میشد از همهمهی حادثهها رد شد و رفت
قصه این است «کسی حوصلهی درد نداشت...»
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
🔴@yahyaei_m
کجای وسعتی از آفتابگردانها
نشستهای به تماشای ما پریشانها؟
در آ که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را
پرندگان پراکندهاند انسانها...
#محمدحسین_انصارینژاد
🔶@yahyaei_m
دکترها بلد نیستند. سردرد، ما را آشفته نکرده؛ آشفتگیها سردرد ارمغان آورده برایمان.
بشر مدرن روحش درد میکند...
#مصعب_یحیایی
🔴@yahyaei_m
مصعب یحیایی:
مدتیست که سردرد دست از سرم برنمیدارد. نه روزها حوصلهی بیداری دارم و نه شبها توان خواب. قضیه را با اهل دلی در میان گذاشتم. میگفت یحتمل بخاطر «بیقلیونی»ست. گفتم نه؛ جز همان خاطرات بچگی که کارتن آتش میزدم و پک میزدم به دود سفید کارتنهای «پودر رختشویی برف»، خاطره دیگری از دود ندارم!
لاجرم دیروز پریروز رفتم پیش «بیتال». هم جواب ام.آر.آی هفته پیش را بردم و هم نسخه پیچید که از اتاق روبرو نوار مغز بگیرم. در جملهای معترضه گفتم: «مغز اگر داشتیم که حالمان این نبود». نه گذاشت و نه برداشت؛ گفت به هر حال همان «یک نخود» هم کار ما را راه میاندازد!
رفتم. یک مشت سیم و الکترود وصل کردند به کلهام. خندیدم و گفتم خوبی سر من این است که نیازی به تراشیدن ندارد! یادم نیست ولی فکر میکنم اول باریست که نوار مغز میگیرم. درست مثل منشیای که اولین بارش بود نوار مغز میگرفت! نگران بودم دوشاخ سیممیمها را اشتباهی بزند به برق. مُشتی صلوات فرستادم تا به خیر گذشت. تا پرینت نوار آماده شود دکتر رفت و سوار ماشینش شد. زدم بیرون ولی دور موتور تویوتای rav4 از سرعت قدمهای من بیشتر است. لاجرم سوار موتور شدم و دنبالش هلک و هلک رفتم مطب. پایش را انداخته بود روی پایش. نگاهی به نوار مغزم انداخت. گفت: «زیادی آشفتهای». توی دلم گفتم: «دور، دورِ آشفتگیست دکتر... خلق الله را ببین. نظم غزل را فروختهاند به آشفتگیهای شعر سپید... توی این زمانه هرچه آشفتهتر، شاعرتر!»
بیخیال جماعت. دکتر گفته مدتی دارو و دوا بخورم. لکن من سنتی زهوار دررفته را چه به داروهای صنعتی و شیمیایی؟! من دوای درد خودم را بهتر میشناسم. همین امروز یا فردا سر میگذارم به شانهی کوه. تش و پیش بُر میکنم. دلنسُخته آویشن و بابونه میریزم توی کتریام و دراز میکشم زیر سقف آسمان. از من بپرسید موسیقیای بهتر از صدای کوکوسوها نیست. آویشن، دم که آمد بلند میشوم و هی فنجان پر میکنم برای خودم و هیچکس...
قرص و کپسول، درمان دردهای بنیبشر نیست. کاشکی کسی آن بالا باشد و کمی فایز بخواند.
دکترها بلد نیستند. سردرد، من و ما را آشفته نکرده است؛ آشفتگیها سردرد ارمغان آورده برایمان. بشر مدرن روحش درد میکند...
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
🔴@yahyaei_m
چقدر عمر گرانمایه را تباه کنیم؟!
که آدمیم و مجازیم اشتباه کنیم...
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m
پرسید: «جهان؟!» -رخ به رخ آینه- گفتم:
«انسان شده بازیچهی اندوه و دگر هیچ...»
