📌 #برشی_از_کتاب (1)
زنی آرام و زیبا در حالی که بدنش سالم و تازه بود درون تابوت خوابیده بود، انگار که زنده بود. رنگ پوست تازه و زیبا، موهای بلند و مشکی. جای انگشتر هنوز روی انگشتش بود. جای یک گردنبند روی گردنش نقش انداخته بود.
دکتر گفت: انگشتر و گردنبند پوسیده است. اما جای آنها روی جسد زن باقی مانده است.
〰〰〰〰
📌 #برشی_از_کتاب (2)
انگار یادم رفته بود که آدم های زیادی دور و برم ایستاده اند و جلو ده ها دوربین نشسته ام.
فضا برایم خالی شد. در یک خلاء عظیم فرو رفتم. زن، جان گرفت. نشست. اشک ریخت. سخن گفت. زیبایی اش را به رخم کشید. موهایش را دور دستانم حلقه کرد و گفت: ”هللویاه!”
دیگر نفهمیدم چه شد. وقتی به خود آمدم که دیدم پرفسور ایلخانی، نگران، نگاهم میکند. خانم کسائی به صورتم آب میپاشید. بدنم یخ کرده بود.
➖➖➖➖
🆔 سفارش کتاب از طریق آی دی:
@namaktab
#زنی_در_جزیره_ای_گمنام
#زهرا_زواریان
#کتاب_خوب_بخوانیم
@ketabekhoobam