ا ﷽ ا
#روضه /۸۲
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸《اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْ عَلَیهِ اَلأَنْبِياءُ》
✅در تفسیر آیه ۳۷ سوره مبارکه بقره که خداوند متعال می فرماید :
📋《فَتَلَقَّي آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ》
♦️پس آدم از پروردگارش کلماتی را آموخت و به سوی او توبه نمود.(۱)
آمده است که؛
وقتی خداوند متعال خواست که توبه ی حضرت آدم(علیه السلام) را قبول کند، جبرائیل را نزد او فرستاد تا به او تعلیم دهد.
پس آدم(ع) به امتداد عرش نگریست و اسماء مبارکه پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(علیهم السلام) را دید.
سپس جبرائیل این اسماء را برای آدم(ع) تلقین کرد و فرمود :
📋《یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ(ص)،
یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ(ع)،
یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ(س)،
یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَیْنِ(ع) وَ مِنْکَ الْإِحْسَان》
در این هنگام؛
📋《فَلَمَّا ذَكَرَ اَلْحُسَيْنَ(ع) سَالَتْ دُمُوعُهُ وَ اِنْخَشَعَ قَلْبُهُ!》
♦️وقتی کلام جبرائیل به نام نامی امام حسین(ع) رسید و نام مبارکش را بر زبان آورد، حضرت آدم(ع) از شنیدن آن دلش شکست و اشکش جاری شد.
سپس آدم(ع) از جبرائیل پرسید :
📋《يَا أَخِي جَبْرَئِيلُ فِي ذِكْرِ اَلْخَامِسِ يَنْكَسِرُ قَلْبِي وَ تَسِيلُ عَبْرَتِي!》
♦️ای برادرم جبرائیل! وقتی نام پنجمی آمد قلبم به درد آمد و اشکم جاری شد!
جبرائیل در جواب به او فرمود :
📋《وَلَدُكَ هَذَا يُصَابُ بِمُصِيبَةٍ تَصْغُرُ عِنْدَهَا اَلْمَصَائِبُ》
♦️ای آدم، این فرزند تو مصیبت زده می شود به مصیبتی که همه مصیبت ها در نزد آن کوچک باشد!
آدم(ع) گفت : آن مصیبت چیست؟
جبرائیل فرمود : ای آدم(ع)!
📋《يُقْتَلُ عَطْشَاناً غَرِيباً وَحِيداً فَرِيداً لَيْسَ لَهُ نَاصِرٌ وَ لاَ مُعِينٌ وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمُ وَ هُوَ يَقُولُ : وَا عَطَشَاهْ! وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ!
حَتَّى يَحُولَ اَلْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلسَّمَاءِ كَالدُّخَانِ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلاَّ بِالسُّيُوفِ وَ شُرْبِ اَلْحُتُوفِ فَيُذْبَحُ ذَبْحَ اَلشَّاةِ مِنْ قَفَاهُ وَ يَنْهَبُ رَحْلَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ تُشْهَرُ رُءُوسُهُمْ هُوَ وَ أَنْصَارُهُ فِي اَلْبُلْدَانِ وَ مَعَهُمُ اَلنِّسْوَانُ كَذَلِكَ سَبَقَ فِي عِلْمِ اَلْوَاحِدِ اَلْمَنَّانِ》
♦️این فرزند تو کشته می شود در حالتی که تشنه و از وطن دور افتاده و تنها و بی یاور باشد و اگر می دیدی او را در حالی که تشنگی او حائل شود میان او و آسمان مانند دود سیاه از شدّت درد تشنگی!
و او می گوید : آه از تشنگی و کمی یاور!
پس جواب او را نگوید احدی مگر با شمشیرها و شربت های مرگ!
پس با همین حالت سر او را از قفا بریده می شود، مانند بریده شدن سر گوسفند، و خیمه هایش را غارت می کنند، و سر او و سرهای یارانش را بالای نیزه زنند و با زنانش در شهرها بگردانند.
از پیش در علم خدای منّان چنین نوشته شده است.
📋《فَبَكَى آدَمُ وَ جَبْرَئِيلُ بُكَاءَ اَلثَّكْلَى》
♦️پس حضرت آدم(ع) و جبرئیل هر دو مانند زنی که فرزند جوانش مرده باشد، گریه کردند.(۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
آفریدند تو را تا که مسیحا باشی
همه چون خادم دربار و تو آقا باشی
آفریدند تو را از طبق گریهی نور
تا که جانسوزترین واژهی دنیا باشی
تو قتیلالعبراتی نه که بر گریهی ما
کشتهی چشم تر زینب کبری باشی
بر سر نیزه نشستی و تلألؤ کردی
مثل خورشیدی و زیباست که بالا باشی
خیزران خوردهترین قاری قرآن خدا
طشت زر دیدهترین حضرت یحیی باشی
👤لطیفیان
📚منبع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۴۵
منبع :اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۸۳
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔹《اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْ عَلَیهِ اَلأَنْبِياءُ》🔹
✅روایت شده است که؛
📋《اِنَّ نُوحاً لَمَّا رَکِبَ فِی السَّفِینَهِ طَافَتْ بِهِ جَمِیعَ الدُّنْیَا فَلَمَّا مَرَّتْ بِکَرْبَلَاءَ أَخَذَتْهُ الْأَرْضُ وَ خَافَ نُوحٌ الْغَرَقَ! فَدَعَا رَبَّهُ وَ قَالَ : إِلَهِی طُفْتُ جَمِیعَ الدُّنْیَا وَ مَا أَصَابَنِی فَزَعٌ مِثْلُ مَا أَصَابَنِی فِی هَذِهِ الْأَرْضِ!》
♦️وقتى حضرت نوح(علیه السلام) بر کشتى سوار شد و تمام دنیا را گردید و گذرش به کربلا افتاد زمین کشتى او را درگرفت.
نوح از غرق شدن خائف شد، لذا دعا کرد و گفت : پروردگارا، من همه زمین را گردیدم و دچار یک چنین جزع و فزعى که در این زمین گردیدم، نشدم.
در این هنگام جبرائیل نازل شد و فرمود :
📋《یَا نُوحُ! فِی هَذَا الْمَوْضِعِ یُقْتَلُ الْحُسَیْنُ(ع) سِبْطُ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ الْأَنْبِیَاءِ وَ ابْنِ خَاتَمِ الْأَوْصِیَاءِ!》
♦️ای نوح(ع)! حسین(علیه السلام) که سبط خاتم الأنبیاء و پسر خاتم الاوصیاء است، در این موضع شهید خواهد شد.
نوح(ع) پرسید :
ای جبرائیل! قاتل او کیست؟
جبرائیل جواب داد :
📋《قَاتِلُهُ لَعِینُ أَهْلِ سَبْعِ سَمَاوَاتٍ وَ سَبْعِ أَرَضِینَ》
♦️همان کسى است که اهل آسمانها و زمین او را لعنت خواهند کرد.
📋《فَلَعَنَهُ نُوحٌ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ فَسَارَتِ السَّفِینَهُ حَتَّى بَلَغَتِ الْجُودِیَّ وَ اسْتَقَرَّتْ عَلَیْهِ》
♦️پس در این هنگام، حضرت نوح(ع) چهار مرتبه قاتل امام حسین(علیه السلام) را لعنت کرد، آنگاه کشتى حرکت نمود تا بر سر جودى استقرار یافت.(۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
چه کربلا ست که آدم به هوش می آید
هنوز ناله ی زینب به گوش می آید
چه کربلاست کز آن بوی سیب می آید
صدای ناله ی مردی غریب می آید
چه کربلاست که بوی گلاب می آید
صدای گریه طفل رباب می آید
چه کربلاست که بوی عبیر می آید
صدای کودک نا خورده شیر می آید
چه کربلاست که بانگ صفیر می آید
هنوز ناله ی طفل صغیر می آید
چه کربلاست از آن ناله ی رباب آید
صدای ناله لالایی علی بخواب آید
👤محمدی
📚منبع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۴۳
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۸۴
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸🔶《أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ》🔶🔸
✅عمر بن سعد بعد از واقعه کربلا، پيش از حركت از كربلا به سوى كوفه، سر مقدّس امام حسین(ع) را به وسيله «خولى بن یزید اصبحى» و «حمید بن مسلم ازدی» به سوى عبيدالله بن زیاد گسيل داشت.
ابن نما حلی نقل می کند که؛
📋《فَلَمَّا قَارَبُوا الْكُوفَةَ كَانَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ زِيَادٍ بِالنُّخَيْلَةِ》
♦️هنگامى كه آورندگان سرها به كوفه نزديك شدند، خبردار شدند که عبیدالله به منطقه «نخيله» رفته است.(۱)
در برخی نقلها آمده است که؛
📋《فَوَجَدَا بَابَ القَصرِ مُغَلِّقَاً فَأَتَى خُولِیُّ بِهِ مَنزِلَهُ [لَیلَاً ]》
♦️پس خولی درب قصر کوفه را بسته دید و از این رو سر مقدس را شبانه به خانه خود برد.(۲)
زن خولی نقل می کند که؛
📋《أَقْبَلَ خَوْلِيٌّ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَدَخَلَ الْبَيْتَ فَوَضَعَهُ تَحْتَ إِجَّانَةٍ وَ آوَى إِلَى فِرَاشِهِ》
♦️شامگاه روز عاشورا خولی به خانه آمد و سر مقدّس امام حسين(ع) را به همراه خويش آورد و پس از قرار دادن آن در زير تشتى، خود به بستر رفت.
به او گفتم :
كجا بودى و چه خبر آورده اى؟
خولی جواب داد :
📋《جِئْتُكَ بِغِنَاءِ الدَّهْرِ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️با ثروتى جاودانه آمدهام و دارايى پايان ناپذيرى برايت آورده ام!
اين سر حسين(ع) است كه با خود آورده و زير طشت نهادم تا فردا به دربار عبيدالله، به عنوان ارمغان برم و پاداشى بسيار بگيرم!
به او گفتم :
📋《وَيْحَكَ! جَاءَ النَّاسُ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ جِئْتَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَسُولِ اللَّهِ(ع) وَ اللَّهِ لَا جَمَعَ رَأْسِي وَ رَأْسَكَ شَيْءٌ أَبَداً وَ وَثَبْتُ مِنْ فِرَاشِي وَ قَعَدْتُ عِنْدَ الْإِجَّانَةِ》
♦️با شنيدن اين خبر، بر او خروشيدم كه واى بر تو! مردم به هنگام بازگشت از سفر براى همسر و فرزندان خويش زر و سيم به ارمغان مى آورند، امّا تو سر مقدّس حسين(ع)، پسر پيامبر خدا(ص) را به خانه آورده اى؟!!
اى نفرين خدا بر تو باد با اين ارمغان و هديه ات!
به خدا سوگند كه ديگر هيچ چیز سر من و تو را بر يك بالش جمع نخواهد کرد؛ و براى هميشه از تو بيزارم!
آن گاه از بستر خويش برخاستم و كنار آن طشت كه سر مقدّس را در آنجا نهان كرده بود نشستم و در آنجا مجلس سوگوارى بر پا داشتم و گريستن آغاز كردم.
📋《فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أَنْظُرُ إِلَى نُورٍ مِثْلِ الْعَمُودِ يَسْطَعُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْإِجَّانَةِ وَ رَأَيْتُ طُيُوراً بِيضاً تُرَفْرِفُ حَوْلَهَا》
♦️به خداى سوگند كه در همان هنگام مى ديدم كه نورى تابناك و فروغى زيبا مانند ستون نورانی، از آسمان به سوى تشت مى تابد و پرندگان سپيد رنگ و زيبايى بر گرداگرد آن طشت در حال پروازند.(۳)
🏴این سر همان سر حسینی است که در واپسین لحظات حیاتش، آنگاه که در گودال قتلگاه افتاده بود و کسی از سپاه عمر سعد جرأت تمام کردن کار را نداشت؛ سنان بن انس بر بالای گودال رفته و با نیزه بر پشت و سینه ایشان زد و آن حضرت(ع) را به شهادت رساند.
سپس سر امام(ع) را از بدن جدا کرد و راهی خیمه عمر بن سعد شد و با صدای بلند گفت :
📋《إِنِّي قَتَلْتُ السَّيِّدَ الْمُحَجَّبَا
قَتَلْتُ خَيْرَ النَّاسِ أُمًّا وَأَبَاً
أَوْقِرْ رِكَابِي فِضَّةً وَذَهَبَاً
وَخَيْرَهُمْ إِذْ يُنْسَبُونَ نَسَبَاً》
♦️ركاب مرا از نقره و طلا پر كن!
چون من برترين آقا را كشته ام!
كسی را كشته ام كه برترين پدر و مادر را دارد.
كسی كه از نظر نسب بهترين انسان هاست.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
از تنور خولی امشب می رود تا چرخ، نور
آفتاب چرخ، حسرت میبرد بر این تنور!
گرنه ظاهر شد قیامت، ور نه روز محشر است
از چه رو کرد آفتاب از جانب مغرب ظهور؟!
این همان نور است کز وی لمعه یی در لحظه یی
دید موسای کلیم الله شبی در کوه طور
این همان نور خدا باشد که ناگردد خموش
این همان مشکات حق باشد که نایابد فُتور
مطبخ امشب مشرقستان تجلّی گشته است
زین سر بی تن، کز او افلاک باشد پر ز شور
از لبان خشک و از حلقوم خونین گویدت
قصه ی کهف و رقیم و رمز انجیل و زبور
👤محمد زاده
📚منابع :
۱)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵
۲)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۴۱۱
۳)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵
۴)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۴
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۸۵
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
✅روایتی است در کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام) مرحوم شیخ صدوق که «فضل بن شاذان» می گوید :
از امام رضا(علیه السلام) چنین شنیدم كه آن زمان كه خداوند تبارك و تعالى به حضرت ابراهیم(ع) امر فرمود كه به جاى فرزندش اسماعیل، گوسفندى را كه خداوند فرستاده بود ذبح نماید، حضرت ابراهیم(ع) در دل آرزو كرد كه اى كاش فرزندش اسماعیل را به دست خود ذبح می كرد و دستور ذبح گوسفند به جاى ذبح فرزندش به او داده نشده بود، تا به این وسیله احساس پدرى را كه عزیزترین فرزندش را به دست خود ذبح می كند، داشته باشد و در نتیجه شایسته ی رفیع ترین درجات ثواب در صبر بر مصائب شود.
خداوند عزّوجلّ به ابراهیم خلیل وحى فرمود كه :
📋《یَا ابرَاهِیمَ! مَنْ أَحَبُّ خَلْقِي إِلَيْكَ؟
فَقَالَ : يَا رَبِّ! مَا خَلَقْتَ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ حَبِيبِكَ مُحَمَّدٍ(ص)》
♦️اى ابراهیم! محبوبترین خلق من، نزد تو كیست؟
ابراهیم گفت : خدایا! مخلوقى خلق نكرده اى كه از حبیبت محمّد مصطفی(ص) نزد من محبوبتر باشد.
خداوند به او وحى فرمود كه :
📋《فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَيْهِ يَا إِبْرَاهِيمُ!
أَ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَيْكَ أَوْ نَفْسُكَ؟
قَالَ : بَلْ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ نَفْسِي!
قَالَ : فَوَلَدُهُ أَحَبُّ إِلَيْكَ أَوْ وَلَدُكَ؟
قَالَ بَلْ وَلَدُهُ!
