هدایت شده از یا کریم
تا اشک، دوای عطش از آب کند
چشمم نتواند که شبی خواب کند
ارزانیتان باد خوشیهای جهان
ما و دلَکی که یادِ ارباب کند
#امید_امیدزاده
هدایت شده از یا کریم
بسم الله الرحمن الرحیم
نقدی بر یک غزل آیینی موفق :
شعر مذهبی و آیینی معاصر در گونههای مختلف خود امروزه دستخوش تغییرات و تحولات بدیع و تازهای شده است.
در گذشتهای نهچندان دور مدایح و مراثی اهلبیت(ع) عموماّ دارای درونمایهای ساده و مبتنی بر ذکر مناقب و فضائل یا بیان مصائب خاندان رسالت بود. اما امروزه با خلاقیت هنری اهل ادب و نگاه تازهی شاعران به وقایع تاریخ اسلام و سیرهی ائمهی اطهار شاهد نوآوریهای جذاب در عرصهی شعر آیینی هستیم.
یکی از آثاری که در سالهای اخیر مورد اقبال عموم ذاکران و مخاطبانِ شعر هیات و استقبال شعری بیش از هفت نفر از شاعران اهلبیت(ع) قرار گرفته و به اقتفای آن رفتهاند غزل کوتاه و زیبائی است از شاعر توانمند و اهل مطالعه _دوست عزیزم_ جناب آقای محمدعلی کردی در رثای شهیدهی شام حضرت رقیه(سلام الله علیها) که پس از خوانش این شعر به ذکر نکاتی دربارهی آن خواهیم پرداخت :
زخمهایم شده این لحظه مداوا مثلاً
چشمِ کمسوی من امشب شده بینا مثلاً
آمدی تا که تو همبازی دختر بشوی
باشد ای رأسِ حنابسته تو بابا مثلاً…
…مثلاً خانهمان شهر مدینهست هنوز
وَ تو برگشتهای از مسجد و حالا مثلاً…
…کار من چیست؟ نشستن به روی زانوی تو…
کار تو چیست؟ بگو… شانه به موها مثلاً…
یا بیا مثلِ همان قصه که آن شب گفتی
تو نبی باشی و من ، اُمِ ابیها مثلاً
جسمِ نیلی مرا حال ، تو تحویل بگیر
مثلِ آن شب که نبی فاطمه اش را مثلاً...
بنظر میرسد مهمترین ویژگی این شعر، ساختار روایی و داستانوارگی آن است. البته این روایت در برشی کوتاه، مختصر و تاثیرگذار از ماجرای اسارت و شهادت این طفل و دردِ دل کودکانهی او با سر مبارک پدرش در خرابه بیان شده است و میتوان گفت داستانکی است از یک داستان کوتاه که خود بخشی از رُمان حماسی_عاطفی بلند عاشوراست.
نکتهی بسیار مهم در این غزل _که ظاهراً از دید بیشترِ شاعرانی که به استقبال این شعر رفتهاند مغفول مانده است_ ایجاد فضای تصویری و مفهومی از یک بازی بچهگانه بین دختر و پدر قصه است. در واقع این گفتگو، بیانگر آرزوهای تحققنیافتنی و رویاهای کودکانهی این دختر است.
انتخاب هوشمندانهی ردیف در طراحی این تعامل دو نفره، نشان از ذوق بالای شاعر دارد که عیناً برگرفته از زندگی واقعی و روابط صمیمی و نگاه غیرجدی و رمانتیک بچهها به جهان پیرامونشان است.
