eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.2هزار دنبال‌کننده
203 عکس
50 ویدیو
17 فایل
❖ وارستگی ๛ گلاسنهایت ๛ رهایی ๛ انقطاع ❖ ادمین: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است) برچسب‌ها: عرفان | فلسفه | آوینی | انقلاب اسلامی | هایدگر | نیچه | گادامر | فردید | داوری اردکانی | فوکو | کانت | هگل | دکارت | هرمنوتیک | ملاصدرا
مشاهده در ایتا
دانلود
: " ما جمع ميان دين است و سياست. در اين سياست مقتضي اين است كه ما هر چه بيشتر به علم (يعني علوم طبيعت و رياضي) خيلي ترتيب اثر بدهيم. بعد هم علوم اجتماعي و فلسفه را صحيح... اما تابع علوم اجتماعي و فلسفه غربي قرار ندهيم. حتما هم بايد علوم اجتماعي و در قم هم برود، ‌براي نفي علوم اجتماعي و فلسفه و حتي نفي فلسفه قديم تا آنجايي كه منقول تابع معقول شده است. ولي اگر معقول تابع منقول باشد هنوز هم لازم است. من فقط به منقول اصالت مي‌دهم. به " سمع" و به و به روايات و احاديث، به قرآن." (نسبت دیانت حقیقی اسلام با فلسفه و علم 1359)
: "چنانکه گذشت احکام شرعی احکام کلیه ای هستند که موارد اطلاق و مصادیق آن بطور فردی و جزئی تصریح نشده است . چنانکه مثلا شارع گفته است "و اشهدوا ذوی عدل منکم". وظیفه مجتهد اینست که پس از آنکه معنی عدالت را شرعا دریافت ، پژوهش کند و از میان افراد کسی را که وصف عدالت برای او ثابت است تعیین کند و پیداست که این وصف برای تمام افراد یکسان نیست و برای آن دو طرف میتوان فرض کرد، یکی طرف اعلی که عبارتند از انبیائ و اولیاء و صدیقین و دیگر طرف ادنی یعنی کسانیکه به مجرد شهادتین از حد کفر خارج و داخل در ملت اسلام شده اند. مابین این دو طرف حد وسط هائی است که به شمارش در نمی آید و غموض و پیچیدگی در همین جاست و فقیه ناگریز است که جهد کند و در این میان بکمک مدارک شرعی وصف عدالت را برای کسیکه واجد شرایط است ثابت کند و این عبارتست از اجتهاد. پیداست در این مرحله نه منتظر وحی و الهام میتوان بود و نه میتوان با کشف و شهود کار را فیصله داد، پس باید شعور فقهی و عقل ایمانی را بکار گرفت و حق را اقامه کرد. از اینجاست که گفته اند یکی از شرایط مجتهد اینست که علاوه بر بضاعت علمی ، صاحب "نفس قدسی" نیز باشد و بعضی ده نشانه برای آن ذکر کرده اند که شرحش در کتب اصول آمده است. اکنون چه نسبتی است میان نفس قدسی فقهی و نفس اماره فلسفی جدید خدا میداند و..."
.
نوع نگرش‌ انسان است که بلا را آسان می‌ کند یا این‌که نعمت را تبدیل به بلا می‌ کند. برخورد صحیح انسان با قضایا، شرح صدر ایمانی می‌ خواهد. گاهی نوع نگرش انسان، فضاهای وسیع را تنگ و گاهی فضاهای تنگ را وسیع می‌ کند. این نگاه ایمانی به قضایا و رشد ایمانی، برای افراد و نگرش‌های مختلف، متفاوت است.
یک جمله می‌گفت؛ جمله‌اش مثل یک نیشی بود و زمانی که این را می‌گفت من ناراحت می‌شدم. می‌گفت: " اسلامی دو چشم داشت؛ یک چشم را کور کرد، چشم دیگر را ". نصرالله پورجوادی، موجی که نشست، ضمیمه‌ی خردنامه همشهری، 25 آبان 84 (شماره76)
إنَّ أُولِي‌ الالْبَابِ الَّذِينَ عَمِلُوا بِالْفِكْرَةِ حَتَّي‌ وَرِثُوا مِنْهُ حُبَّ اللَهِ. فَإنَّ حُبَّ اللَهِ إذَا وَرِثَتْهُ الْقُلُوبُ اسْتَضَآءَ بِهِ وَ أَسْرَعَ إلَيْهِ اللُطْفُ ، فَإذَا نَزَلَ مَنْزِلَةَ اللُطْفِ صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَآئِدِ. فَإذَا صَارَ مِنْ أَهْلِ الْفَوَآئِدِ تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ. وَ إذَا تَكَلَّمَ بِالْحِكْمَةِ صَارَ صَاحِبَ فِطْنَةٍ . فَإذَا نَزَلَ مَنْزِلَةَ الْفِطْنَةِ عَمِلَ بِهَا فِي‌ الْقُدْرَةِ ، فَإذَا عَمِلَ بِهَا فِي‌ الْقُدْرَةِ عَمِلَ فِي‌ الاطْبَاقِ السَّبْعَةِ. فَإذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ صَارَ يَتَقَلَّبُ فِي‌ لُطْفٍ وَ حِكْمَةٍ وَ بَيَانٍ. فَإذَا بَلَغَ هَذِهِ الْمَنْزِلَةَ جَعَلَ شَهْوَتَهُ وَ مَحَبَّتَهُ فِي‌ خَالِقِهِ. فَإذَا فَعَلَ ذَلِكَ نَزَلَ الْمَنْزِلَةَ الْكُبْرَي‌؛ فَعَايَنَ رَبَّهُ فِي‌ قَلْبِهِ، وَ وَرِثَ الْحِكْمَةَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَتْهُ الْحُكَمَآءُ، وَ وَرِثَ الْعِلْمَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَتْهُ الْعُلَمَآءُ، وَ وَرِثَ الصِّدْقَ بِغَيْرِ مَا وَرِثَهُ الصِّدِّيقُونَ. إنَّ الْحُكَمَآءَ وَرِثُوا الْحِكْمَةَ بِالصَّمْتِ. وَ إنَّ الْعُلَمَآءَ وَرِثُوا الْعِلْمَ بِالطَّلَبِ. وَ إنَّ الصِّدِّيقِينَ وَرِثُوا الصِّدْقَ بِالْخُشُوعِ وَ طُولِ الْعِبَادَةِ. فَمَنْ أَخَذَهُ بِهَذِهِ السِّيرَةِ إمَّا أَنْ يَسْفَلَ وَ إمَّا أَنْ يُرْفَعَ. وَ أَكْثَرُهُمُ الَّذِي‌ يَسْفُلُ وَ لَا يَرْفُعُ إذَا لَمْ يَرْعَ حَقَّ اللَهِ وَ لَمْ يَعْمَلْ بِمَا أَمَرَهُ بِهِ. فَهَذِهِ صِفَةُ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ اللَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ ، وَ لَمْ يُحِبُّهُ حَقَّ مَحَبَّتِهِ. فَلَا يَغُرَّنَّكَ صَلَوتُهُمْ وَ صِيَامُهُمْ وَ رِوَايَاتُهُمْ وَ عُلُومُهُمْ ؛ فَإنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ. يَا يُونُسُ! إذَا أَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحِيحَ فَعِنْدَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ! فَإنَّا وَرِثْنَاهُ ، وَ أُوتِينَا شَرْحَ الْحِكْمَةِ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ.
.
چیزی که بلا را برای ما بلا می‌ کند، نگرش و برداشت بلاگونه به بلاهاست.
فاحشه نیست که بازوان خود را به گردن هر بی سروپایی بیاویزد، برعکس زیباروی مستوره ای است که حتی مردی که همه چیزی را فدای او کند باز نمی تواند از دست یافتن به او اطمینان خاطر داشته باشد. ، ۱۳۸۸، جهان همچون اراده و تصور، ترجمه رضا ولی یاری، مقدمه بر ویراست دوم، ص ۱۲.
🔻 چیزی که تقریبا از ناحیه‌ی ما پذیرفته شده است ولی خیلی به آن توجه نمی‌کنیم، این است که _حتی از روایات این معنا به دست می آید که_ علم حقیقی چیز دیگری است. 🔸 ولی ما خیلی نمی‌خواهیم درباره‌ی آن، حرف بزنیم؛ می‌خواهیم به همین چیزهایی که مشغول هستیم، مشغول باشیم و لذا باب علوم حقیقی مفتوح نمی‌شود. تعداد خیلی محدودی از خلق خدا می‌توانند از علوم حقیقی نصیب داشته باشد. 🔹 اگر برای یک نفر صد باب از علوم باز شود، با آن کاری نداریم ولی با میزان خودمان باید بسنجیم که ادبیات، منطق، معانی، بیان و بدیع، حکمت، اصول و فقهِ او چطور است؛ در حالی که می‌بینیم که همه افراد، به صورت یکسان به این‌ها می‌رسند و با سعی و تلاش می‌توان به آن رسید؛ ولی با این همه می‌خواهیم به آن محتوای اصلی کاری نداشته باشیم و ارزش را به آن سمت نبریم و با یافته‌های خودمان حرکت کنیم. 🔸 گاهی ما آنقدر در تعریف علوم دچار جوّزدگی می‌شویم و برداشت هایمان از معنای علم محدود و مادی می شود که پیوسته می‌خواهیم به طرف این برویم که حالا عاقبت ادیسون که برق را اختراع کرد چه می‌شود؟ [یعنی همه علم را در اختراع برق و امثال آن می دانیم] و از علوم حقیقی خیلی فاصله گرفتیم. کد4342 ‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir 🔸 واتساپ: wa.me/989338010649 ‌ ‌ ‌ ‌
: اصلاً تفکرش نیست، مرد بی‌فکری است و یک موجودی است که حقیقتاً مطالب را از بین برده. یکی از کثافت‌ترین حامیان و و هر فکر غربی، ژان پل سارتر است زیرا مقدماتش طوری است که همه چیز معتبر به اعتبار انسان است. ژان پل سارتر انسان را به جای خدا می‌گذارد و به اینجا می‌رسد که شما چگونه می‌توانید به آزادی خودبنیادانه، بشر را اصلاح کنید. چیز تازه‌ای در ژان پل سارتر نیست. ﷼آزادی ژان پل سارتر همان حوالت و آزادی غربی است که در اعلامیه جهانی تمام می‌شود. آزادی حقیقی آزادی از آزادی ژان پل سارتر است و این آزادی سارتر عین گریز از آزادی است. ژان پل سارتر یک چشم نداشته، هم یک چشم است. در زمان ما دجالی مانند این سارترها زیادند. اینها مدافع دجالند. بنده یکبار گفتم این دجال عجوزی است که الاغی ندارد، برای این الاغ خصوصیاتی وصف کرده‌اند. این الاغ پشکل می‌اندازد و دیگران این پشکل را برمی‌دارند و تناول می‌فرمایند. حالا این ژان پل سارترها و این فلاسفه الاغ‌هایی هستند که دجال سوار آنهاست.