eitaa logo
واجب فراموش شده 🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
124 فایل
💕 #خُداونـدا #بی_نگــاهِ لُطفــــِ #تــــُ هیچ ڪاری #بـــــِ سامان نمیرِسَــد 😍 نگــاهَـــت را از مــا نَــگـــیـر 🌸 ارتباط با مدیر کانال ↶ ↶ @man_yek_basiji_hastam 🌸 تبادلات ↶ ↶ @Sarbazeemam110
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ تمام معادلاتِ عالم را به هم میریزد عشق حسین؛ عاشق پرور♥️ است عشق حسین؛ پرور است عشق به حسین، تازه داماد نصرانی را پایبند کرد و وهب به هوای عشق حسین؛ را به مادر سپرد و عاشقانه♥️ به میدان زد بعد از هزار و اندی سال؛ باز هم عشق حسین؛ عشقِ زمینی را می‌دهد اینبار تازه دامادی به نامِ متولد ماهِ اردیبهشت📆 ماهِ عاشقان. نور چشم پدر و قوتِ قلبِ درمهرماه نود؛ لباسِ مقدسِ به تن کرد و ورد زبانش شد: خدمت و خدمت و خدمت✊ در اردیبهشت "نود و پنج" تازه عروسش را به اربابش سپرد و به دنبالِ عشقِ حسین (ع)، راهی دیارِ شد. میدانِ جنگِ ؛ قتلگاهش شد و صورت خضاب شده با خونش چشم رفقایش را به هوای بارانی کرد😭 قبل از شهادت خوانده بود. در تیررس دشمن💥 مثل مولایش حسین (ع) نُقل مراسم عروسی، نثارِ اش شد مادر می‌گوید: "عباس من برای مردن حیف بود! او باید شهید🌷 می‌شد" و خوشحال است که لحظه تدفین به پاسِ این سربلندی، شیرش را حلالِ شیرپسرش کرده😍 پدر می‌گوید: "از همان دوران کودکی، مسیر بندگی💫 را در پیش گرفته و نُه ساله بود که های رجبی اش را آغاز کرد" حالا چندسالی هست که جایِ عباس، در میان اعتکاف های رجبی خالیست اما اکنون، آسمانها است🕊 جایش خالیست اما ... گرمی ، همه شهر را گرم می‌کند ♥️ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
💐خانواده شهید والامقام دل‌نوشته ای را در اولین (سال ۹۶) خطاب به فرزندش نوشته است:    💌 برای پروانه شدن به تنیدن ابریشم به دور خود محتاج است که اگر نپیچد⭕️ و آن ابریشم است که از کرمی چاق🐛 و زشت پروانه ای می‌سازد زیبا و حیرت آور 😍   💌حکمتش را اما خیلی ها نمی دانند. زیبایی پروانه به محبوس نگه داشتن خود هر چند در مدتی کوتاه👌 از دست پر دنیاست ...    💌 ؛ نمی دانم از کی پیله به دور خود دمیدی... نمی دانم کی و رفتی و تا دیگر نباشی اما هستی😍 این که نیستیم. شهید سید مرتضی می گفت: پندار شما زمینیان🌏 ایراد دارد آسمانیان اند و هرگز نخواهند مرد❌ و هر روز زنده تر از دیروز👌   💌پروانه ات اما می دانم در آن حسابی گل🌷 کرده بود. بوی (س) میدادی پسر تو کجا و شده کجا⁉️ میخ در😔 شده بود تاوی که بردت اما نبردت نگهت داشت.    💌امروز سالگرد بیست و چهارمین (سال۹۶) بهار عمر انقلابی در روز تولد🎊 علی اکبر حسین(ع) است. مردم! در میدان رزم اند و رجز می خوانند🗣 حواسمان باشد زندگیمان را چه کسانی هستیم.    💌ای تر از همه زندگان عالم ای بزرگتر از همه بزرگان هستی این دستان آلوده به دنیـ🌎ـا باش. ما راه را از بیراه گم کردیم و چشم امیدمان به همان خواب های که یک روزی تو را از عصاره وجودش سیر می کرد و دیگر روزش را در غم می گرید😭    🌷 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