این چینش معنایی با ایجاد بسترِ مصیبت در بیت اول که عمق درد راوی اولشخص قصه را مشخص مینماید شروع شده و پس از ایجاد ابهام در مخاطب نسبت به علتِ آوردن واژهی "مثلاً" در ردیف، تکلیف مخاطب را در مصرع اولِ بیت دوم، مشخص کرده و گفتگوی بازیگونهی روای و سرِ مقدس را با غافلگیری بلیغ و تاثیرگذار در مصرع بعد تکمیل میکند؛ و در بیت سوم با فضاسازی صحنهی بازی به تصاویر شعر عینیت تاریخی میبخشد و راوی را در نقش خاطرهگو قرار داده و مخاطب را به ماجراهای قبل از شهادت حضرت اباعبدالله(ع) برده و با یادآوری خاطرات خوش زندگی کوتاه این دختر در کنار پدر اثرگذاری عاطفی شعر را در بیت چهارم به اوج خود میرساند و با اشارهای کنایی به مصائب و لطمات وارده بر این پدر و دخترِ بزرگوار به کار خود خاتمه میدهد.
شاعر در دو بیت آخر نیز بهطور ماهرانهای با ترفند "گریز" یعنی انتقالِ موضوع و تغییر فضای داستان _که در مجالس مرثیهسرائی معمول است_ مخاطب را به مصیبتی بزرگتر یادآور میگردد و با کشفی شاعرانه دست به شبیهسازی این حادثه و ماجرای شهادت و تدفین شبانهی حضرت زهرا(س) میزند و شخصیتها و مصیبتهای آن دو ماجرا را کنایتاً با هم مقایسه میکند و با کار کشیدن درست و متنوع از ردیف جذاب شعر، آن را تمام میکند.
ویژگی دیگر این غزل، زبان ساده و روان و صمیمی آن است که باز هم کاملاً با موضوع شعر منطبق و همآهنگ است.
لحن کودکانه، سادگی، روانی و بهروز بودن زبان ، فضای عاطفی پررنگ شعر و ردیف جذاب و متفاوت آن موجب شده است که این اثر برجستگی خاصی پیدا کند.
گذشته از این عناصر فرمی و تکنیکی البته باید عنایت ویژهی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) را هم در توفیق و اثرگذاری این شعر مدنظر داشت و این همان نکتهای است که جناب استاد شفیعی کدکنی تحت عنوان "امر بِلاکِیف و ادراکِ بیچگونه" مطرح میکند یعنی وجوهِ معنوی ناپیدا و غیرمحسوسی که در دلنشینی یک اثر هنری وجود دارد ولی قابلِ توصیف نیست.
با آرزوی موفقیت روزافزون برای شاعر خوشقریحهی این شعر و تمام شاعرانی که پاسدارِ قداستِ قلم و حرمتِ شعرند و آنرا جز در راه تعالی معارفِ الاهی و رشدِ معنویت و اخلاق در جامعه بهکار نمیگیرند امیدواریم که بیش از پیش شاهد آثار و اشعاری از این دست باشیم.
#امید_امیدزاده
هدایت شده از یا کریم
چه کردهایم که از صحبتِ لبت دوریم؟
چه کردهایم که از دیدنِ تو مهجوریم؟
چه کرده است گدایت که بینوا مانده؟
چه کردهایم که اینگونه زار و رنجوریم؟
حجابِ قلبِ خودیم از غرورِ نفسِ کریم!
که از جمالِ جمیلِ رخِ تو مستوریم
تو نورِ هر دو جهانی و عیبِ ماست، حسین!
که با تجلّیات از ماهِ مَنظرت کوریم
نه محوِ روی خلیل و نه مستِ روحِ مسیح!
نه طفلِ راهِ کلیم و نه راهیِ طوریم!
نه گوشهای ز عراق و نه پردهی دشتی
نه شورِ دلکش و نه دستگاهِ ماهوریم
بلای فقرِ جهان را: نوای نای نیایم
به شادمانیِ ثروت: غرورِ سنتوریم
برای آخرت: از معصیت نمیترسیم
به سوزِ سردیِ این خانه: تارِ تنبوریم
بهوقتِ یاری اصحابِ عشق: کمقدرت!
بهگاهِ شوکتِ ابنای عقل: پُرزوریم
برای کار تو: بیحال و خستهایم و بخیل
برای کارِ جهان: دست از تو میشوریم!