قَالَ : فَذَبْحُ وَلَدِهِ ظُلْماً عَلَى أَعْدَائِهِ أَوجَعُ لِقَلْبِكَ أَوْ ذَبْحُ وَلَدِكَ بِيَدِكَ فِي طَاعَتِي؟
قَالَ : يَا رَبِّ! بَلْ ذَبْحُهُ عَلَى أَيْدِي أَعْدَائِهِ أَوْجَعُ لِقَلْبِي!》
♦️اى ابراهیم! آیا او را بیشتر دوست دارى یا خودت را؟
ابراهیم(ع) گفت : او را بیشتر دوست دارم.
خداوند فرمود : آیا فرزند او را بیشتر دوست دارى یا فرزند خودت را؟
عرض كرد : فرزند او را.
خداوند فرمود : آیا بریده شدن سر فرزند او از روى ظلم، به دست دشمنانش، دل تو را بیشتر به درد می آورد یا بریدن سر فرزندت به دست خودت به خاطر اطاعت از فرمان من؟
او گفت : بریده شدن سر فرزند او به دست دشمنانش دل مرا بیشتر به درد می آورد.
خداوند فرمود :
📋《يَا إِبْرَاهِيمُ! فَإِنَّ طَائِفَةً تَزْعُمُ أَنَّهَا مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ(ص) سَتَقْتُلُ الْحُسَيْنَ(ع) ابْنَهُ مِنْ بَعْدِهِ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ فَيَسْتَوْجِبُونَ بِذَلِكَ سَخَطِي》
♦️ای ابراهیم(ع)! گروهى كه خود را از امّت محمّد(ص) می دانند، فرزندش حسین(ع) را به ظلم و ستم به مانند گوسفند ذبح خواهند كرد و با این كار مستوجب خشم و غضب من خواهند شد.
📋《فَجَزِعَ إِبْرَاهِيمُ(ع) لِذَلِكَ وَ تَوَجَّعَ قَلْبُهُ وَ أَقْبَلَ يَبْكِي!
فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلَيْهِ : يَا إِبْرَاهِيمُ! قَدْ فَدَيْتُ جَزَعَكَ عَلَى ابْنِكَ إِسْمَاعِيلَ لَوْ ذَبَحْتَهُ بِيَدِكَ بِجَزَعِكَ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَ قَتْلِهِ وَ أَوْجَبْتُ لَكَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ》
♦️پس ابراهیم خلیل(ع) بر این مطلب جزع و فزع نموده، دلش به درد آمد و شروع به گریه كرد، خداوند عزّوجلّ هم به او چنین وحى فرمود :
اى ابراهیم(ع)! به خاطر این ناراحتى و جزع و فزعت بر حسین(ع) و قتل او، ناراحتى و اندوهت بر اسماعیل را در صورتى كه اگر او را ذبح می کردى پذیرفتم، و رفیعترین درجات ثواب، در صبر بر مصائب را به تو خواهم داد.
📋《فَذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ》
♦️و این همان مطلبى است كه آیه «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» بدان اشاره دارد.(۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
شورش روز قیامت به جهان برپا بود
آه از آن روز که در دشت بلا غوغا بود
خصم چون دایره گرد حرم و، شاه شهید
در دلِ دایره چون نقطه ی پابرجا بود
عرصه ی دشت چو دیبای مُنَقّش از خون
و آن همه صورت زیبا که در آن دیبا بود
جان به قربان ذبیحی که به قربانگه دوست
با لب تشنه روان می شد و خود دریا بود
تو مپندار که شاهنشه دین در گَهِ رزم
در بیابان بلا بی مدد و تنها بود
انبیا و رُسُل و جنّ و ملایک هریک
جان به کف در برِ شه منتظر ایما بود
پرده پوشان نهانخانه ملک و ملکوت
همه پروانه آن شمع جهان آرا بود
قتل عباس و علی اکبر و قاسم ز ازل
بر فرامین قضایای فلک طغرا بود
ورنه اندر نظر قهر شهنشاه جهان
عدم هر دو جهان بسته به حرف "لا" بود
علی اکبر به رخ چون گل و با قدِّ چو سرو
فرد و تنها به سوی رزمگه اعدا بود
گردِ شمع رخ اکبر، به گهِ صبح وداع
لیلیِ سوخته، پروانه ی بی پروا بود
در همه مُلک بلا نیست به جز ذکر حسین
قاف تا قاف جهان صوت همین عنقا بود
👤نیّر تبریزی
📚منبع:
۱)عیون اخبار الرضا(ع) شیخ صدوق، ج۱، ص۲۰۹
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۸۶
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸️《اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْ عَلَیهِ اَلأَنْبِياءُ》🔸️
✅روزی حضرت موسی(علیه السلام) با حضرت یوشع بن نون(علیه السلام) در اطراف زمین سیر می کردند که به سرزمین کربلا رسیدند.
در این هنگام بند نعلین حضرت(علیه السلام) پاره شد و کف آن جدا شد و خاری به پای او اصابت کرد و پایش خونی شد و درد کشید.
پس ناراحت و محزون سر به طرف آسمان بلند کرد و فرمود :
📋《إِلَهِي! أَيُّ شَئِِ حَدَثَ مِنِّي؟ 》
♦️خدا چه بدی از من سرزده بود که دچار این بلا شدم؟
خداوند متعال به او فرمود :
📋《أَنَّ هُنَا يُقتَلُ الحُسَينُ(ع) وَهُنَا يَسفَكُ دَمُهُ فَسَالَ دَمُكَ مُوَافِقَةََ لِدَمِهِ》
♦️اینجا حسین(علیه السلام) را شهید می کنند، اینجا خونش را می ریزند و من خواستم خون و حُزن تو با او موافق باشد.
حضرت موسی(ع) عرض کرد :
📋《رَبِّ! وَ مَن يَكُونُ الحُسَينُ(ع)؟》
♦️ پروردگارا! حسین(ع) کیست؟!
وحی شد که؛ حسین(علیه السلام) سبط محمد مصطفی(ص) و پسر علی مرتضی(علیه السلام) است.
موسی(ع) ناراحت و گریان شد و عرضه داشت : قاتل او کیست؟
خطاب رسید :
📋《هُوَ لَعِينُ السَّمَكِ فِي البِحَارِ، وَالوُحُوشِ فِي القَفَارِ، وَالطَّيرِ فِي الهَوَاءِ!》
♦️قاتل او نفرین شده ی ماهی دریا و وحشی های بیابان و پرندگان هواست.
در این هنگام؛
📋《فَرَفَعَ مُوسَى يَدَيهِ وَلَعَنَ يَزِيدَ وَدَعَا عَلَيِه وَ اَمِنَ يُوشَعُ بنُ نُونِِ عَلَى دُعَائِه وَمَضَى لِشَأنِه》
♦️حضرت موسی(ع) نالان و گریان دستها را بالا برد و یزید را لعنت و نفرین کرد و حضرت یوشع بن نون(ع) هم گریان به دعای حضرت موسی(ع) آمین گفت و بعد هر دو رفتند.(۱)
در حدیث دیگری از مناجات حضرت موسی(ع) با خداوند آمده است که؛ حضرت موسی(ع) به درگاه خداوند متعال عرضه داشت : پروردگارا! چرا امّت محمّد(ص) را بر سایر امتها برتری دادی؟!
خداوند فرمود : به خاطر ده خصلت!
موسی(ع) عرض کرد : آن ده خصلت چیست تا به بنی اسرائیل دستور دهم انجام دهند؟
خطاب رسید آن ده خصلت عبارتند از :
نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، نماز جمعه، نماز جماعت، قرآن، علم و عاشورا!
موسی(ع) عرض کرد :
📋《یَا رَبِّ وَ مَا الْعَاشُورَاءُ؟》
♦️پروردگارا! عاشورا چیست؟
📋《الْبُکَاءُ وَ التَّبَاکِی عَلَى سِبْطِ مُحَمَّدِِ(ص) وَ الْمَرْثِیَةُ وَ الْعَزَاءُ عَلَى مُصِیبَةِ وُلْدِ الْمُصْطَفَى(ص)》
♦️گریه کردن یا تباکی کردن و عزاداری بر مصیبت فرزند مصطفی(ص) است.
سپس خداوند متعال فرمود :
📋《یَا مُوسَى! مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِی فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ بَکَى أَوْ تَبَاکَى وَ تَعَزَّى عَلَى وُلْدِ الْمُصْطَفَى(ص) إِلَّا وَ کَانَتْ لَهُ الْجَنَّةُ ثَابِتاً فِیهَا وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مَالِهِ فِی مَحَبَّةِ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّهِ طَعَاماً وَ غَیْرَ ذَلِکَ دِرْهَماً إِلَّا وَ بَارَکْتُ لَهُ فِی الدَّارِ الدُّنْیَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِینَ دِرْهَماً وَ کَانَ مُعَافاً فِی الْجَنَّةِ وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ》
♦️ای موسی! در آن زمان هیچ بنده ای نیست که گریه یا تباکی کند در عزای فرزند پیامبر(ص) مگر این بهشت برای او حتمی است و هیچ بنده ای نیست که مقداری از مالش را در راه محبّت فرزند پیامبر(ص) انفاق کند از طریق طعام دادن یا غیر آن مگر این که خداوند متعال در دنیا به هر درهمی هفتاد درهم به او برکت عنایت می کند و سرانجام به فضل خدا وارد بهشت می شود و گناهانش آمرزیده می گردد.
📋《وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا مِنْ رَجُلٍ أَوِ امْرَأَةٍ سَالَ دَمْعُ عَیْنَیْهِ فِی یَوْمِ عَاشُورَاءَ وَ غَیْرِهِ قَطْرَةً وَاحِدَةً إِلَّا وَ کُتِبَ لَهُ أَجْرُ مِائَةِ شَهِیدٍ》
♦️به عزت و جلالم قسم که؛ هیچ مرد و زنی نیست که در روز عاشورا و غیر عاشورا برای امام حسین(علیه السلام) قطره اشکی بریزد مگر این که برای او ثواب صد شهید نوشته می شود.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
فغان ز سینه بر آمد، زماجرای حسین
بیا قیامت خون بین، به کربلای حسین
به نینوای شهادت، نگر شهیدان را
بخاک و خون شده غلطان، به امر و رای حسین
قلم چگونه نویسد، حدیث عاشورا
که دیده خون شود از شرح ماجرای حسین
دگر به نام جهان مهر و مه نمی تابد
ستارگان همه یک یک نشسته در عزای حسین
به روز حادثه، باران تیغ و نیزه گرفت
همی به سینه و پشت و به دست و پای حسین
خوشا به کرب و بلای وطن شوم کشته
که جان کوچک خود را کنم فدای حسین
رضای درگه حقم زحق نخواهم هیچ
بجز رضای خدا و به دل ولای حسین
👤سعادتی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۴۴
۲)مستدرک الوسائل محدث نوری، ج۱۰، ص۳۱۹
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۸۷
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔹《اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْ عَلَیهِ اَلأَنْبِياءُ》🔹
✅ابن عباس روایتی را از امام علی(علیه السلام) نقل می کند که حضرت امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) هنگام حرکت به سوی صفّین، هنگام فرود در دشت نینوا، فرمود :
📋《أَنَّهُ(عیسی) مَرَّ بِهَا وَ مَعَهُ الْحَوَارِيُّونَ فَرَأَى هَاهُنَا الظِّبَاءَ مُجْتَمِعَةً وَ هِيَ تَبْكِي فَجَلَسَ عِيسَى وَ جَلَسَ الْحَوَارِيُّونَ مَعَهُ فَبَكَى وَ بَكَى الْحَوَارِيُّونَ وَ هُمْ لَا يَدْرُونَ لِمَ جَلَسَ وَ لِمَ بَكَى فَقَالُوا :
يَا رُوحَ اللَّهِ وَ كَلِمَتَهُ مَا يُبْكِيكَ؟!
قَالَ : أَتَعْلَمُونَ أَيُّ أَرْضٍ هَذِهِ؟
قَالُوا : لَا!
قَالَ : هَذِهِ أَرْضٌ يُقْتَلُ فِيهَا فَرْخُ الرَّسُولِ أَحْمَدَ(ص) وَ فَرْخُ الْحُرَّةِ الطَّاهِرَةِ الْبَتُولِ(ص) شَبِيهَةِ أُمِّي وَ يُلْحَدُ فِيهَا طِينَةٌ أَطْيَبُ مِنَ الْمِسْكِ لِأَنَّهَا طِينَةُ الْفَرْخِ الْمُسْتَشْهَدِ وَ هَكَذَا يَكُونُ طِينَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَوْلَادِ الْأَنْبِيَاءِ!
فَهَذِهِ الظِّبَاءُ تُكَلِّمُنِي وَ تَقُولُ إِنَّهَا تَرْعَى فِي هَذِهِ الْأَرْضِ شَوْقاً إِلَى تُرْبَةِ الْفَرْخِ الْمُبَارَكِ وَ زَعَمَتْ أَنَّهَا آمِنَةٌ فِي هَذِهِ الْأَرْضِ ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ إِلَى هَذِهِ الصِّيرَانِ فَشَمَّهَا وَ قَالَ هَذِهِ بَعْرُ الظِّبَاءِ عَلَى هَذِهِ الطِّيبِ لِمَكَانِ حَشِيشِهَا!》
♦️حضرت عیسی(ع) به همراه حواریون از کربلا می گذشتند و او آهوانی را دید که در اینجا جمع شده اند.
آنها گریان به نزد عیسی(ع) آمدند و عیسی(ع) نشست و حواریان نیز نشستند و او گریست و حواریان نیز گریستند، در حالی که نمی دانستند چرا عیسی(ع) نشسته و چرا گریه می کند؟
آن گاه گفتند : ای روح خدا و ای کلمه خدا! برای چه گریه می کنی؟
عیسی(ع) فرمود : آیا می دانید که این، چه سرزمینی است؟
گفتند : نه!
عیسی(ع) فرمود : اینجا سرزمینی است که فرزند محمد مصطفی(ع) و فرزند آن آزاده پاک یعنی بتول که شبیه مادرم مریم بود، در این جا کشته می شود و در تربتی که به سبب سرشت آن فرزند شهید، خوش بوتر از مُشک است، دفن می شود و البتّه سرشت پیامبران و اولاد پیامبران، چنین (خوش بو) است.
این آهوها با من گفتگو می کنند و می گویند : ما به خاطر اشتیاقی که به تربت این نونهال شهید داریم، در این سرزمین می چریم و یقین دارند که در این سرزمین، در امان اند.(۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ای سرت چون ماه سرگردان به روی نیزه ها
از غمت خون عقده بسته در گلوی نیزه ها
خاطرات کربلا از پیش چشمانم گذشت
تا برآمد صوت قرآنت ز روی نیزه ها
آمدی با سر به دیدارم که بر گردد، حسین
دیده ی مردم ز محمل ها به سوی نیزه ها
من فدای حنجر خشکت که نوشیدست آب
گه زجام دشنه ها، گاه از سبوی نیزه ها
از فراق اکبرت، قلب رقیه آب شد
کاش این دختر نگردد رو بروی نیزه ها
ای موید! تا بیابم آن سر ببریده را
می روم با پای دل در جستجوی نیزه ها
👤سید رضا مؤید
📚منبع :
بحار الأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۵۳
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۸۸
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸حضرت امام جواد علیه السلام
🔸حضرت امام رضا علیه السلام
🔸حضرت علی اکبر علیه السلام
✅مرحوم شیخ صدوق به نقل از «اباصلت هروی» نقل می کند که؛ امام رضا(علیه السلام) یک روز قبل از این که توسط «مامون عباسی» مسموم شود، به من فرمود :
📋《يَا أَبَا الصَّلْتِ! غَداً أُدْخَلُ عَلَى هَذَا الْفَاجِرِ!
فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مَكْشُوفُ الرَّأْسِ فَتَكَلَّمْ أُكَلِّمْكَ وَ إِنْ أَنَا خَرَجْتُ وَ أَنَا مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَا تُكَلِّمْنِي》
♦️ای اباصلت! من فردا نزد این مرد فاجر و تبهکار می روم.
وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم با عبایم پوشانده بودم، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است.
فردای آن روز امام رضا(ع) پیش مامون رفت و من پریشان خاطر، منتظر خروج امام(ع) از نزد مامون شدم.
بعد از مدتی، اباصلت مشاهده کردم که؛
📋《فَخَرَجَ مُغَطَّى الرَّأْسِ فَلَمْ أُكَلِّمْهُ حَتَّى دَخَلَ الدَّارَ فَأَمَرَ أَنْ يُغْلَقَ الْبَابُ فَغُلِقَ ثُمَّ نَامَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ مَكَثْتُ وَاقِفاً فِي صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً》
♦️امام رضا(ع) از نزد مامون خارج شد، در حالی که؛ عبایش را به سر انداخته بود و به خانه رفت و به من فرمود : اباصلت! در را ببند!
سپس در بستر افتاد.
و من نیز در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم.
📋《فَبَيْنَمَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا(ع) فَبَادَرْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ :
مِنْ أَيْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ؟
فَقَالَ : الَّذِي جَاءَ بِي مِنَ الْمَدِينَةِ فِي هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِي أَدْخَلَنِي الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ!
فَقُلْتُ لَهُ : وَ مَنْ أَنْتَ؟
فَقَالَ لِي : أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكَ يَا أَبَا الصَّلْتِ!
أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع)!
ثُمَّ مَضَى نَحْوَ أَبِيهِ فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِي بِالدُّخُولِ مَعَهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ الرِّضَا(ع) وَثَبَ إِلَيْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَى صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً إِلَى فِرَاشِهِ وَ أَكَبَّ عَلَيْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) يُقَبِّلُهُ وَ يُسَارُّهُ بِشَيْءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ [ثُمَّ] مَضَى الرِّضَا(ع)》
♦️ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا(ع) است.
جلو رفتم و عرض کردم : از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود.
فرمود : آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد.
پرسیدم : شما کیستید؟
فرمود : من حجّت خدا بر تو هستم، ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد(ع) هستم.
سپس به طرف پدر گرامی اش رفت و فرمود :
تو هم داخل شو!
تا چشم مبارک حضرت رضا(ع) به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانیاش را بوسید.
امام جواد(ع) خود را روی بدن امام رضا(ع) انداخت و او را بوسید.
سپس آهسته شروع کردند به گفتگو که من چیزی نشنیدم.
اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا اینکه روح ملکوتی امام رضا(ع) به عالم قدس پر کشید.(۱)
در اینجا فرزندی در لحظات آخر عمر شریف پدرش، بر بالین ایشان حاضر شد، و شاهد جان دادن پدر شد، اما در کربلا بر عکس این قضیه بود، و پدری شاهد جان دادن فرزندش برومندش بود.
خورازمی از علمای اهل تسنن، در مقتل خود نقل می کند :
وقتی حضرت علی اکبر(ع) به میدان رفت و جانانه جنگید، و وقتی که از مرکب به زمین افتاد و توسط دشمن قطعه قطعه شد.
امام حسین(ع) شتابان خود رو به بالین جوانش رساند.
📋《فَأَخَذَهُ الحُسَينُ(ع)، فَضَمَّهُ إِلَيهِ!》
♦️ابی عبدالله(علیه السلام) علی اکبر(ع) را گرفت و به سینه ی مبارک چسبانید.
📋《وَ لَم يَزَل كَذَلِكَ عَلَى صَدرِهِ حَتَّى مَاتَ!
فَلَمَّا نَظَرَ إِليَه مَيِّتَا! قَالَ : عَلَى الدُنيَا بَعدَكَ العَفَا!》
♦️و همچنان سید الشهدا(ع) او را به سینه چسبانیده بود، تا اینکه جوانش جان داد.
هنگامی که ابی عبدالله(ع) به بدن بی جان علی اکبر(ع) نظر نمود، فرمود : علی جان! بعد از تو وای بر دنیا!(۲)
سپس؛
📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》
♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت.(۳)
📝شعر :
سبزه شد روی تو تا لاله بُستان نرود
چشم من خون شد و از روی تو آسان نرود
زعفران پس ز کجا جانب بغداد آید
شکوه ی سرخت اگر سوی خراسان نرود
وحشت داغ تو رَم داد دلم را ورنه
گفته بودند که آهو به بیابان نرود
فاطمه بهر سرت روغن بادام آورد
گریه کرده است که زلف تو پریشان نرود
عرق آلود به دیدار تو آمد پدرت
زآن که بی غسل، کسی دیدن خوبان نرود
۱)عيون صدوق، ج۲، ص۲۴۳
۲)مقتل خوارزمی، ج۲
۳)اللهوف،
منبع: اسناد المصائب
حضرت #علی_اکبر علیه السلام
حضرت#امام_رضا علیه السلام
حضرت #امام_جواد علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۸۹
🔸حضرت امام جواد علیه السلام
✅بعد از شهادت امام رضا(علیه السلام) به اصرار مامون، دخترش ام الفضل به ازدواج امام جواد(ع) در آمد که در همین سخن نیز اختلاف هست.
به هر حال مامون با فرستادن دختر خود به خانه امام(ع)، آن حضرت(ع) را براى هميشه زير نظر داشت و از كارهاى او بی خبر نمی ماند.
سرانجام مامون در سال ۲۱۸ قمری مُرد و برادرش معتصم جای او نشست.
امام جواد(ع) با امّ الفضل به جانب عراق آمد.
مسعودی می نویسد :
📋《فَلَمَّا انصَرفَ أَبُوجَعفَرِِ(ع) اِلَى العَرَاقِ لَم يَزَلِ المُعتَصَمُ وَ جَعفَرُ بنُ المَأمُونِ يُدَبِّرونَ وَ يَعمَلونَ فِي الحَيلَةِ فِي قَتلِهِ!
فَقَالَ جَعفَرُ لِاُختِهِ أُمِّ الفَضلِ وَ كَانَت لِاُمِّهِ وَ أَبِيِهِ فِي ذَلِكَ؛ لِأَنَّه وَقَفَ عَلَى انحِرَافِهَا عَنهُ وَ غَيرتهَا عَليِهِ لِتَفضِيلِهِ أَم أَبِي الحَسَنِ ابنِهِ عَلَيهَا مَعَ شِدَّةِ مَحَبَّتِهَا لَه وَ لِأَنَّهَا لَم تَرزُق مِنهُ وَلَدَاً!
فَأَجَابَت أَخَاهَا جَعفَرَا وَ جَعَلُوا سَمَّا فِي شَيءِِ مِن عِنَبِِ رَازِقِيِِّ وَ كَانَ يُعجِبُهُ العِنبَ الرَازِقي!
فَلَمَّا أَكَلَ مِنهُ نَدَمَت وَ جَعَلَت تَبكِي!
فَقَالَ لَهَا : مَا بُكاؤُكَ؟
وَ اللّهِ لَيَضرِبَنَّكَ اللّهُ بِفَقرِِ لَا يَنجِي وَ بَلاءِِ لَا يَنسَتِرُ》
♦️وقتى امام جواد(ع) به عراق آمد، معتصم و جعفر بن مأمون درباره كشتن امام جواد(ع) مكر و حيله كردند.
جعفر به امّ الفضل كه خواهر او بود پيشنهاد قتل امام جواد(ع) را داد، زيرا جعفر مي دانست كه امّ الفضل به جهت اين كه امام جواد(ع) مادر امام هادی(ع) را از او بيشتر مي خواهد، با آن حضرت(ع) ميانه خوبى ندارد، از طرفى هم امّ الفضل از امام جواد(ع) فرزندى ندارد!
لذا امّ الفضل حرف برادر خود را گوش كرد، انگوری را به زهر رازقى آغشته کرد و به امام(ع) داد و ایشان هم انگور رازقى را دوست مي داشت.
وقتى امام(ع) از آن انگور خورد، امّ الفضل از عمل خود پشيمان شد، بناى گريه و زارى را نهاد، امام جواد(ع) به او فرمود : چرا گريه ميكنى؟!
و الله! خدا تو را به فقرى دچار مي كند كه از آن نجات نخواهى يافت و به بلائى مبتلاء می شوى كه مخفى و پوشيده نخواهد ماند.(۱)
در برخی از منابع به مسمومیت امام جواد(ع) اشاره شده، ولی از ام الفضل نامی به میان نیامده است.
ابن شهر آشوب نقل می کند :
📋《وَ قُبِضَ بِبَغْدَادَ مَسْمُوماً》
♦️امام جواد(ع) در بغداد در حالی که مسموم شد، از دنیا رفت.(۲)
اما شیخ مفید، مسمومیت امام جواد(ع) را قبول ندارد و در این باره می گوید :
📋《وَ قِيلَ إِنَّهُ مَضَى مَسْمُوماً وَ لَمْ يَثْبُتْ بِذَلِكَ عِنْدِي خَبَرٌ فَأَشْهَدُ بِهِ》
♦️و گفته شده که امام جواد(ع) با سمّ درگذشته است؛ اما این مطلب برای من ثابت نشده است که بتوانم بدان شهادت دهم.(۳)
اما برخی منابع شهادت امام جواد(ع) را بر اثر سخن چینی قاضی بغداد، نزد معتصم دانستهاند.
نقل است روزی نزد معتصم عباسی دزدی را آوردند که به دزدی اش اقرار کرده و سرقتش ثابت شده بود.
معتصم خواست با جاری کردن حدّ شرعی، او را مجازات کند.
به این دلیل، همه فقیهان و دانشمندان را نزد خود گرد آورد و امام جواد(ع) نیز در آن مجلس حضور داشت.
معتصم از جمع پرسید : دست دزد از کجا قطع شود؟
ابن ابی داود گفت : از مچ استخوان!
معتصم گفت : دلیلت چیست؟
ابن ابی داود گفت : به خاطر اینکه دست، عبارتست از انگشتان و کف تا مچ که خداوند متعال راجب وضو فرمود : «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَیْدِیكُم»
صورتها و دستهایتان را با آن مسح کنید. و گروهی حرف مرا قبول کردند.
دستهای دیگر گفتند : بلکه لازم است دست دزد از آرنج قطع شود!
معتصم گفت : به چه دلیل باید از آرنج قطع شود؟ دلیل شما چیست؟
آنها در جواب گفتند : به خاطر اینکه خدای متعال در مورد شستن دست برای وضو فرمود :
«وَ أَیْدِیَكُمْ إِلَى الْمَرافِق»
و دستهای خود را تا آرنج بشویید.
و شستن دست تا آرنج، دلیل آن است که حد و اندازه دست، آرنج است.
معتصم سپس به امام جواد(علیهالسلام) رو کرد و گفت : ابو جعفر نظر شما راجع به این مسأله چیست؟
حضرت(ع) فرمود : حاضرین، راجب آن اظهار نظر کردند!
خلیفه گفت : سخنان ایشان را رها کن، شما چه میفرمایید؟
خلیفه اصرار کرد و به ناچار حضرت(ع) فرمود :
📋«إِنِّي أَقُولُ إِنَّهُمْ أَخْطَئُوا فِيهِ اَلسُّنَّةَ فَإِنَّ اَلْقَطْعَ يَجِبُ أَنْ يَكُونَ مِنْ مَفْصِلِ أُصُولِ اَلْأَصَابِعِ فَيُتْرَكَ اَلْكَفُّ»
♦️نظر من این است که آنان در این سنت به خطا رفته اند، پس همانا باید انگشتان دزد را قطع کرد و کف دست او باقی بماند!
آنان علت را جویا شدند!
ادامه مطالب :👇
حضرت #امام_جواد علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ادامه 👆
حضرت(ع) فرمود :
📋«قَوْلُ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) اَلسُّجُودُ عَلَى سَبْعَةِ أَعْضَاءٍ اَلْوَجْهِ وَ اَلْيَدَيْنِ وَ اَلرُّكْبَتَيْنِ وَ اَلرِّجْلَيْنِ، فَإِذَا قُطِعَتْ يَدُهُ مِنَ اَلْكُرْسُوعِ أَوِ اَلْمِرْفَقِ لَمْ يَبْقَ لَهُ يَدٌ يَسْجُدُ عَلَيْهَا»
♦️به خاطر فرمایش حضرت رسول اکرم(ص) که فرمود :
سجده بر هفت عضو، انجام میشود : پیشانی، دو دست، دو زانو و دو پا! بنابراین، هرگاه دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، چیزی برای سجده باقی نمیماند.
📋«وَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى : «وَ أَنَّ اَلْمَسٰاجِدَ لِلّٰهِ » يَعْنِي بِهِ هَذِهِ اَلْأَعْضَاءَ اَلسَّبْعَةَ اَلَّتِي يَسْجُدُ عَلَيْهَا «فَلاٰ تَدْعُوا مَعَ اَللّٰهِ أَحَداً» وَ مَا كَانَ لِلَّهِ لَمْ يُقْطَعْ»
♦️و در حالی که خدای متعال فرمود :
«وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّه» اینکه سجدهگاه، از آن خداست.
و منظور، همین اعضای هفتگانه است که بر آنها سجده میشود.
«پس هیچ کس را با خدای متعال نخوانید.» و آنچه از آنِ خدای متعال است، بریده نمی شود.
در این هنگام سخنان امام جواد(ع)، موجب شگفتی معتصم شد و فورا دستور داد مطابق فرموده امام جواد(ع) عمل کنند و دست دزد را از انگشتانش قطع کردند.(۴)
اين خبر ميان مردم منتشر گرديد و خود دليل قاطعي بر حقانيت او نزد شيعيان شد.
معتصم كه مايه ي ابراز هر نوع دشمني با امام(ع) را در نهاد خود داشت، از سخنان قاضي بغداد، بيشتر تحريك شد و درصدد قتل امام(ع) برآمد و سرانجام منظور پليد خود را عملي كرد و او را توسط منشي يكي از وزرايش مسموم و شهيد نمود.
