#ماه_رمضان
-خدایا در این ماه درهای فضلت را به
رویِ من بگشا،
و برکاتت را بر من نازل فرما،
و به موجبات خوشنودی ات موفقم بدار،
و در میانِ بهشت هایت جایم ده،
ای برآوردنده خواهشِ درماندگان🤍
دعایروزبیستودومماهرمضان🌱
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
-یَا عِمادَ مَن لا عِمادَ لَهُ
+ای پناه کسی که جز تو پناهی ندارد
در سختی ها پناهم باش🤍🌱
@vlog_ir
عاشقانه ای برای زندگی
هیاهوی مردم در گوشم میکوبید، در تنگنایی از #درد به خودم میپیچیدم و تنها نگاه نگران سعد را میدیدم
دیگر درد شانه فراموشم شده که فک و دندانهایم زیر انگشتان درشتش خرد میشد و با چشمان وحشتزدهام دیدم #خنجرش را به سمت صورتم میآورد که نفسم از ترس بند آمد و شنیدم کسی نام اصلیام را صدا میزند :«زینب!»
احساس میکردم فرشته #مرگ به سراغم آمده که در این غربتکده کسی نام مرا نمیدانست و نمیدانستم فرشته نجاتم سر رسیده که پرده را کشید و دوباره با مهربانی صدایم زد :«زینب!»
قدی بلند و قامتی چهارشانه که خیره به این #قتلگاه تنها نگاهمان میکرد و با یک گام بلند خودش را بالای سرم رساند و مچ این #قاتل سنگدل را با یک دست قفل کرد.
دستان #وحشیاش همچنان روی دهان و با خنجر مقابل صورتم مانده و حضور این غریبه کیش و ماتش کرده بود که به دفاع از خود عربده کشید :«این رافضی واسه #ایرانیها جاسوسی میکنه!»
با چشمانی که از خشم آتش گرفته بود برایش جهنمی به پا کرد و در سکوت برگزاری #نماز جماعت عشاء، فریادش در گلو پیچید :«کی به تو اجازه داده خودت حکم بدی و اجرا کنی؟» و هنوز جملهاش به آخر نرسیده با دست دیگرش پنجه او را از دهانم کَند و من از ترس و نفس تنگی داشتم خفه میشدم و طوری به سرفه افتادم که طعم گرم خون را در گلویم حس میکردم.
یک لحظه دیدم به یقه پیراهن عربیاش چنگ زد و دیگر نمیدیدم چطور او را با قدرت میکشد تا از من دورش کند که از هجوم #وحشت بین من و مرگ فاصلهای نبود و میشنیدم همچنان نعره میزند که خون این #رافضی حلال است.
از پرده بیرون رفتند و هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده پیدا بود و صدایش را میشنیدم که با کلماتی محکم تحقیرش میکرد :«هنوز این شهر انقدر بیصاحب نشده که تو #فتوا بدی!» سایه دستش را دیدم که به شانهاش کوبید تا از پرده دورش کند و من هنوز باور نمیکردم زنده ماندهام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد.
چشمان روشنش شبیه لحظات #طلوع آفتاب به طلایی میزد و صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی خرمایی رنگ میدرخشید و نمیدانستم اسمم را از کجا میداند که همچنان در آغوش چشمانش از ترس میلرزیدم و او حیرتزده نگاهم میکرد. تردید داشت دوباره داخل شود، مردمک چشمانش برایم میتپید و میترسید کسی قصد جانم را کند که همانجا ایستاد و با صدایی که به نرمی میلرزید، سوال کرد :«شما #ایرانی هستید؟»
زبانم طوری بند آمده بود که به جای جواب فقط با نگاهم التماسش میکردم نجاتم دهد و حرف دلم را شنید که با لحنی #مردانه دلم را قرص کرد :«من اینجام، نترسید!»
هنوز نمیفهمید این دختر غریبه در این معرکه چه میکند و من هنوز در حیرت اسمی بودم که او صدا زد و با هیولای وحشتی که به جانم افتاده بود نمیتوانستم کلامی بگویم که سعد آمد.