🚩داغ دست مقطوع انگشترت 🏴اسم دست عباس اربا اربا . . .😔 🌷 🌺 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
🌩در کلاس عاشقـی🌸🌾 عباس غوغا می کنددر هر عاشقی عباس می کند ☁️هر کسی خواهد رود در عشــق 💘حسین ثبت نامـش را فقط امضاء می‌کند!⚡️ 🌷 🌺 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مهفومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 9⃣#قسمت_نهم 💢 زینت همان شتر را عوض کردند...و عایشه را ب
📚 ⛅️ 0⃣1⃣ 💢اما نمى زنى ، هم نمى کنى . فقط مثل باران🌸🌨 بهارى اشک 😢مى ریزى و تلاش مى کنى که آتش 🔥دل❣ را به آبدیده خاموش کنى.... چه ، مى دانى که او از تو این قوم را مى شناسد و این گذشته را ملموس تر از تو مى داند. 🖤اما به نگاه مى کند، به شام . که تو را و کاروانت را به نام در شهر مى گردانند. مى خواهد در میان این کسى نباشد که بگوید ما گمان کردیم با دشمن خارجى روبروییم . با مخالفان اسلام مى جنگیم . مى خواهد که در کسى نباشد که ادعا کند ما مقتول خویش را نشناختیم و هویت سپاه مقابل را در نیافتیم. 💢 در مقابل این که امام از اینها خشم و لعنت و غضب ابدى را تحویلشان مى دهد. همه آنها که صداى امام را مى شنوند، با یا زمزمه زیرلب یا هیاهو و بلوا اعلام مى کنند که: _به خدا اینچنین است.انکار نمى کنیم! مى دانیم که پیامبرى! مى دانیم که پدرت على است!قابل انکار نیست! 🖤 و بعد برادرت جمله اى مى گوید که همان یک جمله تو را مى زند و را به 🌫 بلند مى کند._✨فبم تستحلون دمى ؟ پس کشتن مرا روا مى شمرید؟ پس چرا خون مرا مى دانید؟ این جمله ، جگرت را به آتش🔥 مى کشد. 💢 بیان هستى ات را مى لرزاند. انگار مظلومیت تمامى عالم با همین یک جمله بر سرت هوار مى شود. این توست که بر صورت خراش مى اندازد... و این اشک😭 توست که با خون گونه ات آمیخته مى شود... و این صداى توست که به آسمان برمى خیزد.... 🖤امام رو بر مى گرداند. به و مى گوید: زینب را دریابید. دلت 💗مى خواهد که طاقت بیاورى ، صبورى کنى و حتى به دلدارى بدهى.بچه ها چشمشان به توست ؛ تو اگر آرام باشى ، آرامش مى گیرند و اگر تو بى تابى کنى ، از کف مى دهند. 💢سجاد که در خیمه🏕 تیمار تو خفته است ، حادثه را در آینه دنبال مى کند.پس تو باید آنچنان با آرامش و طمانینه باشى ، انگار که همه چیز منطبق بر روال معهود پیش مى رود. و مگر نه چنین است ؟ مگر تو از بدو ورود به این جهان ، خودت را نمى کردى ؟پس باید قطره قطره 💧آب شوى و سکوت کنى . 🖤جرعه جرعه خون💔 دل بخورى و دم برنیاورى. همچنان که از ص🌤بح چنین کرده اى . حسین از صبح با تک تک هر صحابى ، به رسیده است ، با قطره قطره خون هر شهید، به زمین نشسته است و تو هر بار به او بخشیده اى . هر بار قلبش را گرم کرده اى و اشک😰 از دیدگان دلش سترده اى. هر بار که از میدان باز آمده است ، 💢 افزایش سپید سر و رویش را شماره کرده اى ، به همان تعداد، در خود شکسته💔 اى ، اما خم به ابرو نیاورى.... خواهر اگر تعداد موهاى سپید برادرش را نداند که خواهر نیست. خواهر اگر عمق چروکهاى پیشانى برادرش را نشناسد که خواهر نیست . تازه اینها مربوط به است . 