💫🌟🌙#داستان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
گويند؛
صاحب دلى،
براى کاری وارد جمعی شد.
حاضرین همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند كه پس از انجام کارهایش
پند گويد، او نیز پذيرفت.
کارهایش که تمام شد،
همگی نشستند و چشم ها به سوى او بود.
مرد صاحب دل خطاب به جماعت گفت:
ای مردم!
هر كس از شما كه مى داند امروز تا شب خواهد زيست و نخواهد مرد، برخيزد! كسى برنخواست.
گفت:
حال هر كس از شما كه خود را آماده مرگ كرده است، برخيزد!
باز كسى برنخواست.
گفت:
شگفتا از شما كه به ماندن اطمينان نداريد و براى رفتن نيز آماده نيستيد!!!
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪمی این روز ها
بیشتر حواستان
به آدم های گوشه گیر
زندگیتان باشد
ڪمی اضافه تر
دوستشان داشته باشید
اینها همان آدم های تنهایی اند
ڪه هی سردشان می شود
و ڪسی عین خیالش هم نیست
تمام وجودشان هم اگر یخ بزند
ڪسی حواسش نیست
نه دستی برای گرم شدن دارند
و نه دلی برای تنگ شدن
بیچاره بعضے ها
ڪه تمام وجودشان را
هم اگر سرما بگیرد
فرقے به حال ڪسی نمیڪند ...
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
سـ🌸ـلام
صبح زیباتون پر از شادی و برکت🌷
🗓 امروز چهارشنبه
☀️ ۲۲ آذر ١۴٠۳ شمسی
🌙 ۹ جمادی الثانی ١۴۴۵ قمری
🌲۱۱ دسامبر ٢٠٢۴ ميلادی
♦️ذڪر روز : 《یاحَیُّ و یاقَیُّوم》
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
#داستانک
بهم گفت عشق مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی می بازه. بازی عشق مساوی نداره. یا می بری یا می بازی. بگو ببینم تو عاشقی بردی یا باختی؟
تو چشماش خودم رو نگاه کردم و گفتم می دونی اولین بار کِی دستش رو گرفتم؟ تو بازی « نون بیار کباب ببر»!
سال آخر دانشگاه همه بچه ها دور هم تو کافه جمع شده بودیم. بعضیا تخته بازی می کردن ، بعضیا شطرنج و بقیه هم دوز ! فقط من و اون بودیم که نشسته بودیم و بازی بقیه رو می دیدیم. بهش گفتم چرا بازی نمی کنی؟ گفت این بازی ها رو دوس ندارم. دلم بازی های قدیم رو می خواد. گفتم مثلا چی؟ گفت مثلا نون بیار کباب ببر! دستم رو گرفتم رو به روش. دستش رو گذاشت رو دستم. تو چشماش زل زدم. خندید و دستش رو کشید. گفت نزدی رو دستم... باختی. دلم می خواست بهش بگم آخه کدوم احمقی می زنه رو همچین دستی... نگفتم. دستش رو گرفت جلوم... دستم رو گذاشتم رو دستش.باز تو چشماش نگاه کردم.زد رو دستم و خندید.گفت باختی. یه بار زد،دو بار زد،سه بار زد.بعدش گفت اصلا بازی رو بلدی؟ باید دستت رو بکشی من نتونم بزنم! گفتم می دونم. گفت پس چرا دستت رو نمی کشی؟ گفتم نمی دونم! دستم رو گرفت گذاشت رو دستش و تو چشمام نگاه کرد. دیگه نزد رو دستم. دیگه نگفت باختی. دستم تو دستش موند. فهمید برای بردن بازی نمی کنم.
درست میگی رفیق عشق مثل بازی می مونه ولی نه بازی آدم بزرگا... نه بازی که یکی می بره و یکی میبازه. تو بازی عشق اگه به بردن فکر کنی باختی!!! اگه بزنی رو دستش، اگه دستت رو بکشی باختی!!! تو بازی عشق باید صبور بود.باید گذشت کرد.
