، ولى ما پيامبر را از دم تيغ گذراندند و گروهى را نيز آواره ساختند؛ «إِنّا للهِِ وَ إِنّا إِلَيْهِ راجِعُونَ». منهال مى گويد: امام عليه السلام با من مشغول سخن گفتن بود كه زنى از خرابه به سوى او آمد و فرمود: «إِلى أَيْنَ يا نِعْمَ الْخَلَفُ»؛ (اى بهترين بازمانده اهل بيت، به كجا مى روى؟) حضرت نيز از من جدا شد و به سرعت به سوى آن زن رفت. من پرسيدم اين زن كه بود؟ گفتند عمّه آن حضرت، عليها السلام بود». لهوف، ۳۲۲ و مقتل الحسين مقرّم، ص۳۶۰ و عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، ص۶۱۴ @toubaefaf
همراه با کاروان علیه السلام(۳۴) باز بودن راه هدایت الهی و توبه نقل شده است هنگامی که علیهم السلام در شام بودند پیرمردی به نزدیک کاروان علیه‌السلام آمد و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و کشور را از مردان شما راحت کرد و یزید را بر شما پیروز ساخت.» حضرت علیه السلام به او فرمود: «پیرمرد! قرآن خوانده‌ای؟» گفت: آری.   فرمود: آیا این آیه را می‌دانی: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الّا المودَﺓ فی القربی» ( ) بگو جز خویشاوندان از شما مزدی نمی‌خواهم.» گفت: «آری، خوانده‌ام.» امام فرمود: «ای پیرمرد! ما همان هستیم.» آیا این آیه را خوانده‌ای که: «و آت ذا القربی حقه؟ حق خویشاوندان را ادا کن.» گفت: خوانده‌ام.   فرمود: «ما همان هستیم.» آیا این آیه را خوانده‌ای: «واعلموا انما غنمتم من شیء فان للّه خمسه و للرسول و لذی القربی» بدانید آنچه غنیمت به دست آوردید، خمس آن مال خدا و پیامبر و ذی‌القربی است.» گفت: آری. حضرت فرمود: «پیرمرد! آن ماییم.» آیا این آیه را خوانده‌ای: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» ( ) خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما خاندان دور کند و شما را کاملاً پاک سازد.» پیرمرد گفت: خوانده‌ام. حضرت فرمود: «ما همان اهل‌بیتی هستیم که خداوند آیۀ پاکی ( ) را مخصوص ما ساخته است.» راوی گوید: آن مرد ساکت ماند و از حرفی که زده بود پشیمان شد و گفت: «به خدا آیا شما همان‌هایید؟» علیه السلام فرمود: «به خدا بی‌تردید ما همان‌هاییم. به حق جدمان صلی الله علیه و آله ما همان‌هاییم.» آن مرد گریست. عمامه‌اش را از سر افکند، سر به‌سوی آسمان گرفت و گفت: «خدایا من از دشمنانِ خاندان پیامبر، از جن و انس به درگاهت بیزاری می‌جویم. آنگاه گفت: آیا برای من راه توبه باز است؟» فرمود: «آری، اگر توبه کنی خدا می‌پذیرد و با مایی. گفت: توبه کردم.» این خبر به یزید رسید، دستور داد او را کشتند. لهوف، ص ۲۱۱، مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶۱ @toubaefaf
یکی از غذاهایی که حتی در حکم دارو نیز می باشد «سویق» است. غذایی مغذی و مورد سفارش روایات اهلبیت(علیهم السلام) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) إِذَا سَافَرَ إِلَى مَكَّةَ لِلْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ تَزَوَّدَ مِنْ أَطْيَبِ الزَّادِ مِنَ اللَّوْزِ وَ السُّكَّرِ وَ السَّوِيقِ‏ الْمُحَمَّضِ وَ الْمُحَلَّى‏.» (شرح الكافي، الأصول و الروضة (مولى صالح مازندراني)، ج‏12، ص: 405 (علیه السلام) فرمودند: (علیه السلام) وقتی به سفر حج و عمره تشریف می بردند، مقداری از بهترین توشه ها را از جمله بادام، شکر، سویق با عسل یا شیرینی مخلوط شده را با خود به همراه داشتند. سویق چیست؟ سویق پودر بعضی حبوبات مثل عدس، گندم با سبوس، جو با سبوس و ... است که بسیار غذای مغذی و مورد سفارش طب اسلامی است و در رنگ چهره، محکم کردن استخوان، درمان ضعف، پیشگیری از بیماری ها موثر است. دو قاشق غذاخوری سویق را می توان با روغن زیتون کمی تفت داد و با عسل یا شکر طبیعی(قهوه ای) یا خرما مصرف کرد؛ به ویژه برای درمان ضعف عمومی بدن، رفع رطوبت زیادی از بدن، غذای سحر و حین افطار نیز می تواند باشد. 👈🏻برای تهیه مثلاً سویق جو:👇 جو را پس از تمییر کردن پودر می کنید؛ این می شود سویق جو و دیگر سویق ها نیز چنین است. اگر خواستید قبلش هم کمی آن را تفت بدید. انواع سویق: سویق موارد استفاده و انواع گوناگونی دارد جو: مقوی است و اگر به صورت خشک به جای صبحانه مصرف شود بدون ایجاد ضعف باعث لاغری می شود. کاهش دهنده ی قند است به طوری که مصرف دو قاشق غذا خوری همراه با هر وعده ی غذایی در مدت کوتاهی باعث قطع انسولین می شود. البته سویق جوشسته هم چنین است وبرای قوت در پاها نیز توصیه می شود. گندم: مقوی، چاق کننده و افزایش دهنده ی نیروی جنسی است. برنج: برطرف کننده ی اسهال و گشاد کننده ی روده ها است. برای افرادی که به علت بیماری لاغری شده اند بهترین چاق کننده است. عدس: مقوی، قطع کننده ی عطش و تقویت کننده ی معده است. صفرا را خاموش و درون را خنک و هیجان خون را ساکن می کند. داروی خونریزی (عدم قطع حیض) زنان و شفای هفتاد نوع بیماری است. در صورت غلبه خون و بروزعصبانیت یا میل جنسی مفرط، از سویق عدس استفاده شود. نقل شده است که امام صادق (علیه ‏السلام) چون در كسى از خدمتگزارانش خون به جوش مى‏ آمد(عصبانی می شد)، به وى مى‏ فرمود : از سویق عدس بخور ؛ چرا كه جوش‏آمدگىِ خون را فرو مى ‏نشاند و حرارت را خاموش مى ‏كند. سنجد: مقوی، مؤثر در رشد و تحکیم بدن بویژه استخوان ساز و افزایش دهنده ی شیر مادر. برای بی همسران توصیه نمی شود. سیب: برطرف کننده ی خون دماغ، بهترین درمان برای مار و عقرب گزیدگی و دفع انواع سموم از بدن مثل مواد مخدر باقی مانده در بدن و قطع کننده ی تب است. درمان مسمومیت سویق سیب است. در حدیثی از امام صادق (علیه ‏السلام)، آمده است: «براى مسمومیّت، دارویى سودمندتر از سویق سیب، سراغ ندارم.» در كافى آمده است: ایشان، چون كسى از اهل خانه را مار یا كژدم مى‏ گزید، مى‏ فرمود: به او سویق سیب بخورانید. نخود: مقوی، برطرف کننده ی مشکلات و ضعف کمر و ناتوانی های جنسی به ویژه اگر با عسل یا آب عسل میل شود. کامل: سویقی ترکیب یافته از بعضی سویق ها؛ مثل گندم و نخود کودک: سویقی است با ذرات ریزتر و قابلیت انحلال در شیر؛ مثل گندم با کمی شیر، یا عدس با کمی شیر. یک اصل: بنیان طب اسلامی بر اساس پیشگیری است و در صورت نیاز درمان؛ برخلاف طب مدرن؛ ای کاش وزارت محترم بهداشت به جای ساخت و تبلیغ بیمارستان ها، نصف همان بودجه ها را خرج سلامت غذای مردم از نوع طب اسلامی - ایرانی می کرد. این کار هم در راستای اقتصاد مقاومتی است و هم اشتغال زا و هم بازگشت به اصالت های زیبای زندگی اسلامی - ایرانی. @toubaefaf
