#خاطره_شماره_۱۳۴
پتک آخر رو به سیگار زد و پرتاب کرد هوا😳
ببخشید آقا
لطفا ته سیگارتون🚬 رو روی زمین نندازین
ی رفتگر بنده خدا باید این رو جمع کنه...
_بله چشم خانوم🙋🏻♂
#خاطره
ف.ج
#بی_تفاوت_نباشیم
#با_خاطرات_امر_به_معروف_در_پیام_رسان_ایتا_همراه_باشید 😌
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۱۳۵
سلام
دختری کنار خانواده اش نشسته بود
موها از جلو و پشت بیرون
با اشاره و لبخند گفتم روسری تو بده جلو.
محل نداد .
وقتی پاشدن برن ... دوچرخه شو🚲 برداشت و راه افتاد .
مانتوی سفید
با موهای بلند بافته تا کمر
و ....
دویدم تا رسیدم بهش .
گفتم سلام عزیزم
گفت سلام😳
(مادرش هم پشتش بود )
گفتم شما که انقدر خانومی ، ورزشکاری، مهربونی ، خوش برخوردی
من حیفم میاد بهت نگم موهای خوشگلتو بپوشون عزیزم 😊
از دور من موهای مشکی تو رو روی مانتوی سفید دیدم
جلب توجه می کنه
حیف توئه.
گفت وای یعنی روزی نیست که سر فلکه بزرگمهر یکی به من تذکر نده 😒
گفتم خب رعایت کن عزیزم
سخت نیستا.
حرف خداست
همونکه ازش حاجت می خوایم .
( البته مانتوش جلو باز نبود و انشاالله این همون تاثیر تذکرهاست)
مادرش از پشت سرش بال بال می زد و من رو تشویق می کرد و با اشاره می گفت بگو بگو 😋
گفتم الهی که من فدای مهربونیت
من حیفم میاد از تو
تو هم برای من دعا کن
گفت باشه و خداحافظی کردیم ...
ف.ج
#بی_تفاوت_نباشیم
#با_خاطرات_امر_به_معروف_در_پیام_رسان_ایتا_همراه_باشید 😌
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۱۳۶
خیلی وقت بود که از فضای امر به معروف دور شده بودم ...وقتی یه مورد پیش میومد تا می رفت فکر کنم چی بگم و چطور بگم و چیکار کنم صدام نلرزه و قلبم از حلقم نزنه بیرون طرف هفت شهر عشق رو هم گذرونده بود .امروز اما از حلقه صالحین اومدم بیرون بیرون مسجد ،نزدیک دوسه تا مغازه ،یه دفعه از صحنه ای که دیدم خشکم زد 😳خدایا تو محله ما !؟ خانمه با بلوز دامن مجلسی بدون جوراب، با دمپایی یوجب از ساق پاش از سفیدی می درخشید ،موها رنگ کرده ریخته بیرون ،آستین ها کوتاه و دخترش باورتون نمیشه فک کنم مایو بود تنش ،حدود ۱۲ -۱۳ ساله ،تپل ....من مونده بودم خدایا رضوان مگر دریچه جنت گشوده است /کاین حوریان به صحنه دنیا خزیده اند !؟ که فهمیدم خودم رو رسوندم به ماشینش و زدم به شیشه و ایشون هم شیشه رو داده پایین و زل زده به من که بفرمایید امرتون ؟ حالا من 😁 ایشون 😁 من😁 ایشون 😁 یه دفعه دراومد گفت چیه ؟ کاری دارین ؟گفتم راستش حجابتون . گفت چشه مگه ؟!همه جام پوشیدس .گفتم بله ولی برق ساق پاتون منو از در مسجد کشید اینجا خدا به داد این آقایون سوپری برسه 😜 ماشاالله اینهمه زیبایی رو توی این محله به تماشا گذاشتین ..موهاتون هم که دیگه ....
