🏴امام سجاد (ع):
🔹1) کسی که تو را به خاطر خدا شاد کرده است حقش آن است ابتدا خدا را شکر کنی و سپس از آن شخص تشکر نمایی!
🔸2) کسی که از او مشورت میگیری اگر مخالف نظر تو، تو را مشورت داد او را متهم نسازی. (اگر از کسی مشورت خواستی بر خلاف نظر تو، نظر داد با او بحث نکن و احترامش را حفظ نما!)
🔹3) کسی که از تو مشورت میگیرد، حقش این است که اگر چیزی به نظرت میرسد به او بگویی وگرنه او را به سراغ شخصی دانا هدایتش کنی.
📚الخصال شیخصدوق
باسلام،
سالروزشهادت مظلومانه پیام رسان کربلا ورسواکننده ودرهم کوبنده کاخ فاسد بنی امیّه، سیّدالسّاجدین حضرت امام زین العابدین علیه السلام راتسلیت وتعزیت عرض می نمائیم.
📆 #روز_شمار_شهدایی
🔆امروز #دوشنبه ۲۴ شهریور ماه ۱۳۹۹ مصادف با ۲۵ محرم الحرام
📿ذکر روز دو شنبه : یاقاضی الحاجات
ذکر روز دو شنبه موجب کثرت مال میشود.
💐شادی ارواح طیبه شهدا
2357452.mp3
6.15M
🎙 #مداحی
#حاج_محمود_کریمی
⚫️ شهادت امام سجاد (علیهالسلام) تسلیت باد.
#دیوارنگاره | ما ملت شهادتیم
▫️در آستانهی هفتهی دفاع مقدس و با نزدیک شدن ایام اربعین حسینی، دیوارنگارهی میدان حضرت ولیعصر(عج) یادآور ایثار و رشادت روزهای دفاع مقدس شده است.
#ما_ملت_شهادتیم
📚 #درس_اخلاق 0⃣7⃣2⃣
✍امام زين العابدين عليه السلام :
بينوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از يكى از آنها پند نمى گيرد كه اگر پند مى گرفت، سختيها و كار دنيا بر او آسان مى شد:
1⃣ مصيبت نخست روزى است كه از عمر او كم مى شود. در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد، اندوهگين مى شود حال آن كه درهم (مال) جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود.
2⃣ مصيبت دوم اين است كه روزيش را به طور كامل دريافت مى كند كه اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد كيفر مى بيند.
3⃣ مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى رساند مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است، اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش ؟!
📚 بحار الأنوار
🔅 #امام_صادق عليه السلام:
✍️ إن أحبَبتَ أن يَزيدَ اللّهُ في عُمرِكَ فسُرَّ أبَوَيكَ
🔴 اگر دوست دارى خداوند بر عمرت بيفزايد، پدر و مادرت را خوشحال كن.
📚 بحار الأنوار، جلد۷۱، صفحه۸۱
#حدیث_گرافی
👇👇👇
📝 بررسی سخنان امام حسین(ع) بعد از شهادت علی اکبر
💬 #سوال:
در مورد كشته شدن حضرت على اكبر نوشته شده: امام حسین(علیهالسلام) بر بالین حضرت علیاکبر آمد، صورت به صورت او گذاشت و فرمود:
«خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند! چقدر اینان نسبت به خداوند و هتک حرمت رسول خدا گستاخ شدهاند. پسرم! بعد از تو خاک بر سر این دنیا.»
🔰اينجا چند موضوع مهم وجود دارد:
🔹الف) راوى اين مكالمه چه كسى است؟
حضرت على اكبر كه كشته شده و نتوانست به کسی بگوید! امام حسين(علیهالسلام) هم شهید شد و بعید است که وسط جنگ بیاید و سخنانش به علی اکبر را برای دیگران نقل کند؛ فاصله دیگران با ایشان هم زیاد بوده و نمیتوانستند این گفتگو را بشنوند.
🔹ب) حمید بن مسلم ازدی از یاران عمر سعد بود و چطور شیعیان به قول او در این باره اعتماد میکنند؟
✅ #پاسخ:
1⃣ شیخ مفید (متوفی430ق) در ارشاد همین جریان را نقل کرده است:
«مرّة بن منقذ به علی اکبر حمله کرد و ضربهای به او زد. لشکریان او را محاصره کرده و با شمشیرهایشان او را قطعه قطعه کردند. امام حسین(علیهالسلام)س بالای سر او آمد و فرمود: خدا بکشد گروهی را که تو را کشتند... .»
دو تن از سیرهنویسان شیعه یعنی طبرسی (متوفی548ق) و ابن نما حلی (متوفی 645ق) نیز مشابه همین عبارات را نقل کردهاند.