همراه با کاروان علیه السلام(۳۶) عليه السلام به هنگام رفتن از شام به یزید علیه اللعنه فرمود: «چند در خواست دارم و اوّل آن است كه يك بار ديگر چهره آقا و مولايم عليه السلام را ببينم، تا از او توشه بردارم و از وى خداحافظى كنم. درخواست دوم من آن است كه هر چه از ما به غارت برده اند را به ما برگردانند. در خواست سوم من آن است كه اگر مى خواهى مرا به قتل برسانى، كسى را با اين زنان همراه كن تا آنها را به حرم جدّشان (مدينه) برساند.» يزيد خواسته اوّل امام را (در آن لحظه) نپذيرفت و در پاسخ به خواسته دوم گفت: امّا اموالى كه از شما گرفته شد، به عوض آنها چند برابر به شما خواهم داد و امّا پاسخ خواسته سوم آنكه من تو را به قتل نمى رسانم و جز تو كسى اين زنان را به مدينه نخواهد رساند. امام عليه السلام فرمود: «ما نيازى به مالت نداريم و آنها ارزانى خودت باد. در خواست من آن است كه آنچه از ما به غارت برده شد، به ما بازگردانند، زيرا در ميان آن اموال دوك ريسندگى و مقنعه و گردنبند و پيراهن عليها السلام بود. «...لاِنَّ فيهِ مَغْزَلُ فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّد، وَ مِقْنَعَتُها، وَ قِلادَتُها، وَ قَميصُها». آنگاه يزيد دستور داد اموال غارت شده را برگردانند و خودش نيز دويست دينار بر آن افزود. عليه السلام آن دويست دينار را گرفت و ميان فقرا تقسيم كرد. نقل شده است كه هنگام حركت كاروان عليهم السلام از شام، يزيد دستور داد محمل ها را زينت كنند و اموال فراوانى به خاندان حرم حسينى بدهند و آنگاه به امّ كلثوم عليهاالسلام گفت: اين اموال را در برابر مصيبت هايى كه به شما رسيده، برداريد. امّ كلثوم عليها السلام فرمود: «اى يزيد چقدر تو بى حيا و بى شرمى! برادرم و اهل بيت ما را به قتل مى رسانى و در مقابل به ما اموالى مى دهى تا آن را جبران كنى، هرگز چنين نخواهد بود.» اين ماجرا نشان مى دهد كه افكار عمومى مردم شام بر ضدّ يزيد برانگيخته شده بود و او خود را در اين ماجراى بزرگ شكسته خورده مى ديد، ناچار سعى مى كرد با اين اقداماتِ به ظاهر محبّت آميز، از خشم مردم بكاهد، ولى اهل بيت با عدم تسليم در برابر او خشم خويش را نشان دادند. اين خاطرات در اذهان مردم شام باقى ماند و آن محيط امن را براى خاندان بنى اميه ناامن ساخت. در نقلی آمده: آنگاه كه كاروان آماده حركت شد، يزيد، عليه السلام را خواست و (براى فرافكنى) گفت: «خدا لعنت كند پسر مرجانه را!» بى شك اين واكنشها به سبب ندامت و پشيمانى يزيد از كردار خود نبود؛ زيرا تاريخ نشان مى دهد كه بعد از واقعه كربلا نيز از هيچ تضييقى بر اهل بيت عليهم السلام و شيعيان آنها فروگذار نمى كرد، بلكه جوّ اجتماعى شام بر اثر بيدارى و آگاهى مردم به سبب خطبه هاى كوبنده عليه السلام و حضرت عليها السلام چنان ملتهب شده بود كه اگر يزيد غير از اين مى داد ممكن بود به يك شورش عمومى بر ضدّ او منتهى شود. برگرفته از کتاب عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى)، ص 612، 617 و 621 @toubaefaf
