#خاطره_شماره_298
#خاطره
سلام
دوستان ما امروز چهارباغ بودیم و شکر خدا امر به معروف های خوبی داشتیم
ی کافه هست توی چهارباغ که اخیرا فعال شده به نام cafe bicycle
یا کافه دوچرخه
به این صورت هست که یک کانکس رو سرپوشی رو برداشتن
تایر داره
ملت باید روی صندلی بشینن و پا بزنن تا کافه حرکت کنه
حدود ۱۰ تا صندلی جا داره
که زیر هر صندلی پایه دوچرخه هست
پذیرایی هم داره ...
خب من امروز دیدم که دو تا دختر که کوچک هم نبودن بدون روسری نشسته بودن
رفتم کنارشون و از پشت عکس گرفتم( معمولیه عکس گرفتن ، چون همه راحت عکس می گیرن از کافه دوچرخه )
گذاشتم مسافرها پیاده شدن ...
رفتم به راننده گفتم ببخشید ایده از خودتونه؟
گفت بله
البته مشابهش هست توی خارج ولی بطری ... دارن و من تغییر دادم
چهارماه ساختم و هفت ماه دنبال مجوز بودم
توضیح داد که کافه آب داره و ...
گفتم خیلی خوبه اما چرا اون هایی که بدون روسری هستن رو سوار می کنید؟
چرا اگه روسری شون افتاد تذکر نمیدین؟
و عکس رو نشونش دادم
گفت اینا بچه ان
گفتم کجا بچه ان ؟!
خلاصه قبول کرد و گفت حتما تذکر میدم
گفتم برای این همه زحمتی که برای مجوز کشیدین، #حاشیه_درست_نکنید
گفتم شما یک خانم بدون روسری رو توی کل چهارباغ می چرخونید و این درست نیست !!!!
گفت چشم اما میشه اون عکس رو پاک کنید دردسر نشه برام ؟
گفتم نگران نباشید رعایت کنید دردسر نمیشه و اومدم
بچه های گروه چند تایی شون جلو تر بودن
گفتن این کافه اومد جلو
یکی از اون هایی که سوار شده بود شروع کرد رقصیدن 🤔
راننده بهش گفت...
آقا ... آقا ...حاشیه درست نکنید 🤭
#بی_تفاوت_نباشیم
#به_هم_ربط_داریم
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_299
سلام
طاعات تون قبول
رفتم داخل لوازم التحریری
گفتم سلام خانوم
ی اِتود ایرانی خوب بدین لطفا
گفت ایرانی خوب نداریم😐
گفتم ی اِتود ایرانی بد بدین لطفا 😜
با لبخند رفت و گشت و به قول خودش ی اتود ایرانی بد بهم داد .
گفت بازم به شما که میگین ایرانی ...
گفتم بعله باید حواس مون به کارگران ایرانی باشه
گفت چه فایده که مسئولین با مملکت مون چه کردن
گفتم این رئیس جمهور رو ما انتخاب نکردیم
این دفعه باید درست انتخاب کنیم دیگه
گفت قبلی ها چی
گفتم اون ها هم والا کامل نبودن
اون ها رو هم خودمونانتخاب کردیم
گفت خدا کنه این بار یکی بیاد به فکر مردم باشه
شوهرش اونجا بود گفت سال ۹۱ دلار هزار و خورده ای بود ....
گفتم درست میشه انشاالله این بار باید درست انتخاب کنیم
تشکر کردم و اومدم بیرون
#بی_تفاوت_نباشیم 👌
✅ کانال خاطرات واجب فراموش شده
👇👇👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_300
#خاطره
سلام
چند شب پیش حوالی ساعت یازده و نیم شب
از پارک اومدیم بیرون
دیدم ی پسر همراه با سگ شون دارن تشریف می برن😳😒
پیاده شدم
گفتم آقای محترم
برنگشت 🤨
بعد فهمید و هندزفری رو درآورد
گفتم سلام
می دونید سگگردانی جرمه؟
گفت بله
گفتم پس واسه چی ؟
گفت این چند روز این جا مراسم بوده نیاوردمش
تو خونه بند نمیشه 😳😐
گفتم واسه چی حیوون رو آوردی تو خونه انتظار داری بند بشه؟
گفت خونگیه!
گفتم خب پس خونه نگهش دار
گفت آزار برای کسی نداره
گفتم ببین من همین که می بینمش حالم بد میشه
کاری هم به خوش و بد اومدن کسی ندارم
قانونه
نمیشه از چراغ قرمز رد بشی
بگی دوس دارم که 😞
بعدش گفت شما اینجا ساکن نیستید
گفتم اینجا فضای عمومیه
خونه تون نیست که هر کاری بخوای بکنی
گفت 🛑 تا الان هیشکی نگفته از این که سگ رو میارم بیرون ناراحته 🛑‼️‼️‼️
گفتم بله دیگه نگفتن که شما راحت سگ گردانی می کنی ...