دخترتون هم که اصلا حجاب نداره (ینی دقیقا این فقط شورتش پاچه دار بود ) خانمه انگار هول شده باشه برگشت به دخترش گفت شنیدی خانم چی میگه ؟؟؟😡 بعد موهاشو پوشوند و به من گفت بله ما حمام محلتون بودیم و از حمام اومدیم .گفتم آخه اینطوری ؟ از حمام اومدین باید بیشتر خودتون رو بپوشونید .بهر حال هم خودتون و هم دخترتون در معرض خطر قرار می گیرید و خب البته حکم خدا هم که هست .بعد هم عید رو بهشون تبریک گفتم و خدا حافظی کردم .
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۱۳۷
گزارش ها حاکی از آن است که یکدختر کشف حجاب کرده
حدودا ۱۴
یا ۱۵ ساله
ی جوری که از خانواده اش کسی نبینه
توی ی زاویه ای ایستادم که فقط خودش ببینه
براش دست تکون دادم و اشاره کردم به روسریم ...
روسری رو قشنگ تا کرده بود
برداشت
سرش کرد
حالا هم هر چی چشمش به من می افته
لبخند می زنه
منم براش با دستم قلب نشون دادم😌❤️
#اجازه_ندین_کشف_حجاب_عادی_بشه_ولو_از_طرف_نوجوان_ها
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۱۳۸
سلام دوستان گلم
سوار برماشین بودم ودرحال حرکت
یهو دیدم یه خانمی کنار ماشینش وایساده ،مغزم صوت کشید چیزی که تاحالا ندیده بودم بایه رکابی بامانتوی توری که کل بدنش معلوم بود 😳😳😳
حالا جای پارکم نبود اصلن ،خدا خدا کردم یه جا پیدا کردم ماشین شیشه پایین قفل کردمو ودویدماااا
رسیدم به ماشینه ،زنه سوارماشین شده بودو داشت دنده عوض میکرد که جلوش وایسادم
رفتم جلو گفتم سلام عزیزم گفت سلام
گفتم فکر نمیکنید پوششتون اصلن مناسب نیست ،کل بدنتون معلومه (حالا سعی داشتم بامهربانی بگم ولی اینقدر ناراحت بودم که فقط الفاظم خوب بود ولی قیافم به مهرربونا نمیخورد )
گفتم عریزم این پوشش درشان شما نیست ،رعایت بفرمایید
خانمه چشم توچشموهی میگفت چشششم
حالا نمیدووونم واقعا گفت چشم یا ازترس اینکه شمارشو برندارم
ولی خوشحال بودم که بالخره بهش رسیده بودمو حرفمو بهش زدم
❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۱۳۹
من پریشب تو سایت دیوار برا کاشت ناخن تذکر دادم
به ۳۰ نفر پیام دادم
حدود ۶ نفر جواب دادن و بعدش مسدودم کردن
و حدود سه چهار نفری تشکر کردن و حکم درستش را پرسیدن منم بهشون گفتم
و جالبه بعضیهاشونم اگهی هاشونو حذف کردن
خوشحالم ازینکه اون چند نفر که تشکر کردن قطعا روشون موثربوده
اون چند نفر که جوابمو دادن و مسدودم کردن هم حتما موقع انجام کار به این مساله فکر میکنن و اگه مقید باشن حتما پیگیر حکم شرعی میشن
و اون چند نفر هم که اگهی را حذف کردن قطعا موثر بوده و نمیخواستن منکری انجام بدن
#خاطره_دوستان
#با_خاطرات_امر_به_معروف_در_پیام_رسان_ایتا_همراه_باشید 😌
👇🏻👇🏻👇🏻
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_١۴٠
سلام نماز جماعت مغرب وعشا را در حرم امام رضا ع میخوندم که صف اول دختر خانمی ۱۶الی ۱۷ساله موقع رکوع ساق پایش به اندازه یک وجب پوشش نداشت چون جوراب بدون ساق پا وشلوار هم کوتاه موندم چی بگم نماز که تموم شد دیدم داره میره سمت آبخوری حرم به آرومی زدم به شونه اش گفتم ببخشید دخترم خیلی لیاقت داری که نمازت را توی حرم امام رضا ع میخونی ثواب بهت میدن میخواهی یک کار کنی نمازت ثواب بیشتری بهت بدن گفت آره چکار باید بکنم گفتم ساق پای شما خیلی پیداست اگر دخترم بپوشونیش ثواب زیادی بهت میدن وبه خاطر من این کار رو نکن به حرمت امام رضا علیه السلام این کار رو بکن بعدشم امام رضا ع را خوشحال کنی زودتر به حاجت هات می رسی با یک لبخندی گفت چشم خانم ممنونم که بهم گفتی دیدم داره میخنده همینطور که میخندید گفتم پس اجازه بدین شالتونم کمکتون مرتب کنم ویقتونم بپوشونم وآخرشم گفتم شما هم مثل من به بقیه همینطور تذکر بده خلاصه با کلی تشکر خداحافظی کرد😊
#با_خاطرات_امر_به_معروف_در_پیام_رسان_ایتا_همراه_باشید 😌
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۱۴۱
سلام امروز می خواستم وارد پاساژ بشم که دیدم دو تا دختر دم ورودی رو پله نشستند. موهاشون خیلی بیرون بود و ارایش غلیظی داشتند.