برای درکِ وجودت، یتیمِ معرفتیم!
برای جانبهتودادن فقیرِ دستوریم
شبیهِ تختهی قصاب: شرحهشرحه شدیم!
اسیرِ مرزِ وطن؛ دستِ زیرِ ساطوریم!
ببین چگونه به اوضاعِ خویش میبالیم؟
چه بیبهانه به احوالِ خویش مغروریم!
خوش آن طریق که با پای آبله رفتیم
خوش آن عمود که دیدیم: زخمِ ناسوریم
خوش آن مشایه که پاک از غبارِ جسم شدیم!
خوش آن مسیر که دیدیم: غرق در نوریم
چه موکبی که در آن چای شوق نوشیدیم!
چه کندوی عسلی که همیشه زنبوریم!
خوش آن جماعتِ یکرنگ و یکدل و یکروی
در آن قیام که دیدیم: جمعِ جمهوریم
درست گفت هر آنکس که گفت: بدعهدیم!
درست گفت که: ما وصلهایم و ناجوریم
درست گفت که: هشیار، بینِ مستانیم!
درست گفت که: ما مستِ بوی انگوریم
به راهِ وصلِ تو خوبان، زمینه میچینند
چه در فراقِ تو ما غافلانه در شوریم!
نشستهایم کناری و حلقهی مستان
شدند زنده و ما مردگانِ در گوریم
بیار ساقی از آن مِی که خُم به جوش آرد!
بیار ساقی از آن جامِ خوش که مخموریم...
#امید_امیدزاده
هدایت شده از یا کریم
🔶️ سخن میگوییم یا قَدَح میگیریم؟!
گرچه دوریم بهیاد تو قدَح میگیریم
بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی
این بیت زیبا از غزلی با مطلع:
اَحمدُالله علی مَعدلهِالسُّلطانی
احمدِ شیخاویسِ حسنِ اِلکانی
از خواجهی شیراز است.
اما بهدرستی معلوم نیست که چرا مصرع اول این شاهبیت به این صورت تحریف شده و بر سر زبانها افتاده است:
گرچه دوریم بهیاد تو سخن میگوییم!
در حالی که در نُسَخِ معتبر دیوان حافظ
این بیت صرفاً به همان صورت اول، ثبت شده و تصحیف یا اشتباه نگارشی هم اتفاق نیفتاده است و هیچ اختلاف نسخهای نیز وجود ندارد مگر اختلاف در فعل "میگیریم" در تصحیح خانلری و "مینوشیم" در تصحیح غنی و قزوینی!
با دقت در مضمونِ شعر درمییابیم که صورتِ اصلیِ بیت، دارای ساختاری کاملاً شاعرانه و معنایی والا و مفهومی خیالانگیز است که در ریختِ تحریفشدهی آن بههیچوجه این معنا دریافت نمیشود.
دکتر سعید حمیدیان در کتاب شرح شوق که در شرح و تحلیل اشعار حافظ نگاشتهاند ذیل این بیت آوردهاند که:
《بهیاد کسی نوشیدن(یا: یادکردن از کسی در بادهنوشی) کاربردی کهن است و در شاهنامه بسیار آمده...مثلاً رستم در دیدار با بهمن:
یکی جام زرین پر از باده کرد
وزو یاد مردان آزاده کرد
دگر جام بر دست بهمن نهاد
که: برگیر از آنکس که خواهی تو یاد
(۲۳۹،۶)
...در حافظ چندین بار به این معنی آمده است، مثل:
بخواه جام صبوحی به یاد آصف عهد (۱۹۸/۹)
در مقامی که به یاد لب او مینوشند (۲۷۵/۶)
مضمونِ لَختِ دوم همان است که سعدی بدینگونه بازگفته است:
گر به دوری سفر از دوست جدا خواهم ماند
شرم بادم که همان سعدی کوتهنظرم
(غزل۳۸۳)
تفاوت ایندو در عارفانه بودن بیت سعدی و بهرهگیری از مضمونی عرفانی برای مدح در سخن حافظ است.》
(شرح شوق، جلد پنجم، ص ۳۹۶۴)
همانطور که اشاره شد استفاده از مضمون مادیِ"قدحنوشی و میگساری به یاد دیگری" برای یک نتیجهگیری عرفانی که: در عالم معنا بُعد مکان اهمیتی ندارد زیرا آنجا قلمروی دل است و ساحتِ حقایق که جسمانیّت و دوری ظاهری برای ارتباط قلبی و باطنی ملاک نیست و بُعدِ منزل، مانعی برای سفر روحانی نمیباشد از هنرمندیهای بزرگ این شاعر است.