🖤اینها را چشم هر خواهرى مى تواند در سیماى برادرش ببیند. 💫زینب.... یعنى شناساى دل حسین ، یعنى زیستن در دهلیزهاى قلب حسین ، عبور کردن از رگهاى حسین و تپیدن با نبض حسین . زینب یعنى حسین در آینه تاءنیث . زینب یعنى چشیدن خارپاى حسین با چشم . زینب یعنى کشیدن بار پشت حسین ، بر دل. وقتى از سر جنازه آمد،... .... 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 6⃣1⃣#قسمت_شانزدهم 🏴#پرتودوم🏴 💢 کافیست تا #تلاقى نگاه ت
📚 ⛅️ 7⃣1⃣ 💢 قصه غریبى است این ....و از آن غریبتر، قصه است که خود بر اوج منبر عطش نشسته باشد و بخواهد دیگران را در تشنگى ، التیام و دلدارى💖 دهد. ، تحمل آن را آسانتر مى کند... اما و ، توان از کف مى رباید... و نهال طاقت را مى سوزاند، 🖤چه رسد به اینکه علاوه بر کردن بار اندوه بر پشت خویش ، بخواهى به تسلاى دیگران بایستى و به تحمل و صبورى کنى.... بارى که بر پشت توست ، ستون فقراتت را خم کرده است،... صداى را در آورده است ، پیشانى ات را چروك انداخته است ، چشمهایت را از حدقه بیرون نشانده است ، 💢 میان ، فاصله انداخته است ، تنت را خیس عرق کرده است و چهره ات را به کبودى کشانده است و... تو در این حال باید بخندى😄 و به و آسایش کنى تا دیگران اولا سنگینى بار تو را در نیابد و ثانیا بار سبکتر خویش را تاب بیاورد. 👈این ، حال و روز در کربلا.🚩 🖤در کربلا، شاید به اندازه تو زهر عطش در جانش رسوخ نکرده باشد. بچه ها که فریاد العطش سر داده اند، همگى در سایه سار خیمه🏕 بوده اند. معجر و و عبا و دشداشه و لباس👕 کامل ، در زیر آفتاب ☀️سوزنده نینوا، حتى خون رگهاى تو را تبخیر کرده است.... 🖤 تو اگر با همین ، در عرصه نینوا مى نشستى ، عطش تمام وجودت را به آتش 🔥مى کشید، چه رسد به اینکه هیچکس در کربلا به اندازه تو راه نرفته است ، است ، هروله نکرده است مگر البته خود و تو اکنون با این حال و روز فریاد بچه ها را بشنوى و تاب بیاورى . باید را در تار و پود جوانان بنى 💢 هاشم ببینى... و به برخیزى . باید زبانه هاى عطش را در چشمهاکودکان نظاره کنى و زبان به کام بگیرى و دم برنیاورى.باید تصویر کوثر را در آینه بخشکانى... تا بچه ها با دیدن چشمهاى تو به یاد آب نیفتند.باید آوندهاى خشکیده اینهمه نهال را به اشک چشم آبیارى کنى تا تصویر پژمردگى در خیال دشمن بخشکد و گلهاى باغ رسول االله را شاداب تر از همیشه ببیند. 🖤اما از همه اینها و در عین حال سختر و شکننده💔 تر، کار دیگرى است و آن این که نگذارى آتش ها از در و دیوار خیمه 🏕ها سرایت کند و توجه ابوالفضل را برانگیزد،... نگذارى طنین تشنگى بچه ها به گوش برسد. چرا که تو عباس را مى شناسى و از تردی و باخبرى... مى دانى که تمام و استوارى و او، در مقابل است. 