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
هم آسمان قصیدهای از بی کرانیاش
هم بی کرانهها غزلِ آسمانیاش
ای کالها کمال سرِ کوچهباغ اوست
باید رسید تا به خدا با نشانیاش
او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود
در غیبت پدر ، پسر و میزبانیاش
باغِ معارف است حدیثش ، پیمبران
حَظ میبرند موقعِ شیرین زبانیاش
از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست
نوشیده است از لبِ جام دهانیاش
بابُ الجواد حاجت ما را چه زود داد
مشهد پُر است از نفسِ مهربانیاش
ششگوشه شد ضریحَش اگر بی دلیل نیست
از شش جهت گداست در این میهمانیاش
یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را
هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانیاش
وقت زیارت است و عباراتش از رضاست
قربان کودکیش فدای جوانیاش
آقایِ طوس از جگرش آه میکشد
در کنجِ حجره تا پسرش آه میکشد
👤حسن لطفی
📚منابع :
۱)اثبات الوصية مسعودی، ص۲۲۷
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۷۹
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۹۵
۴)تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۱۹
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_جواد علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه / ۹۰
🔸حضرت امام جواد علیه السلام
🔸🔶《السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَرَّ التَّقِيَّ الْإِمَامَ الْوَفِيَّ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ الزَّكِيُ التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ(ص)》🔶🔸
✅در بین ائمه اطهار(ع) امام جواد(ع) جوانترین امامی بودند که شهید شدند.
یعنی در سن ۲۵ سالگی!(۱)
بعد از شهادت امام رضا(ع) به اصرار مامون، دخترش ام فضل به ازدواج امام جواد(ع) در آمد.
مامون با فرستادن دختر خود به خانه امام(ع)، آن حضرت(ع) را براى هميشه زيرنظر داشت و از كارهاى او بي خبر نمی ماند.
سرانجام مامون در سال ۲۱۸ قمری مُرد و برادرش معتصم جای او نشست.
امام جواد(ع) با امّ الفضل به جانب عراق آمد.
مسعودی می نویسد ؛
📋《فَلَمَّا انصَرفَ أَبُوجَعفَرِِ(ع) اِلَى العَرَاقِ لَم يَزَلِ المُعتَصَمُ وَ جَعفَرُ بنُ المَأمُونِ يُدَبِّرونَ وَ يَعمَلونَ فِي الحَيلَةِ فِي قَتلِهِ!
فَقَالَ جَعفَرُ لِاُختِهِ أُمِّ الفَضلِ وَ كَانَت لِاُمِّهِ وَ أَبِيِهِ فِي ذَلِكَ؛ لِأَنَّه وَقَفَ عَلَى انحِرَافِهَا عَنهُ وَ غَيرتهَا عَليِهِ لِتَفضِيلِهِ أَم أَبِي الحَسَنِ ابنِهِ عَلَيهَا مَعَ شِدَّةِ مَحَبَّتِهَا لَه وَ لِأَنَّهَا لَم تَرزُق مِنهُ وَلَدَاً!
فَأَجَابَت أَخَاهَا جَعفَرَا وَ جَعَلُوا سَمَّا فِي شَيءِِ مِن عِنَبِِ رَازِقِيِِ وَ كَانَ يُعجِبُهُ العِنبَ الرَازِقي!
فَلَمَّا أَكَلَ مِنهُ نَدَمَت وَ جَعَلَت تَبكِي!
فَقَالَ لَهَا : مَا بُكاؤُكَ؟
وَ اللّهِ لَيَضرِبَنَّكَ اللّهُ بِفَقرِِ لَا يَنجِي وَ بَلاءِِ لَا يَنسَتِرُ》
♦️وقتى امام جواد(ع) به عراق آمد، معتصم و جعفر بن مأمون درباره كشتن امام جواد(ع) مكر و حيله كردند.
جعفر به امّ الفضل كه خواهر او بود پيشنهاد قتل امام جواد(ع) را داد، زيرا جعفر مي دانست كه امّ الفضل به جهت اين كه امام جواد(ع) مادر امام هادی(ع) را از او بيشتر مي خواهد، با آن حضرت(ع) ميانه خوبى ندارد، از طرفى هم امّ الفضل از امام جواد(ع) فرزندى ندارد!
لذا امّ الفضل حرف برادر خود را گوش كرد، انگوری را به زهر رازقى آغشته کرد و به امام(ع) داد و ایشان هم انگور رازقى را دوست مي داشت.
وقتى امام(ع) از آن انگور خورد، امّ الفضل از عمل خود پشيمان شد، بناى گريه و زارى را نهاد، امام جواد(ع) به او فرمود :
چرا گريه ميكنى؟!
و الله! خدا تو را به فقرى دچار مي كند كه از آن نجات نخواهى يافت و به بلائى مبتلاء می شوى كه مخفى و پوشيده نخواهد ماند.(۲)
در برخی از منابع به مسمومیت امام جواد(ع) اشاره شده، ولی از ام الفضل نامی به میان نیامده است.
ابن شهر آشوب نقل می کند :
📋《وَ قُبِضَ بِبَغْدَادَ مَسْمُوماً》
♦️امام جواد(ع) در بغداد در حالی که مسموم شد، از دنیا رفت.(۳)
حتی شیخ مفید، این مسمومیت امام جواد(ع) را رد می کند و در این باره می گوید :
📋《وَ قِيلَ إِنَّهُ مَضَى مَسْمُوماً وَ لَمْ يَثْبُتْ بِذَلِكَ عِنْدِي خَبَرٌ فَأَشْهَدُ بِهِ》
♦️و گفته شده که امام جواد(ع) با سمّ درگذشته است؛ اما این مطلب برای من ثابت نشده است که بتوانم بدان شهادت دهم.(۴)
اما برخی منابع شهادت امام جواد(ع) را بر اثر سخنچینی قاضی بغداد، نزد معتصم دانستهاند.
روزي معتصم در مجلسي كه براي تعيين محل قطع دست دزد تشكيل داده بود، امام(ع) را شركت داد و قاضي بغداد، ابن ابي داود و ديگران در اين مجلس شكست خورده و شرمنده گرديدند.
چند روز بعد، ابن ابي داود نزد معتصم رفت و از روی حسد و كينه توزی به وی گفت :
از باب خيرخواهی به شما تذكر مي دهم كه جريان چند روز قبل به صلاح حكومت شما نبود؛ زيرا در حضور همه دانشمندان و مقامات عالي مملكتي فتواي ابوجعفر(ع) ، يعني فتواي كسي كه نيمي از مسلمانان او را خليفه و شما را غاصب حق او مي دانند،را بر فتواي ديگران ترجيح دادي!
اين خبر ميان مردم منتشر گرديد و خود دليل قاطعي بر حقانيت او نزد شيعيان شد.
معتصم كه مايه ي ابراز هر نوع دشمني با امام(ع) را در نهاد خود داشت، از سخنان قاضي بغداد، بيشتر تحريك شد و درصدد قتل امام(ع) برآمد و سرانجام منظور پليد خود را عملي كرد و او را توسط منشي يكي از وزرايش مسموم و شهيد نمود.(۵)
📝شعر :
در میان حجره یارب کیست غوغا مى کند
شکوه زیر لب ز بى رحمى دنیا مى کند
خاک عالم بر سرم گویى جواد ابن الرضاست
کز عطش مى سوزد و خون، قلب زهرا مى کندآب را مى ریزد آن بیدادگر روى زمین
هر چه آب آن تشنه لب از او تمنا مى کند
تشنه لب با قلب سوزان جان به جانان مى دهد
قاتلش جان دادن او را تماشا مى کند
👤نیشابوری
۱)الارشاد ج۲، ص۲۷۳
۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۲۲۷
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۷۹
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۹۵
۵)التفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۲۰
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_جواد علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۹۱
🔸حضرتامام حسن علیه السلام
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
﴿السَّلاَمُ عَلَیْکُمَا یَا سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ﴾
✅در مورد شهادت #امام_حسن_علیه_السلام آمده است :
«وَ رَمَوْا بِالنِّبَالِ جَنَازَتَهُ حَتَّى سَلَّ مِنْهَا سَبْعُونَ نَبْلَاً»
♦️جنازه ی امام حسن(علیه السلام) را تیر باران کردند، تا جایی که هفتاد چوبهی تیر به تابوت ایشان آویخته شد.(۱)
┈┉┅━❀⚫❀━┅┉┈
✅در مورد شهادت #امام_حسین علیه_السلام آمده است :
«وَ رَمَوُهُ بِالنِّبَالِ لَمَّا أُثْخِنَ الْحُسَیْنُ(عَلَیْهِ السَّلَامُ) بِالْجِرَاحِ وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذِ»
♦️امام حسین(علیه السلام) را تير باران کردند، و هنگامی که جراحات بسیاری بر بدن ایشان وارد شد، حضرت(علیه السلام) همانند «خارپشت» شد.(۲)
﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾
📚منابع :
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۴
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۵۰
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسن علیه السلام
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۹۲
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
✅امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا در مقابل سپاهِ دشمن، چند خطبه خواندند که اولین آنها این خطبه است.
امام حسین(ع) با صدای بلند فرمود :
📋《أَیهَا النَّاسُ! اسْمَعُوا قَوْلِی وَ لَاتَعْجَلُوا حَتَّی أَعِظَکمْ بِمَا یحِقُّ لَکمْ عَلَیَّ وَ حَتَّی أُعْذِرَ إِلَیکمْ فَإِنْ أَعْطَیتُمُونِی النَّصَفَ کُنْتُمْ بِذَلِک أَسْعَدَ وَ إِنْ لَمْ تُعْطُونِی النَّصَفَ مِنْ أَنْفُسِکمْ فَأَجْمِعُوا رَأْیکمْ ثُمَّ لا یکنْ أَمْرُکمْ عَلَیکمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَی وَ لاتُنْظِرُونِ》
♦️ای مردم به گفتارم گوش دهید و در جنگ کردن با من شتاب نکنید تا من وظیفه خود را که نصیحت کردن شماست، انجام دهم و انگیزه سفر خودم را به سوی شما توضیح دهم.
اگر گفتار مرا بپذيريد و انصاف دهيد، سعادتمند خواهيد بود و براي جنگ با من دليلي نداريد و اگر نپذيرفتيد و انصاف روا نداشتيد شما و هم پيمانانتان همدل شويد و درباره ي من هر چه مي خواهيد انجام دهيد و به من مهلت ندهيد.
سپس فرمود :
📋《إِنَّ وَلِیِیَ اللَّهُ الَّذِی نَزَّلَ الْکتابَ وَ هُوَ یتَوَلَّی الصَّالِحِینَ ثُمَّ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیهِ وَ ذَکرَ الله بِمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلَّی عَلَی النَّبِی(ص) وَ عَلَی مَلَائِکةِ اللَّهِ وَ أَنْبِیائِهِ فَلَمْ یسْمَعْ مُتَکلِّمٌ قَطُّ قَبْلَهُ وَ لَا بَعْدَهُ أَبْلَغُ فِی مَنْطِقٍ مِنْهُ》
♦️همانا سرور من خداوند است که این کتاب آسمانی را فرو فرستاده است و او دوستدار شایستگان است.
سپس حمد و ثنای الهی را به جا آورد و خداوند را به آنچه که شایسته بود، یاد کرد و بر نبی مکرم(ص) و ملائکه خداوند و پیامبران گرامی(ص) درود فرستاد که تاکنون قبل از او و بعد از او، نطق به اين شيوايی از کسي شنيده نشده بود.
سپس فرمود :
📋《أَمَّا بَعْدُ فَانْسُبُونِی فَانْظُرُوا مَنْ أَنَا؟ ثُمَّ ارْجِعُوا إِلَی أَنْفُسِکمْ وَ عَاتِبُوهَا فَانْظُرُوا هَلْ یصْلُحُ لَکمْ قَتْلِی وَ انْتِهَاک حُرْمَتِی؟》
♦️ای مردم! بگوئید من چه کسی هستم سپس به خود آیید و خویشتن را ملامت کنید و ببینید آیا قتل من و در هم شکستن حریم من برای شما جایز است؟
📋《أَ لَسْتُ ابْنَ بِنْتِ نَبِیکمْ وَ ابْنَ وَصِیهِ وَ ابْنِ عَمِّهِ وَ أَوَّلِ الْمُؤْمِنِینَ الْمُصَدِّقِ لِرَسُولِ اللَّهِ(ص) بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ؟》
♦️آیا من فرزند دختر پيامبر خدا(ص) نيستم؟
آيا من فرزند وصي و پسرعموي پيامبر(ص) شما و اولين کسي که پيامبر(ص) را به آنچه از نزد پروردگارش آورده بود تصديق کرد، نيستم؟
📋《أَ وَ لَیسَ حَمْزَةُ سَیدُ الشُّهَدَاءِ عَمِّی؟
أَ وَ لَیسَ جَعْفَرٌ الطَّیارُ فِی الْجَنَّةِ بِجِنَاحَینِ عَمِّی؟
أَ وَ لَمْ یبْلُغْکمْ مَا قَالَ رَسُولُ الله(ص) لِی وَ لِأَخِی هَذَانِ سَیدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ؟》
♦️آيا حمزه ی سيدالشهدا(ع) عموی من نيست؟
آيا جعفر طيار که با دو بال در بهشت پرواز مي کند عموي من نيست؟
آيا فرمايش پيامبر(ص) به شما نرسيده که درباره ي من و برادرم فرمود :
اين دو آقای جوانان بهشتند؟
📋《فَإِنْ صَدَّقْتُمُونِی بِمَا أَقُولُ وَ هُوَ الْحَقُّ وَ اللَّهِ مَا تَعَمَّدْتُ کذِباً مُنْذُ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ یمْقُتُ عَلَیهِ أَهْلَهُ وَ إِنْ کذَّبْتُمُونِی فَإِنَّ فِیکمْ مَنْ لَوْ سَأَلْتُمُوهُ عَنْ ذَلِک أَخْبَرَکمْ سَلُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِی وَ أَبَا سَعِیدٍ الْخُدْرِی وَ سَهْلَ بْنَ سَعْدٍ السَّاعِدِی وَ زَیدَ بْنَ أَرْقَمَ وَ أَنَسَ بْنَ مَالِک یخْبِرُوکمْ أَنَّهُمْ سَمِعُوا هَذِهِ الْمَقَالَةَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) لِی وَ لِأَخِی!
أَ مَا فِی هَذَا حَاجِزٌ لَکمْ عَنْ سَفْک دَمِی》
♦️اگر سخنان حق مرا تصديق کنيد که من تاکنون دروغي به زبان جاري ننموده ام از زماني که دانستم خداوند نسبت به دروغگويان خشم مي گيرد، به نفع شماست و اگر تصديق نکنيد، در ميان شما کساني هستند که اگر از آنها سؤال کنيد، به شما خبر خواهند داد؛ از جابر بن عبدالله نصاري و ابوسعيد خدري و سهل بن سعد ساعدي و زيد بن ارقم و انس بن مالک بپرسيد.
آنها به شما خبر خواهند داد که خود اين سخن را از پيامبر(ص) شنيدند که در حق من و برادرم فرموده است.
آيا اين باعث نمي شود که دست از قتل من برداريد؟(۱)
👤امام سجاد(ع) می فرماید :
📋《لَمَّا اشتَدَّ الأَمرُ بِالحُسَينِ بنِ عَلِي بنِ أبي طالِبٍ(ع) نَظَرَ إلَيهِ مَن كانَ مَعَهُ فَإِذا هُوَ بِخِلافِهِم لاَِنَّهُم كُلَّمَا اشتَدَّ الأَمرُ تَغَيَّرَت ألوانُهُم وَارتَعَدَت فَرائِصُهُم و وَجَبَت قُلوبُهُم، وكانَ الحُسَينُ(ع) و بَعضُ مَن مَعَهُ مِن خَصائِصِهِ تُشرِقُ ألوانُهُم وتَهدَأُ جَوارِحُهُم وتَسكُنُ نُفوسُهُم، فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : اُنظُروا لا يُبالي بِالمَوتِ!》
ادامه 👇
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ادامه 👆
♦️در روز عاشورا؛ وقتی کار بر امام حسین(ع) سخت شد، برخی از همراهانش، به او نگریستند. او و برخی از یاران ویژه اش، بر خلاف آنان که هر گاه کار سخت شود، رنگشان دگرگون می شود و به لرزه می افتند و دل هایشان به تپش می افتد، رنگشان، گلگون می شد و اندامشان، آرام و جان هایشان، قرار می گرفت.
