eitaa logo
«کمــی کــافــر...»
3.3هزار دنبال‌کننده
196 عکس
77 ویدیو
0 فایل
یک صبح «کمی کافر» و یک صبح «مسلمان» یک مـــرتبــه زنــدیــقـــم و یک مـــرتبــه درویــــش کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی @MOSAB_YAHYAEI
مشاهده در ایتا
دانلود
در فقـه گیسوانت، شیــخِ دلــم اســیر است جور تو پر «کفایه»، مهر تو بی «مکاسب»! دکتر 🔴@yahyaei_m
ما تحت سلطه‌ی رسانه‌ایم و کودکان غزه دارند از سردی نگاه روزگار یخ می‌زنند و می‌میرند. ما چرا نمی‌میریم؟! 🔽ادامه در پست بعد... 🔴@yahyaei_m
«هَپی نیــو یِـــر...» این صدای «بابادوئل» است که سوار بر تانک مرکاوا با انبوهی از جعبه‌های مهمات از کوچه‌پس‌کوچه‌های غزه و اطراف بیمارستان عبور می‌کند و کودکان را به جشن بمب‌های فسفری و ضیافت تیر و ترکش دعوت می‌کند. سال نو؛ حال نو؛ و غسّــال نو! رسانه‌ها دروغ می‌گویند؛ با این حجم از آتش هیچ کودکی در سرما یخ نخواهد زد! کاج‌های کریسمس را با چاشنی‌های انفجاری تزیین کنید، و به کودکان بگویید «قایم‌موشک» بازی قشنگی‌ست؛ بچه‌ها در چادر آوارگان «قایم» می‌شوند، و پهپادها -سُک‌سُک- با «موشک» به سقف چادر می‌کوبند. بچه‌ها یکی‌یکی می‌سوزند و بازی تا سوختن آخرین نفر ادامه خواهد یافت! در غزه هیچ‌کس از سرما نخواهد لرزید؛ صهیونیست‌ها همه جا را به آتش کشیده‌اند. (این بند را ندیده بگیرید:) امیدوارم آقای عراقچی امسال هم سال نو مسیحی را به وندی شرمن یهودی تبریک نگفته باشد! بگذریم... مصرف را کنید؛ اما تورم و نرخ ارز و سود دلاری‌فروش‌ها را نه! تنها پول‌دارها حق دارند که زندگی کنند. دوره، دوره‌ی دور دور کردن و استخرهای روباز است! ریالی بخرید دلاری سود کنید و خلق‌الله را بفرستید دنبال نخود سیاه یارانه‌ی پنهان! عیب از «دلار» است؟ یا «دولا راست» شدن اقتصادخوانده‌ها پای و شوک‌درمانی؟! آآآی مجلس شورای اسلامی آدم باش و عامل نابسامانی ارز را (همتی کرده) رسوایش کنید! می‌گویم حالا که سرعت اینترنت دم به دم پایین می‌آید، و نرخ ارز هی بالاتر می‌رود بهتر نیست که جای وزیر ارتباطات و اقتصاد را عوض کنید؟! مردم دو دسته‌اند: «غنی‌نژاد»ها و مستضعفین! (یادتان نرفته است که جنگ ما جنگ فقر و غناست؟!) کاش وحید جلیلی نامه‌ای سرگشاده به دبیر ستاد تحول صدا و سیما می‌نوشت و نقدی بر تبلیغات وحشی شهر فرش و سرای ویرانی -که دهان مردم را فرش کرده‌اند- منتشر می‌کرد! ما تحت سلطه‌ی رسانه‌ایم و کودکان غزه دارند از سردی نگاه روزگار یخ می‌زنند و می‌میرند. ما چرا نمی‌میریم؟! عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🟢@yahyaei_m
هدایت شده از «کمــی کــافــر...»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دل شکسته رفتــم رو به مشــرق تبـــسم ناگهان رسیدم اینجا، صبح‌تان بخیر مردم... 🟢@yahyaei_m
یا چهــره بپوش یا بســوزان بر روی چو آتشـت، سپندی 🟢@yahyaei_m
ناخـــداونـــدان دنیــــا از قیــــامت غافـــل‌انـــد این جهان، جز کدخدا دارد خداونـدی دگر 🔴@yahyaei_m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوش رفتم به کویِ باده‌فروش ز آتشِ عشق، دل به جوش و خروش مجلسی نَغز دیدم و روشن میرِ آن بزم، پیر باده‌فروش چاکران، ایستاده صف در صف باده‌خواران نشسته دوش‌ به‌ دوش پیر، در صدر و مِی‌کِشان گِردَش پاره‌ای مست و پاره‌ای مدهوش سینه بی‌کینه و درون صافی دل پُر از گفت‌وگو و لبْ خاموش همه را از عنایتِ ازلی چشمِ حق‌بین و گوشِ رازنیوش سخنِ این به آن هَنیئاً لَک پاسخِ آن به این که بادَت نوش گوش بر چنگ و چشم بر ساغر آرزویِ دو کَون در آغوش به ادب پیش رفتم و گفتم ای تو را دل، قرارگاهِ سُروش عاشقم دردمند و حاجتمند دردِ من بنگر و به درمان کوش پیر، خندان به طنز با من گفت ای تو را، پیرِ عقل، حلقه به گوش تو کجا؟ ما کجا؟ که از شَرمت دختر رَز نشسته بُرقَع‌ْپوش گفتمش: سوخت جانم؛ آبی ده! و آتش من، فرونشان از جوش دوش، می‌سوختم ازین آتش آهَ، اگَر امشبم بُوَد چون دوش! گفت خندان که: هین! پیاله بگیر! سِتَدَم؛ گفت: هان! زیاده منوش! جرعه‌ای درکشیدم و گَشتم فارغ از رنجِ عقل و مِحنتِ هوش چون به هوش آمدم یکی ‌دیدم مابقی را همه خطوط و نُقوش ناگهان، در صَوامعِ ملکوت این حدیثم، سروش، گفت به گوش: که «یکی هست و هیچ نیست جز او وَحْـــــدَهُ لا إِلــــــهَ إِلا هُــــــو...» 🟢@yahyaei_m
ای بدایت مَدحت، «هل اتی علَی الانسان» بی‌ تو در خلل خلقت، با تو بی‌ بدل، انسان عزمِ خیبری بنما، کاه می‌شود کیهان کامِ شکّری بگشا، کندویِ عسل: انسان مادرت که از کعبه، می‌رسید، می‌دیدم یک فرشته می‌آید، شاد و در بغل: «انسان» بر جهاز اُشترها ایستادی و گویی فتح کرده عالم را آن‌سوی قُلل: انسان ناز می‌کند تاریخ بر جهان که او دیده است روی دوش پیغمبر بشکند هُبل: انسان تیغ حیدری بردار تا جدا شود از هم این‌ سوی جَمَل: شیطان، آن‌سوی جمل: انسان عاشق تو امّت‌ها، زایر تو ملت‌ها جز به‌ تو نخواهد کرد فخر بر ملل: انسان جُمله‌جمله نو کردی آیه‌ی بلاغت را گاه می‌کند اعجاز با همین جُمل: انسان مدح تو میسّر نیست جز به «لافتی گفتن» ای نهایت وصفت «هل اتی علی الانسان...» 🟢@yahyaei_m
موی من مانند یال اسب مغرورم سپید روزگار من شبیــه کتـــری چوپــان سیــــاه 🟢@yahyaei_m
گویی ناف آدمی‌زاد را با «نسیان» و «عصیان» بریده‌اند. آه. گفتم نسیان... درد دل می‌کردم. آتش و آویشنم یخ کرد... 🔻متن کامل در پست بعد🔻
مطمئن نیستم؛ لکن یحتمل آن روز که جناب عزرائیل فرود آمده و با غضب مشتی خاک از زمین برداشت تا خمیر مایه‌ی قامت بنی‌بشر را به محضر ذات اقدس اله ببرد، دل و دماغ دشت و دمن را نداشته و رسیده-نرسیده چنگی به قله‌ی کوه‌ها زده و فی‌الفور به عرش الهی برگشته‌ است. غیر از این باشد که آدمی‌زاد نباید این‌ همه مجنون کوه و کمر می‌شد و مفتون قاف و قله‌ها! می‌گویم شاید اصلاً سِرّ این سر گذاشتن آدمی به شانه‌ی کوه در اوقات تشویش و دلتنگی هم همین است. سَلَّمنا! روح ما بالایی‌ست و هی سرک به مُلکِ ملکوت می‌کشد. ما به اصل خویشتن برمی‌گردیم و «انّا الیه راجعون» در شأن همه‌ی ابناء بشر است. لکن با همین قاعده «تن» هم به «وطن»ش رجوع می‌کند. این است که تا گیری به روز و روزگارمان می‌افتد هوای سنگ و صخره‌ می‌زند به سرمان و فایز به لب و شروه‌خوان، راهی کوه و کمر می‌شویم. بنی‌بشر نقطه‌ی پرگار جمعیت هم که باشد باز «تنها»ست؛ چه آن‌که جمع، فقط اجتماع «تن‌»های آدمیان است. ما، یک مشت پرنده‌ی پراکنده‌ایم که می‌رویم و نمی‌رسیم. درست شبیه پرنده‌های «کوکو» که عمری‌ست پرسش‌کنان گمشده‌ای را می‌جویند و نمی‌یابند. کوه آسودگاه درد و رنج‌های آدمی‌ست؛ و الا که ما در دور این عالم به مقصد و مقصود نمی‌رسیم. گه‌گاه می‌رویم. زیر سایه‌ی بنکی پیر می‌نشینیم. هیمه‌ای در آتش می‌اندازیم. چای و آویشن دم می‌کنیم. دست حسرت به زانو می‌زنیم. و فایزی به گَرده‌ی پولاد اسماعیلی می‌خوانیم: «اگــر آهـی کشــم افلاک سوزد در و دشت و بیابان پاک سوزد» و دل‌مان که سبک شد برمی‌گردیم. و پاک فراموش‌مان می‌شود که ما اهل و اهلی این جهان نیستیم. چه می‌شود کرد؟! آدمیم دیگر. و گویی ناف آدمی‌زاد را با «نسیان» و «عصیان» بریده‌اند. آه. گفتم نسیان... درد دل می‌کردم. آتش و آویشنم یخ کرد... عضو شوید: (کمی کافر.../ شعر و گاه‌نوشت‌های مصعب یحیایی) 🟢@yahyaei_m