eitaa logo
یا ابالفضل العباس(ع) (ح.آزادی)
20 دنبال‌کننده
676 عکس
1.5هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔍قبل از بیان پاسخ شُبهه مذکور، لازم است مقدّمه ای ذکر گردد و آن این که علمای علم ادبیات، در مورد سماعی و قیاسی بودن وُرود موادّ به ابواب مزید و همچنین استعمال آن ها در جهت بیان معنایی از معانی ابواب، دو مبنا را اتّخاذ نمودند: 🔸۱) برخی همانند محقّق رضی معتقدند، هم وُرود مادّه در ابواب مزید، سماعی می باشد و هم اراده معنای هر یک از ابواب در مورد آن مادّه؛ یعنی در مثلِ مادّه {نَصر} گفته است: {این چنین نیست که بتوان هر مادّه ای را در هر بابی از ابواب مزید، به کار برد و آن را نیز استعمال کرد؟! بلکه باید هم ‌نسبت به ورود این مادّه به آن باب، سماع اهل لسان عربی را مدّنظر داشت و هم استعمال آن مادّه در آن باب به جهت اراده معنایی از معانی آن باب} : {فَلَیسَ لَکَ اَن تقُولَ مَثَلَاً فِی ظَرف، اَظرَف و فِی نَصر، اَنصَر ... بَل یحتَاجُ فِی کُلِّ بَاب اِلی سمَاعِ استِعمَالِ اللَّفظِ المُعَیَّن و کَذَا استِعماله فی المَعنَی المُعیَّنِ}. 📚رجوع کنید: شرح شافیه ابن‌ الحاجب [لِلرّضی]، ج۱، ص۸۴، دارالکتب العلمیّه، نوبت چاپ:۱. 🔸۲) در مقابل برخی دیگر معتقدند در صورتی که موادّی کثیر، در بابی از ابواب مزید، کثیراً وُرود پیدا کرده باشد، می توان موادّ غیر مستعمَل را بر آن ها قیاس کرده و در جمیع موادّ، سرایت داد؛ به تعبیری دیگر این عدّه از علماء در بحث ما نحن فیه گفته اند: اگر مادّه ای، کثیراً در بابی از ابوابِ مزید استعمال شده است و معنایی از معانی آن باب اراده شده باشد، آن گاه می توان موادّی که اهل لسان عربی در آن باب استعمال نکرده اند را در آن باب استعمال کرد مثلاً اهل محاور مادّه {فَکَّر} که باب می باشد را به معنای {تَفَکَّر} که باب است، به کار برده اند به همین جهت می تواند مادّه ای که اهل محاوره در باب استعمال نکرده اند را هم از حیث ورود آن در آن باب و هم از حیث استعمال آن در آن باب به جهت اراده معنایی از معانی باب تفعیل، به کار برد : {الَّذِی نَرَاهُ اَنَّهُ اذَا کَثُرَ وُروُدُ امثِلَه لِصیغه مِن هَذِهِ الصیغ فِی معنًی مِن هَذِهِ المَعَانِی، کانَ دَلیلاً عَلی اَنَّهُ یَسُوغُ لَکَ اَن تبنی علی مِثالِ هَذِهِ الصیغه لِافادهِ هذا المعنی الَّذی کَثُرَت فِیهِ و اِن لَم تَسمُعِ اللَّفظَ بِعَینهِ}. 📚رجوع کنید: شرح شافیه ابن‌ الحاجب [لِلرّضی]، ج۱، ص۸۵، ادامه پاورقی شماره:۱، دارالکتب العلمیّه، نوبت چاپ:۱. 💢💯 با ذکر منبع و مجاز است. ✳️ ❌ ✳️ http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28 ✳️ ❌ ✳️
بر پاسخی که برخی از صاحب نظران بیان نمودند: 🙏در ابتداء لازم است، از پاسخی که مطرح نمودید، تشکر نماییم🌹 چرا که رشدِ تحقیق، در گروِ بیان پاسخ های متعدّد و همچنین نقد کردن علمی آن پاسخ ها می باشد؛ 👈و امّا بیان نقد: 📝اگر چه از جهت امکان، وجهی که ارائه فرمودید، قابلیّت تطبیق را دارا می باشد و لکن خلاف ظاهر است زیرا آن چه که این تعبیر، ظهور در آن دارد، این است که شهداء اسم مفعول بوده یعنی کفن پوشانده شده و این نیز با تفسیری که در ابتداء بیان گردید، سازگاری دارد یعنی از اسم فاعلِ { } اراده باب شده شود یعنی کفن شده. 