💢 و مى دانى که دلش 💞در پیش ، تاب لرزش را ندارد پس او نباید از تشنگى بچه ها باخبر شود...، او لشکر است و برادر، او اگر دلش بلرزد، طنین زلزله در مى پیچد. او اگر از تشنگى بچه هاى حسین باخبر شود، آنى نمى آورد، خود را به آب و آتش مى زند تا عطش را در جهان بخشکاند. 🖤او تاب دیدن اشک😢 بچه ها را ندارد.... او در مقابل گریه هاى دوام نمى آورد. لزومى ندارد که از او چیزى بخواهد. او خواستنش را از سکینه در مى یابد. او کسى نیست که بتواند در مقابل نگاه سکینه بماند. سکینه فقط کافى است که لب به خواستن آب ، تر کند؛ او تمام دریاهاى عالم را به پایش مى ریزد. اما خدا چه صبر و طاقتى به این سکینه داده است . 💢 دلش💗 را دوپاره کرده است . نیمش را با پدر به میدان فرستاده است و نیم دیگر را در زیر پاى ، پهن کرده است.ولى مگر چقدر مى شود به تسلاى کودك نشست . سخن هر چقدر هم شیرین ، براى کودك تشنه ، آب نمى شود. این دل است که در سخن گفتن با کودکان ، آب مى شود. نه ، نه ، نه ، عباس نباید لبهاى به خشکى نشسته سکینه را ببیند. نگاه عباس نباید با نگاه سکینه تلاقى کند. عباس جانش را بر سر این نگاه مى گذارد و روحش را به پاى این نگاه مى ریزد.... 🖤و بى عباس ... نه ... نه ...، 💧 تر است تا بدون .عباس ، عرصه زندگى است ، آرام جان برادر است. ، بدون عباس بى معناست و زندگى بدون ابوالفضل ، میان است...😔 ..... 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
‍ 🌸♡نون والقلم♡🌸 💢یادم گفته بودم، بد نیست بشنویم از مردانی که وقتی دور دور ادعا بود بازنده میدان بودند و وقتی پای غیرت به میان می‌آمد حریف می‌طلبیدند، آنان که بی پای اعتقادشان می‌ایستاند و در عمل مرد میدان بودند. 💢آن روز از بی ادعایی و دلدادگی برای کاغذ گفت ، گفت و گفت تا به خط سرخ ❤️ رسید. اما اینبار همان قلم✒️ قصه زمینی شدن همان سرباز را برای روایت میکند 💢از ۳۶ سال پیش از پانزدهمین روز که در گیر و دار جنگ ☄سرباز ما متولد شداز قاعده عاشقی میگوید همان چهار حرف که مریدانش معنای عشق 🌸را در او پیدا میکنند، (ع).قاعده ای که دیکته هرشب 🌙سید و ذکر روی لب هایش بود... 💢میگوید که در مکتب حسین(ع) شد ، با غیرت گونه قد کشید و زیر سایه سرباز امام شد...میگوید و همه را خط به خط ، بند به بند روی حک میکند و کاغذ خط به خطش را که نه! حرف به حرفش را از بر میشود 💢و قلم خوش رقصی میکند تا حرف های آخرش را روی سینه کاغذ بنشاند: از حرم تا زینبیه به قاعده یک یا حسین(ع) میشود طی‌الارض کرد! درست مثل تولدت مبارک بسیجی به مناسبت سالروز تولد🎈🎊 🌷 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 1⃣4⃣#قسمت_چهل_ویکم 💢بلند شو #عزیزکم ! هوا دارد تاریک مى
