eitaa logo
یک آیه در روز. گزیده
314 دنبال‌کننده
111 عکس
10 ویدیو
21 فایل
مطالب این کانال گزیده‌ای است از کانال یک آیه در روز، برای کسانی که فرصت مرور همه مطالب آن را ندارند: https://eitaa.com/yekaye توضیحی درباره کانال یک آیه در روز: https://eitaa.com/yekaye/917
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز پایانی از تدبر 🔟 (خطر ) پس اینکه عده‌ای هزینه‌هایی را بر جان و مال خود و دیگران تحمیل کنند که واقعا ثمره آنچنانی‌ای در پیشبرد اهداف اسلام نداشته باشد و صرفا به خاطر دغدغه‌های انقلابی، پای در این وادی نهند، مصداقی از جلو افتادن بر خدا و رسولش است (حدیث۷.الف)؛ به تعبیر دیگر، مومن است، نه ؛ یعنی با اینکه قلباً هیچگاه دست از آرمانهایش برنمی‌دارد، اما وقتی در عمل توان کافی ندارد، می‌فهمد که فعلا وظیفه‌ای در عمل برعهده‌اش نیست؛ پس ، چشم او را نمی‌بندد و صرفا به خاطر شدت علاقه به آرمانهایش، متعرض کاری نمی‌شود که ورود در آن ثمره‌ای جز کسر شأن وی نخواهد داشت (حدیث۷.ب). ✅تکمله در باب تقیه در کتاب ارزشمند کافی حدیث جالبی هست: ☀️به امام باقر ع گفته می‌شود: دو نفر از کوفیان را گرفتند و از آنان خواستند که از امیرالمومنین ع برائت بجویید؛ یکی برائت جست و رهایش کردند و دیگری ابا نمود و به قتل رسید. فرمود: اما آنکه برائت جست کسی بود که در دینش فقیه بود؛ و اما آنکه برائت نجست، کسی بود که برای رفتن به بهشت عجله کرد! 📚الكافي، ج‏2، ص221 مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ زَكَرِيَّا الْمُؤْمِنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَسَدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع: رَجُلَانِ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ أُخِذَا فَقِيلَ لَهُمَا ابْرَأَا مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَبَرِئَ وَاحِدٌ مِنْهُمَا وَ أَبَى الْآخَرُ فَخُلِّيَ سَبِيلُ الَّذِي بَرِئَ وَ قُتِلَ الْآخَرُ. فَقَالَ: أَمَّا الَّذِي بَرِئَ فَرَجُلٌ فَقِيهٌ فِي دِينِهِ؛ وَ أَمَّا الَّذِي لَمْ يَبْرَأْ فَرَجُلٌ تَعَجَّلَ إِلَى الْجَنَّةِ. 🔹این حدیث 🔜 از سویی نشان می‌دهد که افرادی که به خاطر روحیه انقلابی‌شان جان خود را از دست می‌دهند [= کسی که حق را طلب کرد ولی اشتباه کرد]، لزوما گناهکار نیستند و حتی چه‌بسا به خاطر خلوص نیتشان به بهشت هم بروند، 🔝اما از سوی دیگر گوشزد می‌کند فقیه شدن در نحوه اجرای دین، و واقعیات را برای پیشبرد اهداف دین جدی گرفتن، چقدر مهم و البته چه اندازه سخت است. خداوند همگی ما را در تشخیص وظیفه صحیح و عمل بدان موفق گرداند؛ ان شاء الله. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 2️⃣1️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ» فرمود جلو نیفتید و تقوا پیشه کنید؛ اینها هر دو از جنس اقدام هستند (که بیشتر «دیده» می‌شوند، تا «شنیده»)؛ پس چرا در پایان فرمود: خدا شنوای داناست؛ و نفرمود که «خدا بینای داناست»؛ یا حداقل چرا نفرمود: «خدا شنوای بیناست»؟ (توضیح تفاوت اینها در تدبر ۱۱ گذشت) 🔹الف. مهتمرین بُعدِ این جلو افتادن، در حوزه سخن است؛ یعنی حکمی را ابراز کنیم؛ لذا ابتدا تاکید را بر شنیدن قرار داد، ‌سپس با تعبیر «علیم» مطلق اعمال را مد نظر قرار داد. 