🤔اساسا به نظر می رسد، تمسُّک به قرینه ای که مطرح نمودید، محلّ بحث و مناقشه می باشد چون در اذکار نماز میّت حیثیّت میّت دیده می شود نه کیفیّت موت او. 👆👈دلیل مطلب فوق نیز این است که متن نماز، برگرفته از ادعیّه ای می باشد که در متون روایی بیان شده است یعنی می باشند و البته در متون روایی تعبیر به صورت مفرد یعنی { } به صیغه اسم‌ مفعول ضبط شده است کما این که ظاهراً متن موجود در ادعیّه نیز همین صیغه اسم مفعول را تایید می کند؛ 😍لکن ‌همان گونه که گفته شد، از آن جایی که تعبیر { } به صورت جمع به هیئت اسم فاعل به کار رفته است اگرچه به مقتضای صیغه مفرد یعنی { } باید به صورت اسم مفعول یعنی { } آورده می شد ولی به همان صیغه اسم فاعل هم درست می باشد کَمَا مَرَّ تَوضِیحُهُ چون می توان آن را به معنای باب در نظر گرفت کما این که در مثل () و () و () به اعتراف اهل ادبیات واقع شده است و اساسا به سبب وجود این مثال ها یکی از معانی باب را همان معنای لازمی باب تفعُّل شمرده اند متکلّم می تواند از { } معنای باب را اراده کند یعنی کفن شده. 💢💯 با ذکر منبع و مجاز است. ✳️ ❌ ✳️ http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28 ✳️ ❌ ✳️
برخی از صاحب نظران بر اشکالی که بر آن ها وارد شده است: 📝در ابتدا لازم است از شما نیز در جهت اشکال گرفتن بر پاسخی که بیان شد، تشکر نمود🌹؛ 🔍لکن‌ نسبت به آن چه که فرمودید، گفته می شود: 😉نسبت به این که الفاظ نمازِ میّت، توقیفی هستند یا خیر؟ به خصوص در جایی که باید به جمع خوانده شود، یک است که ما درصدد حلّ آن مساله نمی باشیم؛ 👌در حقیقت آن چه که ما عُهده دار آن بوده ایم، بیان وجه ادبی چنین استعمالی بود. ☝️و به نظر می رسد، توجیهی که مطرح کردید، اشکال دارد چرا که معانی مستعمَلِ ابواب مزید، سماعی و تابع استعمال های ثابت شده عرب است و برای باب سَجَّی، معنای لازمی، آن هم به نحوی که مطرح کردید (یعنی این که فرمودید: هم معنای باب تفعُّل است)، ذکر نشده است. 😘این اشکال با رجوع به کتب لغت نیز تقویّت می گردد زیرا در لغت تصریح شده است به این که میّت، معنای متعدی یعنی پوشاندن میت، دارد؛ 🙃به همین‌ جهت قیاس نمودنِ مادّه های دیگر (که معنای لازمی دارند به معنای باب تفعُّل) به مادّه {سَجَی} در مساله ای که تابع سماع است وجهی ندارد. 💢💯 با ذکر منبع و مجاز است. ✳️ ❌ ✳️ http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28 ✳️ ❌ ✳️
شماره : 📝با توجّه به ظهورِ کلمه { } در اسم مفعول بودن یعنی { }، لذا می بایست این کلمه به صورت مفتوحُ الجیم، خوانده می شد لکن متکلّم به هر دلیلی، از اسم‌ مفعول بودنِ آن اعراض نموده و آن را به صورت اسم فاعل خواندند و از طرفی از حیث ادبیات علم عرب، هیچ گونه اشکال ادبی ای را در پی ندارد تا در نتیجه حکم به غلط بودنِ نماز شود به این صورت که: 👈 اسم فاعلِ کلمه { }، { } -به کسر جیم- بوده است و طبق قاعده صرفی که در آن گفته شده است: {هر یک از واو و یاء چنانچه عین الفعل یا لام الفعل و در اثناء کلمه و مضموم یا مسکور باشد و حرف پیش از آن، مضموم یا مکسور باشد، حرکت آن پس از سلب حرکت ما قبل، به ما قبل داده می شود}، تبدل به { } می شود و سپس طبق قاعده 