در این هنگام؛ برخی به برخی دیگر می گفتند :
بنگرید که باکی از مرگ ندارد!
امام حسین(ع) به ایشان فرمود :
📋《صَبراً بَني الكِرامِ، فَمَا المَوتُ إلاّ قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِكُم عَنِ البُؤسِ وَالضَّرّاءِ إلَى الجِنانِ الواسِعَةِ وَالنَّعيمِ الدّائِمَةِ، فَأَيُّكُم يَكرَهُ أن يَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلى قَصرٍ؟! وما هُوَ لاِ ءَعدائِكُم إلاّ كَمَن يَنتَقِلُ مِن قَصرٍ إلى سِجنٍ و عَذَابِِ!》
♦️ای بزرگ زادگان! شکیبا باشید.
مرگ، جز پلی نیست که شما را از سختی و ناخوشی به بهشت بی کران و نعمتِ جاویدان ، عبور می دهد.
کدامتان خوش ندارد که از زندان به قصر، منتقل شود؟!
و همین مرگ، برای دشمنانتان، مانند انتقال از قصر به زندان و شکنجه شدن است.(۲)
👤امام رضا(ع) در طی روایتی خطاب به ریان بن شبیب می فرماید :
📋《يَا اِبْنَ شَبِيبٍ! إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ اَلثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اُسْتُشْهِدَ مَعَ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَقُلْ مَتَى مَا ذَكَرْتَهُ : يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً》
♦️اى پسر شبیب! اگر شاد می شوی که ثوابی مانند ثواب کسانی که با حسین(ع) شهید شدند برای تو باشد، هر وقت به یادش افتادى بگو :
ای كاش با آنها بودم تا به فوز عظیمى مى رسیدم.(۳)
سدیر می گوید :
امام صادق(ع) خطاب به من فرمود :
📋《یَا سَدِیرُ! تَزُورُ قَبْرَ الْحُسَیْنِ(ع) فِی کُلِّ یَوْمٍ؟》
♦️ای سدیر، آیا هر روز قبر حسین بن علی(ع) را زیارت می کنی؟
گفتم : خیر! فدایت گردم.
حضرت فرمود :
📋《فَمَا أَجْفَاکُمْ!》
♦️چقدر شما جفا کارید!
سپس فرمود :
📋《فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ جُمْعَهٍ؟》
♦️پس در هر جمعه زیارت می کنید؟
گفتم : خیر!
حضرت(ع) فرمود :
📋《فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ شَهْرٍ؟》
♦️پس در هر ماه زیارت می کنید؟
گفتم : خیر!
📋《فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ سَنَهٍ؟》
♦️پس در هر سال زیارت می کنید؟
گفتم : خیر!
عرض کردم :
📋《قَدْ یَکُونُ ذَلِکَ!》
♦️گاهی زیارت می کنیم.
حضرت(ع) فرمود :
📋《یَا سَدِیرُ! مَا أَجْفَاکُمْ لِلْحُسَیْنِ(ع)!
أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَلْفَیْ أَلْفِ مَلَکٍ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَ وَ یَزُورُونَ لَا یَفْتُرُونَ، وَ مَا عَلَیْکَ یَا سَدِیرُ! أَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ(ع) فِی کُلِّ جُمْعَهٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّهً》
♦️ای سدیر! چقدر به حسین(ع) جفا می کنید!
آیا نمی دانی خداوند دو میلیون فرشته ژولیده موی و خاک آلود دارد که به طور مداوم بر حسین بن علی(ع) گریه می کنند و قبر او را زیارت می کنند و خسته نمی شوند؟
عرض کردم :
بین ما و قبر او فرسخ ها فاصله است!
حضرت(ع) فرمود :
📋《اصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ، ثُمَّ تَلْتَفِتُ یُمْنَهً وَ یُسْرَهً، ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَکَ إِلَی السَّمَاءِ، ثُمَّ انْحُ نَحْوَ الْقَبْرِ وَ تَقُولُ :
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»
تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَهٌ، وَ الزَّوْرَهُ حَجَّهٌ وَ عُمْرَهٌ》
♦️به بلندی برو! به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی آسمان کن و سپس به سوی قبر حسین بن علی(ع) توجّه کن و این گونه سلام بده!👆
اگر چنین کنی، برای تو یک زیارت نوشته می شود و هر زیارت معادل یک حجّ و یک عمره می باشد.(۴)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
۱)الارشادمفید، ج۲، ص۹۸
۲)معانی الأخبار صدوق، ص۲۸۸
۳)تفصیل وسائل الشیعة حرّ عاملی، ج۱۴، ص۵۰۲
۴)الکافی مرحوم کلینی، ج۴، ص۵۸۹
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۹۳
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
✅امام حسین(علیه السلام) در سفر از مکه به سمت کوفه به منزل «شقوق» رسید.
در اینجا بود که فرزدق امام حسین(ع) را ملاقات نمود.
امام حسین(ع) از او پرسید :
📋《اَخبِرنِی عَنِ النَّاسِ خَلفَکَ؟》
♦️مرا خبر ده از وضع مردمی که آنها را پشت سر گذاشتی!
فرزدق به امام(ع) عرض کرد :
📋《قُلُوبُ اَلنَّاسِ مَعَكَ وَ أَسْيَافُهُمْ عَلَيْكَ》
♦️دلهای کوفیان با توست و شمشیرهایشان علیه توست!(۱)
ابن اعثم می گوید :
📋《فَلَمَّا كَانَ وَقْتُ السَّحَرِ خَفَقَ الْحُسَيْنُ(ع) بِرَأْسِهِ خَفْقَةً ثُمَّ اسْتَيْقَظَ فَقَالَ :
أَ تَعْلَمُونَ مَا رَأَيْتُ فِي مَنَامِي السَّاعَةَ؟》
♦️سحرگاهان امام حسین(ع) را خوابی مختصر ربود.
وقتی بیدار شد، فرمود :
میدانید هم اینک در خواب چه دیدم؟
آنان پرسیدند : ای پسر رسول خدا(ص)! چه در خواب دیدید؟
امام(ع) فرمود :
📋《رَأَيْتُ كَأَنَّ كِلَاباً قَدْ شَدَّتْ عَلَيَّ لِتَنْهَشَنِي وَ فِيهَا كَلْبٌ أَبْقَعُ رَأَيْتُهُ أَشَدَّهَا عَلَيَّ وَ أَظُنُّ أَنَّ الَّذِي يَتَوَلَّى قَتْلِي رَجُلٌ أَبْرَصُ مِنْ بَيْنِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ》
♦️در خواب سگهایی را دیدم که بر من حمله آوردهاند و مرا میدرند.
در میان آنها سگ خال خالی بود که بر من بیشتر حمله میآورد، فکر میکنم آنکه قاتل من است، مردی لک و پیس دار از این گروه است.(۲)
از یاران امام حسین(ع) در کربلا نقل شده است که؛
📋《كُنّا مَعَ الحُسَينُ(ع) بِنَهرِ كَربَلاءَ، فَنَظَرَ إلى شِمرِ بنِ ذِي الجَوشَنِ وكانَ أبرَصَ!
فَقَالَ :اَللهُ أَكْبَرُ! اَللهُ أَكْبَرُ! صَدَقَ اللّه ُو رَسولُهُ(ص)!
قالَ رَسولُ اللهُ(ص) :
كَأَنّي أنظُرُ إلَى كَلبٍ أَبقَعَ يَلَغُ فِي دِمَاءِ أهلِ بَيتِي》
♦️ما در كنار نهر كربلا به همراه حسين(ع) بوديم.
حضرت(ع) به شمر بن ذى الجوشن نگاهى كرد و شمر برص داشت، پس امام(ع) فرمود : الله اکبر! خدا و رسول(ص) او راست فرمود.
رسول خدا(ص) فرمود :
گويى سگِ پيسه اى(خال خالی) را مى بينم كه در خون اهل بيت من دهان مى زند.(۳)
🏴در روز عاشورا، بعد از اینکه امام حسین(ع) یکّه و تنها ماند، برای آخرین بار برای وداع به خیمه ها آمد و پس از توصیه اهل بیتش به سکوت، با خواهران، زنان، فرزندان و کودکان خویش وداع کرد.
سپس درخواست کرد که پیراهنی را برایش بیاورند و فرمود :
📋《اِئْتُونِی بِثَوْبٍ لَایُرْغَبُ فِیهِ، اَلْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لَااُجَرَّدُ، فَاِنِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ》
♦️برایم جامه کهنهاى بیاورید که کسى به آن رغبت نکند، تا آن را زیر لباسهایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا مىدانم پس از شهادت لباسهایم ربوده خواهد شد.
📋《فَلَبِسَهُ ثُمَّ وَدَّعَ النِسَاءَ》
♦️پس امام(ع) آن لباس را پوشید و از زنان خیام خداحافظی کرد.(۴)
بعد از اینکه امام حسین(ع) شهید شد و بدن مطهرش در قتلگاه افتاد.
در این هنگام؛
📋《وَ نَزَلَ شِمْرٌ إِلَيْهِ فَذَبَحَهُ ثُمَّ دَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى خَوَلِيِّ بْنِ يَزِيدَ فَقَالَ : احْمِلْهُ إِلَى الْأَمِيرِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ ثُمَّ أَقْبَلُوا عَلَى سَلْبِ الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️شمر بر روی امام حسین(ع) فرود آمد و سر مبارک ایشان را از بدن مطهرش جدا ساخت وسپس سر را به خولی داد تا آن را به نزد عمر بن سعد ببرد.
سپس به طمعِ رُبودن لباس امام(ع) بر جَسَد مقدّس آن شهيد مظلوم روى آوردند.(۵)
نقل است که امام حسین(ع) قبل از شهادت خطاب به شمر فرمود :
📋《اَنتَ الكَلبُ الأَبقَعُ الّذِّي رَأَيتُكَ فِي مَنَامِي!》
♦️تو همان سگ خالداری هستی که من در خواب دیده بودم.(۶)
طبری می نویسد :
📋《وَ سُلِبَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَا كَانَ عَلَیهِ》
♦️هر آنچه با حسین(ع) بود، از او ربوده شد.(۷)
در مقاتل آمده است که؛
📋《فَأَخَذَ قَمِيصَهُ إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ الْحَضْرَمِيُّ وَ أَخَذَ سَرَاوِيلَهُ أَبْجَرُ بْنُ كَعْبٍ وَ أَخَذَ عِمَامَتَهُ أَخْنَسُ بْنُ مَرْثَدٍ وَ أَخَذَ سَيْفَهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي دَارِمٍ وَ انْتَهَبُوا رَحْلَهُ وَ إِبِلَهُ وَ أَثْقَالَهُ وَ سَلَبُوا نِسَاءَهُ》
♦️پيراهن شريفش را اسحاق بن حَيْوَة حَضْرَمى برداشت و رویین پوشش را ابجر بن کعب و عِمامه حضرت سيدالشهداء(ع) را اَخْنَس بن مَرْثَد و شمشیرش را مردی از قبیله بنی دارم برداشت وسپس همگی یورش بردند و بار و بنه و شتر و چیزهای با ارزش را به غارت بردند و زینتهای زنان را ربودند.(۸)
در نقلی آمده است که؛
📋《أَخَذَ خَاتَمَهُ بَجدَلُ بنُ سُلَيمِِ الكَلبِي وَ قَطَعَ اِصبَعَهُ مَعَ الخَاتَمِ》
♦️انگشتر امام حسین(ع) را بجدل بن سلیم کلبی ربود که حتی انگشتان امام(ع) را به همراه انگشتر برید.(۹)
ادامه 👇
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ادامه 👆
این شرح گوشه ای از جنایات سگهای به ظاهر انسان است که بر سر امام حسین(ع) آوردند و این گونه جنایاتی را در تاریخ رقم زدند.
نقل است که بعد از شهادت امام حسین(ع) در روز عاشورا؛
📋《بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَنْقَلِبُ عَلَيْهِنَّ وَ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ وَ مَا خَلَقَ رَبُّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى》
♦️آسمانهاى هفتگانه و طبقات هفتگانه زمين و آنچه در آنها و بين آنها بود و تمام موجودات و جنبندگان بر روى آنها و بهشت و دوزخ و بالأخره كليّه اشيایى كه پروردگار ما آنها را آفريده و موجودات مرئى و نامرئى كلّا بر آن حضرت(ع) گريستند.(۱۰)
و در نقلی دیگر آمده است که؛
📋《مَا رَفَعْنَا حَجَراً وَ لَا مَدَراً وَ صَخْراً إِلَّا وَ رَأَيْنَا تَحْتَهَا دَماً يَغْلِي وَ احْمَرَّتِ الْحِيطَانُ كَالْعَلَقِ وَ مُطِرْنَا ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ دَماً عَبِيطاً وَ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ ثَلَاثاً ثُمَّ تَجَلَّتْ عَنْهَا وَ انْشَبَكَتِ النُّجُومُ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ أُرْجِفْنَا بِقَتْلِهِ فَلَمْ يَأْتِ عَلَيْنَا كَثِيرُ شَيْءٍ حَتَّى نُعِيَ إِلَيْنَا الْحُسَيْنُ(ع)》
♦️هيچ ريگ و كلوخ و سنگى را بر نداشتيم مگر زير آن خون تازه اى ديديم كه مى جوشيد، ديوارها قرمز گشت همچون خون بسيار سرخ، باران تا سه روز به صورت خون تازه مى باريد و تا سه روز خورشيد در نظر ما به حالت گرفته ديده مى شد و پس از سه روز باز مشاهده گرديد در شب ستارگان از كثرت و تراكم به طور خاصى ديده شدند، پس فرداى روز شهادت آن حضرت(ع) پى گيرى نمودیم، چيزى عائد ما نشد تا خبر شهادت آن حضرت(ع) به ما رسيد.(۱۱)
امام رضا(ع) خطاب به ریان بن شبیب فرمود :
📋《أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ(ع) جَدِّي مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ》
♦️هنگامی که جدّم امام حسين(ع) كشته شد، از آسمان خون و خاك سرخ باريد.(۱۲)
نقل است؛
📋《لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) لَمْ يَبْقَ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ حَصَاةٌ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهَا دَمٌ عَبِيطٌ》
♦️هنگامى كه حسين بن على(ع) شهيد شد در بيت المقدّس ريگى باقى نماند مگر زير آن خون تازه بود.(۱۳)
امام صادق(ع) فرمود :
📋《إِنَّ الْحُسَيْنَ (ع) بَكَى لِقَتْلِهِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ وَ احْمَرَّتَا وَ لَمْ تَبْكِيَا عَلَى أَحَدٍ قَطُّ إِلَّا عَلَى يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا وَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍ(ع)》
♦️همانا آسمان و زمين براى شهادت حضرت حسين(ع) گريست و سرخ شد و بر احدى هرگز نگريست مگر بر حضرت يحيى بن زكريا(ع) و حسين بن على(ع)!(۱۴)
امام صادق(ع) خطاب به زراره فرمودند :
📋《يَا زُرَارَةُ! إِنَّ السَّمَاءَ بَكَتْ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالْكُسُوفِ وَ الْحُمْرَةِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ انْتَثَرَتْ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️ای زراره! آسمان تا چهل روز بر حسين بن على(ع) خون باريد و زمين تا چهل روز تار و تاريك بود و خورشيد تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و كوهها تكه تكه شده و پراكنده گشتند و درياها روان گرديده و فرشتگان تا چهل روز صبح گاهان بر حسین(ع) گریستند.(۱۵)
امام صادق(ع) می فرماید :
📋《بَكَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ وَ الطَّيْرُ وَ الْوَحْشُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) حَتَّى ذَرَفَتْ دُمُوعُهَا》
♦️انسان و جنّ و پرنده و درنده در سوگ حسین بن على(ع) گریستند تا اشكشان جارى گشت.(۱۶)
امام صادق(ع) می فرماید :
📋《احْمَرَّتِ السَّمَاءُ حِينَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ (ع) سَنَةً وَ يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا وَ حُمْرَتُهَا بُكَاؤُهَا》
♦️هنگامى كه حضرت امام حسين(ع) شهيد شدند و يحيى بن زكريا(ع) را كشتند آسمان تا يك سال سرخ بود و اين سرخى گريستن آسمان به حساب می آید.(۱۷)
ادامه 👇
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ادامه 👆
امام علی(ع) در پیشگویی های خود می فرماید :
📋《الْحُسَيْنُ(ع) الْمَقْتُولُ بِظَهْرِ الْكُوفَةِ وَ اللَّهِ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى الْوَحْشِ مَادَّةً أَعْنَاقَهَا عَلَى قَبْرِهِ مِنْ أَنْوَاعِ الْوَحْشِ يَبْكُونَهُ وَ يَرْثُونَهُ لَيْلًا حَتَّى الصَّبَاحِ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ فَإِيَّاكُمْ وَ اَلْجَفَاءَ》
♦️امام حسین(ع) در پشت کوفه کشته خواهد شد، به خدا قسم گویا می بینم که وحوش گردن های خود را بر قبرش کشیده و بر او می گریند و از شب تا صبح بر او مرثیه می خوانند و وقتی حال وحوش چنین باشد پس شما انسان ها از جفاء به او حذر کنید.(۱۸)
امام حسن مجتبی(ع) خطاب به امام حسین(ع) فرمود :
📋《..لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ!
..تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ يَبْكِي عَلَيْكَ كُلُّ شَيْءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِي الْفَلَوَاتِ وَ الْحِيتَانُ فِي الْبِحَار》
♦️هیچ روزی مانند روز تو نیست ای اباعبدالله!
آسمان بر تو خاكستر و خون ببارد و همه اجزای عالم بر تو بگريند حتی وحشيان بيابان و ماهيان دريا!(۱۹)
خوارزمی می گوید :
بعد از شهادت امام حسین(ع) و بر اثر ندبه زینب کبری(س) به نقل از راویان کربلا آمده است که؛
📋《حَتَّی رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》
♦️اسبان نیز طاقت شنیدن ناله های او را نداشتند، تا جایی که قطرات اشكهاى اسبهاى مخالفان، بر روى سم هايشان مى ريخت.(۲۰)
در احوالات اسب امام حسین(ع) آمده است که؛
📋《وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شَارِدَاً اِلَى خِيامِكَ قَاصِداً مُحَمْحِماً بَاِكِيَاً》
♦️اسب شيون کنان از امام(ع) دور شد، و شيهه کشان و گريه کنان به قصد خيام حرم سرعت گرفت.(۲۱)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
دانی که چرا مُهر جبین، خاک حسین است؟
چون قبله ی دل پیکر صد چاک حسین(ع) است
دانی که چرا چوب شود قسمت آتش؟
بی حُرمتیش بر لب و دندان حسین است
دانی که چرا آب فراتست گل آلود؟
شرمنده زلعل لب عطشان حسین است
دانی که چرا کعبه ی حق گشته سیه پوش؟
یعنی که خدا هم عزادار حسین است
👤حسینی
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۶۷
۲)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۱
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۶
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۵)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲
۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۶
۷)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۱
۸)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۹
۹)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۳۰
۱۰)الکافی کلینی، ج۴، ص۵۷۵
۱۱)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۷۷
۱۲)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۰
۱۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۰۵
۱۴)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۹
۱۵)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۸۱
۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۰۵
۱۷)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۹۰
۱۸)مستدرک الوسائل محدث نوری، ج۱۰، ص۲۵۸
۱۹)امالی شیخ صدوق، ص۱۱۶
۲۰)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
۲۱)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۹۴
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
✅در طول تاریخ مرقد مطهر امام حسین(ع) بارها و بارها توسط جنایتکاران بنی عباس مورد تخریب واقع شده است.
و اوج این تخریبها در زمان خلافت متوکل عباسی(از سال۲۳۲ تا سال ۲۴۷) می باشد.
علت تخریب، اجتماع عظیم طرفداران اهل بیت(ع) در آنجا و بیم متوکل از این اجتماع بود.
در مهترین تخریب، متوکل شخصی به نام ابراهیم دیزج را برای این کار اعزام کرد تا بقعه مقدس امام حسین(ع) را تخریب کند.
ابراهیم دیزج بنا به دستور متوكل قبر امام حسین(ع) را تخریب كرد، چرا كه هیچ یك از مسلمانان حاضر به تخریب قبر نبودند و این كار تنها بدست دیزج كه یهودی الاصل بود انجام گرفت.
👤شیخ طوسی می نویسد :
ابراهيم ديزج نقل می کند؛
📋《بَعَثَنِي المُتَوَكِّلُ إلى كَربَلاءَ لِتَغييرِ قَبرِ الحُسَينِ(ع) وكَتَبَ مَعي إلى جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَمّارٍ القاضي، اُعلِمُكَ أنّي قَد بَعَثتُ إبراهيمَ الدّيزَجَ إلى كَربَلاءَ، لِنَبشِ قَبرِ الحُسَينِ(ع)!
فَإِذا قَرَأتَ كِتابي فَقِف عَلَى الأَمرِ حَتّى تَعرِفَ فَعَلَ أو لَم يَفعَل》
♦️متوكّل، مرا براى تغيير دادن قبر حسين بن علی(ع) فرستاد و نامه اى را كه براى جعفر بن محمّد بن عمّار قاضى فرستاده بود، با من همراه كرد كه در آن نوشته بود :
تو را از روانه كردن ابراهيم ديزج به كربلا براى نبش قبر حسين(ع) آگاه مى كنم، وقتی نامه ام را خواندى، به این امر سركشى كن.
ديزج مى گويد :
جعفر بن محمّد بن عمّار، نامه را به من نشان داد و من فرمان او را به انجام رساندم و نزد او آمدم.
جعفر به من گفت : چه كردى؟
گفتم : آنچه را فرمان داده بودى، انجام دادم، امّا چيزى نيافتم.
او به من گفت : آيا خوب گود كردى؟
گفتم : چنين كردم و چيزى نديدم.
او هم به خليفه نوشت :
📋《إنَّ إبراهيمَ الدّيزَجَ قَد نَبَشَ، فَلَم يَجِد شَيئاً، وأمَرتُهُ فَمَخَرَهُ بِالماءِ وَ كَرَبَهُ بِالبَقَرِ》
♦️ابراهيم ديزج، نبش قبر كرده و چيزى نيافته است و به او فرمان داده ام و او قبر را به آب بسته و با گاو، شيار انداخته است.
ابو على عمّار مى گويد : بعدها ابراهيم ديزج این ماجرا را برايم نقل کرد.
او به من گفت : من در آن روز فقط با غلامان ويژه ام رفته بودم.
📋《وَ إنّي نَبَشتُ فَوَجَدتُ بارِيَةً جَديدَةً وعَلَيها بَدَنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ(ع) وَ وَجَدتُ مِنهُ رائِحَةَ المِسكِ فَتَرَكتُ البارِيَةَ عَلى حالَتِها وَ بَدَنُ الحُسَينِ(ع) عَلَى البارِيَةِ وَ أمَرتُ بِطَرحِ التُّرابِ عَلَيهِ و أطلَقتُ عَلَيهِ الماءَ، وأمَرتُ بِالبَقَرِ لِتَمخَرَهُ وتَحرُثَهُ فَلَم تَطَأهُ البَقَرُ، وَ كانَت إذَا جاءَت إلَى المَوضِعِ رَجَعَت عَنهُ》
♦️من قبر را نبشِ كردم، در آنجا بوريايى نو يافتم كه پيكر حسين(ع) بر آن قرار داشت و بوى مُشك از آن مى آمد.
بوريا و پيكر حسين(ع) را بر آن، به همان حال، رها كردم و فرمان دادم تا خاك بر روى آن بريزند و آب را بر آن گشودم و فرمان دادم كه با گاو، آن جا را شيار بيندازند و شخم بزنند.
امّا وقتى گاو بر آن جا گام مى نهاد، وقتی به جايگاه [قبر] مى رسيد، از آن جا باز مى گشت!
من غلامانم را به خدا و سوگندهاى شديد قسم دادم كه اگر كسى اين ماجرا را ذكر كند، او را خواهم كُشت.(۱)
حتی طبق نقلی، هنگام بستن آب در اطراف مرقد، آب به گردش درآمد و قبر را فرا نگرفت و ایستاد که از این جهت، آن ناحیه را حائر نامیدند.(۲)
بعد از این جریان، متوکل گروهی از مأموران خود را گرداگرد مرقد و راههای منتهی به آن گماشت و زائران را از زیارت قبر بازداشت و آنان را مورد پیگرد قرار داد.
در این میان عکس العمل دوستداران اهل بیت
متوکل با تخریب بقعه نتوانست از اجتماع طرفداران اهل بیت در کربلا بکاهد، بلکه تردد آنان به کربلا جهت زیارت امام حسین(ع) و منع متوکل تا پایان عمر متوکل ادامه پیدا کرد.
شعرا نیز در این باره شعرها سرودند از جمله عبدالله بن رابیه :
📋《تَاللَّهِ انْ كَانَتْ امَيَّةُ قَدْ أتَتْ
قَتْلَ ابْنِ بِنْتِ نَبِيِّها مَظْلوماً
فَلَقَدْ أتَاهُ بَنُو أبِيهِ بِمِثْلِها
هذا لَعَمْرُكَ قَبْرُهُ مَهْدوماً
أسِفُوا على أن لَايكونوا شارَ
كوا، فِي قَتْلِهِ فَتَتَّبَعُوهُ رَمِيماً》
♦️به خدا سوگند اگر بنى اميّه فرزند پيغمبر خويش را مظلومانه شهيد كردند.
عموزادگان او نيز همان اعمال را تكرار نمودند، اين قبر ويران شده او گواه اين مدعاست.
اينها از اينكه در كشتن او شركت نكرده بودند، متأسف بودند و لذا همان معامله را با استخوانهاى پاك حسین(ع) نمودند!(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
چون به عزا خانه اش، پا نِهی آهسته نِه!
بال ملائک بود، فرش عزای حسین(ع)
۱)امالی طوسی، ص۲۶۵
۲)ذکری شهید اول، ج۴، ص۲۹۱
۳)بحار، ج۴۵، ص۳۹۸
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۹۵
🔸حضرت امام جواد علیه السلام
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا جَوَادَ الاَئِمِّةِ(ص)》🔷🔹
✅ابویحیی صنعانی نقل می کند که؛
در محضر امام رضا(ع) بودم، که در آن هنگام فرزندش، امام جواد(ع) را که خردسال بود محضرش حاضر کردند.
امام رضا(ع) فرمود :
📋《هَذَا المَولُودُ الَّذِي لَم يُولَد مَولَودَاً عَظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنهُ》
♦️این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکتتر از او زاده نشده است.(۱)
عبدالله بن رزين می گوید :
📋《كُنتُ مُجَاوِرَاً بِالمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص) وَ كَانَ أبُوجَعفَرِِ(ع) يَجِئُ فِي كُلِّ يَومِِ مَعَ الزَّوَالِ إِلَى المَسجِدِ فَيَنزِلُ إِلَى الصَّخرَةِ وَ يَمُرُّ إِلَى رَسُولِ اللهِ(ص) وَ يُسَلِّمُ عَلَيهِ وَ يَرجَعُ إِلَى بَيتِ فَاطِمَةَ(س) وَ يَخلَعُ نَعلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلَّي》
♦️من مجاور مدینه الرسول(ع) بودم، و امام جواد(ع) را می دیدم که، هر روز ظهر به مسجد می آمد و در صحن پیاده می شد و به طرف قبر رسول خدا(ص) می رفت و بر او سلام می کرد و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا(س) بر می گشت و کفشهایش را بیرون می آورد و می ایستاد و نماز می خواند.(۲)
حضرت(ع) علاقه و تعصب ویژه ای نسبت به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت.
در روایتی؛ زكریا بن آدم مى گوید :
📋《إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا(ع) إِذْ جِیءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ(ع) وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ》
♦️خدمت امام رضا(ع) نشسته بودم كه امام جواد(ع) را پیش او آوردند.
پس آن حضرت(ع) از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد(ع) دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت.
امام رضا(ع) به ایشان فرمود :
📋《بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ》
♦️جانم فدایت! چرا در فكرى؟
امام جواد(ع) عرض کرد :
📋《فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی فَاطِمَةَ(س) أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً》
♦️به آن چه درباره مادرم، فاطمه زهرا(ع) انجام شد، مى اندیشم.
به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه اگر دستم به آن ها برسد، آنان را سوزانده، تكه تكه كنم و ریشه شان را بركَنم.
📋《فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ :
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ》
♦️در این هنگام، امام رضا(ع) او را در آغوش كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود :
پدر و مادرم فدایت! به راستى كه تو لایق امامت شیعه هستى!(۳)
حضرت زهرایی که از پس از خواندن خطبه در مسجد النبی(ص) هنگامی که به منزل بازگشت، به امیرالمؤمنین(ع) فرمود :
📋《..قَدْ أَجْهَدَ فِی خِصَامِی وَ أَلْفَیْتُهُ أَلَدَّ فِی کَلَامِی》
♦️همانا او (ابوبكر) كوشش كرد كه با من دشمنی كند و او را در مكالمه اي كه با وی داشتم، دشمن ترين و لجبازترين دشمن ها يافتم.(۴)
و از نبود یار و یاوری برای حمایت از خویش و همسرش، خطاب به ابوبکر فرمود :
📋《وَاللهِ لَاَدعُوَنَّ اللهَ عَلَیكَ عِندَ كُلِّ صَلَوةِِ اُصَلَّیَهَا》
♦️به خدا قسم! من در هر نمازى كه مى خوانم، تو را نفرین مى كنم.(۵)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
همین بس است که دردانه ی پدر بودی
دوام نسل پدر بودی و پسر بودی
درخت نخل ولایت فقط تو را کم داشت
برای نخل ولا بهترین ثمر بود
خدا به نام شما زد جواد بودن را
ز هر که هست به مادر شبیه تر بودی
خدا نخواست فدایی مادرت بشوی
که حکمت است پس هر نبود و هر بودی
برای دین به جوانیت اکتفا کردی
تمام عمر کمت در دل خطر بودی
به کوری همه ی چشمهای شور عرب
همین بس است که دردانه ی پدر بودی
📝كثيری نژاد
📚منابع :
۱)الكافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۳۲۱، ح۹
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۰، ص۶۰
۳)دلائل الامامه طبری، ص۴۰
۴)الإحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۷
۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
حضرت #فاطمه_الزهرا سلامالله علیها
حضرت #امام_جواد علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۹۶
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔹《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا مَن دَفَنَهُ اَهلُ القُرَی》🔹
✅در مقاتل آمده است که بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام)، در دو جا پرندگانی سفید رنگ بر روی پیکر مطهر ایشان در حال پرواز بودند :
1⃣مورد اول : بر روی راس بریده ی امام حسین(علیه السلام) : 👇
«عیوف زن خولی» می گوید :
بعد از آنکه خولی سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را از کربلا آورد، آن را در درون طشت قرار داد و من هنگامی که شبانه از بستر خويش برخاستم و كنار آن طشت كه سر مقدّس را در آنجا نهان كرده بود نشستم و در آنجا مجلس سوگوارى بر پا داشتم و گريستن را آغاز كردم.
