eitaa logo
طوبای عفاف
666 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
458 فایل
قرآن، زندگی، اندیشه ارتباط با مدیر @mfathi135
مشاهده در ایتا
دانلود
اقرار به حتی هنگام مرگ عن أبي صالح قال: لما حضرت عبدالله بن الوفاة، قال: اللهم إني اتقرب إليك بولاية علي بن أبي طالب. عبدالله بن عباس هنگام وفات گفت: خدا به تو قرب می جویم به سبب ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام. 📚احمدبن حنبل، مسند(الفضائل امیرالمومنین،) ح٢٥٣ @ahlebait110 https://eitaa.com/joinchat/4252696586Ce586060fd5
یا که به خلق پیمبر نمی‌دهد یا گر دهد پیمبر ابتر نمی‌دهد حتی اگر چه فیض الهی به هیچ کس غیر از رسول سوره نمی‌دهد دختر در این قبیله تجلی کوثر است بی‌خود خدا به فاطمه دختر نمی‌دهد یگانه است و خدا هم به تا زینب است دختر دیگر نمی دهد زینب رشیده‌ای است که بر شانه کسی تکیه به غیر شانه حیدر نمی‌دهد زینب شکوه خواهریش را در عالمین دست کسی به غیر برادر نمی‌دهد او مظهر صفات جلالی حیدر است یعنی به راحتی به کسی سر نمی‌دهد زینب همان کسی است که در راه عفتش می‌دهد نخ معجر نمی‌دهد علی‌اکبر لطیفیان @toubaefaf
هر کس به او وارد شد و از خویش خارج شد ذکرش تمام عمر یا باب الحوائج شد فریادِ ما تا صبح محشر است یعنی که تا آخر دل ما با اباالفضل است دلمُرده مَحضیم آنجایی که ساقی نیست هستیم غرق دلخوشی هر جا اباالفضل است هرچیز را مقیاس و معیاری ست در عالَم معیار در بحث ادب تنها اباالفضل است از ادّعای با وفایی دور باش ای دوست گر در وفاداری تو را مبنا اباالفضل است پایین تر از پایین من و امثال من هستند وقتی فقط بالاتر از بالا اباالفضل است بایدکه گرد و خاک پای تاویه(اسم مرکب) باشیم وقتی فدای زاده زهرا اباالفضل است با دیدن دستش نه تنها ذکر ما، بلکه ذکر خدا در محشر کبری است دیدم تو محبوب القلوبی یا ابوفاضل الحق، تو کَشّافُ الکرُوبی، یا ابوفاضل ای أحسنُ الحالم ببین حال خرابم را آرام کن این سینه پُر التهابم را از بس که زیر دِیْنِ تو بودن بزرگم کرد تسویه کردم با همه جز تو حسابم را تا که تمام عمر را عطشان تو باشم بشکن به دست خویشتن جام شرابم را حتّی شب میلاد تو، فکر مصیبت هات آقای من، می گیرد از دل صبر و تابم را ارباب هم می گفت: می فهمند رفتی تو هر کس ببیند صورتِ از خون خضابم را من یاد لب خُشک تو اُفتادم وقتی که بوسیدم لب طفل ربابم را... محمد قاسمی @toubaefaf
پس‌ از می‌آید‌ یلی‌ پیروز و هم‌ غالب امید آخر‌ پدر را بهترین‌ نایب همان‌ آقا که‌ عشقش‌ را‌ درون‌ دل‌ منم‌ طالب 💐تقدیم به حضرت علی اکبر امام حسین علیهماالسلام بخوانیم سوره هل أتی(انسان) همراه با صد و ده صلوات علیه السلام @toubaefaf
السلام علیک یا أباالحسن بس که خورشید موپریشان است آفتاب عراق سوزان است رنگ عوض کرده پیکرت حتما چونکه در قتلگاه عریان است... رفت میدان برادری تنها آمد اما از او سری تنها باقی قصه بعد تو این است راه شام است و خواهری تنها هیچ روزی شبیه شام نشد دختر حیدر احترام نشد هر چه رفتیم صبح تا سرشب کوچه پس کوچه ها تمام نشد بس که شد کوچه های شام شلوغ دورمان بود از اتهام شلوغ معجرم خاک و خون گرفت که بود سرم از سنگ های بام شلوغ آبروی قبیله را بردند بانوان جلیله را بردند سر تا به نیزه نشست دست بسته عقیله را بردند صحبت از معجر و نقاب گذشت بر سرم کامل آفتاب گذشت به خدا نصف جان شدم