📚 ⛅️ 2⃣4⃣ 🏴🏴 💢غروب کن خورشید! ☀️ بگذار شب🌙، آفتابى شود و بر روى غمها و اشکها 😭و سایه بیندازد!زمین، دم کرده است.... بگذار فرا رسد و درهاى آسمان گشوده شود....خورشید، شرمزده خود را فرو مى کشد و تو شتابناك، را بغل مى زنى، ... به نگاه مى کنى و به سمت راه مى افتى. 🖤 این نگاه هم سکینه خوب مى فهمد... که این کودك باید از زنان و کودکان دیگر بماند و را به این نمک نیازارد.وقتى به خیمه 🏕مى رسى،... مى بینى که ، را کرده است.یعنى به هم اجازه داده است که از ، سهمى داشته باشند.... 💢بچه ها را بینى که با رنگ روى زرد، با لبهاى چاك چاك و گلوهاى عطشناك ، مقابل ظرفهاى آب💧 نشسته اند اما هیچ کدام لب به آب نمى زنند.... ... به آب نگاه مى کنند و گریه مى کنند.. یکى عطش را به یاد مى آورد،.. یکى تشنگى را تداعى مى کند،... 🖤یکى به یاد مى افتد،... یکى از بى تابى مى گوید و...در این میانه ، لحن از همه است که با خود مى کند:_✨هل سقى ابى ام قتل عطشانا؟(19) این منظره ، بى مدد از ، ممکن نیست.پرده را کنار مى زنى و چشم به دور مى دوزى؛... به ازل ، به پیش از خلقت ، به لوح ، به قلم ، به نقش آفرینى خامه تکوین ، به معمارى آفرینش و... 💢مى بینى که به اشارت که راه به پیدا مى کند و در رگهاى جارى مى شود.... که 🐲 تا دمى پیش به روى بسته بود... و هم اکنون به رویشان گشوده است.... باز مى گردى.دانستن این و مرورشان ، بار مصیبت را مى کند.... باید به هر زبان که هست آب را به بچه ها بنوشانى تا و ، از سپاه تو دیگرى نگیرد.... 🖤چه شبى🌟 تا بدین پایه فرود آمده است یا زمین زیر پاى تو تا جایگاه خدا اوج گرفته است؟ ، این خطه را با خود تا عرش بالا برده است... یا عرش به زیر پیکر حسین بال گسترده است ؟ 🌸الرحمن على العرش استوى🌸 ؟! اگر چه خسته و اى زینب ! اما نمازت را ایستاده بخوان ! پیش روى خدا منشین! 💢آدمى به ، شناخته مى شود یا ؟ 👕کشته اى را اگر بخواهند شناسایى کنند، به مى نگرند یا به که پیش از رزم بر تن کرده است؟ اما اگر دشمن 👹آنقدر باشد که را از بدن جدا کرده و برده باشد، چه باید کرد؟... اگر دشمن ، پیراهن را هم به غنیمت برده باشد، چه باید کرد؟... لابد به دنبال علامتى ، 🖤نشانه اى ، ، چیزى باید گشت.اما اگر سپاهى دشمن در سیاهى شب ، به بردن انگشتر، را هم بریده باشد و هر دو را با هم برده باشد، نشانه اى کشته خویش را باز مى توانشناخت ؟... البته نیاز به این علائم و نشانه ها مخصوص .... .... 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
📚 ⛅️ 2⃣4⃣ 🏴🏴 💢غروب کن خورشید! ☀️ بگذار شب🌙، آفتابى شود و بر روى غمها و اشکها 😭و سایه بیندازد!زمین، دم کرده است.... بگذار فرا رسد و درهاى آسمان گشوده شود....خورشید، شرمزده خود را فرو مى کشد و تو شتابناك، را بغل مى زنى، ... به نگاه مى کنى و به سمت راه مى افتى. 🖤 این نگاه هم سکینه خوب مى فهمد... که این کودك باید از زنان و کودکان دیگر بماند و را به این نمک نیازارد.وقتى به خیمه 🏕مى رسى،... مى بینى که ، را کرده است.یعنى به هم اجازه داده است که از ، سهمى داشته باشند.... 💢بچه ها را بینى که با رنگ روى زرد، با لبهاى چاك چاك و گلوهاى عطشناك ، مقابل ظرفهاى آب💧 نشسته اند اما هیچ کدام لب به آب نمى زنند.... ... به آب نگاه مى کنند و گریه مى کنند.. یکى عطش را به یاد مى آورد،.. یکى تشنگى را تداعى مى کند،... 