حافظ در اینجا با رندانهترین صورت ممکن مفهوم عرفانیِ "ذکر" که به معنی یادآوری و یادکرد است را به رفتاری عرفی در آدابِ بادهنوشی و شرابخواری _که عملی خلاف شرع و ضدّ معنویت و موجب سُکر و ازالهی عقل است_ گره میزند و کارکردی عارفانه از آن استخراج مینماید.
برای یاد خدا یا توسل و زیارت اولیای خدا تنها کافی است که انسان توجه قلبی پیدا کند! همین امر کافی است تا ارتباط روحانی برقرار شود و ذاکر/زائر از مذکور/مزور کسب فیض کند و با او سخن بگوید و نجوا کند.
و اسمع دعائی اذا دعوتک و اسمع ندائی اذا نادیتک و اقبل علیّ اذا ناجیتک...(مفاتیحالجنان، مناجات شعبانیه)
بنابراین برای ملموس و دمِ دستیکردن این مضمون نه تنها هیچ نیازی به این تحریف عوامانه _که ظاهراً با هدف اسلامیزهکردن شعر حافظ انجام شده_ نیست بلکه با این کار، تمام هنرمندی و خیالانگیزی و بلاغت شاعرانهی بیت(حداقل در مصرع اول) از بین رفته و تبدیل به یک مضمون سادهی منظوم شده است.
تحریفکنندگان این شعر به ایننکته آگاهی یا توجه نداشتهاند که اتفاقاً آوردن تصاویر پارادوکسی و متناقضنمایی از شگردهای اصلی حافظ است تا به این روش تاثیرگذاری شعر را دوچندان نماید.
آوردن یک مضمونِ مادی در مصرع اول و بلافاصله یک نتیجهگیری عرفانی در مصرع دوم ظاهراً یک تناقضِ لاینحل برای آنها ایجاد کرده که این تحریف ناشیانه را مرتکب شدهاند در حالیکه زیبایی کلام در همینجاست.
ضمن اینکه بهنظر میرسد بهلحاظ دستور و منطق زبان "با کسی سخنگفتن" صحیح است نه "با یاد کسی سخنگفتن" و این دستکاری غلط در ساختار جمله نیز باعثِ ضعفِ تالیف و ایراد زبانی شده و به همین علت دایرهی تحریف، گستردهتر شده است:
گرچه دوریم ولی با تو سخن میگوییم!!
@omidzadeh_yakarim
May 11
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
بحثی در تعریف شعر 🌱
.
امید امیدزاده 🎙
.
انجمنِ ادبیِ مهر 🌹
.
۱۱ تیرماه ۱۴۰۳ 🗓
.
سبوکشانِ جمالِ خوشات خماراناند
پیادگانِ خُمات جُملگی سواراناند
بنای میکدهی عشق را بهپا کردی
سپاهیانِ تو مستان و میگساراناند
قناریانِ گلستانِ عرش میخوانند:
غلامِ کوی شما در زمین هزاراناند
مَدیح و مَنقبتات را نگفته، گفته همه
که شاعرانِ جنابات غزلشکاراناند
بهروی گنبدِ سبزت ، غبار ننشیند
مدافعانِ حریمِ تو باد و باراناند!