در این هنگام؛
📋《فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أَنْظُرُ إِلَى نُورٍ مِثْلِ الْعَمُودِ يَسْطَعُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْإِجَّانَةِ وَ رَأَيْتُ طُيُوراً بِيضاً تُرَفْرِفُ حَوْلَهَا》
♦️به خداى سوگند كه در همان هنگام مى ديدم كه نورى تابناك و فروغى زيبا مانند ستون نورانی، از آسمان به سوى طشت مى تابد و پرندگان سفید رنگ و زيبايى بر گرداگرد آن طشت در حال پروازند.(۱)
2⃣مورد دوم : بر پیکر مطهر امام حسین(علیه السلام) و پیکر پاک شهدای کربلا :👇
ابن شهر آشوب می نویسد :
📋《وَ دَفَنَ جُثَثَهُمْ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ وَ كَانُوا يَجِدُونَ لِأَكْثَرِهِمْ قُبُوراً وَ يَرَوْنَ طُيُوراً بَيْضَاءَ》
♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی اسد پیکرهاى امام حسین(ع) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند و براى بیشتر آن ها قبرهاى آماده اى می دیدند و پرندگان سفیدى را نیز مشاهده می کردند که بر روی آنان در حال پرواز بودند.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
آتش چقدر رنگ پریدهست در تنور
امشب مگر سپیده دمیدهست در تنور؟
این ردّ پای قافلهٔ داغ لالههاست؟
یا خون آفتاب چکیدهست در تنور؟!
این گلخروش کیست که یکریز و بیامان
شیپور رستخیز دمیدهست در تنور؟
چون جسم پاره پارهٔ در خون تپیدهاش
فریاد او بریده بریدهست در تنور
از دودمان فتنهٔ خاکستری، خسی
خورشید را به شعله کشیدهست در تنور
جز آسمان ابری این شام کوفهسوز
خورشیدِ سر بریده که دیدهست در تنور؟
دنبال طفل گمشده انگار بارها
با آن سرِ بریده دویدهست در تنور!
👤مجاهدی
📚منابع :
۱)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵
۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۲
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۹۷
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔸حضرت امام سجاد علیه السلام
✅امام سجاد(علیه السلام) یکی از شاهدان عینی حادثه کربلاست که این واقع جانسوز را از نزدیک مشاهده کرده است.
1⃣شب عاشورا :
👤امام سجاد(ع) می فرماید :
من در آن شبی که پدرم شهید شد، در خیمه نشسته بودم و عمه ام زينب(س) از من پرستارى مي كرد، ناگهان پدرم در گوشه خيمه اى رفتند، جون غلام ابوذر شمشير پدرم را تیز مي كرد و او را براى جنگ آماده مي ساخت، پدرم در اين هنگام، این ابیات را زمزمه می کرد :
📋《يَا دَهْرُ! أُفٍ لَكَ مِنْ خَلِيلِ،
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ،
مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ،
وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ،
وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِيلِ،
وَ كُلُّ حَيٍّ سَالِكٌ سَبِيلِي》
♦️ای روزگار! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن میدهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمیورزی.
همانا کارها به خدای بزرگ واگذارده و هر زندهای رهروی ناگزیر این راه است.
پدرم اين ابيات را چند بار تكرار كرد، و من مقصود پدرم را فهميدم و اشك در چشمان من جارى شد، و ليكن از گريه كردن خوددارى كردم و سكوت نمودم؛ و دانستم بلاء نزديك شده است.(۱)
2⃣روز عاشورا :
پس از شهادت امام حسین(ع) شمر بلافاصله دستور یورش و غارت خیام را داد.
حضرت زینب(س) در این هنگام درون خیمه در کنار بستر امام سجاد(ع) بود.
چون امام(ع) بر اثر شدت بیماری قادر به حرکت نبود و حتی قدرت نشستن و برخاستن را هم نداشت.
در این هنگام عدهای از سپاه ابن سعد با شمر به خیمه امام(ع) حمله کردند.
به نقل از منتظم، عمر بن سعد دستور به قتل امام سجاد(ع) را داده بود و در این هنگام؛
📋《فَوَقَعَت عَلَيهِ زَینَبُ(س) وَ قَالَت :
وَاللِه لَا يُقتَلُ حَتَّى اُقتَلَ! فَرَقَّ لَهَا وَ کَفَّ عَنهُ!》
♦️حضرت زینب کبری(س) چون از قصد شمر و یارانش مطلّع شد، امام(ع) را در آغوش کشید و فرمود :
به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم!
آنان به ناچار دست از او کشیدند و گفتند که او را به همان بیماریش واگزارید و همین بیماری او را بس است.
سپس منصرف شدند!(۲)
3⃣در کوفه :
وقتی کاروان اسراء درکوفه به مجلس عبیدالله بن زیاد وارد شدند، عبیدالله از امام سجاد(ع) پرسید :
تو کیستی؟
امام(ع) فرمود : من علی بن حسینم!
ابن زیاد گفت :
📋《أَ لَيْسَ قَدْ قَتَلَ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)؟》
♦️ آیا خداوند در کربلا علی پسر حسین را نکشت؟
امام(ع) فرمود :
📋《قَدْ كَانَ لِي أَخٌ يُسَمَّى عَلِيّاً قَتَلَهُ النَّاسُ》
♦️من برادری به نام علی داشتم که مردم او را کشتند.
ابن زیاد گفت : بلکه او را خدا کشت.
امام(ع) فرمود :
📋《اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها》
♦️خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند.
در این هنگام ابن زیاد خشمگین شد و گفت :
آیا تو جرات حاضرجوابی در مقابل گفتار مرا داری؟
ابن زیاد در این هنگام، دستور داد :
📋《اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ》
♦️او را ببرید و گردنش را بزنید.
در اين هنگام حضرت زينب(س) خود را سپر امام سجّاد(ع) قرار داد و خطاب به ابن زياد، فرياد زد :
📋《يَا ابْنَ زِيَادٍ! حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا》
♦️اى پسر زياد! آن همه از خون ما ريختى براى تو بس است.
پس دست بر گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود :
📋《وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ》
♦️اگر قصد كشتن او را دارى، مرا نيز با او بكش.
ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد(ع) صرف نظر كرد.
و گفت : او را رها كنيد، به گمانم همان بيمارى و رنجورى او را بكشد.(۳)
4⃣در شام :
امام محمد باقر(ع) می فرماید :
از پدرم علی بن حسین(ع) درباره اسارت ایشان، بعد از واقعه کربلا پرسیدم که فرمودند :
📋《حَمَلَنِي عَلَى بَعِيرٍ يَطْلُعُ بِغَيْرِ وِطَاءٍ وَ رَأْسُ اَلْحُسَيْنِ(ع) عَلَى عَلَمٍ وَ نِسْوَتُنَا خَلْفِي عَلَى بِغَالٍ وَاكِفَةً وَ اَلْفَارِطَةُ خَلْفَنَا وَ حَوْلَنَا بِالرِّمَاحِ إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَيْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ حَتَّى إِذَا دَخَلْنَا دِمَشْقَ صَاحَ صَائِحٌ يَا أَهْلَ اَلشَّامِ هَؤُلاَءِ سَبَايَا أَهْلِ اَلْبَيْتِ اَلْمَلْعُونِ》
♦️مرا بر شتری بی جهاز سوار کرده و سر مبارک حسین(ع) را بر نیزه زدند.
زنان پشت سر ما بر مرکب هایی بدون زین سوار بودند و دشمنان با نیزهها در اطراف و پشت سر ما قرار داشتند.
هرگاه چشم یکی از ما گریان می شد با نیزه بر سر او می زدند تا اینکه داخل دمشق شدیم و شخصی فریاد میزد : ای اهل شام! این اسیران اهل بیت ملعون هستند!!(۴)
هنگام ورود اسراء به شام، یزید مجلس رسمی ای متشکل از بزرگان و نمایندگان ادیان و مذاهب شام در کاخ خود تشکیل داد.
ادامه :👇
حضرت #امام_حسین علیه السلام
حضرت #امام_سجاد علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ادامه 👆
آنان نیز به خاطر این پیروزی به یزید تبریک می گفتند.
در این هنگام اسراء را وارد مجلس یزید کردند و یزید نیز در حالی که شراب می نوشید، بر روی تخت خود نشسته بود.
📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》
♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مبارک امام حسین(ع) می زند و جام شراب را گرفته بود و پی در پی مینوشید.
📋《ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْض》
♦️آنگاه باقی مانده آنرا در کنار طشتى که سر بریده امام حسین(ع) در آن بود بر زمین میریخت.(۵)
بعد از مجلس یزید؛
📋《ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ(ع) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي مَحْبِسٍ لَا يُكِنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لَا قَرٍّ حَتَّى تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُمْ [مِن حَرِّ الشَّمسِ]》
♦️یزید دستور داد، خانواده ی امام حسین(ع) را با امام سجاد(ع) زندانی کردند، زندان چنان بود که آنان را از گرما و سرما، نگاه نمی داشت تا آنجا که صورتهای آنان پوست انداخت.(۶)
یزید بعدها تصمیم گرفت اهل بیت(س) را به مدینه بازگرداند، امام سجاد(ع) سه چیز را از یزید درخواست نمود.
📋《الْأُولَى أَنْ تُرِيَنِي وَجْهَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ أَبِيَ الْحُسَيْنِ(ع) فَأَتَزَوَّدَ مِنْهُ》
♦️اول آن که سر مقدس پدرم حسین(س) را بدهی تا آن صورت نازنین را ببینم.
📋《وَ الثَّانِيَةُ أَنْ تَرُدَّ عَلَيْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا》
♦️دوم آن که اموالی را که از ما غارت شده است به ما باز پس داده شود.
📋《وَ الثَّالِثَةُ إِنْ كُنْتَ عَزَمْتَ عَلَى قَتْلِي أَنْ تُوَجِّهَ مَعَ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةِ مَنْ يَرُدُّهُنَّ إِلَى حَرَمِ جَدِّهِنَّ(ص)》
♦️سوم آنکه اگر تصمیم به کشتن من داری شخص امینی را معین کن تا این زنها را به مدینه برساند.
یزید گفت :
📋《أَمَّا وَجْهُ أَبِيكَ فَلَنْ تَرَاهُ أَبَداً وَ أَمَّا قَتْلُكَ فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْكَ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَمَا يَرُدُّهُنَّ غَيْرُكَ إِلَى الْمَدِينَةِ وَ أَمَّا مَا أُخِذَ مِنْكُمْ فَأَنَا أُعَوِّضُكُمْ عَنْهُ أَضْعَافَ قِيمَتِهِ》
♦️اول آن که صورت پدرت را هرگز نخواهی دید.
دوم آنکه من تو را عفو کردم و از کشتنت درگذشتم و زنان را کسی جز تو به مدینه باز نمی گرداند و اما اموالی که از شما برده اند من در عوض چندین برابر قیمت آن را به شما می پردازم.
امام(ع) فرمود :
📋《أَمَّا مَالُكَ فَلَا نُرِيدُهُ وَ هُوَ مُوَفَّرٌ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِيهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ(ص) وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِيصَهَا فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِكَ ثُمَّ أَمَرَ بِرَدِّ الْأُسَارَى وَ سَبَايَا الْحُسَيْنِ(ص) إِلَى أَوْطَانِهِنَّ بِمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص)》
♦️ما از اموال تو چیزی نمی خواهیم و بگذار از اموالت چیزی کم نشود، ولی ما اموال غارت شده خود را می خواهیم.
زیرا بافته های مادرم فاطمه(س) دختر محمد(ص) و مقنعه و گردنبند و پیراهن او در میان آنهاست.
سپس یزید دستور داد آن اموال را به آنان بازگرداندند.(۷)
5⃣در مدینه :👇
پس از آنکه بشیر بن حذلم، خبر رسیدن کاروان اسرای کربلا را به مردم مدینه داد، مردم یک پارچه گریان به استقبال کاروان شتافتند، امام سجاد(ع) با دست خود آنها را ساکت کرد.
آنگاه چنین خطبه خواند :
📋《..أَيُّهَا الْقَوْمُ إِنَّ اللَّهَ وَ لَهُ الْحَمْدُ ابْتَلَانَا بِمَصَائِبَ جَلِيلَةٍ وَ ثُلْمَةٍ فِي الْإِسْلَامِ عَظِيمَةٍ قُتِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ(ع) وَ عِتْرَتُهُ وَ سُبِيَ نِسَاؤُهُ وَ صِبْيَتُهُ وَ دَارُوا بِرَأْسِهِ فِي الْبُلْدَانِ مِنْ فَوْقِ عَامِلِ السِّنَانِ وَ هَذِهِ الرَّزِيَّةُ الَّتِي لَيْسَ مِثْلُهَا رَزِيَّةً أَيُّهَا النَّاسُ فَأَيُّ رِجَالاتٍ مِنْكُمْ يُسَرُّونَ بَعْدَ قَتْلِهِ أَمْ أَيُّ فُؤَادٍ لَا يَحْزُنُ مِنْ أَجْلِهِ أَمْ أَيَّةُ عَيْنٍ مِنْكُمْ تَحْبِسُ دَمْعَهَا وَ تَضَنُّ عَنِ انْهِمَالِهَا؟》
♦️ای مردم، اباعبدالله(ع) و عترت او کشته شدند و زنانش اسیر، و سر مقدس او را بالای نیزه در شهرها گرداندند، و این مصیبتی است که نظیر و مانندی ندارد.
ای مردم! پس از این مصیبت، کدام یک از مردان شما دلشاد خواهد بود؟
کدام دلی است که از غم و اندوه خالی بماند و کدام چشمی که از ریختن اشک خودداری کند؟(۸)
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
۲)المنتظم فی التاریخ ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶
۴)اقبال الاعمال ابن طاووس، ج۳، ص۸۹
۵)امالی صدوق، ص۱۶۵
۶)امالی صدوق، ص۱۶۸
۷)اللهوف، ص۱۹۵
۸)اللهوف ص۲۰۰
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
حضرت #امام_سجاد علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۹۸
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاْدْعِیآءِ》🔷🔹
✅لحظات آخر حیات امام حسین(علیه السلام) بود و امام حسین(ع) یکّه و تنها مشغول جنگ کردن بود.