2⃣ سید بن طاووس (متوفی 664ق) عبارت «فوضع خدّه علی خدّه» را اضافه کرده و مینویسد: «امام حسین (علیهالسلام) آمد تا در كنار بدن فرزند ايستاد و صورتش را بر صورت فرزند نهاد و فرمود: خداوند گروهی را که تو را کشتند، بکشد...»
🔰حال در پاسخ به شبهه میگوییم:
🔹الف) این سخنان امام حسین (علیهالسلام) بر بالین حضرت علی اکبر هم در منابع تاریخی اهل سنت با طرق مختلفی نقل شده و هم در منابع روایی و تاریخی شیعه. در منابع اهل سنت هم منحصر به نقل یک نفر نیست، بلکه از طرق دیگری هم نقل شده است.
🔹ب) چیزی که از گزارشات به دست میآمد این است که جناب علی اکبر، جنگ نمایانی انجام داد و در حملهی دوم توسّط مرّة بن منقذ ضربهای خورد و دیگران هم گروهی او را محاصره کردند و با شمشیر وی را از پا در آوردند. امام حسین(علیهالسلام) بر بالین علی اکبر میآید و زمانی میرسد که او را به شهادت رساندهاند و با او نجوایی نمیکند؛ بلکه برای تنبّه سپاه دشمن و رسیدن ندای مظلومیّت عاشورائیان، با صدای بلند این سخنان را فرموده است.
البته نقل ابن سعد این تفاوت را داشت که امام نزد علی اکبر نیامد، بلکه خود لشکریان ابن سعد، بدن بیجان علی اکبر را به نزد حضرت سید الشهدا(علیهالسلام) بردند. همان افراد هم سخنان امام را گزارش کردهاند.
🔹ج) در مورد حمید بن مسلم ازدی که ناقل این ماجرا و سخنان امام(علیهالسلام) است، باید به این نکته توجّه کنیم که او از واقعهنگاران سپاه عمر سعد بود. وی کسی بود که به دستور عمر بن سعد، سر مبارک امام حسین را همراه با خولی بن یزید به کوفه نزد عبید الله بن زیاد برد. وقتی که شمر خواست خیمهی سید الشهدا را آتش بزند و به زنان تعرّض کند، به او اعتراض کرد و او را منصرف نمود.
ظاهرا هیچ دخالتی در عاشورا نداشته و فقط سمت گزارشگری را بر عهده داشته و به همین سبب هم رفاقتش با ابراهیم اشتر بعد از عاشورا، ادامه داشت[ و حتّی نزد مختار هم رفت و آمد داشت.
از مجموع این گزارشات برمیآید که حمید بن مسلم ازدی جزء توّابین بوده و به دلیل اینکه فقط در کربلا کار گزارشگری را برعهده داشته است، مورد عفو قرار گرفته و به احتمال قوی همان کسی است که شیخ طوسی نامش را جزء اصحاب امام سجّاد(علیهالسلام) نوشته است.
📎منبع:پایگاه تخصصی اعتقادات
┄┅═══✼📩✼═══┅┄
#اعتقادی
👇👇👇
⁉️سوال:
👈اقتدا با آگاهی از نبود فرصت برای گفتن سه مرتبه تسبیحات اربعه چگونه است؟
✅پاسخ:⬇️
🔸مقام معظم رهبری: در هر صورت باید خود را به رکوع امام برسانید و یک تسبیحات کافی است.
🔷آیت الله مکارم: از آنجا که در رکعت سوم گفتن يک مرتبه تسبیحات اربعه کافي است بعد از یک بار یا دو بار گفتن آن چنانچه امام به رکوع رود ماموم باید از امام تبعیت نماید.
🔸آیت الله سیستانی: اشکال ندارد و گفتن یک بار تسبیحات اربعة كافی است.
🔷آیت الله شبیری زنجانی: باید تسبیحات بار سوم را هم بگویید ولو در سجده خود را به امام برسانید. اگر بعد از گفتن دو بار از گفتن بار سوم منصرف شود، اشکالی ندارد ولی اگر از ابتدا به قصد ذکر خاص نماز دوبار یا بیشتر از سه بار بخواهد بگوید و کم یا زیاد کند موجب بطلان نماز است.
🔸آیت الله فاضل: اگر با گفتن مرتبه سوم تسبیحات، می توانید خود را به رکوع امام برسانید باید ذکر مرتبه سوم تسبیحات اربعه را سریع بگویید و به رکوع بروید و اگر احتمال اینکه به رکوع امام نمی رسید گفتن مرتبه سوم تسبیحات لازم نیست و خود را به رکوع امام برسانید.