تویی تو محورِ اسلام و سیزده معصوم_
به دورِ نقطهی خالات نظرمداراناند
تمامِ حُسنِ خدا در وجودتان جمعست
که خاندانِ تو در هر زمان نگاراناند
شریفزاده و آقا و باوقار و نجیب
کریم و پاک و عزیز و بزرگواراناند
چراغهای هدایت؛ حدیثشان همه نور
امیرهای کلام و سخنتباراناند
نشانههای خدا؛ صاحبانِ پرچمِ عدل
و کاروانِ بشر را طلایهداراناند
هزار لاله دَمد زیرِ پای آلالله
کویرِ خشکِ دلِ خَلق را بهاراناند
مزارِ ثلثِ امامان، کنارِ سروِ شماست
شکوفههای شهیدند و همجواراناند
به ذوق و شوقِ زیارت تمامِ اهلِ ولا
در آرزوی بقیعِ تو بیقراراناند
کسی به دشمنتان هیچجا محل ندهد
در آسمانِ شما ذرّهی غباراناند
#امید_امیدزاده
هدایت شده از امید
radio-javan-03_06_12-10_30.mp3
14.4M
شعرخوانی بهمناسبت شهادت رسولالله(ص) و امام مجتبی(ع)
در برنامه "من به تو نزدیکم"
#رادیو_جوان
۱۲ شهریورماه ۱۴۰۳
#امید_امیدزاده
.
با مجتبی عقیق یمن سبز میشود
در حضرت کریم ، سخن سبز میشود
با نام او بهار به یکباره میرسد
از بوی او به دشت ، چمن سبز میشود
او زهر خورده است ولی از شنیدنش
گویا تمام پیکر من سبز میشود
طشت از هجوم خون جگر سرخ میشود
از سَمّ بیبدیل ، بدن سبز میشود
گلپیکرست و از اثر زهرِ نانجیب
تا ساحت کبودشدن سبز میشود
یک زن فرار میکند از صحنه یک طرف
یک زن برای طعنهزدن سبز میشود!
غارتزدهست آنکه برادر ز دست داد
بر صورت حسین ، مِحن سبز میشود
فرمود : "نیست روز کسی مثل روز تو"
سرو تنت بدون کفن سبز میشود
یکبار در مدینه حسن کشته شد ولی
در کربلا دو بار حسن سبز میشود!
#امید_امیدزاده
.
هدایت شده از یا کریم
هوای خوبِ تو جان را بسوی طوس کشیده
کبوترِ دلِ عاشق در آن حریم پریده
خیالِ مرقدِ پاکت به عرش برده دلم را
دوباره زائرِ زاری رسیده و نرسیده!
تو دلنوازترینی تو چارهسازترینی
گلی به عطرِ تو در هیچ بوستان ندمیده
زنی نشسته کنارِ رواق و از غمِ غربت
میان گریه بخواند دعا ، بریدهبریده
بروی قولِ خودش ایستاده دخترِ زیبا
فقط به عشقِ شما چادری سپید خریده
به شور و شوقِ جوانی ؛ عصازنان سر پیری
رسانده است خودش را حرم ، خمیدهخمیده
کسی سراغ ندارد چنین نگاهِ بلندی
شبیه چشم تو هرگز ندیده و نشنیده
غزل برای بیانِ فراق ، مایه ندارد
بگیر ای دلکم ، یاری از غنای قصیده
#امید_امیدزاده
@omidzadeh_yakarim
.
📃 انــــــجـــــمــــــن ادبــــــــی مـــــــــهـــــــــــر
.
👤 مـــــــــــــــهــــــــــــــمــــــــــــــان ویـــــــــــــژه:
عــــبـــــاس صـــــادقــــــی زریـــــــنـــــی
.
📅 دوشـــــنـــــبــــــه ۱۹ شـــهــریـــور مــــاه
⏰ ســـــــــــــــــــــــــاعـــــــــــــــــــــــــــت ۱۷:۳۰
.
