💔بخوان دعای فرج را؛ دعا اثر دارد..
✨سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله صلوات🌹
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🥀 @yaade_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ.
🥀 @yaade_shohadaa
#عروج_عاشقانه
🥀《۱۹ بهمن ماه》
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔 بخشی از وصیتنامه:
خدا را سپاسگزارم که این سعادت نصیب من شد تا دوباره در جبهههای نبرد حق علیه باطل شرکت داشته باشم و به آرزوی خود رسیدم،همیشه در راه ولایت فقیه باشید تنها راه نجات جامعه به امر ولایت بودن است و همیشه افتخار کنید.
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار صالح صالحی «صلوات»
#شهید_مدافع_حرم
🥀 @yaade_shohadaa
🥀من از تو جان گرفتهام که کنم فدایِ تو...
❤️🔥شهید والامقام «سید موسی سیدی قره بلاغ »
💔 در سال ۱۳۳۳، در روستای قره بلاغ از توابع شهرستان سلطانیه به دنیا آمد. پدرش سید جعفر و مادرش جانانه بیگم نام داشت. بیست و یکم تیر ۱۳۶۶، در بوکان توسط ضد انقلابیون ترور و به شهادت رسید.
♦️قرائت «سورهی حمد» هدیه به روح مطهرش.
#شهدای_سادات
#نوزدهمینچلهتوسلبهشهدا
#روز یازدهم
🥀 @yaade_shohadaa
#معرفی_کتاب
📚ابراهیم ساره
کتاب «ابراهیم ساره» روایت روزگار فراق است. روایت ساره در روزهایی که ابراهیمش را از دست داده است و حتی تکه ای از پیکر او را برای آرام گرفتن ندارد. عاشقانه ای از ایام آشنایی ابراهیم و ساره، ایامی که پا به پای یکدیگر جهت رسیدن به مقصدی که برای خود ترسیم کرده بودند، قدم بر می دارند، اما در این میان ابراهیم گوی سبقت را می رباید و ساره را با یک بغل حسرت و غبطه تنها می گذارد.
در این کتاب به زندگی عاشقانه «شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه» به روایت همسر پرداخته میشود.
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
#برشی_از_یک_کتاب
#ابراهیم_ساره
🥀همین که واژه جبران را گفت همه دلتنگی ها، خستگی ها و اضطراب های دو هفته نبودنش فرو ریخت و دلگرمی عجیبی حکم فرما شد. با خودم گفتم: ساره، شنیدی؟ گفت جبران می کنه. جبران یعنی اینکه بر می گرده. یعنی مطمئنه صحیح و سالم بر می گرده!جبران را به خاطر سپردم. واژه عاشقانه ای بود.
🥀با زنگ پیامک گوشیام. چشمهایم را پاک کردم؛ هنوز خیس اشک بود. شوق دیدن تو همیشه در خوابها نم به چشمانم مینشاند. دور و برم را نگاه کردم. یادم نمیآمد که کجا هستم. کمی فکر کردم و یادم آمد که به اتفاق بچهها آمدهایم تهران؛ منزل عموی بچهها.
زنگ پیامک گوشی، متصل به هم شده بود و پشت سر هم به صدا در میآمد؛ شبیه زنگ تماس شده بود. گوشی را برداشتم و یکی از پیام ها را باز کردم:
«خبر آمد خبری در راه است!»
به دو دقیقه نکشید که تقتق، زنگ پیام گوشی دوباره و سهباره به صدا درآمد:
«از شام بلا خبر آوردند!»
«خبر آمد خبری در راه است!»
«یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور!»
« ابراهیم از قربانگاه به سلامت باز میگردد!»
« از شام بلا خبر آوردند.»
« بازگشت پیکر عطرآگین شهید عشریه پس از انتظار سه ساله را به خانوادهی ایشان، به خصوص همسر صبورشان تبریک عرض میکنیم!»
هم زمان با آمدن پیامکها، تلفن خانهی آقا امین و گوشی همراه من پشت هم زنگ میخورد. این چه خبری بود که بقیه زودتر از من مطلع شده بودند؟! گوشی را برداشتم و با سپاه تماس گرفتم: «الو! عشریه هستم. صحت داره؟ چه خبر شده؟»
- بله خانوم عشریه! تبریک عرض میکنم. نمونه ای که از پیکر تازه برگشته گرفتیم، با نمونهای که آقا ابراهیم قبل از اعزام داده بودند مطابقت داره. آمدم معصومه و زینب و زهرا را صدا بزنم، زبانم یاری نمیکرد...
#جمعه
🥀 @yaade_shohadaa
💔همیشه می گفت:
واسه کی کار میکنی؟
❤️🔥میگفتم: امامحسین
می گفت: پس حرفها رو بیخیال
کار خودت رو بکن
💔جوابش با امام حسین ...
✍🏻«شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی»
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔روز جمعه بود
پنج روز است که در محاصره هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های کانال کمیل بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است.
❤️🔥امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود..
ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند.
💔در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود، هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند.
نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭
❤️🔥کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به قتل عام بچه های باقی مانده کمیل و حنظله
ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد :
🥀ابراهیم شهید شد...😭
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa
🥀شهید سیدحسین حسینی با نام جهادی سید، در افغانستان بدنیا آمد. پس از تولد همراه با خانواده به نجف اشرف رفت. پدرش از علمای نجف بود.
در ۷ سالگی پدرش را از دست داد و به افغانستان برگشت. در ۱۵ سالگی به ایران مهاجرت کرد و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه پا گذاشت.
مشغول تحصیل بود که جنگ تحمیلی شروع شد و راهی جبهه شد و چند ماه حضور داشت؛ برایش اسلام مرزی نداشت.
سید در مشهد ازدواج کرد و شغل خیاطی را پیشه خود کرد.
ایشان هنگام شروع جنگ طالبان از طریق سپاه حضرت محمد به افغانستان رفت و تقریبا هفت سال در جنگ شرکت کرد و سپس به ایران بازگشت.
سال ۹۲ تا زمزمه جنگ و نا آرامی در سوریه شد با همرزمانش در سپاه حضرت محمد جلسه هایی بطور مخفیانه شروع شد و تصمیم به رفتن گرفت و خانواده را درجریان گذاشت.
۲۲ اردیبهشت ۹۲ برای بار اول به سوریه رفت. یکبار برای مرخصی برگشت و بار دومی وجود نداشت. رزمندگان، سید را پدر فاطمیون می خواندند.
💔شهید حسینی، از اولین شهدای لشکر غیور فاطمیون بود. ایشان دست راست شهید ابوحامد، فرمانده فاطمیون بود و مسئولیت حفاظت اطلاعات فاطمیون را برعهده داشت. از بزرگی ایشان همین بس، که در شهادتش، سردار ابوحامد گفت: «کمرم شکست» پس از شهادت ایشان، سردار ابوحامد شهید فاتح را به عنوان جانشین خود برگزید.
❤️🔥سردار حسینی به تاریخ ۳۰ مرداد سال ۹۲ در منطقه دمشق، غوطه شرقی، منطقه فروسیه که بعدها مشخص شد، همان محل عبور کاروان اسرای کربلا بوده است، به مقام اعلای شهادت نایل می شود و مهمان عمه اش زینب کبری سلام الله علیها می شود.
📝برگرفته از نرم افزار فاطمیون
#رفیق_شهید
🥀 @yaade_shohadaa