《۱۰》، {یاء} حذف می شود و سپس در نهایت تبدیل به { } -به ضمّ جیم- می گردد و در نتیجه از آن جا که این کلمه در باب ثلاثی مزید رفته است: {سَجَّی، یُسَجِّیُ، تَسجِیَهً} و از طرفی به اعتراف اهل ادب، می توان از باب ، اراده نمود همانند {فکَّرَ} -باب تفعیل- به معنای {تَفکَّرَ} -باب تفعُّل- لذا طبق مبنای کسانی که ورود موادّ در ابواب ثلاثی مزید را جایز دانسته اند و استعمال آن ها را قیاسی بر شمرده اند کَمَا مَرَّ، در ما نحن فیه گفته می شود: از مادّه { } اراده باب شده است یعنی کَفَن شده. 💢💯 با ذکر منبع و مجاز است. ✳️ ❌ ✳️ http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28 ✳️ ❌ ✳️
پاسخ فوق: 🌹تشکر بابت نقدی که وارد کردید🌹 ❤️📝در پاسخ از اشکالِ اوّلی که فرمودید یعنی این که {مساله الفاظ نمازِ میّت، توقیفی است یا خیر، یک مساله فقهی است}، باید گفته شود: 👈 از طرح مساله توقیفی بودنِ اذکار، درصدد استفاده این مطلب بوده ایم که نمی توانید از جانب خود، مقتضای حالی را بر این اذکار وارد کرده و به این اعتبار الفاظ موجود در ادعیّه را به کار ببرید و با این نگاه، کلام را معنا کرده و بر عهده متکلّم بگذارید کما این که در اذکار صلات یومیّه نیز این ‌چنین است. ❤️📝امّا نسبت به اشکالِ دوّمی که فرمودید یعنی این که {و امّا به نظر می رسد توجیهی که مطرح کردید، اشکال دارد چرا که معانی مستعمَلِ ابواب مزید، سماعی و تابع استعمال های ثابت شده عرب است} باید گفته شود: 👈به نظر می رسد، ایراد دوّم شما، وارد نمی باشد چون: سماعی بودنی که شما مطرح کردید تک مبنای موجود در معانی ابواب نیست و مبنای مخالف در مساله موجود است کَمَا مَرَّ که به اعتقاد ما نیز مطابق تحقیق همین مبنای مخالف، درست است که مطابق این مبنا، انحصار استعمال و به کارگیری صِیغ موجود در موادّی که از جانب عرب به کار رفته شکسته شده و تعمیم می یابد. مگر علماء در مواردی مثلِ {فکّر} به چه نحو، به این مطلب رسیدند که این کلمه در معنای به که برده شده است؟! مگر خلاف ظاهر نبودند؟! 🙏ولی با این وجود به عنوان یک امر کلّی و به عنوان یکی از معانی رایج باب پذیرفته شدند. یعنی همین مقدار که مانوس با کلام عرب باشد کفایت می کند. مطلب: 🔵 در خصوص به کارگیری موادّ در هیئات ابواب مزید، دو جهت وجود دارد: این که مادّه ای در باب های مزید به کار برده شود و این که در آن باب چه معنایی از آن مادّه اراده شود. 👥عدّه ای در هر دو جهت، قائل به انحصار در سماع از عرب شده اند و در مقابل عدّه ای دیگر چنین انحصاری را نپذیرفتند کما سَبَقَ. 📚بنابراین مطابق مبنای دوّم، آن چه که مدار این بحث را تشکیل می دهد، اُنس اهل محاوره با به کارگیری مادّه ای از موادّ در صِیغ ابواب مزید در جهت تفهیم معنایی از معانی آن ابواب می باشد فلذا با حفظ این نگاه، از آن جا که اراده معنا از لفظ تابع اراده متکلّم است و وقتی معنای لازم برای باب به اثبات رسید، نمی توانید برای تعیین مراد متکلّم تعیین تکلیف کنید بلکه او می تواند از معانی ثابت شده برای این باب استفاده کند و لو این که در هیچ کتابِ لغتی استعمال این مادّه خاصّ در این جهت نقل نشده باشد. 💢💯 با ذکر منبع و مجاز است. ✳️ ❌ ✳️ http://eitaa.com/joinchat/3330867217C71996cac28 ✳️ ❌ ✳️