eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.1هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 ܝ̣ܝܝܝܩܢ ܙܠܠّܘ ܙܠܝ‌ܟܩܝܢ̇ ܙܠܝ‌ܟܝ̤ܩܢ محکم گره بزن دل ما را به زلف خویش ای دستگیرِ در گُنه افتاده ها, 🥀 به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
🤩مژده 🤩 مژده 📣📣📣 🚩هل من ناصر ینصرنی⁉️ 🌟 بزرگ امربه معروف و نهی از منکر با حضور استاد توانمندکشوری، مدرس حوزه و دانشگاه، کارشناس علوم قرآن و حدیث 🕌 مکان، میدان شهدا، ابن سینا، داخل حسینیه بنی فاطمه 🗓 زمان : جمعه ۱۴۰۰/۹/۱۹ ⏰ ساعت : ۹صبح به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_انا_اعطیناک_الکوثر.mp3
5.95M
🌼🌸🌿 🌸🌿 🌿 بانوای‌سیدرضانریمانی (س) به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
✅ مرحوم آیت الله مصباح یزدی: و به معنای انتقام گرفتن از فرد گنهکار نیست بلکه فردی که قصد امر به معروف و نهی از منکر دارد باید همچون پدر یا مادری که به خاطر عواقب سوء کاری، فرزند خود را از آن باز می‌دارد رفتار کند که حتی اگر اخم کند، اخم تاکتیکی بوده و از روی انتقام نیست، یعنی فرد همراه با کنترل و تسلط، خود را انجام می‌دهد. به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥 : زینب ڪبرے{سلام‌الله‌علیها} یڪ نمونہ‌ے ڪامل از زن مسلمان است؛ یعنے الگویے ڪہ اسلام براے تربیت زنان، آن را در مقابل چشم مردم دنیا قرار داده است. زینب‌ڪبرے داراے شخصیت چند بُعدے است؛ دانا و خبیر و داراے معرفت والا و یڪ انسان برجستہ است ڪہ هرڪس با آن بزرگوار مواجہ مےشود، در مقابل عظمتِ دانایے و روحے و معرفت او احساس خضوع مےڪند. ۱۳۸۴/۰۳/۲۵ تصویرے از تشرف مقام معظم رهبرے بہ حرم حضرت زینب{سلام‌الله‌علیها} در سال ۱۳۶۳ 🌸🌿 به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
هدایت شده از گوهرسآ
ورود قضایی در مسأله حجاب آخرین مرحله باشد قاضی اسماعیل رحمانی در همایش ضد ابتذال مشهد مقدس که در سالن همایش آستان قدس رضوی برگزار شد، اظهار کرد: وضعیت امروز حجاب و عفاف جامعه وضعیت خوبی نیست، در وضع فعلی چه کاری باید انجام دهیم تا از این موضع خارج شویم؟ آنها راه عملی که به ذهن می‌رسد این است که ما به عنوان مسئول و شما به عنوان مردم عملکرد یک پارچه داشته باشیم مهمترین نکته حضور مردم در صحنه است که می‌تواند گره‌گشا باشد البته با رعایت اصول... متن کامل : fna.ir/5grj6 •❥🌺━┅┄┄ eitaa.com/gohar_sa https://goharssa.ir
*┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🌱سلام، رفته بودم مطب دندان پزشکی، از زمان نوبتم بیست دقیقه ای گذشته بود، ترافیک زیاد و جای پارک اصلاً یافت نمیشد... حدود یک ربع توی حیطه‌ی چهار راه آفرینش طالقانی با ماشین دور خوردم توی ترافیک....جا نبود که نبووود😤 تا اینکه رسیدم سر یه پیچ که بپیچم تو فرعی، دیدم‌ ماشینی سر پیچ پارک هست که شیشه عقبش پایینه و یک خانمی شالش رو دوششه و داره با دقت بیرون رو نگاه میکنه! نزدیک ماشینش ترمز کردم، دوبار صداش کردم نشنید، دوباره صدا کردم خاااانمی😊 تا برگشت و‌ نگاهم کرد بهش گفتم: خانمی شالتون افتاده، بزارید‌ رو سرتون لطفا و به رانندگیم ادامه دادم که صداشو شنیدم که میگفت به تو ربطی نداره! منم بلند گفتم به همه مربوطه عزیزم...! نمیدونم شنید یا نه؟ همون لحظه یکهو یاد خاطره استاد تقوی افتادم... 🌺 (خاطره استاد: تو یه مسیری باهمراهانشون، ماشینشون خراب میشه و هر چقدر تلاش میکنند ماشین روشن نمیشه... همون لحظه چند نفر خانم بدحجاب که شالشون افتاده بوده از کنارشون رد میشن... یکی از همراهان استاد تذکر میدن که شالتون رو سر کنید، بعد استاد به همراهش میگه بشین استارت بزن که الان ماشین روشن میشه😉 استارت میزنه و اتفاقا ماشین روشن میشه... همراهه به استاد میگه اَاَاَاَاَ این اثر تذکره بود؟ معجزه شد؟ اینقدر اثر داره این تذکر؟😄 استاد میگن نهههه... خدا میخواست ما اینجا متوقف بشیم تا این بدحجابا بیان‌ رد بشن و‌ ما وسیله ی خدا بشیم وتذکر بدیم بهشون!) خلاصه منم همون لحظه با خودم گفتم الاااان جا پارک پیدا میشه😁 شاید باورتون نشه ولی پنج ثانیه نگذشت از حرفم که جای پارکی دیدم بالاخره🤩 تازه آقایی هم اونجا ایستاده بودند و‌ داوطلبانه کلی فرمون بهم‌ دادند تا پارک کردم و رفتن توی مغازه اشون... خیلی باحال بود این اتفاق، خدا خواست، بعد که پیاده‌ اومدم سمت مطب به دوتا خانم که موهاشون از جلو و پشت معلوم بود گفتم سلام، خانمی موهای قشنگتون رو از نامحرما بپوشونید و رفتم ☺️ و دوقدم‌ اونورتر یه دختر در حد کلاس پنجم ششم بدون روسری با مادرش دیدم، سلام کردم و اومدم که با دختره حرف بزنم که دیدم داره گریه میکنه، مامانش گفت آمپولی باید بزنه و ناراحته... یه ذره دلداری دادم و گفتم تو فکر نباش و... بعد گفتم گل دختر خدا موهای قشنگی بهت داده، یه روسری بزار سرت... مامانشم که مانتویی بود و یکم موهاش بیرون بود گفت خودمم بهش میگم... گفتم خیلی خوب حالا براش از همین مغازه ها یه روسری خوشگل بگیرین، گفت باشه ممنون.... دوباره دست‌ گذاشتم‌ رو شونه‌ی‌ دختر و یکم دلداری دادم، دختره رو و اومدم مطب. تو مسیر مطب، یه مغازه پارچه فروشی بزرگ بود که دیدم خانمی کم حجاب (مشتری) نشسته پشت شیشه... به ذهنم رسید یه تذکری بدم و‌ برم که شیطان اومد وسوسه کرد که الان دیرت میشه اما بهش پیروز شدم و‌ با خودم گفتم : نه تذکره رو‌ میدم که خدا کارمو راه بندازه... رفتم داخل و الکی دست زدم‌ به پارچه ای و بعد موقع بیرون اومدن همون جمله رو بهش گفتم و‌ اومدم بیرون که گفت: به کسی ربطی نداره! منم درحال خروج با خنده گفتم به همه مربوطه عزیزم...☺ و وقتی اومدم مطب یه راست منشی گف بیا داخل! درصورتیکه همیشه معمولا یه ساعت مینشستم در صف انتظار🤩 خلاصه اینکه امربه معروف کنید... شما وسیله‌های خدائید که خدا واسه هدایت بنده‌هاش روی تک‌تکتون حساب کرده و خیلی حساب شده و سنجیده شده شما رو در مسیر بنده‌هاش قرار میده💐❤️ به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصہ عشق من و زلف تو دیدن دارد.. نرگس مست کجا همدمے خار کجا..؟ :)💔 🥀✨ 🌱🌸 | | به ما بپیوندید👇 •❥🌼━┅┄┄ @Vajebefaramushshode