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
اینجا کسی مثل من نیست، درگیر با خویشتن نیست
با خود کسی همسخن نیست؛ دیوانه کم دارد این شهر...!
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
آخرین چهارشنبهی سالَم
در دلم سوز آتشی کهن است...
#محمّدمهدی_سیّار
🔴@yahyaei_m
تو ماهتاب روشنی، برکهی بینوا منم
دوری و در دل منی، دارمت و ندارمت...
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟡@yahyaei_m
تنت از رایحهی میخک نوبر سرشار
از کدامین پَر این باغچه گل میچینی؟!
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟡@yahyaei_m
یحتمل پیش از من هیچ بشر شیرینعقلی «برادران کارامازوف» را برنداشته ببرد و توی مسجد بخواند. البته خیلی هم عجیب نیست. یک چیزی توی مایههای نماز خواندن «ابراهیم رئیسی» توی کاخ کرملین است دیگر!
🔻ادامه در پست بعد...
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
مصعب یحیایی:
یحتمل پیش از من هیچ بشر شیرینعقلی «برادران کارامازوف» را برنداشته ببرد و توی مسجد بخواند. البته خیلی هم عجیب نیست. یک چیزی توی مایههای نماز خواندن «ابراهیم رئیسی» توی کاخ کرملین است دیگر! جدی میگویم. اصلاً خدا اموات جناب رئیسی را بیامرزد که رفت و آن تو نماز خواند. و الا حالا یکی مثل من باید جواب روشنفکرهای وطنی را میداد که «خواندن برادران کارامازوف توی مسجد یعنی چه؟! غیر از این است که جمهوری اسلامی کشور را فروخته به روسیه؟!».
بگذریم. حالا که اسم مسجد و نماز وسط آمد و «رمضان المبارک» هم از آنچه در آینه میبینیم به ما نزدیکتر است، بگذارید یک چیزی بگویم. اللهوکیلی یکی صاحب شود و سر و سامانی به مدیریت مساجد بدهد. همه را که نمیشود با یک چوب راند؛ ولی گاهی فکر میکنم بعضی از این بانیها و اهل مسجد دستشان میرسید خود خدا را هم داخل خانهاش راه نمیدادند. مثلاً ممکن بود بهانه بیاورند و گیر بدهند به خدا که تو از آن جا که «عظیمی» و «زیادی بزرگی» جای ما را توی صف جماعت تنگ میکنی!
القصه. گهگاهی بچهها را با خودم میبرم مسجد. البته از عمد زودتر میبرمشان که تا اذان نشده و شلوغ نیست، توی مسجد بازی کنند و خوش باشند. حالا این وسط گاهی خودشان مشغول بازی میشوند و اجازه میدهند من کتابم را بخوانم؛ گاهی هم آویزانم میشوند که الّا و لابد باید با ما بازی کنی. من هم مجبورم با این هیبت و با یک مَن ریش و سیبیل، دستشان را بگیرم و «آلیسا آلیسا» بازی کنم. چه میشود کرد؟! زبان کودک است دیگر...
لکن همین که کَمکَمک اهالی آمدند و مسجد شلوغ شد، مُنگه دادن و غر و لند کردنها هم شروع میشود که فیالمثل ما داریم نماز میخوانیم بچهات از جلویمان رد شده! خب برادر من، با سیم تلفن به عرش کبریایی وصل نیستی که ترس داری بچه پایش گیر کند و سیم قطع شود. ارتباط با خدا خیلی قبلتر از تاسیس شرکت مخابرات هم «وای فای» بوده اخوی!
میفهمم که باید مدیریت کرد و یک قاعدهای گذاشت برای بازی یا شیطنت بچهها. لکن این «حد یقف» را به قاعده صبر و تحمل بچهها باید در نظر گرفت، نه بیاعصابی و کمتحرکی بزرگترها. بعضیها انتظار دارند بچهی دو ساله هم مثل پیرمرد هفتاد ساله بنشینید یک گوشه و تسبیح بچرخاند و «سُبّوحٌ قُدّوسٌ» بگوید!
