هدایت شده از کانال متن روضه
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب دوم محرم 96_حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
عباس امیر این سپاهه.....بعضی وقتا یه نیم نگاهی به سمت ابی عبدالله می کرد؛ میدید بعضی جاها وایمیستادن خواهر و برادر ،حسین پاشو به زمین می زد...زینب گریه می کرد...
همین طوری که گریه می کرد یه نگاه از دور به علی اکبر می کرد...
شاید یه جایی بین نخلستان ها رو نشون داده اونجا زینب به عباسش نگاه کرده ...اما بین همه ی اینا تو یه گودی ای دید خواهر و برادر نشستن، های های دارن گریه میکنن ...*
کم کم زمان گذشت
ایام خوش گذشت ولی ناگهان گذشت
اکبر که رفت
بانگ اذان نیامد و وقت اذان گذشت
سقا نیامد و ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...
علمدار نیامد ...
سقای حسین سید و سالار نیامد...
علمدار نیامد ...
سقا نیامد و
آخر سراب از سر لب تشنگان گذشت
وای از دل رباب
با نیشخند حرمله تیر از کمان گذشت
در بین قتلگاه
سرنیزه ای شکست ولی از دهان گذشت
.
سر نیزه بس نبود
یک دفعه خنجر آمد و از استخوان گذشت
چون روضه باز بود
از روضه ی بریدن سر روضه خوان گذشت
او می برید و من می بریدم
خاک اینجا به ما نمی سازد
پسرِ مادرم بیا برگرد
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_كريمی
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
هدایت شده از کانال متن روضه
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب سوم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
بابا...
یه گوشه خواب بودم خیلی آروم ...
*خوابیده بودم *
ولی پیچید تو گوشم صداشون ...
نمیبردن اگه گوشواره هامو
خودم می بخشیدم به دختراشون
*من بچه توام .نمیبردن خودمم بهشون میدادم .*
من که جدم علی به وقت نماز
داد انگشتری به اهل نیاز ...
مادرم فاطمه سه لیل و نهار
کرد افطار خویش را ایثار
من خودم گوشوار میدادم ....
دُر به آن نابه کار میدادم .
پس بگو تازیانه کم بزنند ...
دخترم... دخترانه ام بزنند...
نمیبردن اگه گوشواره هامو
خودم می بخشیدم به دختراشون ...
گذشت و گم شدم توی بیابون ..
آخه از قافله جامونده بودم...
یکی اومد برم گردوند بابا...
ولی کاشکی همونجا مونده بودم ...
*بابا...*
بداخلاقن چِقد مردای شامی ...
به جای قلب، سنگه تو دلاشون
با این دستای سنگینی که دارن
دلم میسوزه واسه بچه هاشون ...
یه جوی زد چشام تاره هنوزم ...
یه جوری زد قدّم از درد خم بود...
جای دستش یه کم بهتر شد اما ...
جای انگشترش رو صورتم موند...
تو روی نیزه و من رویِ ناقه
تو چشمات باز و من دستام بسته...
چقدر شکل همیم بابا نگاه کن ...
منم مثل تو دندونام شکسته
النگوهامو تو بازار فروختن
دیگه فرقی به حال من نداره...
ولی ای کاش اینجوری نمونن...
اخه مال یتیم خوردن نداره...
به ماهِ آسمون میگفت
شمعِ شبستونِ منی
یاد عموم بخیر که تو
مثل عمو جون منی
راستی تو از تو آسمون
ببین بابای من کجاست ؟!
بهش بگو که دخترت
ساکنِ تو خرابه هاست...
بابا ...بابا....
*میگم به داد بچه برس به هق و هق افتاد...
بابا ...باب...باب...بابا....
مَ...نو... بِ...بَر ...
مَ...من...جا می...مونم... عمه مو میزنن...
شیرین زبونیم تموم شد....مال اون وقت بود که دندون هام سالم بود ...
بابا ....
ای حسین....*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_كريمی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com