داشتم با خودم بالا پایین می کردم که چی بگم که بلند شدند و. فتند داخل پاساژ.
چشمتون روز بد نبینه دیدم وااااویلتا مانتوی یکیشون وحشتناک تنگه و برجستگی از پشت 😓
تند تند هم راه میرفتن. منم با این که مسیرم اون طرف نبود رفتم دنبالشون توسل کردم و چون دو نفر بودن گفتم میتوان چند لحظه تنها باهاتون صحبت کنم.؟
با حالتی که انگار ترسیده بود و با تردید گفت نههه
گفتم خب همینجا بهتون بگم
گفت بگید
گفتم عزیزم مانتوتون از پشت خیلی تنگه
گفت عهههه
گفتم آره چون مثل خواهرم میمونی بهت گفتم.
دوستش گفت الان میریم خونه عوض میکنیم. 😃
👇👇👇👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۱۴۲
چشمت روز بد نبینه خواهر
امروز تو مترو، یه فروشنده هه لباس خیلی بدی پوشیده بود، میخواستم پیاده شم
رفتم در گوشش گفتم که پوشش مناسب نیست
گفت تو واگن خانم هام، مشکلی نیست
من در گوشش گفتم، اون بلند گفت...
یه دفعه همه شروع کردن به بدو بیراه گفتن
به تو ربطی نداره، مگه ما میگیم پوشش شما مشکل داره، اصلا تا حالا کسی به شما گفته پوشش بده،حالمون رو بهم میزنید.
فقط بلدید (سه نقطه) مردم بخورید
گفتم من با شما کار نداشتم، من رفتم در گوشش گفتم
ایشون بلند گفت..
عکساشو گرفتم با دوستم بودم
ایستگاه آخر ارم سبز بودم، قطار همیشه چند دقیقه می مونه بعد حرکت میکنه
رفتم عکس به مامور ایستگاه نشون دادم، اومد پایین قطار داشت حرکت میکرد، گفت بگو ببینم کدومه دیدمش بگم به بچه ها بگیرنش
دیدم فروشنده رو نشون دادم
رئیس ایستگاه به لوکوموتیوران گفت در رو باز کن، گفت نمیشه. گفت باز کن
در رو باز کرد
رئیس ایستگاه به خانم گفت پیاده شو شاکی داری
خانم گفت پیاده نمیشم، برای چی پیاده شم
از اون اصرار، از دختره انکار
آخر از قطار پیاده شد، رفت قطار رو به رو سوار شد
زنگ زدن، پلیس از بالا اومد پائین
پلیس گفت به هر شکلی شده من پیاده ات میکنم، پس خودت بیا پایین
باز نیومد
رئیس ایستگاه گفت شده، من به همه مامورای ایستگاه های بعدی میگم بیان پایین
هر جا پیاده شی ببرنت
پلیس قبلش بدون اینکه بپرسه چی شده، رئیس ایستگاه گفت شاکی داره باید پیاده شه
پیاده که کرد، اومد از قطار پایین
پلیس گفت خانم چی شده
گفتم من خیلی محترمانه رفتم در گوشش گفتم پوشش مناسب نیست
کاری کرد 10 نفر هر چی از دهنشون اومد به من گفتن
میخواستم بیام پلیس گفت وایسا این خانم باید از شما عذرخواهی کنه
رفتیم دفتر پلیس
از اون انکار که من چیزی نگفتم که، از من بدترم هستن. چرا به اونا چیزی نمیگید
گفتم به اونا هم میگم.