📚منابع:
استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی مراجع
📎منبع:پایگاه تخصصی احکام
┄┅═══✼📩✼═══┅┄
#احکام
✅امیدبخشترین آیه قرآن
✍ حضرت علی(ع) فرمود: از حبيبم رسول خدا(ص) شنيدم كه اميدبخشترين آيه در قرآن اين آيه است: «حسنات و نیکوکاریها، سیّئات و بدکاریها را نابود میسازد.» (هود،۱۱۴)
قرآن میگوید اگر مرتکب اشتباهی شدی، ناامید نشو، سریع یک کار خوبی انجام بده، مثلا به مادرت خدمت کن یا به نیازمندی کمک کن، تا گناهت پاک شود. برای همین در روایات آمده به کسی که مرتکب گناه میشود،هفت ساعت مهلت داده میشود، اگر استغفار نکرد یا حسنهای انجام نداد، گناهش ثبت میشود.
✨✨توجه ✨✨ ✨✨توجه✨✨
برگزاری دوره والیبال در باشگاه ورزشی شهید طاهریان با مربیگری سرکارخانم مرادی برگزار میشود
زمان کلاس والیبال پنج شنبه و جمعه ها ساعت ۱۱ الی ۱۲/۳۰
هزینه کلاس والیبال
۱۲ جلسه ۴۰ تومان( ویژه ی کسانی که برای ثبت نام به مسجد حضرت علی اصغر مراجعه کنند)
آدرس:
آزادگان خیابان مرصاد ورزشگاه طاهریان
مدارک ۲ قطعه عکس و کپی کارت ملی و شناسنامه
" اتباع هم میتوانند ثبت نام کنند "
مدرک مورد نیاز برای اتباع : کپی کارت اتباع یا گذرنامه
✨💥پس از پایان دوره افراد بالای 15 سال را که خوب بازی کنند را برای تیم انتخاب میکنیم ✨💥
جمعه ساعت ۱۰ میریم برای اولین جلسه کلاس والیبال.
جهت ثبت نام به آیدی زیر در پیام رسان ایتا پیام دهید :
ایدی ایتام
@MMMEEEE
هدایت شده از 💞دختر چراغ خونه💞
🔔زنگ تفکر
💚💓
💓
گفــ❤ــت:
خدا یک واژه تاریک و ...👆
گفتــ❤ــم:
ـ....👆
💓
💚💓
#حضرت_محمد (ص)
#من_محمد_را_دوست_دارم
#ما_ملت_امام_حسینیم و غیرتمند.
┄┅┅~<(℘❤℘)>~┅┅┄
🌴دخترچراغ خونه🌴
🏴@do313khtar🏴
📌کپی مطالب با #ذکر_سه_صلوات آزاد است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬆️⬆️⬆️
لطفا ابتدا قسمت های قبل رو بخونید
#داستان_بدون_تو_هرگز
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
قسمت چهل هشتم: سرزمین غریب
نماینده دانشگاه برای استقبالم به فرودگاه اومد ... وقتی چشمش بهم افتاد، تحیر و تعجب... نگاهش رو پر کرد ... چند لحظه موند ... نمی دونست چطور باید باهام برخورد کنه...
سوار ماشین که شدیم ... این تحیر رو به زبان آورد ...
- شما اولین دانشجوی جهان سومی بودید که دانشگاه برای به دست آوردن شما اینقدر زحمت کشید ...
زیرچشمی نیم نگاهی بهم انداخت ...
- و اولین دانشجویی که از طرف دانشگاه ما ... با چنین حجابی وارد خاک انگلستان شده ...
نمی دونستم باید این حرف رو پای افتخار و تمجید بگذارم ... یا از شنیدن کلمه اولین دانشجوی مسلمان محجبه، شرمنده باشم که بقیه اینطوری نیومدن ...ولی یه چیزی رو می دونستم ... به شدت از شنیدن کلمه جهان سوم عصبانی بودم ... هزار تا جواب مودبانه در جواب این اهانتش توی نظرم می چرخید ... اما سکوت کردم ... باید پیش از هر حرفی همه چیز رو می سنجیدم ... و من هیچی در مورد اون شخص نمی دونستم ...
من رو به خونه ای که گرفته بودن برد ... یه خونه دوبلکس ... بزرگ و دلباز ... با یه باغچه کوچیک جلوی در و حیاط پشتی... ترکیبی از سبک مدرن و معماری خانه های سنتی انگلیسی ... تمام وسایلش شیک و مرتب ...
فضای دانشگاه و تمام شرایط هم عالی بود ... همه چیز رو طوری مرتب کرده بودن که هرگز ... حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه ... اما به شدت اشتباه می کردن ...