🔹ب. چه‌بسا تذکر دادن به «سمیع» بودن خداوند نه صرفا ناظر به این آیه، بلکه ناظر به کل بحث سوره باشد؛ یعنی محور ارتباطات انسانی این است که انسان اهل گفتگو باشد؛ و برای اهل گفتگو بودن در قبال دیگران، مهمترین مساله این است که انسان گوش شنوایی داشته باشد؛ و در این سوره قرار است مهمترین ادب اهل گفتگو (یعنی شنوا بودن) را نسبت به رسول الله ص (عدم صدا بلند کردن در گفتگو) و نسبت به سایر مومنان (اعتنا به نقلهای مومنان و عدم اعتماد به نقل فاسق بدون تحقیق) و نسبت به عموم انسانها (تعارف) بیان ‌دارد؛ از این رو، از باب ضرورت تخلق به اخلاق الله، در ابتدای سوره به صفت «شنوا» بودن خداوند اشاره کرد. 🔹ج. ... @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 3️⃣1️⃣ «إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ» با توجه به اینکه «شنوا» بودن خودش مصداقی را دانا بودن است، چرا بعد از سمیع، تعبیر «علیم» را آورد؟ 🔹الف. ذکر عام بعد از خاص، برای تاکید است. 🔹ب. چه‌بسا در مقام یاد دادن ادب گفتگوست؛ ما غالبا می‌پنداریم که «تنها زمانی که چیزی را نمی‌دانیم باید به سخن مخاطبمان گوش دهیم؛ و اگر چیزی را می‌دانیم دیگر نیازی به گوش دادن نیست»❗️ در اینجا تاکید می‌کند که خداوند با اینکه علیم است اهل گوش دادن است و از گوش دادن ابایی ندارد؛ پس شما هم حتی اگر می‌دانید که مخاطبتان چه می‌خواهد بگوید باز دلیل نمی‌شود که به سخنش گوش نسپارید. 🔹ج. ... @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۰۶7) 📖 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون 📖 ترجمه: 💢ای کسانی که ایمان آوردند، صداهايتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید، و همانند صدا بلند کردنتان برای یکدیگر، با صدای بلند با او سخن مگوييد، تا در حالی که شما احساس نمی‌کنید اعمالتان نابود شود! سوره حجرات (۴۹)، آیه۱ ۱۴۰۰/۱۱/۲۷ ۱۴ رجب ۱۴۴۳ @yekAaye
هدایت شده از یک آیه در روز
✅ تذکر این آیه قبلا در جلسه۲۳ (https://yekaye.ir/2-49-al-hujurat/) که اوایل کار بود به طور خیلی مختصری مورد بحث قرار گرفت؛ و اینک به طور جدی‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد. @yekaye
🔹أصْواتَكُمْ / صَوْتِ درباره ماده «صوت»... ▪️اهل لغت توضیح داده‌اند که ماده «صوت» به معنای مطلق «صدا» و اعم از «صیحه» و «کلام» است: «صوت» کلمه عامی است برای همه صداها (از موجود زنده تولید شود یا از در و دیوار و …) به کار می‌رود؛ اما «صیحه» فقط به صدایی که از موجود زنده (جانوران، به معنای اعم از انسان) درآید گفته می‌شود 📚(الفروق في اللغة، ص30 ) و «کلام» هم صدای معناداری است که در مقام ارتباطات انسانی از انسان صادر می‌شود؛ 🤔به همین مناسبت برخی بر این باورند که همین که در آیه محل بحث از تعبیر «صوت»‌ به جای «کلام» استفاده شده، می‌تواند دلالت داشته باشد که مقصود صرفا بلندکردن صدا در سخن گفتن نیست؛ بلکه هرگونه صدا بلند کردنی در محضر پیامبر ص مورد نهی قرار گرفته است؛ هرچند می‌تواند از این باب باشد که خواسته تاکید کند که رفع الصوت فوق ایشان مذموم است که نه رفع الکلام فوقه [یعنی مثلا بالای سر ایشان سخن گفتن اشکالی ندارد و مصداق نهی این آیه نمی‌شود]. 📚(مفردات ألفاظ القرآن، ص496 )... @yekAaye