خلاصه هی گفتیم و گفتیم و بعدش اومدیم
گفتم اگه همه می گفتن فضا براش فراهم نبود😔
#بی_تفاوت_نباشیم
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_301
#خاطره
سلام
دختری حدود ۱۲ ساله
گلستان شهدای اصفهان دیشب
بدون روسری داشت بازی می کرد
ماشاالله جثه ی قوی داشت
رد شدم بهش گفتم
خوشگل خانوم روسریت کو؟
گفت پیش مامانم
گفتم بدو سرت کن
برگشتم دیدم هنوز سر نکرده
رفتم پیش مامانش
گفتم ماشاالله خدا حفظش کنه دختر شماست ؟
گفت بله ... روسری سرش کنه؟
گفتم بله
ماشاالله بزرگ شده ... به خاطر خودش میگم
گفت چشم
دیگه این بار رد شدم
#بی_تفاوت_نباشیم
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_302
سلام
داشتم با گوشی صحبت می کردم توی بی آر تی بودم
دو تا دختر اومدن وار اتوبوس شدن
به دوستم گفتم بهت زنگ می زنم
شروع کردم باهاشون صحبت کردن
سلام کردم و گفتم خیلی خوشگلینا😍
یخ شکست ....
با لبخند گفتن ممنون
گفتم خب اون وقت این که تو پوشیدی اسمش چیه؟
تی شرته که 😳
مانتو نیست
آستین نداره که😞😐
گفت مده
گفتم همیشه که مد خوب نیست
گفت خب گرمه
گفتم جهنم گرم تره
گفت وجود نداره
گفتم ببین حتی اگه وجود نداشته باشه
برد با اونی هست که توی همین دنیا به خودش سختی میده
خاصیت دنیا اینه که اگه خودت به خودت سختی ندی
بهت سختی میده
گفتم قدر خودتون رو بدونید
گفت این دوستم می دونه من چادری بودم 😳
گفتم چی شد برش داشتی؟
گفت از چادری ها رفتارهایی دیدم زده شدم
( پیش خودم گفتم خب تو ی چادری با اخلاق می موندی🤨)
گفتم دلیل میشه الان اگه ی خانم کم حجاب ی رفتار بد کنه بگم همه مانتویی ها فلانن؟
گفت نه
گفتم اسلام که عیبی نداره
عیب از بعضی ما مسلمون هاست ...
بعدش با خنده گفتم حالا واسه چی انقدر پاچه های شلوارتون بالاس؟
کجا رو می خواین بشورین؟😜 ( سنجیدم دیدم جنبه ی شوخی دارنا ...نمیشه به همه گفت ) با خنده شروع کردن پاچه های شلوار رو آوردن پایین .
گفتم دیگه از مصاحبت من دارین محروم میشین چون باید پیاده بشم
اما دو تا نکته
یکی این که این رو نپوش واقعا آستین نداره گفت باشه دیگه بیرون نمی پوشم ☺️
گفتم رو این دو تا کلمه هم فکر کنید ...
حیف شماست
ی علامت قلب نشون دادم و خداحافظی کردم و گفتم من رو خیلی دعا کنید ❤️
#بی_تفاوت_نباشیم
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_303
سلام
اگر خاطرتون باشه ی مورد سگ گردانی یکی از شب های ماه مبارک بود که تذکر دادم و تموم شد
امروز به جلسه ای دعوت شدم و خیلی اتفاقی به جای آدرس دیگری ، جای دیگری رفتم
که اتفاقا همون پسر با سگ شون در راهم قرار گرفت ( هنوز نمی دونستم که دارم اشتباه میرم و بعدش فهمیدم )
گفتم آقا ببخشید من که گفتم خدمت تون سگ گردانی جرمه!گفت من میارم ... هر روز میارم
گفتم خیلی خب
زنگ میزنم پلیس تا بیان پیگیری کنن
گفت بزن
زنگ زدم گفتن مورد چیه؟ گفتم سگ گردانی .گفت ده دقیقه دیگه گشت میاد
پسره گفت من بر می گردم همین جا و شروع کرد به فرار کردن و تماس گرفتن .
من هم آروم همراهش می رفتم
ی جا یهو ی آقایی 💪 اینجوری اومد سمتم ( من قد کوتاه نیستم اما این آقا از قد و هیکل دو برابر من🤨🤔 ) گفت خانم مشکل چیه ؟ فهمیدم که زنگ زده اومدن . گفتم شما پلیسی ؟گفت بله گفتم کارتت کو؟ گفت مشکل چیه ؟ گفتم الان پلیس میاد حل می کنه.