#حسین_حائریان
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موسیقی_بیکلام
❤️🎼🖋
در خاطرِ ما گردِ ملالی ننشیند ،
آیینهی صبحیم و غباری نپذیریم ...!
- رهی معیری
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
#داستانک
اعتماد بیجا
رئیس شرکت خوشمشرب بود. با همه گرم میگرفت. مرد و زن برایش هیچ فرقی نداشت. همه را به یک چشم میدید. در روابطش زیادی بیپروا بود. تا حدودی بیفکر هم بود. به عواقب کارهایش فکر نمیکرد. مهربان هم بود. این مهربانی تا آنجا بود که به هر بیسر و پایی بها میداد. روزی که دست آن پسرک تخس را گرفت و آورد به شرکت و خواست که کار یادش بدهم، به او گفتم که محال است. قبول نکرد. اصرار کرد. نمیتوانستم درخواستش را نپذیرم. انگار قیم پسرک باشد. مدام حواسش پی آن پسرک بود. من چشمهای پسرک را دوست نداشتم. زردی درون سفیدی چشمهایش، آزارنده بود. لبخندَش بیشتر به پوزخند شبیه بود. رگ خواب رئیس را بلد شده بود. از مهربانیاش سوء استفاده میکرد. چند بار بابت او به رئیس تذکر دادم، ولی هیچ به خرجش نمیرفت. بالاخره شد آن چیزی که نباید میشد. کاری که پسرک کرد تلنگری شد برایش. آن پسرک نحس از اعتمادش سوء استفاده کرد و پولهای گاو صندوق را دزدید. باز جای شُکرش باقی بود که من به رئیس اعتمادی نداشتم و هیچ وقت مدارک و دلارها را داخل شرکت نگه نمیداشتم و همه را به صندوق بانک سپرده بودم.
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در هر کاری تمام توان خود را بزارید چون...👆🚨
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
#داستانک
مامانم زن خیلی خوبیه
از اون خوبایی که واسه خودش یه پا خانوم خونهست.
از اونا که آشپزی و کدبانوییش بیسته.
از اون زنایی که با حرف زدن با مرد غریبه لپشون گل میندازه و چادرشو سفت میگیره
مامانم خیلی زن خوبیه
از اون خوبا که بابام دوست داره و هی قربون صدقش میره و هی دورش میگرده.
چند سال پیش یه روز داداش بزرگم اومد و گفت عاشق شده!
میگفت طرف دختر خیلی خوبیه!
از اوناست که تو دانشگاه جزء نمره اولهاست!
از اونا که تَهِ منطقن و میشه یه عمر زندگیو باهاشون ساخت!
از اونا که حرف نمیزنن هرجا، و هر چیزیو نمیگن!
خلاصه اینکه خیلی دختر خوبیه!
وقتی اینا رو تعریف میکرد داداش کوچیکم اخماش تو هم بود!
وقتی ازش پرسیدم چته، با حرص گفت خب آخه چه جوری میشه عاشق همچین دختری شد؟!
یه هفته پیش واسه همین داداش کوچیکم رفتیم خواستگاری...
دختری که با سینی چایی اومد داخل، شیطنت از چشاش میریخت!
بوی عطرش کل اتاق رو گرفته بود...
از اون دختر حاضرجوابا بود که اگه تو یه جمع بود صدای قهقهاش همهجا پخش میشد!
که دل داداش کوچیکه منو با همون نگاههای دلرباش برده بود...
داداش کوچیکم میگفت خیلی دختر خوبیه!
میدونی...
خوبِ آدمها با هم فرق میکنه!
مردم به خوب بابام میگن آپدیت نشده!
مردم به خوبِ داداش بزرگم میگن از دماغ فیل افتاده!
مردم به خوبِ داداش کوچیکم میگن سرکش!
از من میشنوین بگردین دنبال خوبِ خودتون...