🔹النَّبِيِّ درباره اینکه اصل کلمه «نبیّ» از ماده «نبأ» است یا از ماده «نبو» بین اهل لغت اختلاف است... ▪️ماده «نبو» در اصل دلالت دارد بر رفیعتر بودی چیزی از بقیه؛ یعنی چیزی نسبت به چیزهای دیگر رفعت بیابد و در جایگاه بلندتری قرار گیرد و از بقیه جدا و متمایز گردد ... ▪️اما درباره ماده «نبأ» اگرچه حسن جبل بر این باور است که معنای محوری این ماده به معنای «ظاهر شدن و روی کار آمدنی است که مسبوق به - یا پیچیده در - خفائی بوده باشد» اما اغلب اهل لغت اصل آن را به معنای «انتقال چیزی از جایی به جای دیگر» معرفی کرده‌اند... @yekAaye 👇ادامه مطلب👇
هدایت شده از یک آیه در روز
فراز چهارم از توضیح کلمه «النبی» 🔸کلمه «نبی» را در زبان در فارسی به پیامبر ترجمه می‌کنند؛ در حالی که برای پیامبر (و مقام پیامبری) در عربی (و در خود ادبیات قرآن کریم) از دو کلمه «نبی» و «رسول» (نبوت و رسالت) استفاده می‌شود اکنون که درباره کلمه «نبی» توضیح داده شد مناسب است تفاوت این دو هم توضیحی داده شود. ▪️در تفاوت این دو آمده است که گفته‌اند هر رسولی نبی هست، اما هر نبی‌ای رسول نیست 📚لسان العرب، ج‏1، ص163 🌀شاید کسی بگوید مساله بالعکس است زیرا در خود قرآن کریم اگرچه کاربرد کلمه «نبیّ» منحصر در پیامبران است، اما کاربرد کلمه «رسول» اعم از پیامبران است و شامل گروههای مختلفی از فرشتگان با ماموریتهای مختلف هم می‌شود: «اللَّهُ يَصْطَفي‏ مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ» (حج/75) «لَنَزَّلْنا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَكاً رَسُولاً» (اسراء/95) «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهيمَ بِالْبُشْرى‏» (هود/۶۹ و عنکبوت/۳۱) «قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْک» (هود/۸۱) «جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي‏ أَجْنِحَةٍ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» (فاطر/۱ «يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا» (انعام/۶۱) «حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهم» (اعراف/۳۹) «قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا» (مریم/19) «بَلى‏ وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ» (زخرف/80) 💢در پاسخ باید گفت که ظاهرا مقصود کسانی که انبیاء را اعم از رسولان معرفی کرده‌اند در حوزه انسانهاست؛ یعنی هرجا تعبیر رسول در مورد انسان آمده است، ظاهرا «پیامبر» به معنای اصطلاحی آن مد نظر است؛ و اصل این مطلب هم ظاهرا برگرفته از احادیث است چرا که تعداد انبیاء را 124000 ولی تعداد رسولان را 313 نفر دانسته‌اند و نیز این سخن در تفاوت این دو مشهور است که هردو از جانب خداوند بدون واسطه بشری خبری گرفته‌اند اما رسول شریعت خاص دارد ولی نبی ندارد 📚(مجمع البحرين، ج‏1، ص405 ). ▪️در تفاوت بین «نبی» (جمع آن: انبیاء، نبیّون و نبیّین) و «رسول» (جمع آن: رسل)، در احادیث به ضوابطی مانند بوبژه نحوه دریافت پیام از خدا و عالم غیب (مثلا: كافي، ج‏۱، ص۱۷۶-۱۷۷؛ بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۳۶۸-۳۷۴) اشاره شده است؛ اما مهمترین تفاوتی که بین این دو مطرح شده آن است که نبی از آن جهت که نبی است لزوما موظف به ابلاغ خبری که دارد نیست، اما