سالها پیش نقلی شنیدم از آیتالله بروجردی که در جواب تندیِ خادم مسجد به بچهها گفته بود: «چکارشان دارید؟ بگذارید اینها هم به عباداتشان برسند!». یعنی ما از طرفی مواجهیم با مرجع تقلیدی که بازی بچهها را توی مسجد « عبادت و مناجات با خدا» میبیند و از این طرف هم آدمهایی که حضور بچهها را مساوی با دیسکانکت شدن ارتباطشان میدانند!
کاش یک نفر که دستش میرسد و جایگاهی دارد امر کند ائمه جماعات بین دو نماز یک بار نظر مراجع تقلید را درباره حضور بچهها توی مسجد فقط روخوانی کنند. من یکی سرم سوت کشید آنجا که دیدم حکم دادهاند که «مستحسن و نیکوست» و برخی حتی نوشتهاند «گاهی واجب است». حالا شما جرأت دارید این حکم را به یکی از اعضای هیات امنای مسجد بگویید! هزار جور سند و روایت از «کراهت» آوردن بچهها به مسجد تحویلتان میدهند.
این یک مدل کوچک از «مدیریت فرهنگی» ماست. مدیریت فقط «حرام است» و «کراهت دارد». میپرسم پس جایگاه «مستحسن است» و «واجب است» در اعمال فرهنگی شما کجاست؟!
طنز تلخیست. میگفتند چکیده توضیحالمسائل این یک جمله است: «کلاً اگر جوری بشود که انسان خوشش بیاید حرام است!». طنز بود؛ ولی قبول کنیم یک جاهایی ما جامعه را به این باور رساندهایم!
#مصعب_یحیایی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
زندگی ساعت تبدار قرار است؛ همین...
اولین ثانیهی فصل بهار است؛ همین...
***
زندگی قصهی دل دادن و دلتنگیهاست
زندگی چیدن یک دانه انار است؛ همین...
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
من از علم اقتصاد زیاد سر در نمیآورم. و راستش هنوز هم وقتی که میخواهم پولی را کارت به کارت کنم انگشتم را میگذارم روی صفر آخر تا ریال را راحتتر به تومان تبدیل کنم!
به هر حال لزوم «رجوع جاهل به عالم» در همین جور جاهاست. به این فکر میکنم حداقل کاری که در طلیعهی سال «مهار تورم و رشد تولید» از دستم برمیآید این است که کسانی را معرفی کنم که توامان به «تعهد و تخصص»شان اطمینان دارم. فکر میکنم قدم اول در اصلاح ساختار اقتصادی یا هر اصلاح اساسیای که در نظر داریم، ایجاد «فهم مشترک» و «اجتماعی کردن» مفاهیم مربوطهست. #نه_به_نئولیبرالیسم باید به خواست همگانی در فهم و فعل مردم بدل شود. ظرفیتهای اقتصادی کشور خیلی بیشتر از آنیست که ما فکر میکنیم؛ لکن علیالظاهر عدهای که چنبره زدهاند روی اقتصاد خوش ندارند که مردم به آگاهی برسند چرا که از سود این جماعت کاسته میشود. ورق باید به نفع مردم برگردد.