اومده بود سر من رو گرم کنه که اون پسر فرار کنه
یهو دیدم پسره سگ رو زد زیر بغل آ بدو بدو 😝 گوشی رو گذاشتم رو حالت فیلم و ازش فیلم گرفتم ( گفتم حالا پلیس میاد اصلا منکر میشه که سگ داشته )
دو تا کوچه رفت بالاتر
گفتم کجا
مگه نگفتی نمی ترسی؟
گفت میرم این زبون بسته رو بزارم خونه
گفتم این زبون بسته رو زندانی کردی
گفت تو نمیزاری بیارم بیرون
گفتم سگ حیوونه جاش کنار آدما و توی محل زندگی آدما نیست
رفت سگ رو گذاشت خونه و من حدود خونه شون رو فهمیدم کجاست چون سر کوچه ایستاده بودم
یهو اون آقای قوی هیکل اومد مماس صورت من 😳😭 گفت بی حیا راه افتادی دنبال پسر من 😳 کی هستی 😳 کجا بودی
گفتم احترام خودت رو نگه دار برو عقب ( خودم هم می رفتم عقب ) اون لحظه حس کردم الانه که هلم بده چون دقیقا دستش رو بلند می کرد می خورد بهم 😏
و پشت سر من دیدار بود
دوباره اومد جلو
گفتم برو عقب
حریم من رو حفظ کن
همسایه ها در حال تماشا😊
گفتم شما شاهد باشید این فحاشی رو
من بی ادبی نکردم که این رفتار باهام شد
(تمام بدنم داشت می لرزید فقط سعی می کردم جلوی اینا گریه نکنم 😜 اومده بود که هل بده و بترسونه که من برم )
منم برگشتم سر کوچه دوباره زنگ زدم ۱۱۰ گفتم فحاشی و درگیری
هنوز هم نمیاین 😒
گفت تو راهه
چند دقیقه بعد مادر خانواده اومدن
و چادر نازک و حجاب خوبی داشت گفت خانم چی شده؟ گفتم شوهر شما اومده سمت من و فحاشی کرده
گفت خودت باعث شدی
گفتم مملکت قانون داره
من بی قانونی تحمل نمی کنم
گفتم شما خانواده محترمی هستید منم بی احترامی نکردم
اما الان بی احترامی دیدم و شاکی هستم
سعی کردم از فضایی که ایستادن فاصله بگیرم ( تجربه شد که این طور مواقع اصلا صحبت نکنم و سکوت کنم )
در این حین زنگ زدم به دوستم ) گفتم من الان توی این شرایط هستم
بهم بگو قطعا سگ گردانی جرمه؟گفت بله
اونجا عرفانی شده بودم با بغض گفتم حلالم کن آجی( یعنی ی جورایی دوستت رو کشتن😂😁😁)
حدود۴۵ دقیقه طول کشید تا پلیس زحمت کشید اومد 😡
توی آخرین تماس به پلیس گفتم اگر من کتک خورده بودم شما جواب می دادی؟
گفت خب می رفتی مرحله بعد 😳😳😳😂 و پیگیری قانونی
گفتم یعنی من کتک بخورم؟ طوری نیس؟ خواهرخودت هم بود همین رو می گفتی؟
گفت مدام زنگ نزن ، دارن میان
گفتم خب اینجا کم مونده منو بزنن
دیر بیاین چه فایده
گفت اولویت بندی میشه و میرسن
پسره اومد گفت من باید برم
مورد تذکرت مهم نبوده که نیومدن ☺️
گفتم حالا معلوم میشه
هی بسم الله الرحمن الرحیم می گفتم که تازه پلیس نیاد طرف اون رو بگیره
خلاصه ....
پلیس رسید ....
ی موتوری بود سروان و سرباز
تا بیاد پسره برسه به من
پلیسه گفت خانوم باید می گفتی و رد میشدی
یهو ی بلائی سرت می آوردن
اما تا دید پسره اومد
ادامه نداد که اون نفهمه .
گفتم من از این آقا شکایت دارم
گفت چی شده؟
کامل تعریف کردم
به پسره گفت دفاعت چیه ؟
گفت این خانوم مزاحم من شده
می خواسته به سگ من آسیب بزنه 😝
گفتم من حالم به هم می خوره به سگش نگاه کنم 😁
گفتم وای خدا واقعا اینه وضع جوون مملکت ما؟؟؟؟
که ترسیده من به سگش آسیب بزنم 😂
هر چی بهانه آورد پلیس قبول نکرد
گفت ببین آقا اگه سگ تو اینجا بود می بردمش
نیارش بیرون
گفتم درود بر شما
بفرمائید آقا دیدین جرمه؟
گفت خانوم شما می تونی شکایت کنی از این آقا
شکواییه بیاد کلانتری منم گزارشم رو می نویسم
این آقا باید بیاد توضیح بده
گفتم ممنونم
کاری با بنده ندارید؟
گفت شما برو
منم لرزان و دوان اومدم سمت جلسه
زنگ زدم گفتن اشتباه رفتی 😢 تاکسی گرفتم رفتم جلسه ... رسیدم به دوستام دیگه طاقت نداشتم زدم زیر گریه 😂 کلی قند و آب و چایی و ...