با دیدن همسرم بغضم شکست و او همچنان آماده دفاع بود که با دستش راه سعد را سد کرد و مضطرب پرسید :«چی میخوای؟» در برابر چشمان سعد که از #غیرت شعله میکشید، به گریه افتادم و او از همین گریه فهمید محرمم آمده که دستش را پایین آورد و اینبار سعد بیرحمانه پرخاش کرد :«چه غلطی میکنی اینجا؟»
پاکت خریدش را روی زمین رها کرد، با هر دو دست به سینهاش کوبید و اختیارش از دست رفته بود که در صحن #مسجد فریاد کشید :«بیپدر اینجا چه غلطی میکنی؟»
نفسی برایم نمانده بود تا حرفی بزنم و او میدانست چه بلایی دورم پرسه میزند که با هر دو دستش دستان سعد را گرفت، او را داخل پرده کشید و با صدایی که میخواست جز ما کسی نشنود، زیر گوشش خواند :«#وهابیها دنبالتون هستن، این مسجد دیگه براتون امن نیست!»
سعد نمیفهمید او چه میگوید و من میان گریه ضجه زدم :«همونی که عصر رفتیم در خونهاش، اینجا بود! میخواست سرم رو ببُره...» و او میدید برای همین یک جمله به نفس نفس افتادم که به جای جان به لب رسیدهام رو به سعد هشدار داد :«باید از اینجا برید، تا #خونش رو نریزن آروم نمیگیرن!»
دستان سعد سُست شده بود، همه بدنش میلرزید و دیگر رجزی برای خواندن نداشت که به لکنت افتاد :«من تو این شهر کسی رو نمیشناسم! کجا برم؟» و او در همین چند لحظه فکر همه جا را کرده بود که با آرامشش #پناهمان داد :«من اهل اینجا نیستم، اهل #دمشقم. هفته پیش برا دیدن برادرم اومدم اینجا که این قائله درست شد، الانم دنبال برادرزادهام زینب اومده بودم مسجد که دیدم اون نامرد اینجاست. میبرمتون خونه برادرم!»...
https://eitaa.com/joinchat/2160263385C70b5bf0bff
رفته بودم پیش دکتر تا که درمانم کند
قصهٔ عشق مرا فهمید و خود بیمار شد
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خيالت خواب در چشمم نمىگيرد قرار
خواب مىداند كه راهِ سيل، جاىِ خواب نيست
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خواستگاری #ازدواج
🔰 *چقدر به وعده های خواستگاری اعتماد کنم؟ *
🔻 دخترم این آمده خواستگاری شما، پسرم شما رفتید خواستگاری این. ببینید این رو میخواهید یا نه. درگیر وعده اینکه انشاءالله من تغییر خواهم کرد نشوید. چرا؟ چون ممکن است تغییر نکند.
♨️ دوست من؛ دچار توهم تغییر قطعی به خاطر قول و وعده و وعید نشویم.
چه بسا که قول بدهد ولی وقتی به ما رسید کنار بگذارد. چرا؟ چون برای چی قول داده؟قول داده که به من برسد. خب؛ وقتی به من رسید، دوباره همان آدم قبلی می شود. بعد به او میگوییم که تو قول داده بودی میگوید ببین؛ نمیتوانم، ولم کن!
🔸️ بعد میخواهید چه کار کنید؟ ببینید همینی که هست. اگر میخواهید بسم الله، ادامه بدهید. مراحل خواستگاری و...
اگر میگویید نه اینش خوب هست آن هم خوب است. اگر این تغییر را بکند، دارید خودتان را فریب میدهید.
✴️ یک؛ ممکن است تغییر نکند. دو؛ ممکن است تغییر بکند اما این تغییر ثباتی نداشته باشد و با رسیدن به شما همان آدم قبلی میشود.
بنابراین به آنچه که هستند توجه بکنید نه به آنچه که قول دادند، انشاءالله میشوند.