🖤یکى به یاد مى افتد،... یکى از بى تابى مى گوید و...در این میانه ، لحن از همه است که با خود مى کند:_✨هل سقى ابى ام قتل عطشانا؟(19) این منظره ، بى مدد از ، ممکن نیست.پرده را کنار مى زنى و چشم به دور مى دوزى؛... به ازل ، به پیش از خلقت ، به لوح ، به قلم ، به نقش آفرینى خامه تکوین ، به معمارى آفرینش و... 💢مى بینى که به اشارت که راه به پیدا مى کند و در رگهاى جارى مى شود.... که 🐲 تا دمى پیش به روى بسته بود... و هم اکنون به رویشان گشوده است.... باز مى گردى.دانستن این و مرورشان ، بار مصیبت را مى کند.... باید به هر زبان که هست آب را به بچه ها بنوشانى تا و ، از سپاه تو دیگرى نگیرد.... 🖤چه شبى🌟 تا بدین پایه فرود آمده است یا زمین زیر پاى تو تا جایگاه خدا اوج گرفته است؟ ، این خطه را با خود تا عرش بالا برده است... یا عرش به زیر پیکر حسین بال گسترده است ؟ 🌸الرحمن على العرش استوى🌸 ؟! اگر چه خسته و اى زینب ! اما نمازت را ایستاده بخوان ! پیش روى خدا منشین! 💢آدمى به ، شناخته مى شود یا ؟ 👕کشته اى را اگر بخواهند شناسایى کنند، به مى نگرند یا به که پیش از رزم بر تن کرده است؟ اما اگر دشمن 👹آنقدر باشد که را از بدن جدا کرده و برده باشد، چه باید کرد؟... اگر دشمن ، پیراهن را هم به غنیمت برده باشد، چه باید کرد؟... لابد به دنبال علامتى ، 🖤نشانه اى ، ، چیزى باید گشت.اما اگر سپاهى دشمن در سیاهى شب ، به بردن انگشتر، را هم بریده باشد و هر دو را با هم برده باشد، نشانه اى کشته خویش را باز مى توانشناخت ؟... البته نیاز به این علائم و نشانه ها مخصوص .... .... 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
واجب فراموش شده 🇵🇸
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی ⛅️#افتاب_در_حجاب 4⃣4⃣#قسمت_چهل_وچهارم 💢بهانه ای می یابند تا #سیر گریه ک
📚 ⛅️ 5⃣4⃣ 💢چهار دست به اندام نحیف او مى برید و آنچنانکه بر درد او نیفزاید، آرام از جا بلندش مى کنید... و با و بر شتر مى نشانید. تن، طاقت نگه داشتن سر را ندارد.... سر فرو مى افتد و پیشانى بر گردن شتر مماس مى شود.... هر دو، دل رها کردن او را ندارید و هر دو همزمان اندیشه مى کنید که این تن و چگونه فراز و نشیب بیابان و محمل لغزان را تاب بیاورد. 🖤 فریاد مى زند: _غل و زنجیر! و همه به او نگاه مى کنند که :_براى چه ؟! اشاره مى کند به محمل سجاد و مى گوید: _ببندید دست و پاى این جوان را که در طول راه فرار نکند.عده اى .. و تنى چند فرمان مى کنند و تو سخت دلت مى شکند. 💢بغض آلوده مى گویى: _✨چگونه فرار کند کسى که توان ایستادن و نشستن ندارد؟! آنها اما کار خودشان را مى کنند.... را 🔗 به گردن مى آویزند و را باز با زنجیر از به هم قفل🔒 مى کنند. شدن مویت را در زیر مقنعه ات احساس مى کنى... و خراشیدن قلبت را و تفتیدن جگرت را. 