فشارم پایین بود ... گفتن پاشو بریم سرم بزن ... گفتم نمیام
دیگه به ته دیگ جلسه رسیدم
@vajebefaraamooshshodeh
اما زنگ زدم ۱۱۰
از اون سروان بابت رفتار قانونیش تشکر کردم اون آقا گفت از ایشون به خاطر تماس شما تقدیر میشه و هدیه می گیره
گفتم فردا به ۱۹۷ هم زنگ می زنم واز اون جناب سروان تشکر می کنم واز شما بابت تاخیر و بابت حرف های خودتون یا هم کارتون گله می کنم
✅✅✅✅✅
#بی_تفاوت_نباشیم
یا علی
واجب فراموش شده
#خاطره_شماره_303 سلام اگر خاطرتون باشه ی مورد سگ گردانی یکی از شب های ماه مبارک بود که تذکر دادم
دوستان اولین تجربه این طوری من بود که اون آقا اومد تا نفسم😢😒 و واقعا ترسیدم و فقط بلند می گفتم برو عقب ، حرمت خودت رو حفظ کن و بعدش هم پلیس اومد
کلی تجربه دارم الان
باید آدرس و فامیل اون پسر رو می پرسیدم
که خب حدود خونه شون رو بلدم
گفتن کافیه همون
شکایت می رسه بهشون
می خواستم صوت ضبط کنم که اون هم یادم رفت
آخرش یادم اومد
اما درود به شرف اون پلیس
که حداقل توی همون صحنه به اون آقا گفت تو اشتباه کردی و باید پاسخگو باشی
البته برای شکایت کردن هنوز موندم که چیکار کنم 🤨
@vajebefaraamooshshodeh
#نمونه #متن
بسم الله الرحمن الرحیم
دوست من سلام!
از شما دعوت میکنیم چند دقیقه ای با ما همراه باشید.
هر شخصی دارای دو وجه است
1- وجه انسانیت که در آن زن یا مرد بودن (جنسیت) مطرح نیست و فقط انیانیت مطرح است.
2- وجهی که در آن دقیقا زن بودن و مرد بودن مطرح است با همه ویژگیهای جنسیتی.
خانه و خانواده محل ظهور و بروز وجه زنانه و مردانه انسانهاست. خانه حریم شخصی زوج و بلکه حریم شخصی زن است. پس او آزاد است هرچیز و هر رنگی بپوشد ناز کند، جلوه گری کند و دل همسرش را تا بی نهایت ببرد....
اما همین زن و مرد وقتی می خواهند از خانه خارج شوند باید با حیثیت انسانی خود خارج شوند نه با حیثیت زنانه یا مردانه به صورت خاص. پس هر پوشش، گویش، رفتار و عملکردی که در خارج از خانه صفات زنانه و مردانه را فریاد بزند نباید استفاده کند. بلکه نحوه پوشش خود را به نحوز انتخاب کند که از این شخص انسان برداشت شود نه خط و خال و ابرو و ناز و کرشمه و نه صفات مردانه و زنانه.
اگر چنین شود، عقل بر جامعه حکمفرما میشود که از نتایج آن برقراری آرامش و تمرکز ذهنی برای تک تک افراد جامعه است.
مدتهاست که دلم یک شروع دوباره میخواهد،
شروعی از جنس نو شدن،
تازه تر شدن،
همراه با کنار گذاشتن تیرگی های گذشته،
می خواهم دیگر آدم قبلی نباشم،
میخواهم یک گام به جلو بردارم.
اما نمی دانم چرا جور نمی شود...
کدام زمان؟ کدام مکان؟ برای این شروع مناسب است...
اما....
با خودم میگویم؛
شاید همین جا، همین الان،
فرصت خوبی باشد برای این شروع...
پس لحظه ای مکث کن،
چشمانت را ببند،
و با خدای خود عهد ببند که از همین لحظه شروع خواهی کرد.
شروعی برای خوش اخلاق تر شدن، خوش رفتارتر شدن، مودب تر شدن، پوشیده تر شدن....
و در یک کلمه خوب تر شدن و خوب تر ماندن.
بسم الله...
#شروعی_دوباره
#یک_گام_به_جلو