«اهل‌بيت صلی الله علیه و آله در رفع حوائج انسان، وسيله الهی‌اند؛ لذا حضرت سلام‌الله‌علیه می‌فرماید: «در دعا ابتدا بر اهل بيت بفرستيد، تا در اثر ريزش رحمت الهی بر آنان، به شما هم برسد». اگر اين توسّل درست تحليل شود نه با توحيد ناب مخالف است و نه مستلزم شرك می‌شود و نه محظور ديگر دارد. از اهل‌بيت سلام‌الله‌علیهم خواستن، يعنی از طريق اين مسير از خدا طلب كردن. لذا نيايش‌های سلام‌الله‌علیه در محفوف به بر است، اين احترامی ساده و تأدّبی اعتباری و يا نظير ناقوس مسيحيت نيست، بلكه ادبی دينی آميخته با عقل و عجين شده با برهان است.» حضرت آیت‌الله‌ جوادی آملی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم در ختم صلوات هفتگی کانال شرکت فرمایید👇 @toubaefaf
همراه با کاروان علیه السلام(۴۱) کاروان به نزدیکی مدینه رسید. بشیر بن جذلم از طرف علیه السلام مأمور شد تا مردم مدینه را از آمدن اهلبیت علیهم‌السلام آگاه کند. او به مدینه رفت و مردم را خبردار نمود و همه با اندوه از خانه ها خارج شدند و با گریه به استقبال کاروان رفتند. امام سجاد علیه‌السلام شروع کرد به گریه و سپس خطبه ای خواندند: «... ای مردم ابوعبدالله الحسین علیه السلام و عترتش کشته شدند، اهل حرم و کودکان او را اسیر کردند و سر مبارک او را در شهرها بر نیزه گردانیدند و این مصیبتی است که همانندی ندارد...» الملهوف، ص۸۴ پس از آن همه به مدینه به زیارت قبر حضرت رسول خدا صلی الله علیه وآله رفتند و مجلس عزا به پا شد. از قبر مقدس صلی الله علیه وآله ناله بلندی برخاست و چون مردم این ناله را شنیدند، بر شدت گریه ها افزوده شد و شیون همه جا را گرفت. حضرت زین العابدین علیه السلام صورت بر قبر پیامبر صلی الله علیه وآله نهاد و گریست و سلام الله علیها با آه و ناله فریاد می زد: «یا جداه! من خبر شهادت حسین را آورده ام» و اشک او تمامی نداشت. برخيز حال زينب خونين جگر بپرس از دختر ستم زده حال پسر بپرس با كشتگان، به دشت بلا، گر نبوده اي من بوده ام حكايتشان سر به سر بپرس از ماجراي كوفه و از سرگذشت شام يك قصه ناشنيده، حديث دگر بپرس از كودكانت از سفر كوفه و دمشق پيمودن منازل و رنج سفر بپرس حضرت سكينه عليهاالسلام نيز در كنار قبر حضرت پيامبر صلي الله عليه وآله فرياد برآورد و با ناله گفت: «يا جدّا، به تو شكايت می كنم از آنچه بر ما گذشت. به خدا قسم! من سنگدل تر از يزيد نديدم و كافر و مشرك، جفاكارتر، خشن تر و بدتر از او نيافتم. او در حالی كه در برابرش نشسته بوديم، بر دندان های پدرم می زد و می گفت: «اين زدن را چگونه می بينی اي حسين؟!» رباب همسر عليه السلام كه در كربلا حضور داشت، پس از بازگشت از كربلا به مدينه، هرگز زير سقف نرفت و هميشه در حزن و ماتم بود تا اين كه از دنيا رفت. منتهي الآمال، ص۵۲۴ نک: قصه کربلا، ص۵۳۴ به بعد @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•❁⊱• از راه های شناخت عجل الله تعالی فرجه الشریف «وعده نجات از جهالت و رهايي از ظلمت گمراهي، دل انسان‌هاي بصير را از ديرباز به خود مشغول داشته است، به همين سبب بعضي شاگردان خاص اهل بيت(علیهم‌السلام) برای يافتن طريق هدايت سؤالاتی درباره معرفت در محضر ايشان مطرح كرده‌اند، چنان‌كه جناب «زراره» مي‌گويد: «از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه فرمود: قائم ما پيش از قيام خود، غيبتی طولانی خواهد داشت. عرض كردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را می كشند؛ سپس فرمود: اي زراره! اوست كه انتظارش را می كشند و مردم در ولادتش شك می كنند؛ برخی می گويند پدرش از دنيا رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی می گويند در شكم مادرش است؛ گروهی گويند غايب است؛ دسته‌ای گويند به دنيا نيامده و عدّه‌ای ديگر گويند دو سال قبل از وفات پدرش به دنيا آمد! همان، است؛ ولی خدای والا می خواهد تا شيعيان را بيازمايد و در اين آزمايش دشوار، باطل‌گرايان دچار ترديد مي‌شوند». زراره (كه گويا از چنين فضاي پر شبهه‌اي هراسناك گرديد، و به فكر چاره افتاده) گويد: به (علیه السلام) عرض كردم: فدايتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه كنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادارك كردی، پيوسته دل به اين دعا مشغول دار: «اللّهم عرّفنی نفسك، فإنّك إن لم تعرفني نفسك لم أعرف نبيّك، اللّهم عرّفني رسولك، فإنّك إن لم تعرّفني رسولك لم أعرف حجّتك. اللّهم عرّفني حجّتك، فإنّك إن لم تعرّفني حجّتك ضللت عن ديني». تنها مجموعه‌اي از الفاظ براي خواندن و درخواست كردن نيست، بلكه معارف عميق و درس‌های ارزشمندي در دعاي معصومان(علیه السلام) نهفته است كه فهم آنها و تأمّل در آموزه‌هايشان ارزشمند علمی و عملی به بار مي‌آورد، چنان‌كه زراره در پي آن است با اين درس گرانقدر مشكل خويش را بگشايد. براي شناخت مقام والاي امامت و شخصيّت منحصر به فرد (علیه السلام) راه‌های فراوانی هست؛ بررسی دعاها و زيارت‌هايی كه از خود امام عصر(عج) رسيده است و يا فرموده امامان ديگر(علیهم‌السلام) در بارة آن حضرت از بهترين اين راه‌هاست. همان‌گونه كه تأمّل در عبارات « »، سخنان (علیه السلام) از آغاز تا پايان حادثه كربلا، معارف بلند « » گوياي برنامه‌هاي ، و (علیهم السلام) اند و از ايجاد حوزه‌های علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه صادقين(علیهماالسلام) استنباط می گردد، از ادعية مأثور يا مرتبط با امام عصر(علیه السلام) برنامه‌های ايشان فهميده مي‌شود؛ زيرا وقتي امامی دعا می كند، علاوه بر مقتضيات دعا، ويژگي‌هاي امامت و وظيفة امام در برابر امّت و چگونگي پيوند امام با امّت و تأثير ملكي و ملكوتي امام را تشريح مي‌كند. بر اين پايه، كسي كه می خواهد وجود مبارك (عج) را بشناسد، بهتر است زيارت‌ها و دعاهاي مرتبط با آن حضرت را به دقت بررسي كند، تا به حريم معرفت آن امام همام بار يابد». امام مهدی موجودموعود، علامه جوادی آملی، ص۶۵ @toubaefaf