گفت من بی احترامی نکردم اصلا، گفتم بی احترامی دیگه به چی میگن
مامور گفت شما 5دقیقه هر دو قطار هارو کاری کردید تاخیر بخورن، کار 1000 نفر به مشکل خورد بعد وضعیت حجابت هم که درست نیست
میگی کاری نکردم.
میتونستی به این خانم بگی باشه چشم، بعد به کارت ادامه می دادی
و کلی ادامه داره.... که نمیشه دیگ بگم
پلیس گفت یا میفرستمت پلیس امنیت اخلاقی که اونجا باید جریمه بدی و تعهد بدی تو پرونده ات ثبت میشه
ولی این خانم نمیخواد شکایت کنه، ازش معذرت خواهی کن، و یه تعهد بده برو
معذرت خواهی کرد، گفتم من نیازی به معذرت خواهی ندارم
ایشون حجابش رو رعایت کنه کافیه...
بعدش اومدم دیگه نمیدونم تعهد گرفت یا نه...
اما من ایستادگی کردم ✋
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۱۴۳
#خاطره
سلام
دختری حدودا ۱۴ ساله از خونه اومد بیرون
کلوچه به دست ...
سلام عزیزم
صبحت بخیر
موهای خوشگلت رو بپوشون.
_چشم
رفت و سوار ماشین باباش شد ...
من رد شدم
باباش با ماشین اومد کنارم
شیشه رو آورد پایین ...
شروع کرد ...😱
تو که چادر سرت کردی کجا رو گرفتی
بیخود کردی جلوی دختر رو صبح اول صبح میگیری
گفتم من مودبانه ازش خواستم
چیز بدی نگفتم .
گفت بیجا کردی
آ شروع کرد حرف زشت زدن 😢
بوووووق😂
از گفتن این حرف ها معذورم😐
آخرش گفتم ممنونم از ادب تون ...
بعدش که فکر کردم
گفتم اگر خدایی ناکرده مورد مشابه پیش اومد
میگم حرف خودم نبود حرف خدا بود .
من حیفم اومد به دخترت نگم
برای آرامش خودت و دخترت گفتم.
و ...
#چهار_تا_فحش_هم_به_خاطر_خدا_بخوریم_جای_دوری_نمیره
#بی_تفاوت_نباشیم
@vajebefaraamooshshodeh
🔴⚪️🔴⚪️🔴⚪️
🌺 #سکانس_اول در برخورد با خانم شل حجاب 👇
خانوم این چه وضعشه؟😡
جامعه رو به گند کشیدین😏
چند تا جوون رو از راه به در کردین؟😐
خجالتم خوب چیزیه🤨
ی مرد متاهل چی می کِشه؟؟؟
ما زنا خودمون همدیگه رو نابود می کنیم
و ...
🌺 #سکانس_دوم
سلام عزیزم
روز قشنگ تون بخیر
دیدم لبخند به لب داری ...
دیدم مهربان و خوشگلی
حیفم اومد نگم که
حیف شماست گلم
خوشگلی هاتو بپوشون عزیزم
خدا حفظ تون کنه
حاجت روا بشی گلم
حرف خداست
به خاطر همدیگه رعایت کنیم ..
#بی_تفاوت_نباشیم
#سکانس_دوم_بهترس!
نه؟
#اگر_آبرو_می_گذاری_به_پایش
#یقینا_یقینا_خریدار_یاری
@vajebefaraamooshshodeh