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
آن ساعدِ سیمین را در گردنِ ما افکن
بر سینه ما بنشین ای جان مَنَت مسکن
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سرگذشت #سرگذشت_طلاق #ازدواج #روایت_یک_زندگی #قسمت_۴
🚫سرگذشت طلاق ... پارت ۴ 🚫
.
مشاوره های قبل ازدواج به درد میخورهههه؟
شما تجربه استفاده از مشاور داشتین؟
.
.
مشاوره قبل از ازدواج، به زوج ها کمک می کند رابطه ای قوی و سالم ایجاد کنند و آماده تشکیل یک زندگی مشترک شوند.
واقعیت این است که ازدواج مثل پارو زدن در یک رودخانه پرتلاطم است و هر دو نفر باید آمادگی ورود به این چالش را داشته باشند😍
.
با ما همراه باشید تا سرگذشت یکی از مراجعه هامون رو که در سن پایین تجربه طلاق داشتن بشنوید ....
.
(منتظر پارت های بعدی باشید )
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
[از روحت مراقبت کن بهش تسلی بده تو اول از همه به خودت تعلق داری..🌸💞]
@vlog_ir
یا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ
ای دلسوز کسی که دلسوزی ندارد🤍
@vlog_ir
28.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ازدواج #زندگی_مشترک
طلاق؟؟ نننننننه
آبرومون میره
مادرم بچه دار بشی زندگیت درست میشه!!!!
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
خیلی دلم خواست
که حالا کنارم باشی
اما نیستی
تو آنجایی و «آنجا» نمی داند
که چقدر خوشبخت است...
@vlog_ir
24.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ازدواج
وقتی حیطه ی تعارض و دعوای خودت
با شریک زندگیت رو پیدا نکردی و نمی دونی؛
و گمان میکنی سَر یه چیزای بیخودی هی باهم بحث
و دعوا دارید (انگار قراره در یک رابطه؛ اختلاف روی مسائل هسته ای باشه!!!!) خب در این صورت یه عمر با یه سری اختلاف
مبهم و غیرقابل حل روبرویید که نتیجه ی این تعارضات
میشه؛ بحث زیاد؛ فاصله؛ قهر زیاد؛ فوشو فحّاشی؛ طلاق عاطفی و ..
حیطه های تعارض چارتا بیشتر نیست؛ ببین کدوم یکی رو دارید ..
علت یابی کنید؛ ریشه ی روانیشو پیدا و درمان کنید ..
با شناخت تیپای شخصیتی؛ طرحواره ها؛ اختلالات و چیزای دیگه
راااااحت میشه حیطه ی تعارض رو قبل از ازدواج فهمیدددد ..
تماممممم دعواها و اختلافات (کمیت و کیفیتشون) قبل از ازدواج
قابل تشخیص و شناسایی هستن ..
یـاد بـگـیـریــم شـاد زنـدگــے کـنـیـم♡ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ♡
@vlog_ir
داغ سودای تو را در دل سیپارهی خود
چون شب قدر نهان در رمضان ساختهایم
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونجا که نیما یوشیج میگه.
گرم یادآوری یا نه ،
من از یادت نمیکاهم ...
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چو خوردي روزي امروز ما را ، شكر نعمت كن
غم فردا مخور ، تأمين فردا كردنش با من
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونجا که سهراب سپهری میگه:
ﮔﺎهگاهی ﮐﻪ ﺩﻟﻢ میگیرد
به خودم میگویم،
در دیاری که پر از دیوار است
ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ؟
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونجا که شمس تبریزی میگه:
«به هر سویی که میخواهی
شرق، غرب، شمال یا جنوب برو؛
اما هر سفری را که آغاز میکنی،
سیاحتی به درون خود بدان.
آن کس که به درون خود سفر کند
تمام ارض را طی میکند.»
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونجا که معینی کرمانشاهی میگه:
بر لبم مهر سکوت است چه پرسی از عشق.
@vlog_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-امیرالمومنینعلیهالسلام:
در ماه رمضان زیاد استغفار و دعا کنید.
دعا که به سبب آن،
بلا از شما دور میشود و استغفار که
گناهانتان را محو میکند..🌱
@vlog_ir