#خاطره_شماره_۲۷۹
سلام
صدای سگ میومد از بیرون
رفتم در پنجره
دیدم یا خدا
چه سگ بزرگی😒
خواستم برم پایین
گفتم خوب نرم بهتره
صبر کردم اومد نزدیک
از همون بالای پنجره
با چادر و حجاب و اینا 😜
گفتم آقا ببخشید
گفت بله
گفتم #سگ_گردانی_جرمه😡
نگاهم کرد😒 برگشت
باز جدی نگرفت
سگش رو داخل پیاده رو گردش میداد
منم گوشی رو آوردم و شروع کردم به فیلم برداری ....
و این طور بود که در افق محو شدن🚶♂🚶♂🚶♂
#بی_تفاوت_نباشیم
@vajebefaraamooshshodeh