از شرم تا که آن مجلس شراب گذشت خواهرت شعله های در دیده از همان ابتدا خطر دیده این غبار مبارزه است معجرم رنگ خاک اگر دیده من به دلهای مرده جان دادم به همه راه را نشان دادم مثل حیدر که فتح خیبرکرد کوفه و شام را تکان دادم همه ی خلق در امان من است و عاطفه نشان من است کوفه وشام بدر و احزاب است ذوالفقار علی بیان من است از یتیمان سپاه آوردم باغم و سوز و آه آوردم کاروانی پر از ستاره و ماه سمت شام سیاه آوردم @shere_aeini شهادت جانسوز علیه السلام تسلیت باد. @toubaefaf
•⊰❁⊱•﷽•⊰❁⊱• خطاب به   گر آتش به دلت هست  اگر حالِ مُشَوَش داری و اگر تب داری یا شکایت زِ خود و از همه بر لب داری یا اگر از غم و اندوه و بلا سینه لبالب داری و اگر زندگیِ سرد و پُر از درد و دل آشوب  مرتب داری،  یا پریشانیِ روز و دل آتش زده  هرشب داری روز و شب تب داری چاره‌اش نور علی نور، دعای نور است بسم رَبِ نور است گرچه او مستور است چاره‌اش زمزمه‌ی نور  دعای زهراست چاره‌اش یک مدد از چادر بانوی خداست نور خورشید نه، مهتاب نه، اینها همه هیچ نور می‌خواهی از آن مشکی دریاب، نور آن عصمت ناب نور از ریشه‌ی آن است که قدیسه‌ی به سر داشت که بر افلاک گذر داشت که از او نور، سحر داشت همه شب یا همه روز نور می‌تابد از آن مشکی تا ماه نور می‌گیرد از آن نور سرِ صبح ، پگاه نور می‌جوشد از این چادرِ پُر وصله‌ی خاتون ، سِرِ مکنون چادری که نه به هر ریشه فقط  معجزه پنهان کرده عرش از حسرت آن پاره گریبان کرده چادری که در آن جمع اسماء خدا است و خدا در دلش پنهان کرده چادری که همه افلاک پریشان کرده زخم کتمان کرده درد درمان کرده جمعِ هفتاد یهودی همه یک روز مسلمان کرده در دل این گرداب سیره‌اش را  دریاب ریشه‌اش را دریاب این سلاحِ تقواست رنگی از نورِ خداست هرکه دارد، به سرش سایه‌ی رحمت دارد حسِ آرامشی از باغِ نجابت دارد و عاطفه و لطف و محبت دارد عطرِ عصمت دارد مشکیِ او ریشه‌ی غیرت دارد  آی عزت دارد چیست آن؟ پوشش بیت الله است مشکی اما به به دلش جوشش بیت الله است چیست   هاست دخترهاست  حافظ باورهاست مشکی تو شهپر توست خواهرم سنگر توست دست زهراست که روی سر توست    حاضری  در همه جا  ولی از پلکِ هوس‌هایی دور مثل فی کتابٍ مکنون فی حجابٍ مَستور آرامشِ یاس از اثر طوفانهاست سِتر ناموس خداست آسودگی لاله از اندیشه‌ی باد آسایش گلبرگ از احساس نظر بازی‌هاست خیمه‌ی عاشوراست صاحبش با زهراست مادرمان دست مرا می‌گیرد  با همان انوارش با همان اسرارش با همان حِسِ صمیمیتِ خود با همان غیرتِ خود بِینِ راه و بیراه بِینِ گاه و بیگاه ... تا که لب باز نکرده است دعا می‌گیرد با همان مادریش فکر من است روز و شب روضه‌ی او ذکر من است نه فقط دست من و تو  به پرش هست دخیل همه از نوح و خلیل فطرس و جبرائیل  دودمان آدم سالها هست که حاجات از آن می‌گیرند از همان مقنعه جان می‌گیرند ناتوانند و  توان می‌گیرند قرن‌ها هست زبان می‌گیرند: چادرت را بتکان لطف خدا را بفرست چادرت را بتکان روزی ما را بفرست و نیز از آن نور مباهات کند فخر بر مادر سادات کند محورِ اهلِ کسا معنی آل عبا پنج دفعه جلوه به میقات کند چادری که به پَرَش بوسه‌ی، دارد روی هر ریشه‌ی آن بوی دارد چقدر چشم کشیده است بر رویش چادرِ بانویش نورِ سرمد دارد   ولی افسوس که  یک روضه‌ی پر غُصه‌ی بی حد دارد روضه‌ای بد دارد ای مدینه ای داد  دادها از بیداد از نگاهی سنگین آه