رسول اساسا مأموریتی دارد و باید پیام و رسالتی را از جانب خداوند به مخاطبان برساند. در این خصوص باید گفت که کلمه «رسول» که واقعا دلالت بر حمل و ضرورت رساندن یک رسالت دارد؛ و به نظر می‌رسد «نبی» را از هرکدام از دو ماده بدانیم نیز این سخن درست است: اگر مأخوذ از «نبو» ‌باشد این کلمه صرفا بر شرافت و رفعت مقام شخص نبی دلالت دارد نه وظیفه خاصی برای او؛ و اگر از «نبأ» باشد غالبا آن را اسم مفعول دانسته‌اند که صرفا دلالت دارد که به او خبر خاصی داده‌اند؛ اما درباره اینکه وظیفه ابلاغ آن را دارد یا خیر، خود لغت هیچ دلالتی ندارد و حتی اشاره شد که که انباء می‌تواند بدون حمل خود نبأ باشد. ▪️نکته دیگر در تفاوت این دو آن است که نبوتْ به نبی اضافه می‌شود (نبوتِ نبی)، اما رسالتْ به خداوند (رسالتی، رسالات الله)؛ و هیچ‌وقت برای خدا تعبیر «نبوة الله» ‌به کار نرفته است؛ زیرا رسول کسی است که پیام و بیانی را عهده‌دار شود که به دیگران برساند، و آن پیام که از جانب خدا داده شده که به دیگران بدهد رسالت اوست؛ پس این رسالت خدا را باید برساند؛ و این تفاوت هم موید همان نکته قبل است؛ و لذا تعبیر ابلاغ رسالات داریم اما تعبیر ابلاغ نبوات نداریم 📚الفروق فی اللغة، ص۲۸۴ ▪️کسانی که «نبی» را برگرفته از ماده «نبو» می‌دانند تبیین دیگری نیز درباره این تفاوت دارند و آن این است که با توجه به اینکه اصل این ماده دلالت بر رفعت و علو دارد، «نبی» به کسی گفته می‌شود که مقامی تکوینی و منزلتی الهی و مرتبه‌ای روحانی و معنوی فوق مراتب عادی بشر داشته باشد؛ و این مقام است که شخص را مستعد و آماده قبول رسالت الهی می‌کند؛ لذا از نظر اینان در قرآن کریم هرجا تعبیر «نبی» به کار رفته تاکید بر این مقام معنوی آن اشخاص است و هرجا کلمه «رسول» به کار رفته برعهده گرفتن بار رسالت و وظیفه اجتماعی وی مورد تاکید است 📚التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏4، ص131-134 ▫️اگر «نبی» را از ماده «نبأ» بدانیم می‌توان همین نکته را به این صورت گفت که در نبی، اصلِ ارتباط با عالم غیب و دریافت پیام مد نظر بوده، اما در رسول، داشتن ماموریت ویژه‌ای در ابلاغ این پیام هم نقش داشته است 📚المیزان، ج۱۶، ص۳۲۵ @yekaye 👇ادامه مطلب👇
🔹لا تَجْهَرُوا /كَجَهْرِ ▪️در مورد ماده «جهر» اغلب اصل آن را همان ظهور و انکشافی که با یک نحوه اعلان کردن همراه باشد دانسته‌اند؛ ... چنانکه «جهرت بالکلام» به معنای اعلان آن است؛ و شخص «جهیر الصوت» کسی است که صدایش بلند است ... ▪️این ماده وقتی به باب مفاعله می‌رود (که مصدرش بر وزن «فِعال» هم هست) دلالت بر تداوم جهر دارد؛ یعنی یک نحوه دلالت بر افراط در اظهار؛ چنانکه وقتی حضرت نوح می‌فرماید «ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً» (نوح/8) می‌خواهد بگوید دعوت من کاری مداوم و آشکار بود که برای همه مساله روشن شد ... 🔸چنانکه اشاره شد معنای این ماده به ماده‌های «ظهر» و «کشف» و «علن» بسیار نزدیک است ... ▪️در تفاوت «جهر» و «اعلان» هم گفته‌اند اعلان نقطه مقابل کتمان است که یک نحوه اظهار معنا برای نفس [در مقام سخن و کلام] است؛ اما اقتضای بلند کردن صدا ندارد؛ در حالی که «جهر» [در مقام سخن و کلام] اقتضای رفع صوت دارد... تفصیل مطلب در https://eitaa.com/yekaye/9203