شـــــــــــهــــــــرک گــــلـــــســــــــــتـــــــــان
روبــــروی راهـــــور مـــــنـــطــــقــه ۲۲
ســـاخـــتـــمـــان امــــام عــــلـــی (ع)
📌 موقعیت مکانی | Location
🆔 | یا کریم | ✨
.
🆔 | @ya_karim | ✨
.
May 11
هدایت شده از یا کریم
جز نورِ خدا در دلِ ظلمت، سحری نیست
از صحبتِ بیگانه، امیدِ هنری نیست
از بیتِ رسولِ دو سرا خیر طلب کن
غیر از درِ این خانه -به مولا- خبری نیست
جز پاکقدم بر سرِ این سفره نیاید
این کوچه، تماشاگهِ هر بیپدری نیست
بالای علی هست سزاوارِ خلافت
این خرقه، برازندهی شخصِ دگری نیست
خورشیدِ جهانتاب کجا شعلهی کم سو؟!
این تا به ابد هست و از آن هیچ اثری نیست
این بیشه، کنامِ اسداللهِ غیورست
هشدار که آبشخور هر گاو و خری نیست
او حصنِ حصینست و جهان، عرصهی جنگست
بنشین که کنارِ نفسِ او خطری نیست
#امید_امیدزاده
هدایت شده از یا کریم
در آن ظلمت تو بودی تاجرِ سودای عرفانی
مِهینبانوی مکّه، صاحبِ اِجلالِ سلطانی!
تویی گوهرشناسِ عمقِ دریای نبوت که-
محمّد را تو باور داشتی قبل از مسلمانی
تو را زیبد فقط عنوانِ«اُمُّالمومنین» بانو!
نباشد هر کسی شایستهی اَلقابِ ایمانی
پس از زهرا -که با مولا نکاحش خوانده شد در عرش-
تو داری با نبی والاترین پیوندِ انسانی
تو مرواریدِ زهرا را به دامن پرورش دادی
صدف کم نیست نقشش بهرِ دُر، گاهِ نگهبانی
تمامِ ثروتت را خرجِ ارشادِ بشر کردی
شدی منجیِ خِیلِ عالَمِ ارواحِ زندانی
گذشتی از تمامِ لذّتِ دنیا برای حق
که از بندِ تعلّق، خَلق را آزاد گردانی
خدیجه! آشنای آسمانیهاست نامِ تو
سلامت داده ربُّالعالمین با لحنِ قرآنی
#امید_امیدزاده
@omidzadeh_yakarim
.
📃 انــــــجـــــمــــــن ادبــــــــی مـــــــــهـــــــــــر
.
📅 دوشـــــنـــــبــــــه ۲ مهر مــــاه
⏰ ســـــــــــــــــــــــــاعـــــــــــــــــــــــــــت ۱۷:۳۰
.
شـــــــــــهــــــــرک گــــلـــــســــــــــتـــــــــان
روبــــروی راهـــــور مـــــنـــطــــقــه ۲۲
ســـاخـــتـــمـــان امــــام عــــلـــی (ع)
📌 موقعیت مکانی | Location
🆔 | یا کریم | ✨
.
🆔 | @ya_karim | ✨
.
هدایت شده از فراخوان شعر
کانال #فراخوان_شعر
_فراخوان شعر
_اعلام فراخوانها
_تبادل تجربیات شاعران
_بررسی نتایج و گزارش کاری
_ جدیدترین اخبار و اطلاعات مهم
_فایلهای شعرخوانی و مجموعه اشعار
🔹دوستان لطفا در کانالها و گروههایی که هستید منتشر کنید و برای دوستان شاعرتون هم ارسال کنید. ممنون🌹
لینک عضویت در کانال؛
https://eitaa.com/farakhanesher
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
درآمدی بر فن معانی 🌱
.
جلسه اول🔸️
.
امید امیدزاده 🎙
.
انجمنِ ادبیِ مهر 🌹
۲ مهر ماه ۱۴۰۳ 🗓
.