🖤از اینکه توان هیچ ندارى ، را با همه وجودت لمس مى کنى. براى رفتن ، سخت شتابناك است و هنوز تو و سکینه بر زمین مانده اید... اگر دیر بجنبید دشمن پا پیش مى گذارد و در کار سوار شدن مى کند.دست سکینه را مى گیرى.. و زانو خم مى کنى و به سکینه مى گویى: _✨سوار شو!سکینه مى خواهد بپرسد: پس شما چى عمه جان! 💢اما شما را بر خواهش دلش ترجیح مى دهد.اکنون مانده اى... و آخرین شتر بى جهاز و... یک دریا دشمن و...کاروان پا به راه که معطل سوار شدن توست.نگاه دوست و دشمن ، خیره تو مانده است... چه مى خواهى بکنى زینب ؟! چه مى توانى بکنى ؟! 🖤شب 🌙هنگام... وقتى با آن جلال و جبروت ، به زیارت قبر پیامبر مى رفتى ، دستور مى داد که را خاموش کنند، در ... و در ،... گام به گام تو را همراهى مى کردند که مبادا چشم_نامحرمیبه بیفتد.... و ، زینب على را بیازارد.... 💢اکنون.... اى ایستاده تنها! اى بلندترین قامت استقامت ! با سنگینى اینهمه نگاه نامحرم ، چه مى کنى ؟ تقدیر اگر چنین است چاره نیست ، باید سوار شد. اما چگونه ؟!پیش از این هر گاه عزم سفر مى کردى ، بلافاصله پیش مى دوید، زانو مى زد و رکاب مى گرفت... و تو با تکیه بر دست و بازوى بر مى نشستى. در همین آخرین سفر از مدینه ، پیش از اینکه پا به کوچه بگذارى ،... 🖤 دویده بود و پهلوى مرکبت کرسى گذاشته بود، زانو بر زمین نهاده بود، پرده کجاوه را نگاه داشته بود، حسین دست و بازو پیش آورده بود تا توآنچنانکه عقیله یک قبیله است ، بر مرکب سوار شدى.آرى ،... پیش از این دردانه بنى هاشم ، عزیز على و مجلله اهل بیت اینگونه بر مرکب مى نشست.... 💢 و اکنون ... و مانده اند تا تو را ببینند... و براى ناگزیر تو، پاسخى از یا یا بیاورند. خدا هیچ عزیزى را در طوفان قرار ندهد.خدا هیچ را دچار نکند.امن یجیب المضطر اذا دعا و یکشف السوء(21) 🖤چه کسى را صدا کردى ؟ از چه کسى مدد خواستى ؟آن کیست در عالم که خواهش را اجابت کند؟ هم او در گوشت زمزمه مى کند... ... 🍃🌹🍃🌹 @Vajebefaramushshode
. که همـہ سُـرور و مهر است و صفا 🎉💐 بــاغــی اســت ز گــلــهای💐 الهـــے وَلا هــم عطر دارد و و 🌹 هم عطر علی و❤️ خدا..؛✨ پیشاپیش امام حسین (ع) را تبریک عرض‌میکنم🎉💐❤️ 🌹🍃🌹🍃 @Vajebefaramushshode
☘️ امروز حال و هوای شهر جور دیگری بود ؛ گویا با تمام زمان ها متفاوت بود و دم مسیحاییِ امام انقلاب حسن تعلیلی شده است برای استواریِ این سروهای سر به فلک کشیده. ☘️ سروهایی که به احترامش قد علم کرده اند و آن ها هم نوای ایستادگی سر داده اند . ☘️ گویا این انقلاب همه را آزاد نموده و بانگ اذانش؛ اشک های شوق را بر چشم های این ملت آزادی خواه روانه کرده است . ☘️ همان ملتی که پای مکتب حسین بن علی درس آزادگی آموختند و فریاد * هیهات منه الذله* شان رعشه بر اندام یزیدیان این زمان انداخته است . ☘️ آری؛ این را؛ این شادی را و همه و همه ی این زندگی سرافراز را مدیون ایستادگی مردان و زنانی هستیم که وار و گونه آرزوهای مارا با مقاومتشان تحقق بخشیدند . 🍀به مناسبت سالروز پیروزی به ما بپیوندید👇🏻 •❥🌺━┅┄┄ @Vajebefaramushshode