این چادر پُر نور زمین خورد زمین چه شده، طعمه‌ی بی باکی شد یک نفرکاش بگوید که چرا خاکی شد پشت در بود که آتش سر زد یک نفر شعله‌ای آورد و به جانِ در زد  در آتش زده را وای که بر مادر زد زینب اُفتاد حسن  بر سر زد دید در کَنده نشد ضربه‌ی دیگر خورد  وای که محکمتر زد ... (قنفذ از راه از آن لحظه که آمد می‌زد تازه می کرد نفس را مجدد می‌زد وای از دست مغیره چقدر بد می‌زد جای هرکس که در آن روز نمی‌زد می‌زد) .... کربلا به سرِ بود سپرِ زینب بود لشکری دور و بر بود  در میان گودال جگر بود آنطرف‌تر حرمِ شعله‌ورِ بود اینطرف بر سرِ نِی همسفرِ بود گرچه از غم غیر خوناب نخورد گرچه مانند دلش جگری چاک نشد زیر لب گفت ولی «مادر آب ببین که  پسرت آب نخورد پدرِ خاک بیا که پسرت خاک نشد» چادرش را دو گره بست، قدم را برداشت کوهِ غم را برداشت بی و دو عَلَم را برداشت یک تنه بارِ را برداشت نعره‌اش کاخ ستم را برداشت..‌ @shere_aeini (۳۰۹)هزار و یک نکته پیرامون @toubaefaf https://zil.ink/toubaefaf
🌷چقدر تو زیباست چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله 🌷زائر کرببلا حق دارد قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله 🌷دستگیری زِ گدا،گردنِ هر ارباب است کار ما دستِ تو آقاست اباعبدالله 🌷مستجاب است گوشه‌ی شش‌گوشه‌ی تو حَرَمَت اباعبدالله 🌷هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت او نظر کرده‌ی زهراست اباعبدالله 🌷پاسخِ ذکرِ حسین جد تو گوید جانم گوئیا کُنیۀ طاهاست اباعبدالله 🌷بارها گفت اگر من زِ حسینم، دیدیم جلوه‌اش اکبر لیلاست اباعبدالله 🌷چشم ما روز به پَرِ قنداقه‌ست پسرت مالکِ فرداست اباعبدالله 🌷روزی گریه‌ی ما دستِ رباب افتاده روضه‌خوان در دلِ صحراست اباعبدالله 🌷بابِ بین‌الحرمین از حرمِ است همه جا سفره‌ی سقاست اباعبدالله 🌷ما که باشیم؟که سنگِ تو به سینه بزنیم سینه‌زن اباعبدالله 🌷مادرت گفت «بُنَیَّ» دلِ ما ریخت به هم بردنِ نامِ تو غوغاست اباعبدالله 🌷مادرت گوشه‌ی گودال می‌کرد بر سرِ نعشِ تو دعواست اباعبدالله 🌷السّلام ای پسرِ فاطمه یا ثارالله بأبی انتَ و اُمّی یا اباعبدالله 🌺 @m_ale_yasin313
السلام علیک یا أباالحسن بس که خورشید موپریشان است آفتاب عراق سوزان است رنگ عوض کرده پیکرت حتما چونکه در قتلگاه عریان است... رفت میدان برادری تنها آمد اما از او سری تنها باقی قصه بعد تو این است راه شام است و خواهری تنها هیچ روزی شبیه شام نشد دختر حیدر احترام نشد هر چه رفتیم صبح تا سرشب کوچه پس کوچه ها تمام نشد بس که شد کوچه های شام شلوغ دورمان بود از اتهام شلوغ معجرم خاک و خون گرفت که بود سرم از سنگ های بام شلوغ آبروی قبیله را بردند بانوان جلیله را بردند سر تا به نیزه نشست دست بسته عقیله را بردند صحبت از معجر و نقاب گذشت بر سرم کامل آفتاب گذشت به خدا نصف جان شدم از شرم تا که آن مجلس شراب گذشت خواهرت شعله های در دیده از همان ابتدا خطر دیده این غبار مبارزه است معجرم رنگ خاک اگر دیده من به دلهای مرده جان دادم به همه راه را نشان دادم مثل حیدر که فتح خیبرکرد کوفه و شام را تکان دادم همه ی خلق در امان من است و عاطفه نشان من است کوفه وشام بدر و احزاب است ذوالفقار علی بیان من است از یتیمان سپاه آوردم باغم و سوز و آه آوردم کاروانی پر از ستاره و ماه سمت شام سیاه آوردم @shere_aeini شهادت جانسوز علیه السلام تسلیت باد. @toubaefaf