مصعب یحیایی:
هرچند در مقام نظر و تئوری مفاهیمی مانند سیاست، اقتصاد، فرهنگ و ... جداگانه مورد بحث واقع میشوند؛ لکن یک وجه از وجوه جمالی «دین اسلام» پیوستگی و ارتباط متقابل این مفاهیم با یکدیگر در موضع عمل است. بدین معنی که در سطوح کلان نه سیاست بیارتباط با اخلاق است؛ نه فرهنگ بیاعتنا به سیاست است؛ نه اقتصاد نادیدهانگاری فرهنگ را برمیتابد و قسعلیهذا. و در نهایت همهی اینها در خدمت جامعهای قرار میگیرد که به تعبیر علامه جعفری در پی ایجاد «حیات معقول تکاملی»ست.
با این مقدمه باید در نظر داشت که وقتی سخن از اقتصاد پیش میکشیم لاجرم گوشه چشمی به فرهنگ هم داریم و بالعکس. چه آنکه فرهنگ برای اشاعه، نیازمند به اقتصاد است و اقتصاد، منهای فرهنگ راه به مکاتبی خواهد برد که در آن تنها «شخص» اصالت خواهد داشت و «سود» منتها هدف اشخاص. و البته در ساخت چنین جامعهای مفهوم والا و بالایی مثل «برکت» جایگاهی نخواهد داشت. طبیعتاً در اقتصادِ بیفرهنگ و سودجو، «صدقه» و «خمس» و «زکات» و امثالهم باعث کاهش سود شخص میشود. چنین اجتماعی نهایتاً انبوه متراکمی از «آدمهای فربه» در «جامعهای بسیار نحیف» خواهد بود. دومینوی خودخواهیها و لذتجوییهایی بشر روز به روز بر تفرعن طبع اشخاص و تورم طبیعت افراد میافزاید تا جایی که «جامعه انسانی» به پرندگان پراکندهای* بدل میشوند که گویی بر نابودی خود همقسم شده و بر یکدیگر سبقت میگیرند!
نقطه مقابل چنین جامعهای «امت واحده»ی اسلامیست که به بنیبشر جز با نگاه کرامت نظری نمیاندازد، که «لَقَدْ کَرَّمْنا بَني آدَمَ...» و عدم اهتمام به گرهگشایی از دیگران را هموزن خروج از دایرهی اسلام میداند که «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم...».
انسان در ساخت جامعهی دینی تنها نیست بلکه مومن برادر مومن است و همچنان که حریم افراد محفوظ و محترم است، لکن جامعهای که «حیات معقول» در آن جاریست نه بر اساس همزیستی، که برآیندی از «اخوّت» تک تک همین افراد است.
آنچه مایهی نگرانی در ساخت فعلی جامعهی ماست «اقتصاد» نیست بلکه سایهایست که سودجوییهای منبعث از «اومانیسم» و «لیبرالیسم» و ایسمهای دهانپرکن غربی بر اقتصاد ایران انداختهاست. به گواه علم و عمل ظرفیتهای اقتصادی #ایران_اسلامی بسیار بیشتر از آنیست که نمود یافته است لکن به زعم من ضعف و کمتوانی ما بیش از آنکه از اقتصاد محض باشد، ریشه در فرهنگ اقتصادی دارد. پیوستهای فرهنگی ما در حوزه اقتصادی ضعیف تدوین میشوند و این کمتوانی در فرهنگ اقتصادی قادر به همراه کردن امت و برخوردار کردن اقتصاد از حمایت مردمی نیست. ناگفته پیداست که بخش عظیمی از بار این ناتوانی بر دوش سکوهای فرهنگیست. دین همانقدر که زیر دِین اخلاق حسنهی «رسولالله» و سلحشوری «امیرالمومنین» و رشادت امت و ... است به «خدیجهکبری» به عنوان یک ستون اقتصادی و فرهنگی نیز مدیون است. طبیعیست که مدل عملکردی حضرت خدیجهکبری با اقتصاد محض قابل پردازش و پذیرش نیست و این نقطه همان مدل «فرهنگ اقتصادی»ست که با مولفههای سودجویانه و لیبرالیستی در تضاد است. کاشکی مناصب فرهنگی ما لااقل به نام مبارک «خدیجهکبری» به یاری اقتصاد میآمدند.
مقصود من روضهخوانی و ذکر مصیبت نیست. معرفی مدل «اقتصاد دینی» با تاکید بر نقش «امت» در ایجاد «حیات معقول تکاملی» یک فریضه فرهنگیست که اقتصاد را شکوفا میکند.
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
* بیا که تفرقه تعطیل کرده عاطفه را/ پرندگان پراکندهاند انسانها... محمدحسین انصارینژاد
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔵@yahyaei_m