با خوبِ خودتون زندگی بسازین و زندگی کنین، نه خوبِ مردم.
نه داداشِ من میتونه با یه زن مثل مامانم به تفاهم برسه،
نه بابام میتونه کنار دختر مورد علاقهی داداشم آرامش داشته باشه!
بچسبین به خوبِ خودتون، حتی اگه از نظر بقیه خوب نباشه!
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
برای خودت ارزش قائل باش!
سفرهی ارزش و اعتبار و احترامت پیش خودت که جمع شد، فاتحهی احترام و اعتبار را بخوان! آدمها همین که نگاهت کنند، احساسی که نسبت به خودت داری را میفهمند و بر همان اساس زاویهی نگاه و احترام و رفتارشان را تنظیم میکنند.
همه چیز بستگی دارد به خودت، به اینکه چقدر خودت را دوست داری،
چقدر از خودت رضایت داری و
چقدر برای خودت در هر جایگاه و شرایطی، ارزش قائلی...
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 با خدا باش...پادشاهی کن✨
☘استاد دانشمند
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بدترین تیری که شیطان می زند.
🎙استاد دانشمند
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
🪡بزرگی میگفت؛
زنده بودن حرکتی است افقی، از گهواره تا گور.
اما زندگی کردن حرکتی است عمودی، از فرش تا عرش.
زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست ...
ماموریت ما در زندگی " بی مشکل زیستن " نیست،
" با انگیزه زیستن " است ...
" سلطان دلها " باش، اما دل نشکن ...
پله بساز، اما از کسی بالا نرو ...
دورت را شلوغ کن، اما در شلوغی ها خودت را گم نکن ...
" طلا " باش، اما خاکی
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
#حکایت
♦️عارفی که ۳۰ سال مرتب ذکر می گفت:
استغفر الله
مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم.
جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست!
روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟
گفتند: مال شما نسوخته…
گفتم: الحمدلله…
معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک!
آن الحمدلله از سر خودخواهی بود نه خداخواهی
♦️چه قدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم؟
«أَسْتَغْفِرُ ٱللَّٰهَ رَبِّي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ»
یا ستارالعیوب ،گناهانمان را ببخش ...
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚معجزه زیبای علمی قران کریم
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
مناجات زیبای دکتر چمران
خدایا
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت
اما شکایتم را پس میگیرم ...
من نفهمیدم!
فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد ..
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،
معنایش این نیست که تنهایم ...
معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت ...
با تو تنهایی معنا ندارد !
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم ...!
دوستت دارم ، خدای خوب من
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حس خوب داشتن تو...
آره تو...
خدایِ من...
چقدر خوبه که دارمت...
و در هوایِ تو نفس میکشم...
دوستت دارم معبود من...
کیستی تو که من اینگونه مبهوتت شده ام...
سایه ات مستدام...
حضرت دوست❤🌹
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
#کافه_نادری
گفت: "زندگی کردن را یادم رفته" و من به این فکر کردم که چطور یک نفر ناگهان به خودش میآید و میبیند که دیگر بلد نیست چطور زندگی کند؟ یک انسان باید به کجای اندوه رسیده باشد و باید کدامین مرحله از مراحل فروپاشی را پشتسر گذاشتهباشد که یک روز صبح از خواب بلند شود و نداند چطور زندگی کند و با زمان و فرصتی که به او داده شده دقیقا چهکار کند!
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک پیشنهاد برای شروع یک تغییر 💚
#دکترسعیدعزیزی
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند لحظه #آرامش
ᴬ ᶠᵉʷ ᵐᵒᵐᵉⁿᵗˢ ᵒᶠ ᵖᵉᵃᶜᵉ
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
📗حکایت
▫️شیر و گرگ و روباهی با هم به شکار می روند. آن ها با همراهی هم یک گاو وحشی، بز و خرگوش شکار کردند
▪️شیر به گرگ می گوید این سه شکار را تقسیم کن. گرگ گفت گاو وحشی که بزرگتر است از آن شماست. من از بز استفاده می کنم و خرگوش هم قسمت روباه باشد. شیر گفت چه گفتی؟ در جایی که من وجود دارم تو اظهار وجود می کنی
پیشتر بیا. گرگ که پیش آمد شیر با پنجه های نیرومندش او را در هم درید.