📋《فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ》
♦️امام(ع) در حالى که ضعف از جنگ بر وى عارض گردیده بود، لحظه اى براى استراحت توقّف نمود.
📋《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》
♦️در همان حال سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست.
سپس فرمود :
📋《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص)》
سپس دستها را به سمت آسمان بالا برد و فرمود :
📋《إِلَهِی! أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ》
♦️خداوندا! تو مى دانى که اینان مردى را مى کشند که بر گستره ی زمین جز او فرزند دختر پیامبر(ص) نیست!
سپس تیر را از پشت سر درآورد.
📋《فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ》
♦️در حالی که خون مانند ناودان از بدنش فوران می کرد.(۱)
حضرت(ع) دیگر توان جنگ نداشت و به زحمت خود را ایستاده نگه داشته بود، که ناگهان نگاهشان به لشکر انبوهی افتاد که به فرماندهی «شمر بن ذی الجوشن» بین امام(ع) و خیمههای آن حضرت(ع) فاصله شده و قصد حمله به خیمه های امام(ع) را داشتند.
امام(ع) با دیدن این صحنه به آنها فرمودند :
📋《وَيْلَكُمْ يا شِيعَةَ آلِ اَبى سُفْيانَ!
اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِيْنٌ وَكُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا اَحْراراً فِى دُنْياكُمْ!》
♦️ای پیروان آل سفیان! اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید، پس لااقل در زندگی خود آزاده باشید.
شمر گفت : ای حسین(ع)! چه می گویی؟!!
امام حسین(ع) فرمود :
📋《إِنِّی أَقُولُ أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِی وَ النِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ وَ طُغَاتَکُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً》
♦️من با شما می جنگم و شما با من نبرد می کنید، این زنان گناهی ندارند؛ پس تا من زنده هستم از تعرض یاغیانتان به خانواده من جلوگیری نمایید و به خیمهها حمله نکنید.
پس در این هنگام شمر ملعون گفت :
📋《لَکَ ذلِکَ یَابنَ فَاطِمَه(س)》
♦️ای فرزند فاطمه(س)! حق با توست.
پس در جنگیدنِ با امام(ع) مصمّم شدند که ابتدا کار حسین(ع) را تمام کنند.(۲)
«خوارزمی» می نویسد :
شمر به همراه «سنان بن انس» خود را به امام حسین(ع) نزدیک کردند و شمر به سنان گفت :
📋《اِحتَزَّ رَأسَهُ مِن قَفَاهُ》
♦️سر امام حسین(ع) رو از پست سرش، جدا کن!
سنان گفت :
📋《وَاللّه ِلَا أَفعَلُ ذَلِكَ! فَيَكُونَ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ(ص) خَصمِي》
♦️به خدا قسم چنین نخواهم کرد، که اگر چنین کنم، محمد(ص) را دشمن خود ساخته ام.
شمر که از سنان عصبانی شده بود، خود وارد قتلگاه شد.
سپس؛
📋《وَ جَلَسَ عَلى صَدْرِ الحُسَينِ(ع) وَ قَبَضَ عَلَى لِحيَتِهِ وَ هَمَّ بِقَتلِهِ》
♦️شمر بر سینه ی امام حسین(ع) نشست و محاسنش را به دست گرفت و بر کشتن ایشان اهتمام ورزید.(۳)
«محمد بن جعفر مشهدی» می نویسد :
📋《وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ》
♦️شمر بر روی سینه ات نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشته بود و محاسن غرقه به خون تو را، بدست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا میکرد.(۴)
در این حالت امام حسین(ع) که خون چشمان مطهّرش را گرفته بود، دید سینه ی مطهّرش سنگین شده است، پس فرمود : تو کیستی؟
📋《لَقَدْ ارْتَقَيْتَ مُرْتَقًى عَظِیمَاً طَالِمَاً قَبَّلَهُ رَسُولُ اللهِ(ص)》
♦️مطمئنا بر جای بلندی پای گذارده ای و بر سینه ای نشستهای که بوسه گاه مكرّر رسول خدا(ص) بود.(۵)
شمر لعین نیز در مقابل، خود را معرفی کرد.
ادامه 👇
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ادامه 👆
امام حسین(علیه السلام) تبسمی کردند و خطاب به شمر ملعون فرمود :
📋《أَ تَقتُلُنِي أَوَ لَا تَعلَمُ مَن أَنَا؟》
♦️آیا مرا می کشی و نمی دانی من کیستم؟
شمر گفت :
📋《أَعرِفُكَ حَقَّ المَعرِفَةِ، اُمُّكُ فَاطِمَةُ الزَّهرَاءُ(س) وَ أَبُوكَ عَلِيٌّ المُرتَضَى(ع) وَ جَدُّكَ مُحَمَّدٌ المُصطَفَى(ص) وَ خَصمُكَ اللّه ُ العَلِيُّ الأَعلَى وَ أَقتُلُكَ وَ لَا اُبَالِی》
♦️تو را نیک می شناسم! مادرت فاطمه زهرا(س) است و پدرت علی مرتضی(ع) است و جدّت محمد مصطفی(ص) است و دشمنت خداوند علی اعلی است و تو را می کشم و اصلا در دل ترسی ندارم!
📋《وَ ضَرَبَهُ بِسَيفِهِ اثنَتَي عَشرَةَ ضَربَةً ثُمَّ حَزَّ رَأسَهُ》
♦️شمر بعد از زدن ضرباتی به سر حضرت(ع) سر امام(ع) را از پشت سر برید.(۶)
ابن سعد دستور داد سرها را از بدن ها جدا کنند.
«بلاذری» می نویسد :
📋《اُحتُزَّتْ رُؤُوسُ الْقَتْلَى》
♦️سرهای شهداء از تن جدا شدند.(۷)
و همچنین «دینوری» در مورد به نیزه زدن سرهای شهدای کربلا می نویسد :
📋《حُمِلَتِ الرُّؤُوسُ عَلَى أَطرَافِ الرِّمَاحِ》
♦️سرهای شهدای کربلا را به نيزه زدند.(۸)
حتی مقاتل خصوصا در مورد به نیزه زدن سر مبارک امام حسین(علیه السلام) هم اشاراتی دارند.
«شیخ مفید» به نقل از «زید بن ارقم» می نویسد :
📋《مُرَّ بِهِ عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ»》
♦️سر بریده امام حسین(علیه السلام) بر فراز نیزه بود، که از برابرم گذشت.(۹)
آنگاه سرها را بین قبیله هایی که در رکابش می جنگیدند تقسیم کرد تا نزد عبیدالله بن زیاد ببرند و از این طریق به او تقرب بجویند.
در همان روز عاشورا عمر سعد سر مبارک امام حسین(ع) را به وسیله «خولی بن یزید اصبحی» و «حمید بن مسلم أزدی» برای ابن زیاد فرستاد، و سرهای دیگر شهداء را نیز به وسیله شمر روانه کرد.
«ابن اثیر» می گوید :
سنان بن انس(در برخی نقلها خولی) بامدادان سر مطهر را به قصر دارالاماره نزد ابن زیاد برد، و سر را جلوی روی ابن زیاد گذاشت و گفت :
📋《إِنِّي قَتَلْتُ السَّيِّدَ الْمُحَجَّبَا
أَوْقِرْ رِكَابِي فِضَّةً وَ ذَهَبَاً
قَتَلْتُ خَيْرَ النَّاسِ أُمًّا وَ أَبَاً
وَخَيْرَهُمْ إِذْ يُنْسَبُونَ نَسَبَاُ》
♦️ركاب مرا از نقره و طلا پر كن!
چون من برترين آقا را كشته ام! كسي كه از نظر نسب بهترين انسان هاست. كسي را كشته ام كه برترين پدر و مادر را دارد.(۱۰)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
آندم بریدم از زندگی دل
کآمد به مسلخ، شمر سیه دل
او می دوید و من می دویدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سینه من در مقابل
او می کشید و من می کشیدم
او از کمر تیغ، من آه باطل
او می بُرید و من می بریدم
او از حسین سر من غیر از او دل!
👤عبدالجواد جودی
📚منابع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۰
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۱
۳)مقتل الحسين(ع) خوارزمى، ج۲، ص۳۶
۴)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۵
۵)موسوعة کلمات الامام الحسین(ع) جمعی از محققان، ص۵۱۳
۶)مقتل الحسين(ع) خوارزمى، ج۲، ص۳۶
۷)أنساب الأشراف بلاذری، ج۱، ص۴۲۴
۸)أخبار الطوال دینوری، ج۱، ص۳۸۳
۹)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۸
۱۰)الكامل ابن اثیر، ج۳، ص۱۸۴
منبع: اسناد المصائب
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham
ا ﷽ ا
#روضه /۹۹
🔸حضرت امام حسین علیه السلام
✅جابر بن عبدالله انصاری یکی از اصحاب حضرت رسول اکرم(ص) و از راویان حدیث نبوی می باشد.
جابر در زمان رسول اکرم(ص) در بیشتر غزوهها و سریّهها حضور داشت.
بعد از رحلت رسول اکرم(ع) جزء حامیان و یاران مخلص امام علی(ع) در آمد.
و در زمان حکومت امام علی(ع) در جنگ صفین از لشکریان امام علی(ع) بود.
جابر از اعضای نیروی ویژه امام علی(ع) که به «شرطة الخمیس» شهرت داشتند، بود.
جابر پنج امام معصوم [از امام علی(ع) تا امام باقر(ع)] را درک کرده بود و از اصحاب آنان محسوب می شد و در نقلی سلام رسول اکرم(ص) را به امام باقر(ع) رساند.(۱)
شهرت جابر از آن جهت بود که او از آن جایی که در زمان وقوع واقعه عاشورا پیرمردی سالخورده بود، نتوانست در کربلا حضور پیدا کند، اما نخستین زائر امام حسین(ع) بود که در روز اربعین به کربلا رسید.
عَطِیَّة بن سَعد عوفی که او نیز از راویان و عالمان بود، و از تابعین محسوب می شد، در این باره می گوید :
📋《خَرَجتُ مَعَ جابِرِ بنِ عَبدِ اللّه ِالأَنصارِیِّ زائِرَینِ قَبرَ الحُسَینِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ(ع) فَلَمّا وَرَدنا کَربَلاءَ دَنا جابِرٌ مِن شاطِئِ الفُراتِ فَاغتَسَلَ، ثُمَّ اتَّزَرَ بِإِزارٍ وَارتَدى بِآخَر، ثُمَّ فَتَحَ صُرَّةً فیها سُعدٌ فَنَثَرَها عَلى بَدَنِه، ثُمَّ لَم یَخطُ خُطوَةً إلّا ذَکَرَ اللّهَ تَعالى حَتّى إذا دَنَا مِنَ القَبرِ》
♦️همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن علی(ع) حرکت کردیم.
هنگامى که به کربلا رسیدیم جابر به کرانه فرات نزدیک شد و غسل کرد و پیراهن و ردایى به تن کرد و کیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت جز آن که ذکر خداى متعال گفت تا این که به قبر نزدیک شد.
سپس به من گفت :
📋《ألمِسنیهِ فَأَلمَستُهُ فَخَرَّ عَلَى القَبرِ مَغشِیّا عَلَیهِ فَرَشَشتُ عَلَیهِ شَیئا مِنَ الماءِ!
فَلَمّا أفاقَ قال : یا حُسَینُ ثَلاثَاً ثُمَّ قال :
حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ!
ثُمَّ قَالَ : وأنّى لَکَ بِالجَوابِ وَ قَد شُحِطَت أودَاجُکَ عَلَى أثبَاجِکَ، و فُرِّقَ بَینَ بَدَنِکَ و رَأسِکَ》
♦️دست مرا بر روی قبر بگذار!
وقتی دست او را بر قبر گذاشتم بیهوش، بر روى قبر افتاد. کمی آب بر او پاشیدم و هنگامى که به هوش آمد سه بار گفت :
اى حسین(ع)!
آن گاه گفت : دوست پاسخ دوست را نمىدهد؟!
سپس گفت : چگونه پاسخ دهى در حالى که خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت جدایى انداختند؟!
📋《فَأَشهَدُ أنَّکَ ابنُ خاتَمِ النَّبِیّین وَابنُ سَیِّدِ المُؤمِنین وَابنُ حَلیفِ التَّقوى وسَلیلِ الهُدى وخامِسُ أصحابِ الکِساءِ وَابنُ سَیِّدِ النُّقَباءِ وَابنُ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ النِّساءِ وما لَکَ لا تَکونُ هکَذا وقَد غَذَّتکَ کَفُّ سَیِّدِ المُرسَلین ورُبّیتَ فی حِجرِ المُتَّقین ورُضِعتَ مِن ثَدیِ الإِیمانِ وفُطِمتَ بِالإِسلام فَطِبتَ حَیّا وطِبتَ مَیِّتا غَیرَ أنَّ قُلوبَ المُؤمِنینَ غَیرُ طَیِّبَةٍ لِفِراقِک ولا شاکَّةٍ فِی الخِیَرَةِ لَکَ فَعَلَیکَ سَلامُ اللّه و رِضوانُهُ وأشهَدُ أنَّکَ مَضَیتَ عَلى ما مَضى عَلَیهِ أخوکَ یَحیَى بنُ زَکَرِیّا》
♦️گواهى مىدهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پیمان تقوا و چکیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب کسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه(س) سَرور زنانى!
و چگونه چنین نباشى در حالى که از دست سَرور پیامبران غذا خورده اى و در دامان تقواپیشگان پرورش یافته اى و از سینه ایمان شیر نوشیده اى و با اسلام تو را از شیر گرفته اند.
پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دل هاى مؤمنان در فراق تو خوش نیست، بى آن که در این تردیدى رود که همه اینها به خیرِ تو بود.
سلام و رضوان خدا بر تو باد! و گواهى مىدهم که تو بر همان روشى رفتى که برادرت یحیى بن زکریّا رفت.
📋《ثُمَّ جالَ بِبَصَرِهِ حَولَ القَبرِ و قال :
السَّلامُ عَلَیکُم أیَّتُهَا الأَرواحُ الَّتی حَلَّت بِفِناءِ الحُسَینِ وأناخَت بِرَحلِهِ وأشهَدُ أنَّکُم أقَمتُمُ الصَّلاةَ وآتَیتُمُ الزَّکاةَ وأمَرتُم بِالمَعروفِ ونَهَیتُم عَنِ المُنکَرِ وجاهَدتُمُ المُلحِدین وعَبَدتُمُ اللّه َحَتّى أتاکُمُ الیَقینُ.
وَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ نَبِیّا لَقَد شارَکنا کُم فیما دَخَلتُم فیهِ》
♦️آن گاه جابر دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت :
سلام بر شما اى روح هایى که گرداگردِ حسین(ع) فرود آمده، همراهش شدید!
گواهى مى دهم که نماز را به پا داشتید و زکات دادید و به نیکى فرمان دادید و از زشتى باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید.
سوگند به آن که محمّد(ص) را به حق برانگیخت در آنچه به آن در آمدید با شما شریک هستیم.
ادامه👇
حضرت #امام_حسین علیه السلام
#روضه #فیش_روضه
•┈┈••✾••┈┈•
@yaraliagham