از من بپرسید میگویم این کانالها را دنبال کنید:
🔹پرفسور مسعود درخشان:
@profderakhshan
🔹حجتالاسلام احمدعلی یوسفی:
@ah_yusefi
🔹حجت الاسلام محسن قنبریان:
@m_ghanbarian
🔹دکتر حمیدرضا مقصودی:
@hamidrezamaghsoodi
🔹دکتر سید یاسر جبرائیلی:
@syjebraily
🔹افرا/سید امیرحسین حسینی:
@afra_eco
🔹اقتصادِفرهنگی/حسین عباسی فر:
@h_abasifar
🔹دکتر محمدجواد توکلی:
@eqmoq2
🔹دکتر علی سعیدی:
@DrSaeedi
🔹حسین زمانی میقان:
@hzamanim
🔹اقتصاد راهبردی/ارسلان ظاهری:
@Arsalan_Zaheri
🔹هنر حکمرانی و توسعه/محمدجواد حق شناس:
@hokmraniirani
🔹اقتصاد کاربردی/دکتر رضا غلامی:
@DrRezaGholami
🔹اقتصاد انرژی/دکتر همت قلی زاده
@hemmatgholizadeh
🔹آنسوتر/حجت الاسلام سید محمدرضا رضی:
@seyedrazy
🔹ساخت ایران/حجت الاسلام حسین مهدیزاده:
@social_theory
🔹سین.صاد.قاف/دکتر ساجد صمدی قربانی:
@sinsadqaf
🔹محمدحسن دهقانی:
@dehghani_org
🔹کتابخانه قصد
@SSL_Qasd
🔹 زیست شهر مولّد
@zistshahr
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
رهبر انقلاب (۱۴۰۲/۰۱/۰۱):
«چرا از کارگر ایرانی حمایت نمی کنید؟!»
خدایی ملیگرایانهتر از این میشد حرف زد؟! «اعزهی پاک آریایی» احیاناً سخنی ندارند؟!
مردمی کردن اقتصاد یعنی همین!
«حمایت از کارگر ایرانی» یعنی رشد تولید؛ یعنی کاهش تورم؛ یعنی افزایش ارزش ریال؛ یعنی #نه_به_نئولیبرالیسم!
تازه این فقط یک وجه از راهکارهای رشد اقتصادیست.
آینده از آن «ایرانِ اسلامی»ست!
(پست موقت)
🔴@yahyaei_m
در لیست اعضا دیدم که استاد بدیعالزمان فروزانفر(۱۲۷۶–۱۳۴۹) هم عضو کانال شدهاند!
دو احتمال وجود دارد. یا ایشان به این دنیا رجعت کردهاند یا حق تعالی ما را مرجوع کرده به آن دنیا! به هر حال مایه مسرت است.
ایمان بیاورید به کفر حقیر!
به قول یکی از احباب شما هم «کمی کافر» شوید:
🔴@yahyaei_m
مثل فنجانِ پر از شهد و شکر، شیرینی
تـــو همــان تـــازگــی اول فــروردیــنــی...
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
میشـود ثـانیـهای صبـر کنـی؟ دلتـــنگم!
میشود لطف کنی پیش دلم بنشینی؟!
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
بـا اهـل وفـا و هنـر افـزون شـود و کـم
مِهر تو و بیمِهری گردون؟ نه و هرگز!
#هاتف_اصفهانی
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
4_5825910909805007154.mp3
3.88M
هزار بار گنه کردهای، بیا یک بار
بگو «اله من العفو، من پشیمانم...»
#مناجات
🔹@yahyaei_m
یک صبح به دریـا بـزن ای مـرد دلت را
بگذار در این همهمهها گم شده باشی...
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🟢@yahyaei_m
تــو از عهــد الســت میآیــی، بــا خــودت حســی از ازل داری
دیدمــت لابـــلای گنــدمزار، دیدمــت سیــب در بغــل داری
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m
من میدویدم و تو هر آن دور میشدی
جایــی حوالــی نــرسیــــــدن دلــم گــرفــت
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m
مصعب یحیایی:
هرچند در مقام نظر و تئوری مفاهیمی مانند سیاست، اقتصاد، فرهنگ و ... جداگانه مورد بحث واقع میشوند؛ لکن یک وجه از وجوه جمالی «دین اسلام» پیوستگی و ارتباط متقابل این مفاهیم با یکدیگر در موضع عمل است. بدین معنی که در سطوح کلان نه سیاست بیارتباط با اخلاق است؛ نه فرهنگ بیاعتنا به سیاست است؛ نه اقتصاد نادیدهانگاری فرهنگ را برمیتابد و قسعلیهذا. و در نهایت همهی اینها در خدمت جامعهای قرار میگیرد که به تعبیر علامه جعفری در پی ایجاد «حیات معقول تکاملی»ست.