هنوز نیومده دلم برای ایران تنگ شده بود ... برای مادرم ... خواهر و برادرهام ... من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم ... قبل از رفتن ... توی فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبری از بابا شد بلافاصله بهم خبر بده ... خودم اینجا بودم ... دلم جا مونده بود ... با یه علامت سوال بزرگ ...
- بابا ... چرا من رو فرستادی اینجا...!؟
✅✅ادامه دارد . . .
شهید سید طاها ایمانی....
قسمت چهل و ششم:کیش و مات
دست هاش شل و من رو ول کرد ... چرخیدم سمتش ... صورتش بهم ریخته بود ...
- چرا اینطوری شدی؟ ...
سریع به خودش اومد ... خندید و با همون شیطنت، پارچ و لیوان رو از دستم گرفت ...
- ای بابا ... از کی تا حالا بزرگ تر واسه کوچیک تر شربت میاره ... شما بشین بانوی من، که من برات شربت بیارم خستگیت در بره ... از صبح تا حالا زحمت کشیدی ...
رفت سمت گاز ...
- راستی اگه کاری مونده بگو انجام بدم ... برنامه نهار چیه؟... بقیه اش با من ...
دیگه صد در صد مطمئن شدم یه خبری هست ... هنوز نمی تونست مثل پدرش با زیرکی، موضوع حرف رو عوض کنه ... شایدم من خیلی پیر و دنیا دیده شده بودم ...
- خیلی جای بدیه؟ ...
- کجا؟ ...
- سومین کشوری که بهت پیشنهاد بورسیه داده ...
- نه ... شایدم ... نمی دونم ...
دستش رو گرفتم و چرخوندمش سمت خودم ...
- توی چشم های من نگاه کن و درست جوابم رو بده ... این جواب های بریده بریده جواب من نیست ...
چشم هاش دو دو زد ... انگار منتظر یه تکان کوچیک بود که اشکش سرازیر بشه ... اصلا نمی فهمیدم چه خبره ...
- زینب؟ ... چرا اینطوری شدی؟ ... من که ...
پرید وسط حرفم ... دونه های درشت اشک از چشمش سرازیر شد ...
- به اون آقای محترمی که اومده سراغت بگو ... همون حرفی که بار اول گفتم ... تا برنگردی من هیچ جا نمیرم ... نه سومیش، نه چهارمیش ... نه اولیش ... تا برنگردی من هیچ جا نمیرم ...
اینو گفت و دستش رو از توی دستم کشید بیرون ... اون رفت توی اتاق ... من، کیش و مات ... وسط آشپزخونه ...
✅✅ادامه دارد . . .
شهید سید طاها ایمانی
لطفا ابتدا قسمت های قبلی رو بخونید
#داستان_بدون_تو_هرگز
🌹🌹🌹🌹🌹
قسمت چهل و هفتم: خداحافظ زینب
تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه ... اشک توی چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال ...
دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ...
- بی انصاف ... خودت از پس دخترت برنیومدی ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟ ...
برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ... دنبالش راه افتادم سمت دستشویی ... پشت در ایستادم تا اومد بیرون... زل زدم توی چشم هاش ... با حالت ملتمسانه ای بهم نگاه کرد ... التماس می کرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفس عمیق کشیدم ...
- یادته 9 سالت بود تب کردی ...
سرش رو انداخت پایین ... منتظر جوابش نشدم ...
- پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ...
التماس چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ...
- خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه ...
پرده اشک جلویدیدم رو گرفته بود ...
- برو زینب جان ... حرف پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ...
و صورتم رو چرخوندم ... قطرات اشک از چشمم فرو ریخت ... نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه ...
تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه از طریق سفارت انجام داد ... براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم ... هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ...
پای پرواز ... به زحمت جلوی خودم رو گرفتم ... نمی خواستم دلش بلرزه ... با بلند شدن پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ...
بچه ها، حریف آرام کردن من نمی شدن ...
✅✅ادامه دارد . . .
شهید سید طاها ایمانی
|سعی کنید چیزی را به دل نگیرید؛
آنچه که آدمها درباره شما میگویند
بازتابی از خودشان است، نه شما
#مشاوره_دینی
زبان تربيت نشده درنده ای است كه اگر رهايش كنی ميگزد•••
اهمیت نوشتن خواسته ها.mp3
4.28M
#نوشتن اهداف و آرزوها🖋
『کارشناس معارف اسلامی
آزاده عسکری』روشنا
1_443548088.mp3
5.87M
⏯ #شور #جاماندگان #اربعین
🍃کاش آقا منم غلامت بودم
🍃مثل خوبات پا رکابت بودم
🎤 #مهدی_اکبری
••✾◆✾••❤️••✾◆✾••