سپس شیر رو به روباه کرد و گفت حالا تو این شکارها را تقسیم کن.
▫️روباه گفت سرورم این گاو فربه برای صبحانه شما، این بز هم غذای وسط روز شما و خرگوش هم برای شام مناسب است.
▪️شیر گفت تو این تقسیم کردن را از که آموختی؟ روباه گفت از سر بریده گرگ!!!
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خرج والدین
🌱استاد دانشمند🌱
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
بسیاری از مردم به هنگام گفتگو
کلماتی مخرب را ادا میکنند
مثل : مریضم ، ورشکست شدم ،
جانم به لبم رسید ، بد شانسم و ...
به یاد داشته باشید ،
از سخنان تو ،
بر تو حکم خواهد شد .
کلامتان بی اثر باز نخواهد گشت
و آنچه را برزبان رانده اید
برایتان اتفاق می افتد ...!
🌱فلورانس_اسکاول_شین🌱
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای من اجابت نشد
🌱دکتر انوشه 🌱
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
سـ🌸ـلام
روزتون پر از شادی و برکت🌷
🗓 امروز پنجشنبه
☀️ ۲۳ آذر ١۴٠۳ شمسی
🌙 ۱۰ جمادی الثانی ١۴۴۵ قمری
🌲 ۱۱ دسامبر ٢٠٢۴ ميلادی
♦️ذڪر روز :
《لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ المَلِکُ الحَقُ المُبین》
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
🌷 اینجا دوباره زندگی کن
🪴 @yadmarg 👈
میدونی چرا زود گریهمون میگیره؟
چون رنجهایی که نباید رو کشیدیم و ظلمهایی که نباید رو دیدیم و بار اندوهی فراتر از آستانهی تحملمون به دوش کشیدیم.
میدونی چرا زود گریهمون میگیره؟ چون هنوز چیزی به نام وجدان در ما بیدار هست، چون هنوز از رنج دیگران رنج میبریم و با اندوه دیگران اندوهگین میشیم. چون جای جای این جهان و این سرزمین، عزیزانی داریم که ندیدیم و به آغوششون نکشیدیم، ولی خاری به ناحق به پای اونها بره، ماییم که با تمام وجود درد میکشیم، که زیاد درد کشیدیم و زیاد اندوهگین شدیم و زیاد به مرز استیصال رسیدیم.
میدونی چرا زود گریهمون میگیره؟ چون بغض و اندوهی عمیق و سالخورده و گرههای بیشمار حل نشدهای، همهجا همراه ماست.
ما زود گریهمون میگیره. با ما مدارا کنید.
🌱نرگس_صرافیان_طوفان🌱
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751
✍️وقتی يه پنگوئن عاشق يه پنگوئن ديگه ميشه ، كل ساحل رو ميگرده و قشنگترين سنگ رو انتخاب ميكنه ، اون رو واسه جفت ماده ميبره ، اگر ماده از سنگ خوشش اومد و قبول كرد جفت هم ميشن؛ ولي اگر قبول نكرد پنگوئن نر احساس ميكنه سنگی كه پیـدا كرده اصلا قشنگ نبوده و اونوقت اونو ميبره زير آب لای مرجانها ميندازه تا ديگه هيچ پنگوئني اشتباه اونو تكرار نكنه و نا اميد نشه.🐧
شما هم سعی کنید یه سنگ و از سر راه یکی بردارید نه اینکه جلو پاش بندازید که زندگیش خراب شه...
┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈
https://eitaa.com/joinchat/1419182419Ce39ece1751