با این مقدمه باید در نظر داشت که وقتی سخن از اقتصاد پیش میکشیم لاجرم گوشه چشمی به فرهنگ هم داریم و بالعکس. چه آنکه فرهنگ برای اشاعه، نیازمند به اقتصاد است و اقتصاد، منهای فرهنگ راه به مکاتبی خواهد برد که در آن تنها «شخص» اصالت خواهد داشت و «سود» منتها هدف اشخاص. و البته در ساخت چنین جامعهای مفهوم والا و بالایی مثل «برکت» جایگاهی نخواهد داشت. طبیعتاً در اقتصادِ بیفرهنگ و سودجو، «صدقه» و «خمس» و «زکات» و امثالهم باعث کاهش سود شخص میشود. چنین اجتماعی نهایتاً انبوه متراکمی از «آدمهای فربه» در «جامعهای بسیار نحیف» خواهد بود. دومینوی خودخواهیها و لذتجوییهایی بشر روز به روز بر تفرعن طبع اشخاص و تورم طبیعت افراد میافزاید تا جایی که «جامعه انسانی» به پرندگان پراکندهای* بدل میشوند که گویی بر نابودی خود همقسم شده و بر یکدیگر سبقت میگیرند!
نقطه مقابل چنین جامعهای «امت واحده»ی اسلامیست که به بنیبشر جز با نگاه کرامت نظری نمیاندازد، که «لَقَدْ کَرَّمْنا بَني آدَمَ...» و عدم اهتمام به گرهگشایی از دیگران را هموزن خروج از دایرهی اسلام میداند که «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم...».
انسان در ساخت جامعهی دینی تنها نیست بلکه مومن برادر مومن است و همچنان که حریم افراد محفوظ و محترم است، لکن جامعهای که «حیات معقول» در آن جاریست نه بر اساس همزیستی، که برآیندی از «اخوّت» تک تک همین افراد است.
آنچه مایهی نگرانی در ساخت فعلی جامعهی ماست «اقتصاد» نیست بلکه سایهایست که سودجوییهای منبعث از «اومانیسم» و «لیبرالیسم» و ایسمهای دهانپرکن غربی بر اقتصاد ایران انداختهاست. به گواه علم و عمل ظرفیتهای اقتصادی #ایران_اسلامی بسیار بیشتر از آنیست که نمود یافته است لکن به زعم من ضعف و کمتوانی ما بیش از آنکه از اقتصاد محض باشد، ریشه در فرهنگ اقتصادی دارد. پیوستهای فرهنگی ما در حوزه اقتصادی ضعیف تدوین میشوند و این کمتوانی در فرهنگ اقتصادی قادر به همراه کردن امت و برخوردار کردن اقتصاد از حمایت مردمی نیست. ناگفته پیداست که بخش عظیمی از بار این ناتوانی بر دوش سکوهای فرهنگیست. دین همانقدر که زیر دِین اخلاق حسنهی «رسولالله» و سلحشوری «امیرالمومنین» و رشادت امت و ... است به «خدیجهکبری» به عنوان یک ستون اقتصادی و فرهنگی نیز مدیون است. طبیعیست که مدل عملکردی حضرت خدیجهکبری با اقتصاد محض قابل پردازش و پذیرش نیست و این نقطه همان مدل «فرهنگ اقتصادی»ست که با مولفههای سودجویانه و لیبرالیستی در تضاد است. کاشکی مناصب فرهنگی ما لااقل به نام مبارک «خدیجهکبری» به یاری اقتصاد میآمدند.
مقصود من روضهخوانی و ذکر مصیبت نیست. معرفی مدل «اقتصاد دینی» با تاکید بر نقش «امت» در ایجاد «حیات معقول تکاملی» یک فریضه فرهنگیست که اقتصاد را شکوفا میکند.
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
* بیا که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را/ پرندگان پراکندهاند انسانها... محمدحسین انصارینژاد
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m